یکى از جلوههاى بسیار بارز تقوا، دل نسپردن به این دنیاى فانى و فریبنده است. از این رو حضرت علی علیه السلام در ادامه سفارش به تقوا مىفرماید:
«و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما ولا تاسفا على شىء منها زوى عنکما»؛ به شما سفارش مىکنم که دنیا را طلب نکنید هر چند که دنیا به دنبال شما بیاید. و بر چیزى از این دنیاى گذرا، که از شما کناره جسته است، افسوس مخورید. (1)
آخرت آفریدهاند.
به همان فراوانى و کثرتى که آن بزرگوار درباره تقوا سخن گفته است، درباره دل نبستن به دنیا بیانات بسیار روشنگر و هشدار دهندهاى دارد:
به بزرگى و فخر ظاهرى این دنیا رغبتى نداشته باشید و به وسیله زینت و نعمت آن فریفته نشوید و از سختىها و زیانهایش بىتابى نکنید، چرا که عزت و فخر این دنیا تمام شدنى است و زینت و نعمت آن نابود گشتنى است و سختى و زیانش پایانپذیر است. هر مدت و دورانى در این دنیا سرآمدى دارد و هر زندهاى، مردنى... «فلا تنافسوا فى عز الدنیا و فخرها، ولا تعجبوا بزینتها و نعیمها، و لاتجزعوا من ضرائها و بوسها، فان عزها و فخرها الى انقطاع، و ان زینتها و نعیمها الى زوال، و ضراءها و بوسها الى نفاد، و کل مده الى انتها، و کل حى الى فناء»(2) ؛
نزد خداوندى که اسرار شما را مىداند پرده درى نکنید. دل از دنیا بر کنید پیش از آن که جسم شما از آن خارج شود. شما را در دنیا مىآزمایند در حالى که شما را براى آخرت آفریدهاند.
ایهاالناس! انما الدنیا دار مجاز و الاخرة دار قرار. فخذوا من ممرکم لمقرکم، و لا تهتکوا استارکم عند من یعلم اسرارکم. و اخرجوا من الدنیا قلوبکم من قبل ان تخرج منها ابدانکم. ففیها اختبرتم، و لغیرها خلقتم. ان المرء اذا هلک قال الناس: ما ترک؟ و قالت الملائکه: ما قدم؟ لله آباوکم! فقدموا بعضا، یکن لکم، ولا تخلفوا کلا، فیکون علیکم!(3)
تمامى معناى زهد در این دو کلمه قرآن فراهم آمده است که مىفرماید: «لکیلا تاسوا على ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم.»
(سوره حدید، آیه 23)
تا این که بر آنچه از دست مىدهید دریغ نورزید و به آنچه که به دست مىآورید شادمان نگردید. آرى آن کس که بر گذشته افسوس نخورد و بر آینده دل نبست و از آن شادمان نگشت هر دو سوى پارسایى را پاس داشته است. «الزهد کله بین کلمتین من القرآن: قال الله سبحانه: لکیلا تاسوا على مافاتکم ولا تفرحوا بما آتاکم، و من لم یاس على الماضى، و لم یفرح بالاتى، فقد اخذ الزهد بطرفیه.»(4)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
2- نهج البلاغه نسخه صبحى صالح خطبه 96 .
3- نهج البلاغه نسخه فیض الاسلام، خطبه 194.
4- نهج البلاغه نسخه صبحى صالح، حکمت 439.
و در راستاى همان استوار ساختن پیوند برادرى و نیز دورى از قهر و تفرقه، نخست پیوند با خویشاوندان مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند درباره "صله رحم" یعنى پیوستن به خویشاوندان، چنین مىفرماید:
"انما یتذکر اولوالالباب الذین یوفون بعهدالله ولا ینقضون المیثاق. و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب"
(رعد/ 21- 19)؛
خداوند فقط به خردمندان تذکر مىدهد و هشیارشان مىسازد، همان کسانى که به عهد الهى وفادار مىمانند و پیمان خویش با خدا را نمىشکنند. آنان که به آنچه خداوند فرمان داده است که بپیوندند، مىپیوندند و از پروردگارشان مىترسند از بدی حساب در روز قیامت هراس دارند .
و پس از بیان ویژگیهاى دیگرى از این گروه خردمندان، ادامه مىدهد:
"و الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعوا ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار(رعد/ 25)؛
و کسانى که پس از پیمان بستن با خداوند، پیمان مىشکنند و پیوند خویش با خویشاوند مىگسلند و در زمین فساد و تباهى مىکنند، لعنت و نفرین خدا بر آنان باد و جایگاهى دردناک بهره و نصیبشان!
حضرت امیرالمومنین در یکى از سخنان خود، به یکى از ثمرات صله رحم اشاره فرموده است، به همان مطلبى که از رسول خدا شنیده است. امام صادق از پدران خویش، از حضرت على علیه السلام نقل مىکند که آن جناب از قول پیامبر فرمود: صله رحم حسابرسى روز قیامت را آسان مىکند و از مرگ دلخراش پیشگیرى مىنماید. «عن ابى عبدالله، عن آبائه، عن على - علیهم السلام - قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صلة الرحم تهون الحساب و تقى میتة السوء.»(2)
مضمون فوق اینگونه هم نقل شده است: عن ابى جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله بر ّالوالدین و صلة الرحم یهونان الحساب. ثم تلا هذه الایه: "والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون و الحساب."(3) سفارش به صله رحم آنقدر فراوان است و روایات نقل شده در این زمینه چنان زیاد، که در این مختصر جز به برخى از آن بیانات راهگشا نمىتوان اشاره کرد: پیامبر درباره تاثیر صله رحم بر فراوانى و تاخیر اجل فرمود: هر کس که شادمان و مسرور مىشود از این که روزىاش فراوان شود و اجلش دیر فرارسد پس باید که صله رحم کند. «من سره ان یبسط له فى رزقه، و ینسا له فى اجله فلیصل رحمه.»(4)
امام باقر علیه السلام نیز درباره تاثیرات صله رحم فرمود:
صله ارحام اعمال دینى آدمى را پاکیره مىسازد و دارایى را فزونى مىبخشد و بلا را برطرف مىسازد و حساب روز قیامت را آسان مىکند و مرگ را به تأخیر مىاندازد.
قال ابوجعفر علیه السلام
صلة الارحام تزکى الاعمال و تنمى الاعمال، و تدفع البلوى، و تیسر الحساب و تنسى ء فى الرزق.) (5)
صله رحم داراى مراتبى است. پیامبر صلى الله علیه و آله در این باره فرمود: صله رحم کن، هر چند به شربتى از آب، برترین چیزى که مىتوان به وسیله آن صله رحم کرد بازداشتن دیگران از آزار اوست. در دنیا صله رحم کنید، هر چند به یک سلام.
(قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
صل رحمک و لو بشربه من ماء و افضل ما یوصل به الرحم کف الاذى عنها. و قال صلى الله علیه و آله: صلوا ارحامکم فى الدنیا و لو بسلام.)(6)
آثار صله رحم چنان است که همه را در برمىگیرد. چنانچه حضرت على علیه السلام از پیامبر اکرم نقل مىکند که فرمود: صله رحم سرزمینها را آباد مىکند و عمرها را طولانى مىسازد، هر چند که اهل آن سرزمین خوبان نباشند. (عن على علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صله الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار، و ان کان اهلها غیر اخیار.) (7)
همچنین از پیامبر نقل است که فرمود:
ان القوم لیکونون فجره ولا یکونون برره. فیصلون ارحامهم فتنمى اموالهم و تطول اعمارهم"
شرط صله رحم عمل متقابل نیست. یعنى ما وظیفه داریم صله رحم کنیم، هر چند متقابلا این امر صورت نگیرد.
دستور صریح در این مورد این است که امیرالمومنین فرمود: به خویشاوندان بپیوندید، هر چند آنها از شما بگسلند.
(صلوا ارحامکم و ان قطعوکم. و قال ابوذر:
اوصانى رسول الله صلى الله علیه و آله ان اصل رحمى و ان ادبرت.)(8)
به همان شدت و اهمیت که درباره صله رحم سخن گفتهاند، درباره قطع رحم نهى اکید فرموده، و آثار سوئى براى آن برشمردهاند. از جمله آن که:
- قاطع رحم به بهشت نمیرود. (9)
- قطع رحم موجب سرعت مرگ و کوتاهى عمر مىشود. (10)
- قطع رحم داراییها را به باد مىدهد. (11)
- سرزمینها را ویران مىسازد. (12)
- نسل آدمى را منقطع مىکند. (13)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
2- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
3- تفسیر عیاشى، ج 2، ص 223 .
4- بحار الانوار، ج 71، ص 9.
5- اصول کافى، ج 2، ص 150.
6- بحارالانوار، ج 71، صص 103 و 104.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
8- بحارالانوار، ج 72، صص 91 و 92 .
9- بحارالانوار، ج 71، ص 91.
10- بحارالانوار، ج 71، ص 94 و 138.
11- بحارالانوار، ج 71، ص 138.
12- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
13- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
و در راستاى همان استوار ساختن پیوند برادرى و نیز دورى از قهر و تفرقه، نخست پیوند با خویشاوندان مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند درباره "صله رحم" یعنى پیوستن به خویشاوندان، چنین مىفرماید:
"انما یتذکر اولوالالباب الذین یوفون بعهدالله ولا ینقضون المیثاق. و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب"
(رعد/ 21- 19)؛
خداوند فقط به خردمندان تذکر مىدهد و هشیارشان مىسازد، همان کسانى که به عهد الهى وفادار مىمانند و پیمان خویش با خدا را نمىشکنند. آنان که به آنچه خداوند فرمان داده است که بپیوندند، مىپیوندند و از پروردگارشان مىترسند از بدی حساب در روز قیامت هراس دارند .
و پس از بیان ویژگیهاى دیگرى از این گروه خردمندان، ادامه مىدهد:
"و الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعوا ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار(رعد/ 25)؛
و کسانى که پس از پیمان بستن با خداوند، پیمان مىشکنند و پیوند خویش با خویشاوند مىگسلند و در زمین فساد و تباهى مىکنند، لعنت و نفرین خدا بر آنان باد و جایگاهى دردناک بهره و نصیبشان!
حضرت امیرالمومنین در یکى از سخنان خود، به یکى از ثمرات صله رحم اشاره فرموده است، به همان مطلبى که از رسول خدا شنیده است. امام صادق از پدران خویش، از حضرت على علیه السلام نقل مىکند که آن جناب از قول پیامبر فرمود: صله رحم حسابرسى روز قیامت را آسان مىکند و از مرگ دلخراش پیشگیرى مىنماید. «عن ابى عبدالله، عن آبائه، عن على - علیهم السلام - قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صلة الرحم تهون الحساب و تقى میتة السوء.»(2)
مضمون فوق اینگونه هم نقل شده است: عن ابى جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله بر ّالوالدین و صلة الرحم یهونان الحساب. ثم تلا هذه الایه: "والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون و الحساب."(3) سفارش به صله رحم آنقدر فراوان است و روایات نقل شده در این زمینه چنان زیاد، که در این مختصر جز به برخى از آن بیانات راهگشا نمىتوان اشاره کرد: پیامبر درباره تاثیر صله رحم بر فراوانى و تاخیر اجل فرمود: هر کس که شادمان و مسرور مىشود از این که روزىاش فراوان شود و اجلش دیر فرارسد پس باید که صله رحم کند. «من سره ان یبسط له فى رزقه، و ینسا له فى اجله فلیصل رحمه.»(4)
امام باقر علیه السلام نیز درباره تاثیرات صله رحم فرمود:
صله ارحام اعمال دینى آدمى را پاکیره مىسازد و دارایى را فزونى مىبخشد و بلا را برطرف مىسازد و حساب روز قیامت را آسان مىکند و مرگ را به تأخیر مىاندازد.
قال ابوجعفر علیه السلام
صلة الارحام تزکى الاعمال و تنمى الاعمال، و تدفع البلوى، و تیسر الحساب و تنسى ء فى الرزق.) (5)
صله رحم داراى مراتبى است. پیامبر صلى الله علیه و آله در این باره فرمود: صله رحم کن، هر چند به شربتى از آب، برترین چیزى که مىتوان به وسیله آن صله رحم کرد بازداشتن دیگران از آزار اوست. در دنیا صله رحم کنید، هر چند به یک سلام.
(قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
صل رحمک و لو بشربه من ماء و افضل ما یوصل به الرحم کف الاذى عنها. و قال صلى الله علیه و آله: صلوا ارحامکم فى الدنیا و لو بسلام.)(6)
آثار صله رحم چنان است که همه را در برمىگیرد. چنانچه حضرت على علیه السلام از پیامبر اکرم نقل مىکند که فرمود: صله رحم سرزمینها را آباد مىکند و عمرها را طولانى مىسازد، هر چند که اهل آن سرزمین خوبان نباشند. (عن على علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صله الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار، و ان کان اهلها غیر اخیار.) (7)
همچنین از پیامبر نقل است که فرمود:
ان القوم لیکونون فجره ولا یکونون برره. فیصلون ارحامهم فتنمى اموالهم و تطول اعمارهم"
شرط صله رحم عمل متقابل نیست. یعنى ما وظیفه داریم صله رحم کنیم، هر چند متقابلا این امر صورت نگیرد.
دستور صریح در این مورد این است که امیرالمومنین فرمود: به خویشاوندان بپیوندید، هر چند آنها از شما بگسلند.
(صلوا ارحامکم و ان قطعوکم. و قال ابوذر:
اوصانى رسول الله صلى الله علیه و آله ان اصل رحمى و ان ادبرت.)(8)
به همان شدت و اهمیت که درباره صله رحم سخن گفتهاند، درباره قطع رحم نهى اکید فرموده، و آثار سوئى براى آن برشمردهاند. از جمله آن که:
- قاطع رحم به بهشت نمیرود. (9)
- قطع رحم موجب سرعت مرگ و کوتاهى عمر مىشود. (10)
- قطع رحم داراییها را به باد مىدهد. (11)
- سرزمینها را ویران مىسازد. (12)
- نسل آدمى را منقطع مىکند. (13)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
2- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
3- تفسیر عیاشى، ج 2، ص 223 .
4- بحار الانوار، ج 71، ص 9.
5- اصول کافى، ج 2، ص 150.
6- بحارالانوار، ج 71، صص 103 و 104.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
8- بحارالانوار، ج 72، صص 91 و 92 .
9- بحارالانوار، ج 71، ص 91.
10- بحارالانوار، ج 71، ص 94 و 138.
11- بحارالانوار، ج 71، ص 138.
12- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
13- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
آن حضرت دو فرزند گرامى خویش را مخاطب ساخته، به آنان فرمود: «اوصیکما بتقوى الله»
نور چشمانم شما را به ترس از خدا سفارش مىکنم. (1)
سفارش به تقوا پیش از همه و بیش از همه توسط خداوند صورت گرفته است. خداوند خطاب به مسلمانان مىفرماید:
و لقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله
شما و پیشینیان شما را - که کتاب آسمانى به آنها دادهام - به تقوا سفارش مىکنم.
در میان فرمانهایى که خداوند در قرآن به مردم و مسلمانان و مومنان داده است بیشترین فرمان امر به تقواست. (حدود 78 مرتبه در قرآن امر به تقوا شده است.)
آثارى را هم که خداوند براى تقوا بر شمرده است، شگفت انگیز است. از آن جملهاند:
و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض.
* هر کس تقوا داشته باشد خداوند بینشى به او مىدهد که تفاوت میان حق و باطل را به آسانى مىیابد. (سوره انفال، آیه 29)؛
یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا.
و من یتق الله یجعل له مخرجا.
* هر کس تقوا داشته باشد خداوند کارش را آسان قرار مىدهد. (سوره طلاق، آیه 4)؛
و من یتق الله یجعل له من امره یسرا.
و اتقوا الله و یعلمکم الله.
* و نیز فرمان خداست که توشه تقوا برگیرید که براى جهان آخرت بهترین توشه تقواست. (سوره بقره، آیه 197)؛
عصاره و خلاصه زندگى پیامبر و به پیروى از آن حضرت، تمام زندگى او نیز قرین و همراه تقواست. تعابیر زیبایى که او درباره تقوا دارد فراوان و شنیدنى است که چند مورد را به اشاره مىآوریم:
* تقوا همانند شتر رام و راه شناسى است که اگر اهل تقوا زمام امر خویش را به او سپرند به سلامت آنان را به بهشت برین وارد مىکند.
الا و ان التقوى مطایا ذلل حمل علیها اهلها و اعطو ازمتها، فاوردتهم الجنه. (نهج البلاغه، کلام، 16)
* تقوا دژ استوارى است که هر کس به آن درآید در امان مىماند؛
اعلموا عبادالله! ان التقوى دار حصن عزیز.
(نهج البلاغه نسخه صبحى صالح، خطبه 156)
* تقوا ریسمانى است که دستگیره آن بسیار استوار و مطمئن است. تقوا پناهگاهى است که در بلندایى امن قرار دارد؛
فاعتصموا بتقوى الله، فان لها حبلا وثیقا عروته، و معقلا منیعا ذروته.
(نهج البلاغه، نسخه صبحى صالح، خطبه 190)
فان تقوى الله دواء داء قلوبکم، و بصر عمى افئدتکم، و شفاء مرض اجساکم، و صلاح فساد صدورکم، و طهور دنس انفسکم... .
(نهج البلاغه، نسخه صبحى صالح، خطبه 198)
* به وسیله تقوا آدمى از هر هلاکتى نجات مىیابد؛ ... و نجاة من کل هلکه. (نهج البلاغه، نسخه صبحى صالح، خطبه 230)
پینوشت:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
همانگونه که خداوند به شما فرمان داده است، با مردم به نیکویى سخن بگویید.»
نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
آیه شریفهاى را که این فرمان در آن آمده است ذکر مىکنیم:
و اذ اخذنا میثاق بنى اسرائیل لاتعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و ذى القربى و الیتامى و المساکین و قولوا للناس حسنا و اقیموا الصلاة و اتوا الزکاة ثم تولیتم الا قلیلا و انتم معرضون (بقره/ 83)
«الله الله فى جیرانکم! فان النبى صلى الله علیه و آله و سلم اوصى بهم. و مازال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم» ؛
شما را درباره همسایگانتان سفارش مىکنم. زیرا پیامبر درباره ایشان سفارش فرموده است. و آنقدر آن جناب درباره آنها سفارش مىفرمود که ما پنداشتیم همسایه را از همسایه ارث خواهد داد.
«الله الله فى القرآن! فلا یسبقکم الى العمل به احد غیرکم؛
حرمت قرآن را پاس بدارید. مراقب باشید، مبادا که کسى در عمل به آن بر شما سبقت بگیرد.»
حضرت على علیه السلام هم که شاگرد نخست مکتب قرآن بود، سخنانى درّ آسا و گهربار در عظمت قرآن، گفته است، چنانچه در یکى از آن گفتارهاى فراوان مىفرماید: قرآن را بیاموزید، زیرا که نیکوترین گفتار است، ژرفاى آیات آن را خوب بفهمید، چون که بهار و طراوت دلهاست. به نور قرآن شفا بجویید، چرا که شفابخش سینههاست، آن را به نیکویى بخوانید، زیرا که سودمندترین قصههاست، و آگاه باشید - دانشمندى که به آنچه غیر از دانش اوست عمل کند، همانند جاهل سرگشتهاى است که از بیمارى جهل بهبودى نیابد. بلکه حجت خدا - به خاطر علمش - بر او بزرگتر، و حسرت و پشیمانىاش لازمتر، و نزد خداوند سرزنش بر او بیشتر است.
نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 110
زهر کشنده است
فریب خورده ی نادان به طرف آن می رود
و خردمند پایان بین از آن دوری می گزیند