با نگاهي به مقوله انتخابات در دوره هاي مختلف مي توان دريافت كه برخي از كساني كه وارد اين عرصه مي شوند به ويژه هواداران و پيروان آنان هيچ گونه دركي از مفاهيم سياسي اسلام نداشته و ندارند. آن چه آنان به نام اسلام و اخلاق عمل مي كنند چيزي جز فساد در زمين و فساد مردم و فروپاشي امنيت اخلاقي جامعه نيست.
اين درحالي است كه اسلام و قرآن به عنوان اين كه مأموريت اصلي خود را اتمام و اكمال اخلاق مي داند و از هرگونه عمل ضداخلاقي به ويژه در حوزه امور اجتماعي و سياسي برحذر مي دارد و به عنوان گناه و گاه جرم براي آن مجازات دنيوي و اخروي قرار داده است.
با نگاهي به برخي روش هايي كه جناح هاي رقيب سياسي و يا نامزدها انتخاب مي كنند مي توان دريافت كه شخص تا چه اندازه از مفاهيم اسلامي دور و يا نزديك است و تا چه اندازه دنبال مسئوليت است و يا آن كه دنبال منصبي براي نان و نام و نشان مي باشد.
از آن جايي كه منصب در اسلام، مسئوليت و تكليف است، تنها كساني مي توانند در اين مقام و مسئوليت قرارگيرند كه از همه نظر خود را شايسته بدانند، زيرا پذيرش مسئوليت ها به عنوان واجب كفايي مطرح مي شود و تا زماني كه ديگراني تواناتر و شايسته تر هستند، شخص نمي بايست خود را در منصب مسئوليت قرار دهد.
ازسوي ديگر، در تفكر و بينش اسلامي، خداوند از دانشمندان و افراد شايسته جامعه تعهد گرفته است تا مسئوليت ها را بپذيرند و آن را در حد توان به درستي انجام دهند.
براين اساس كساني كه وارد صحنه انتخابات مي شوند تا مسئوليتي را ازسوي مردم بپذيرند مي بايست به اين نتيجه برسند كه از شايستگي و توانايي لازم برخوردار مي باشند و استطاعت عمل اصلاحي و خوب را دارند.
دراين صورت نيازي نيست كه به تخريب و اتهام ديگري بپردازند، زيرا هرگونه اتهام ديگري، هم امري ضداخلاقي و هم جرم قانوني و هم گناه شرعي است كه پيامدهاي بدي براي افراد در دنيا و آخرت خواهد داشت.
كساني كه به تهمت و اتهام رو مي آورند درحقيقت نشان مي دهند كه شايستگي ورود به اين صحنه را ندارند و اصولا رفتارهاي ايشان خود بهترين گواه و داور براي بي شايستگي آنهاست.
به نظر مي رسد كه بسياري از اتهامات كه ازسوي برخي از نامزدهاي انتخاباتي مطرح مي شود، اتهاماتي با خاستگاه حسادت است. به اين معنا كه برخي از افراد به سبب آن كه ديگري نام آورتر و محبوب تر از وي شده عصباني است؛ زيرا او بر اين باور است كه سابقه وي در اسلام و ايمان و يا حركت هاي انقلابي موجب مي شود تا او به عنوان سابقون مطرح و محبوب باشد و منتخب مردم شود. اين درحالي است كه حفظ سوابق براي بهره برداري هاي دنيايي نيست. از اين رو اميرمومنان(ع) درهنگام تقسيم بيت المال، ضمن حفظ و پاسداشت سوابق افراد آن را ملاكي براي تقسيمات مالي قرار نمي داد و سوابق را عامل تقرب بيشتر به سوي خداوند مي دانست نه ابزاري براي سوءاستفاده در امور مالي و يا دنيوي.
قرآن تبيين مي كند كه وجود امكانات مادي دردست برخي ها (توبه آيه47) و يا محبوبيت در نزد ديگران مهم (اصطلاح روان شناسي اجتماعي) چنان كه درباره يوسف گزارش مي كند، عامل مهم حسادت انگيزي دربرخي مي باشد. و لذا محبوبيت اجتماعي كساني ديگر را برنمي تابند و خود را سزاوار دوستي و محبت مردم مي شمارند و نسبت به كساني كه كوچكتر وكم سابقه تر هستند حسادت مي ورزند و محبت مردم نسبت به آنها را برنمي تابند.
حرص و طمع در امور مادي و دنيوي از ديگر علل و عوامل اتهام زني و حسادت افراد است كه در برخي از آيات بدان اشاره شده است.
كساني نيز به سبب آن كه احساس كمبود شخصيت مي كنند و نسبت به ديگري كم مي آورند مي كوشند تا با بزرگ نمايي و شخصيت سازي دروغين، كمبودهاي خودشان را جبران كنند اين گونه است كه به ابزار اتهام و كوچك نمايي ديگران اقدام مي كنند. قرآن، ريشه و خاستگاه اين گونه اعمال و رفتارهاي ضداخلاقي را در زنگار قلب و حب دنيا و مهر خوردن دل ها مي داند (غافر آيه53)
خداوند در اين آيه اين افراد را به عنوان جبار معرفي مي كند؛ زيرا جبار كسي است كه مي كوشد تا نقص خود را با ادعاهاي بي اساس و دروغين جبران كند (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ذيل واژه جبر)
خداوند علل بسياري از رفتارهاي ضداخلاقي از جمله اتهام زدن به ديگران را در هواهاي نفساني و روحيه استكباري (ص آيه62 و يوسف آيه35 و آيات ديگر) غفلت از خداوند و ترك راه رشد و كمال (اعراف آيه146 و كهف آيه82)، نژادپرستي (اعراف آيه11و 21 و اسراء آيه16و آيات ديگر) عجب و غرور و خودپسندي نسبت به خود (قصص آيه67 و 87) مي داند و از انسان مي خواهد كه با ياد خداوند، خود را از اين بيماري هاي خطرناك برهاند.
يكي از شيوه هاي ضداخلاقي كه از سوي برخي به شدت مورد استفاده قرار مي گيرد شايعه سازي و شايعه پراكني است. شايعه، خبري است كه در ميان مردم پخش شده و مردم به عنوان يك خبر با آن برخورد مي كنند و احتمال صدق در آن مي دهند، ولي درستي و نادرستي آن معلوم نشده است.
شايعات به سبب آن كه در بسياري از موارد به حريم خصوصي وارد مي شوند و اطلاعاتي را از اين حوزه در اختيار ديگران مي دهند مورد توجه قرار مي گيرد و به سرعت گسترش مي يابد.
قرآن، شايعه سازي و شايعه پراكني را عامل بسياري از نابهنجاري هاي اجتماعي ازجمله سلب آرامش مردم و ايجاد اضطراب در جامعه برمي شمارد.(نساء آيه38)
در آيه 144 سوره آل عمران، شايعه سازي وشايعه پراكني را عامل شكست جامعه در برابر دشمن و نفوذ او به حريم امنيت آن مي داند. بسياري از شايعات سياسي و اجتماعي به هدف تضعيف روحيات عمومي مردم و قرار دادن امت و جامعه در موضع انفعال، توليد و ترويج مي شود.
هتك حرمت و حريم مردم و يا افراد از ديگر كاربردهاي شايعه سازي است كه از سوي شايعه سازان وشايعه پراكنان مورد توجه و اهتمام است. (نور آيه91)
بنابراين مي توان گفت كه شايعه سازي و شايعه پراكني با اهداف و انگيزه هاي مختلف انجام مي گيرد ولي نتيجه همه آن ها چيزي جز فروپاشي اخلاقي جامعه و از ميان بردن امنيت روحي و رواني شخص و يا جامعه نيست.
اگر نگاهي گذرا به اخبار و اطلاعاتي شود كه در سايت ها و روزنامه ها و ديگر رسانه هاي گروهي و همگاني منتشر مي شود به آساني مي توان دريافت كه دشمن با بهره گيري از گرايش هاي افراد به اشخاص و يا طيف و جناح خاص و يا ساده لوحي مردم مي كوشد تا حريم هاي اخلاقي جامعه را بشكند و اموري را كه در حريم خصوصي افراد قرار دارد در سطح جامعه مطرح سازد و اين گونه هنجارهاي اجتماعي جامعه را از ميان بردارد.
از اهداف ديگري كه دشمن در هنگام انتخابات با شايعه سازي و شايعه پراكني دنبال مي كند فروپاشي و شكستن امنيت روحي و رواني جامعه است. بسياري از اخباري كه در بيرون مرزها توليد و ترويج مي شود به هدف از ميان بردن امنيت اجتماعي و سياسي و مشروعيت سياسي و مقبوليت دولت اسلامي است. در اين ميان برخي از نامزدهاي انتخاباتي و هواداران آنها خواسته و ناخواسته در مسيري قرار مي گيرند كه دشمنان مي خواهند و اين گونه است كه خود آن را باور كرده و به ترويج و تبليغ آن به شكل طرح مسأله مي پردازند.
اين درحالي است كه قرآن از مؤمنان مي خواهد از شايعه سازي و شايعه پراكني اجتناب ورزند و اگر خبري را شنيده اند پيش از آن كه پخش كنند و منتشر سازند با رهبران جامعه در ميان گذارند (نساء آيه38) به ويژه آن كه اين اخبار حريم خصوصي افراد (نور آيات 11 و 61 و 71) و يا امنيت سياسي و اجتماعي و نظامي جامعه (نساء آيه38) را بشكند و آن را تهديد كند.
خداوند در آيات قرآني يكي از مأموريت ها و مسئوليت هاي پيامبران(ع) و پيامبر گرامي(ص) را تبيين حقوق مردم و ايجاد انگيزه و روحيه براي مطالبه اين حقوق بيان مي كند. از اين رو افزايش مطالبات مردمي به ويژه عدالت خواهي از مهم ترين مأموريت ها و وظايف پيامبران و به تبع آنان دولت اسلامي معرفي شده است تا اين گونه خود مردم براي دست يابي به حقوق خود و قسط و عدالت قيام كنند و در صحنه اجتماع حاضر شوند.
به سخن ديگر تبيين حقوق و ايجاد فضاي مطالبه حقوق و مشاركت بخشي و سهم خواهي از قدرت به عنوان يكي مهم ترين وظايف رهبران اجتماعي مطرح مي باشد. از اين رو اگر نامزدهاي انتخابي به تبيين حقوق شهروندي و ايجاد مطالبات بپردازند كاري بسيار درست انجام مي دهند ولي در اين ميان نبايد فراموش كرد كه بيان مطالبات حقيقي امري است و ايجادمطالبات غيرواقعي سخني ديگر است.
برخي از نامزدها ميان بيان مطالبات حقيقي و غيرواقعي خلط مي كنند. به اين معنا كه افزايش سطح توقع مردم با بيان مطالباتي كه درحد استطاعت و توان دولت و يا كشور نيست در حقيقت، تخريب امنيت نظام سياسي و اجتماعي است.
هريك از نامزدها مي بايست حقوق مردم را به آنان يادآور شوند و مطالباتي را كه قرآن و دين و عقل به عنوان حقوق مردم مطرح مي كند براي آنان بازگو نمايند ولي مي بايست گوشزد كنند كه تحقق برخي از اين حقوق در شرايط كنوني شدني نيست.
بنابراين تحريك مردم و افزايش سطح توقع و انتظار آنان نسبت به كل دولت و نظام مي تواند بسيار خطرناك باشد؛ زيرا اگر شخص به قدرت رسيد خود به عنوان دروغگو شناخته مي شود و متهم رديف اول معرفي مي گردد؛ زيرا نمي تواند در عمل به وعده هاي انتخاباتي و سطح توقع و انتظار ايجادشده پاسخ مثبت بدهد و اگر ديگري انتخاب شود نظام و دولت متهم به شكست و يا ناتواني مي گردد و مشروعيت سياسي و مقبوليت نظام تهديد مي شود.
دشمنان اسلام و قرآن و دولت اسلامي همواره با تبيين مطالبات حقيقي و معرفي آن به شكل مطالبات واقعي مي كوشند تا دولت را در بحران عدم مشروعيت و مقبوليت قرار دهند. بنابراين لازم است كه نامزدهاي انتخاباتي به وعده هايي كه مي دهند توجه بيش تري داشته باشند و زمينه براي تهديد امنيت كشور را فراهم نياورند.
برخي از روش هايي كه نامزدها و جناح هاي رقيب در پيش مي گيرند روش هايي است كه موجبات تنازع واختلاف را در سطوح رهبري جامعه پديد مي آورد. به اين معنا كه راهي را انتخاب مي كنند كه سرانجام آن ايجاد درگيري و تنش و كدورت دايمي ميان رهبران عالي نظام مي شود.
از آن جايي كه كساني كه نامزد انتخاباتي مي شوند كساني هستند كه در سطوح عالي مديريت نظام مشاركت فعال داشته اند بيان برخي از مطالب و مسايل مي تواند موجبات كدورت و كينه شود و اختلافات و تنازعات دايمي را سبب شود.
در طول سي سال گذشته با مواردي از اين دست مواجه بوده و هستيم كه نامزدهاي رقيب حتي پس از پايان انتخابات و پيروزي يكي با در پيش گرفتن روش هاي تخريبي و سنگ اندازي، اجازه فعاليت به پيروز ميدان نداد تا در مقام مسئوليت نه منصب، به آباداني كشور و اهداف و وظايف محول شده بپردازد. ريشه اين امر را مي بايست در دوره انتخابات جست؛ زيرا در اين دوره افراد راهي را انتخاب مي كنند كه با راه ديگري متفاوت و مختلف است ولي به اين بسنده نكرده و به تخريب شخصيت و شخص مي پردازند و اتهاماتي را مطرح مي سازند كه كينه و كدورت ها را ايجاد مي كند و دامن مي زند. در اين ميان تنها مردم هستند كه از اختلافات افراد در سطوح رهبري كشور ضرر مي كنند و جامعه از رشد و شكوفايي باز مي ماند.
خداوند در آيه 62 سوره انفال يادآور مي شود كه اختلافات مي تواند موجب از ميان رفتن ابهت و شوكت امت شود و در آيه 176 سوره بقره توضيح مي دهد كه نهايت اين گونه اختلافات چيزي جز انحراف از حق و حقيقت و خداوند نيست.
جامعه اي كه رهبران آن با هم تنازع و اختلاف دارند نمي تواند رنگ آسايش و آرامش را به خود ببيند و در نهايت، خواري و خفت در دنيا را بايد تجربه كند (بقره آيات 38و 58) از اين رو، شكست در حوزه هاي مختلف (آل عمران آيه152) و سستي و ضعف در برابر دشمنان (آل عمران آيه152) و گمراهي را به دنبال دارد.
نظرات شما عزیزان: