تهاجم فرهنگی و مصادیق آن
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4750
بازدید دیروز : 8718
بازدید هفته : 63404
بازدید ماه : 106374
بازدید کل : 11163225
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 27 / 4 / 1399

 

مقدمه 

« کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن می‏کند، نه تنها یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی است».

حضرت امام خامنه‏ای مد ظله العالی

تهاجم فرهنگی یکی از مهمترین خطراتی است که جامعۀ انقلابی و اسلامی ایران به طور خاص و جهان اسلام به طور عام را مورد تهدید قرار داده است. ضرورت مقابله با تهاجم فرهنگی بر کسی پوشیده نیست و اگر افرادی خود را به حال تغافل و تجاهل بزنند و هیچ عکس العملی در برابر آن نشان ندهند، از اهمیت موضوع چیزی کاسته نمی‏شود.

در این تهاجم که مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‏ای مد ظله العالی نیز از آن به عنوان شبیخون فرهنگی یاد کردند، به این معنا است که اساس باورهای اعتقادی و ایمانی و بنیان فکری و ارزش‏ها و احساسات جامعۀ اسلامی توسط استکبار جهانی مورد حمله قرار گرفته است و لازمۀ مقابله و خنثی نمودن تهاجم فرهنگی شناخت صحیح و دقیق آن و سپس شناخت راه‏های مقابله با آن است. هوشیاری و هماهنگی و همکاری ملت مسلمان و مبارز انقلابی ایران به ویژه بسیجیان و دیگر مسلمانان جهان می‏توانند بهترین نقش را در این زمینه ایفا کرده و از سنگرهای اعتقادی و ارزش‏ها و باورها و احساسات انسانی، اسلامی و انقلابی دفاع کنند. در مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی، نقش اصلی بر عهدۀ مسئولین و دست‏اندرکاران نظام مقدس جمهوری اسلامی است که با ارائۀ برنامه‏ها و طرح‏های مناسب، نوجوانان و جوانان را که مهمترین هدف تهاجم هستند از عواقب و خطرات تهاجم آگاه سازند.

نکتۀ در خور شایسته و قابل توجه در این میان شناخت غرب، غرب‏زدگان و غرب‏گرایان و غرب‏ستیزان و اهداف هر یک از آنها است که باید به طور دقیق و همه جانبه به نسل جوان جامعه گفته شود.

بدیهی است وقتی نسل انقلاب که همان نسل جوان جامعه است با این پدیده آشنا شد، خود به خود تهاجم را دفع کرده و جذب آن نخواهد شد و از ارزش‏های انسانی، اسلامی و ملی خود دفاع خواهد کرد و پاسدار آن خواهد بود.

 در این مقاله از مباحث ذیل سخن به میان خواهد آمد: 

1ـ مفهوم تهاجم فرهنگی 

2ـ  پیشینۀ تهاجم فرهنگی 

3ـ  مصادیق تهاجم فرهنگی 

4ـ اهداف دشمن در تهاجم فرهنگی 

5ـ  راه‏های مبارزه با تهاجم فرهنگی  

  مفهوم تهاجم فرهنگی 

اهل لغت، فرهنگ را به معنای علم، ادب، دانش، معـرفت و تعلیم و تـربیت و نیز به مجموعه آثـار علمی و ادبی و معـرف هنرهای یک قوم تعریف کرده‏اند. آنچه در اینجا منظور ما است، مجموعه ارزش‏ها، باورها و شناخت‏های یک جامعه است که دستاوردهای معنوی یک جامعه را تشکیل می‏دهد. تهاجم، به یکدیگر هجوم آوردن، به یکدیگر یورش بردن، حمله‏وری و ... گفته می‏شود.

تهاجم فرهنگی بیشتر در مواردی استعمال می‏شود که مربوط به جنبۀ معنوی یک جامعه است. آنچه از یک فرهنگ مورد هجوم قرار می‏گیرد عبارت است از: ارزش‏ها و باورها. عنصر سوم که شناخت باشد مورد هجوم قرار نمی‏گیرد؛ چراکه شناخت همان علم است و علم در حوزۀ یک فرهنگ خاص قرار نمی‏گیرد؛ بلکه همگانی است.

در روایتی که از حضرت رسول (ص) رسیده است، ایشان فرموده‏اند:علم را فرا بگیر حتی اگر در چین باشد. این روایت نشان می‏دهد که علم از نظر اسلام مربـوط به یک جامعه و فرهنگ خاص نیست؛ بلکه همگانی است و مسلمان می‏تـواند به نقاط دور دست سفر کند و علم بیاموزد.

تهاجم در ارزش‏ها اینگونه است که ارزش‏های یک فرهنگ دیگر بخواهد وارد یک جامعه دیگر شود.. به عنوان مثال: نماز، روزه، جهاد، شهادت، امر به معروف و نهی از منکر و ... به عنوان ارزش در یک جامعۀ اسلامی شناخته شده‏اند. ممکن است در جامعه‏ای دیگر و یا یک جامعۀ غیر اسلامی، ضد ارزش شمرده شوند؛ لذا اگر فرهنگ خاص آن جامعه به جامعۀ ما رسوخ کند، می‏تواند این ارزش‏ها را نزد ما نیز ضد ارزش جلوه دهد و این خود تهاجم است. 

تهاجم به ارزش‏های یک جامعه، تهاجم در باورها و اعتقادات یک ملت نیز می‏تواند باورهای یک جامعه را به ضد باور تبدیل کند. مانند: باور به حکومت ولایت فقیه ممکن است از طرف فرهنگی دیگر مورد هجوم قرار گیرد و به عنوان ضد باور معرفی گردد.  

   پیشینۀ تهاجم فرهنگی 

وقتی سخن از تهاجم فرهنگی به میان می‏آید، این سؤال به ذهن خطور می‏کند که تهاجم فرهنگی چیست؟ آثار و عواقب تهاجم فرهنگی و مصادیق آن کدام است؟ و دهها سؤال دیگر که مجالی برای ذکر آنها نیست. برخی پیشینۀ تهاجم فرهنگی را از دوران رنسانس اروپا که روشنفکران غربی در مقابل حاکمیت کلیسا و استبداد بیش از حد آن قیام کردند و دین را از سیاست جدا ساخته، می‏دانند، گروهی آن را از دوران صفویه می‏دانند و برخی از اعزام اولین دانشجویان به خارج از کشور و سفرهای تفریحی شاهان قاجار به عنوان پیشینۀ تهاجم فرهنگی یاد می‏کنند.

بدیهی است ما فقط به ذکر اینگونه برداشت‏ها و نظریه‏ها راجع به پیشینۀ تهاجم فرهنگی می‏پردازیم و در صدد اثبات و یا رد نظریه‏‎های فوق نیستیم که آن خود مجال و حوصله‏ای دیگر می‏طلبد. آنچه که در اینجا می‏توان به آن استناد کرد، تأثیرات تهاجم فرهنگی است که از دوران نهضت مشروطیت و رضاخان به این طرف نمود پیدا کرده و جامعه را مورد هجوم قرار داده است. در این سال‏ها برخی از فرنگ برگشتگان، فرهنگ غربی را با خود به همراه آوردند و آن زمان جامعۀ مسلمان ایرانی، خود را گرفتار غرب‏زده‏ها و غرب‏گرایانی دید که هیچگونه سنخیتی با فرهنگ اسلامی و ملی خود نداشتند. وقتی سخن از غرب به میان می‏آید، با جامعه‏ای روبرو هستیم که دو رویه دارد؛ یکی بخش علمی و تکنولوژی و صنعت پیشرفتۀ غرب است و دیگری بحث فرهنگ ارزشی و آداب و رسوم غربی‏ها و نیز انتقادات و باورها و احساسات آنان.

در نحوۀ برخورد با غرب و شناخت افراد از غرب در ایران سه جریان شکل گرفته است: 

الف: غرب‏زدگان 

ب: غرب‏گرایان 

ج: غرب‏ستیزان 

الف: غرب‏زدگان: 

غرب‏زدگان کسانی هستند که قائلند باید محو در فرهنگ غرب شد و اعتقاد دارند که یگانه راه سعادت ایرانیان و اصلاح ایران، غربی شدن از فرق سر تا نوک پا است. غرب‏زدگان می‏گویند اگر ما می‏خواهیم پیشرفت کنیم، هم تکنولوژی را باید از غرب بگیریم و هم ارزش‏ها و باورها و احساسات غربی را. باید همه چیزمان را و حتی گذشتۀ درخشان فرهنگ اسلامی خودمان را فراموش کنیم. اینگونه افراد در پی بدست آوردن تکنولوژی و صنعت غرب هستند، اما به همراه تمام ارزشها و باورهای غربی‏ها و تقلید کورکورانه از آنها در تمام زمینه‏ها. غرب‏زدگان همواره سعی در تحقیر فرهنگ خود و تعظیم فرهنگ بیگانه دارند و ازاین رو به کلی با جامعۀ انقلابی و اسلامی ما فاصله دارند و هیچگونه تناسبی میان این دو گروه نیست. از پیشروان غرب‏زده می‏توان به میرزا ملکم ‏خان، ناظم الدوله تقی‏زاده، سرهنگ فتحعلی آخوند‏زاده و طالب اوف اشاره کرد.

ب: غرب‏گرایان:  

غرب‏گرایان به افرادی می‏گویند که در صدد هستند تا بخش‏هایی از فرهنگ اسلامی را ترویج کنند و قبول داشته باشند که دارای توجیه علمی باشند و از طرف دیگر توجیه آنها بر اساس فرهنگ غربی است. این جریان در کنار اعتقاد به دین اسلام، به غرب هم نگاهی دارند. و از فرهنگ آنان نیز تقلید می‏کنند و الگو می‏گیرند. اگر هم مسئله‏ای در دین دارای توجیه علمی نباشد، به مذاقشان خوش نمی‏آید. 

غرب‏گرایان می‏گویند غسل را چون برای بهداشت جسم خوب است قبول داریم، نماز را به خاطر اینکه موجب تحرک و ورزش است قبول داریم، روزه را چون از جهات طبی برای سلامتی مفید است قبول داریم و خیلی چیزهای دیگر را که مجالی برای ذکر همۀ آنها نیست. 

این است که غرب گرایان در نهایت سر از غرب‏زدگی در می‏آورند. آیا اینها توجه ندارند که دین مجموعه‏ای است به هم پیوسته و مستقل و اگر کسی وارد این مجموعه شد،باید همۀ موارد این مجموعه را بپذیرد، نه اینکه آنچه را مطابق ذوق و سلیقه‏اش است بپذیرد و بقیه را طرد کند.

ج: غرب‏ستیزان:  

غرب‏ستیزان کسانی هستند که در برخورد با غرب فرق گذاشته و بعد استعماری و فرهنگ ارزشی آن را از بعد کارشناسی و علمی جدا می‏کنند و رویۀ علمی و کارشناسی و تکنولوژی غرب را می‏گیرند و بخش ارزشی فرهنگ غرب را نمی‏پذیرند. غرب‏ستیزان معتقدند فرهنگ ارزشی غربی‏ها باعث استعمار دیگران می‏شود؛ ولی علم و تکنولوژی به خودی خود موجب استعمار ملت‏ها نمی‏گردد. علم که محصول آن صنعت و تکنولوژی پیشرفته است، نعمتی می‏باشد که خداوند در اختیار بشر قرار داده است و همه می‏توانند از آن بهره گرفته و استفاده کنند.

در واقع غرب‏ستیزان بر این عقیده‏اند که علم حد و مرزی ندارد. هر کجا علم بود، می‏توان آموخت و در راه پیشرفت و تعالی جامعه آن را به کار گرفت. به هر صورت مظاهر علم امروزه همین صنعت و تکنولوژی است که اکثراً نیز در اختیار غربی‏ها می‏باشد. حال، کشورهای دیگر با از دست ندادن فرهنگ خود و قرار نگرفتن در زیر یوغ غربی‏ها می‏توانند از این تکنولوژی و صنعت بهره گرفته و استفاده کنند. در بینش غرب‏ستیزان علم مکان‏بردار نیست ، همانگونه که عقل مکان‏بردار نیست.

حضرت امام خمینی (ره)، شهید مرتضی مطهری، سید جمال الدین اسد آبادی، شیخ فضل الله نوری، مرحوم سید حسن مدرس، آیت الله کاشانی و جلال آل احمد از جملۀ غرب‏ستیزان به شمار می‏آیند.  

مصادیق تهاجم فرهنگی  

 مصادیق تهاجم فرهنگی را از دو بعد مصادیق ظاهری و آشکار و مصادیق پنهان و غیر آشکار مورد بررسی قرار می‏دهیم.

 

الف ـ مصادیق ظاهری و آشکار:  

1ـ ترویج و گسترش فساد، فحشا، ابتذال در جوانان و نوجوانان که آینده سازان انقلاب اسلامی هستند. 

2ـ پوشش نامناسب و بدحجابی و بی‏حجابی زنان و ترویج برهنگی جسمی در بین دختران و پسران. 

3ـ استفاده از رسانه‏های سمعی و بصری به عنوان توانمندترین ابزار تهاجم.

4ـ دریافت کانال‏های برخی شبکه‏های تلویزیونی خارجی در نقاط مرزی. 

5ـ ترویج و تبلیغ سیگار و معتاد کردن جوانان به مواد مخدر و مشروبات الکلی. 

6ـ گسترش مطبوعات منحرف و دگر اندیش و ترویج فساد توسط آنان. 

7ـ ترویج موسیقی مبتذل در بین جوانان و نوجوانان. 

8ـ توزیع تصاویر مبتذل در بین جوانان و نوجوانان. 

9ـ اختلاط دختران و پسران در محیط‏های دانشجویی، دانش‏آموزی و مکان‏های عمومی. 

10ـ ترویج و تبلیغ روحیۀ مصرف‏گرایی،اسراف و تبذیر در جامعه به وسیلۀ تبلیغات گمراه کننده به سبک غربی. 

11ـ تجمل‏گرایی و رفاه‏طلبی و رفاه‏خواهی توسط برخی مسئولین و دوری از ساده زیستی و زهد. 

12ـ غرب‏زدگی برخی از فرهنگ برگشتگان از خود بیگانه و از خود باخته. 

13ـ رعایت نکردن موازین شرعی اسلامی و ملی در برخوردهای اجتماعی. 

14ـ سگ‏گرایی و حیوان‏گرایی توسط برخی مرفهین بی درد. 

15ـ رواج و گسترش لغات و واژه‏های خارجی و به کار بردن آنها. 

16ـ استفاده از تکنولوژی کامپیوتری و اینترنتی در جهت فساد و فحشا.  

ب: مصادیق پنهان و غیر آشکار: 

1ـ تهاجم به ولایت فقیه که اساس حکومت اسلامی است.

2ـ تهاجم به روحانیت که سنگربانان و نگهبانان اسلام و رهبران انقلاب اسلامی هستند، با توجه به پیشینۀ مثبت روحانیت متعهد در دفاع از مکتب اسلام و مذهب تشیع. 

3ـ جدایی دین از سیاست و ترویج این اندیشه در بین جوانان و نوجوانان که آینده سازان انقلاب و میهن اسلامی هستند. 

4ـ دور کردن جوانان از دین و اصالت‏های معنوی. 

5ـ از خود بیگانگی انسانی، ملی و مذهبی  که از آن به الیناسیون تعبیر می‏شود. 

6ـ خود باختگی انسانی، ملی و مذهبی. 

7ـ دوری از فرهنگ اصیل اسلامی و ملی. 

8ـ غارت فکرها و فرهنگ‏ها. 

9ـ تجربه‏زدگی، حس‏گرایی و بینش مادی داشتن. 

10ـ ندانستن فلسفه برای زیستن و پوچ گرایی و بی هدفی در زندگی.. 

11ـ خود فراموشی و عدم درک زمان. 

12ـ وابستگی به اجانب و نفاق و دورویی. 

13ـ ترویج اندیشۀ وهابیگری در بعضی از مناطق کشور. 

14ـ تفرقه و جدایی انداختن میان مذاهب مختلف موجود در کشور. 

  اهداف دشمن در تهاجم فرهنگی  

1ـ حفظ عقب ماندگی ملل اسلامی. 

2ـ به تباهی کشاندن نسل‏ها. 

3ـ فرو نشاندن بیداری و هوشیاری رو به رشد جوانان و نوجوانان در جوامع اسلامی.

4ـ پاسداری از وابستگی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی.

5ـ به غارت بردن ثروت‏های ملی.

6ـ مقابله با اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله و جایگزین نمودن فرهنگ الحادی غرب.

7ـ ضربه زدن به اصل نظام جمهوری اسلامی ایران

8ـ مجاز جلوه دادن فساد و گسترش آن در جامعه 

 

 راه‏های مقابله با تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی ابعاد گسترده‏ای دارد و هماهنگی و همکاری دستگاه‏های ذیربط و مسئول را می‏طلبد که با چنین پدیده‏ای مبارزه کنند و جوانان را از گرفتار شدن در چنین گندابی که جدایی از فرهنگ خودی و سقوط در دام فرهنگ پوچ و بی‏هدف بیگانه است نجات دهند، در این‏باره حوزه‏های علمیه، دانشگاه‏ها، وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و آموزش عالی و به ویژه نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مسئولیت هدایت مردم و خصوصاً نسل جوان را بر عهده دارند، دارای مسئولیتی سنگین‏تر و بزرگ‏تر می‏باشند. اینان باید با ارائۀ برنامه‏های جامع و کامل در راستای مبارزۀ مبنایی و دقیق تهاجم گام بردارند و لحظه‏ای غفلت نکنند.

مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه و نهادهای اجرایی کشور از جمله دیگر عواملی هستند که در این مبارزه نقش مهمی دارند.

مسؤولین قضایی و ... باید همواره قوانینی را تصویب و اجرا کنند که موجب تقویت اسلام و انقلاب اسلامی و مستضعفین شده و با کسانی که در خارج از این چهارچوب فعالیت می‏کنند به شدت برخورد کرده و هیچگونه مسامحه‏ای روا ندارند. مبارزه با مصادیق ظاهری و آشکار تهاجم فرهنگی در ابتدای کار می‏تواند تا حدودی مثبت بوده؛ ولی در ادامه باید به مصادیق باطنی و پنهان تهاجم نیز توجه شود و با این مسئله ریشه‏ای و منطقی برخورد شود.

مسائل ذیل به صورت محوری در خصوص مقابله با تهاجم فرهنگی پیشنهاد می‏شود:

1ـ رشد خصلت‏های معنوی و دینی جامعه.

2ـ شناخت اصالت‏ها و عظمت‏های فرهنگ اسلامی و ملی.

3ـ گسترش هنر پر جاذبه و زندگی ساده.

4ـ گسترش ورزشگاه‏ها در سطح جامعه.

5ـ پاسداری از ارزش‏های خانواده.

6ـ آسیب‏زدایی از خانواده‏ها.

7ـ مقدور ساختن ازدواج صحیح جوانان.

8ـ پر جاذبه ساختن برنامه‏های دینی.

9ـ هنری کردن شیوۀ ارائۀ دین.

10ـ دینی کردن هنر در ابعاد مختلف.

11ـ گسترش تفریحگاه‏های سالم و سازنده.

12ـ برنامه‏ریزی‏های کلان و ریشه‏ای برای اوقات فراغت.

13ـ تحریم جدی ابزار تهاجم فرهنگی.

14ـ آسان‏سازی دستیابی به کتاب (ارزان کردن کتاب و مطبوعات).

15ـ گسترش کتابخانه‏های ثابت و سیار.

16ـ ایجاد مسابقات عظیم فرهنگی ـ دینی بدون انگیزۀ مادی.

17ـ محدود کردن انگیزه‏های سفر به غرب.

18ـ سامان دادن به نظام آموزش و ایجاد رشته‏های ویژۀ بانوان.

19ـ اجرای کیفرهای سازنده در مورد فحشا گستران.

20ـ ارزیابی محققانۀ فرهنگ غربی.

21ـ تبیین ولایت فقیه که اساس حکومت اسلامی است، برای جوانان و نوجوانان.

22ـ تبیین اندیشۀ جدایی ناپذیر دین از سیاست.

23ـ ترویج شایستۀ امر به معروف و نهی از منکر.

 

 منـــــــــــــابـع:

1ـ سخنان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه‏ای مد ظله العالی.

2ـ فرهنگ لغات دکتر عمیدی ج 1 و 2.

3ـ فرهنگ لغات دکتر معین ج 1 و 2.

4ـ نسل کوثر، مرکز فرهنگی سپاه.

5ـ نجف لکزایی، جزوۀ درسی ریشه‏های انقلاب اسلامی، استاد دانشگاه.

6ـ طرح تحقیق و تربیتی جوان، مؤسسه کامپیوتری نور.

7ـ روزنامه‏ها، مجلات، نشریه‏های گوناگون فرهنگی.

8ـ بصائر، شمارۀ 31، نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

9ـ حبیب لکزایی، پاسخ به پنج سؤال تحقیقی، بهار سال 1373


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: چنگ نرم
برچسب‌ها: چنگ نرم
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی