در روایت صحیحی وارد شده است كه «الغنی مما قال ا... عزوجل: «و من الناس...» ، یعنی غنا از مواردی است كه خداوند در قرآن فرموده عده ای از مردم....
در روایت صحیح دیگری آمده است: «الغنی مما وعدا... علیه النار و تلا هذه الایه» ، یعنی غنا از آن مواردی است كه خداوند وعده آتش داده است.آن گاه آیه فوق را تلاوت فرمود.
در آیاتی نظیر آیه «واجتنبوا قول الروز»، از سخن باطل دوری گزینید. در روایتی آمده است: «قول الروز الغنی» و در آیاتی نظیر آیه «والذین هم عن اللغو معرضون» ، مومنان كسانیاند كه از لغو دوری می نمایند. در بعضی از روایات آمده است كه «عن الغنی و الملاهی».
در روایات صحیح و مستقلی نیز به حرمت غنا تصریح شده است مانند «الغناء مما وعدا... علیه النار»
، غنا از چیزهایی است كه خدا برآن وعده جهنم داده است. روایات باب غنا در وسائلالشیعه حدود 50 مورد است.
در مجموع آیات و روایات حرمت غناي لهوي قطعی است، ولی غنا در تعریف شرعی آن با غنا در عرف تفاوت دارد و فقهای بزرگ بعضی به صراحت فرمودهاند. غنا در عرف اعم از غنای لهوی و غیرلهوی است، ولی غنای حرام در شرع غنای لهوی است. بعضی عالمان تصریح كردهاند غنا همان موسیقی و موسیقی همان غناست ، ولی بعضی دیگر لفظ موسیقی را بر آهنگ حاصل از ابزارهای موسیقی می دانند، یعنی هر غنا، موسیقی هست، ولی هر موسیقی، غنا نیست و كاربرد امروزي نيز همين است.
لغویون در مفهوم «غنا» مطالبی را ذكر كردهاند كه عبارت است از «صدای شادی آفرین» ، «آواز خوش و طرب انگیز» ، «صدای كشیده و زیبا كه در گلو غلتانده شود» ، «صدایی كه طرب آور باشد» ، و منظور از طرب «یك نوع سبكی است كه از شدت شادی یا اندوه به وجود آید».
امام خمینی (ره) می فرمایند: «صدایی كه به صورت آواز در گلو بچرخاند یا آنچه در عرف غنا گویند گرچه طرب آور نباشد، صدای لهوی، صدای اهل فسق و گناه و آنچه با مجالس لهو سازگاری دارد، آنچه با آلات لهو و لعب سازگاری دارد، صدای آماده شدن برای مجالس لهو و لعب، صدای برانگیزاننده شهوت جنسی، صدای در بردارنده چرخش در گلو و طرب آور، صدایی كه به گونه ای است كه در اكثر مردم طرب انگیزد و طرب آن سبكی و سستی است؛ به طوری كه عقل در آن حالت از بین برود، صدایی كه زیبایی ذاتی دارد؛ به گونه ای كه اكثر مردم را تحت تاثیر طرب خود قرار دهد» .
عالمان دینی عموما لهوی بودن غنا را موجب حرمت میدانند ولی بعضی لهوی ومطرب بودن را موجب حرمت دانسته اند .
در معناي لهو شايد دقيقترين معنا همان سخن مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر ارزشمند «المیزان» نوشته است، ميباشد: «كلمه لهو به معنای هر چیزی كه آدمی را از مهمش باز بدارد، [است]، و لهوالحدیث آن سخنی است كه آدمی را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد مانند حكایات خرافی و داستانهایی كه آدمی را به فاسد و فجور می كشاند و یا از قبیل سرگرمی به شعر و موسیقی و مزمار و سایر آلات لهو است كه همه اینها از مصادیق «لهوالحدیث»اند. (لیضل عن سبیل ا... بغیر علم) به مقتضای سیاق این است كه مراد از سبیل ا... قرآن كریم ومعارف حقه از اعتقادات و دستورالعملها مخصوصا داستانهای انبیا و امم گذشته بوده است» .ومنظور از غنای لهوی سازگاری آواز وآهنگ با مجالس فساد می باشد.
آیت ا... خویی در این باره می فرمایند:
«غنا برحسب معنای لغوی از غنای حرام وسیعتر است و همه صداهای خوش را در برمی گیرد و به همین جهت در بعضی از روایات به غنا در قرآن فرمان داده شده است» .
ونیز در پاسخ به سوالی كه موسیقی كلاسیك در آرامش اعصاب موثر است و بعضی پزشكان برای درمان آن توصیه می كنند در صورتی كه مناسب مجالس اهل گناه نیست، آیا شنیدن آن جایز است، می فرمایند اشكال ندارد.
از دقت در تعریف اهل لغت و نیز تعریف عالمانی چون امام خمینی(ره) از غنا و تصریح عالماني چون آیت الله خویی فهمیده می شود كه غنا در عرف بر دو نوع است: نوعی صدای خوش كه مانعی ندارد و نوعی صدای خوش مطرب است كه موضوع حرمت شرعی قرار گرفته است. غنا در اصطلاح شرع نوعی ویژه از غنای عرفی را در بر می گیرد و به همین دلیل سفارش شده است قرآن را با غنا بخوانید. این صدای خوبی است كه عرف آن مطرب نمی داند والا اگر قرآن نیز به گونه ای مطرب خوانده شود، حرام است.
فقها بر مبنای فوق آن غنا و موسیقی را كه در شرع ویژگی های آن ذكر شده است، حرام اعلام كرده اند، منتهی بعضی از علما گمان كردهاند امكان ندارد در خارج غنا و موسیقی ای باشد كه طرب آور و لهوی نباشد، لذا حكم به حرمت غنا به طور مطلق دادهاند.
فقیه برجسته صاحب جواهر می فرماید: «از كسبهای حرام غنا است كه هیچ اختلافی در آن نیست، بلكه اجماع و اتفاق علما بر آن دلالت دارد و روایاتی وجود دارد كه بیان كننده آن است كه غنا عبارت از لغو و لهو و باطل است كه در قرآن از آنها نهی شده است. بنابراین دلیلهایی از قرآن، سنت و اجماع بر حرمت غنا دلالت دارد به طوری كه حتی می توان گفت از ضروریات مذهب شیعه حرمت غنا است ».
شیخ انصاری نیز می فرماید: «صدای لهوی باطل، حرام است » و «صدای لهوی باطل در خارج در همه نمونه های غنا محقق است». به نظر می رسد این دو بزرگوار به غنا در اصطلاح شرع – كه در روایات به ویژگی های آن اشاره شده است- و نیز به حرمت آن كه قطعی است، توجه داشته اند، ولی عالمان دیگری به غنا از نظر عرف توجه نمودهاند و حكم به تفصیل بین غنای لهوی و شهوانی و غنای غیر لهوی دادهاند. از دیدگاه این علما دو نوع غنا در خارج و در عرف دیده می شود: نوعی غنای لهوی باطل و نوعی غنای غیر لهوی. از جمله این افراد محدث كاشانی است كه می فرماید: «آنچه از روایات به دست می آید حرام بودن غنا و... به غنای دوران بنی امیه اشاره دارد، از جمله غنای زنان آواز خوان كه كلام باطل بر زبان جاری می كردند و... حرام است.» و در جای دیگر می فرماید: «جایز است قرآن را با غنا خواندن و روایاتی كه در مورد نهی از غنا آمده است، در مورد آوازهای اهل گناه و فسق است كه در زمان امامان، این نوع غنا در میان خلفای اموی و عباسی و مردم فاسق رواج داشته است» .
بعضی عالمان به دلیل دو دسته روایات در باب غنا بنا بر قاعده «الجمع مهما امكن اولی من الطرح» به جمع بندی آنها پرداختهاند. محقق سبزواری در این باره می فرماید: «به نظر ما در حرمت غنا اختلاف نیست و روایاتی كه دلالت بر حرمت آن دارند بسیار است... ولی روایاتی وجود دارد كه جایز است و بلكه مستحب است قرآن را با غنا خواندن. پس جمع بندی این روایات این است كه غنای لهوی كه زنان آواز خوان در مجالس گناه می خوانند و حتی قرآن را با آن لحن بخوانند، حرام است .»
روایات زیر نمونه هایی است كه این گروه فقیهان را به حلال بودن نوعی غنا نظر دارند؛ روایاتی كه صدای خوش وزیبا مدح شده است: «ان من اجمل الجمال الشعر الحسن ونغمه الصوت الحسن» . از زیباترین زیباییها موی نیكو و آهنگ و آواز زیباست.
و نیز روایاتی كه به توصیه به نوعی شادی و صدا در مجالس عروسی شده است. «قال اجتاز نبی (ص) بدار علی بن هبار فسمع صوت دف. فقال: ماهذا قالوا علی ابن هبار اعرس باهله حسن هذا النكاح لا السفاح ثم قال (ص) اشیدوا بالنكاح و اعلنوه بینهم و اضربو علیه بدف، فجرت السنه فی النكاح بذلك» ، پیامبر از در خانه علی بن هبار می گذشت، صدای دایره شنید، پرسید این سرو صدا چیست؟ گفتند: عروسی علی بن هبار است. پیامبر فرمود: این برای ازدواج نیكوست، نه برای كارهای بیهوده. ازدواج را محكم بگیرید و بین خودتان اعلام كنید و در آن دایره بزنید و این را سنت ازدواج قرار دهید.
اساسا اینكه انسان از شعری خوشش بیاید یا از آوازی لذت ببرد، در اسلام حرام نیست. بسیاری از مشركان و اهل كتاب گاه تنها با شنیدن آهنگ زیبای قرآن، ایمان آوردند. پیامبر فرمود: «هر چیزی را زیوری است و زیور قرآن صدا و آهنگ خوش است.» و بنابر روایاتی، همه پیامبران دارای صدای خوش بودهاند و داوود (ع) هفته ای یك روز برای خواندن زبور به صحرای بیت المقدس می رفت و همه مردم برای شنیدن صدایش گرد او جمع می شدند و او با چنان آهنگ دلنشین و زیبایی می خواند كه وحوش و پرندگان نیز مانند انسانها دور او جمع می شدند.
حتي نميتوان هر ترجيع (چرخاندن) صوت در گلو را غنا دانست. زيرا روايت زير كه امام باقر(ع) ميفرمايند «و رجع بالقرآن صوتك فان الله عزوجل يحب الصوت الحسن يرجع فيه ترجيعا» قرآن را با ترجيع بخوانيد.
در روایتی آمده است: «سال رجل علی بن الحسین (ع). عن شراء جاریه لها صوت، فقال: ما علیك لو اشتریتها فذكرتك الجنه» ، شخصی از امام درباره خریداری كنیزی آوازه خوان سوال كرد، امام فرمود مانعی چون تو را با خواندنش به یاد بهشت می اندازد. یا روایتی كه امام نقل شده است: «سالته عن الغنا، هل یصلح فی الفطر والاضحی و الفرح قال (ع) لاباس به مالم یعص به» ، از غنا و آواز در عید فطر و قربان و شادیها پرسیدم. امام فرمود: مادامی كه به گناه منجر نشود، مانعی ندارد. صاحب مفتاح الكرامه روايات متعارض غنا را شامل 12 روایت را بر مباح بودن و 25 روایت را بر حرام بودن دانسته است و نیز صاحب مسالك در هر دو دسته از روایات صحیح وجود دارد و باید بین آنها جمع كرد. استثنا شدن برخی از انواع غنا از شمول حكم حرام مانند غنا در عروسیها، گویای آن است كه غنا دو قسم لهوی و غیرلهوی است.
برخی دیگر از فقیهان از شیوه دیگر كه غنا عرفی غیر از غنای شرع است، به تفكیك غنای حلال و حرام پرداخته اند؛ از جمله محدث كاشانی و محقق سبزواری فرموده اند: «غنا در عرف دو قسم است: قسمی غنای لهوی است كه شرع آن را حرام اعلام كرده است و قسمی غیر لهوی كه مانعی ندارد.»
و امام خمینی (ره) می فرمایند: «عبارت كاشانی ظاهر است و بلكه صراحت دارد در این كه غنا دو قسم است: یك قسم آن ذاتا حرام است و قسم دیگر حلال.» .
عالم بزرگ سید محمد ابراهیم بحرانی كه خود در فن موسیقی دست داشته، می نویسد: «ما و همه كسانی كه به تفصیل نظر داریم، یعنی غنا را دو قسم، غنای حلال و غنای حرام قائلیم، می گوییم غنای ممنوع صداهای لهوی بوده كه كنیزكان خوش صدا از خود در می آوردهاند و مردان فاسق آنان را همراهی می كردهاند و با دایره و امثال آن تزیین می شده است» .
اختلاف نظر در دیدگاه های عالمان دینی در این موضوع، ناشی از «شیوه احتياطی برخی از فقها در مقام بیان احكام موضوعات – كه با شرایط زمانشان منافاتی نداشت – سبب شد كه آراء و نظریات كارشناسی دقیق و علمی در شناخت موضوعات و حوادث واقعه براساس منابع معتبر و به دور از عوامل ذهنی و خارجی مورد بررسی قرار نگیرد. پس بر ظاهر روایات بدون توجه به دسته معارض با آنها، جمود بسنده و حتی از تجدید نظر خودداری گشت. موسیقی غنایی از مصادیق بارز این سخن است، زیرا فقیهی كه خود كارشناس نیست و یا از نظر فرد متخصص استفاده نمی كند، در مقام استنباط دارای شیوه احتیاطی است» .
حكم شرعی وقتی به صراحت بیان می شود كه موضوع و عنوان كاملا روشن و مشخص باشد و در این مورد آنچه فقها استناد كرده اند، رجوع به كتابهای لغت و نیز گاه اطلاعی كه از مجالس خوشگذرانی درباریان و وابستگان آنها داشتهاند. حكم به حرمت دادهاند كه به راستی موضعگیری بجا و بیان درستی بوده است.
با وجود این، شكل دیگری از موسیقی كمتر امكان بروز داشته است. روایات مربوط به موسیقی عموما معطوف به موسیقی دربارهای اموی و عباسی و... بوده كه مسلما این گونه موسیقی های درباری با آن مجالس تناسب داشته است.
شیخ انصاری در خصوص غنا، بین جنبه حكمی و جنبه موضوعی آن قائل به تفاوت گردیده است؛ به این بیان كه غنا از حیث حكم، تا زمانی كه در مصداق خارجی با یكی از عناوین حرام مثل لهو و باطل متحد نگردد، ذاتا و فی نفسه حرام نیست. اما از نظر موضوعی ایشان عقیده دارد كه غنا در صدق خارجی از عناوین حرام تفكیك ناپذیر است.
به نظر بعضی از علمای معاصر، فرض تساوی دائمی غنا با لهو و تفكیك ناپذیر بودن این دو در خارج، حدسی است كه این فقیه برجسته گمان آن را برده است.
آیت ا... خویی می فرمایند: در تحقق و صدق خارجی غنا، وجود و تلازم دو امر ضروری است: نخست ماده و كلام آواز، باطل و لهوی باشد، دوم اینكه هیات و صورت صدا مشتمل بركش و قوس و ترجیع باشد و با منتفی شدن هر كدام از این دو ركن، غنا نیز محقق نمی شود، لذا صدای زیبا در قرائت قرآن و مراثی غنا نیست . ولی امام خمینی در این راستا می فرمایند: «ماده كلام در صدق مفهوم غنا دخیل نیست، لذا در حصول غنا تفاوتی نمی نماید كه كلام آواز باطل یا حق یا حكمت یا قرآن یا مرثیه ای برای یك مظلوم باشد، زیرا غنا اصطلاح خاصی در شرع نبوده، حقیقت شرعیه ندارد تا دخالت ماده در مفهوم و تحقق آن مفروض باشد» .
منشا اختلاف غالب كساني كه غنا را در مفهوم شرعي آن حرام دانسته ولي غناي در عرف را اعم از غناي در شرع ميدانند (مانند آيت الله خويي) و كساني كه غنا در مفهوم شرعي و عرفي آن را تفاوت قائل نبوده و آن را به دو نوع حلال و حرام تقسيم كردهاند (مانند امام خميني) آن است كه گروه اول غنا را حقيقت شرعيه دانستهاند و اصل بودن حقيقت شرعيه را پذيرفتهاند.
ولي گروه دوم غنا را حقيقت شرعيه نميدانند و اصل بودن حقيقت شرعيه را نپذيرفتهاند
****
نظرات شما عزیزان: