در بعد خداشناسی که مبنایی بنیادین است، مهم ترین مبانی آن است که اولا «آفریدگار» همه هستی از جمله انسان و جهان است. لذا به تمام ابعاد وجودی آنها اشراف کامل دارد. ثانیا پروردگار همه هستی است. لذا اختیاردار همه چیز است. از این رو، تقدیر و تدبیر همه چیز از جمله انسان، جهان و حتی شادکامی، به دست او صورت میپذیرد. ثالثا «دانا» است و هر آنچه انجام میدهد و حکم میکند، بر اساس حکمت و مصلحت است. رابعة «عادل» است و هرگز به کسی ظلم نمیکند. لذا همه تقدیرهای او عادلانهاند. خامسا رحمتگر و مهربان است و نسبت به بندگانش، لطف و عنایت دارد. لذا بیش از استحقاق، به بندگان میبخشد و جز به نیکی با آنان رفتار نمیکند. همه اینها نشان میدهد که او تنها منبع شایسته برای تقدیر بهترینها برای بشر است. این، تبیین کننده نقش یگانه و بیبدیل «خداشناسی و توحیدباوری» در شادکامی است.
در بعد انسانشناختی نیز مهم ترین مبانی آن است که او انسان، موجودی است که از دو بعد مادی و معنوی تشکیل شده و هر کدام، اقتضائات خود را دارند. به همین جهت، حیات وی نیز ویژگی خاص خود را دارد و از سه لایه دنیوی، اخروی و حیات طیبه تشکیل شده که آخرین آن، متعالیترین مرحله حیات است. از سوی دیگر، موجودی است ارزشمند که با هدفی متعالی خلق شده است. این هدف، رسیدن به همان عالیترین مرحله حیات انسانی است. ثانیا این موجود، نه به طور مطلق مجبور است و نه آزاد؛ بلکه در دایره تقدیر خداوند متعال، آزاد است. لذا با توجه به آنچه در مبانی خداشناختی گذشت، او در انتخاب سعادت یا شقاوت آزاد است و اختیار دارد. از این رو، همه چیز به انتخاب و تلاش او بستگی دارد و وی مسئول شادکامی یا ناشادکامی خود است. ثالثا انسان، دارای نظام رضامندی خاصی است که بر اساس آن، هر چه را که خیر ارزیابی کند، نسبت به آن رضایت پیدا میکند و هر چه را شر ارزیابی نماید، نسبت به آن، نارضایتی پیدا خواهد کرد. البته این کار، خود مبتنی بر نظام شناختی و ارزیابی خاصی است که بر اساس آن، پدیده ها را مورد شناسایی قرار میدهد و سپس در باره آنها داوری میکند. این شناخت و داوری، مبنای احساس و رفتار اومیگردد. رابعا نظام نشاط انسان نیز با توجه به ماهیت او و هدفش تنظیم میشود. نشاط، حاصل لذت بعد مادی و معنوی انسان است که البته باید فراگیر، متوازن و بدون پیامد منفی باشد. تا لذتهای حال، شادکامی پایدار را از بین نبرند.
در بعد جهان شناسی نیز مهم ترین مبانی، آن است که دنیا سرایی است که اصالت ندارد و مقدمهای برای حیات جاویدان انسان است. از این رو، فرصتی برای تکامل و رشد انسان است و برای رسیدن به این مهم، با رنج و شادی، و باید و نباید، آمیخته است تا به کمال واقعی دست یابد و حیات جاویدان خویش را تضمین نماید. سرانجام در بعد دین شناسی نیز مهم ترین مبانی، آن است که اولا تنها منبع قانون گذاری، خداوند متعال است. به همین جهت، تنها منبع مورد اطاعت نیز همو خواهد بود. ثانیا قوانین الهی، در اصل، راه تأمین شادکامیاند. لذا همه آنها بر اساس خیر و مصلحت انسان تنظیم شدهاند و عمل به آنها تضمین کننده شادکامی، و سرپیچی از آنها موجب شقاوت و ناشادکامی فرد میگردد. این موارد، مهم ترین مبانی شادکامیاند که پایه الگوی زندگی موحدانه را تشکیل میدهند.
شادکامی، دو جزء اساسی دارد که عبارت اند از: خیر و سرور، یعنی زندگی مبتنی بر خیر همراه با سرور. ساختار شادکامی، دو مؤلفه اساسی دارد: نشاط و رضامندی. نشاط نیز به دو بخش مادی و معنوی و رضامندی نیز به چهار قسم: شکر، صبر، رغبت و کرامت تقسیم میشود. شادکامی، مبتنی بر توحید و خداباوری است و بر این اساس، ابعاد مختلف خداباوری به صورت جزئی و عینی مشخص شدند. عوامل شادکامی که حد فاصل مبانی و شادکامی محقق شده قرار می گیرند؛ بدین معنا که از پایه نظری سرچشمه میگیرند و در نهایت، شادکامی را محقق می سازند. این عوامل، اموری هستند که بر اساس مبانی، امور شش گانه را محقق میسازند و تحقق امور شش گانه نیز موجب تحقق شادکامی یا زندگی خوب همراه با سروره میگردد.
البته بر این عوامل، چارچوب خاصی حاکم است. شادکامی، عاملی بنیادین دارد که عبارت است از زندگی توحیدی و در هر دو حوزه رضامندی و نشاط کاربرد دارد. شادکامی، یک سری عوامل اختصاصی نیز دارد که به یک حوزه تعلق دارد و از آن عامل بنیادین (زندگی موحدانه) سرچشمه می گیرند. رضامندی، یک عامل اصلی دارد که عبارت است از باور به خیر بودن تقدیرهای تکوینی و تشریعی خداوند متعال. نشاط نیز یک عامل اصلی دارد که عبارت است از لذت و سرور. اما مؤلفههای رضامندی نیز یک سری عوامل دارند که موجب بروز واکنش های چهارگانه مثبت میشوند. لذا این مطالب سه سطح دارد: سطح نخست: عامل بنیادین اصل شادکامی؛ سطح دوم: عوامل اصلی مؤلفه های شادکامی رضامندی و نشاط؛ سطح سوم: عوامل خرد ناظر به مؤلفههای رضامندی.
عامل بنیادین اصل شادکامی، به همان توحید برمیگردد. اگر زندگی انسان، مبتنی بر توحید شکل بگیرد، بنیان شادکامی تحقق یافته است. از این عنصر بنیادین، به عنوان «زندگی موحدانه» یاد میکنیم. الگوی زندگی موحدانه، تنها عنصری است که میتواند شادکامی اصیل را محقق سازد. این عامل بنیادین، زیربنای همه عوامل خرد و کلان شادکامی است؛ بدین معنا که هر کدام از دیگر عوامل، به صورت سلسه مراتبی، به این عامل بنیادین برمیگردند.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص120-116، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394
نظرات شما عزیزان: