ب) آرامش طبیعی
آرامش طبیعی، آرامشی است که برخی از پدیده های طبیعت در انسان ایجاد می کنند. شکی نیست که خواب شب، در انسان آرامشی پدید می آورد که در خواب روز نیست. بسیار دیده شده است که برخی از این که شب را به خوبی نگذرانده اند شکایت می کنند. گلایه ایشان بر این محور است که چون شب خوبی نداشته و استراحت نکرده اند، اکنون با نوعی اضطراب و نگرانی روز را به سر می برند. ازنظر علمی ثابت شده است که، خواب شب بر نظام عصبی انسان تأثیر می گذارد. قرآن به این مسأله اشاره کرده و یکی از عوامل طبیعی آرامش را شب برشمرده است. به این معنا که نه تنها خواب شب بلکه خود شب عاملی برای ایجاد آرامش در انسان است. (یونس آیه۶۷ و نمل آیه۸۶ و قصص آیه۷۳ و غافر آیه۶۱ و نبا آیه۱۰و ۱۱ و فرقان آیه۴۷) انسان هایی که در مناطق شمالی زمین زندگی می کنند و از شب برخوردار نیستند به آرامشی که در انسان های مناطق دیگر وجود دارد، دست نمی یابند. از دیگر عوامل طبیعی آرامش می توان به خانه و مسکن اشاره کرد. انسان در خانه خود آرامشی را احساس می کند که در جاهایی دیگر به آن دست نمی یابد. (نحل آیه۸۰) چنان که همسرگزینی نیز به عنوان عاملی طبیعی از چنین اقتدار و قدرتی برخوردار می باشد و انسان در کنار همسر به آرامش خاصی دست می یابد که در جایگاه دیگر و با عوامل دیگری فراهم نمی آید. (روم آیه۲۱ و اعراف آیه ۱۸۹).
ج) آرامش روانی
از دیگر انواع و اقسام آرامش می توان به آرامش روانی اشاره کرد. به معنای این که عامل رسیدن به نوعی آرامش در انسان را باید آرامش روانی دانست. انسان به طور طبیعی خواستار رهایی از نقص و رسیدن به کمال است. می کوشد تا توانایی ها و استعدادهای خویش را آشکار سازد و همه را به کمال برساند. از این رو هرگز از تلاش دست برنمی دارد و حالات خود را متحول و دگرگون می سازد. هرگاه به مرتبه ای می رسد باز دست از تلاش برنمی دارد؛ زیرا آن را کامل نمی بیند و مرتبه و مرحله فراتر آن را چشم می دارد. این گونه است که حالتی از تشویش در او پدیدار می گردد و آرامش را نمی یابد. هرگاه به مرتبه ای که آن را کامل می دانست می رسد درمی یابد که مرتبه و مرحله ای فراتر از آن نیز هست و این گونه است که حالت آرامش از او سلب می گردد. به سخنی چون در پی کمال منطق است و به آن دست نمی یابد، به آرامش مطلق نمی رسد. قرآن این مساله را امری طبیعی می داند و برای رهایی از آن پیشنهاد می دهد که یاد خدا را در خود تقویت کند تا از نگرانی رهایی یافته و به نوعی از آرامش و اطمینان دست یابد.(رعد آیه ۲۸)
علامه طباطبایی(ره) آرامش روانی را از حالات انسان حکیم و صاحب اراده و از ویژگی های مراتب والای ایمان شمرده است. وی بر این باور است که انسان بر پایه غریزه فطری تعقل در کار و استدلال عقلی و در نظر گرفتن مصالح و مفاسد عمل می کند، این حالت تا زمانی که خواسته های نفسانی در آن خللی ایجاد نکند، نفس انسانی را در حال آرامش نگه می دارد ولی گرایش های نفسانی موجب می شود تا آرامش از او سلب شود. بنابراین مانع آرامش و یا عامل مهم اضطراب و نگرانی را باید در خواسته های نفسانی جست. خواسته های نفسانی است که آدمی را از راه عدالت و تعادل دور می سازد و به تجاوز و فسق و فجور و عبور از حدود الهی می کشاند. بنابراین برای بقای آرامش و جلوگیری از ایجاد عامل نگرانی می بایست همواره عدالت و تعادل را مراعات کرد و به تعبیر قرآنی گرفتار گناه نشد. گناه به عنوان ابزار نفس موجب می شود تا عدالت و تعادل از میان برود و آرامش از انسان سلب گردد. از این روست که قرآن گناه را عاملی برای ایجاد نگرانی و شک و تردید در انسان شمرده است.(توبه آیه ۴۵)
به نظر می رسد که آرامش روانی در آرامش اعتقادی تأثیر گذار است (رعد آیه ۲۷ تا ۲۹) چنان که در بحران های روحی و اجتماعی جامعه باید به سراغ این مهم نیز رفت. (قصص آیه ۱۰ و شعراء آیه ۶۱ و ۶۲ و نیز کهف آیه ۱۴).
¤ عوامل آرامش
قرآن برای ایجاد آرامش روانی و سلامت روحی انسان، عوامل متعددی را برشمرده است. در ورای همه این عوامل، خداوند به عنوان منشای ایجادی آن مورد توجه و تأکید است. به این معنا که هر یک از عوامل یاد شده در صورتی موثر و تأثیرگذار خواهد بود که خداوند به عنوان منشأ و سرچشمه آرامش مورد نظر قرار گیرد. در حقیقت این عوامل به صورت اعدادی و بستر و یا علت ناقص و یا علت طولی عمل می کنند و در فرا و ورای همه این عوامل آن چه در حقیقت تأثیر می گذارد خداوند است.
در قرآن از همسر، خانه، شب و یادکرد خدا به عنوان علل و عوامل ایجادی آرامش یاد شده است. حتی در برخی از آیات به چیزهایی مانند تابوت برای بنی اسرائیل به عنوان علت سکون و آرامش سخن به میان آمده است. البته علامه طبرسی(ره) در تفسیر خود آرامش ایجاد شده را به تابوت نسبت نمی دهد، بلکه می نویسد که این آرامش به جهت حضور خداوند در پس بازگشت تابوت پدیدار شده، به وجود آمده است؛ زیرا بنی اسرائیل با دیدن و بازگشت تابوت به میان قوم دریافتند که اراده خداوندی در پس این بازگشت تابوت است و خداوند به طور مستقیم آنان را مورد توجه و عنایت خاص خود قرار داده است. این اطمینان، از عنایت خدا نسبت به قوم موجب شده است که بنی اسرائیل آن را نشانه هایی از حمایت و رحمت خاص خدا بدانند و به آرامش دست یابند.
علامه طباطبایی(ره) پس از نقل برخی از اقوال، آن ها را قابل تاویل دانسته و می نویسد: منظور از سکینه و آرامش در آیه ۲۴۸ سوره بقره، روح الهی است که به قلب انسان، آرامش و به جان آدمی نوعی ثبات و استقرار می بخشد. این روح الهی، مرتبه ای از کمالات نفس و جلوه ای از روح ایمان است. دلیل علامه بر این تاویل این است که خداوند در آیات دیگری از سکینه به روح تعبیر می کند. (مجادله آیه ۲۲) این معنا در تفسیر روایی منقول از اهل بیت(ع) نیز آمده است. البته علامه در تفسیر آیه ۴ سوره فتح درباره سکینه و آرامشی که خداوند در دل های مومنان می افکند می نویسد که هر انسانی در زندگی به نیرویی روحی و روانی برای حرکت و فعالیت خود نیازمند است که خداوند آن را در دل ها قرار می دهد. این آرامش و سکینه به ویژه در هنگام سختی ها و دشواری بیش تر خود را می نمایاند.
علامه باتوجه به انتساب این نوع آرامش به خدا در آیات متعدد قرآنی و پیوند استوار آن با مساله ایمان و تقوا نشان می دهد که معنای خاصی از آرامش در این آیات مورد نظر است که ویژه مومنان و اهل تقوا و اصطلاح خاص قرآنی است. از این رو سکینه را آرامش و حالتی الهی و نوع ویژه ای از آرامش می شمارد که تنها بر دل های پاک و جان های پرهیزگار فرود می آید و همواره موجب تثبیت ایمان مومنان و افزایش روح تقوا در ایشان می شود. از این رو باید گفت که سکینه آرامشی خاص ویژه مومنان در مراحل عالی است و دیگران از آن بهره ای نمی برند. (المیزان ج ۹ ص ۲۲۲)
نظرات شما عزیزان: