کمر صهیونیزم در ایران شکست

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

کمر صهیونیزم در ایران شکست

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

کمر صهیونیزم در ایران شکست

از نظر امام خمینی(ره) عمده ترین خطر برای اسلام و مسلمین و بلکه جهان بشریت، چیست یا کیست؟

خیلی ها عقیده دارند، جریانی که امام در برابر آن قیام کرد و تا آخر، لحظه ای از آن غفلت نکرد، جریانی است که نه فقط اسلام و امت مسلمان ایران، بلکة همة مجموعة فرهنگ، اقتصاد و اجتماع جهانی را به مخاطره انداخته است. خود ایشان در آغاز علنی شدن قیام خود می فرمایند: «خطر وارد شده است و آن خطر یهود است.»؛(1) «آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنی امیه نیست.»(2)

علامه شهید مطهری، دربارة بزرگ ترین دشمن اسلام و عمده ترین خطری که انسانیت را تهدید می کند، می فرماید: «اگر پیغمبر اسلام زنده بود، امروز چه می کرد؟ درباره چه مسئله ای می اندیشید؟ والله و بالله قسم می خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود می لرزد. این یک مسئلة دو دو تا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است؛ من اگر نگویم والله مرتکب گناه شده ام، و هر خطیبی و واعظی نگوید، مرتکب گناه شده است.»(3)

البته سلطة وحشتناک و همه جانبة یهود و دست پروردگان آنها بر مراکز و محافل حساس ایران از یک سو و اشغال قبلة اول مسلمانان و معراجگاه پیامبر خاتم(ص) از سوی دیگر، تهاجمی سنگین بود که غیرتمندان جهان نسبت به آن احساس خطر می کرده اند. اما دامنة خطر به اینجا محدود نمی شود. سیطرة این جماعت بر اهرم قدرت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و در جهان، خصوصاً مغرب زمین و تعقیب استراتژی اشغال سرزمین های پهناور و زرخیز اسلامی برای تحقق شعار «از نیل تا فرات» توطئه ای بزرگ تر است که سایة شوم آن بر سر جهان اسلام سنگینی می کند. خطر این قدر گسترده است که می توان گفت که اگر امام حسین(ع) در این عصر حضور می داشت، شمشیر خویش را بر سر یهود فرود می آورد. چون بیشتر جنایات در جهان امروز حاصل توطئه و عملکرد آنهاست. استاد شهید مطهری با حکمت و هوشیاری تمام در این باره فرموده است: «والله قضیه ای که دل پیغمبر اکرم(ص) را خون کرده است، این قضیه «اشغال فلسطین» است. داستانی که دل حسین بن علی(ع) را خون کرده است، این قضیه است. اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم به عزاداری حسین بن علی(ع) ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی(ع) امروز بود و خودش می گفت برای من عزاداری کنید، می گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می گفت بخوانید «نوجوان اکبر من» یا می گفت بگویید «زینب مضطرّم، الوداع»؟! چیزهایی که من ]امام حسین[ در عمرم هرگز به این جور شعارهای پستِ کثیفِ ذلّت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرف ها نگفتم؟! اگر حسین بن علی(ع) بود، می گفت: اگر می خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز «موشه دایان» است. شمر 1300 سال پیش مرد. شمر امروز را بشناس.»(4)

با آگاهی دقیق و حکیمانه از این واقعیت ها بود که امام خمینی نوک پیکان مبارزه خویش را به سمت یهود و اسرائیل نشانه گرفت و فرمود: «این جانب، حسب وظیفة شرعیه، به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم. قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضة صهیونیست هاست.»(5)؛ «خطر اسرائیل و عمّال آن را بر مردم تذکر دهید. در نوحه های سینه زنی، مصیبت های وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت ]را[ یادآور شوید.»(6)

به طور خلاصه، محورهای مبارزة امام با برنامه ها، اهداف و عملکرد جنایت بار صهیونیسم جهانی بدین شرح می باشد.:

1. سلطه بر ایران و داشتن روابط مستحکم و گسترده با رژیم پهلوی؛ «اینجانب کراراً خطر اسرائیل و عمال آن را که در رأس آنها شاه ایران است، گوشزد کرده ام. ملت اسلام تا این جرثومه فساد را از بن نکنند، روی خوش نمی بینند. و این ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است، روی آزادی نخواهد دید. از خداوند متعال نصرت مسلمین و خذلان اسرائیل و عمّال سیاه آن را خواستارم.»(7)

بر کسی پوشیده نیست که ایران به لحاظ موقعیت خاص تاریخی، فرهنگی و نیز وضعیت ویژه جغرافیایی، اقتصادی، پیوسته دستخوش توطئه چینی یهود و دست پروردگان آن بوده است. در عصر پهلوی، نهادها و محافل مخفی و قدرتمند صهیونیسم جهانی در تمام شئون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و اطلاعاتی، امنیتی دخالت داشتند؛ به عبارتی آنها طراح و برنامه ریز حکومت پهلوی بودند. در حقیقت «محمدرضا پهلوی» به عنوان سرکردة مأموران اسرائیل، ایران شاهنشاهی را پایگاه نظامی و جاسوسی صهیونیسم جهانی ساخته بود. عالم مآبان و روشنفکرنماها نیز از شدّت هراس به مجیزگویی محمدرضا شاه مشغول بودند و او را شاه شیعه، یگانه قدرت ایران زمین و حتی «سایة خدا» خطاب می کردند. در این موقعیت، امام خمینی(ره) به پیروی از جد بزرگوارش، حسین بن علی(ع) برنامه های شاه و حامیان بین المللی اش را افشا کرد و لحظه ای از حرکت پیامبرگونه اش باز نایستاد:

امروز به من اطلاع دادند که بعضی اهل منبر را برده اند سازمان امنیت و گفته اند شما با سه چیز کار نداشته باشید، دیگر هر چیز می خواهید بگویید. یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگوئید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هرچه می خواهید بگویید. خب، اگر این سه تا امر را کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟ ما هرچه گرفتاری داریم از این سه تاست. تمام گرفتاری های ما، اسرائیل مملکت را بر باد می دهد. اسرائیل سلطنت را می برد عمّال اسرائیلی. آقا! اسرائیل دوست اعلی حضرت است؟ یک چیزهایی. یک حقایقی در کار است... می گویند از شاه و اسرائیل حرف نزنید. رابطة بین شاه و اسرائیل چیست؟ شاید به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی باشد. این که ادّعای اسلام می کند و می گوید من مسلمانم و بر حسب ظواهر هم مسلمان است، شاید سرّی در کار باشد... تأثرّات ما زیاد است؛ نه این که امروز عاشورا است و زیاد است. آن هم باید باشد، لکن این چیزی که برای ملّت دارد پیش می آید، این چیزی که در شرف تکوین است، از آن ما تأثرمان زیاد است. می ترسیم. روابط ما بین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می گوید از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم نزنید؟ این دو تا تناسبشان چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت شاه یهودی است؟(8)

اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علمای دین باشند. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمّال سیاه، مدرسه ]فیضیه[ را کوبید. ما را می کوبند. شما ملّت را می کوبند. می خواهند اقتصاد شما را قبضه کنند. می خواهند زراعت و تجارت شما را از بین ببرند. می خواهند در این مملکت دارای ثروتی باشند. ثروت ها را تصاحب کنند به دست عمّال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سدّ راه هستند، سدها را بشکنند. قرآن سد راه است، باید خراب شود. طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سدّ راه شوند، باید از پشت بام ها بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود. برای این که اسرائیل به منافع خودش برسد، دولت ما به تبعیت اسرائیل، ما را اهانت می کند.

از نظر امام، توطئه خزنده و خطرناک یهود برای تسلّط بر اهرم های قدرت در ممالک اسلامی، از جمله ایران، نه تنها در دورة سلطنت پهلوی، بلکه در گسترده ای بس طولانی تر جریان داشته است:

و عمّال اسرائیل در هر جا انگشت می گذاری، می بینی که یکی از اینها هست، مراکز حسّاس، مراکز خطرناک، والله مراکز خطرناک برای تاج این آقا! آقایان ملتفت نیستند. اینها ]یهودی ها[ آنهایی بودند که در شمیران توطئه کردند ناصرالدین شاه ]قاجار[ را بکشند و مملکت ایران را قبضه کنند. شما تاریخ را نگاه کنید. تاریخ که می دانید؟ در نیاوران توطئه کردند: چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عدّه هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان می دانند. اینها در کتاب هایشان نوشته اند، در مقالاتشان نوشتند. «حکومت مال ماست. باید یک سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم و یک حکومت جدیدی به وجود بیاوریم»... همین هایی که این سوءنظرها، سوءنیت ها را دارند، از دربار گرفته تا آخر مملکت، از این اشخاص آنجا موجود است. آقا! بترسید از اینها. اینها جانورهایی هستند. در وزارت خانه ها موجودند. من انگشت رویش گذاشتم. دیدم یکی از وزرا گفت: نیست این طور. بعد شاهد برایش فرستادم که با سند نوشته بود که این جوری است. الان هم موجود است و من اسم کثیفش را نمی برم. در ارتش موجود است. در وزارت خانه موجود است. عرض می کنم خب، ای ارتش محترم! توی دهن اینها بزن. تو مسلمانی... صاحب منسبان ارتش بسیارشان مردم خوبی هستند؛ با من هم گاهی رابطه دارند. یعنی رابطه ای که پیغام می دهند، اینها بعضی شان خوبند؛ خب، جلو بگیرند از اینها، جلوگیری کنند از اشخاصی که با مذهبشان مخالفند، با اقتصادشان مخالفند. خب؛ شما جلو بگیرید! بروید خواهش کنید از بزرگ ترها که اینها را بیرون کنند. والله! من خیر شما را می خواهم. من می ترسم یک روز چشم هایتان را باز کنید، هستی شما را از بین ببرند.(10) من نمی خواهم تشنج بشود. شما که میل دارید آرامش باشد، خودتان از بین ببرید. اینها را اگر نبرید، یک روز می بینید یک جوری یک ورق دیگری پیش می آید. آن وقت، نه من می توانم جلویش را بگیرم، نه شما می توانید جلویش را بگیرید.(11)

برای اینکه از بینش ژرف و عمیق حضرت امام و مبارزات حسین وار آن مرد بزرگ با دشمن اصلی، شناخت بیشتری پیدا کنیم، به پاره ای از اسناد تاریخی اشاره می کنیم: طبق مدارک موجود، در دوران حسّاس مشروطه تا کودتای رضاخان، رئیس الوزرا (نخست وزیرهای دولت های مختلف از مأموران شبکه جهانی یهود و به عبارتی دقیق تر «سازمان جهانی فراماسونری» بودند. این عدّه، هم از لحاظ فکری و هم از جنبة تشکیلاتی موظّف به فرمانبرداری از کارفرمایان خود بودند و در اجرای برنامه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. صرف نظر از شخصیت های مورد اشاره، وزرا و صاحب منصبانی دیگر نیز دارای چنین ماهیت و وابستگی هایی بودند که تشریح عملکرد خائنانه آنان نیز از عهدة این نوشتار خارج است. به عنوان مثال و به طور گذرا به زندگی یکی از این افراد می پردازیم:

اندیشمندان و آگاهان مسائل تاریخی و سیاسی می دانند که با روی کار آمدن رضاخان، کفالت نخست وزیری به یکی از چهره ها و مهره های رمزآمیز تاریخ معاصر ایران، محمدعلی فروغی واگذار گردید. او در دوران سلطنت رضاخان، چهار بار به نخست وزیری منصوب شد. پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی و در دوران اول پادشاهی او نیز فروغی سه بار به نخست وزیری رسید. ناگفته نماند که این شخص در دورة قاجار هم چندین بار وزیر دارایی، وزیر عدلیه و وزیر امور خارجه شد و در برخی دیگر از وزارتخانه ها و ادارات مهم آن زمان نیز سمَت های حساس را تصاحب کرد. جالب توجه است که هم سلطنت رضاخان و هم سلطنت پسرش محمدرضا با نخست وزیری فروغی شروع شد. او علاوه بر عهده داری مأموریت های خارجی، جمعاً پنج وزیر امور خارجه، چهار بار وزیر دارایی، سه بار وزیر عدلیه، چهار بار وزیر جنگ، یک بار وزیر اقتصاد ملّی و یک بار وزیر دربار بود.(12) با این حال، محمدعلی فروغی بیشتر به عنوان یک دانشمند به جامعه معرفی شده است. خوب است بدانید که جدّ بزرگ این فروغی از یهودیان بغداد بوده است و محمدعلی فروغی، خود، از سرکردگان و فعالان سازمان «فراماسونری» و بنیان گذار و استاد اعظم «لژ بیداری در ایران» و از خادمان دانشمندمآب یهودیت جهانی در کشور ما بوده است.(13)

به طور مختصر باید به این واقعیت اشاره کرد که نقش و عملکرد چندین بعدی فروغی و امثال او در تاریخ معاصر ایران، بسیار وحشتناک و تکان دهنده است و البته جای تأسف و تعجب است که هنوز جوانان دانشجو و دانش پژوه کشور ما، دربارة چنین مهره هایی آگاهی کافی ندارند. یهود برای دستیابی به اهداف پنهان خود، به انتخاب مقام های درجة اول کشور بسیار اهمیت می داد. در مورد روی کار آمدن رضاخان، همین اشاره کافی است که: «صعود سلطنت رضاخان را گامی از سوی صهیونیسم، به منظور تأمین شرایط لازم برای تأسیس «تمدّن یهود» در خاور میانه و بلکه ایجاد و استقرار سلطنت جهانی یهود ارزیابی کنیم. این گام توسط «اردشیر ریپورتر» سر جاسوس انگلیس در ایران به فرجام رسیده و رژیمی ضدّ اسلامی و لائیک استقرار یافت که وظیفه داشت با سرکوب فرهنگ اسلامی مردم ایران، این نیروی عظیم را از منطقة خاور میانه بیگانه و منزوی سازد.»(14)

پی نوشت ها:

1. صحیفة نور، ج 1، ص 14، فروردین 1341.

2. صحیفة نور، ج 1، ص 52، 28 اردیبهشت 42.

3. حماسة خمینی، ج 2، ص 164، سال 1349.

4. حماسة حسینی، ج 2، ص 168، سال 49.

5. صحیفة نور، ج 1، ص 34، اسفند 41.

6. صحیفة نور، ج 1، ص 52-28، اردیبهشت 42.

7. صحیفه، ج 1، ص 56، 13 خرداد 42 روز عاشورا.

8. صحیفه، ج 1، ص 57، 13 خرداد 42 روز عاشورا.

9. صحیفه، ج 1، ص 54، 13 خرداد 42، روز عاشورا.

10. من از این می ترسم یا بگذارید، اینها را از بین ببریم. من یک روز از بین می برم ]اینها را[.

11. صحیفه، ص 95 و 96، 18 شهریور 43.

12. شمس الدین رحمانی، فرهنگ و زبان، ص 129 و 130.

13. همان، ص 125 تا 170.

14. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، ص 124.

بر کسی پوشیده نیست که ایران به لحاظ موقعیت خاص تاریخی، فرهنگی و نیز وضعیت ویژه جغرافیایی، اقتصادی، پیوسته دستخوش توطئه چینی یهود و دست پروردگان آن بوده است. در عصر پهلوی، نهادها و محافل مخفی و قدرتمند صهیونیسم جهانی در تمام شئون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و اطلاعاتی، امنیتی دخالت داشتند.

امام خمینی(ره) به پیروی از جد بزرگوارش، حسین بن علی(ع) برنامه های شاه و حامیان بین المللی اش را افشا کرد و لحظه ای از حرکت پیامبرگونه اش باز نایستاد: «امروز به من اطلاع دادند که بعضی اهل منبر را برده اند سازمان امنیت و گفته اند شما با سه چیز کار نداشته باشید، دیگر هر چیز می خواهید بگویید. یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگوئید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هرچه می خواهید بگویید. خب، اگر این سه تا امر را کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟»

جالب توجه است که هم سلطنت رضاخان و هم سلطنت پسرش محمدرضا با نخست وزیری فروغی شروع شد. او علاوه بر عهده داری مأموریت های خارجی، جمعاً پنج وزیر امور خارجه، چهار بار وزیر دارایی، سه بار وزیر عدلیه، چهار بار وزیر جنگ، یک بار وزیر اقتصاد ملّی و یک بار وزیر دربار بود.(12) با این حال، محمدعلی فروغی بیشتر به عنوان یک دانشمند به جامعه معرفی شده است. خوب است بدانید که جدّ بزرگ این فروغی از یهودیان بغداد بوده است و محمدعلی فروغی، خود، از سرکردگان و فعالان سازمان «فراماسونری» و بنیان گذار و استاد اعظم «لژ بیداری در ایران» و از خادمان دانشمندمآب یهودیت جهانی در کشور ما بوده است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: اسرائیل ،یهود ،خطر ،اسلام ،فروغی، ایران ،محمدعلی فروغی ،وزیر

تاريخ : یک شنبه 2 / 3 / 1399 | 9:58 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.