تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12457
بازدید دیروز : 749
بازدید هفته : 24551
بازدید ماه : 55062
بازدید کل : 10446817
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 17 / 5 / 1399

سوال اول شبهات غدیر

چرا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی (علیه السلام) ندادند تا بعد ازایشان به امامت برسند؟

پاسخ: دوران پیامبر گرامی اسلام دوران عجیبی بود و منافقان بسیار. در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم: اعلان رسمی کم تر از نوشته نیست. آن هم اعلانی که در آن (غدیر) بیش از 120000 نفر حضور داشته و آن را مکتوب کنند. در صورت مکتوب شدن، از بین بردن آن برای مخالفین کاری نداشت.

پاسخ شبهات غدیر

همانطور که: در ماجرای فدک نیز ابوبکر سند رسمی ای که حضرت زهرا (سلام الله علیها) از پیامبر داشتند را پاره کرد و فدک را غصب کرد. حدود یک قرن منع حدیث بود و تمامی احادیث مکتوب سوزانده شد. در هنگامی که قرآن ها برای تهیه بهترین نسخه جمع آوری شدند، قرآنی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به امر پیامبر جمع آوری کرده بودند را نپذیرفتند.

کتاب های تاریخی (سنی و شیعه) امامت حضرت علی (علیه السلام) را تأیید کرده اند و این خود یک سند است. با این حال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در زمان شهادت خود، هنگامی که در بستر بیماری بودند فرمودند: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم تا بعد از من اختلاف نکنید.» اما عمر گفت: «او تب دارد و هزیان می گوید.» و مانع آوردن کاغذ شد.

در آخر باید بگوییم که ماجرای غدیر آنقدر واضح بود که نیاز به اثبات آن نیست و در آن زمان مردمان نه به خاطر تردید در این امر، بلکه به خاطر کینه و حسادتی که نسبت به حضرت داشتند و یا ترس از حکومت وقت از زیر آن سر باز زدند.

با این حال به جهت اینکه نشان داده شود که ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از طرف خداوند است، لوحی آسمانی از جانب خداوند برای پیامبر آمد که در آن، ولایت امیرالمؤمنین و یازده امام دیگر پس از ایشان به صراحت بیان شده بود.

«جابر» این لوح را در زمانی که به دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسیده بود، مشاهده کرد و از روی آن نسخه برداری کرد که متن آن هم اکنون موجود می باشد. خود لوح نیز در دست حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) می باشد. این حدیث، به نام حدیث لوح مشهور بوده و در کتاب اصول کافی موجود می باشد.

در ضمن می توانید برای کسب اطّلاعات بیشتر به کتاب های «الغدیر» وکتاب شبهای پیشاور مراجعه کنید.


سوال دوم شبهات غدیر

مگر آقا رسول الله نمیدانست این ملعونین عهد شکنی میکنند!؟ پس چرا ولایت حضرت علی (علیه السلام) را بیشتر تثبیت نکرد تا دیگر اینها نتوانند عهد شکنی کنند؟!

پاسخ شبهات غدیر

  • اولاً : منظوراز تثبیت بیشتر، باید روشن شود؛ چرا که هر مقدار تعریف شود بالاتر از آن هم وجود دارد.
  • ثانیاً: عهد بستن و شکستن آن در حوزه اعمال اختیاری است. تثبیت کردن به هر اندازه ای هم که باشد، نباید از آدمی سلب اختیار کند، تا امتحانات الهی لغو و بیهوده نگردد؛ تا مؤمن از کافر جدا شود؛ تا ثواب و عقاب معنا یابد تا . . .
  • ثالثاً: وظیفه پیامبر تنها ابلاغ است آن هم ابلاغ مبین. یعنی ابلاغی آشکار و روشنگرانه که جای هیچ گونه شکّ و شبهه و عذری نماند و حجّت بر همگان تمام گردد.

وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِين آیه 54 سوره نور/ آیه 18 سوره عنکبوت

و طبق شواهد مسلّم تاریخی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) این وظیفه خطیر را به نحو اتمّ و اکمل انجام داده اند و اگر انجام نمی دادند رسالتشان به انجام نمی رسید. (آیه 67 مائده) حتّی از همان روز نخست دعوت علنی (یوم الانذار) ولایت و وصایت امیرمؤمنان علیه السلام را اعلان کردند و تداوم نبوت را با آن امر تثبیت نمودند.

از آن روز به بعد هر فرصت مناسبی هم می یافتند بدان امر توصیه می کردند و تذکّر می دادند. تا جایی که همان ملعونین می گفتند: «چقدر پسر عمویش را مطرح می کند!»، یا آنکه می پرسیدند: «آیا این معرّفی از جانب خدا بوده یا از سوی خودت؟»

و سرانجام در روز غدیر بر آن امر، بیعت رسمی (با دست و زبان) گرفتند تا جای هیچ گونه عذری باقی نماند. آیا تأکید از این هم بیشتر؟!

 


سوال سوم شبهات غدیر

واقعۀ غدیر خم در چه سالی بوده است؟

پاسخ شبهات غدیر

واقعۀ غدیر خم در سال دهم هجری بوده است.

 


سوال چهارم شبهات غدیر

چگونه اعتقادم را به اهل بیت (علیهم السلام) آن قدر قوی كنم كه در برخورد با شبهات ذره ای ایمانم نسبت به آنها كم نشود؟

پاسخ شبهات غدیر

اوّل آنکه باید مطمئن شوی مسیری را که در کسب اعتقادات خودت رفتی، مورد تأیید آن بزرگواران بوده است یا آنکه نیاز به تصحیح دارد؟ برای حصول اطمینان، به عنوان مثال شما را به کتابی که مرحوم علامه مجلسی به نام «عقاید» نوشته ارجاع می دهیم.

این کتاب توسط آقای قاسم کریمی با عنوان عقیده و عمل دینی بازنویسی شده می توانی آن را از طریق پایگاه پایگاه ایران بوک تهیه کنی.

دوم آنکه با توسل و دعا از خدا و خود آن بزرگواران بخواهی که در ایمانت ثابت و محکم باشی. شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و همین مشکل شما را داشت.

حضرت او را به خواندن این دعای کوتاه بعد از هر نمازش سفارش کرد: «رَضِيتُ‏ بِاللَّهِ‏ رَبّاً، وَ بِمُحَمَّدٍ صلى‏ الله‏ عليه و آله …» (متن کامل دعا را قبل از دعای جوشن کبیر در مفاتیح الجنان بیابید)

سوم آنکه دعای زیاد برای تعجیل فرج امام زمان (علیه السلام) خود موجب گشایش و جلب نظر ایشان است. مسلماً مولای ما، رعیت خویش را دستگیری می کند و او را به راه مستقیم راهنمایی و راهبری می فرماید. ان شاء الله

 


سوال پنجم شبهات غدیر

من که صلوات می فرستم ثواب آن برای پیغمبر است یا برای من؟ اگر برای پیغمبر است مگر او نیاز دارد که من صلوات برای او بفرستم؟

پاسخ شبهات غدیر

در جواب باید عرض کنیم حتماً می دانی که خدای بزرگ، پیامبر و اهل بیتش را عزیز و گرامی داشته و آنان را بر تمام آفریده های خود برتری بخشیده است. آنان معدن رحمت و مهربانی و دانش هستند و جهان هستی به خاطر ایشان خلق شده است.

این بزرگواران، واسطه لطف و مهر خداوند هستند و اگر لطف و محبت خداوند شامل حال موجودات میشود – که میشود – به طفیل وجود آنان است. زیرا این بزرگواران به عنایت خدا قابلیت و ظرفیت پذیرش رحمت الهی را دارند و باران رحمت خداوند بر ظرف وجود آنان می بارد و از آنجا برای سایر موجودات سرازیر میشود.

وقتی بر محمد و آل محمد صلوات میفرستیم در حقیقت از خدای مهربان طلب میکنیم که رحمتش را بر ایشان نازل گرداند تا از طریق آنان ما نیز مشمول رحمت گردیم.

به عبارت دیگر چون خداوند آنان را پذیرای لطف و رحمت خویش قرار داده و صلوات را دعایی مستجاب شمرده، با فرستادن صلوات چشمه لطف پروردگار به سوی آن بزرگواران می جوشد و آنگاه به برکت وجود آنان، فیض الهی شامل حال ما هم می شود. پس این ما هستیم که محتاج ثوابیم و پیامبر و آلش علیهم السلام واسطه رساندن ثوابند به ما.

از سوی دیگر به بهانه صلوات ما، خداوند رحمتش را بر محمد و آل محمد علیهم السلام افزون میکند. در این افزایش، مانیز سهیم می شویم و ثواب می بریم، هر چند که خدا می تواند رحمتش را بدون این بهانه ها بر ایشان نازل کند و نیازی به صلوات ما ندارد. و پیامبر هم چون مخلوق است، نیازمند رحمت خداست نه صلوات ما.

 


سوال ششم شبهات غدیر

آیا پیامبر و امامان بزرگوار (علیهم السلام) به همین صورت که ما نماز می خوانیم نماز می خواندند؟ در هرصورت دلیل شما چیست؟

پاسخ شبهات غدیر

پاسخ خود را ابتدا می کنیم به ذکر فرازی از خطبه غدیر رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرموده اند: «هان ای مردمان! نماز را به پا دارید و زكات بپردازید همان سان كه خداوند عزّوجل امر فرموده است.

پس اگر زمان بر شما دراز شد و كوتاهی كردید یا مسائل را از یاد بردید، علی صاحب اختیار و تبیین كننده برای شماست. خداوند عزّوجل او را پس از من امانتدار خویش در میان آفریدگانش نهاده، همانا او از من و من از اویم، و او و فرزندان من از جانشینان او، پرسش های شما را پاسخ می دهند و آن چه را نمی دانید به شما می آموزند.

بدانید! حلال و حرام بیش از آن است كه من شمارش كنم و بشناسانم و در اینجا یكباره به حلال فرمان دهم و از حرام بازدارم. از این روی مأمورم از شما بیعت بگیرم… دربارۀ علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او… . و این امامت به وراثت پایدار است و فرجام امامان، مهدی است.»

متأسفانه با این همه سفارش اکید، می بینیم پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله در اوایل دوران خلافت، از سوی حاکمان وقت، نقل حدیث پیامبر ممنوع می شود و از سوی دیگر، فتوحات زیاد و بی رویه دراین فضای مسموم باعث می شود مسلمانان زیادی پیدا شوند که از سنت نبوی بی خبر بمانند و حتی پس از مدتها از پیشرفت اسلام، احکام اولیه خود را ندانند. آیات قرآن، با تفاسیر مورد دلخواه خلفای جور برای مردم بیان می شود.

حاملان علوم و معارف

این منع حدیث حدود یک قرن ادامه می یابد و شکاف میان توده مردم و احادیث پیامبر عمیق تر می گردد. پس از آن بازار نقل احادیث جعلی رونق می گیرد. بدین سان دامنه ی بی خبری مردم از سنت نبوی بیشتر می شود.

در این مدت، امامان بزرگوار ما علیهم السلام که حاملان علوم و معارف پیامبرند، مهمترین وظیفه خود را احیای سنت نبوی می دانند. طبیعتاً مسلمانانی که با ایشان مرتبط می شوند(شیعیان) مسائل دینی خود را بی کم و کاست از ایشان می آموزند که آموختند.

این آموزه ها به تدریج مکتوب شد و جوامع حدیثی شیعی مانند کتب اربعه با زحمت فراوان علما و محدثین شکل گرفت. مسلماً این جوامع حدیثی برای ما که فاصله زیادی با صدر اسلام داریم، نسبت به جوامع حدیثی پیروان مکتب خلفا (به اصطلاح، اهل سنت) بسیار پاکیزه و قابل اعتماد است.

چرا که آنان از نعمت وجود امامانی معصوم و مرتبط با وحی محروم بوده و هستند و از سوی دیگر با خلأ یک قرن منع نقل حدیث و پس از آن هم بازار جعل حدیث مواجهند.

از این رو سنّت مکتوب آنان دستخوش تغییر و تبدیل و تحریف قرار گرفت و با چالش فراوانی روبرو گردید بطوری که پشتوانه علمی و فقهی پاک و استواری پیدا نکرد. لذا قابل اتکاء و اطمینان آور برای ما نیست.

به همین دلیل هم شیوه نماز خواندن آنها برای ما ملاک نیست، هر چند تعدادشان بیش از ماست. امّا فقهای شیعه باتکیه بر همان جوامع حدیثی پاکیزه و با تمسّک به آموزه های اهل بیت علیهم السلام به سنت نبوی دسترسی پیدا می کنند و در دورانی که ما به امامان علیهم السلام دسترسی مستقیم نداریم، محل رجوع ما می شوند.

آنها تلاش میکنند احکام دین را بفهمند و در اختیار ما قرار دهند. بدین ترتیب می توان گفت که سنت پیامبر در امر نماز به همین صورتی است که میان فقا و محدثین شیعه رایج است. اختلافاتی هم که در برخی مسائل فقهی می بینیم ناشی از اختلاف مبانی استنباط است، نه جوامع حدیثی متفاوت.

 


سوال هفتم شبهات غدیر

با توجه به فاجعه شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چرا امیرالمومنین نام سه تن از پسران خود بعد از حضرت زهرا (سلام الله علیها) را ابوبکر، عمر و عثمان نامید؟

پاسخ شبهات غدیر

در مورد عمر فرزند علی (علیه السّلام) که همنام عمر بن خطاب بود: این نامگذاری توسّط خود عمر بن خطاب انجام شد. چنانچه در مورد افراد دیگری هم این واقعه صورت گرفته بود. و این در زمانی بود که عمر بن خطاب حتّی نام افرادی را که همنام پیامبران بودند، تغییر می داد.

مخالفت با دخالت های عمر در تغییر نام افراد نیز به مصلحت نبود؛ چراکه هر گونه مخالفتی از سوی عمر با تندی و خشونت پاسخ داده می شد و ارزش و ثمر مثبتی هم برای اسلام نداشت.

درمورد ابوبکر فرزند علی (علیه السّلام) که همنام خلیفه اول ابوبکر، عبدالله بن عثمان بود، باید بدانید که:

  • اولاً: ابوبکر کنیه است و اسم نیست.
  • ثانیاً: در میان عرب مرسوم است که هر اسمی، کنیه خاصی دارد. مثلا اسم علی با کنیه ی ابوالحسن همراه است.
    این همراهی گاهی وابسته به نام فرزند بزرگتر است و گاهی مربوط به دخالت های دیگران است و گاهی هم تابع شهرت و عرف جامعه است.

از آنجا که ظاهراً اسم اصلی فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام، عبدالله همنام خلیفه اول بود، مطابق همان رسم، او کنیه ی ابوبکر به خود گرفت و حضرت علی (علیه السّلام) هم بخاطر احترام و علاقه شدید اطرافیان نسبت به خلفای قبلی و شرایط روزگار خود، ضرورتی ندیدند تا با این کنیه گذاری که از سوی دیگران انجام شده بود، مخالفت کنند و آن را تغییر دهند.

در مورد عثمان بن علی (علیه السّلام) که همنام عثمان بن عفان بود: نامگذاری این فرزند به نام عثمان به گفته خود حضرت علی (علیه السّلام) بخاطر عثمان بن مظعون بوده است. برای توضیحات بیشتر می توانید به کتاب «معمّای نام» نوشته «علی لباف» از انتشارات منیر، مراجعه کنید.

 


سوال هشتم شبهات غدیر

چرا با وجود اینکه پیامبر اسلام، منافق بودن ابوبکر و عمر را می دانستند، آنها را بتدریج رسوا نکردند و به مردم اطلاع ندادند؟ در حالی که مردم سخنان پیامبر را قبول می نمودند.

پاسخ شبهات غدیر

در پاسخ این سؤال ذکر چند نکته لازم است: پیامبر مأمور به حکم به ظاهر بودند و از طرف خداوند اجازه نداشتند که افراد منافق را بازخواست و یا بطور علنی رسوا نمایند.

چنانکه در قسمتی از خطبۀ غدیر پس از اشاره به آیه:

«آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»

می فرمایند: «به خدا سوگند كه مقصود خداوند از این آیه گروهی از صحابه اند كه آنان را با نام و نسب می شناسم لیكن به پرده پوشی كارشان مأمورم.»

که البته این فرمان می تواند جنبۀ امتحان و آزمایش داشته باشد. مسلماً تصریح پیامبر به نام و بطور علنی آتش کینه و جنگ های داخلی را شعله ور می کرد و این با توجه به کثرت منافقان به مصلحت اسلام نو پا نبود.

مهمترین کار پیامبر زدودن شرک و بت پرستی آشکار از جامعه و برقراری کلمه توحید بوده است نه مبارزه آشکارا با پدیده نفاق. مبارزه علنی با نفاق، مأموریت خطیری است که بر عهده آخرین وصیّ پیامبر نهاده شده است.

در قبول سخنان پیامبر توسط مردم نیز جای بحث است. چراکه وقتی واقعه غدیر با آن عظمت را که سخنی ایجابی بود، انکار کردند، و ولایت حضرت علی (علیه السلام) را نپذیرفتند، چطور می توان انتظار داشت که این نفی را که سخنی سلبی است، بپذیرند. هر چند که پیامبر با نشانه ها و اشاره ها و کنایه های فراوان، منافق بودن آنان را برای اصحاب روشن نموده اند. (العاقل یکفی بالاشارة )

 


سوال نهم شبهات غدیر

آیا در روز قیامت، هر کسی در مذهب خود (مسیحی، زرتشتی، شیعه….) بازخواست می شود؟

پاسخ شبهات غدیر

دین راستین و تحریف نشده همواره نزد خداوند، اسلام بوده و هست. چنانچه خداوند در آیاتی چنین می فرماید: 

إِنَ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام.
همانا دین، نزد خداوند اسلام است. سوره آل عمران / 19

 

و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین.
و هرکس غیر از اسلام دینی را اختیار کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است. سوره آل عمران / 85

بدین ترتیب هرکس در زمان خود موظّف به پیروی از پیامبر زمان خودش است تا دین مقبولی نزد خداوند داشته باشد. و روشن است که هر فردی بر مبنای آیین و شریعت پیامبر زمان خود بازخواست می شود. با آمدن رسول جدید از جانب خدا، نسخه قبلی اسلام منسوخ می شود و پیروان او موظف به پیروی از رسول و نسخه ی جدیدند و بر مبنای آیین جدید هم مؤاخذه می شوند.

(البته اگر پیام رسول جدید به آنها رسیده و حجت بر آنها تمام گشته باشد) مسلماً پس از خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله همه پیروان ادیان گذشته مطابق دستور الهی دین خودشان، مأمور به پیروی از آن حضرت شده اند و بر همان مبنا در قیامت بازخواست می شوند.

 


سوال دهم شبهات غدیر

چرا به خدا رسیدن مشكل، ولی كار شیطانی كردن آسان است؟

پاسخ شبهات غدیر

همیشه سربالایی رفتن سخت تر از سرازیری است. این یک سنت الهی و قانون طبیعی است. ما به عالم دنیا که «اسفل سالفین» است، آمده ایم تا با انجام اعمال صالحه به «اعلی علیین» برسیم و درعالم آخرت پاداش بگیریم (اجر غیر ممنون – سوره تین) در این مدّتی که خداوند ما را در این دنیا مهلت داده، چنین تقدیر کرده که ما با راهنمایی فرستادگان الهی در کشاکش دهر بکوشیم و بالا رویم و در این مسیر با آزمایش های سخت هم آزمایش شویم.

مردان نیک نیز آزمایش های سخت تری دارند. تا هم رتبه اطاعتشان معلوم شود (برای خودشان) و هم مقامشان بوسیله این آزمایش ها بالاتر رود. پس بجاست که این راه با مشکلاتی همراه باشد. علاوه بر این شیطان نیز در این راه قسم خورده که تمام مردم غیر از معصومین علیهم السلام را گمراه کند.

پس ما در این دنیا با مشکلات زیادی در راه خدا روبرو خواهیم بود و به قول معروف هر که طاووس خواهد، باید جور هندوستان کشد! مسلما فردی که می خواهد در کاری موفق شود بایستی از یک سری لذت های آنی بگذرد و سختی هایی بر خود هموار سازد تا به آن لذت نهایی و هدف عالی خویش دست یابد.

البته درست است که راه شیطان پر از لذائذ نفسانی است و آسان به نظر می رسد؛ ولی حرکت در صراط مستقیم برای گروهی نیز لذت بخش و ملایم طبع است و وقتی در اثر اعمال صالحه ملایم طبع شد، انجامش آسان می شود.

همچنانکه برای گروهی دیگر کار شیطانی ملایم طبع است. لذت عبادت بالاترین لذت هاست که تا فرد آن را درک نکند، فهم کاملی از آن نخواهد داشت. ان شاء الله خداوند درک این لذت را نیز به ما عنایت فرماید.

اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس لذت نخوانی در آن صورت دیگر کار شیطانی کردن برای فرد سخت و مشکل است. چرا که پلیدی و پلشتی و کثافت و نجاست آن را می بیند و از آن تنفر دارد همچنانکه از مدفوع متنفر است و نزدیکی به آن برایش مشکل است.

 


سوال یازدهم شبهات غدیر

در هیچ جای قرآن نگفته که رسول شما مولای شماست. رسول فقط بشیر و نذیر است و مولای شما فقط خداست و کلمه ولی در قرآن برابر است با دوست و سرپرست. پس من کنت مولاه به معنی دوست است.

اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمود وصی یا خلیفه یا جانشین حرف شما دست بود. من 20 بار قرآن را خوانده ام و جواب را از قرآن می خواهم. آیا جواب دارید؟

پاسخ شبهات غدیر

 

  • اولا: خوب است بدانی آنجا که قرآن فرموده رسول فقط بشیر و نذیر است، سخن از حدود وظایف رسالت در قبال هدایت مردم است و درمقام بیان حدود ولایت ایشان نیست. بلکه ولایت ایشان را در آیات دیگر مطرح و اثبات نموده است.
  • ثانیا: خود شما در سؤال گفته ای که مولا به معنی سرپرست هم هست که البته هم هست. بنابر این نمی توان نتیجه گرفت من کنت مولاه به معنی دوست است.
  • ثالثاً: شما می گویید اگر پیامبر چنین و چنان می فرمود سخن ما درست بود. مگر پیامبر در جریان یوم الدّار نفرمودند؟ مگر در ماجرای تبوک نفرمودند؟ مگر درابلاغ سوره برائت به همه نفهماندند؟ مگر در سراسر خطبه غدیر این امر خطیر را آشکارا در برابر هزاران گوش و چشم بیان نکردند و با دست و زبان بیعت و اقرار نگرفتند؟

 

آیه ولایت

مگر…؛ و صدها مگر دیگر که مخالف و موافق در کتب خویش نقل کرده اند. با همه این احوال شما جواب را از قرآن می خواهید. مانعی ندارد این هم قرآن؛ خداوند در آیه 55 مائده می فرماید:

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون‏»

یعنی ولیّ شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که ایمان آورده نماز برپا می دارند و درحال رکوع زکات می دهند. سوره مائده / 55

مطابق این آیه ولیّ ما تنها خدا نیست. بلکه رسول و مؤمنین با آن اوصاف که به کلمه الله عطف شده نیز ولیّ ما هستند. از طرفی نیز ولایت با کلمه انّما منحصر در همین سه گروه شده است. از خود این انحصار می فهمیم که ولیّ در اینجا به معنی دوست یا یاور نمی تواند باشد.

چون می دانیم مسلمانان، دوستان و یاوران دیگری غیر از این سه گروه دارند؛ مانند ملائکه یا سایر مؤمنینی که در حال رکوع نماز هم صدقه ندادند؛ یا حتّی اهل کتابی که آزاری به مسلمانان نمی رسانند (سوره ممتحنه/8). پس ولیّ در این آیه به معنی سرپرست است نه دوست یا یاور.

 


سوال دوازدهم شبهات غدیر

سورۀ مبارکه مائده آیه 68 درباره غدیر خم نازل شده در حالیکه یک سال قبل از رحلت رسول الله نازل شده است. سوره مبارکه معارج آیه 1 در مورد غدیر خم، درست 13 سال قبل از فوت رسول الله و قبل از هجرت نازل شده است. منبع حرف هایتان را به من بگویید.

پاسخ شبهات غدیر

باید بدانید اینطور نیست که وقتی یک سوره مکی یا مدنی است کل آن در مکه یا درمدینه نازل شده باشد. مثلاً سوره عنکبوت مکی است ولی 10 آیه اول آن مدنی است؛ و یا سوره کهف که مکی است ولی 7 آیه اول آن مدنی است.

چنانچه مفسرین اهل سنت همچون طبری و قرطبی هم در تفاسیر خود گفته اند یا آنکه سوره ای مدنی است ولی چند آیه مکی دارد. مانند سورۀ مجادله که مدنی است جز 10 آیه اول آن.

همچنین است گاهی بخاطر یک آیه که نام سوره از آن گرفته شده است، به آن سوره مکی یا مدنی می گویند. مانند سورۀ بلد که مدنی است مگر آیات 1 تا 4 و نام سوره را هم از آیه اول آن گرفته اند. (به نقل از اتقان سیوطی ج1 ص17)

و نیز ممکن است به خاطر تأکید و تذکر و اقتضای موارد گوناگون، یک آیه در چند جا نازل شده و چند شأن نزول داشته باشد. مانند آیۀ بسم الله، آیۀ اول سورۀ روم، آیۀ روح، سورۀ فاتحة الکتاب که یکبار در مکه زمان وجوب نماز و باری دیگر در مدینه به هنگام تغییر قبله نازل گردیده و به همین خاطر سبع مثانی نامیده شده است. (اتقان سیوطی ج1 ص60)

آیات

از سوی دیگر نیز ثابت نشده که وقتی سوره ای مکی یا مدنی است، حتماً با آیۀ مکی یا مدنی آغاز شده باشد. چرا که اقتضای ترتیب نزول با اقتضای ترتیب کتابت متفاوت است. بنابراین، ادعای اینکه تمام سوره مائده یکجا وآن هم یکسال پیش از رحلت نازل شده باشد، دلیل می خواهد درحالیکه هیچ نقل موثقی در این زمینه نیامده است.

همچنین سورۀ معارج، تنها به اعتبار مکی بودنش نمی تواند مدنی بودن آیۀ 1 را یا حتّی نزول مجدد آن را نفی کند. چرا که نقل مؤیّد این مطلب نیز موجود است در حالی که خلاف آن نیست. برای آگاهی بیشتر به کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی ج1 ص255 تا 257 مراجعه کنید.

 


سوال سیزدهم شبهات غدیر

آیا اهل سنت دلایلی برای خود دارند كه شیعه قادر به جوابگویی آن نباشد؟

پاسخ شبهات غدیر

باید بگوییم که خوشبختانه به خاطر جوامع حدیثی غنی و پاکیزه ای که امامان شیعه علیهم السلام نزد ما به جای نهاده اند، علمای ما همچون علامه امینی ها و سید شرف الدین ها، به لطف خدا و با مجاهدت های بی نظیر خود توانسته اند همه سؤالات و شبهات مخالفان عصر خود را به بهترین وجه پاسخ دهند.

و اینک در عصر حاضر این امر بر دوش یکایک ماست؛ که اگر در مسیر آموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام (ثقلین) به درستی قدم برداریم، همه سؤالات مخالفان را با دلایل متقن و استوار، پاسخ خواهیم داد.


سوال چهاردهم شبهات غدیر

چرا ائمه (علیه السلام) صریحا خلفای بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله) را لعن و نفرین نكرده اند و حتی ارتباط خانوادگی نیز با آنها داشته اند؟

پاسخ شبهات غدیر

باید عرض کنیم که اولاً آنان در شرایطی نبودند که بتوانند هر چه در سینه دارند، آزادانه برای همه مردم بیان نمایند. اما به برخی یاران خود مطالبی در قالب دعا یا حدیث یا رفتاری که حاکی از نفرت و نارضایتی از آنان باشد، آموخته اند.

ثانیاً شما ببینید، در حالیکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) صریحا آنان را لعن نکرد، چه رفتاری با ایشان و همسر عزادارشان داشتند؟ چه بلوایی در کربلا بپا کردند؟ ائمه دیگر را چگونه به شهادت رساندند؟

حال اگر آشکارا به لعن می پرداختند، همین مهلت کوتاه زندگیشان را نیز کوتاه تر می کردند و شیعیانشان را بیشتر در فشار و رنج قرار می دادند و همین مقدار از میراث پیامبر هم به دست ما نمی رسید.

ثالثاً صرف داشتن ارتباط خانوادگی، دلیل بر رضایت و تأیید طرف مقابل نیست. چه بسا همه ما اقوامی داریم که رفتار و گفتار و پندار آنان مورد تأیید ما نیست اما ناچار به ارتباطیم یا مردانی که از همسران خود راضی نیستند اما ناچار به ادامه زندگی با آنانند. قرآن نمونه هایی از این دست دارد مانند همسر لوط و همسر نوح (سوره تحریم/10)

 


سوال پانزدهم شبهات غدیر

15 روایت است كه در زمان حجة الوداع درگیری ای میان حضرت علی (علیه السلام) و تنی چند از انصار در راه یمن به مكه بر سر موضوع مالی در می گیرد و پیامبر در نزدیكی خم غدیر به رفع دعوا و آشتی دادن حضرت علی (علیه السّلام) و انصار پرداختند و هیچ بحثی مبنی بر جانشینی حضرت علی (علیه السّلام) به میان نیامده است و صحبت جانشینی ادعایی است كه شیعه به میان آورده است و صحت ندارد.

پاسخ شبهات غدیر

در منابع معتبر آمده که اصل ماجرای یمن و مسئلۀ حضرت علی علیه السلام با آن افراد از این قرار بوده: اختلاف بر سر پارچه هایی بوده که حضرت در مأموریت خویش از ملّت نجران طبق قرارداد روز مباهله به عنوان جزیه گرفته بودند و آن عدّه بدون اجازه رسول خدا و امیرمؤمنان علیهم السلام پارچه ها را میان خود تقسیم کرده بودند و به عنوان لباس احرام بر تن کرده بودند.

حضرت تمام پارچه ها را از آنان باز گرفتند و عدل بندی کردند و در مکه تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند. همراهان حضرت از عملکرد حضرت علی علیه السلام ناراحت شدند و شکایت نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بردند.

پیامبر در جواب آنها فرمودند: «از بدگویی دربارۀ علی دست بردارید، او در اجرای دستور خدا محکم و جدّی است و اهل تملق و مداهنه نیست.»

علامه امینی در الغدیر ج 1 ص 384 و 399 به نقل از کتب اهل سنت در ادامه همین ماجرا آورده که پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به یکی از شاکیان فرموده اند:

«یا بریدة! الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ من کنت مولاه فعلی مولاه. لا تقع یا بریدة فی علی فان علیا منی و انا منه و هو ولیکم بعدی»
ای بریده! مگر من به مؤمنین اولی و برتر از خودشان نیستم؟ و بر آنها ولایت ندارم؟ هرکه را من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. ای بریده! در مورد علی (علیه السّلام) بدگویی مکن. چرا که علی از من و من از اویم و او سرپرست شما بعد از من است. کتاب الغدیر ج 1 /384 – 399

می بینیم:

اولاً، روح حاکم بر سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در این ماجرا تأیید همه جانبه امیرمؤمنان علیه السلام است به عنوان فردی که در غیاب ایشان دقیقاً و بی کم و کاست فرامین الهی را اجرا می کند و بر همۀ مؤمنان ولایت دارد و لذا کسی نباید نسبت به داوری های او اعتراضی داشته باشد و بدگویی او را کند. آیا این ماجرا خود گواه بر شایستگی او بر امر خلافت و جانشینی نیست؟ آیا در اینجا هیچ سخنی از خلافت و جانشینی ایشان به میان نیامده است؟

ثانیاً، ماجرای فوق مناقض واقعه غدیر نیست. بلکه نوعی تنبیه و تأکید بیشتر بر امامت و ولایت علی علیه السلام و پاسخی بر اعتراضات مخالفان است. و حتی شاهد و دلیلی محکم بر معنای سرپرستی و اولی به تصرف بودن علی علیه السلام است. (دقت کنید)

ثالثاً، حدیث غدیر در بسیاری از کتب عامه به عنوان یکی از وقایع تاریخی مسلم روایت شده و افرادی همچون اصمعی، ابن سکیت، اندلسی، جاحظ، سجستانی، بخاری، ثعلبی، ذهبی، ابن حجر عسقلانی، تفتازانی، ابن اثیر، قاضی عیاض، باقلانی درکتب خویش نقل کرده اند.

برای آگاهی بیشتر از اسناد حدیث غدیر و قرائن معنوی و لفظی آن، به کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی ج1 ص12 تا 151، 294 تا 322، 370 تا آخر مراجعه کنید. چگونه است که حدیث غدیر با اینهمه تواتر از طریق مخالف و موافق صحت ندارد، اما روایتی را که شما با تغییر و تبدیل نقل کرده اید، قطعی و مسلّم گرفته اید؟!


سوال شانزدهم شبهات غدیر

می گویند در جنگ بدر، مسلمین زودتر از کفار به چاه های آب رسیدند و آنها را پر از سنگ کردند، آیا صحیح است؟

پاسخ شبهات غدیر

ماجرا از این قرار بوده که پیش از آغاز جنگ، شماری از مشرکان به سراغ حوضچه آب که در اختیار مسلمانان بوده، آمدند. برخی از مسلمانان قصد طرد آنان را داشتند ولی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مانع این کار شدند و اجازه نوشیدن آب را به آنها دادند. (نقل از کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته رسول جعفریان ج1 ص 430.

شاید منشأ این شبهه برای شما فیلم «محمد رسول الله» است. متأسفانه ممانعت رسول خدا صلی الله علیه و آله در فیلم نشان داده نشده است و ماجرا را وارونه به تصویر کشیده است.

 


سوال هفدهم شبهات غدیر

حضرت علی علیه السلام در جنگ های خلفا با دیگر کشورها شرکت داشته اند و یا موافق آنها بوده اند؟

پاسخ شبهات غدیر

دوست عزیز،

اولاً: باید بدانی که اساساً نفس شرکت یا عدم شرکت در جنگ و یا حتی مشورت دادن، دلیل بر موافقت یا مخالفت فرد با حکومت نیست. چه بسیار افرادی که به اجبار در جنگ حاضر می شوند یا به خاطر داشتن عذری به جنگ نمی روند یا بنا بردلایلی به مخالف خود مشورت می دهند.

باید شواهد دیگری در موافقت یا مخالفت یافت. مثلاً کلمات صریح امیرالمومنین علیه السلام خود گواه بر نارضایتی ایشان از دستگاه حاکمه است. به عنوان نمونه می توان به خطبه معروف شقشقیه اشاره کرد.

ثانیاً: هیچ گزارش موثقی مبنی بر شرکت امیرالمومنین علیه السلام درجنگ های خلفا وجود ندارد. حتی خلیفه دوم به خاطر جلوگیری از نشر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه خروج مهاجران را از مدینه نمی داد و به آنان می گفت: بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرهاست.

شعبی مورخ مورد اعتماد اهل سنت می نویسد: اگر کسی از مهاجران اجازه جنگ می خواست به او می گفت: همین که همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جنگ کردی تو را کافی است. (تاریخ خلفا- رسول جعفریان ص 71و72)

 


سوال هجدهم شبهات غدیر

از کجا بدونم امام دوازدهم هست؟ نشونش چیه؟ الان جسم مادی امام کجاست؟

پاسخ شبهات غدیر

1- ایمان و اعتقاد به وجود امام غائب علیه السلام مبتنی بر آیات و روایات است. در این قسمت عقل تابع نقل است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: بعد از من پیامبری نیست و من پیامبر خاتم هستم.

امام و پیشوای شما بعد ازمن، علی بن ابی طالب علیه السلام است. امامان معصوم پس از من دوازده نفرند. اسامی آنان به ترتیب: علی، حسن، حسین، علی (سجاد)، محمد (باقر)، جعفر (صادق)، موسی (کاظم)، علی (رضا)، محمد (تقی)، علی (نقی)، حسن (عسکری)، م ح م د  (مهدی) علیهم السلام می باشد. هر کس آخری ما را انکار کند گویی اولی ما را انکار کرده (مسلمان نیست).

برای نهمین فرزند حسین علیه السلام (امام عصر عجل الله تعالی فرجه) دو غیبت (صغری و کبری) است. او روزی ظهور خواهد کرد و جهان پر از ظلم و جور را پر از عدل و داد خواهد کرد.

2- از مهمترین نشانه های حضرت، داشتن علم بیکران و قدرت الهی ایشان است که پس از ظهور، برهمگان آشکار می گردد و با ارائه بیّنات، خود را معرفی می نمایند. اما در زمان غیبت، چون بنابر ناشناخته زندگی کردن ایشان است، بیان علامت های ظاهری بی فایده است.

3– آنچه از اخبار و روایات برمی آید، مکان سکونت آن حضرت در زمان غیبت، دور از شهرهاست، اما به صورت ناشناس در میان مردم رفت و آمد دارند. چه بسا افرادی ایشان را هم می بینند ولی نمی شناسند.

چون بنا، بر غیبت و پنهان زیستی است. حتّی در زمان های خاصی به مکان های مشخصی هم می روند مانند صحرای عرفات در روز عرفه، حضور هر ساله در مراسم حج، شب های جمعه در کربلا برای زیارت جدّ بزرگوارشان و… ولی در همه حال به صورت ناشناس حاضر می شوند. البته گاهی بنا بر حکمت هایی برعده ای خاص، جلوه ای می کنند اما دوباره پنهان می شوند، که خدا روزی ما نیز گرداند. ان شاء الله.

 


سوال نوزدهم شبهات غدیر

در تاریخ ذکر شده است که عمر نیز چندین بار در رکوع انگشتر خود را به گدا داده است. چرا او مورد خطاب آیه ولایت قرار نمی گیرد؟

پاسخ شبهات غدیر

در آیۀ ولایت گفته شده است که ولیّ شما خدا و رسول و مؤمنانی است که در حال رکوع زکات می دهند. در این آیه منظور آن نیست که هر کس که در حال رکوع زکات داد ولی ماست. بلکه اشاره به شخصی می کند که در آن زمان در آن حال زکات داد.

اصطلاحاً این وصف را وصف مشیر می گویند. مثل اینست که بگوییم آنکه پیراهنش سفید است، مدیر مدرسه شماست. این وصف تنها برای اشاره کردن است نه آنکه مدیر بودن منوط به پوشیدن لباس سفید باشد.

هیچ عاقلی چنین حکمی نمی کند. همانطور که شما نیز اشاره کردید، عمر نیز چندین بار این عمل را انجام داد؛ تا در مورد او آیه ای نازل شود. اما به گفتۀ خودش آیه ای نازل نشد. از این گفتۀ عمر نیز استنباط می شود که خود او نیز انتظار نداشته است که این آیه در مورد او باشد.

بلکه انتظار داشته تا آیه ای دیگر در شأن او نازل شود که این امر نیز صورت نگرفت. یعنی حتی او و همه مسلمانان زمان نزول آیه نیز، وصف مورد نظر در آیه را وصف مشیر گرفته اند.

 


سوال بیستم شبهات غدیر

  علل سکوت حضرت علی طی 25 سال خانه نشینی ایشان چیست؟

پاسخ شبهات غدیر

علل سکوت حضرت علی علیه السلام طی 25 سال خانه نشینی ایشان، در ماجرای «یک مرد وهفت میدان»، بخش هفت آزمون دوم که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده، از زبان خود ایشان به طور مشروح روی سایت آمده است.

 


سوال بیست و یکم شبهات غدیر

کلمه مولا دارای معانی مختلف از جمله سرپرست و صاحب اختیار، دوست، همسایه، عبد و… می باشد. لذا شاید منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) این است که هر کس من دوست اویم علی (علیه السلام) نیز دوست اوست.

پاسخ شبهات غدیر

در آیه تبلیغ (سوره مائده آیه 67) حکم شدیدی برای عدم رساندن این مطلب قرار داده شده که خداوند می فرماید:

«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ »
«اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى رسالت خدا را ابلاغ نکرده ای. و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‌دارد. آرى، خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند. سوره مائده / 67

دوستی چندان مساله مهمی نیست که اینچنین تهدیدی برای آن قرار داده شود و شایسته آن تنها مساله خلافت است که با احتمال مخالفت منافقان و تازه مسلمانان، لازم بود که خدا پیامبر و آیینش را از شرّ آنان حفظ نماید. مگر سفارش به دوستی علی بن ابیطالب علیه السلام خطری در پی دارد؟

این مساله خلافت است که بسیاری به آن طمع داشتند و بخاطر آن ممکن بود به اسلام آسیب برسانند. به علاوه طبق احادیث پیامبر (صلی الله علیه و اله) و آیات قرآن مردم قبل ازغدیر خم به دوستی پیامبر و امیرالمومنین علیهما السلام آگاه بودند، و نیازی به غدیر نبود.

که در مورد روز غدیر نازل شده می فرماید:«….الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا….»
«…امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‌] آيينى برگزيدم….» سوره مائده / 3

دین شما را برایتان کامل کردم و مردم امروز نا امید شدند.آیا با دوستی امیر المومنین علیه السلام، مردم از نابود کردن دین مایوس شدند؟! یا این مساله امامت و خلافت بود که امتداد نبوت است و دشمنان اسلام را از بازگشت شوکت و قدرت جاهلیت نا امید می کند؟

پیامبر صلی الله علیه و اله قبل از گفتن جمله “من کنت مولاه فهذا علی مولاه” از مسلمانان پرسیدند: من أولی بکم من أنفسکم؟ یعنی چه کسی نسبت به شما از خود شما سزاوارتر است و امر او را بر امر خودتان مقدم می کنید؟

مردم پاسخ دادند: خدا و پیامبرش.بعد فرمودند: “من کنت مولاه فهذا علی مولاه”یعنی هر کس من نسبت به او از خودش سزاوارترم زین پس، علی (علیه السلام) نسبت به او از خودش سزاوارتر است و صاحب اختیار اوست.

آیه ۶ سوره احزاب بر این مطلب دلالت می کند: النَّبِيُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِم سوره احزاب / 6

پیامبر از خود مؤمنین بر آنان سزاوارتر است. روز غدیر گرمای شدیدی داشت بطوری که مردم عبای خود را زیر پا و بالای سر خود نگاه می داشتند و روا نیست بگوییم پیامبر خدا صلی الله علیه و اله مردم در این گرمای شدید حدود سه روز برای بیعت متوقف نمودند تنها برای سفارش به دوستی.

افراد حاضر در روز غدیر از کلمه “مولا” خلافت و امامت را فهمیده اند و مانند عمر ابن خطاب تبریک گفتند یا مانند حسّان ابن ثابت در مدح مولا شعر گفتند. حسّان در شعر خود گفت:حضرت امیرالمومنین علیه السلام امام و هادی برای ماست.

لفظ ولیّ و مولا اگر چه در لغت دارای معانی متعددی است ولی هنگامی که بدون قرینه بیاید، عرب از آن معنای صاحب اختیار، اولی به تصرف و سرپست می فهمد که همان معنای امامت است.


سوال بیست و دوم شبهات غدیر

در تاریخ آمده است که علی  علیه السلام در خانه خدا بدنیا آمده است و در آن زمان همه به بت پرستی مشغول بودند. پس علی علیه السلام در بت خانه بدنیا آمده است؟ یا چرا مادر علی به بت خانه پناه می برد؟ یا این که بت ها معجزه ای داشتند که علی (علیه السلام) در آنجا بدنیا آمده است؟ اگر در بت خانه بدنیا آمده است چرا این را جز فضائل علی (علیه السلام) آمده است و اگر این که خلیفه اول و دوم و سوم و بقیه اصحاب و پیغمبر چنین نبوده است؟

پاسخ شبهات غدیر

قسمت اول

ولادت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در درون کعبه شرافت و فضیلتی است که علمای اهل تسنّن نیز به آن اذعان نموده اند. از جمله: حاکم نیشابوری مولف «مستدرک الصحیحین» می گوید: «فَقَد تَوَاتَرَتِ الاَخبَارُ اَنَّ فَاطِمُهَ بِنتَ أَسدٍ وَلََدَت أَمیرَالمُؤمِنِینَ عَلِیَّ بنَ أَبِی طَالِبٍ کَرَّمَ اللهُ وَجهَهُ فِی جَوفِ الکَعبَهِ» روایات به حدّ تواتر رسیده اند در این که فاطمه بنت اسد، امیر مومنان حضرت علی بن أبی طالب (کَرَّمَ اللهُ وَجهَهُ) را در درون کعبه به دنیا آورده است. (۱)

حافظ کنجی شافعی در «کفایه الطالب» صفحه ۴۰۷ از طریق ابن نجّار از حاکم نیشابوری حکایت کرده است: «امیرالمومنین علی بن أبی طالب در کعبه، شب جمعه، ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام الفیل به دنیا آمد و غیر از او کسی در کعبه به دنیا نیامده است، و این به خاطر بزرگداشت آن حضرت و اکرام اوست».

شهاب الدین آلوسی صاحب تفسیر کبیر «روح المعانی» در کتاب «سرح الخریده الغیبیَّه» صفحه ۱۵ که شرح قصیده عبدالباقی أفندی عمری است، در ذیل بیت: أَنتَ العَلِیُّ الَّذِی فَوقَ العُلَى رُفِعَا بِبَطنِ مَکَّهَ عِندَ البَیتِ إذ وُضِعَا [تو بلند مرتبه ای هستی که تا بالا بلندی ها بالا برده شده ای، آن گاه که در میان مکّه نزد کعبه به دنیا آمده ای].

می گوید: و این که حضرت امیر (کرَّم الله وجهه) در خانه خدا به دنیا آمده امری است مشهور و در کتب فریقین سنّی و شیعی ذکر شده است … و چه افتخاری برای امام أئمه است که در جائی که قبله مؤمنان است به دنیا آمده باشد؟ «وَ سُبحَانَ مَن یَضَعُ الأَشیَاءَ فِی مَوَاضِعِهَا وَ هُوَ أَحکَمُ الحَاکِمِینَ» [پاک و منزّه است خدایی که اشیاء را در جایگاه های خود قرار می دهد، و او از همه ی حکم کنندگان برتر است].

آلوسی در ادامه گفته است: «گویا علی (علیه‌ السلام) خواست تا در مورد خانه کعبه که موجب این افتخار برای او شده بود و در دل او متولد گشته بود جبران کند و به همین جهت بت‌ ها را از روی خانه به زیر افکند، زیرا در پاره ‌‌ای از اخبار آمده که خانه خدا به درگاه حق تعالی شکایت کرده و گفت: پروردگارا تا چه وقت در اطراف من این بت ‌ها را پرستش کنند؟ و خدای تعالی به او وعده داد که آن مکان مقدّس را از آن بت ‌‌ها تطهیر کند».

روشن تر از همه این ها فرمایش خود امیرمومنان علی (علیه السلام) به صعصعه بن صوحان است که در واپسین لحظات زندگی علی (علیه‌ السلام) از حضرتش پرسید: تو برتری یا حضرت عیسی بن مریم؟ علی (علیه‌ السلام) فرمود: مادر عیسی در بیت المقدس بود، هنگامی که وقت ولادت عیسی فرا رسید، مریم ندائی شنید که «بیرون شو، این ‌جا عبادت ‌گاه است نه زایشگاه» اما مادر من فاطمه بنت اسد، هنگامی که زایمانش نزدیک شد در حرم بود، دیوار کعبه شکافته شد و من آنجا متولّد شدم و هیچ کسی دارای چنین فضیلتی نیست نه پیش از من و نه پس از من. (۲)

اما این که ولادت حضرت علی (علیه السلام) در بت خانه واقع شده گفتاری ناسزاست، زیرا که کعبه از همان آغاز بنایش، محلّ گرد همایی موحِّدان و یکتا پرستانی همچون حضرت آدم و ابراهیم و اسماعیل و غیر ایشان (علیهم السلام) بوده است. و اگر در برهه ای از زمان مشرکان نادان تعدادی بت در آن جمع می کنند، به اصل حقیقت و قداست آن ضربه ای نمی زند.

کعبه همان جایی است که خداوند متعال در شأن او می فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین‏ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً …» (۳) در حقیقت، نخستین خانه ‏اى که براى [عبادت‏] مردم، نهاده شده، همان است که در مکّه است و مبارک، و براى جهانیان [مایه‏] هدایت است، در آن خانه آیات آشکاری مانند مقام ابراهیم وجود دارد و هر کسی وارد آن شود، در امان خواهد بود…

قسمت دوم

خلاصه این که امیر مومنان (علیه السلام) حقیقتا در بت خانه به دنیا نیامدند، بلکه در اوّلین قبله گاه و اَمن ترین حرم الهی دیده به جهان گشودند و هیچ گونه چشم داشتی از بت ها نداشته اند، بلکه مانند پدران پاکش هیچ گاه بر بتی تعظیم و سجده نکرد و از همان دوران کودکی از اصنام بی زاری می جست.

همچنین باید توجّه داشت که خداوند دارنده همه تفضّل هاست «إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ» (۴)  و به هر کسی که بخواهد از فضلش می دهد، چنانچه فرمود: «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیم‏» (۵) رحمت خود را به هر کس که بخواهد مخصوص مى‏ گرداند، و خداوند داراى بخشش بزرگ است.

و امّا این که حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) به کعبه پناهنده می شود، نه به خاطر این است که ایشان مثل سائر بت پرستان اعتقادی به اصنام داشته اند، بلکه از این رو بوده است که او همچون پدران و اجداد و شوهرش یکتاپرست بوده است.

شاهد این مسأله این است که وقتی نزدیک کعبه آمد، به خدا عرض کرد: «رَبِّی إِنِّی مُؤْمِنَهٌ بِکَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَ کُتُبٍ وَ إِنِّی مُصَدِّقَهٌ بِکَلَامِ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ (عَلَیهِ السَّلَامُ) وَ إِنَّهُ بَنَى بَیْتَکَ الْعَتِیقَ فَبِحَقِّ الَّذِی بَنَى هَذَا الْبَیْتَ وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی بَطْنِی لَمَّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلَادَتِی».

بار خدایا! من به تو و کتاب هایی که فرو فرستاده ای و پیامبرانی که برانگیخته ای ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل (علیه السلام) را تصدیق می کنم. همو که خانه ی کهن تو را برپا داشت. پس به حقّ آن که این خانه را برپاداشت و به حقّ طفلی که در شکمم دارم، این زایمان را بر من آسان گردان! (۸)

 


سوال بیست و سوم شبهات غدیر

چرا در قرآن نامی از حضرت علی (علیه السلام) و خلافت و جانشینی او نیست؟ و همینطور نام امامان دیگر و امام زمان (علیهم السلام)؟

پاسخ شبهات غدیر

اینگونه نیست که اگر کسی دارای فضیلت های ویژه مانند جانشینی پیامبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله باشد، باید نامش در قرآن بیاید. و نمی توان گفت اگر نامش در قرآن نیامده پس او فضیلت و برتری بر دیگران ندارد. لذا از اهل سنت که خلفای سه گانه را برترین مردم و جانشینان پیامبر اکرم می دانند می پرسیم چرا نام آنان در قرآن نیامده است؟!

اساسا آمدن یا نیامدن نام در قرآن دلیل بر فضیلت یا بی فضیلتی نیست؟ در قرآن نام هیچ یک از اصحاب پیامبر اکرم نیامده است بجز نام “زید” در آیه 37 سوره احزاب. آیا می توان گفت او از سایر صحابه برتر است؟!!

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در روز غدیر خم، برای معرفی علی علیه السلام، از حضور منافقین برای برهم زدن جلسه خوف داشتند، لذا خداوند فرمود«وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس‏؛ خداوند تو را از(خطرات احتمالى) مردم حفظ می کند»، و نه تنها در روز غدیر بلکه در طول رسالت ۲۳ ساله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با توجه به این که آن حضرت توصیه به وصایت و خلافت بعد از خودشان در زمان های مختلف می کردند.

این کار باعث ایجاد حسد و کینه می شد و با توجه به مجاهدت ها و شجاعت علی علیه السلام در کشتن مشرکین و دشمنان اسلام در جنگ های بدر، خیبر، حنین این کار باعث شد که نسبت به علی علیه السلام کینه توزی و دشمنی نمایند همانگونه که در دعای ندبه هم به این مطلب اشاره شده است: (فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّه)

مراسم غدیر انجام گرفت اما آتش کینه آماده شعله ور شدن بود. لذا با توجه به این فضای نفاق در طول رسالت و ایام غدیر و آنچه در علم خدا نسبت به عملکرد منافقین در مورد وصایت و خلافت بود و این که بناست قرآن بدون تحریف و به عنوان معجزه جاوید باقی بماند بنابر این خداوند متعال در قرآن تصریح به نام علی علیه السلام و اوصیاء آن حضرت در مورد خلافت نفرموده است.

زیرا با آن جوّ نفاق و کینه توزی نسبت به علی علیه السلام قطعاً آنها بعد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن دست برده و برای رسیدن به مقاصد شومشان آن را مورد تحریف قرار می دادند مثل کتاب های آسمانی دیگر و ما الان قرآنی تحریف شده در دست داشتیم اما این کار صورت نگرفت.

و قرآن به عنوان معجزه جاوید بدون تحریف باقی ماند و اما خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر حجت را بر همگان تمام کرد و دراین خطبه پیامبر به حدود ۱۰۰ آیه که تفسیرش در مورد ولایت علی علیه السلام است اشاره فرموده اند و نشانه عملی دشمنی منافقین با علی علیه السلام، تحریف در روایات و سوزاندن و پاره نمودن اسناد کتبی در مورد فضائل ایشان در زمان خلفای غاصب می باشد.

منابع: برگرفته از کتاب واقعه قرآنی غدیر – محمد باقر انصاری


سوال بیست و چهارم شبهات غدیر

چرا پیامبر (صلى الله عليه و آله) مساله مهم امامت امیرالمومنین (عليه السلام) را در صحرای عرفات که همه مسلمانان تجمع کرده بودند، مطرح نکردند و طرح آن را به سرزمین غدیر خم در جایی که عده‌ای از مسلمانان از کاروان جلو افتاده یا عقب مانده بودند، مطرح کردند؟ آیا بهتر نبود این مساله در صحرای عرفات جایی که همه مسلمانان در زمانی مشخص کنار هم حضور داشته و کسی عقب یا جلو نیفتاده بود، بیان می‌ شد؟

پاسخ شبهات غدیر

اعلام ولایت تنها در غدیر اتفاق نیفتاده بود و پیامبر (صلى الله عليه و آله) از همان آغاز رسالت خویش و دعوت مردم به اسلام، در مکان‌ ها و زمان‌ های مختلف، وصایت حضرت علی (عليه السلام) را اعلام می‌کردند تا جایی که سران قریش به پیامبر (صلى الله عليه و آله) و پدر امام علی (عليه السلام) می‌گفتند از این به بعد باید از علی دستور بگیرید!

بنابراین اعلام جانشینی و وصایت حضرت علی (عليه السلام) در دوره‌های مختلف و روایات گوناگون از سوی پیامبر (صلى الله عليه و آله) بیان شده و غدیر خم سرآمد این اعلام است.

نکته دوم اینکه پیامبر (صلى الله عليه و آله) این اعلام را در صحرای عرفات بیان نکرد چرا که احتمال تحریف و شبهه در آن بسیار بالا بود؛ به این معنا که تحریف کنندگان بعد‌ها می‌ توانستند ادعا کنند این تجمعی که در عرفات صورت گرفته بود، تجمعی طبیعی و برای مناسک حج بود نه برای اعلام ولایت حضرت علی (عليه السلام) و این مساله ربطی به ایشان ندارد.

بنابراین به دستور خدا این حرکت در غدیر خم اتفاق افتاد تا حادثه غدیر بدون تحریف بماند و کسی نتواند آن را زیر سوال ببرد همان طور که اهل سنت خبر غدیر خم را در کتب متقن خود روایت کرده اند.

اینکه پیامبر (صلى الله عليه و آله) در جای دیگری امر به توقف مسلمانان می‌کنند، برای این است که یادآوری کنند: ما اینجا (غدیر خم) تنها برای یک امر تجمع کرده ایم و آن اعلام امامت و ولایت حضرت علی (عليه السلام) است؛ بنابراین اگر این امر در عرفات، منی یا محل دیگری از حج انجام می‌ شد، ولایت حضرت (عليه السلام) به مساله‌ ای حاشیه ای، تبدیل می‌شد.

چرا که در حج، اولویت با به جای آوردن مناسک و اعمال است؛ لذا مهم‌ ترین فلسفه تجمع در غدیر خم، مساله مهم اعلام ولایت علی (عليه السلام) است که بر پایه اصل بود نه حاشیه و این موضوع خود محوریت بحث و اساسی بودن آن را می ‌رساند.

البته این دلیل ظاهری قضیه است و دلیل باطنی و حکمت های این رویداد بر ما پوشیده است و تنها خدا و رسول او صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله از آن باخبر هستند.


سوال بیست و پنجم شبهات غدیر

اگر مقصود رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از حديث غدير، تعيين على (عليه السلام) به عنوان خليفه بود، نبايد ميان صحابه اختلاف مى شد؛ چون آن ها صحابه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و دست پروده آن حضرت بودند. چگونه مى توان تصور كرد كه تنها بعد از چند روز از حادثه غدير خم، صحابه وصيت و فرمان رسول خدا را فراموش كرده باشند و به آن حضرت خيانت كنند؟ بنابراين قطعاً مقصود رسول خدا امامت آن حضرت نبوده است.

پاسخ شبهات غدیر

قسمت اول 

خواستگاه این شبهه، تصور نادرستى است كه از صحابه دارند، زیرا برخی بر این باورند كه اگر كسى نام صحابى را گرفت و ملقب به این نام شد، عدالتش قطعى است و كارى بر خلاف فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله انجام نخواهد داد.

بى تردید اگر مواردى یافت شود كه صحابه حتى در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله، دچار اختلافات شدیدى شده و بر خلاف فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله رفتار كرده اند، بى اساس بودن این شبهه روشن و ثابت مى شود كه اختلاف صحابه در باره یك مسأله، تأثیرى در تعیین مقصود رسول خدا نداشته و خدشه اى بر دلالت حدیث غدیر وارد نخواهد كرد.

اكنون به چند مورد از مخالفت هاى صحابه با رسول خدا اشاره مى كنیم: مخالفت با فرمان رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در قضیه وصیت: بارزترین نمونه از اختلاف میان صحابه و سرپیچى از فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله، قضیه وصیت آن حضرت است كه به بعضى از اصحاب حاضر در مجلس دستور داد تا كاغذ و دوات بیاورند تا چیزی بنویسد كه هرگز گمراه نشوند.

اما بعضی از صحابه بدون این كه حرمت پیامبر خدا را رعایت كنند با یكدیگر به نزاع پرداختند؛ حتی خلیفه دوم، آن حضرت را متهم به هذیان گویى كرد و مانع از آوردن قلم و دوات گشت!

وقتی صحابه در حضور رسول خدا از دستور مستقیم آن حضرت سرپیچی کرده و به ایشان بزرگترین جسارت ها را می کنند و با یكدیگر به نزاع مى پردازند، چه استبعادى دارد كه بعد از آن حضرت نیز دچار همان اختلاف و سرپیچی نشوند؟

محمد بن اسماعیل بخارى در صحیحش مى نویسد:

عن بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما أَنَّهُ قال یوْمُ الْخَمِیسِ وما یوْمُ الْخَمِیسِ ثُمَّ بَكَی حتی خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فقال اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم وَجَعُهُ یوم الْخَمِیسِ فقال ائْتُونِی بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا فَتَنَازَعُوا ولا ینْبَغِی عِنْدَ نَبِی تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم … .

ابن عباس مى گفت: روز پنجشنبه و چه روزى بود آن روز. سپس آن قدر گریه كرد كه اشك چشمش سنگریزه ها را خیس كرد، آنگاه گفت: روز پنجشنبه درد بر رسول خدا شدید شد، فرمود: كاغذى بیاورید تا براى شما چیزى بنویسم كه هرگز گمراه نشوید، حاضران اختلاف كردند در حالى كه چنین عملى در حضور پیامبر خدا شایسته و سزاوار نبود، گفتند: او بیمار است و هذیان مى گوید.

قسمت دوم

سرپیچى از فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز جمعه

رسول خدا صلى الله علیه وآله در حال ایراد خطبه هاى نماز جمعه (یا در حال نماز) بود كه صداى طبل و شیپور كاروان هاى تجارى به گوش صحابه رسید، آنها بى اعتنا به رسول خدا و نماز جمعه  که با حضور رسول خدا واجب شرعی بود، آن حضرت را تنها رها كردند و به سوى كاروان شتافته و جز عده اى انگشت شمار، كسى باقى نماند.

خداوند، در قرآن کریم این عمل صحابه را به شدت تقبیح كرده و مى فرماید:

وإِذَا رَأَوْاْ تجَِرَةً أَوْ لهَْوًا انفَضُّواْ إِلَیهَْا وَتَرَكُوكَ قَائمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌْ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیرُْ الرَّازِقِین. سوره جمعه / 11

هنگامى كه آنها تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراكنده مى شوند و به سوى آن مى روند و تو را ایستاده به حال خود رها مى كنند بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزى دهندگان است. این نص صریح قرآن كریم است و كسى نمى تواند آن را انكار نماید.

محمد بن اسماعیل بخارى در صحیحش در باره این قضیه مى نویسد:

عن جَابِرِ بن عبد اللَّهِ رضی الله عنهما قال أَقْبَلَتْ عِیرٌ یوم الْجُمُعَةِ وَنَحْنُ مع النبی صلی الله علیه وسلم فَثَارَ الناس إلا اثْنَی عَشَرَ رَجُلًا فَأَنْزَلَ الله (وإذا رَأَوْا تِجَارَةً أو لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا).

از جابر بن عبد الله نقل شده كه گفت: روز جمعه بود و ما در حال نماز خواندن با پیامبر (صلى الله علیه و آله) بودیم، قافله اى وارد شد، مردم همه متفرق شدند جز دوازده نفر؛ خداوند این آیه را نازل كرد:« وإذا … .

نتیجه اینکه: تمرد صحابه از فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره ولایت امیر المؤمنین علیه السلام، نخستین تمرد آنها نبوده؛ بلكه حتى در زمان حیات آن حضرت نیز بارها از فرمان آن حضرت سرپیچى شده است؛ بنابراین صرف اختلاف صحابه نمى تواند دلیلى بر رد حدیث غدیر باشد!

 


سوال بیست و ششم شبهات غدیر

اگر به قول شيعه در غدير خم چندين هزار نفر حضور داشتند، چرا بعد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ابوبكر بيعت كردند؟ آيا همه اين افراد، سخنان رسول خدا را آن هم بعد از چند روز فراموش كردند؟

پاسخ شبهات غدیر

 هيچ يك از كسانی كه در واقعه غدير خم حضور داشتند، سخنان رسول خدا را فراموش نكرده بودند؛ بلكه برخی به خاطر ترس از جان و مال و برخی ديگر به خاطر حبّ دنيا و رياست، و يا به خاطر بغض و كينه ای كه از امير المؤمنين عليه السلام در سينه داشتند، خود را به فراموشی زدند.

چنانچه غزالی، عالم مشهور اهل سنت در باره عمر بن خطاب می گويد: از خطبه های رسول گرامی اسلام (صلی الله عليه و آله و سلم) خطبه آن حضرت به اتفاق همه مسلمانان در روز عيد غدير خم است كه در آن فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا و سرپرست او است.

عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) به علی (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت: «افتخار، افتخار ای ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولای ديگری هستی.»

اين سخن او حكايت از اظهار تسليم در برابر فرمان پيامبر مبنی بر امامت و رهبری علی عليه السلام دارد؛  اما پس از گذشت چند روز، بلافاصله پس از شهادت پیامبر اکرم استوانه خلافت را از مكان اصلی تغيير داد و با غصب حق اهل بیت علیهم السلام راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار كرد و [مصداق اين آيه قرآن شد:] پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايی ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله ای كردند. (آل عمران/ 187)

البته ذهبی، يكی ديگر از بزرگان اهل سنت، همین مطلب را از غزالی نقل كرده؛ اما مثل همیشه دستان امانت دارش تغييراتی را به نفع عمر بن الخطاب اعمال كرده است.

ضمن این كه بسیاری از مسلمانان؛ همانند فاطمه زهرا سلام الله علیها، سعد بن عباده و … تا آخر عمر و برخی ديگر تا ماهها بعد با ابوبكر بیعت نكردند؛ ولی بعد از آن كه ابوبكر به قدرت كامل رسيد، با زور شمشير و سرنيزه مخالفين را مجبور به بيعت كردند.

چنانچه محمد بن اسماعيل بخاری در صحيح ترين كتاب اهل سنت، درباره عدم بيعت حضرت زهرا سلام الله علیها و ناراحتی آن حضرت از دست ابوبكر می نويسد: فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ – صلي الله عليه و سلم – فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّي تُوُفِّيَت.

فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) از دست ابوبكر ناراحت شد، و تا زمانی كه از دنيا رفت، از دست او ناراحت بود و نيز درباره تخلف بسياری ديگر از صحابه می نويسد: حِينَ تَوَفَّي اللَّهُ نَبِيَّهُ – صلي الله عليه و سلم – إِلاَّ أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِي سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا.

زمانی كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت، تمام انصار با ما مخالفت كردند و در سقیفه بنی ساعده جمع شدند، و نیز علی (عليه السلام) و زبیر و كسانی كه همراه آنها بودند، با ما مخالفت كردند.

 


سوال بیست و هفتم شبهات غدیر

نظر قرآن در تعیین خلیفه چیست؟ برخی معتقدند رسول اکرم صلی الله علیه و آله، کسی را به عنوان خلیفه ی بعد از خود معرفی و نصب نکرد و این امر مهم را بر عهده ی مردم گذاشت!

پاسخ شبهات غدیر

 آیا تا به حال به قرآن مراجعه کرده اید؟ خداوند می فرماید:
انِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً  [1] ما تو را به عنوان پیشوا و رهبر این مردم قرار دادیم.
یا دَاوُدُ إِنَّا جَعلنَاکَ خَلِیفَةً فِی الأَرضِ  [2] ای داود ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم
و اجعَل لِی وَزیراً مِن أَهلِی  [3] حضرت موسی می فرماید: خدایا قرار بده برای من وزیری از اهلم.

با دقت در آیات و آیات مشابه و باتوجه به کلمه ی (جعل) که به معنای نصب و تعیین است و در تمام این آیات به خدا نسبت داده شده، روشن می شود که قرآن معتقد است جانشین و خلیفه رسول الله را خدا معیّن می کند، نه مردم. آیا این اعتقاد که خلیفه پیامبر به دست مردم باید معین شود، مخالف صریح قرآن نیست!؟


سوال بیست و هشتم شبهات غدیر

آيا امكان دارد پیامبر براى خودش جانشین تعیین نكرده باشد و اين كار را به مردم سپرده باشد؟

پاسخ شبهات غدیر

 خیر زیرا پیامبر در مواردى كه حتى براى مدتى كوتاه از مدینه خارج مى شدند براى خود جانشینى تعیین می نمودند چگونه پیامبر براى حفاظت از دینى كه براى آن ۲۳ سال زحمت كشیده اند و تازه به دین اسلام روی آورده اند مسئولى  تعیین ننمودند؟ و اساسا عقل انسان نیز چنین حكمى نمى كند.

بسیارى از رؤسای قبایل عرب به شرط آنكه بعد از پیامبر بعنوان وصى پیامبر تعیین شوند حاضر بودند از پیامبر حمایت كنند و مساله اى به این روشنى نعوذ بالله چگونه به ذهن خود پیامبر نرسیده است؟ بلكه باید گفت مسیله ای به این مهمى نیز تكلیف او نیست، بلكه خدا برا حفظ دین خود اولى میباشد.

كه خلیفه و جانشین بعد از پیامبر را مشخص نماید، لذا پیامبر در پاسخ در خواست رؤساى قبایل كه جانشین بعداز او را، شرط حمایت از رسول خدا قرار می دادند, می فرمود (الله اعلم حیث یجعل رسالته)۱ یا اینكه در پاسخ عامر ابن الطفیل فرمود (لیس ذالك الی اما ذلك الی الله یجعله حیث یشا)

مسیله تعیین جانشین به فكر ابوبكر (خلیفه اول) و عمر (خلیفه دوم) و معاویه و… هر یك از خلفا بنى امیه و بنى مروان و بنى عباس رسیده ولی به فكر اشرف مخلوقات و انبیا نرسیده است، آیا چنین حرفى صحیح به نظر مى رسد؟

ادعاى ما مسلمین این است كه دین اسلام كامل ترین دین بوده پس چگونه خدا و پیامبر این امر را فراموش كرده اند و آن را به مردم سپرده اند این سخن با اكمال دین سازگار نیست.

چگونه ممكن است پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) كه آنقدر روى وصیت براى مؤمنین سفارش كرده است خود وصیتى در رابطه با موضوعى به این مهمى نكرده باشد، تا مردم به ناچار مجبور به تعیین خلیفه شوند؟

بر فرض محال كه پیامبر خدا این امر را به مردم سپرده باشد پس چرا توسط هیچ یك از فرقه هاى مدعى این امر مدركی معتبر براى آن عرضه نمى كنند؟ بلكه برعكس در كتب شیعه و برخى از كتب اهل سنت مداركى دال بر نصب امیر المؤمنین برخلافت بعد از پیامبر در غدیر خم وجود دارد.

پاسخ ۷: نام اوصیا انبیا در كتب الهی وجود دارد خود این امر دلالت براهمیت این مساله دارد و پیامبر خاتم نیز نمی توانسته از این امر مستثنا باشد.

 

 


سوال بیست و نهم شبهات غدیر

 چرا علی (علیه السلام) جهت گرفتن حق خود از كمك هایی كه به او پیشنهاد شد استقبال نكرد؟

پاسخ شبهات غدیر

 اولا كه امیرالمومنین (علیه السلام) تا قبل از بیعت اجباری خود به همراه همسر و دو فرزند خود به درب خانه همه بزرگان مهاجرین و انصار رفت و آنان را برای نصرت و یاری فراخواند اما پاسخی كه راهگشا باشد نیافت.

اگر منظور شما پذیرفتن یاری فردی مثل ابو سفیان است كه قصدی جز نابودی اسلام نداشت، باید گفت امام علی (علیه السلام) بخوبی از قصد ونیت چنین فرد پلیدی آگاهی داشت عاقبت كار این همكاری را می دانست.

امام در شعری كه در خطاب به معاویه فرموده: لو عندی یابن حرب جعفرا او حمزه القرم الهام الازهرا رات قریش نجم لیل ظهرا ۱ یعنی ای پسر حرب (ابوسفیان) اگر جعفر و حمزه بزرگوار و بلند همت و نورانی را داشتم ستارگان شب را در وقت ظهر به قریش نشان می دادم (یعنی روز را برآنان شب تار قرار می دادم)


سوال سی شبهات غدیر

چرا حضرت علی (علیه السلام) در هیچ كجای تاريخ (حتی در كتب شیعه) نفرمودند كه: مردم در غدیر خم با من بیعت خلافت كردند؟؟

پاسخ شبهات غدیر

این شبهه دروغی بیش نیست، چراکه امیر مؤمنان علیه السلام در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج كرده‌اند، ما به طور نمونه با استفاده از منابع اهل سنت به بعضی از آن موارد اشاره می کنیم:

احمد بن حنبل در مسندش با سند صحیح نقل می كند؛ ابوطفیل می گوید: حضرت على علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود: سوگند مى‏ دهم هر مرد مسلمانى كه غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را كه در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است، از جا برخیزد.

سى تن از مردم براى اقامه شهادت بپا خاستند، ابو نعیم گفته است كه افراد بسیارى‏ شهادت دادند  و اعلام كردند آن هنگام كه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست امیرالمؤمنین على علیه السّلام را به دست مبارك خود گرفت خطاب به مردم فرمود: «آیا می دانید كه من شایسته‌ تر به مؤمنان از خود آنها مى‏ باشم؟ همگى فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را تصدیق كردند»

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «هر كس من مولای او هستم،‌ این [علی] مولای او است، پروردگارا! دوست على را دوست بدار، و دشمن على را دشمن بدار»

ابو طفیل گفت: از میان جمع در حالى بیرون رفتم كه در خودم احساس ناراحتى مى‏ كردم، و در بازگشت از اجتماع مردم، به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم: از على چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم! «زید» گفت: آنچه را كه شنیدى انكار مكن! به دلیل آن كه، آنچه را كه استماع كرده‏ اى من خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده‏ ام!

ابوبكر بزار در بحر الذخار می نویسد: ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ، سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل كرده است كه هر سه به اتفاق هم گفتند كه شنیدیم حضرت على علیه السّلام سوگند مى‏ داد كه هر كسى از شما از پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده، شنیده است، شهادت خود را اعلام نماید.

سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهى خود را اعلام داشتند كه از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم، فرمود: آیا من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آنها نیستم؟

مردم فرموده آن حضرت را تصدیق كردند. در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود:

«من كنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» . خطبه غدیر

 

 


سوال سی و یکم شبهات غدیر

چون اهل سنت نتوانسته اند در سند حدیث ثقلین تشکیک کنند، در کلمه مولا اشکال کرده اند که در جمله من کنت مولاه… موجود است و می گویند کلمه مولا دارای معانی مختلف از جمله سرپرست و صاحب اختیار، دوست،همسایه،عبد و… می باشد! لذا گفته اند:منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) این است که هر کس من دوست اویم علی(علیه السلام) نیز دوست اوست.

پاسخ شبهات غدیر

در آیه تبلیغ حکم شدیدی برای عدم رساندن این مطلب قرار داده شده که خداوند می فرماید:

وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ

 دوستی چندان مساله مهمی نیست که این چنین تهدیدی برای آن قرار داده شود و شایسته این مقام تنها مساله خلافت است و در ادامه آیه می آید که خدا تو را از (آزار) مردم حفظ می کند.

مگر دوستی خطر  و آزاری ایجاد می کند؟ این مساله خلافت است که خیلی ها به آن طمع داشتند و بخاطر آن ممکن بود به پیامبر (صلی الله علیه و آله) آسیب برسانند. در ضمن طبق احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردم قبل از غدیرخم به دوستی پیامبر (صلی الله علیه و آله) با امیرالمومنین (علیه السلام) آگاه بودند، بنابراین غدیر خم موردی نداشت.

 پیغمبر (صلی الله علیه و اله) قبل از گفتن من کنت مولاه فرمودند: من اولی بکم من انفسکم؟ یعنی چه کسی نسبت به شما از خود شما سزاوارتر است و امر او را بر امر خودتان مقدم می کنید؟ مردم گفتند:خدا و پیامبرش (صلی الله علیه و آله).

بعد فرمودند: من کنت مولاه یعنی هر کس من نسبت به او از خودش سزاوارترم زین پس، علی (علیه السلام) نسبت به او از خودش سزاوارتر است و صاحب اختیار اوست.

آیه 6 سوره احزاب نیز بر این مطلب دلالت می کند:
«النَّبِی أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ…» سوره احزاب / 6


سوال سی و دوم شبهات غدیر

اهل سنت می گویند: ما حدیث غدیر را از حیث سند تمام می دانیم.اما در این حدیث اشاره نشده که حضرت بلافاصله بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و اله) امام و خلیفه است. بنابراین به جهت جمع با سایر ادله او را خلیفه چهارم می دانیم!!

پاسخ شبهات غدیر

هیچ دلیلی بر خلافت خلفای قبل از امیرالمومنین (علیه السلام) نیست تا بخواهیم بین ادله جمع کنیم. از کلمه بعدی در احادیث صحیح السند ولایت می توان فهمید که ایشان خلیفه بلافصل هستند. پیامبر (صلی الله علیه و اله) درباره امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

هو ولی کل مومن بعدی.
او صاحب اختیار هر مومنی بعد از من است.که این بعدیت ظهور در اتصال دارد. منبع اهل سنت: مسند احمد،ج4،ص438

در برخی از روایات حدیث غدیر که ابن کثیر هم از براء ابن عازب نقل کرده آمده:من کنت مولاه فانّ علیّا بعدی مولاه.

مفاد حدیث غدیر این است که ایشان سرپرست همه مسلمین حتی سه نفری که بعدا خلیفه شدند است و این فقط با خلافت بلافصل ایشان سازگاری دارد.

اگر چنین است چرا بعد از خطبه غدیر عمر ابن خطاب به حضرت تبریک گفت که:بخّ بخّ لک یا علی… مبارک باد! مبارک باد! یا علی! مولای من و مولای هر زن و مرد مومن شدی! این جمله عمر دلالت دارد بر اینکه عمر از خطبه غدیر، خلافت حضرت را از همان لحظه غدیر خم فهمیده است نه اینکه بعد از سه خلیفه به مقام خلافت می رسد.


سوال سی و دوم شبهات غدیر

برخی از علمای اهل سنت می گویند چه ضرورتی دارد ما لفظ “مولی” را در حدیث غدیر، به معنای اولی به تصرف و سرپرستی بگیریم، در حالی که در قرآن به معمای دیگری آمده است؟

خداوند در سوره آل عمران آیه 68 می فرماید: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَـٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا ۗ وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ»
و پر واضح است که اتباع حضرت ابراهیم (علیه السلام) اولی به تصرف نسبت به او نبوده اند. سوره آل عمران آیه 68

پاسخ شبهات غدیر

مولی هم به معنای “سرپرست” است و هم “پذیرنده سرپرستی” در این آیه به معنای “پذیرنده سرپرستی آمده ولی در برخی آیات دیگر به معنای سرپرست آمده مانند:

«…مَأْوَاكُمُ النَّارُ ۖ هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ …»
«…جایگاهتان آتش است که سرپرست شماست…» سوره حدید آیه 15

تشخیص این معنا، از روی قرینه ها ممکن است. در حدیث غدیر به جهت قراینی که وجود دارد می فهمیم که مولی به معنای سرپرست و اولی به تصرف به کار رفته است.

از جمله: جمله قبل از من کنت مولاه، یعنی الست اولی بکم من انفسکم؟ آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ ولی در آیه مذکور قرینه ای وجود دارد و آن اینکه می دانیم هیچ کس بر حضرت ابراهیم، علیه السلام مقدم نمی شود؛ به خلاف حدیث غدیر.


سوال سی و دوم شبهات غدیر

دهلوی می گوید: ابو نعیم اصفهانی از حسن مثنی نقل کرده که او در مورد حدیث من کنت مولاه گفته است: اگر مقصود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از این حدیث خلافت بود، باید آن را به طور واضح بیان می کرد. زیرا او فصیح ترین مردم بود…

پاسخ شبهات غدیر

به فرض که حسن مثنی این سخن را گفته باشد، کلام او حجّیت و اعتباری ندارد. زیرا او نه معصوم است نه از صحابه به شمار می آید تا فهم او نزد اهل سنت معتبر باشد و صحابه از این حدیث خلافت را فهمیده اند. (این حدیث سندی ندارد.)

چگونه پیامبر (صلی الله علیه و آله) خلافت حضرت را به طور فصیح بیان نکرده، در حالی که خلافت امام علی ابن ابیطالب (علیه السلام) با قرائنی به طور واضح از حدیث غدیر استفاده می شود. و علمای بلاغت گفته اند: کنایه گویاتر از تصریح است. و نیز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روایات دیگر هم، مساله امامت و خلافت ایشان را به روشنی بیان فرموده اند.


سوال سی و سه شبهات غدیر

برخی می گویند: چرا پیامبر (صلّی الله علیه و آله) موضوع ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) را در مکه، که تمام مسلمانان جمع بودند ابلاغ نفرمود و تا غدیر خم صبر نمود در حالی که برخی از حاجیان متفرق شده بودند؟

پاسخ شبهات غدیر

در بحث احادیث دوازده خلیفه، آن گونه که از احادیث معتبر اهل سنت استفاده می شود آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) قصد داشتند در سرزمین عرفات و بنا بر نقلی در سرزمین منا، در آن اجتماع عظیم به موضوع خلافت و ولایت ائمه خصوصا امیرالمومنین (علیه السلام) اشاره کنند. خطبه ای که مصادر حدیثی فریقین به آن اشاره نموده اند:

روایت جابر ابن سمره: جابر ابن سمره گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای ما در عرفات (و بنا بر نقلی در منا) خطبه ای خواند و فرمود: لن یزال هذا الامر عزیزا ظاهرا حتی یملک اثنی عشر کلّهم همیشه این امر (خلافت) نفوذ ناپذیر و غالب است تا این که دوازده نفر حاکم شوند.

جابر گوید: ثم لغظ القوم و تکلّمو فلم افهم قوله بعد کلهم. فقلت لابی: یا ابتاه! ما بعد کلهم؟ قال: کلهم من قریش مردم در این هنگام سر و صدا کرده و هیاهو نمودند، لذا نفهمیدم حضرت بعد از کلمه کلّهم(همه آنها) چه فرمود. پس از پدرم پرسیدم: چه فرمود؟ (پدرم) گفت: همه آنان از قریشند.

مسند احمد ج5 ص 99

از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود که چون عده ای از مخالفان نمی خواستند بنی هاشم و در راس آنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) خلافت را به عهده بگیرد، وقتی سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) به اینجا رسید و فهمیدند حضرت قصد دارد اوصیای بعد از خودش را معرفی کند.

درصدد آمدند با سر و صدا و داد و فریاد و نشستن و برخاستن و در کل به هر طریق ممکن جلسه را به هم بزنند، و در این امر نیز به نظر خودشان موفق شدند. بعد از آن موقع، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به دنبال فرصت مناسبی بود تا این مسئله را به طور آشکارا به مردم ابلاغ کند.

از طرفی هم ترس آن داشت که با اصرار و تاکید بر این مساله، اختلاف ایجاد شود و دشمنان خارجی سوء استفاده کنند، تا این که آیه تبلیغ نازل شد که اگر این امر مهم را ابلاغ نکنی اصل رسالتت را ابلاغ نکرده ای و خدا تو را از شر مردم حفظ می کند.

بنابراین پیامبر (صلّی الله علیه و آله) مردم را در بیابان سوزان غدیر خم نگه داشت. و برای اینکه مخالفین بار دیگر کلام نورانی ایشان را قطع نکنند دستور داد تا هودج هایی را بیاورند.

پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) حضرت علی (علیه السلام) را با خود با بالای هودج ها برد و دستش را بلند کرد تا اگر نگذاشتند سخن پیامبر (صلی الله علیه و اله) به مردم برسد، عمل ایشان و بلند کردن دست امیرالمومنین (علیه السلام) گویای مطلب باشد.


سوال سی و چهار شبهات غدیر

آیا ماجرای غدیر و برتری های دیگر حضرت علی علیه السلام و ائمه ی شیعه علیهم السلام را فقط شیعیان قبول دارند؟

پاسخ شبهات غدیر

یکی از نکات جالب در تاریخ اسلام این است که همه ی مسلمانان از شیعه و سنی و حتی غیرمسلمانان شخصیت علمی و اخلاقی حضرت علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را ستوده اند. در میان روایاتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی حضرت علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام در کتب اهل سنت وجود دارد، می توانیم برتری ها و فضائل ایشان را از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله ببینیم. تعداد این روایات بسیار زیاد است، که فقط تعدادی را در اینجا می آوریم.

«هرکس من مولای او هستم، علی مولای اوست.»
منبع اهل سنت: المستدرك على الصحيحين، ج ۳ ص ۱۱۸ ح ۴۵۷۷

«من شهر علم هستم و علی درِ آن شهر است.»
منبع اهل سنت: المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۲۶

«اهل بیت من مانند کشتی نوح هستند. هر کس به آنها پناه بیاورد (از فتنه ها و گمراهی ها) نجات می یابد، و هرکس از آنها دوری کند، هلاک خواهد شد.»
منبع اهل سنت: المستدرک فی الصحیحین، ج3، ص151

«ای علی! جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه هارون است به موسی، جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود (در حالی که هارون پیامبر بود)»
منبع اهل سنت: صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹

حتی کسانی که حق حضرت علی را غصب کردند نیز اورا انسان بزرگی می دانستند: خلیفه ی دوم می گفت: «اگر علی نبود، من هلاک می شدم.» و می گفت: «ای علی تو از همه بهتر حکم می کنی.» و…

علمای اهل سنت بارها به تعریف و تمجید از ائمه ی شیعه پرداخته اند: مالک ابن انس (امامِ فرقه ی مالکی) می گوید: «هیچ گوشی نشنیده، هیچ چشمی ندیده، به هیچ فکری خطور نکرده، انسانی که در تقوا و علم و کمالات برتر و والاتر از جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) باشد.» ابن تیمیه یکی از علمای متعصب اهل سنت می گفت: «ابو جعفر باقر از نخبگان علم و دین است.»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی