بزرگترهای ما هنگامی که بچه بودیم و حرفی را بارها میزدند و گوش نمیدادیم میگفتند «زبانمان مو درآورد». حالا قضیه دولتهای ایران است؛ این دولت و آن دولت یا دولت و بخشهای دیگر حکومت هم ندارد. همه بر یک روال بودهاند. همهاش علیه رسانهها معترضند و میگویند، خبر ما بد نقل شده، شایعه است، منظورمان این نبود، دروغ میگویند و... ولی هیچگاه به خودشان نمیپردازند که این چه طرز اطلاعرسانی است که دارند؟ از یک جلسه که بیرون میآیند، هر کس به صورت شفاهی هر حرفی را میزند. مفاهیم تعریف نشده است. کسی نیست که به صورت مستمر پاسخگوی پرسشها باشد. باید گفت که زبان منتقدان در این باره مو در آورده از بس گفتند و نقد کردند و تذکر دادند و مسوولان کشور نشنیدند. به قول شاعر: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست/ آنچه البته بجایی نرسد فریاد است.
اجازه دهید کمی پیشتر برگردیم. هنوز دعوا است که آیا میخواستند قم را قرنطینه کنند یا خیر؟ اگر بلی، چه کسی مانع شده است؟ تا حالا افرادی در این زمینه ادعاهایی مطرح کردهاند. معلوم نیست، چقدر درست است و چقدر نادرست؟ در نهایت هم یک نفر نمیآید به طور دقیق بگوید که در کدام جلسه چنین موضوعی در دستور قرار داشته و چه کسانی چه نظراتی داشتهاند و جمعبندی چه بوده است؟ خب هنگامی که مساله به این مهمی روشن نمیشود، هر کس از ظن و گمان خودش به ماجرا میپردازد. هنوز هم یک نام معین در این مورد ذکر نشده است. لذا هر کس برحسب ذهنیت و علاقه خودش هر کسی را که دوست داشت، تبرئه یا متهم میکند. در موضوع سیاستهای روزهای اخیر نیز همین وضعیت مشاهده میشود. همه شفاهی سخن میگویند. به جای آنکه از روی متن مکتوب سخن بگویند. به علاوه افراد گوناگون در مورد همه چیز حرف میزنند.
بعد مردم و دیگران را متهم میکنند که چرا چنین برداشتی داشتید؟ باید در اظهارنظر از کلمات دقیق استفاده کرد. خلوت کردن خیابانها چه معنایی دارد؟ آن هم در شرایطی این سخنان گفته شده و فردای آن شلوغترین روزهای اخیر را شاهدیم. یکی میگوید شهر خلوت میشود، دیگری که معلوم نیست چه جایگاهی دارد آن را به نوع دیگری تفسیر میکند. نفر سوم آن را به طور کامل رد میکند.
نه فقط کرونا، بلکه در زلزله، سیل، تنش در روابط خارجی و سقوط هواپیما، افزایش قیمت بنزین، اعتراضات بعد از آن در همه موارد ضعف شدید اطلاع رسانی را شاهدیم. چه باید کرد؟
۱- اول اینکه در هر حادثهای بلافاصله باید سخنگوی اصلی آن رویداد معلوم شود. هیچ شخص دیگری نمیتواند به جز او مواضع رسمی را بیان کند. افراد میتوانند نظر دهند، ولی نظر و مواضع رسمی فقط از یک جا باید باشد. البته دیگرانی که حرف میزنند نیز نمیتوانند مسوولان دولتی مرتبط باشند. مگر آنکه نظر آنان صددرصد در جهت مواضع سخنگو باشد.
۲- سخنگو باید محتوای موضع خود را مکتوب ارایه کند. اینکه شفاهی و با کلمات کشدار و تعریف نشده موضعگیری شود جز تشتت نتیجه دیگری ندارد.
۳- سخنگو یا همکارانش باید همواره در دسترس رسانههای اصلی باشند. این طور نیست که امروز برود و فردا بیاید. باید میز خبری درست کرد و سخنگو یا همکارانش هر لحظه برای پاسخگویی آماده باشند. در این صورت دیگر کسی نمیتواند از قول فلان خبرگزاری خبری را جعل کند و دو ساعت در فضای مجازی بگردد و بعد تکذیب شود. این وضع به زیان برنامهریزی برای حل بحران است.
نظرات شما عزیزان: