موعظه خوبان شماره 211
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23793
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 24652
بازدید ماه : 77930
بازدید کل : 10469685
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 22 / 2 / 1399

امام صادق علیه‏السلام می فرمایند: لا عَیشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ. (وسائل الشیعه - ج 8 ص 227)
هیچ زندگی ای گوارا تر از حسن خلق نیست.


 

چنین کسانی تا پایان عمر مبتلایند!

 شما که اکنون جوانید، نیروی جوانی دارید، بر قوای خود مسلّط می باشید و هنوز ضعف جسمی بر شما چیره نشده است، اگر به فکر تزکیه و ساختن خویش نباشید هنگام پیری که ضعف، سستی، رخوت و سردی بر جسم و جان شما چیره شد و نیروی اراده، تصمیم و مقاومت را از دست دادید و بار گناه و معصیت، قلب را سیاه تر ساخت چگونه می توانید خود را بسازید و مهذّب کنید؟ به سن پیری که رسیدید دیگر مشکل است موفق به تهذیب و کسب فضیلت و تقوی شوید پشیمانی و عزم بر ترک گناه برای کسانی که پنجاه سال یا هفتاد سال غیبت و دروغ مرتکب شده، ریش خود را در گناه و معصیت سفید کرده اند حاصل نمی شود، چنین کسانی تا پایان عمر مبتلایند.

[ مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، ص 60 ]


 

خدا جای همه اینها را پر می کند !

قال امیر المؤمنین علیه السلام : ... وَ اِعْلَمْ یَا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی بَکْرٍ ، أَنِّی قَدْ وَلَّیْتُکَ أَعْظَمَ أَجْنَادِی فِی نَفْسِی أَهْلَ مِصْرَ فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِکَ وَ أَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِینِکَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ لَکَ إِلاَّ سَاعَةٌ مِنَ اَلدَّهْرِ وَ لاَ تُسْخِطِ اَللَّهَ بِرِضَا أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ فَإِنَّ فِی اَللَّهِ خَلَفاً مِنْ غَیْرِهِ ؛ (فرازی از نامه 27 نهج البلاغه به حاکم مصر محمدبن ابی بکر)

اهل مصر یعنی مردم مصر- اجناد که جمع جُند است به معنای لشکر و سپاه است و یکی هم به معنای سرزمین است. ...( و بدان ای محمد بن ابی بکر) من تو را فرستادم به سرزمینی که در نظر من مهمترین سرزمین هاست . این اختیاراتی که من در بارۀ مردم به تو سپردم بر خودت بترس، بر دین خودت بترس، حالا که ما تو را به این مأموریت مهم فرستادیم ، چه احساسی داری؟ احساس تو باید تُخَالِفَ عَلَى نَفْسِک باشد. یکی از چیزهایی که باید دغدغه انسان باشد آن چیزهایی است که فردا از تو سئوال می شود. دیدیم کسانی که مدت زیادی را با استقامت گذراندند ولی لغزیدند. انسان اسیر شعارهای مردم می شود. اگر می توانی خدا را خشنود بکنی، مردم را راضی بکنی ، آن کار را بکن . سعی کن رضای خدا را به خاطر خشنودی این و آن ترک نکن. از چه میترسی ، از کی ملاحظه می کنی ؟ خدا جای همه اینها را پر می کند اما غیر خدا هیچ چیزی که بتواند کمبود لطف الهی را پر بکند وجود ندارد.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی) در مقدمه درس خارج 1396 ]


 

 محور اساسی!

 امام زین العابدین علیه السلام در مناجاتی می فرمایند : « وَاجْعَلْ جِهادَنا فِيك » « فِیک » خطاب به خداوند است . « وهَمَّنا فى طاعَتِك » ؛ هدف اطاعت تو باشد. محور اساسی هدف است . انسان باید تلاشش را برای رسیدن به آن قرار دهد. باید هدفم این باشد که «خدا» چه می خواهد، نه اینکه خودم چه می خواهم ؛ لذا رضای خودم نباید مطرح بشود. وَاَخْلِصْ نِياتِنا فى مُعامَلَتِك. « نیت های ما را در معامله با خودت، خالص کن. » ( حضرت ) اول از عمل شروع کرد بعد هدف را مطرح ساخت و بعد هم سراغ خلوص نیّت رفت .

[ آیت الله مجتبی تهرانی (ره) ، ادب الهی ، کتاب دوم ، تهران ، مصابیح الهدی ، 1391 ، ص 34 و 35 ]


 

مسلمان واقعی !

 علی را می بینیم که از هر نظر اجتماعی ترین فرد است، آگاه ترین فرد به اوضاع و احوال مستمندها، بیچاره ها، مساکین و شاکیهاست. در حالی که خلیفه بود روزها ... شلاقش را روی دوشش می انداخت و شخصاً در میان مردم گردش می کرد و به کارهای آنها رسیدگی می نمود. به تجّار که می رسید فریاد می کرد: (اَلفِقهُ ثُمَّ المَتجَرُ) اول بروید و مسائل تجارت یاد بگیرید، احکام شرعی اش را یاد بگیرید، بعد بیایید تجارت کنید؛ معامله حرام نکنید، معامله ربوی نکنید. اگر کسی می خواست دیر به دنبال کسبش برود، به مردم فریاد می کرد: (اُغدوا اِلی عِزِّکُم) صبح زود به دنبال عزّت و شرف خودتان بروید یعنی بروید دنبال کارتان، کسبتان، روزی تان. انسان وقتی که از خود درآمد داشته باشد و زندگی اش را خود اداره کند، عزیز است. کار و کسب عزت است، شرافت است. این را می گویند نمونه یک مسلمان واقعی. در عبادت اول عابد است. در مسند قضا که می نشیند، یک قاضی عادل است که یک سر مو از عدالت منحرف نمی شود. میدان جنگ می رود، یک سرباز و یک فرمانده شجاع است؛ یک فرمانده درجه اول که خودش فرمود: من از اول جوانی جنگیده ام و در جنگ تجربه دارم. روی کرسی خطابه می نشیند، اول خطیب است. روی کرسی تدریس می نشیند اول معلم و مدرّس است، و در هر فضیلتی همین طور است. این، نمونه کامل اسلام است. اسلام هرگز نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعضٍ را نمی پذیرد که بگوییم این گوشه اسلام را قبول داریم ولی آن گوشه اش را قبول نداریم. انحرافات در دنیای اسلام از همین جا پیدا شده و می شود که ما یک گوشه را بگیریم و بچسپیم ولی گوشه های دیگر را رها کنیم.

[ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، تهران ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 84 ]


 


چه چیزی ماند که دست خودمان باشد؟!

غنای خدا عقب فقر می گردد ، علمش عقب جهل می گردد، هستی اش عقب نیستی می گردد. پس غنایش فقر را از بین برد ، علمش جهل را زائل کرد ، هستی اش فنا را از میان برداشت و حیاتش موت را از بین برد.در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست؛ موت و حیات ، مرض و صحت ، فقر و غنا، و خواب و بیداری؛ چه چیزی ماند که دست خودمان باشد؟!

[حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 28 و 29 ]


 


باید اینا رو حفظ کنیم !

 شب های عملیات ، آقا مهدی نمی توانست همراه بچه ها به خط بزند.باید در قرارگاه می ماند و عملیات را هدایت می کرد وگردان ها را راهنمایی می کرد. او تا صبح چشم روی هم نمی گذاشت. صبح اول وقت هم ، بعد از نماز راه می افتادیم به سمت خط. نیروها به علت این که مسافت زیادی را باید طی می کردند تا به خط بزنند و با دشمن درگیر شوند ، در بین راه ، نوعاً به علت خستگی و یا عدم توجّه بعضی از وسایل شان به زمین می افتاد. وقتی آقا مهدی صبح به طرف منطقه ی درگیری می رفت، در بین راه، هرچه وسیله و امکانات می دید همه را جمع می کرد، می گفت :« اینا بیت الماله، باید اینا رو حفظ کنیم. این پولِ همون پیرزنیه که دو زار دو زار جمع کرده و داده اینا رو خریدن تا ما تجهیز بشیم و علیه دشمن بجنگیم . پس باید اینا رو نگهداری کنیم.» دیگر کارمان این شده بود که همیشه همراه خودمان چند گونی بر میداشتیم و تمام وسایلی که به جا مانده بود را داخل گونی می ریختیم و به تدارکات بر می گرداندیم.

[ علی اکبری ، نمی توانست زنده بماند ( خاطراتی از سردار شهید مهدی باکری) تهران ، یا زهرا سلام الله علیها، چاپ چهارم ، 1392 ، ص 41. ]


 


یک استفتاء

سوال:  با توجه به اينكه فرزندان ما هنوز به تكليف نرسيده‌اند و در رفت و آمد با اقوامى که نوار غنا گوش مى‌دهند ممكن است به آن نوار علاقه پيدا كنند و با توجه به اينكه چنانچه آنها را محروم كنيم ممكن است پنهانى آن را گوش دهند تكليف چيست؟
جواب:
گرچه بچه نابالغ تکليف شرعى ندارد و استماع غنا و موسيقى حرام، بر او حرام نيست ليکن اقدام بزرگترها بر در اختيار گذاشتن نوار موسيقى حرام و غنا براى اطفال جايز نيست؛ و تکليف شرعىِ والدين کوشش در آشنا کردن اطفال پيش از بلوغ بر ضوابط و موازين و اخلاق شرعى است و جايز نيست به عذر اين که بچه تکليف ندارد او را در ارتکاب هر عملى آزاد بگذارند.

( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در سایت معظمً له به آدرس: leader.ir )

 

 


 

دریافت نشریه برای چاپ سیاه و سفید
 

دریافت نشریه برای چاپ رنگی
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی