زندگي فرصت تلاش
وقتي مقابل آيينه قرار گرفتم، از آن گريختم؛زيرا حقيقتي را بر من آشکار نمود که گذشت روزگار مرا متوجه آن نکرده بود.آيينه به من گفت:تو انسان ديروزي نيستي!
من ابتدا منظور او را نفهميدم.اما هنگامي که در کنار سالمندي قرار گرفتم که تنها روي نيمکت پارک نشسته و به نقطهاي خيره شده بود،دريافتم که آيينه چه ميگويد! عصا و عينک سالمند و برفي که روي سر او نشسته بود، همه چيز را برايم روشن کرد…
اين داستان زندگي همه ماست.روزي به دنيا مياييم و روزي ديگر مجبور به ترک آن ميشويم،اما تنها با انجام وظايفي که بر عهده ما گذاشته شده است،ميتوانيم از اين پل،به خوبي گذر کنيم.چه بسيار افرادي هستند که در اندوه عمراز دست رفته به سر ميبرند و از اينکه چه کارهايي ميتوانستند انجام دهند،ولي ندادند،در رنجند.
امروز جوانيد و شاداب، تحرک و انرژي داريد،ميتوانيد هر کاري را بخواهيد،انجام دهيد.اما فردا چه؟ ايا فرصت کافي براي فردا در اختيار شما قرار داده شده است؟نگاهي به پدر بزرگها و مادربزرگها بيندازيد!اينها زماني مانند شما بودند،نشاط جواني در وجودشان موج ميزد و اميد در قلبشان لانه کرده بود،اما به گمان اينکه جوان هستند و فرصت براي زندگي دارند،به کارهاي ديگر نپرداختند و اکنون زمان پرداختن به نيازمنديهايشان را از دست دادهاند!
پس بايد تلاش کرد.هر آنچه را ميتوان امروز به انجام رساند، انجام داد.کار و تلاش با انسان متولد ميشوند.
بنابراين،بايد از همان ابتدا لجام آنها را به دست گرفت و راه زندگي کردن را هموار کرد،ارزش آدمي از روي کاري که انجام ميدهد،سنجيده ميشود.فردي که پر کار است و در کار خود دقت و سرعت و مهارت دارد،شيفتگان بيشتري را به سمت خود جذب ميکند.در مقابل،کسي که کار را به عنوان يک اصل از اصول لازمه زندگي نميشناسد و به آن اهميت زيادي نميدهد،از آنجايي که پس از مدتي سربار جامعه ميشود،ارزش واعتبار خود را در ميان مردم از دست ميدهد و مورد توجه آنان قرار نميگيرد.امروز و فردا کردن براي انجام امري،زمان آن را هدر ميدهد.با شروع هر کار،نقطه اميدي در انسان ايجاد ميشود و انجام هر کار نيز تجربه جديد به انسان ميآموزد که تا سالهاي سال ميتواند مورد استفاده ديگران قرار گيرد.با نگاهي به ايات سي و هشتم تا چهلم سوره نجم،در مييابيم که هر کس بايد سعي کند خودش کار خودش را انجام دهد تا بتواند جوابگوي آن باشد.خداوند در اين مورد فرموده است:«کسي بار گناه ديگري را به دوش نمي کشد و براي انسان،جز آنچه در راهش کوشش نمايد،چيزي وجود ندارد و البته روزي نتيجه کوشش را خواهد ديد».با قرار گرفتن در موقعيت دو نفر که يکي از آنها هدفي را با تلاش دنبال ميکند تا به هدف برسد و ديگري که در ميان راه،توجهش به چيز ديگري غير از هدف معطوف ميشود و گاه راه را ميپيمايد و گاه از آن منحرف ميشود و يا احساس ناتواني و درماندگي ميکند و سرانجام،در يک جا ميماند و از رسيدن به مقصد صرف نظر ميکند و يا پيمودن آن را به زماني ديگر وا ميگذارد، معني اين ايات را به خوبي در مييابيم.
نکتهاي که بايد به آن توجه داشت،اين است که هر کاري که بدون در نظر گرفتن خدا انجام شود،يا به مقصد نميرسد و يا بينتيجه ميماند.انسانهايي هستند که کار ميکنند، ولي کارشان بيهوده است و افزون بر آن،چون رنگ خدايي ندارد،در جامعه نمود پيدا نميکند.چنين افرادي زيانکارترين مردم به شمار ميروند؛زيرا دستاورد تلاش خود را نميبينند.همچنان که خدواند متعال در قرآن کريم فرموده است ايا شما را به زيانکارترين انسانها در کارها خبر دهم؟کساني که سعي و تلاششان در زندگي دنيا ضايع شده و پنداشتند که کارهايشان را،به خوبي انجام دادهاند ;. (سوره کهف،ايه 104)
کار خوب آن است که رضاي خداوند را هم به دنبال داشته باشد.اگر بر هر کاري که انجام ميدهيم، خدا را حاضر و ناظر ببينيم،کمتر دچار ناراستي و کجي ميشويم.اگر کار براي خدا انجام نگيرد،پاداشي نخواهد داشت،چنان که خدواند در اين مورد فرموده است: هر کس کار شايسته و نيکي انجام دهد و مؤمن باشد(براي خدا انجام دهد)،پس تلاش او را انکار نميکنيم(ناديده نميگيريم) و آن را برايش مينويسيم ; (سوره انبياء،ايه 94)،در جاي ديگر هم ميفرمايد: و هر کسي که آخرت را خواست و براي آن تلاش نمود و ايمان داشت،پس آنها تلاششان ستوده(مورد توجه خداوند) است ;.(سوره انبياء،ايه 19)
از معني اين دو ايه،به خوبي در مييابيم،تلاش پاداشي دارد که اگر با ايمان به خداوند و براي او انجام گرفته باشد،بر عهده او واگرنه،پاداشش بر عهده کسي خواهد بود که کار براي او انجام شده است.
خداوند به کساني که تلاششان در راه خشنودي او باشد،چنان پاداشي ميدهد که آنها را خشنودکند. چنانچه در سوره غاشيه ايه 9 نيز ميفرمايد: (بهشتيان) از تلاششان راضي هستند؛(يعني در کاري که براي خدا انجام گيرد،پشيماني راه ندارد) ;.
موضوع ديگري که لازم است بدان توجه شود،اين است که يک مسلمان حق ندارد کاري را که خودش توانايي انجامش را دارد،به ديگري واگذار کند؛زيرا اين کار،افزون بر تنبلي،موجب ايجاد غرور و خودبيني در فرد ميشود.به طوري که به خود اجازه ميدهد،به ديگران با ديده «تحقير» نگاه کند و «خود بزرگ بيني» که از صفات رذيله انساني است،در او پرورش پيدا کند.بنابراين،اگر هر يک از ما بکوشيم تا وظيفهاي را که بر عهده ما گذاشته شده است،به خوبي انجام دهيم و در هر حالي خدا را در نظر داشته باشيم،کار ما ارزش مييابد ما را ميسازد،افزون بر آن،جايگاه اجتماعيمان را در نزد ديگران بالا ميبرد.بهتر زيستن در دنيا،خشنودي خداوند را در آخرت که بهترين پاداش ميباشد،به دنبال دارد.
خداوندا،از تنبلي و انجام کاري که رضاي تو در آن نباشد،به تو پناه ميبريم.
نظرات شما عزیزان: