نویسنده : آيت الله شهيد دستغيب- گناهان کبيره، ج1، ص182 (با اندکي تلخيص)
از جمله گناهاني كه به كبيره بودنش تصريح شده زنا است، چنان که در روايات فرمودهاند و براي كبيره بودنش به آيه 68 سوره فرقان تمسك شده كه ميفرمايد: «از جمله صفات بندگان خدا آن است كه نپرستند و نخوانند با خداي به حق، خداي ديگري را (يعني مشرك نباشند) و آن نفسي كه خدا كشتنش را حرام فرموده نكشند و زنا نكنند، و كسي كه اينها را به جا آورد (شرك، قتل، زنا)، برسد و ببيند جزاي خود را كه شكنجهاش در روز قيامت دو چندان است و هميشه به خواري در آتش است».[1]
معاني اثام وغي: در منهج است كه: «اثاماً» در اين آيه شريفه، نام يك وادي در دوزخ است كه زناكاران را در آن عقوبت ميكنند و گفتهاند چيزي است كه از اجسام دوزخيان مانند چرك و خون سيلان مي كند.
و در روايات آمده كه: اثام در اين آيه و وغي در آيهي ديگر[2] دو چاه در دوزخ است كه اگر سنگي را از كنارش رها كنند در مدت هفتاد سال به قعر آن ميرسد.
و در سورهي بنياسرائيل ميفرمايد: «و نزديك زنا مشويد و گرد آن نگرديد به درستي كه آن خصلتي زشت و كاري فجيع و بد راهي است.»[3]
زيرا كه زنا سبب قطع نسبها و هيجان فتنهها و باطل كردن مواريث و صلهي رحم و حقوق پدران بر فرزندان و حقوق فرزندان بر پدران است.
بدترين راه دفع شهوت: در كتاب بلاهاي اجتماعي در شرح اين آيه شريفه چنين مينگارد:
يعني كه گرد زنا نرويد زيرا اين كار يك كردار پليد و راه گمراه كنندهاي است، شايد دقيقترين تعبيري كه در قرآن مجيد از زنا شده همين جمله «وساء سبيلاً» باشد زيرا اين جملهاي است كه اساسيترين منطق اسلام را دربارهي مخالفت و مبارزهي با فحشاء روشن ميكند. اين جمله ميگويد: عمل شنيع زنا يك راه طبيعي و خالي از خطر براي اطفاء شهوت نيست. جامعهاي كه شهوت خود را از طريق زنا اشباع ميكند در يك جادهي ناهموار و خطرناكي افتاده كه عاقبت آن دوري از مقصد و افتادن در پرتگاههاي هولناك است. نيروي خدادادي شهوت براي ابقاء نسل انساني و ايجاد يك سلسله هيجانات روحي و عاطفي در مرد و زن است كه اين هيجانات ضامن تشكيل كانون خانواده و اطفاء شهوت از يك طريق محدود و قانوني است اما ارتكاب زنا نه تنها اجتماع را به مقصد ابقاء نسل نزديك نميكند، بلكه اجتماع را در هزاران دورهي مخوف پرت ميكند كه دهها ميليون بيماران مقاربتي و ميلياردها دلار بودجه معالجهي آنها و ميليونها كودكان بيسرپرست تنها گوشهاي از اين پرتگاه را نشان ميدهد. (بلاهاي اجتماعي ص143) و نيز در صفحه131 چنين مينگارد:
هزاران مفاسد مختلفي كه از توسعه فحشاء و روابط نامشروع به وجود آمده، راستي آن چنان حيرت انگيز و ناراحت كننده است كه نسبت دادن آن به بشر قرن بيستم بيشباهت به تناقض نيست.
آدم فكر ميكند بشري كه دل ذرهها را با هزاران زحمت ميشكافد تا از نيروي درون آن بهرهمند شود چرا نيروهاي خدادادي خود را در كثيفترين وضعي به انواع فحشاء تباه ميكند و در حالي كه از يك طرف قواي طبيعت را به كمك خود ميطلبد از طرفي عوامل نيستي و اضمحلال خود را فراهم ميسازد.
مثلاً امروز براي استفاده از يك سلسله اشعهي سودمند و يا نيروي اتم در عالم پزشكي ميلياردها دلار صرف ميشود و صدها هزار مغز متفكر به فكر و فعاليت ميپردازد و اين تلاشهاي دسته جمعي نتيجه بخش شده در عالم بهداشت و پزشكي واقعاً تحولات و پيشرفتهاي شگفت انگيزي به وجود ميآورد ولي به موازات اين پيشرفتها هر سال آمار بيماران مقاربتي و فدائيان اين بيماريها ميليونها نفر بالا ميرود و در نتيجه صدها هزار نفر در هر كشور به گوشههاي بيمارستانها پناه برده به صورت اعضاي معطل و فلجي بار دوش اجتماع ميگردند، يا مثلاً با هزاران كوششهاي دامنهداري كه براي بهبود بخشيدن به اوضاع اقتصادي هر كشوري به عمل ميآيد، در نقطه مقابل ميليونها كودك بيسرپرست كه همگي در نتيجهي يك خوشگذراني كوتاه و يك ملاقات موقتند در سراسر جهان چرخ اقتصادي كشورها را مواجه با مشكلات عظيم ميكند و تازه پس از آنكه دولتها وسائل تربيت و نگهداري اين كودكان را فراهم نمودند، عده اغŒ افراد شرور و خطرناكي ميشوند كه اجتماع را به انواع جرائم و جنايات مختلف تهديد ميكنند و بالاخره دستگاه قضائي كشور از وجود اين افراد دائماً هراسان است.[4]
آثار دنيوي و اخروي زنا: امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا سه اثر در آخرت، اما آثار دنيوي زنا، آبرو را ميبرد، رزق را كم ميكند و مرگ و نيستي را نزديك مينمايد اما آثار اخروي آن، پس غضب پروردگار و سختي حساب ودخول در آتش و جاودان ماندن آن را ايجاب مينمايد.[5]
عذاب برزخي زناكار: و نيز فرمود: كسي كه به زن مسلماني يا يهودي يا نصراني يا مجوسي، آزاد يا كنيز زنا كند پس توبه نكند و با اصرار به اين گناه از دنيا برود، خداوند در قبرش سيصد درِ عذاب را باز ميفرمايد كه از هر در مارها و عقربها و افعيهائي از آتش بيرون ميآيند، پس ميفرمايد تا روز قيامت ميسوزد.
بوي گند زناكار در صحراي محشر: و چون از قبرش بيرون شود از بوي گندش مردم اذيت ميشوند پس به اين بوي زننده شناخته ميشود و دانسته ميگردد كه زناكار است تا اينكه امر كرده ميشود او را به آتش برند. زينهار، به درستي كه خداوند محرمات را حرام فرموده و حدودي را تعيين فرموده. پس هيچ كس از خداوند غيرتمندتر نيست و از غيرت الهيه است كه فواحش را حرام فرموده.[6]
همه، زناكاران را در محشر لعنت ميكنند: حضرت امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: در روز قيامت به امر خدا، بوي گندي وزيده ميشود كه تمام اهل محشر ناراحت ميشوند، تا اينكه نفس كشيدن بر آنها مشكل ميگردد، پس منادي ندا ميكند آيا ميدانيد اين بوي گند چيست؟ گويند نميدانيم و سخت ناراحتمان كرده، پس گفته ميشود: اين بوي عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنيا رفتهاند پس آنها را لعنت كنيد كه خدا آنها را لعنت كرده پس نميماند در محشر كسي مگر اينكه آنها را نفرين ميكند و ميگويد خدايا زناكاران را لعنت فرما.[7]
زنا مرگ ناگهاني و فقر ميآورد: حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: هرگاه پس از من زنا زياد شود مرگ ناگهاني زياد خواهد شد.[8]
و فرمود: كه زنا مورث فقر است و آباديها را ويران خواهد نمود.[9]
فساد نسب و تربيت طفل: و در مكتوب حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ است: كه خداوند زنا را حرام فرموده براي اينكه سبب فسادهايي مانند قتل نفس و از بين رفتن نسبها و ترك تربيت اطفال و بهم خوردن ارث ميشود.[10]
زناي محصنه: اگر با زن شوهردار زنا شود حرمت و عقوبت آن شديدتر خواهد بود چنانچه حد زنا صد تازيانه ولي حد زناي محصنه قتل و سنگسار كردن است.
حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: روز قيامت سه طايفهاند كه خداوند با ايشان سخن نميگويد و ايشان را پاكيزه نميفرمايد و برايشان عذاب دردناكي است. از اين سه طايفه زني است كه بر فراش شوهرش زنا دهد.[11]
و از حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ مروي است كه فرمود: كسي كه با زن شوهردار زنا كند پس در جهنم از عورت هر دو چرك خارج ميشود به مقدار پانصد سال راه، و اهل جهنم از بوي گند آن دو در اذيت خواهند بود و عذابشان از همه شديدتر است.[12]
پيشبيني همه جانبهي اسلام: در كتاب برهان قرآن در اين بحث چنين مينگارد:
در موضوع حد زنا اسلام نيروي جنسي و سركشي اين غريزه را در نظر گرفته و براي اقناع و اشباع آن، طرق مشروع و سهلي تعيين كرده و پيروان خود را به ازدواج در آغاز جواني مأمور ساخته و پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در اين باره فرموده است: نكاح سنت من است پس هر كه از سنت من اعراض كند از من نيست.
به همين جهت مقررات شرع براي امر زناشوئي انواع تسهيلات را مقرر داشته و حكومت را موظف ساخته كه در صورت عدم تمكن شخص، به وسيلهي انفاق از بيت المال براي انجام اين منظور به تهيدستان مساعدت كند و به علاوه دستور اكيد داده تا محيط اجتماع از موجبات اغراء و علل انگيزش شهوت، پاك و پيراسته شود آنگاه براي مصرف نيروي سرشار و قواي جبار جواني هدفهايي عالي از قبيل مبارزهي با فساد و تعليم مردم بيسواد و كمك به فقرا و بينوايان و كوشش در بالا بردن سطح زندگي و در راه عمران و آبادي جهان برقرار ساخته و از طرفي روزههاي واجب و مستحب و نمازهاي واجب و نافله، اعتكاف و امثال عبادات را براي فرو كاستن از طغيان غريزه و منصرف ساختن ذهن و خيال از انديشههاي شهواني و وسوسههاي شيطاني و توجه دادن فكر به انديشههاي عالي الهي مقرر دانسته تا با همگي اين وسائل از پديد آمدن موجبات و علل گناه جلوگيري شود و با وجود اين همه تدبير كه در اين راه براي حفظ نفس و صيانت غريزه به كار برده باز در اجراي حد و كيفر گناهكار شتاب روا نداشته و اجراي حد را براي موقعي گذاشته كه كار عنان گسيختگي و بياعتنايي به نظامات اجتماع و سقوط در منجلاب فساد و شهوتراني به جائي منتهي شود كه شخص گناهكار بدون هيچگونه ملاحظه و آزرمي در حضور جمعي كه چهار نفرعادل در ميانشان باشد به عمل منافي عفت مبادرت نمايد و مانند چهارپايان به كار وقاع و زنا بپردازد و آن چهار نفر شاهد عادل از روي يقين و قطع و با صراحت تمام گواهي دهند كه صدور آن عمل را آشكارا از او ديدهاند در اين صورت اسلام مقرّر داشته است كه هرگاه كسي مرتكب زنا شودو عفت عمومي را لكهدار كند، حد شرعي دربارهاش اجراء شود و حتي در اين مرحله نيز جانب رأفت را رعايت كرده و اوضاع و احوال شخص گناهكار را منظور نموده و مقرر داشته كه هرگاه مرتكب زنا، مجرد و عزب باشد تنها به صد ضربه تازيانه دربارهي او اكتفاء شود و حد رجم (سنگسار كردن) دربارهي زناكاري اجراء گردد كه متأهل باشد و در عين تأهل و بدون هيچگونه ضرورت و حاجتي بلكه به صرف هوس بازي و شهوتراني چنين عمل زشت و ناروايي را مرتكب شده باشد.
[1] . و الذين لايدعون مع الله الها آخر ولا يقتلون النفس التي حرم الله الا بالحق ولا يزنون و من يفعل ذلك يلق اثاماً يضاعف له العذاب يوم القيمة و يخلد فيه مهاناً (سوره فرقان، آيه 68).
[2] . فسوف يلقون غياً (سوره مريم، آيه 60).
[3] . ولا تقربوا الزنا انه كان فاحشة و ساء سبيلاً (سوره اسراء آيه 34).
[4] . اين تضاد گيچ كننده چنانكه گفتيم بيشتر از ناحيه توسعه فحشاء و انحرافات جنسي به وجود آمده كه مانند لكههاي سياهي بر پيشاني تمدن كنوني قرار گرفته است.
[5] . عن ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ قال للزاني ست خصال ثلاث في الدنيا و ثلاث في الاخرة اما التي في الدنيا فيذهب بنور الوجه و يورث الفقر و يعجل الفناء و اما التي في الاخرة فسخط الرب و سوء الحساب و الخلود في النار (فروع كافي، باب الزنا، ج5، ص541).
[6] . الاومن زني بأمرة مسلمة او يهودية او نصرانيةاو مجوسية، حرة اوامة، ثم لم يتب منه و مات مصراً عليه فتح الله تعالي له في قبره ثلاث مأة باب يخرج منها حيات و عقارب و ثعبان من النار فهو يحترق الي يوم القيمة فاذا بعث من قبره تأذي الناس من نتن ريحه فيعرف بذلك و بما كان يعمل في دار الدنيا حتي يؤمر به الي النار الا و ان الله حرم الحرام و حد الحدود فما احد اغير من الله، و من غيرته حرم الفواحش (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 9، ص243).
[7] . عن علي ـ عليه السّلام ـ اذا كان يوم القيمة اهب الله ريحاً منتنة يتأذي بها اهل الجمع حتي اذا همت ان تمسك بانفاس الناس فاذاهم مناد هل تدرون ما هذه الريح التي قد آذتكم فيقولون لا و قد آذتنا و بلغت منا كل مبلغ قال ـ عليه السّلام ـ ثم يقال هذه ريح فروج الزناة الذين لقوا الله بالزنا ثم لم يتوبوا فالعنوهم لعنهم الله فلايبقي في الموقف احدالا قال اللهم العن الزناة (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 10، ص243).
[8] . اذا كثر الزنا من بعدي كثر موت الفجأة (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، ص231).
[9] . الزنا يورث الفقر و يدع الديار بلاقع (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 1، ص233).
[10] . حرم الله الزنا لما فيه من الفساد من قتل النفس و ذهاب الانساب و ترك التربية للاطفال و فساد المواريث (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 1، ص39).
[11] . ثلاثة لايكلمهم الله يوم القيمة ولا ينظر اليهم ولا يزكيهم و لهم عذاب اليم الشيخ الزاني و الديوس و المرأة توطئي فراش زوجها (وسائل الشيعه، كتاب نكاح 14، باب 16، ص247).
[12] . من فجر بامرأة ولها بعل انفجر من فرجهما من صديد جهنم وادمسيرة خمسمأة عام يتأذي اهل النار من نتن ريحها و كانا من اشد الناس عذابا (وسائل الشيعه).
@#@
در اينجا نخستين نكتهاي كه جلب توجه ميكند اين است كه اوضاع اجتماعي و اقتصادي و اخلاقي موجود در عصر حاضر، جوانان را از ازدواج گريزان و به ارتكاب فحشاء راغب، بلكه مجبور مينمايد.
البته اين مطلب صحيح است ولي علت پديد آمدن اين وضع ناهنجار اين است كه قوانين و مقررات اسلامي به طور كامل رعايت و اجراء نميشود و الا هرگاه اين قوانين و مقررات به طور شايسته اجراء ميشد مسلماً از انتشار اين همه عوالم فساد و موجبات انگيزش شهوت جلوگيري ميكرد و وسايل ازدواج و شرايط رفاه و آسايش زندگي را فراهم ميساخت و جوانان را كه قبلهي آمال آيندهي مملكتند، از سقوط در اين درهي وحشتناك مصون ميداشت.
چون زنا موجب فساد و اختلال نظام اجتماعي بشري و هلاكت اخروي است خداوند به حكمت بالغهاش چند امر را واجب فرموده كه اگرمسلمانان اين امور را رعايت نمايند هيچگاه به چنين گناه بزرگي مبتلا نخواهند شد.
1ـ حجاب از ضروريات قرآن است: در چند جاي قرآن مجيد زنها را امر به حجاب فرموده از آن جمله در سورهي نور آيهي 30 ميفرمايد: «و بايد بزنند يعني فرو اندازند زنها، مقنعههاي خود را بر گريبانهايشان (گردن خود را به مقنعهي سر بپوشانند تا مو و بناگوش و سينهشان پوشيده بماند) و زينت و جمال و آرايش خود را جز براي شوهران و محارمشان يعني پدر، پدر شوهر و پسر، و پسر شوهر، و برادر و پسر برادر و پسر خواهر و ساير زنهاي مسلمان و كنيز ملكي و خدمتگزاري كه ميل به زنا ندارد كه آنهايي هستند كه پيرند يا ابلهاني كه از شهوت مباشرت خبر ندارند و طفلي كه هنوز به حد تميز نرسيده و از حال مباشرت با زنان بيخبرند و نميدانند عورت زنان چيست. و زنان آن طور پاي به زمين نزنند كه خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود».[1]
و در سورهي مباركهي احزاب ميفرمايد: اي پيغمبر گرامي، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنين بگو تا فرو گذارند بر خود چادرهاي خويش را و رويشان و كتفهاي خود را با آن بپوشانند كه اين كار نزديكتر است به اينكه به عفت و حريت شناخته شوند تا از تعريض و جسارت هوسرانان آسوده باشند.[2]
و در آيهي 32 از سورهي احزاب ميفرمايد: اي همسران پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شما مانند ساير زنها نيستيد، اگر ميخواهيد تقوي نمائيد، پس با بيگانه با صداي نازك و مهيج سخن نگوئيد تا آنان كه دلشان بيمار است در شما طمع نكنند و بگوئيد گفتاري نيكو و پسنديده و دور از ريبت و تهمت و در خانههايتان جايگزين شويد و خودنمائيها و حركات دوران جاهليت را كنار گذاريد.[3]
و در آيهي 43 از همين سوره ميفرمايد: هنگامي كه براي كاري با زنهاي پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ سخن ميگوئيد در ميان شما و ايشان حجابي باشد، اين كار براي پاكي دلهاي شما و آنها نيكوتر است.[4]
طبق اين دستور، زنهاي مسلمان موظفند خود را از مردان بيگانه كه با آنها محرميت ندارند بپوشانند و در قيافه و لباسي در ملاء عمومي ظاهر شوند كه اندام و تن آنها در معرض نگاههاي مسموم و شهوتآميز هوسرانان و تجاوزكاران نباشد، اين وظيفهي زن است كه از اين راه، هم شخصيت و ارزش خود را حفظ كند و هم از پديد آمدن منظرهي مهيجي كه قهراً مردها را دچار تحريك و در نتيجه آلوده شدن به افكار خطرناك نامشروع ميكند مانع شوند بنابراين نبايد زن در همه جا در اختيار عابرين و چشم چرانان قرار بگيرد، چرا اين قدر ارزش او ناچيز باشد و چرا اينگونه علناً مبتلا به انحراف فساد شود پس از آنكه اندام لخت و نيمه لخت زنان در كوچه و بازار و خيابان در برابر ديدگان مردان قرار گرفت كار به يك نظر تمام ميشود، ديگر هيچ فسادي پيش نميآيد و اصلاً كار به صدها جاي باريكتر و ناگفتني نميكشد؟ اگر چنين است پس اين همه روابط نامشروع زنان شوهردار و دختران كه در سراسر جهان بيحجابي را گرفته از كجا است، عشقهاي نامقدسي كه متصلاً كانونهاي خانوادگي را از هم ميپاشد چگونه توليد ميشود؟
2ـ نگاه به بيگانه: ديگر امر فرمود كه زنان مسلمان چشمان خود را از نگاه به مرد بيگانه نگه دارند و مردان مسلمان را امر فرمود كه نگاه به زنان اجنبيه خودداري كنند. در سورهي نور ميفرمايد: اي پيغمبر، مردان مؤمن را بگو كه چشمان خود را از نگاه به اجنبيه بپوشانند و زنان مؤمنه را هم بگو تا چشمهاي خود را از مردان بيگانه بپوشانند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت و تماس نامشروع) نگه دارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهراً ظاهر ميشود بر بيگانه آشكار نسازند.[5]
تيرهاي زهرآلود شيطان: از حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ است كه: نگاه ناروا تيري است زهر آلود از تيرهاي شيطان كه به قلب صاحبش ميخورد و چه بسيار نظرهاي ناروا كه حسرت طولاني در پي دارد.[6]
زناي اعضاي بدن: و نيز از حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ و حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ است كه نيست كسي مگر اينكه بهرهاي از زنا داد، پس زناي چشم، نگاه نارواست و زناي دهان، بوسهي حرام است و زناي دست، لمس بيگانه نمودن است.[7]
و نيز مروي است كه: كسي كه چشمان خود را از حرام پر كند، خداوند روز قيامت چشمانش را از آتش پر ميفرمايد.[8]
ابليس قرين آتشين: كسي كه زن بيگانهاي را در بر بگيرد در قيامت با شيطان هم زنجير است به زنجير آتشين و با هم در دوزخ خواهند بود و كسي كه چشمش به زن بيگانهاي بيفتد و براي خدا تكرار نظر نكند و چشم بر هم گزارد يا به آسمان بنگرد خدا در دلش، امن و ايماني قرار ميدهد كه لذتش را ميچشد و او را با حورالعين تزويج ميفرمايد.[9]
و هر زني كه شوهر داشته باشد و چشمش را از نگاه به غير شوهر و محرمش پر كند خشم خدا بر او شديد است.[10]
و در چند روايت از نگاه كردن به پشت سر زنها، هر چند با حجاب باشند، نهي شده است كه البته حمل بر كراهت ميشود.
اخباري كه در اين زمينه است بسيار و همين مقدار كافي است.
3ـ تحريم خلوت با بيگانه: خلوت با بيگانه را با احتمال و ترس وقوع در حرام، تحريم فرموده هر چند مشغول عبادت شوند.
از پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ مروي است كه: كسي كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد در جائي نميماند كه نفس زن بيگانه را ميشنود.[11]
وقتي كه پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ از زنهاي مسلمان بيعت و عهد ميگرفت شرط ميفرمود كه با مردان بيگانه در جاي خلوت ننشينند.[12]
و مراد از خلوت، آن است كه مكان، جوري باشد كه ديگري نتواند داخل شود مانند اطاقي كه درش بسته باشد يا خانهاي كه كسي به آن آمد و شد نكند.
4ـ حدود شديد: حدودي كه در اسلام براي اين عمل شنيع تعيين شده يكي از موجبات جلوگيري از شيوع آن است كه به طور اجمال در ضمن پنج فرع بيان ميشود:
1ـ اگر كسي با يكي از محارم نسبي خود مانند: «خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر» زنا كند بايد او را كشت.
2ـ اگر كسي شخصي را ببيند كه با زنش زنا ميكند و از ضرر ايمن باشد ميتواند هر دو را بكشد (اگر ايمن نباشد يا باشد و نكشد آن زن بر او حرام نميشود).
3ـ هرگاه كافري با زن مسلماني زنا كند يا مسلماني كه سه دفعه حد زنا خورده، در مرتبهي چهارم بايد كشته شود.
4ـ مردي كه زن عقدي دائمي حاضر دارد و او را در حال بلوغ و عقل وطي كرده و هر وقت هم بخواهد ميتواند به او نزديكي نمايد، با اين وصف اگر با زن عاقلهي بالغهاي زنا كند بايد او را سنگسار نمود، و بعضي برآنند كه اول بايد صد تازيانه به او زد و سپس او را سنگسار كرد.
5ـ هرگاه زنا كننده محصن نبوده (يعني مرد زندار با شرايطي كه در فرع گذشته گفته شد) و به غير محرم خود زنا نموده حدش يكصد تازيانه است و همچنين زن زانيهاي كه شوهر نداشته باشد حدش يكصد تازيانه است.
در مجموعهي انتشارات انجمن تبليغات اسلامي چنين مينويسد:
در اينجا دو مطلب بزرگ علمي دربارهي زنا و دستور اسلامي آن ياد داشت ميشود: در سورهي نور آيهي دو ميفرمايد: زن و مرد زناكار را هر كدام يكصد شلاق بزنيد و در اجراي اين دستور الهي به آنها محبت روا نداريد اگر شما به خدا و روز جزا ايمان آوردهايد. و بايد در موقع شكنجهي آنها گروهي از مؤمنين حاضر باشند.
اولين فلسفهي كه در اين باره به نظر ميرسد اين است كه شلاق زدن زاني و زانيه، يكي براي عبرت گرفتن سايرين است. كه گرد اين عمل زشت نگردند كه اگر چنان كنند گذشته از مجازات اخروي، مجازات دنيوي هم دارند و آخر آيه كه تأكيد ميكند بايد عدهاي از مؤمنين در شكنجه آنها حاضر باشند اين موضوع را تأييد ميكند.
دستور عملي كه رعايت آن سلامت جامعه و مصون ماندن افراد و نسلها را تأمين ميسازد.
در آيهي سوم از سورهي نور ميفرمايد:
الزاني لاينكح الازانية او مشركة و الزانية لاينكحها الازان او مشرك و حرم ذلك علي المؤمنين.[13]
يعني مرد زناكار زني نگيرد مگر زن زناكار يا مشركه و زن زناكار شوهر نكند مگر با مردي كه زناكار يا مشرك است و اين بر مؤمنين حرام است.
شرعاً بايد ثابت شود: ضمناً بايد متوجه بود كه اجراي اين حدود هنگامي است كه شرعاً زنا ثابت شده باشد كه آن هم داراي شرايط خاصي است كه از آن جمله گواهي چهار نفر شاهد عادل مرد است به اينكه در يك وقت و يك جا مرد زنا كننده را با زن خاصي كه او را ميشناسند و در همان حال ارتكاب، مشاهده كردهاند.
[1] . وليضر بن بخمرهن علي جيوبهن ولايبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء... (سوره 24 آيه 30).
[2] . يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادني ان يعرفن... (سوره 33 آيه 59).
[3] . يا نساء النبي لستن كأحد من النساء ان اتقيتن فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً (سوره 33 آيه 32).
[4] . و اذا سألتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن (سوره 33 آيه 54).
[5] . قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن ولايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن... (سوره 24 آيه 30 و 31).
[6] . النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويلة (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، ج14، باب 104، ص138).
[7] . عن ابي جعفر و ابي عبدالله ـ عليهما السلام ـ قالا ما من احدالا و هو يصيب حظاً من الزنا فزناء العين النظر و زناء الفم القبلة و زناء اليدين اللمس (وسائل الشيعه، ج14، كتاب نكاح،باب 14، ص246).
[8] . من ملأ عينيه من امرأة حراماً حشاهما الله يوم القيمة بمسامير من نار و حشاهما ناراً حتي يقضي بين الناس ثم يؤمر به الي النار. (وسائل الشيعه، كتاب النكاح، باب 104، ص141).
[9] . من نظر الي امرأة فرفع بصره الي السماء او غمض بصره لم يرتد اليه بصره حتي يزوجه الله من الحور العين و يعقبه ايماناً يجد طعمه (وسائل الشيعه، كتاب النكاح، باب 104، ص139.
[10] . عن النبي ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اشتد غضب الله علي امرأة ذات بعل ملأت عينها من غير زوجها و غير محرم منها فانها ان فعلت ذلك احبط الله عزّوجلّ كل عمل عملت. (بحار الانوار).
[11] . من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر فلايبيت في موضوع يسمع نفس امرأة ليست له بمحرم. (وسائل الشيعه، ج 14، باب 99، ص134).
[12] . عن ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ قال: فيما اخذ الرسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ البيعة علي النساء ان لايحتبين ولا يقعدن مع الرجال في الخلاء (وسائل الشيعه، كتاب النكاح، باب 99، ج14، ص133).
[13] . سوره نور، آيه 3.
@#@
دو نكته قابل توجه: 1ـ اگر كسي با زني كه شوهر نداشته و در عدهي رجعيه (يعني عدهاي كه شوهر ميتواند بدون عقد برگردد) نبوده زنا كرد بعد ميتواند با او ازدواج نمايد ولي اگر شوهر داشته يا در عدهي رجعيه بوده بر او حرام هميشگي است، يعني اگر شوهرش بميرد يا او را طلاق دهد باز هم نميتواند او را بگيرد.
2ـ اگر كسي با زني زنا كرد مادر و دختر آن زن بر او (بنابر اشهر) حرام ميشود، يعني نميتواند با آنها ازدواج نمايد و محرم هم نيستند، و همچنين زن مزبور بر پدر زنا كننده حرام ميشود.[1]
اينك نظر خوانندگان گرامي را به مطالب جالبي كه در كتاب برهان قرآن تذكر داده است جلب و به همين جا خاتمه ميدهيم:
موضوعي كه در خور مناقشه است، اختلاط و آميزش زن و مرد است، زيرا مخالفين اسلام در اين باره جنجال و غوغاي بسياري به پا ميكنند، گاهي از اجتماع آزاد فرانسه سخن به ميان ميآورند و از آزادي، كامراني و عياشي زن و مرد و حتي از آزادي بوس و كنار در معابر و شوارع آنجا ياد ميكنند و زماني از تمدن آمريكا گفتگو ميكنند و ميگويند در آن سرزمين مردم با فكر و غريزه خود دو روئي و نفاق روا نميدارند زيرا به خوبي دريافتهاند كه كامرانيهاي جنسي از ضرورتها و احتياجات حياتي «بيولوژي» است و به همين جهت راه را براي اشباع اين غريزه باز گذاشتهاند و هر جواني دوست و رفيقي از دختران اختيار كرده و هر دوشيزهاي رفيقي از جوانان برگزيده است كه در بيشتر ساعات روز و شب با هم به خوشي و شادي وقت ميگذرانند و در تفرجگاهها و گوشههاي خلوت از يكديگر كام ميگيرند و به يكديگر كام ميدهند و از شار غريزه جنسي آسوده و فارغ ميشوند و هر بامداد به ياد عيش و نوش شب دوش با دلي شاد و روحي خرم از پي كارهاي خود روان ميشوند و در كارهاي روزانهي خود توفيق و پيروزي مييابند و به اين وسيله ملت با گامهاي بلند و سريع راه ترقي و تعالي طي ميكند.
[1] . چون بعضي از اين فروعات مورد اختلاف فقهاء عظام است در صورتي كه براي كسي مورد حاجت شد به مرجع خود رجوع كند.
معاني اثام وغي: در منهج است كه: «اثاماً» در اين آيه شريفه، نام يك وادي در دوزخ است كه زناكاران را در آن عقوبت ميكنند و گفتهاند چيزي است كه از اجسام دوزخيان مانند چرك و خون سيلان مي كند.
و در روايات آمده كه: اثام در اين آيه و وغي در آيهي ديگر[2] دو چاه در دوزخ است كه اگر سنگي را از كنارش رها كنند در مدت هفتاد سال به قعر آن ميرسد.
و در سورهي بنياسرائيل ميفرمايد: «و نزديك زنا مشويد و گرد آن نگرديد به درستي كه آن خصلتي زشت و كاري فجيع و بد راهي است.»[3]
زيرا كه زنا سبب قطع نسبها و هيجان فتنهها و باطل كردن مواريث و صلهي رحم و حقوق پدران بر فرزندان و حقوق فرزندان بر پدران است.
بدترين راه دفع شهوت: در كتاب بلاهاي اجتماعي در شرح اين آيه شريفه چنين مينگارد:
يعني كه گرد زنا نرويد زيرا اين كار يك كردار پليد و راه گمراه كنندهاي است، شايد دقيقترين تعبيري كه در قرآن مجيد از زنا شده همين جمله «وساء سبيلاً» باشد زيرا اين جملهاي است كه اساسيترين منطق اسلام را دربارهي مخالفت و مبارزهي با فحشاء روشن ميكند. اين جمله ميگويد: عمل شنيع زنا يك راه طبيعي و خالي از خطر براي اطفاء شهوت نيست. جامعهاي كه شهوت خود را از طريق زنا اشباع ميكند در يك جادهي ناهموار و خطرناكي افتاده كه عاقبت آن دوري از مقصد و افتادن در پرتگاههاي هولناك است. نيروي خدادادي شهوت براي ابقاء نسل انساني و ايجاد يك سلسله هيجانات روحي و عاطفي در مرد و زن است كه اين هيجانات ضامن تشكيل كانون خانواده و اطفاء شهوت از يك طريق محدود و قانوني است اما ارتكاب زنا نه تنها اجتماع را به مقصد ابقاء نسل نزديك نميكند، بلكه اجتماع را در هزاران دورهي مخوف پرت ميكند كه دهها ميليون بيماران مقاربتي و ميلياردها دلار بودجه معالجهي آنها و ميليونها كودكان بيسرپرست تنها گوشهاي از اين پرتگاه را نشان ميدهد. (بلاهاي اجتماعي ص143) و نيز در صفحه131 چنين مينگارد:
هزاران مفاسد مختلفي كه از توسعه فحشاء و روابط نامشروع به وجود آمده، راستي آن چنان حيرت انگيز و ناراحت كننده است كه نسبت دادن آن به بشر قرن بيستم بيشباهت به تناقض نيست.
آدم فكر ميكند بشري كه دل ذرهها را با هزاران زحمت ميشكافد تا از نيروي درون آن بهرهمند شود چرا نيروهاي خدادادي خود را در كثيفترين وضعي به انواع فحشاء تباه ميكند و در حالي كه از يك طرف قواي طبيعت را به كمك خود ميطلبد از طرفي عوامل نيستي و اضمحلال خود را فراهم ميسازد.
مثلاً امروز براي استفاده از يك سلسله اشعهي سودمند و يا نيروي اتم در عالم پزشكي ميلياردها دلار صرف ميشود و صدها هزار مغز متفكر به فكر و فعاليت ميپردازد و اين تلاشهاي دسته جمعي نتيجه بخش شده در عالم بهداشت و پزشكي واقعاً تحولات و پيشرفتهاي شگفت انگيزي به وجود ميآورد ولي به موازات اين پيشرفتها هر سال آمار بيماران مقاربتي و فدائيان اين بيماريها ميليونها نفر بالا ميرود و در نتيجه صدها هزار نفر در هر كشور به گوشههاي بيمارستانها پناه برده به صورت اعضاي معطل و فلجي بار دوش اجتماع ميگردند، يا مثلاً با هزاران كوششهاي دامنهداري كه براي بهبود بخشيدن به اوضاع اقتصادي هر كشوري به عمل ميآيد، در نقطه مقابل ميليونها كودك بيسرپرست كه همگي در نتيجهي يك خوشگذراني كوتاه و يك ملاقات موقتند در سراسر جهان چرخ اقتصادي كشورها را مواجه با مشكلات عظيم ميكند و تازه پس از آنكه دولتها وسائل تربيت و نگهداري اين كودكان را فراهم نمودند، عده اغŒ افراد شرور و خطرناكي ميشوند كه اجتماع را به انواع جرائم و جنايات مختلف تهديد ميكنند و بالاخره دستگاه قضائي كشور از وجود اين افراد دائماً هراسان است.[4]
آثار دنيوي و اخروي زنا: امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا سه اثر در آخرت، اما آثار دنيوي زنا، آبرو را ميبرد، رزق را كم ميكند و مرگ و نيستي را نزديك مينمايد اما آثار اخروي آن، پس غضب پروردگار و سختي حساب ودخول در آتش و جاودان ماندن آن را ايجاب مينمايد.[5]
عذاب برزخي زناكار: و نيز فرمود: كسي كه به زن مسلماني يا يهودي يا نصراني يا مجوسي، آزاد يا كنيز زنا كند پس توبه نكند و با اصرار به اين گناه از دنيا برود، خداوند در قبرش سيصد درِ عذاب را باز ميفرمايد كه از هر در مارها و عقربها و افعيهائي از آتش بيرون ميآيند، پس ميفرمايد تا روز قيامت ميسوزد.
بوي گند زناكار در صحراي محشر: و چون از قبرش بيرون شود از بوي گندش مردم اذيت ميشوند پس به اين بوي زننده شناخته ميشود و دانسته ميگردد كه زناكار است تا اينكه امر كرده ميشود او را به آتش برند. زينهار، به درستي كه خداوند محرمات را حرام فرموده و حدودي را تعيين فرموده. پس هيچ كس از خداوند غيرتمندتر نيست و از غيرت الهيه است كه فواحش را حرام فرموده.[6]
همه، زناكاران را در محشر لعنت ميكنند: حضرت امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرمود: در روز قيامت به امر خدا، بوي گندي وزيده ميشود كه تمام اهل محشر ناراحت ميشوند، تا اينكه نفس كشيدن بر آنها مشكل ميگردد، پس منادي ندا ميكند آيا ميدانيد اين بوي گند چيست؟ گويند نميدانيم و سخت ناراحتمان كرده، پس گفته ميشود: اين بوي عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنيا رفتهاند پس آنها را لعنت كنيد كه خدا آنها را لعنت كرده پس نميماند در محشر كسي مگر اينكه آنها را نفرين ميكند و ميگويد خدايا زناكاران را لعنت فرما.[7]
زنا مرگ ناگهاني و فقر ميآورد: حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: هرگاه پس از من زنا زياد شود مرگ ناگهاني زياد خواهد شد.[8]
و فرمود: كه زنا مورث فقر است و آباديها را ويران خواهد نمود.[9]
فساد نسب و تربيت طفل: و در مكتوب حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ است: كه خداوند زنا را حرام فرموده براي اينكه سبب فسادهايي مانند قتل نفس و از بين رفتن نسبها و ترك تربيت اطفال و بهم خوردن ارث ميشود.[10]
زناي محصنه: اگر با زن شوهردار زنا شود حرمت و عقوبت آن شديدتر خواهد بود چنانچه حد زنا صد تازيانه ولي حد زناي محصنه قتل و سنگسار كردن است.
حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: روز قيامت سه طايفهاند كه خداوند با ايشان سخن نميگويد و ايشان را پاكيزه نميفرمايد و برايشان عذاب دردناكي است. از اين سه طايفه زني است كه بر فراش شوهرش زنا دهد.[11]
و از حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ مروي است كه فرمود: كسي كه با زن شوهردار زنا كند پس در جهنم از عورت هر دو چرك خارج ميشود به مقدار پانصد سال راه، و اهل جهنم از بوي گند آن دو در اذيت خواهند بود و عذابشان از همه شديدتر است.[12]
پيشبيني همه جانبهي اسلام: در كتاب برهان قرآن در اين بحث چنين مينگارد:
در موضوع حد زنا اسلام نيروي جنسي و سركشي اين غريزه را در نظر گرفته و براي اقناع و اشباع آن، طرق مشروع و سهلي تعيين كرده و پيروان خود را به ازدواج در آغاز جواني مأمور ساخته و پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در اين باره فرموده است: نكاح سنت من است پس هر كه از سنت من اعراض كند از من نيست.
به همين جهت مقررات شرع براي امر زناشوئي انواع تسهيلات را مقرر داشته و حكومت را موظف ساخته كه در صورت عدم تمكن شخص، به وسيلهي انفاق از بيت المال براي انجام اين منظور به تهيدستان مساعدت كند و به علاوه دستور اكيد داده تا محيط اجتماع از موجبات اغراء و علل انگيزش شهوت، پاك و پيراسته شود آنگاه براي مصرف نيروي سرشار و قواي جبار جواني هدفهايي عالي از قبيل مبارزهي با فساد و تعليم مردم بيسواد و كمك به فقرا و بينوايان و كوشش در بالا بردن سطح زندگي و در راه عمران و آبادي جهان برقرار ساخته و از طرفي روزههاي واجب و مستحب و نمازهاي واجب و نافله، اعتكاف و امثال عبادات را براي فرو كاستن از طغيان غريزه و منصرف ساختن ذهن و خيال از انديشههاي شهواني و وسوسههاي شيطاني و توجه دادن فكر به انديشههاي عالي الهي مقرر دانسته تا با همگي اين وسائل از پديد آمدن موجبات و علل گناه جلوگيري شود و با وجود اين همه تدبير كه در اين راه براي حفظ نفس و صيانت غريزه به كار برده باز در اجراي حد و كيفر گناهكار شتاب روا نداشته و اجراي حد را براي موقعي گذاشته كه كار عنان گسيختگي و بياعتنايي به نظامات اجتماع و سقوط در منجلاب فساد و شهوتراني به جائي منتهي شود كه شخص گناهكار بدون هيچگونه ملاحظه و آزرمي در حضور جمعي كه چهار نفرعادل در ميانشان باشد به عمل منافي عفت مبادرت نمايد و مانند چهارپايان به كار وقاع و زنا بپردازد و آن چهار نفر شاهد عادل از روي يقين و قطع و با صراحت تمام گواهي دهند كه صدور آن عمل را آشكارا از او ديدهاند در اين صورت اسلام مقرّر داشته است كه هرگاه كسي مرتكب زنا شودو عفت عمومي را لكهدار كند، حد شرعي دربارهاش اجراء شود و حتي در اين مرحله نيز جانب رأفت را رعايت كرده و اوضاع و احوال شخص گناهكار را منظور نموده و مقرر داشته كه هرگاه مرتكب زنا، مجرد و عزب باشد تنها به صد ضربه تازيانه دربارهي او اكتفاء شود و حد رجم (سنگسار كردن) دربارهي زناكاري اجراء گردد كه متأهل باشد و در عين تأهل و بدون هيچگونه ضرورت و حاجتي بلكه به صرف هوس بازي و شهوتراني چنين عمل زشت و ناروايي را مرتكب شده باشد.
[1] . و الذين لايدعون مع الله الها آخر ولا يقتلون النفس التي حرم الله الا بالحق ولا يزنون و من يفعل ذلك يلق اثاماً يضاعف له العذاب يوم القيمة و يخلد فيه مهاناً (سوره فرقان، آيه 68).
[2] . فسوف يلقون غياً (سوره مريم، آيه 60).
[3] . ولا تقربوا الزنا انه كان فاحشة و ساء سبيلاً (سوره اسراء آيه 34).
[4] . اين تضاد گيچ كننده چنانكه گفتيم بيشتر از ناحيه توسعه فحشاء و انحرافات جنسي به وجود آمده كه مانند لكههاي سياهي بر پيشاني تمدن كنوني قرار گرفته است.
[5] . عن ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ قال للزاني ست خصال ثلاث في الدنيا و ثلاث في الاخرة اما التي في الدنيا فيذهب بنور الوجه و يورث الفقر و يعجل الفناء و اما التي في الاخرة فسخط الرب و سوء الحساب و الخلود في النار (فروع كافي، باب الزنا، ج5، ص541).
[6] . الاومن زني بأمرة مسلمة او يهودية او نصرانيةاو مجوسية، حرة اوامة، ثم لم يتب منه و مات مصراً عليه فتح الله تعالي له في قبره ثلاث مأة باب يخرج منها حيات و عقارب و ثعبان من النار فهو يحترق الي يوم القيمة فاذا بعث من قبره تأذي الناس من نتن ريحه فيعرف بذلك و بما كان يعمل في دار الدنيا حتي يؤمر به الي النار الا و ان الله حرم الحرام و حد الحدود فما احد اغير من الله، و من غيرته حرم الفواحش (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 9، ص243).
[7] . عن علي ـ عليه السّلام ـ اذا كان يوم القيمة اهب الله ريحاً منتنة يتأذي بها اهل الجمع حتي اذا همت ان تمسك بانفاس الناس فاذاهم مناد هل تدرون ما هذه الريح التي قد آذتكم فيقولون لا و قد آذتنا و بلغت منا كل مبلغ قال ـ عليه السّلام ـ ثم يقال هذه ريح فروج الزناة الذين لقوا الله بالزنا ثم لم يتوبوا فالعنوهم لعنهم الله فلايبقي في الموقف احدالا قال اللهم العن الزناة (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 10، ص243).
[8] . اذا كثر الزنا من بعدي كثر موت الفجأة (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، ص231).
[9] . الزنا يورث الفقر و يدع الديار بلاقع (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 1، ص233).
[10] . حرم الله الزنا لما فيه من الفساد من قتل النفس و ذهاب الانساب و ترك التربية للاطفال و فساد المواريث (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، باب 1، ص39).
[11] . ثلاثة لايكلمهم الله يوم القيمة ولا ينظر اليهم ولا يزكيهم و لهم عذاب اليم الشيخ الزاني و الديوس و المرأة توطئي فراش زوجها (وسائل الشيعه، كتاب نكاح 14، باب 16، ص247).
[12] . من فجر بامرأة ولها بعل انفجر من فرجهما من صديد جهنم وادمسيرة خمسمأة عام يتأذي اهل النار من نتن ريحها و كانا من اشد الناس عذابا (وسائل الشيعه).
@#@
در اينجا نخستين نكتهاي كه جلب توجه ميكند اين است كه اوضاع اجتماعي و اقتصادي و اخلاقي موجود در عصر حاضر، جوانان را از ازدواج گريزان و به ارتكاب فحشاء راغب، بلكه مجبور مينمايد.
البته اين مطلب صحيح است ولي علت پديد آمدن اين وضع ناهنجار اين است كه قوانين و مقررات اسلامي به طور كامل رعايت و اجراء نميشود و الا هرگاه اين قوانين و مقررات به طور شايسته اجراء ميشد مسلماً از انتشار اين همه عوالم فساد و موجبات انگيزش شهوت جلوگيري ميكرد و وسايل ازدواج و شرايط رفاه و آسايش زندگي را فراهم ميساخت و جوانان را كه قبلهي آمال آيندهي مملكتند، از سقوط در اين درهي وحشتناك مصون ميداشت.
چون زنا موجب فساد و اختلال نظام اجتماعي بشري و هلاكت اخروي است خداوند به حكمت بالغهاش چند امر را واجب فرموده كه اگرمسلمانان اين امور را رعايت نمايند هيچگاه به چنين گناه بزرگي مبتلا نخواهند شد.
1ـ حجاب از ضروريات قرآن است: در چند جاي قرآن مجيد زنها را امر به حجاب فرموده از آن جمله در سورهي نور آيهي 30 ميفرمايد: «و بايد بزنند يعني فرو اندازند زنها، مقنعههاي خود را بر گريبانهايشان (گردن خود را به مقنعهي سر بپوشانند تا مو و بناگوش و سينهشان پوشيده بماند) و زينت و جمال و آرايش خود را جز براي شوهران و محارمشان يعني پدر، پدر شوهر و پسر، و پسر شوهر، و برادر و پسر برادر و پسر خواهر و ساير زنهاي مسلمان و كنيز ملكي و خدمتگزاري كه ميل به زنا ندارد كه آنهايي هستند كه پيرند يا ابلهاني كه از شهوت مباشرت خبر ندارند و طفلي كه هنوز به حد تميز نرسيده و از حال مباشرت با زنان بيخبرند و نميدانند عورت زنان چيست. و زنان آن طور پاي به زمين نزنند كه خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود».[1]
و در سورهي مباركهي احزاب ميفرمايد: اي پيغمبر گرامي، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنين بگو تا فرو گذارند بر خود چادرهاي خويش را و رويشان و كتفهاي خود را با آن بپوشانند كه اين كار نزديكتر است به اينكه به عفت و حريت شناخته شوند تا از تعريض و جسارت هوسرانان آسوده باشند.[2]
و در آيهي 32 از سورهي احزاب ميفرمايد: اي همسران پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شما مانند ساير زنها نيستيد، اگر ميخواهيد تقوي نمائيد، پس با بيگانه با صداي نازك و مهيج سخن نگوئيد تا آنان كه دلشان بيمار است در شما طمع نكنند و بگوئيد گفتاري نيكو و پسنديده و دور از ريبت و تهمت و در خانههايتان جايگزين شويد و خودنمائيها و حركات دوران جاهليت را كنار گذاريد.[3]
و در آيهي 43 از همين سوره ميفرمايد: هنگامي كه براي كاري با زنهاي پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ سخن ميگوئيد در ميان شما و ايشان حجابي باشد، اين كار براي پاكي دلهاي شما و آنها نيكوتر است.[4]
طبق اين دستور، زنهاي مسلمان موظفند خود را از مردان بيگانه كه با آنها محرميت ندارند بپوشانند و در قيافه و لباسي در ملاء عمومي ظاهر شوند كه اندام و تن آنها در معرض نگاههاي مسموم و شهوتآميز هوسرانان و تجاوزكاران نباشد، اين وظيفهي زن است كه از اين راه، هم شخصيت و ارزش خود را حفظ كند و هم از پديد آمدن منظرهي مهيجي كه قهراً مردها را دچار تحريك و در نتيجه آلوده شدن به افكار خطرناك نامشروع ميكند مانع شوند بنابراين نبايد زن در همه جا در اختيار عابرين و چشم چرانان قرار بگيرد، چرا اين قدر ارزش او ناچيز باشد و چرا اينگونه علناً مبتلا به انحراف فساد شود پس از آنكه اندام لخت و نيمه لخت زنان در كوچه و بازار و خيابان در برابر ديدگان مردان قرار گرفت كار به يك نظر تمام ميشود، ديگر هيچ فسادي پيش نميآيد و اصلاً كار به صدها جاي باريكتر و ناگفتني نميكشد؟ اگر چنين است پس اين همه روابط نامشروع زنان شوهردار و دختران كه در سراسر جهان بيحجابي را گرفته از كجا است، عشقهاي نامقدسي كه متصلاً كانونهاي خانوادگي را از هم ميپاشد چگونه توليد ميشود؟
2ـ نگاه به بيگانه: ديگر امر فرمود كه زنان مسلمان چشمان خود را از نگاه به مرد بيگانه نگه دارند و مردان مسلمان را امر فرمود كه نگاه به زنان اجنبيه خودداري كنند. در سورهي نور ميفرمايد: اي پيغمبر، مردان مؤمن را بگو كه چشمان خود را از نگاه به اجنبيه بپوشانند و زنان مؤمنه را هم بگو تا چشمهاي خود را از مردان بيگانه بپوشانند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت و تماس نامشروع) نگه دارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهراً ظاهر ميشود بر بيگانه آشكار نسازند.[5]
تيرهاي زهرآلود شيطان: از حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ است كه: نگاه ناروا تيري است زهر آلود از تيرهاي شيطان كه به قلب صاحبش ميخورد و چه بسيار نظرهاي ناروا كه حسرت طولاني در پي دارد.[6]
زناي اعضاي بدن: و نيز از حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ و حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ است كه نيست كسي مگر اينكه بهرهاي از زنا داد، پس زناي چشم، نگاه نارواست و زناي دهان، بوسهي حرام است و زناي دست، لمس بيگانه نمودن است.[7]
و نيز مروي است كه: كسي كه چشمان خود را از حرام پر كند، خداوند روز قيامت چشمانش را از آتش پر ميفرمايد.[8]
ابليس قرين آتشين: كسي كه زن بيگانهاي را در بر بگيرد در قيامت با شيطان هم زنجير است به زنجير آتشين و با هم در دوزخ خواهند بود و كسي كه چشمش به زن بيگانهاي بيفتد و براي خدا تكرار نظر نكند و چشم بر هم گزارد يا به آسمان بنگرد خدا در دلش، امن و ايماني قرار ميدهد كه لذتش را ميچشد و او را با حورالعين تزويج ميفرمايد.[9]
و هر زني كه شوهر داشته باشد و چشمش را از نگاه به غير شوهر و محرمش پر كند خشم خدا بر او شديد است.[10]
و در چند روايت از نگاه كردن به پشت سر زنها، هر چند با حجاب باشند، نهي شده است كه البته حمل بر كراهت ميشود.
اخباري كه در اين زمينه است بسيار و همين مقدار كافي است.
3ـ تحريم خلوت با بيگانه: خلوت با بيگانه را با احتمال و ترس وقوع در حرام، تحريم فرموده هر چند مشغول عبادت شوند.
از پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ مروي است كه: كسي كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد در جائي نميماند كه نفس زن بيگانه را ميشنود.[11]
وقتي كه پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ از زنهاي مسلمان بيعت و عهد ميگرفت شرط ميفرمود كه با مردان بيگانه در جاي خلوت ننشينند.[12]
و مراد از خلوت، آن است كه مكان، جوري باشد كه ديگري نتواند داخل شود مانند اطاقي كه درش بسته باشد يا خانهاي كه كسي به آن آمد و شد نكند.
4ـ حدود شديد: حدودي كه در اسلام براي اين عمل شنيع تعيين شده يكي از موجبات جلوگيري از شيوع آن است كه به طور اجمال در ضمن پنج فرع بيان ميشود:
1ـ اگر كسي با يكي از محارم نسبي خود مانند: «خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر» زنا كند بايد او را كشت.
2ـ اگر كسي شخصي را ببيند كه با زنش زنا ميكند و از ضرر ايمن باشد ميتواند هر دو را بكشد (اگر ايمن نباشد يا باشد و نكشد آن زن بر او حرام نميشود).
3ـ هرگاه كافري با زن مسلماني زنا كند يا مسلماني كه سه دفعه حد زنا خورده، در مرتبهي چهارم بايد كشته شود.
4ـ مردي كه زن عقدي دائمي حاضر دارد و او را در حال بلوغ و عقل وطي كرده و هر وقت هم بخواهد ميتواند به او نزديكي نمايد، با اين وصف اگر با زن عاقلهي بالغهاي زنا كند بايد او را سنگسار نمود، و بعضي برآنند كه اول بايد صد تازيانه به او زد و سپس او را سنگسار كرد.
5ـ هرگاه زنا كننده محصن نبوده (يعني مرد زندار با شرايطي كه در فرع گذشته گفته شد) و به غير محرم خود زنا نموده حدش يكصد تازيانه است و همچنين زن زانيهاي كه شوهر نداشته باشد حدش يكصد تازيانه است.
در مجموعهي انتشارات انجمن تبليغات اسلامي چنين مينويسد:
در اينجا دو مطلب بزرگ علمي دربارهي زنا و دستور اسلامي آن ياد داشت ميشود: در سورهي نور آيهي دو ميفرمايد: زن و مرد زناكار را هر كدام يكصد شلاق بزنيد و در اجراي اين دستور الهي به آنها محبت روا نداريد اگر شما به خدا و روز جزا ايمان آوردهايد. و بايد در موقع شكنجهي آنها گروهي از مؤمنين حاضر باشند.
اولين فلسفهي كه در اين باره به نظر ميرسد اين است كه شلاق زدن زاني و زانيه، يكي براي عبرت گرفتن سايرين است. كه گرد اين عمل زشت نگردند كه اگر چنان كنند گذشته از مجازات اخروي، مجازات دنيوي هم دارند و آخر آيه كه تأكيد ميكند بايد عدهاي از مؤمنين در شكنجه آنها حاضر باشند اين موضوع را تأييد ميكند.
دستور عملي كه رعايت آن سلامت جامعه و مصون ماندن افراد و نسلها را تأمين ميسازد.
در آيهي سوم از سورهي نور ميفرمايد:
الزاني لاينكح الازانية او مشركة و الزانية لاينكحها الازان او مشرك و حرم ذلك علي المؤمنين.[13]
يعني مرد زناكار زني نگيرد مگر زن زناكار يا مشركه و زن زناكار شوهر نكند مگر با مردي كه زناكار يا مشرك است و اين بر مؤمنين حرام است.
شرعاً بايد ثابت شود: ضمناً بايد متوجه بود كه اجراي اين حدود هنگامي است كه شرعاً زنا ثابت شده باشد كه آن هم داراي شرايط خاصي است كه از آن جمله گواهي چهار نفر شاهد عادل مرد است به اينكه در يك وقت و يك جا مرد زنا كننده را با زن خاصي كه او را ميشناسند و در همان حال ارتكاب، مشاهده كردهاند.
[1] . وليضر بن بخمرهن علي جيوبهن ولايبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء... (سوره 24 آيه 30).
[2] . يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادني ان يعرفن... (سوره 33 آيه 59).
[3] . يا نساء النبي لستن كأحد من النساء ان اتقيتن فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً (سوره 33 آيه 32).
[4] . و اذا سألتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن (سوره 33 آيه 54).
[5] . قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن ولايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن... (سوره 24 آيه 30 و 31).
[6] . النظر سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويلة (وسائل الشيعه، كتاب نكاح، ج14، باب 104، ص138).
[7] . عن ابي جعفر و ابي عبدالله ـ عليهما السلام ـ قالا ما من احدالا و هو يصيب حظاً من الزنا فزناء العين النظر و زناء الفم القبلة و زناء اليدين اللمس (وسائل الشيعه، ج14، كتاب نكاح،باب 14، ص246).
[8] . من ملأ عينيه من امرأة حراماً حشاهما الله يوم القيمة بمسامير من نار و حشاهما ناراً حتي يقضي بين الناس ثم يؤمر به الي النار. (وسائل الشيعه، كتاب النكاح، باب 104، ص141).
[9] . من نظر الي امرأة فرفع بصره الي السماء او غمض بصره لم يرتد اليه بصره حتي يزوجه الله من الحور العين و يعقبه ايماناً يجد طعمه (وسائل الشيعه، كتاب النكاح، باب 104، ص139.
[10] . عن النبي ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اشتد غضب الله علي امرأة ذات بعل ملأت عينها من غير زوجها و غير محرم منها فانها ان فعلت ذلك احبط الله عزّوجلّ كل عمل عملت. (بحار الانوار).
[11] . من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر فلايبيت في موضوع يسمع نفس امرأة ليست له بمحرم. (وسائل الشيعه، ج 14، باب 99، ص134).
[12] . عن ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ قال: فيما اخذ الرسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ البيعة علي النساء ان لايحتبين ولا يقعدن مع الرجال في الخلاء (وسائل الشيعه، كتاب النكاح، باب 99، ج14، ص133).
[13] . سوره نور، آيه 3.
@#@
دو نكته قابل توجه: 1ـ اگر كسي با زني كه شوهر نداشته و در عدهي رجعيه (يعني عدهاي كه شوهر ميتواند بدون عقد برگردد) نبوده زنا كرد بعد ميتواند با او ازدواج نمايد ولي اگر شوهر داشته يا در عدهي رجعيه بوده بر او حرام هميشگي است، يعني اگر شوهرش بميرد يا او را طلاق دهد باز هم نميتواند او را بگيرد.
2ـ اگر كسي با زني زنا كرد مادر و دختر آن زن بر او (بنابر اشهر) حرام ميشود، يعني نميتواند با آنها ازدواج نمايد و محرم هم نيستند، و همچنين زن مزبور بر پدر زنا كننده حرام ميشود.[1]
اينك نظر خوانندگان گرامي را به مطالب جالبي كه در كتاب برهان قرآن تذكر داده است جلب و به همين جا خاتمه ميدهيم:
موضوعي كه در خور مناقشه است، اختلاط و آميزش زن و مرد است، زيرا مخالفين اسلام در اين باره جنجال و غوغاي بسياري به پا ميكنند، گاهي از اجتماع آزاد فرانسه سخن به ميان ميآورند و از آزادي، كامراني و عياشي زن و مرد و حتي از آزادي بوس و كنار در معابر و شوارع آنجا ياد ميكنند و زماني از تمدن آمريكا گفتگو ميكنند و ميگويند در آن سرزمين مردم با فكر و غريزه خود دو روئي و نفاق روا نميدارند زيرا به خوبي دريافتهاند كه كامرانيهاي جنسي از ضرورتها و احتياجات حياتي «بيولوژي» است و به همين جهت راه را براي اشباع اين غريزه باز گذاشتهاند و هر جواني دوست و رفيقي از دختران اختيار كرده و هر دوشيزهاي رفيقي از جوانان برگزيده است كه در بيشتر ساعات روز و شب با هم به خوشي و شادي وقت ميگذرانند و در تفرجگاهها و گوشههاي خلوت از يكديگر كام ميگيرند و به يكديگر كام ميدهند و از شار غريزه جنسي آسوده و فارغ ميشوند و هر بامداد به ياد عيش و نوش شب دوش با دلي شاد و روحي خرم از پي كارهاي خود روان ميشوند و در كارهاي روزانهي خود توفيق و پيروزي مييابند و به اين وسيله ملت با گامهاي بلند و سريع راه ترقي و تعالي طي ميكند.
[1] . چون بعضي از اين فروعات مورد اختلاف فقهاء عظام است در صورتي كه براي كسي مورد حاجت شد به مرجع خود رجوع كند.
نظرات شما عزیزان: