علی نوری در یادداشتی با عنوان تهاجم فرهنگی گسترده و جنگ نـــرم سازمانهای اطلاعاتی استکبار جهانی بر علیه انقلاب اسلامی ایران نوشت: امام خامنهای مقام معظم رهبری در شانزدهم تیرماه سال 93 چنین فرمودند که «اغوا، تهدید و تطمیع دشمنان برای این است که دستگاه محاسباتی انسان مومن را از کار بیندازد تا محاسبه غلط انجام بدهد. وقتی دستگاه محاسباتی از کار افتاد، حیات انسانی و سرنوشت انسان تهدید میشود، چون توان انسان تحت اراده اوست و اراده انسان تحت تاثیر دستگاه محاسباتی اوست، اگر دستگاه محاسباتی بد کار کرد، اراده انسان تصمیمی میگیرد و جهتی میرود که خطاست».
براساس فرمایش رهبر معظم انقلاب، اغوا و فریب، پایه و اساس جنگ نرم است. هدف جنگ نرم این است که بر استدلال و محاسبه انسان تاثیر بگذارد. برای طراحان و مجریان جنگ نرم بسیار مهم است که بدانند چگونه انسان گرایشهای سیاسی اولیه را میآموزد؟ چگونه افکار او یا در سطح وسیعتری «افکار عمومی» شکل میگیرد؟ افکار در چه فرآیندی متحول میشوند؟ و فرآیند تصمیمگیری سیاسی از چه صافیهای ادراکی عبور میکند؟
چارلز لیندبلام یکی از دانشمندان برجسته آمریکا هدایت و وادار کردن افراد را به انجام کارهایی که برخلاف میل باطنیشان است از سه راه ممکن میداند: اجبار، مبادله و اقناع. به نظر ایشان در قرن بیست و یکم از یکسو استفاده از زور و روشهای جبری آشکار، هزینههای فراوانی دارد و مورد پذیرش نیست و از سوی دیگر برخی از افراد حاضر به اقدام برخلاف میل خود با هدف کسب منافع اقتصادی نیستند و امکان استفاده از ابزارهای اقتصادی برای سلطه بر مردم محدود است اما گسترش روزافزون رسانههای همگانی و حضور فراگیر آنها در عرصههای گوناگون زندگی اقناع را به بهترین و موثرترین ابزار برای هدایت مردم به سمتوسوی دلخواه تبدیل کرده است.
اقناع از مهمترین ابزارهای تغییر نگرش اهمیت بهسزایی در جنگ نرم دارد
اقناع که یکی از مهمترین ابزارهای تغییر نگرش است، اهمیت بهسزایی در جنگ نرم دارد؛ زیرا نگرش حالتی ذهنی تلقی میشود که فرد را برای انجام کنش آماده میکند. همچنین تغییر نگرش مردم یکی از ملزومات مدیریت جهان است که از مهمترین ابزارهای آن پیام یا خطابه است. سابقه این موضوع نیز به دوران پیش از افلاطون و ارسطو در مورد علم معانی بیان و تاثیرگذاری به وسیله خطابه بازمیگردد. بدیهی است که امروزه تبلیغات و اقناع مهمترین ابزار جنگ نرم است.
در مجموع روشهای دشمنی و جنگ را میتوان به سه دسته تقسیم کرد روشهای سخت (اقدام نظامی و خشونتآمیز) مانند حمله نظامی و اشغال کشور، ایجاد جنگ داخلی و حمایت از گروههای مسلح مخالف نظام اسلامی، ترور شخصیتهای دلسوز نظام، ایجاد جنگ مذهبی و قومی در کشور؛ روشهای نیمه سخت سیاسی، امنیتی، اقتصادی مانند مبارزه سیاسی، کارشکنیهای دیپلماتیک، تحریمهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی، نفوذ در ارگانهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی، ایجاد شورش داخلی، حمایت از مخالفان نظام، ایجاد هرج و مرج داخلی؛ روشهای نرم فرهنگی، تبلیغی، رسانهای مانند جنگ روانی، شایعهسازی و نشر اکاذیب، تهمت و افترا نسبت به مسئولان نظام، ترویج فساد و فحشا و بیبندوباری، نفوذ در مراکز علمی و آموزشی، تحقیر فرهنگ و ارزشهای اسلامی، فریب، شخصیتسازی کاذب، جریانسازی وابسته، سلب اعتماد مردم نسبت به مسئولان نظام، ایجاد یأس و ناامیدی در مردم نسبت به آینده خود و نظام اسلامی و غیره. بنابراین کلید واژه «نرم» در عبارت جنگ نرم یادآور چهار مفهوم است: حداقل خشونت، در چارچوب یا بستر قانون، دخالت مبهم بیگانگان و توجه به افکار عمومی.
جنگ نرم به واسطه قدرت نرم اعمال میشود. قدرت نرم به صورت «توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران» تعریف شده است. بنابراین قدرت نرم، شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب، بدون تهدید یا پاداش ملموس و توانایی کسب آنچه فرد میخواهد، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار یا پاداش است. قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر از طریق ایجاد جاذبه است. بر این پایه کشورهای دیگر، ارزشهای یک کشور را میپذیرند، تحت تاثیر آن قرار میگیرند، از آن تبعیت میکنند و در نتیجه خواهان پیروی از آن میشوند.
جنگ نرم با استفاده از تبلیغات برای نفوذ به اذهان طراحی میشود
بر اساس تعریف قدرت نرم میتوان جنگ نرم را تعریف کرد. این جنگ اقداماتی است برنامهریزی شده برای جلب نظر و افکار گروه هدف تا با مشاهده تولیدات و ایدههای جدید عرضه شده، به مرور زمان از آنچه باور و اعتقاد داشتند، دست بردارند و رفتار ناشی از آن باورها و اعتقادات را فرو گذارند و در سیر و تحولی طبیعی، تولیدات و ایدههای جدید را جایگزین آنها کنند و رفتاری متاثر از این جایگزینها بروز دهند. با این نگرش، تمامی اقداماتی که موجب شود اهداف و ارزشهای حیاتی یک نظام سیاسی زیرساختهای فکری، باورها و الگوها در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست به خطر افتد یا سبب ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیینکننده هویت ملی یک کشور شود، به عنوان جنگ نرم قابل تفسیر است. به برخی از تعاریف علمی جنگ نرم در ادامه اشاره میشود.
جان کالینز تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری میشود» تعریف میکند.
ارتش آمریکا جنگ نرم را به این صورت تعریف کرده است: «جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد».
با جمعبندی تعاریف فوق، جنگ نرم را میتوان چنین تعریف کرد: هرگونه اقدام نرمافزاری اعم از روانی، تبلیغاتی، رسانهای، سایبری، دیجیتالی، اطلاعاتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و علمی که جامعه یا گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی با بهرهگیری از روشهای جذب، اقناعسازی یا مدیریت احساسات، رقیب را به انفعال یا شکست وامیدارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانهای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و غیره از اشکال جنگ نرم است.
در جنگ نرم دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید
به بیان مقام معظم رهبری(مدظله العالی) «در جنگ نرم دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند. به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور، دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم کند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهایى است که دارند میکنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد میکنند، ابزار فراوانى هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنى را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیاییم. البته ما مدد الهى داریم، کمک غیبى داریم، بدون شک این را انسان دارد مشاهده میکند، اما ما مادامى که هوشیارانه، آگاهانه در میدان نباشیم، تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهى به سراغ ما نخواهد آمد» (2/7/1388).
سخنان مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به خوبی استراتژیهای دشمنان در جنگ نرم را نشان میدهد. البته خود دشمنان هم این استراتژیها را پنهان نکرده و به صراحت اعلام میکنند. برخی از استراتژیهای تئوریسینهای غربی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر هستند:
ایالاتمتحده آمریکا در استراتژی جنگ نرم خود به اصلاح و آزادسازی اقتصادی، تشویق و ترغیب اصلاحات آموزشی، گسترش نقش زنان در اقتصاد و سیاست و فشار از برون و تغییر از درون تاکید دارد.
یوسف یورشلیمی مدیر مرکز مطالعات اسرائیل و یهود اذعان دارد «تمام مشکلات ما ریشه در هویت ایرانیان دارد که بخش قابلتوجهی از آن وابسته به باورهای مذهبی آنهاست. پس بنابراین تلاش برای از بین بردن و حتی کمرنگ کردن مظاهر اعتقادی اسلامی مانند رعایت حجاب و غیره اولویت نخست عملیاتی ماست که در این مسیر به استفاده از تمامی ابزارهایی که در اختیار داریم بهویژه رسانهها به شدت پایبندیم».
دینگرایی و اخلاق در جامعه جوانان ایران تهاجم فرهنگی دشمنان را شکست میدهد
راس برن محقق مرکز مطالعات پیشرفته یهودی دانشگاه پنسیلوانیا تاکید دارد: «با استفاده از هر ابزار یا بهتر بگویم تمام ابزارها باید فضای دینگرایی و اخلاق در جامعه جوانان ایران که اساسیترین راهبرد برونرفت جمهوری اسلامی از چالشهای متعددی نظیر جنگ، تحریم و غیره است را پاک کرد و اخلاق دینی را از این جامعه دور کرد که در غیر این حالت هر برنامهای با شکست روبهرو خواهد شد».
آموس پرلموتر استاد علوم سیاسی دانشگاه آمریکن اعتراف میکند: «بزرگترین سرقت تاریخ بشریت در قرون گذشته صورت گرفت و آن انتقال علم از مشرق زمین به غرب بود و اینک ما باید به بهترین شکل از بازگشت این ثروت به جز مواردی که در راستای منافعمان باشد به شرق و به طور خاص کشورهای اسلامی جلوگیری کنیم».
درور زعاوی رئیس گروه مطالعات خاورمیانه دانشگاه بن گورین اسرائیل بیان میدارد: «ترویج فرهنگ سطحینگری، خرافهپردازی با تبلیغات معکوس در باب گسترش نفوذ جریان فکری متفکرین جوانگرا و نواندیش اسلامی راهبرد مهم و مورد تاکید است».
آریه استاو هدف مرکز تحقیقات سیاسی اسرائیل را چنین بیان میکند: «ناکارآمد نشان دادن سند چشمانداز 20 ساله مهمترین اولویت عملیاتی مرکز است چرا که صرفنظر از محتوای آن، آغاز حرکاتی است که با منافع ما در تضاد کامل است».
با توجه به موارد فوق، اهداف جنگ نرم دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:
استحاله فرهنگی, استحاله سیاسی و تخریب چهرههای ارزشی و نهادهای انقلابی, ایجاد ناامنی، رعب، ترس و شایعه, تفرقه و اختلاف درونی, ترویج روحیه ناامیدی و کسالت به جای شادابی و نشاط, ترویج بیتفاوتی در برابر مسائل مهم کشور, تقویت نارضایتی و دامن زدن به آن و اختلافات قومی و سیاسی, تلاش برای بحرانی جلوه دادن اوضاع کشور, تضعیف ساختار سیاسی و براندازی
علاوه بر تهدیدات نرم خارجی، برخی از زمینههای داخلی نیز وجود دارد که اثرات جنگ نرم دشمن را تشدید کرده یا امکان اجرای آن را مهیا میسازد. برخی از آسیبپذیریهای داخلی عبارتند از:
ناکارآمدی در حوزه تامین اجتماعی، امور شهری و امور قضایی, پتانسیلهای واگرایی موجود در جامعه, شکلگیری سازمانهای غیردولتی خارجی که خود را دارای توانمندی لازم برای کنترل و سازماندهی بخشی از جامعه میدانند, باور نداشتن به جنگ نرم و توهم پنداشتن آن توسط برخی از نخبگان کشور, درگیری و مناقشات سیاسی و جناحی در کشور, ترویج بیبندوباری و اباحهگری توسط شبکههای ماهوارهای در جامعه و دگرگونی در ارزشهای اخلاقی و اجتماعی, وجود برخی تنگنظریها و رفتارهای نامناسب در برخورد با جوانان و زمینههای انسداد سیاسی و فرهنگی در بین برخی مسئولان و نیروهای مذهبی
با توجه به موارد فوق، مقابله با جنگ نرم یکی از ضروریترین و فوریترین اقدامات ملت و دولت ایران است که لازم است در اولویت قرار گیرد, برخی از روشهای مقابله با جنگ نرم که هم بر منشای تهدید و هم بر نقاط آسیبپذیر دلالت دارد، عبارتند از:
تدوین استراتژی مقابله با جنگ نرم که میتواند موثرتر از افزایش قدرت باشد, همسان کردن ظرفیتهای سازمانهای امنیتی کشور با ماهیت تهدیدات نرم, افزایش کارآمدی نظام اداری و اجرایی کشور, تقویت زیرساختهای فرهنگی- آموزشی جهت تقویت حس میهندوستی, پیشبرد طرحهای توسعهای در مناطق محروم و مرزی, عملیاتی کردن ظرفیتهای معطل مانده قانون اساسی, تقویت کنترل و نظارت عام بر نهادهای غیردولتی با قانونگذاری مناسب, اعمال نکردن محدودیت برای عضویت در نهادهای دولتی و سیاسی برای نخبگان جهت جلوگیری از جذب آنها در جبهه مخالفان, بازیابی حقیقی هویتی.
انتهای پیام/ح
نظرات شما عزیزان: