قال الصادق علیه السلام : مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهلِ بَيتِهِ مُدَّ لَهُ في عُمُرِهِ / ( الكافي : ج 2 ص 105 ح 11)
كسى كه با خانواده اش نيكوكار است ، عمرش طولانى مى شود .
همۀ مصیبتها ی ما از خود ماست
تمام چیزهایی که بشر به آن مبتلا هست از خود آدم است. تمام یعنی کارهایی که به دست بشر انجام میگیرد، بلکه کارهایی هم که از غیب به ما وارد میشود، چه بسا این همه زلزلهها و سیلها و طوفانها برای این باشد که ما خودمان را اصلاح نکردیم. ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح کنیم و اینهایی که مؤثرند در بین تودهها، اینهایی که مردم نظر میکنند ببینند اینها چه میکنند، آنها هم تبعیت کنند، اگر آن اشخاصی که مورد توجه مردماند ومردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما که صحبت میکنید برای خدا باشد، آن هم که میشنود برای خدا باشد، او که مینویسد هم همینطور، هیچ اختلافی نخواهد واقع شد. اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهی حل میشود؛ نه با طرز شیطانی. عمده اصلاح همین مرکزِ «خود» است. همه مصیبتهای ما از خود ماست. و باید اصلاح از خود ما شروع بشود. من توقع نداشته باشم که خودم اصلاح نشده بخواهم دیگری را اصلاح کنم. این خیال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوینده اصلاح شده باشد، میتواند دیگران را اصلاح بکند.
[ امام خمینی-ره ، صحیفه نور، جلد 14 - صفحه 205]
بهترین و بدترینِ شما !
عن ابی عبدالله جعفر بن محمد علیهما السلام : خِيَارُكُمْ سُمَحَاؤُكُمْ وَ شِرَارُكُمْ بُخَلَاؤُكُمْ وَ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ وَالسَّعيُ فِي حَوَائِجِهِم وفي ذَلِكَ مَرغَمَةٌ لِلشَّيطانِ. ( خصال شیخ صدوق ، باب ثلاثه )
سُمَحَاؤُكُمْ ؛ یعنی بخشندگان ، کسانی که دست بخشنده ای دارند . کسانی که در برخورد با دیگران بدون سختگیری و به آسانی برخورد می کنند. سماحت است . نیاکان شما عبارتند از آن کسانی که بخشندگان هستند و کسانی که می بخشند مالشان را ، موقعیتشان را ، آبرویشان را . وَ شِرَارُكُمْ بُخَلَاؤُكُمْ. و شرار شما، بدترين شما ، کسانی هستند كه دارای بُخل هستند. بخیل یعنی کسی که چیزی نمی بخشد. و اگر به کسی خیر برسد، احساس نا خشنودی می کند. وَ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ، در قرآن کریم بارها و بارها ایمان با عمل صالح اقتران پیدا کرده (نزدیک شده) است. این عمل صالح چیست؟البِرُّ بِالْإِخْوَانِ ، یعنی نيكي به برادران ديني. ( اعمال صالح) همه اش نماز و ذكر و ... اينها نيست، البته اينها خيلي با ارزشه. وَالسَّعيُ فِي حَوَائِجِهِم، تلاش کند که حوائج آنها را برآورده کند. و براي برآوردن حاجات دیگران دوندگي كند و دوندگی برای احتیاجات عمومی این هم از همین قبیل است. وفي ذَلِكَ مَرغَمَةٌ لِلشَّيطانِ ، اين كار باعث ميشه بيني شيطان به خاك ماليده بشه.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 1/8/1396 ]
یکی از اسباب خیر و برکت در زندگی
مجتبی مطهری، فرزند شهید مرتضی مطهری می گوید: « خاطرم می آید که زمانی پدرم فرمود: گه گاه که به اسرار وجودی خود و کارهایم می اندیشم، احساس می کنم که از مسائلی که سبب خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایت و لطف الهی را شامل حال من کرده است، احترام و نیکی فراوان بوده است که به پدر و مادر خود کرده ام، به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری، که افزون بر توجّه معنوی و عاطفی، تا آن جا که توانایی ام اجازه می داد، از نظر هزینه و مخارج زندگی به آنان کمک و مساعدت کرده ام . همچنین به یاد دارم که مادرم می گفت : مادر حاج آقا ، میان عروس هایش، به من لطف و عنایتی ویژه داشت و این لطف، به خاطر علاقه خاصی بود که به فرزند دل بندش شیخ مرتضی داشت. اما این علاقه و محبت مادر و فرزند، دو طرفه بود. استاد شهید، در برابر پدر بزرگوار خویش نیز، تواضع و احترام خاصی داشتند و در موقع روبه رو شدن با پدر و مادر، دست آنان را می بوسید. و می گفتند: انسان نباید هیچ گاه از سخن پدر و مادرش ناراحت و دل گیر بشود. والدین، همیشه خیر و سعادت فرزند را می خواهند.»
[ مجله طوبی، اردیبهشت 1386، شماره 17، سرگذشت هایی ویژه از زندگی استاد مطهری - ره ]
یکی از عوامل رستگاری از منظر امام صادق علیه السلام
ابوقرّه گوید: شبی امام جعفر صادق -علیه صلوات الله الصادق- را دیدم که مشغول طواف خانه خدا کعبه معظّمه بود و مکرر به خدا عرض می کرد: اَلّلهُمَّ قِنی شُحَّ نَفسی. خداوند! مرا از بخل و حرص نفسم، حفظ فرما. پرسیدم: یابن رسول الله! شما از آغاز شب تا پایان آن، غیر از این دعا را نخواندید؟ فرمود: چه چیز بدتر از بخل و حرص نفس که خداوند می فرماید: وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.( حشر/ 9، تغابن/ 16. ) و کسانی که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند.
[ محمد حسین محمدی، هزار و یک حکایت قرآنی ، قم ، نیلو فرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، ص 82 ]
تشکر خداوند از جعفر طیّار !
در مواعظ العددیه آمده است که : جبرییل نزد پیامبر خدا آمد و عرضه داشت: «بدرستی که خداوند متعال می خواهد از جعفر طیّار تشکر کند به خاطر چهار خصلتی که در زمان جاهلیّت داشته و الان هم که مسلمان است آن چهار خصلت را دارد. پیامبرصلی الله علیه و آله جناب جعفر را خواند و به او جریان وحی را خبر داد. جناب جعفر گفت: « اگر خداوند به شما خبر نداده بود، من هم نمی گفتم. سپس آن چهار صفت را بیان کرد؛ از جمله این که من در زمان جاهلیت و اسلام تا به حال هرگز شراب نخوردم ، بتی را نپرستیدم، زنا نکردم وچهارمین خصلت من این بود که : ما کَذِبتُ قَطُّ لَأَنِّی رَأَیتُهُ دِناءً. هرگز دروغی را نگفته ام . برای اینکه دیدم دروغ گفتن، دلالت بر پستی و فرو مایگی انسان می کند».
[ محمودی گلپایگانی ، درمحضر مجتهدی (تهرانی) ، جلد دوم ، ص195 تا 197 ]
حکومت بر دلها !
مسیر صفی آباد دزفول یک منطقه ی خوش آب و هوا ودارای طبیعت بسیار زیبایی است. باغ های مرکبات وسیفی جات زیادی هم در این مسیر وجود دارد. یک بار وقتی از این مسیر رد می شدیم کنار جاده ایستادیم و مقداری سبزی چیدیم که با غذای ظهربخوریم . ظهر هنگام خوردن غذا آقا مهدی با دیدن سبزی وسط سفره گفت : (ما این امکان رو داریم که با غذا مون سبزی بخورییم بقیه بچه ها که این امکان رو ندارن چی؟ یا ماهم باید مثل اونا باشیم، یا آنها هم باید با غذاشون سبزی بخورن.) خلاصه برنامه ای چید که تدارکات لشکر هر روز می رفت سبزی شسته وبسته بندی شده از دزفول تهیه می کرد و به همراه غذا به بسیجی ها میداد. یک بار دیگر هم یک روز از شروع عملیات گذشته بود که برای ناهار چلو برگ آوردند ، عجب چلو برگ دبشی هم بود انگار از رستوران های خود تبریز آورده بودند. وقتی سفره را انداختیم وخواستیم غذابخوریم آقا مهدی گفت :(صبر کنین!) بی سیم زد به خط تا مطمئن شود که از همین غذا به بچه های خط که در اول در گیری ها هستند هم رسیده یا نه وتا مطمئن نشد لب به غذا نزد او تا این حد اخلاص داشت وهر چیزی را که برای خودش می خواست ،برای دیگرا ن هم می خواست اگر امکاناتی بود که بقیه نمی تونستند از آن استفاده کنند او هم از آن امکانات استفاده نمی کرد به خاطر همین کارهایش بود که بر دل های بچه ها حکومت می کرد.
[ علی اکبری ، نمی توانست زنده بماند ( خاطراتی از سردار شهید مهدی باکری) ، تهران ، یا زهرا سلام الله علیها، چاپ چهارم ، 1392 ، ص 33. ]
یک استفتاء
سوال: بعضی از مدیران برای تشویق مأموران،حق مأموریت پنجاه درصد را هفتاد و پنج درصد یا صد در صد محاسبه می کنند. آیا دریافت این حقّ مأموریت اشکال دارد؟
جواب: اگر قوانین و مقررات ، چنین اختیاری به فرماندهان و مدیران داده باشد، اشکال ندارد و در غیر این صورت جایز نیست.
( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای مدظله العالی ، فقه سازمانی -احکام فرماندهی- پژوهشگاه امام صادق علیه السلام )
نظرات شما عزیزان: