شرح و تفسیر
یكى از آفتهاى عقل انسان، تسلیم شدن در برابر اكثریّت كمّى جامعه است، كه از آن در آیات قرآن و روایات معصومان(علیهمالسلام) نهى شده؛ بلكه در برخى از این آیات، به مدح اقلیّت و مذمّت اكثریّت پرداخته شده است؛ مثلا در آیه شریفه 116 سوره انعام مىخوانیم: «وَ اِنْ تُطِعْ اَكْثَرَ مَنْ فِى الاَْرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبیلِ اللهِ»؛ «اگر از بیشتر كسانى كه در روى زمین هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مىكنند» علاوه بر این، در بیش از ده آیه اكثریت به جهالت، و در 5 آیه به ناسپاسى، و در 4 آیه به فقدان ایمان، توصیف شده است.
حال با توجه به آنچه از آیات و روایات استفاده مىشود، كه اكثریت مذمّت شده، و از سوى دیگر در دنیاى امروز همه جا سخن از اكثریّتها است، و امروزه بسیارى از مسایل سرنوشتساز بشر، بر محور رأى اكثریّت دور مىزند، معیار چیست؟
پاسخ این است كه جوامع بشرى متفاوت است، اگر در جامعهاى صالحان متولیّان امور آن باشند، بدون شك تبعیّت از اكثریّت، تقوا و صلاح است، ولى اگر هواپرستان متولیان امور جامعهاى بودند، هیچگاه اسلام تبعیّت از اكثریّت هواپرست را سفارش و توصیه نمىكند؛ زیرا با منطق و عقل سازگار نیست.
به تعبیر دیگر اسلام تابع اكثریّت كیفى است، نه اكثریّت كمّى! به همین جهت خداوند متعال در آیه شریفه هفتم سوره هود و دوم سوره ملك مىفرماید: «لِیَبْلُوَكُمْ اَیُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلا» و نفرمود: «اَكْثَرُ عَمَلا» چون اكثریّت كیفى مهمّ است، نه اكثریّت كمّى!
ولى توجه این نكته مهم است كه مسأله اكثریت در دنیاى امروز، راه چاره بیچارگى است! زیرا معیارى براى اكثریت كیفى در جوامع غیر دینى وجود ندارد و همه مدعى هستند كه بهترین هستند. بنابراین براى حفظ نظام جامعه ناچارند طبق نظر اكثریت عمل كنند؛ هر چند به مقتضاى آن، یك عالم دانشمند و مدیر و مدبّر یك رأى، و یك فرد بى سواد ناآگاه هم یك رأى داشته باشد! بنابراین آیات مزبور و مانند آن ناظر به یك جامعه سالم و صالح نیست.
پیام اخلاقی حدیث
ما نباید در زندگى اخلاقى خویش تابع اكثریتها باشیم، هر چند مجبوریم در زندگى سیاسى تابع باشیم. بنابراین اگر اكثریّت مردم روى زمین مال حرام مىخورند و پرهیز نمىكنند، ما نباید به رنگ جماعت اكثریّت درآییم. اگر اكثریّت مردم به هنگام به خطر افتادن منافع خویش دروغ مىگویند، ما نباید از صف راستگویان، به بهانه در اقلیّت بودن آنها، خارج شویم و از كمى تعداد و نفرات صادقین بترسیم و در صف دروغگویان درآییم.
انسان مؤمن در مسایل اخلاقى باید مستقل باشد، یعنى اگر تمام مردم روى زمین (فرضاً) آلوده شراب شدند او نباید از تنهاییش در این مسیر به خود هراس راه دهد و از منطق رسواى «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو!» پیروى كند. یا بگوید: «چه كسى راست مىگوید كه ما راست بگوییم؟» و مانند اینها؛ زیرا بدون شك فرداى قیامت این بهانهها پذیرفته نیست. زمانى انسان صالح مىشود و در مسیر سلوك الى الله قرار مىگیرد، كه نگاه نكند دیگران چه مىگویند، بلكه بنگرد خداوند چه مىگوید.
پروردگارا ما را همواره در طریق حق بدار، و وحشت تنهایى در راه حق را از ما زایل كن.
پینوشت:
1. نهج البلاغه، خطبه 201.
برگرفته از کتاب 110 سرمشق از سخنان حضرت على(علیهالسلام)، آیة الله مکارم شیرازی .
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
نظرات شما عزیزان: