جوانی بهار عمر و جوان بهترین و مفیدترین قشر جامعه است.جوانان قشر متحرک، فعال و پرشور و نشاط جامعه را تشکیل میدهند.آنها با استعدادهای فراوان نشاط بسیار راههای سخت و ناهموارپیشرفت را میپیمایند و زمام فردای جامعه را به دست میگیرند.بدین جهت تمام نظامها و حکومتها روی این قشر عظیم سرمایه گذاریمیکنند. در این راستا انبیاء و معصومان نیز توجه ویژهای بهجوانان داشتهاند. در این نوشتار پرتوی از سخنان و سیره امامصادق(ع) را در زمینه مربوط به جوانان مطرح نماییم.
الف- جوانان و دین شناسی
یکی از علل فاصله گرفتن جوانان از دین و مسایل مذهبی نا آگاهیآنها از دین است. جوانان چون بصیرت و آگاهی کافی از دینندارند، تحت تاثیر تبلیغات سوء دشمنان قرار میگیرند. امامصادق(ع) به بشیر فرمود:
«لاخیر فی من لا یتفقه من اصحابنا یا بشیر ان الرجل منکم اذا لمیستغن بفقهه احتاج الیهم فاذا احتاج الیهم ادخلوه فی بابضلالتهم و هو یعلم» (1) ; خیری نیست در آن گروه از اصحاب ما کهتفقه در دین نمیکنند. ای بشیر! اگر یکی از شما به مسایل دینیاشآشنا نباشد به دیگران محتاج میشود و زمانی که به آنها نیازمندشد آنها ناخواسته او را در وادی گمراهی خود وارد میسازند.
در این زمان که همه ابزارها و راههای انحراف فکری از سویدشمنان دین مهیاست از رسانههای صوتی و تصویری گرفته تامطبوعات و کتابهای انحرافی و... جوانان با طوفانی از تهاجمفرهنگی مواجهاند و اگر آمادگیهای لازم دینی را نداشته باشند دربرابر شبهات و القائات فکری مکاتب و فلسفههای مختلف تسلیممیشوند. امام صادق(ع) عنایت ویژهای به بصیرت و بینش دینیجوانان داشت. آن حضرت فرمود: «لواتیتبشاب من شباب الشیعه لایتفقه لادبته»; اگر به جوانی از جوانان شیعه برخورد کنم که دردین تفقه نمیکند او را تاءدیب خواهم کرد.
نیز فرمود: «العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیرالطریق و لایزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا» (2) کسی که بدون آگاهیو بینش به دین عمل میکند همانند کسی است که از بیراهه میرود وتند روی او جز دوری از راه نمیافزاید.
نیز فرمود: «انظر لکل من لا یفیدک منفعه فی دینک فلا تعتدن به ولا ترغبن فی صحبته فان کل ماسوی الله تبارک و تعالی مضمحل وخیمعاقبته»; هرکسی که مفید به حال دین تو نیستبه او اعتنا مکن وعلاقهای به رقابتبا او نشان مده. هر آنچه غیر الهی است نابودشدنی است و عاقبت ناخوشایندی خواهد داشت. (3)
نیز فرمود:
«بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه» (4) نوجوانان را با حدیث و فرهنگ اهلبیت علیهم السلام آشنا کنید;قبل از آن که مرجئه (5) بر شما سبقتبگیرند.
فضیل بن یسار میگوید: امام صادق(ع) به شیعیان فرمود:
«احذرو علی شبابکم الغلاه لا یفسدو هم فان الغلاه شر خلق یصغرونعظمه الله و یدعون الربوبیه لعبادالله و الله ان الغلاه (6) لشر من الیهود و النصاری والمجوس»;جوانانتان را از غلاتبرحذر دارید.مبادا آنها را فاسد کنند. غلات بدترین خلق خداهستند. آنها عظمتخدا را کوچک به حساب میآورند و ربوبیت رابرایبندگان نیز اعتقاد دارند. به خدا قسم! غلات از یهود، نصاری ومجوس بدترند.
امام صادق(ع) به یکی از یارانش فرمود:
«یابن جندب! بلغ معاشر شیعتنا و قل لهم: لا تذهبن بکم المذاهب،فوالله لا تنال و لا یتنا الا بالورع و الاجتهاد فی الدنیا و موساهالاخوان فیالله» (7) ; ای پسرجندب! به شیعیان ما بگو: مواظبباشید فرقهها و گروهها شما را منحرف نسازند. به خدا سوگند! هیچکس به جرگه ولایت ما در نمیآید، مگر با رعایت پارسایی و تلاش دردنیا و همیاری با برادران دینی.
ب- جوانان و آموزش
امام صادق(ع) فرمود:
«لست احب ان اری الشاب منکم الا غادیا فی حالین: اما عالما اومتعلما» (8) ; دوست ندارم یکی از شما جوانان را ببینم; مگر دریکی از دو حال: یا دانا یا در حال یادگیری و دانش اندوزی.
ج- جوانان و ادب آموزی
امام صادق(ع) فرمود:
«لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا» (9) ; از مانیست کسی که به بزرگترها احترام و به کوچکترها رحم نکند.
از امام صادق(ع) نقل شده است که هرگزامام حسین(ع) جلوتر ازامام حسن(ع) حرکت نمیکرد و اگر آن دو باهم بودند هرگز امامحسین(ع) جلوتر از امام حسن(ع) سخن نمیگفت. (10)
امام صادق(ع) فرمود:
«جاء رجلان الی النبی شیخا و شابا فتکلم الشاب قبل الشیخ فقالالنبی الکبیر الکبیر» (11) ; روزی دو نفر که یکی پیر و دیگریجوان بود به خدمت پیامبر(ص) مشرف شدند. جوان قبل از پیرمردشروع به سخن کرد. پیامبر(ص) فرمود: بزرگ. بزرگ.
د- جوانان و ازدواج
امام صادق(ع) درباره ازدواج فرمود:
«من تزوج احرز نصف دینه فلیتق الله فیالنصف الاخر» (12) ; کسیکه ازدواج کند نیمی از دین خود را به دست آورده است. پس بایددر مورد نصف دیگر از خدا بترسد. نیز فرمود:
«رکعتان یصلیهماالمتزوج افضل من سبعین رکعه یصلیهااعزب» (13) ; دو رکعت نمازی که متاءهل میخواند برتر است ازهفتاد رکعت نمازی که مجرد میخواند.
امام صادق(ع) فرمود: شخصی نزد پدرم آمد و از او سؤال کرد:
فلانی! زن داری یانه؟او گفت: خیر. پدرم فرمود: فلانی! اگر خدادنیا و آنچه که در دنیا استبه من بدهد و بگوید یک شب بیزنباش، قبول نمیکنم. (14) علی بن رعاب میگوید: زراره به خدمت امام صادق(ع) رسید. حضرت ازاو سؤال کرد. ای زراره! آیا ازدواج کردهای؟ زراره پاسخ داد:خیر. حضرت فرمود: چه عاملی موجب ترک ازدواج شما شده است؟ زرارهعرض کرد: من نمیدانم ازدواج با اینها (مخالفین) خوب استیاخیر؟ حضرت فرمود: پس چگونه صبر میکنی و خود را حفظ میکنی بااین که جوان هستی؟ زراره عرض کرد: کنیز میخرم. حضرت فرمود: چگونه نکاح با کنیزان را خوب میدانی؟ زراره عرض کرد: اگر مشکلیبا آنها داشته باشم آنها را میفروشم. حضرت فرمود: از این جهتاز تو سؤال نمیکنم. سؤال من این است که چگونه آنها را برای خودخوب میدانی با این که آنها نیز از مخالفین هستند؟ زراره فرمود: آیا امر میفرمایید ازدواج کنم؟ فرمود: این مساله به اختیارشماست. (15)
ه- جوانان و تقوا
یکی از خطراتی که جوانان را تهدید میکند هوسرانی و بیبندوباریاست و تقوا میتواند سدی در برابر هوسها باشد. لذا امام صادق(ع)فرمود:
«یامعشر الاحداث! اتقواالله» ای گروه جوانان! از خدابترسید. (16) نیز فرمود: «لاینبغی للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصیالله فیه و لا یقدر علی تغییره» (17) ; سزاوار نیستبرای مؤمنکه در مجلسی بنشیند که در آن معصیت میشود و نمیتواند جلوی آنرا بگیرد.
و جوانان و قرآن
یکی از عواملی که میتواند جوانان را از انحرافات گوناگون حفظنماید ارتباط و انس با قرآن است. امام صادق(ع) در این بارهفرمود: «من قرء القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه» (18) ; جوان مومنی که به قرائت قرآن بپردازد قرآن باگوشت و خونش در میآمیزد.
ز- جوانان و نماز
یکی از عوامل بازدارنده جوانان از هوسها و آلودگیها نماز است.
نماز در کلمات و سیره امام صادق(ع) جایگاه خاصی دارد. روایاتنقل شده از آن حضرت در باره نماز به اندازه یک کتاب قطورمیباشد. در این جا فقط به یک روایتبسنده میکنیم. امام صادق(ع)فرمود: «اول ما یحاسب به العبد الصلاه فاءن قبلت قبل سائر علمهو ان ردت رد سائر علمه» (19) ; اولین عملی که در قیامت موردمحاسبه قرار میگیرد نماز است. اگر نماز قبول شود سایر اعمالقبول میشود و اگر نماز رد شود سایر اعمال نیز رد خواهد شد.
ح ارتباط با جوانان
امام صادق(ع) توجه خاصی در جذب و تربیت جوانان داشتند. هشامجوانی بود که محضر امام صادق(ع) را درک کرد و به شکوفایی علمیرسید. مفضل ابن عمرو شماری دیگر از جوانان جزو یاران خاص آنحضرت بودند. عدهای از اهل کوفه برای امام صادق(ع) نامه نوشتندو به آن حضرت گفتند: مفضل ابن عمر که یکی از یاران شماستباافراد ناباب و کبوترباز نشست و برخاست میکند و با آنها ارتباطدارد. شایسته است که شما به او دستور فرمایید تا از آنانکنارهگیری کند. حضرت نامهای برای مفضل نوشت و زراره، محمدابنمسلم و ابوبصیر را مامور رساندن نامه به مفضل کرد. حضرت در آننامه از مفضل خواسته بود تا اشیاء و وسایل بسیاری را برای آنحضرت تهیه نموده، به خدمتش ارسال نماید. مفضل پس از خواندننامه، نامه رسانان را از محتوای نامه آگاه ساخت. آنها گفتند:برای ما تهیه آنها مقدور نیست. مفضل آنها را به صبحانه دعوتکرد. آنها مشغول خوردن صبحانه شدند. مفضل افرادی را به سراغیاران جوان خود فرستاد. آنها به خدمت مفضل رسیدند. مفضل نامهحضرت را به آنها نشان داد. طولی نکشید که آنها همه آنچه را کهامام خواسته بود فراهم ساخته، تقدیم مفضل کردند. آن گاه مفضلرو به حاملان نامه کرد و فرمود: آیا شما میخواهید من اینها رااز خود دور کنم؟ (20)
___________________________
1- بحارالانوار، ج 1، ص 22; کافی، ج 1، ص33.
2- کافی، ج 1، ص43; تحف العقول، ص269; بحارالانوار، ج 1، ص206.
3- میزان الحکمه، ج 5، ص306.
4- اصول کافی، ج6، ص47; وسایل الشیعه، ج 15، ص196; مستدرک،ج 2، ص353.
5- مرجئه گروه منحرفی در زمان بنیامیه بودند که صرف داشتناعتقاد را کافی میدانستند و عمل و تکلیف را جزو ایمان به حسابنمیآوردند. (ر.ک: عدل الهی، ص313; در کتاب الفرق بین الفرقآمده است: مرجئه مبلغانی داشتند که مردم را به عقاید مرجئهدعوت میکردند.
6- غلات کسانی هستند که در باره حضرت علی(ع) غلو میکنند و اورا رب میدانند و معتقدند که مصالح جهان به دست او انجاممیگیرد. آنها برای پنج نفر از یاران آن حضرت چنین ربوبیتی راقائلند. (ر.ک: مجمع البحرین، ص 328.)
7- تحف العقول، ص33.
8- بحارالانوار، ج 1، ص17.
9- همان، ج 75، ص 138.
10- مشکاهالانوار، ص 170.
11- همان، ص 168; ینابیع الحکمه، ج3، ص 230.
12- وسایل الشیعه، ج 20، ص17.13 همان.
14- اخلاق در خانه، ج 1، ص 54.
15- بحارالانوار، ج 72، ص166.
16- میزان الحکمه، ج 4، ص273; گفتار فلسفی، (جوان)، ج 1، ص66.
17- وسایل الشیعه، ج 11، ص503.
18- کافی، ج 4، ص 414; وسایل الشیعه، ج 2، ص 140.
19- وسایل الشیعه، ج3، ص 22.
20- معجم رجال الحدیث، ج19، ص 325.
نظرات شما عزیزان: