تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8844
بازدید دیروز : 8958
بازدید هفته : 351659
بازدید ماه : 8844
بازدید کل : 11065695
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 3 / 2 / 1399

  غريزه تبرّج و خودنمايي

منظور از غريزه «خودنمايي» و «تبرّج»، جلوه‏گري و دلبري كردن براي تصاحب قلب ديگري است. كلمه «تبرّج» كه در قرآن آمده، از كلمه «برج» گرفته شده و به معناي ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان‏گونه كه برج قلعه، براي همه هويداست. در مورد اين موضوع، بايد به سه نكته توجه كرد:

 اختصاص غريزه تبرّج به زنان
يكي از ويژگي‏هاي مهم زنان، خصيصه تبرّج و خودنمايي است كه به صورت غريزي و طبيعي در آنان وجود دارد. قرآن در دو آيه از آيات حجاب، از تبرّج و خودنمايي زنان صحبت كرده و آن را محدود به محيط خانواده كرده است. در يك جا مي‏فرمايد: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَي) (احزاب: 33) اي زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشويد و خودنمايي نكنيد؛ مانند خودنمايي دوران جاهليت نخستين؛ در آيه ديگر مي‏فرمايد: (غَيْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزينَهٍ) (نور:60) زنان، (در برابر نامحرمان) با زينت‏هاوآرايش‏هايشان‏خودنمايي‏نكنند.

قرآن در اين آيات فقط زنان را از تبرّج و خودنمايي و به نمايش گذاشتن جاذبه‏هاي جنسي خود در برابر نامحرم نهي كرده و از تبرّج مردان سخني نگفته است. از ظاهر اين مطلب فهميده مي‏شود كه غريزه خودنمايي و تبرّج از ويژگي‏هاي خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همين دليل پوشش و حجاب تنها براي زنان واجب شده است.

شهيد مطهّري درباره آثار اين غريزه و نيز اختصاص آن به زنان مي‏گويد: «اما علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است كه ميل به خودنمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها، مرد شكار است و زن شكارچي؛ همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي. ميل زن به خودآرايي از اين نوع حس شكارچي‏گري او ناشي مي‏شود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاي بدن‏نما و آرايش‏هاي تحريك‏كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود، مي‏خواهد دلبري كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسير كند، انحراف تبرّج و برهنگي از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.»6

در روايات نيز از وجود غريزه خودنمايي يا تبرّج در زن سخن گفته شده است. براي مثال امام علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفريده، از اين‏رو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزديك شدن به آن‏ها صرف مي‏كند».

بنابراين، اصل وجود غريزه خودنمايي در زن مورد تأييد منابع اسلامي است. اما در مورد كاركرد اين غريزه در زنان، مي‏توان گفت: وجود اين غريزه براي متمايل كردن مرد ـ جنس مذكر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدين‏وسيله، مقدّمات ازدواج و زندگي مشترك را بين آنان فراهم كند؛ چنانكه در ساير جانداران نيز اين ويژگي در جنس ماده وجود دارد.

درباره غريزه خودنمايي و تبرّج، غير از منابع اسلامي، برخي از دانشمندان نيز مطالب جالبي دارند. خانم جينا لمبروزو (G,Lombroso) روان‏شناس معروف ايتاليايي، در اين‏باره مي‏گويد: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل‏باختن، مورد پسند بودن و مايه خرسند شدن بسيار شديد است.»8 در جاي ديگري مي‏گويد: «يكي از تمايلات عميق و آرزوهاي اساسي زن آن است كه در چشم ديگران اثري مطلوب بخشيده و به وسيله حسن قيافه، زيبايي اندام، موزون بودن حركات، خوش آهنگي صدا، طرز تكلّم و بالاخره شيوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‏ها را تحريك نموده و روحشان را مجذوب سازد.»9 همچنين درباره تأثير غريزه خودآرايي و تبرّج در زندگي زنان مي‏گويد: «ميل به جلب ديگران، بزرگ‏ترين و مهم‏ترين محرّك زندگاني زن محسوب مي‏شود.»10

ويل دورانت نيز درباره آثار غريزه تبرّج زن مي‏گويد: «زن ميل دارد بيشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همين جهت، در ارج‏گذاري و تقدير آن جاذبه‏هايي كه مايه تشديد ميل مرد است، استاد است.» بنابراين، اصل وجود اين غريزه و اختصاص آن به زن در بين دانشمندان پذيرفته شده است.


2. پرورش و توجه به غريزه تبرّج در اسلام
غريزه خودنمايي و خودآرايي مانند ساير غرايز آدمي، نيازمند قانونمندي و كنترل است؛ يعني بايد از افراط و تفريط در آن پرهيز شود؛ زيرا عدم كنترل اين غريزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفريط، براي زن زيانبخش است و سلامتي او را به خطر مي‏اندازد. از اين‏رو، در دين اسلام براي اين غريزه حد و حدود ويژه‏اي تعيين شده است و همان‏گونه كه آزادي بي‏حد و حصر آن ممنوع گرديده و براي كنترل آن حجاب واجب شده، بي‏توجهي به آن نيز مذموم شمرده شده است. به همين دليل، در برخي روايات، آرايش كردن براي زنان يك ضرورت تلقّي شده و بي‏توجهي به آن به معناي ناديده گرفتن غريزه خودآرايي، مورد نكوهش قرار گرفته است. در اينجا به بعضي از اين روايات اشاره مي‏شود:

در حديثي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در مورد ويژگي‏هاي بهترين زنان نقل شده است كه فرمودند: «بهترين زنان شما زني است كه بسيار با محبت باشد، عفيف و پاك‏دامن باشد، نزد اقوامش عزيز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، براي او خودآرايي و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفيف باشد.» در اين حديث، دقيقا به همان تبرّجي كه قرآن آن را براي زن در مقابل نامحرم ممنوع كرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است.12

در روايت ديگري، امام صادق(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «براي زن سزاوار نيست كه بدون زيور و آرايش باشد، حتي اگر يك گردن‏بند باشد؛ و سزاوار نيست دستش از رنگ حنا خالي باشد، اگرچه پير باشد.»13 همچنين مي‏فرمايد: «لا تُصَلِّي الْمَرأَةُ عُطُلا»؛ زن بدون زيور و آرايش نماز نخواند.14 امام باقر(عليه‌السلام) نيز در روايتي مي‏فرمايد: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ يَلْبِسْنَ الْحِلْي»؛ زنان همواره از زيور استفاده كنند.

در برخي روايات دستوراتي براي زيبا شدن زنان داده شده، است. براي مثال، امام علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «كاري را كه بيش از حد توانايي زن است به او وامگذار؛ زيرا (اگر زنان از كارهاي سخت و طاقت‏فرسا به دور باشند) براي حال آن‏ها و شادابي روحي و دوام زيبايي آن‏ها بهتر است؛ چرا كه زن گل بهاري است (لطيف و حساس)، نه پهلواني سختكوش.»16

همچنين رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) پس از اينكه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور مي‏دهد دايم خضاب كنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگ‏هاي زيبا آرايش كنند) مي‏فرمايد: «اما زنان شوهردار براي شوهرانشان زينت كنند و اما زنان بدون شوهر، به اين دليل خضاب كنند كه دستشان شبيه دست مردان نشود (و لطيف و زيبا بماند.)»17

همچنين در روايت ديگري آمده است: پيامبر به مردان فرمود: «ناخن‏هاي خود را كوتاه كنيد» و به زنان فرمود: «ناخن‏ها را كوتاه نكنيد؛ زيرا شما را زيباتر مي‏كند.» حتي آن حضرت از بعضي زنان به خاطر اهميت ندادن به آرايش و زيبايي، انتقاد كرده است.18

عايشه مي‏گويد: «زني از پشت پرده دستش را بيرون آورد تا نامه‏اي به رسول خدا بدهد، آن حضرت دستش را بست (و نامه را از او نگرفت.) فرمود: نمي‏دانم اين دست مرد است يا دست زن؟ آن زن گفت: دست زن است. پيامبر فرمود: اگر تو زن بودي ناخن‏هايت را به رنگ حنا در مي‏آوردي».19

اهميت زينت كردن و آرايش زنان به حدي است كه پوشش بعضي از لباس‏ها مثل ابريشم و طلا به علت خاصيت زيبايي‏شان به زنان اختصاص يافته است20 امام باقر(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «خداوند طلا را در دنيا زينت زن قرار داد و بر مردان حرام كرد.» 21 در برخي روايات آمده كه «ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) زنانشان را با طلا و نقره زينت مي‏كردند و بر اين كار اصرار داشتند.»22

از روايات ديگري كه حاكي از اهميت اسلام به آرايش و تجمّل براي زن است، حديثي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) است كه حتي به زناني كه شوهران نابينا دارند دستور مي‏دهد خود را با بوي خوش و حنا آرايش كنند. امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه براي شوهر نابينا آرايش كند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب كردن، كه نوعي بوي خوش است.23

از رواياتي كه در اين باب وجود دارند، و تنها بعضي از آن‏ها در اينجا ذكر شدند، مي‏توان نتيجه گرفت كه اگر دين اسلام از تبرّج و خودنمايي زن براي نامحرم نهي كرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتي كه در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمايي داشته باشد، به ويژه اگر در محضر شوهرش باشد. بنابراين، دين اسلام غريزه خودنمايي و تبرّج زن را ناديده نگرفته، بلكه به آن اهميت هم داده است و تلاش كرده زنان علاوه بر دارا شدن زيبايي دروني و اخلاقي، از نظر ظاهري هم جذّاب و زيبا باشند؛ زيرا توجه به آرايش و زيبايي ظاهري نه تنها پاسخي منطقي و صحيح به اقتضاي طبيعي و غريزه آنان در جلوه‏گري و جلب توجه ديگران است، بلكه سبب مي‏شود زن شادتر و بانشاطتر باشد و از اين طريق، شادابي و نشاط را به زندگي خانواده‏اش نيز وارد كند؛ زيرا يكي از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهري زيبا و دلپسند است كه شوهرش را پي‏درپي به وجد آورد و خود نيز از اين طريق به وجد آيد. در نتيجه، كوشش زن در جذّاب بودن و آرايش كردن براي شوهر، ضمن اينكه نياز طبيعي زن به خودنمايي و تبرّج را ارضا مي‏كند، وي را از جلوه‏گري و خودنمايي براي مردان‏نامحرم نيز بي‏نياز مي‏سازد؛ زيرا او براي شوهري خودآرايي كرده است كه حقيقتا به او عشق مي‏ورزد و در دوستي‏اش وفادار است. بدين‏سان، هم نياز غريزي او به آرايش و تجمّل اشباع شده و هم از آفات‏وانحرافات عشق آزاد رهايي يافته و آسيبي به‏سلامت‏رواني‏اووارد نشده است.

خانم لمبروزو در اين مورد، سخن زيبايي دارد: «بدون شك، منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه مي‏توان يافت؛ چه اينكه زن وقتي مرد را به خويش علاقه‏مند و خود را نسبت به او متمايل ديد، منظور اصلي خودنمايي و جلوه‏گري از بين مي‏رود و چون توسعه محيط اجتماعي زن فقط به منظور تمركز تمايلات دروني او به شخص واحد است، هنگامي كه در اين راه توفيق يافت، ديگر احتياجي به آلات فريبنده و مصنوعي نخواهد داشت. چنانچه مشاهده مي‏شود زناني كه به شوهر و اطفال خود علاقه‏مند هستند، بكلي از اين عوالم دور و بركنار مي‏باشند و اگر زني ديده مي‏شود كه اين شيوه را پيشه خود قرار داده است، فقط به اين جهت است كه پاسخ احساسات دروني خويش را نزد همسر خود نيافته است؛ زيرا وقتي كه زن علاقه‏مند گرديد، ديگر حاضر، بلكه قادر به جلب توجه ديگران نخواهد بود.»

3. افراط در غريزه خودنمايي و تبرّج
همان‏گونه كه بي‏توجهي به غريزه خودنمايي و تبرّج براي زن زيان‏بخش است، خودنمايي و تبرّج بيش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نيز زيان‏بخش خواهد بود و سلامت رواني زن را به مخاطره مي‏اندازد. اين مطلب دقيقا مانند اين است كه بگوييم: غذا خوردن براي سلامتي ضرورت دارد، اما زياده‏روي و عدم رعايت قانون غذا خوردن مضر است. در ارضاي نيازهاي رواني نيز بايد جانب اعتدال رعايت شود، زيرا هرگونه زياده‏روي در آن موجب از دست رفتن انرژي رواني انسان مي‏شود و سلامت رواني او را مختل مي‏سازد. البته تفاوتي كه در ارضاي نيازهاي رواني، مثل نياز به خودنمايي و تبرّج در زن، با نيازهاي جسماني مثل نياز به غذا خوردن وجود دارد اين است كه اين‏گونه نيازها سيري‏ناپذيرند و اگر انسان در ارضاي آن‏ها حد افراط را در پيش بگيرد، نه تنها نياز او برطرف نمي‏شود، بلكه روز به روز تشنه‏تر شده، تمام فكر و ذهن او را به خود مشغول مي‏كند. در ارضاي نياز به خودآرايي و خودنمايي نيز همين مطلب وجود دارد؛ يعني اگر زن در توجه به زيبايي ظاهري و خودآرايي افراط كند، كم‏كم به حدّي مي‏رسد كه بيمارگونه به تجمّل و آرايش مي‏پردازد و هيچ‏گاه احساس ارضا و سيري نمي‏كند.

شهيد مطهّري در اين‏باره مي‏نويسد: «روح بشر فوق‏العاده تحريك‏پذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريك‏پذيري روح بشر محدود به حد خاصّي است و از آن پس آرام مي‏گيرد. همان‏گونه كه بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحيه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّك جاه و مقام سير نمي‏شود و اشباع نمي‏گردد، در ناحيه جنسي نيز چنين است. هيچ مردي از تصاحب زيبارويان و هيچ زني از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلي از هوس سير نمي‏شود. و از طرفي، تقاضاي نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدني است و هميشه مقرون است به نوعي احساس محروميت، دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحي و بيماري‏هاي رواني مي‏گردد».24

وست كوت (Westkott) در نقد نظريه كارن هورناي (Karen Horney) كه معتقد بود زنان بايد با خارج شدن از خانه و به عهده گرفتن كارهاي متفاوت در مشاغل گوناگون، هويّت خود را بيابند، مي‏گويد: زنان امروزي ما بين نياز به جلب توجه مردان و دنبال كردن اهداف شخصي خود، گير افتاده‏اند. به همين دليل، رفتارهاي متضادي از خود نشان مي‏دهند؛ گاهي اغواگر و پرخاشگر و گاهي مؤدب و گاهي جاه‏طلب مي‏شوند. زنان امروز بين كار و عشق، دو پاره شده‏اند و در نتيجه، هيچ‏كدام آن‏ها را ارضا نمي‏كند.25

در كتاب روح زن مي‏گويد: زن طوري آفريده شده است كه وابسته به يك مرد باشد و فقط براي او طنّازي و عشوه‏گري كند. به همين دليل، اگر تكيه‏گاهش را نيابد و به تجمّل و جلوه‏گري خود ادامه دهد، دوام نخواهد آورد و نابود مي‏شود، در ادامه، آورده است: «زن همچون بوته نيلوفري است كه طالب چوب خشك يا ديوار لخت و عرياني است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنين چوب و ديواري نيابد، خشك و نابود خواهد شد».26

از اينجا فلسفه و حكمت وجوب پوشش و حجاب براي زن در اسلام مشخص مي‏شود؛ زيرا اين حكم به دليل اينكه نقش اساسي در متعادل كردن غريزه خودنمايي و تبرّج زن دارد، عامل مهمي براي جلوگيري از بخش بزرگي از اضطراب‏ها و دغدغه‏هاي فكري زن محسوب مي‏شود؛ زيرا آزاد بودن زن در خودآرايي و به نمايش گذاردن جلوه‏هاي زنانه در جامعه، موجب افراط در تجمّل و توجه به زيبايي‏هاي ظاهري مي‏شود، كه اين توجه افراطي مي‏تواند سبب بروز اختلال‏هاي رواني در زن شود.

توضيح مطلب اين است كه وقتي زن مكشوف و آرايش كرده در بين مردان ظاهر مي‏شود، طبعا عده‏اي خوششان مي‏آيد و او را مورد تحسين و تكريم (ظاهري) قرار مي‏دهند. به همين دليل، دايم سعي مي‏كند وضع ظاهري خود را طوري قرار دهد كه بيشتر موردپسند آن‏ها واقع شود. معمولا اين‏گونه زنان و دختران براي اينكه زيباتر شوند، هر روز وقت زيادي را صرف آرايش و تقليد از مدهاي جديد مي‏نمايند. اين روند مي‏تواند ناراحتي‏هاي رواني زيادي براي آنان ايجاد كند؛ زيرا به دليل اينكه هميشه كارها به دلخواه پيش نمي‏رود، باعث بروز نگراني‏هايي براي آن‏ها مي‏شود. براي مثال، اين تصور كه آيا با صرف اين‏همه وقت و هزينه مالي، توانسته‏اند جلب نظر ديگران بكنند و مورد پسند آنان شوند يا به عكس، مورد تمسخر و تحقير آنانند، مي‏تواند دايم ذهن آن‏ها را به خود مشغول كند و آن‏ها را به موجوداتي نگران تبديل نمايد. دليل ديگري كه مي‏تواند به نگراني آن‏ها بيفزايد اين تصور است كه هر لحظه ممكن است رقيبي زيباتر از راه برسد و شكار آن‏ها را بربايد. و سرانجام، دليل ديگري كه باعث ناراحتي و استرس براي آن‏ها مي‏شود اين است كه مي‏بينند به مرور زمان، از زيبايي‏هايشان كاسته مي‏شود و زنان جوان‏تر و زيباتر جاي آن‏ها را مي‏گيرند و نقش آن‏ها را در ربودن دل‏ها كمتر مي‏كنند. گرچه آن‏ها براي اينكه در اين رقابت، ضعف خود را جبران كنند، دست به كارهاي گوناگوني مي‏زنند: تنوّع‏طلبي بيشتر در لباس و آرايش و افراط در جلوه‏گري و خودآرايي؛ ولي نتيجه چنداني برايشان ندارد.

وقتي زن در اثر آزادي در خودآرايي و جلوه‏گري به چنين احساسي رسيد، به زودي متوجه مي‏شود كه در اين رقابت، ديگر توان مقابله با زنان زيبا و جوان را ندارد، بخصوص وقتي پا به سن مي‏گذارد اين احساس تلخ در او بيشتر مي‏شود؛ زيرا مشاهده مي‏كند همان مرداني كه چندي پيش خريدار نازها و كرشمه‏هاي او بودند، ديگر حاضر نيستند با او مراوده داشته باشند و بهاي چنداني به او نمي‏دهند. اينجاست كه دچار افسردگي و اضطراب مي‏شود و حتي گاه ديده شده است كه برخي زنان دست به انتحار مي‏زنند.

كتاب چهره عريان زن عرب مي‏نويسد: «زيبايي، به نمايش برجستگي‏هاي بدن و آرايشي كه اضطراب دروني و فقدان اعتماد به نفس را پنهان مي‏كند، نيست، بلكه پيش از هر چيز مديون قدرت تفكر، سلامت جسم و كمال نفس است. چه بسيار دختراني كه به سبب شوق دست‏يابي به نشانه‏هاي مقبول زيبايي و زنانگي، به اختلالات رواني و اضطرابات گوناگون دچار گرديده‏اند. گمان و تصور يك دختر اين است كه زندگي و آينده‏اش به اندازه بيني و يا خميدگي مژه‏هايش بستگي دارد تا آنجا كه حتي يك ميلي‏متر كوتاهي طول مژه نيز مي‏تواند به مسئله‏اي جدّي و بحراني واقعي در زندگي او تبديل شود».27

آنچه اين مشكل را حادتر مي‏كند اين است كه زنان بدحجاب خيلي زودتر از زنان ديگر زيبايي خود را از دست مي‏دهند؛ زيرا در پزشكي اثباب شده است كه برهنگي اعضاي زن در محيط گرم يا سرد، سبب به هم خوردن تعادل چربي‏هاي زير پوست شده، لطافت و ظرافت و صافي عضلات را مبدّل به ناهمواري و مردانه شدن آن‏ها مي‏كند. علاوه بر اين، وقتي زن تمام زيبايي‏هاي خود را در معرض تماشاي عموم قرار داد، ديگر چيزي براي جلب نظر ندارد. بنابراين، بدحجابي، هم از جهت جسمي و هم از جهت رواني، از زيبايي زن مي‏كاهد و اين خود عاملي در تشديد سرخوردگي و ناراحتي زن مي‏باشد. اما به عكس، رعايت حجاب سبب افزايش زيبايي زن مي‏شود. در روايتي، امام علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «عفّت و حجاب سبب افزايش و رشد زيبايي مي‏شود.»28 و نيز در روايتي ديگر مي‏فرمايد: «پوشش و حجاب براي حال زن بهتر است و سبب دوام زيبايي او مي‏شود.»

 

منبع: سايت قبس, مجله معرفت , شماره 87 ( ويژه‌نامه روان شناسي)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: روانشناسی وفرآن
برچسب‌ها: روانشناسی قرآنی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی