برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
علوم انسانی نام قلمروی است که طیفی از علوم را دربرمیگیرد که احیاناً چندان تناسبی هم با یکدیگر ندارند؛ مثلاً از یکسو علوم عقلی محض، همچون فلسفه و منطق را دربرمیگیرد و از سوی دیگر علوم دینی و از سوی سوم، کتابداری
در مبحث روششناسی بحث مفصلی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا شیوه پژوهش در علوم تجربی به علوم انسانی بهویژه روانشناسی و جامعهشناسی تعمیمپذیر است یا نه؟ یکی از دیدگاههایی که اخیراً ابراز شده است و در میان
تکروی و تکاندیشی، و به دنبال آن، خودمحوری یکی از مشکلات جامعه علمی ما به شمار میآید. افراد معمولاً عادت دارند بهتنهایی فکر کنند و پژوهشهای خود را تنها انجام دهند؛ درحالیکه اگر بهطور جمعی فکر کنیم، بسیار پسندیدهتر و سودمندتر است. یکی از خطرات تکروی، افزایش اختلافها و فاصله گرفتن پژوهشگران از یکدیگر است که زیانها و خسارتهای جبرانناپذیری به بار میآورد.
در مسائلی که صرفاً عقلی است، مانند مسائل علم منطق، الهیات (فلسفه الهی)، و ریاضیات، بهویژه ریاضیات تحلیلی، تنها روش حل مسائل، روش تحلیلی و عقلی است؛ یعنی تنها از عقل میتوان استفاده کرد، آن هم با روش تحلیلی، و هیچچیز دیگری نمیتواند نتیجهبخش باشد. در هیچ آزمایشگاهی نمیتوان روشن کرد که معادله درجه دوم چگونه حل میشود؛ این مسئله تجربهبردار نیست؛ چون موضوع آن مجموعهای از اعداد محض است؛ چیزی نیست که عینیت داشته باشد تا بتواند متعلَق تجربه واقع شود. حتی گاهی عدد هم نیست؛ بلکه صرفاً نمادهایی است که نشانههای قراردادی مفاهیماند. اگر هم گاهی از ابزارهای تجربی استفاده میشود، تنها برای توضیح صورتمسئله یا تأیید آن چیزی است که با عقل کشف شده است.
بدیهی است که هر شاخهای از علوم مختلف، نیازمند روش و شیوه خاصی است که بتوان مطابق آن روش، به اهداف آن علم دست یافت. کسانی که درباره روش پژوهش در علوم بحث کردهاند، همسخناند که هر رشته از معارف، روش پژوهش ویژهای دارد و با یک روش نمیتوان در همه علوم تحقیق کرد. اصولاً برای اندیشیدن و پژوهش در علوم مختلف، علمی تدوین شده است به نام «متدولوژی» که یکی از مباحث مهم آن، تعیین روش پژوهش در علوم مختلف است. در این علم مشخص میشود که در هریک از شاخههای علوم، چگونه و با چه روشی باید پژوهش کرد تا به نتیجه درست رسید.
از جمله معیارهای اولویت در پژوهش، مبنایی بودن مسئله تحقیق است. تا مسائل زیربنایی بهدرستی حل نشوند، مسائل روبنایی جای خود را پیدا نمیکنند و همیشه در معرض آفت خواهند بود؛ همچون درخت بیریشهای که با هر بادی ممکن است از جا
امروزه باوجود گسترش فوقالعاده علوم، و پیدایش موضوعات و مسائل بسیار زیاد، همه آنها نیازمند مطالعه و تحقیقاند و پژوهش در آنها برای رفع نیازهای مادی و معنوی، لازم و ضروری است؛ اما بهدلیل محدودیت عمر انسان و کافی نبودن آن برای پژوهش در
در انسان یک حس خوددوستی و حب ذاتی وجود دارد که باید گفت فطری انسان است؛ اما چگونگی ظهور آن بستگی دارد به اینکه انسان کمال خود را در چه چیز بداند. گاهی خوددوستی انسان به اندازهای عمق مییابد که خود را در برابر کامل حقیقی محو میکند و خودی برای خویش قایل نمیشود. آثار ظاهری و گامهای نخستینش این است که فرد، مصلحت جامعه را بر مصلحت خود مقدم میداند. این هم نوعی خوددوستی است؛ زیرا شخص میداند که این کار باعث کمال
انسان موجودی است مختار، و بسیاری از رفتارها و کردارهای خود را بر پایه اختیار و اراده، و با انتخاب خود انجام میدهد. اما اراده، اختیار و گزینش یک کار از میان کارهای دیگر، معلول چندین عامل است؛ یکی از این عوامل، گرایش و انگیزهای است که کار برای آن انجام میشود. تکتک کارهای اختیاری انسان، با انگیزه قبلی و برای رسیدن به هدف خاصی است. انگیزههای موجود در نفس انسان، در ارزش دادن به کارهایی که بر پایه آن انگیزهها به وجود آمدهاند، چه مثبت و چه منفی، نقش چشمگیری دارند و اختلاف ارزش کارها و رفتارهای انسانی، تا اندازه زیادی، به اختلاف انگیزه وی در انجام آن کار بستگی دارد. بنابراین، برای ارزیابی رفتارهای اختیاری، لازم است انگیزه اصلی و منشأ و ریشه آن را در نفس پیدا کرد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی در خدمت برادران و خواهرانی هستیم، دهیاران از همه ایران آمدند برای چند منظور، یکی هم این بود که ما خدمتشان برسیم، حرفهایی را زدیم و ادامه حرفها... ما در مورد ریشههای بخل و اینکه بخل چه آسیبهایی به ما میزند یک حرفهایی زدیم در جلسه قبل، این جلسه دومین جلسه است.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی وزارت کشور هستیم، موضوع درسهایی از قرآن است. پخش شب شهادت امام جواد است، یک کلمهای که امام جواد از سر شب تا صبح گفت را میخواهیم باز کنیم که چه بود اینقدر اهمیت داشت. نقل شده امام جواد(ع) از سر شب تا صبح یک دعا میکرد، که خدایا مرا از بخل نجات بده. خدایا گرفتار بخل نشوم. عجب بلایی است!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی بحث زمانی پخش میشود که روز شهادت امام باقر(ع) است و من چند جمله از کلمات آقا را برای شما معنا کنم. یکی امام فرمود: شما به کسی دزد میگویید که مالی را بدزدد. از یک سرقت معنوی غافل هستید و آن کسی است که از دین بدزدد. مثلاً بخیل کیست؟ بخیل این است که پولش را به کسی ندهد. حدیث داریم اما یک بخیل دیگر
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی در اصول عقاید ریشه ایمان به خدا عقل و فطرت است. یعنی عقل به ما میگوید... شما اگر صبح در خانه دیدی یک بار خاک است، هرکس باشد میگوید: این خاک کجا بوده است، چون دیروز نبود، این را چه کسی آورده است؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی بحث زمانی پخش میشود که روز شهادت امام باقر(ع) است و من چند جمله از کلمات آقا را برای شما معنا کنم. یکی امام فرمود: شما به کسی دزد میگویید که مالی را بدزدد. از یک سرقت معنوی غافل هستید و آن کسی است که از دین بدزدد. مثلاً بخیل کیست؟ بخیل این است که پولش را به کسی ندهد. حدیث داریم اما یک بخیل دیگر هم داریم. بخیل کسی است که در سلام کردن بخل میکند. بگوییم: سلام کن، من به او سلام کنم؟ من لیسانس هستم و او فوق دیپلم، من ارشد هستم و او کارشناس است. من سرهنگ هستم، او سرگرد است. من آیت الله هستم و او طلبه هست. امام فرمود: بخیل این است که در سلام بخل کند، حدیث داریم پیغمبر ما به بچهها سلام میکرد. نگو: او باید دیدن من بیاید و او باید از من عذرخواهی کند. هرکس کوتاهی کرده عذرخواهی کند، در هر سطحی که میخواهد باشد. سرقت معنوی، سرقت مادی را همه میفهمیم. مال را برد، قالیچه را برد، ماشین را دزدید، ولی این سرقت معنوی را امام فرمود: «سرقوا اکرم آیة» دید یک عده در نمازشان بسم الله نمیگویند. فرمود: اینها «سرقوا اکرم آیة»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
رضایت به گناه، در حکم گناه در مورد شراب حدیث داریم ده گروه را خدا به خاطر یک لیوان شراب لعنت میکند. «وَ غَارِسَهَا» آن کسی که انگور کاشته به قصد اینکه به شراب فروش بفروشد. کسی که حراست کرده، آن کسی که انگور را چیده و شراب ساخته، حمل و نقل کرده، کارخانه و بطریسازی، کارتن سازی، کسی که شراب را در ظرف میریزد و به دست میدهد. آن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
این مسألهی عزاداری و جشن و مصیبت و این مراسم ریشهاش کجاست؟ امام فرمود: اگر حدیثی از ما ائمه شنیدید، از ما بپرسید که این حدیث ریشهاش کجاست تا ما بگوییم: ریشهی این حدیث در این آیه است. ریشهی عزاداری کجاست؟ افرادی که گول وهابیها را خوردند خواهش میکنم این چند دقیقه را با عنایت گوش بدهند. چون وهابیها این عزاداریها را بدعت میدانند، جشنها و چراغانیها را بدعت میدانند. اما عرض بنده و امثال من، عزاداری ریشهاش در قرآن است و اول روضهخوان خداست. این هم برای مؤمن روضه نخوانده است، برای کافر روضه خوانده است. در جاهلیت دخترها را زنده به گور و میکشتند.
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم» «الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
سابقه پیمانشکنی از ماجرای غدیر ۱- اول از همه پیمان شکنی؛ زیرش زدند. یک شب حضرت زهرا در دل شب رفت در خانه بعضی از اصحاب را زد. چه کسی است؟ من فاطمه زهرا هستم. شما؟ دختر پیغمبر، چه عجب این وقت شب تاریکی، گفت: شما در غدیر خم نبودی پدرم گفت: بعد از من علی، میدانی چه گفتند؟ گفتند: ما آن دورها بودیم صدا را نشنیدیم. نمیخواهد، اگر کسی نخواهد بفهمد هزار تا هم دلیل برایش بیاوری، نمیفهمد. برگ درختان سبز در نظر هوشیار، اما کسی که مست خواب است، همه برگها را هم نشان بدهی، ایمان ندارد. شما از مغازهی آینه فروش رد میشوی، میبینی یک یقه داخل است و یک یقه بیرون است. مثل الآن، تا نگاه میکنی میبینی یک طرف یقه داخل رفته است، فوری درستش میکنی. چرا؟ چون با یک نگاه خواستی بفهمی، ولی خود آینه فروش ممکن است صبح مغازه بیاید و یقهاش چنین باشد، این آینه فروش هزار بار در آینه نگاه میکنی و آخر هم یقهاش صاف نمیشود. چون او با هزار تا نگاه نمیخواهد یقهاش را صاف کند، شما با یک نگاه میخواهی صاف کنی. من خودم، چرا مثل غریبه بزنم. من چند هزار ساعت با کم و زیادش در ماشین نشستم اما هنوز رانندگی بلد نیستم چون نخواستم یاد بگیرم. اگر سی ساعت میخواستم یاد میگرفتم.