کنترل مرموز تولید مثل
یکى از موضوع هاى تأمل برانگیز هستى، کنترل تولیدمثل و جلوگیرى از ازدیاد نسل در برخى حیوانات و از سویى کمک به ازدیاد نسل در بعضى دیگر است. این مسئله، خود شاهدى است بر اثبات یگانگى و حکمت بى نظیر آفریدگار توانا و برهانى است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نکته مهم را مى توان در تکثیر ماهیان به خوبى بررسى کرد. نوعى از ماهى ها در حدود سه میلیون بچه به دنیا مى آورند که با توجه به مصرف زیاد ماهى در میان مردم، از همه آنها استفاده مى شود، ولى از ازدیاد نسل حیوانات و حشراتى که تولیدمثل آنها بالاست و فایده چندانى براى بشر و محیط زیست ندارند، جلوگیرى مى شود.
در این باره به خلقت عجیب مگس ها توجه کنیم. گفتنى است از مگس ماده، چهار بسته و کیسه خارج مى شود و در هر بسته سى عدد تخم است که از هر تخم نیز باید مگسى متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندى در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت کنترل مى شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست. مصداقى عجیب تر در هستى موجودات اینکه، مرغى به نام آکسیکلوب هنگامى که احساس تخم گذارى مى کند، در شاخه درختى شکافى عمیق ایجاد مى کند و سپس به جمع آورى آذوقه مى پردازد. بدین گونه که از برگ ها و شکوفه هایى که براى تغذیه نوزادن به کار مى آید، به اندازه آذوقه یک سال آنها تهیه مى کند و در انتهاى شکاف قرار مى دهد. سپس یک تخم روى آن مى گذارد و سقف نسبتاً محکمى نیز از خمیرهاى چوب بر بالاى آن مى سازد. باز مشغول جمع آورى آذوقه و تأمین احتیاج براى نوزاد دیگر به مدت یک سال مى شود و آن را روى سقف اتاق اول قرار مى دهد و تخم دیگرى بر آن مى گذارد و بدین ترتیب، چندین طبقه را مى سازد. و بعد از پایان کار، خود مى میرد.
هنگامى که جوجگان از تخم بیرون مى آیند، در حالى که مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذاى یکسال آنها موجود است و از آن استفاده مى کنند. پس از یک سال که قدرت پرواز و زندگى مستقل را مى یابند، اولى سقف خانه خود را مى شکافد و از آن خارج مى شود، سپس دومى، سومى، چهارمى و به همین ترتیب، بقیه نیز عمل مى کنند.
این پرنده موجودى است که نه او مادر را دیده و نه مادر موفق به دیدن او شده است و سؤال اصلى و عجیب اینجاست که این حیوان ضعیف از کجا مى داند که نوزادان او چنین احتیاجى را دارند و این آموزش ها را چه کسى به او داده است؟ آیا از مادر آموخته، مادرى که هرگز او را ندیده و یا به تجربه دریافته است، با اینکه این عمل در طول زندگى او یک بار بیشتر اتفاق نمى افتد؛ زیرا پس از تخم گذارى مى میرد؟!
آیا جز این است که این کار تنها به یک الهام غیبى و غریزى متکى است که دست قدرت خداوند بنابرحساب و میزان و آینده نگرى دقیق، به مرغ آکسیکلوب عطا کرده است. همان خداوند حکیمى که به هر جاندارى غریزه اى خاص بخشیده است تا نیازهاى خود را به خوبى تأمین کند؛ همان مبدأ فیاضى که »قَدَّرَ فَهدى«.
(همان، صص 36 - 38)
نظرات شما عزیزان: