موجودات عالم در پیدایش و مرگ خود هیچ گونه اختیاری ندارند. خداوند خود آفریدگار مرگ و زندگی است. انسان ها از میان موجودات عالم برگزیده شده اند تا از فاصله تولد تا مرگ در آزمونهای فراوانی شرکت جویند و در پی یک رقابت سهمگین میان خودشان دریابند کدام یک از حیث اعمال و رفتار شایستهترند. این نیز امتیاز و عرصه تربیتی ویژه ای است که در نظام آفرینش برای انسانها در نظر گرفته شده است. در این صورت، آمادگی انسان برای ورود به مراتب توحید در ربوبیت و الوهیت و دیگر مراتب، همچنین پذیرش و عمل به مقتضای این مراتب بیشتر خواهد شد.
توحید در خالقیت بیانگر پیوند خالقیت و مخلوقیت بین خداوند و آفریدههای اوست؛ به گونه ای که آدمی احدی را جز خداوند مبدأ هستی و آفرینش جهان و انسان نشناسد. آن دسته از مکاتب و فلسفههای تربیتی که به جای اصل خلقت و خالقیت به «اصل تحول انواع» تمسک می جوید، و این اصل را، خواه به صورت استقلالی و ذاتی، و خواه به صورت تبعی و عرضی در مقابل اصل خالقیت قرار میدهند، از دایره توحید در خالقیت بیرون اند.
توحید در ربوبیت مرتبه دیگری از توحید است و به دو صورت تکوینی و تشریعی قابل طرح و بررسی است. ربوبیت تکوینی، از تربیت و تدبیر جهان به اذن و اراده و امر الهی حکایت دارد و در مرحله پس از پذیرش توحید در خالقیت قرار می گیرد. وقتی ثابت شد که آفریننده جهان یکی است نوبت به طرح این مسئله می رسد که «آیا غیر از خدا کسی دست اندرکار جهان هست که بدون اذن و اراده او در تدبیر جهان مؤثر باشد؟» بدیهی است کسی را در این مرحله می توان موحد دانست که باور کند تربیت و تدبیر تکوینی جهان تنها به اراده و فرمان و خواست خداوند است و احدی را در این باره نمی توان شریک او دانست.
مترتب بر توحید در مقام ربوبیت تکوینی، موحد واقعی کسی است که در مقام ربوبیت تشریعی نیز موحد باشد؛ یعنی باور کند از آنجا که خداوند آفریننده جهان و انسان است و همه هستی از او نشئت گرفته و تدبیر انسان و همه عالم به دست اوست، هیچ کس جز او برای فرمان دادن و وضع قانون حق و شایستگی ندارد. نظام تربیتی اسلام برای چنین باوری جایگاه والایی در نظر گرفته است؛ به گونه ای که بدون این باور، تربیت مفهوم نمی یابد.
توحید در الوهیت به دنبال توحید در ربوبیت می آید؛ به گونه ای که نتیجه طبیعی و بدیهی اعتقاد به ربوبیت است. خداوند آفریدگار و پروردگار، با اوصافی که بیان شد سزاوار پرستش است. «وقتی هستی ما از الله است، اختیار وجود ما هم به دست اوست، تأثیر استقلالی در جهان از اوست، حق فرمان دادن و قانون وضع کردن هم منحصر به اوست، دیگر جای پرستش برای کس دیگری باقی نمی ماند، [و] باید فقط او را بپرستید...». کافی است اندکی در وجود خود و آیات آفرینش الهی بیندیشیم و به قدرت و عظمت و رحمانیت او پی ببریم. در این صورت، با تمام وجود الوهیت او و عبودیت خود را در می یابیم و با فطرت خویش به مقام بندگی در برابر مقام الوهی او اعتراف می کنیم. بدین طریق رابطه تربیتی دیگری میان او و بندگانش برقرار می شود که از آن با عنوان رابطه الوهیت - عبودیت باید یاد کرد: او اله است و ما واله و شیدای او؛ او معبود است و ما بنده سراسر تسلیم او.
مراتب توحید، به بیانی که گذشت، مشتمل بر شئون و مظاهر مهمی مانند توحید در استعانت و توکل، امیدواری و دلبستگی، محبت و ولایت، ترس و خشیت است که اعتقاد به آنها در نظام تربیتی اسلام جایگاه ویژه ای داشته، نقش تربیتی برجسته ای در زندگانی انسان ایفا می کند.
در جهان بینی الهی اسلام، نه تنها آفرینش و تدبیر نظام هستی را خداوند خود بر عهده دارد، بلکه از آن فراتر، خداوند خود متصدی امر هدایت این نظام به صورت تکوینی و تشریعی نیز هست. منظور از هدایت تکوینی در اینجا ترسیم راه و جهت و کمالی است که هر موجودی به طور طبیعی، غریزی و فطری برای آن جهت و راه و کمال آفریده شده است. این نوع هدایت، همه موجودات و از جمله انسان را در بردارد. منظور از هدایت تشریعی نیز راهنمایی و راهبری انسان به سویی است که سعادت او را از طریق تشریع دین و قوانین دینی، در پی ارسال پیامبران و کتب آسمانی و وضع قوانین سعادت آفرین تأمین می کند. هدایت تشریعی، خود به دو گونه عام و خاص تقسیم می شود. همه آحاد انسانی مشمول هدایت عام اند، اما تنها اهل ایمان اند که هدایت خاص الهی را در می یابند.
به هر روی، اصل هدایت بیانگر سنتی از سنن الهی است که بنابر آن، خداوند اسبابی را در راستای کشف جهت و راه و مقصد و مقصود پیش روی بنده می نهد و بدین ترتیب او را به مقصودی که لازم باشد راهنمایی می فرماید و او را به هدف مورد نظر می رساند. این سبب گشایی در قرآن به صورت های مختلف آمده است، از جمله آنجا که می فرماید: «هر کسی را خداوند اراده کند که هدایت فرماید، در مورد اسلام به او شرح صدر عطا خواهد کرد، یا آنجا که می فرماید: «خداوند بهترین گفتار را به صورت کتابی که آیاتش در ثنای الهی مشابه یکدیگرند فرو فرستاد. از شنیدن این آیات لرزه بر اندام آنان که از پروردگارشان خشیت دارند می افتد. سپس به برکت یاد خداوند اندام و دل هایشان آرام می گیرد. این همان هدایت الهی است که هر کسی را خداوند بخواهد به کمک آن هدایت می فرماید...». خداوند با این بیان، در مقام هدایت بنده خود حالتی را در دل او پدید می آورد که به کمک آن یاد خداوند را می پذیرد و به آن میل و گرایش می یابد و از رهگذار آن به آرامش خاطر می رسد.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص267-264، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388
نظرات شما عزیزان: