به عنوان مثال در اسناد متعددى كه موضوع آن معرفى و شرح ملاقاتها و اقدامات يكى از سران دولت موقت است مكررا به موضوع تحصيلات و اقامه او در امريكا اشاره مىشود و اين موضوع حتى در معرفى بسيار خلاصه و پنجسطرى كه از اين فرد به عمل مىآيد، جاى ويژه و مهمى را به خود اختصاص مىدهد. به طورى كه هنگام معرفى اين فرد به عنوان سفير ايران در كشورهاى شمال اروپا، به رسم معمول ديپلماتيك، شرح مختصرى از خصوصيات و ويژگيهاى اين مامور سياسى، از طرف سفارت امريكا در ايران تهيه و به سفارت امريكا در محل خدمت او ارسال مىشود تا ماموران سفارت امريكا در آن كشور شناخت لازم را درباره اين فرد داشته باشند. در اين گزارش مختصر پنجسطرى كه همه خصوصيات و اطلاعات مورد نياز براى معرفى يك سياستمدار برجسته را دربرمىگيرد، يك سطر به سابقه تحصيل و سكونت او در امريكا اختصاص داده مىشود. (4) در يك مورد ديگر، سابقه سكونتيك وزير ايرانى بعد از انقلاب اسلامى كه تحصيل كرده امريكا بوده است، به عنوان عامل تمايل او به برقرارى رابطه تجارى ايران با امريكا ياد مىشود. به طورى كه در سند آمده است " (نام وزير) . . . او مدتها در امريكا به سر برده، روى اين حساب برقرارى روابط بازرگانى بين دو كشور را تاييد خواهد كرد." (5) در يكى از اسناد، از سابقه آموزش بسيارى از فعالين سياسى ايران در امريكا به عنوان عامل مساعد در خوشبينى امريكا نسبتبه مناسبات مساعد بين دو كشور ياد مىشود. اگر به زمان تنظيم اين سند كه 27/12/57 يعنى حدود يك ماه بعد از پيروزى انقلاب بوده است دقت نماييم متوجه مىشويم كه اين قدرت استكبارى حتى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى و نابودى رژيم دست نشاندهاش در ايران، تا چه پايه چشم اميد به دانشجويان ايرانى تحصيلكرده در امريكا دوخته بوده است. متن سند بدين صورت است: "بدون شك بسيارى از ايرانيان باهوش و فعالين سياسى در ايالات متحده آموزش ديدهاند. ما تصور ميكنيم كه احتمالا بهعلت اين آموزش، مناسبات مساعدى بين ايالات متحده و ايران در پيش است" (6) در سندى ديگر ضمن شرح جريان ملاقات با يكى از وزراى ايران بعد از انقلاب و در شرايطى كه فضاى جامعه مملو از شعارها و موضعگيريهاى شديد ضد امريكايى بوده است، تنظيم كننده سند، از فضاى ملايم و بدون لفاظى حاكم بر مذاكرات بين كاردار امريكا و وزير ايرانى با خرسندى ياد مىكند و آن را همان وضعيت مورد انتظار از يك تحصيل كرده امريكايى مىداند. "رويهم رفته مذاكرات در فضاى ملايم و بدون لفاظى صورت گرفت. چنانكه از يك اهل علم و سواد مىتوان انتظار داشت و كسى كه در دانشگاههاى امريكا تحصيل كرده است. (7) به غير از اسنادى كه مستقيما به تحصيلكردههاى ايرانى در امريكا مربوط است، در يكى از اسناد، به مقامى عاليرتبه در دولت موقت اشاره مىشود و ضمن آن به سابقه هفده ساله تحصيل و سكونت او در آلمان استناد شده و تصريح مىشود كه آلمانها، چنين شخصى را به عنوان "آدم خودشان در تهران" (8) تلقى مىكنند. در همين سند اظهار نظر شده است كه آلمان با در اختيار داشتن يك ايرانى تحصيلكرده آلمان در پست مهمى در دولت ايران اسلامى، از امتياز ويژهاى برخوردار است كه ديگر حكومتهاى خارجى از آن محروماند. "شويس (مقام وزارت خارجه آلمان) احساس مىكرد كه با در نظر گرفتن عدم محبوبيت ايالات متحده و انگليس در ايران در حال حاضر، پيوندهاى آلمانى او (مقام ايرانى تحصيلكرده آلمان) براى "بن" يك امتياز در سر و كار داشتن با تهران به شمار مىآيد كه حتى فرانسويها آن را ندارند." (9) اسناد فوق بيانگر توقع و انتظار بيگانگان از ايرانيان تحصيلكرده در آن كشورهاست. ما در سند ديگرى، علاوه بر اين توقعات، تدارك و برنامهريزى و عمق علاقه دشمنان در پذيرفتن هر چه بيشتر دانشجويان ايرانى را شاهديم. به طورى كه در سال 1356 در همان حال كه امريكاييها در همه ابعاد به نحو بيسابقهاى بر ايران تسلط و سيطره داشته و تقريبا همه امور با هدايت آنها برنامهريزى و پيگيرى مىشده است و در همان زمان بنا بر آمارهاى غير رسمى، رقمى بين سى تا پنجاه هزار دانشجوى ايرانى در امريكا مشغول تحصيل بودهاند، به عنوان يكى از محورهاى چندگانه در ترسيم خطوط اصلى سياست امريكا در ايران، سفارت امريكا در تهران به مقامات امريكايى توصيه مىكند كه با وزارت علوم ايران براى تحصيل هر چه بيشتر جوانان ايرانى در امريكا همكارى به عمل آيد. ". . . با وزارت علوم دولت ايران همكارى كنيد تا جوانان ايرانى بيشترى براى تحصيل در امريكا آماده شوند و به عمل آيند." (10) اهميت اين توصيه وقتى بهتر معلوم مىشود كه در سند ديگرى مىخوانيم: در سال 1355، بيش از پنجاه دانشگاه آمريكايى با موسسات آموزشى ايران رابطه داشتهاند. (11) براستى آمريكا چه انتظار و توقعى از دانشجويان ايرانى در آمريكا دارد كه در اوج تسلط همه جانبه بر ايران و در شرايطى كه چند ده هزار دانشجوى ايرانى در آمريكا به سر مىبرند و دانشگاههاى آمريكا بر دانشگاههاى داخلى ما نيز نظارت و نفوذ دارند، هنوز جذب دانشجويان ايرانى به آمريكا در رديف اهداف و برنامههاى درجه اول سفارت آن كشور در ايران قلمداد مىشود؟ محتواى اين اسناد كه خواست درونى و تمايل باطنى آمريكا را در عريانترين وجه آن به ما نشان مىدهد، بيانگر اين است كه امام با تيزبينى و هوش سياسى و فطرت سالم خود گويا دقيقا از قبل، اين تمايلات و انتظارات را دريافته و با آگاهى كامل از منويات دشمن به مقابله با آن برخاسته و به خنثىسازى آن همت گماشته است. باشد كه اين مشى امام، راهنما و راهبرد نظام و مسئولان جمهورى اسلامى در مواجهه با دشمن و مقابله با تهاجم فرهنگى غرب قرار گيرد و اظهارات و اقدامات خوشبينانه و ساده لوحانه بعضى از مسئولان و دستاندركاران را كه فكر مىكنند از طريق اعزام دانشجو به كشور امريكا و ديگر مراكزى كه تحتسيطره و نفوذ علمى و سياسى اين قدرت هستند مىتوانيم از چنگال سلطه علمى و تكنولوژيك آنها رهايى يابيم، جاى خود را به تبعيت از رهنمودهاى امام بسپارد، و با غلبه روحيه خود باورى و اعتماد به نفس و از طريق تكيه و تاكيد بر مراكز داخلى و گسترش آنها دشمن را از دستيابى به آرزوهايش مايوس كنيم و در مواردى كه بناچار و ضرورتا بايد موقتا دانشجو به خارج اعزام نماييم، در انتخاب كشور محل تحصيل دقت نماييم تا آنها را در كانونهاى فساد و توطئه عليه اسلام و انقلاب قرار ندهيم. 1. از پيام حضرت امام (س) در 22 بهمن 1362 2. از بيانات حضرت امام (س) در ديدار با مسئولان دانشگاه آزاد اسلامى 24/4/64 3. از وصيتنامه حضرت امام (س) 4. اسناد لانه جاسوسى، شماره 10 اسناد صفحات 71 و 82 و 85 و 86 5. همان شماره (6-1) صفحه 273 6. همان شماره 28 صفحه 165 7. همان شماره 18 صفحه 100 8. همان شماره 18 صفحه 123 9. همان شماره 18 صفحه 124 10. همان شماره 1 تا 6 صفحه 71 11. همان شماره 8 صفحه 160 با استفاده از كلام امام و اسناد لانه جاسوسى على محمد حاضرى پىنوشتها:
نظرات شما عزیزان: