هفت لطیفه قرآنی(ویژه ایام ربیع)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19826
بازدید دیروز : 5218
بازدید هفته : 83730
بازدید ماه : 210434
بازدید کل : 11267285
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 21 / 10 / 1394

سه. ترس از شکر خدا

کسی می گفت روزی به عیادت یکی از فضلا که بسیار بیمار بود رفتم و چون نزد او نشستم و پرسش احوال او کردم به او گفتم: خدا را شکر کن و حمد او بجای بیاور!
تبسم نمود و گفت: چگونه شکر کنم و حال آنکه خدای تعالی فرموده است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزیدَنَّكُم»؛ ابراهیم/7 [اگر شکر کنید برای شما زیاد می کنم] می ترسم که اگر شکر او کنم بر بیماری من بیفزاید.(3)

چهار. حکم لازم الاجرا

در زمان خلافت مامون شخصی خلافی کرد. امر به گرفتاریش شد. او فرار کرد برادرش را به عوض او گرفتند و نزد مامون بردند. مامون به او گفت برادرت را حاضر ساز مگر نه تو را به جای او به قتل خواهم رساند.
آن شخص گفت: ای خلیفه اگر سرباز تو بخواهد مرا بکشد و تو حکمی بفرستی که مرا رها کند آیا آن سریاز مرا آزاد می کند یا نه؟
خلیفه جواب داد: آری که رها می کند.
مرد گفت: من نیز حکمی از پادشاهی آورده ام که اطاعت او بر تو لازم است که مرا رها سازی.
مامون گفت: آن شخص کیست و آن حکم چیست؟
مرد جواب داد: آن کس خدای تعالی است و آن حکم این آیه است: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى »؛انعام/164 [و هیچ گناهکاری گناه دیگری را متحمل نمی شود]
مامون متاثر شد و گفت: او را رها کنید که حکمی صحیح آورده است!(4)

پنج. قرآن با صدای خروس!

ابو حاتم سیستانی از دانشمندان مشهور بصره در قرن سوم هجری بود. او هنگام مسافرت به بغداد وارد مسجدی شد. شخصی از ابو حاتم معنی آیه «قوا أنفسکم و اهلیکم ناراً ؛ خود و افراد خانواده خود را از آتش جهنم حفظ کنید» (سوره تحریم _6) را پرسید. ابو حاتم گفت که (قو) یعنی خود را نگه دارید. آن شخص پرسید مفرد آن چیست؟ او پاسخ داد (قِ ، قیا ، قوا ، قی ، . . . )
مردی در گوشه مسجد نشسته بود. از شنیدن سخنان ابو حاتم و آن شخص ناراحت شد. به سرعت از مسجد بیرون رفت و به قاضی شکایت کرد که گروهی از زنادقه و کفار در مسجد با صدای خروس قرآن می خوانند. طولی نکشید که پاسبانان وارد مسجد شدند و ابو حاتم و آن شخص را به حضور قاضی بردند. مردم زیادی برای تماشا و آگاهی از محاکمه و کیفیت اجرای حکم در اطراف دادگاه اجتماع کردند.
قاضی پرسید: قضیه شما چیست؟ هنگامیکه ابو حاتم ماجرای پرسش و پاسخ را برای او توضیح داد قاضی تعجب کرد و گفت: چرا دانشمندی مانند شما در حضور عوام نادان چنین بحث می کند؟ سپس به او سفارش کرد که مبادا بی احتیاطی کنید و این موضوع دوباره تکرار شود. آنگاه مردم را پراکنده ساخت. ابو حاتم همان روز از بغداد حرکت کرد و تا پایان عمر به آن شهر باز نگشت.(5)

شش. آیه ای مناسب سنگ قبر سلطان

سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت، تا زمانی که مرد آنجا دفنش کنند. وقتی می خواست روی سنگ قبرش آیه ای از قرآن را بنویسد، از نوکرش پرسید: «چه آیه ای را بنویسم بهتر است؟» نوکر جواب داد: این آیه از قرآن را بنویس: «هذه جهنم التی کنتم توعدون؛ این جهنمی است که همواره وعده اش به شما داده می شد!»(6)

هفت. آیه های سجده دار

علامه حلی در سنین کودکی پیش دایی اش که محقق بود می رفت و درس می خواند. وقتی درسی را یاد نمی گرفت یا شیطنت می کرد، دایی دنبالش می کرد تا تنبیهش کند. علامه کوچک اما سریع یک آیه سجده دار می خواند و دایی اش به سجده می رفت، آن وقت خودش پا به فرار می گذاشت و فرار می کرد.(7)

هشت. این پا شبیه چیست؟

روزی پیامبر اکرم(ص) در مسجد و با حضور اصحاب و یاران نشسته بودند، پس از مدتی پای آن حضرت خسته می شود و پیامبر(ص) حیا می کند که پایش را دراز کند، چرا که قرآن می فرماید: «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنکُمْ»(سوره احزاب آیه 53)، چون غذا تناول کردید، زود از پی کار خود بروید و متفرق شوید و به سرگرمی و انس به سخنرانی نپردازید، چرا که این کار پیامبر را آزار می دهد و از شما خجالت می کشد و حیا می کند که اظهار کند.
ولی بر اثر شدت خستگی پا، آن حضرت با یاران و اصحاب مزاح می کنند و پا را دراز کرده و می پرسند: به نظر شما این پای من، شبیه چیست؟
حاضران در مجلس هر کدام چیزی می گویند و هر یک پا را به چیزی تشبیه می کنند. چون خستگی، از پای آن حضرت رفع شد، اشاره به آن یکی پایشان کرده و فرمودند: این پا، شبیه این پای دیگر من است. (8)

پی نوشت ها:

1. آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج1، ص209.
2. . مردان علم در میدان عمل، ج3، صص 482 -481.
3.  کشکول، شیخ محمد منتظری.
4. نشریه قرآنی بشارت، شماره 14.
5. همان، شماره 35
6. سایت تنغیم
7. به نقل از مرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی.
7. همان

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: دانستنی ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی