این یک خدای سکولار است!
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21519
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 22378
بازدید ماه : 75656
بازدید کل : 10467411
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 19 / 12 / 1398

منادیان سکولاریزم در جهان اسلام برای اینکه حساسیت مردم را مهار کنند و خط مبارزه با قوانین اسلامی و فکر حکومت اسلامی را با حداقل تنش از صحنه حذف کنند با یک مقدار تضعیف عبارات و حقه های سینمایی، به افکار عمومی می فهمانند که حکومت سکولار با دین ضدیت ندارد، از آن نترسید، منتها کاری که می کند این است که دین را نه مبنای مشروعیت خود قرار می دهد نه مبنای عمل خود. دین را ریشه کن نمی کند بلکه جلوی ظهور حاکمیت دین را در عرصه های عمومی و امور پابلیک می گیرد. حکومت سکولار تنها کاری که می کند این است که برای حاکمیت، تفسیر دینی نخواهد داشت و مبنای سیاست گذاری و عمل حاکمیت را منابع دینی نخواهد دانست، بلکه هم اصل مشروعیت را و هم اهدافش را بر منابع غیر دینی مستقر می کند و گرنه قصد ریشه کن کردن دین را ندارد.

می گویند ضد مذهب نیستیم غیر مذهبی هستیم. ما دنبال حکومت ضد دینی نیستیم ما دنبال حکومت غیر دینی هستیم، و دشمنی با دین و دینداران نداریم. می گویند ما با خدا به عنوان سوژه ای برای نیایش مبارزه نمی کنیم اما خدا به عنوان قانون گذار باید صحنه را ترک کند. می گویند خدا بماند اما در خانه خودش. تشریف داشته باشند منتها در امور زندگی و معاش ما دخالت نکند. به عبارت دیگر خدا را عبادت می کنیم اما اطاعت نمی کنیم.

می گویند دین باید از دست ما مصون باشد برای اینکه وقتی دین را از صحنه سیاست خارج کنیم با این کار یک امر قدسی را از آلوده شدن به امور غیر قدسی و دنیوی بر کنار داشته ایم. یعنی این یک کار خیلی بهداشتی و به نفع دین است.

می گویند اگر ما خدای خالق را بپذیریم، خدای شارع و قانون گذار را حتما نخواهیم پذیرفت. خدای خالق که شارع و قانون گذار نباشد ضرری برای منافع کسی ندارد. هر کسی بخواهد او را می پرستد و هرکس نخواهد نمی پرستد و این تقدس و خشیت مال داخل مسجد و کلیسا است. این ها را وارد عرصه عمومی نکنید. اخلاق خصوصی غیر از اخلاق عمومی و اخلاقی است که باید با آن حکومت کرد.

این شعار پدر سکولاریزم یعنی ماکیاولی است. می گفت با اخلاق خصوصی یعنی اخلاقی که برای انسان فضیلت و رذیلت تعریف می کند نمی توان حکومت کرد. فضیلت ها و رذیلت های فردی افراد، غیر از فضیلت و رذیلت جمعی است.

این ها فرامینی است که هم اکنون در مورد دولت دینی دارد تعقیب می شود تا او هم به این امر، تن بدهد. البته با حفظ شعار مذهبی و حفظ ظاهر، یعنی از درون خالی شود. این مربوط به الان هم نیست، از سال ها و روزهای اول انقلاب این خط در مقابل انقلاب و خط امام حضور داشت و فعالیت می کرد. در یک دوره هایی هم در اول انقلاب وارد حکومت شد. این خط هیچ وقت نمرده و هنور هم زنده است و در دهه اخیر تقویت و احیا شده و دوباره در حال فعالیت و سرباز گیری است. می آید تا دوباره شانس خودش را آزمایش کند.

تعریف سیاست مدرن چیست؟ وقتی گفتیم فضیلت ربطی به سیاست ندارد و یک سیاست مدار نباید به دنبال اجرای عدالت و تأمین فضیلت باشد و فقط باید دنبال قدرت باشد، معنی آن چیست؟ یعنی سگ ها به جویدن یکدیگر بر سر لاشه ها مشغولند. این تعریف سیاست و قدرت در آن منطق خواهد بود و طبیعی است با این تعریف ها سیاست مدرن، غیر مقدس است.

می گویند ارزش ها و مقدسات را وارد بحث ها و منازعات سیاسی نکنید. آنها را آلوده به دنیا نکنید. بگذارید روی طاقچه بمانند. باید آنها را انبار کرد تا برای روز مبادا مصرف کرد. ارزش ها را کنار بگذاریم تا یک وقتی اگر لازم شد از آن ها استفاده کنیم. قرار نیست توسط این ها حکومت کرد. قرار نیست بر اساس اینها بازار مسلمین را سازمان داد. قرار نیست بر اساس اینها نظام رسانه ای و آموزشی کشور بازسازی شود. قرار نیست رابطه کارگر و صاحب کار، پول و کار بر این اساس تنظیم شوند. در این جا سلسله به جای ولایت، قدرت به جای عدالت و غریزه به جای فضیلت اصل می شود.

این تعریف دولت سکولار و سیاست مدرن است. همه ی اختلافات و درگیری ها و دوستی ها و دشمنی ها بر این پاشنه می چرخند. در این جدول محاسبات هر لحظه ممکن است دوست ها دشمن بشوند و دشمنان دوست. وقتی ملاک بر سر کار آمدن یا نیامدن، بر سرکار ماندن یا نماندن من می شود، دیگر معلوم است تمام آن درگیری هایی که بر اساس حق و باطل ایجاد شده و خاک ریزهایی که بر این اساس صدها هزار نفر در آن شهید شدند باید جمع بشوند و در جهت دیگری چیده بشوند. برای اینکه دیگر قرار نیست بر سر اصول و حقایق با کسی بجنگیم. دیگر قرار نیست دوستی ها و دشمنی های ما عقیدتی باشد. بلکه همه ی دوستی ها و دشمنی ها بر اساس منافع ما و قدرت ما بر قرار خواهد شد. این یعنی سکولاریزه شدن حاکمیت.

می شود گفت دین من و دین تو، اما چیزی به نام منکر عمومی نداریم که بخواهیم امر و نهی کنیم. در این راه، جهاد، شهادت، تشکیل حکومت، اجرا و اقامه حق با تعریف دینی بی معنی خواهد شد. وقتی اهرم را روی مبنا و اصل یک تفکر گذاشت و آن را جابه جا کرد یک مرتبه همه چیز با هم معنایش را از دست می دهد.

مخرج مشترک همه این تلاش ها این است که خدا قیم ما نیست. خدا حق دخالت در زندگی ما، اقتصاد ما، سیاست ما، حکومت ما و معاش ما را ندارد. ما خدا را نیایش می کنیم به شرط اینکه در زندگی ما دخالت نکند.

این یک خدای سکولار است، خدا حق ندارد حقوق را معلوم یا محدود بکند. خدا نباید وظایفی برای ما تعیین بکند. ما خدای تکلیف نمی خواهیم. خدایی را می پذیریم که ما را همان گونه که هستیم، بپذیرد. یعنی بدون تکلیف به جهاد با نفس و جهاد با دشمنان خدا.


منبع:
سایت شهید آوینی، مقاله "این یک خدای سکولار است!"؛ نوشته حسن رحیم پور ازغدی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی