پند های نهج البلاغه
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12133
بازدید دیروز : 37451
بازدید هفته : 161965
بازدید ماه : 484246
بازدید کل : 10876001
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 22 / 5 / 1394


9. لزوم شناخت رفيق راه و همسايه
سل من الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار. 
نامه /31
ترجمه : پيش از آنكه درباره راه بپرسى ، درباره رفيق راه بپرس ، و پيش ‍ از آنكه خانه انتخاب كنى دربارههمسايه پرس و جو كن .
شرح : بر اساس اين فرمايش امام عليه السلام ، در زبان فارسى هم ضرب المثلى رواج يافته است كه مى گويند:بگو رفيقت كيست ، تا بگويم چگونه آدمى هستى . و شاعرى ، همين معنى را به شعر در آورده است :
تو، اول بگو: با كيان زيستى ؟
پس آنگه ، بگويم كه : تو، كيستى !
سخن امام ، اين هشدار را مى دهد كه : انسان بايد دقت كند و هنگام سفر، از رفيق راه و همسفر بد و فاسد، پرهيز و دورى جويد، و همچنين هنگام انتخاب خانه ، مراقبت كند، تا با اشخاصى نادرست و گمراه ، همسايه نشود. زيرا، همسفر فاسد و همسايه گمراه ، علاوه بر زيانها و ناراحتيهايى كه توليد مى كنند، بر اثر همراهى و همنشينى و معاشرت پى در پى ، در روحيه انسان ، تاءثير بد مى گذارند. و چه فاسد، خود نيز، اندك اندك و ندانسته ، به فساد و گمراهى كشيده ميشود. به همين دليل ، ما بايد مراقب باشيم و در هر كارى كه انجام ميدهيم ، با كسانى همراهى و همفكرى كنيم كه مطمئن باشيم درستكار و با ايمان و پاك و نيك كردارند.
اين سخن ، ميتواند ما را، در اين جهت نيز راهنمائى كند كه : هر گاه در انتخاب راهى و انجام كارى دچار شك و ترديد شديم ، يا اگر ديديم كه خودمان ، قادر به انتخاب راه درست نيستيم ، بهتر است پيش از آنكه با چشم بسته به راهى برويم يا شروع به كارى كنيم ، افراد ديگر را درنظر بگيريم . يعنى ببينيم كسانى كه عقل و درايت و ايمان و پارسايى آنها ثابت شده است ، چه كار ميكنند و از كدام راه مى روند، تا ما نيز همان راه را در پيش گيرم . به اين ترتيب ، علاوه بر آنكه به گمراهى و فساد دچار نمى شويم ، از وجود همراه و همنشين خوب هم بهره مند مى گرديم .

10 . خودرايى و مشورت
من استبد براءته هلك و من شاورالرجال شاركها فى عقلولها. 
ترجمه :شخص خود راءى به هلاكت ميرسد، و كسيكه با مردان برجسته و انديشمند مشورت كند، در عقل آنها شريك ميشود.
شرح : كسيكه در همه كارها، تنها عقيده و نظر خود را درست ميداند و به راءى و عقيده هيچ كس ديگر، اهميتى نمى دهد، بيش از هر كس ، به خودش ظلم ميكند. هيچكس نيست كه همه چيز را بداند و براى همه مسائلى و مشكلات ، راه حل درست و منطقى و قابل اجراء پيدا كند، و هر كس ، هر اندازه هم كه عاقل و دانشمند باشد، باز با مسائلى روبرو خواهد شد، كه راه حل درست و عملى آنها، به فكرش نخواهد رسيد. در چنين حالى ، اگر شخصى ، خود راءى باشد و جز عقيده خود، عقيده هيچ كس را نمى پذيرد، بطور مسلم ، در حل مسائل ، به راههاى غلط مى رود، و چه بسا دچار اشتباهاتى ميشود كه حتى زندگى اش را به خطر مى افكند و او را به هلاكت و نيستى ميكشاند. اما كسيكه تنها به عقيده خود اتكاء ندارد، و در مسائل گوناگون مشورت ميكند، به راه سعادت ميرود. مخصوصا اگر شخصى ، با افراد عاقل و انديشمند و مردان برجسته مشورت كند، مانند آن است كه در فكر و دانش آنها شريك شده ، و از عقل و انديشه هركدام ، براى خود سهمى برداشته است .
وقتى ما، بار سنگينى داريم كه نمى توانيم از روى زمين حركت دهيم ، به كمك چند نفر ديگر نياز پيدا مى كنيم . و هنگامى كه چند نفر آمدند و به ما كمك كردن ، مثل آن است كه ما را، در زور بازوى خود شريك كرده اند و هر كدام ، از قدرت و توانايى خود، سهمى به ما داده اند.
در مورد مسائل مربوط به فكر و عقل نيز همينطور است . وقتى با مساءله يى روبرو ميشويم كه به تنهايى از حل آن عاجزيم ، بايد از عقل و انديشه ديگران هم كمك بگيريم . و در اين صورت ، مثل آن است كه خود را، در عقل و شعور آنها شريك ساخته ايم و از نيروى انديشه و فكرشان ، سهمى هم به ما رسيده است

فضيلت علم بر ثروت
العلم خير من المال ، العلم يحرسك ، و انت تحرس المال ، و المال تنقصه النفقه و العلم يز كو على الاءنفاق ، و صنيع المال يزول بزواله . 
ح / 174 - از فرمايشات امام (ع ) به كميل بن زياد
ترجمه :دانش ، از مال دنيا بهتر است ، زيرا دانش نگهبان توست ، ولى مال را تو بايد نگهبانى كنى . مال دنيا با بخشش كاسته ميشود، ولى دانش ، براثر بخشش ، رشد و فزونى مى يابد، و آنچه با مال دنيا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده ، با تمام شدن مال ، از بين ميرود.
شرح : عليه السلام ، بارها در سخنان خود، دانش را با مال دنيا مقايسه فرموده ، و همواره دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است . در اين كلام ارزنده نيز، اميرمؤ منان (ع )، از برترى دانش نسبت به مال دنيا سخن مى گويد، و در اين مورد سه دليل بيان مى فرمايد:
* اول آنكه : دانش ، انسان را از مشكلات زندگى و گرفتاريهاى آخرت نگهدارى ميكند، و از خسارتها و زيانهايى كه به سراغ اشخاص جاهل ميروند، در امان مى دارد.- ولى مال دنيا، نه تنها نگهبان صاحب خود نيست ، بلكه صاحب مال ، ناچار است قسمتى از وقت و فكر و نيروى خود را به خاطر نگهدارى مال ، از دست بدهد، تا از تلف شدن و از بين رفتن آن جلوگيرى كند.
* دوم آنكه : صاحب مال ، وقتى مقدارى از مالش را به ديگرى ببخشد، به مقدارى كه بخشش كرده است ، از مال او كم مى شود. ولى صاحب علم ، هر چه از علم خود به ديگران ببخشد، يعنى هر چه علم خود را بديگران بياموزد، بر علم او افزوده ميشود چون با هربار آموزش كه به ديگرى ميدهند، خود او نيز ورزيده تر مى شود و در رشته علمى خود، مهارت و تسلط بيشترى پيدا ميكند.
* سوم آنكه : مال و ثروت از بين برود، تمام چيزهائى هم كه به واسطه آن مال و ثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است ، از بين خواهد رفت . مثلا اگر كسى مقامى را به خاطر ثروت خود به دست آورده است ، يا اگر كسانى بخاطر ثروت با او دوست شده و گردش را گرفته اند، همينكه ثروت او به هر علتى ، از بين برود، مقام و احترام و دوستان او هم از دست خواهند رفت .
در حاليكه آنچه شخص عالم ، به خاطر علم خود به دست مى آورد، هيچگاه از بين نخواهد رفت ، زيرا علمى كه باعث بدست آمدن آن چيزها شده ، هميشه براى صاحب خود باقى ميماند.

12. آنچه بر خود نمى پسندى بر ديگران مپسند
فاءحبب لغيرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها. 
نامه /31
ترجمه : آنچه كه براى خود دوست ميدارد، براى خود نمى پسندى ، براى ديگران هم مپسند.
شرح : يك ضرب المثل فارسى مى گويد آنچه به خود نمى پسندى ، به ديگران روا مدار. و ضرب المثل ديگرى مى گويد:يك سوزن به خودت بزن ، يك جوالدوز به مردم . اين دو ضرب المثل ، و دهها ضرب المثل ديگر، و شعرها، و كلمات كوتاه و بلند بسيارى كه در زبان و ادبيات ما، در باره همين موضوع صحبت ميكند، همه ، با الهام گرفتن از سخن امام عليه السلام ، و در توضيح و تشريح آن گفته شده و رواج پيدا كرده است .
و منظور از تمام اين سخنان ، آن است كه درباره يكى از دستورات عميق و پر معنى اسلام ، به شكلهاى گوناگون ، توضيح داده شود. بر اساس اين دستور والا و زندگى ساز اسلام ، ما انسانها وظيفه داريم كه در هر كارى ، رعايت حال ديگران را نيز بكنيم . يعنى هميشه خودمان را به جاى ديگران بگذاريم ، و با مردم طورى رفتار كنيم ، كه دوست داريم ديگران با ما همانطور رفتار كنند.
كسيكه به مشكلات و ناراحتيهاى ديگران اهميت نمى دهد، بايد حساب كند كه آيا خودش مى توان همان مشكلات و ناراحتيها را تحمل كند، يا نه ، به زبان ساده تر بايد گفت : هر كس راضى شود كه يك جوالدوز به تن ديگرى فرو رود، بايد با انصاف و مروت حساب كند كه آيا خودش حاضر است يك سوزن به تنش فرو رود، يا نه ؟
مسلمان مومن واقعى ، كسى است كه براى ديگران نيز به اندازه خودش ، راحت و آسايش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسايش و خوشبختى خود را، در آسايش و خوشبختى ديگران جستجو كند.

 اندرز پذيرى
و لا تكونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ايلامه ، فان العاقل يتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب 
نامه / 31
ترجمه : از كسانى مباش كه اندرز نمى پذيرند مگر هنگامى كه آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل ، باادب و ملايمت اندرز مى پذيرد، و چهار پايان هستند كه جز با كتك ، فرمان نميبرند و به راه نمى آيند.
شرح : انسان كه برترين مخلوق خداوند است ، و بهمين جهت اشرف مخلوقات نام گرفته ، با ساير جانداران ، تفاوتهاى بسيار دارد. يكى از مهمترين تفاوتهاى انسان با حيوانات ، اين است كه انسان اندرزپذير نيستند، و صاحب با نگهبان حيوانات و چهارپايان ، ناچار مى شوند كه به ضرب چوب و شلاق ، آنها را به راه بياورند و از خطر و ناراحتى ها دور سازند.
انسان عاقل ، ميداند كه پدر و مادر، يا معلم ، يا ساير بزرگترها، كه بيش از او دانش و تجربه دارند، جز خير و صلاح او را نميخواهند و به همين دليل ، هر گاه ببينند كه كودك خردسال يا شاگرد كوچكشان به راه خطا مى رود، او را اندرز ميدهند و سعى مى كنند با ارشاد و راهنمايى ، از خطا و خطرها، دورش كنند.
در چنين مواقعى ،انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملايم ، اندرز بزرگترها را مى پذيرد و مؤ دبانه به راهنمايى آنها گردن مى گذارد. اما، گاهى ، كسانى هم پيدا مى شوند كه بر خلاف انتظار، اندرز افراد خيرخواه را خطاى خود، ادامه مى دهند.
حتما شما هم ديده ايد كه گاهى ، پدر و مادر، مجبور مى شوند فرزند خود را، به خاطر آن كه با زبان خوش اندرز نپذيرفته است ، با تنبيه بدنى و كتك و خشونت تربيت كنند. در حاليكه انسان عاقل ، هرگز كارى نمى كند كه با او مانند حيوانات و چهارپايان رفتار كنند و با كتك به راهش بياورند. بلكه باادب و ملايمت ، اندرز بزرگترها را مى پذيرد، و با خوبى و خوشى ، به راهى ميرود، كه سعادت و خوشبختى او، در آن است

14. دوستى و خردمندى
التودد نصف العقل
ح /142
ترجمه : دوستى و مهربانى با مردم ، نيمى از عقل است .
شرح : شخص عاقل ، با شخص نادان ، تفاوتهاى زيادى دارد. اما اين تفاوتها، هميشه و همه جا معلوم و آشكار ميگردد كه كداميك عاقل و كداميك نادان هستند.
يكى از اين موارد، طرز رفتار با مردم است . شخص نادان ، ارزش دوستى و مهربانى را نميداند و بهمين دليل ، با مردم دوستى نمى كند و محبت كسى را در دل خود جاى نمى دهد.
اما شخص عاقل ، چون به نيروى عقل خود، قدر و قيمت دوستى و محبت را درك مى كند و با دوستانش نيز، هميشه با مهر و محبت رفتار مى كند.
يكى از راههائى كه ما ميتوانيم تشخيص دهيم چه كسى عاقل و چه كسى نادان است ، همين است كه ببينيم آيا شخص مورد نظر، با مردم دوستى و محبت ميكند، يا با هيچكس از دل مهر و محبت و دوستى وارد نميشود
از آنجا كه دوستى و محبت با مردم ، يكى از مهمترين نشانه هاى عقل و شعور است ، امام عليه السلام ، براى دوستى ارزش فراوانى قائل شده است ، تا جائى كه فرموده است : همينكه شخصى با مردم دوستى و محبت كند، نشانه آن است كه دست كم ، نيمى از عقل طبيعى يك انسان در او وجود دارد.

پرهيز از دوستى با...
اباك و مصادقه الاحمق ، فانه يريد ان ينفعك فيضرك و مصادقه البخيل ، فانه يبعد عنك احوج ماتكون اليه ، و اياك و مصادقه الفاجر، فانه يبيعك بالتافه ، و اياك و مصادقه الكذاب ، فانه كالسراب : يقرب عليك البعيد و يبعد عليك القرب .
ح /38
ترجمه : از دوستى با نادان بپرهيز، چون او ميخواهد به تو سود برساند، ولى از روى نادانى زياد ميرساند، از دوستى با شخص تنگ نظر بپرهيز، چون او تو را، هنگامى كه به شدت نيازمند او باشى رها ميكند، از دوستى با شخص بد كاره بپرهيز، چون او به ناچيزترين قيمتها تو را مى فروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهيز، چون او، مانند سهراب ، فريبت ميدهد. دور را در نظرت نزديك نشان ميدهد، و نزديك را دور جلوه گر ميسازد.
شرح : يكى از مهم اسلامى ، كه هم پيامبران اكرم (ص ) و هم امام عليه السلام ، درباره آن بسيار سفارش كرده اند، مسئله انتخاب دوست و همنشين است . كسانى كه خصوصيات زشت و ناپسند، و صفات بد و نامطلوب دارند، بر روى دوستان و معاشران خود نيز تاءثير منفى ميگذارند، و به آنان ، زيانهاى جبران ناپذير مى زنند. از اين رو، در انتخاب دوست ، بايد كمال مراقبت را به عمل آوريم و دست كم ، كسانى را كه داراى چهار خصوصيت زشتنادانى ،بخل ،بدكارى ودروغگويى هستند، به عنوان دوست انتخاب نكنيم .
شخص نادان ، هر چند هم كه مهربان و صميمى باشد، از آنجا كه عقل كافى ندارد، موارد سود و زيان را نيز تشخيص نميدهد. به همين جهت ، حتى وقتى ميخواهد به دوست خود، سودى برساند، از روى نادانى ، كارى ميكند كه به زيان دوستش تمام شود.
شخص بخيل ، يا تنگ نظر، نيز چون به مال دنيا بيش از هر چيز ديگرى دلبستگى دارد، و حاضر نيست ذره اى از مال خود را از دست بدهد، تا زمانى به دوستى خود با ديگران ادامه ميدهد، كه به او نيازمند نباشد. اما همينكه يكى از دوستانش به او نيازمند شود، حتى اگر در اوج نيازمندى باشد و تمام زندگى اش به اندكى گذشت و بخشش از سوى او بستگى پيدا كند، باز حاضر به گذشت و چشم پوشى از مال دنيا نمى شود، و دوست خود را، در آن اوج احتياج ، رها ميكند و به حال خود مى گذرد.
بد كاره ، يا كسى كه در روى زمين به فسق و فجور و فساد دست ميزند، نيز از كسانى است كه بايد از دوستى با او پرهيز كرد. شخص بد كاره ، عزت و شرافت انسانى خود، و سعادت و رستگارى آخرت خود را، در برابر كم ارزشى ترين چيزها از دست مى دهد. بنابراين ، مسلم است كه چنين كسى ، براى دوستان نيز، ارزشى قائل نخواهد شد، و آنها را در برابر اندك چيزى خواهد فروخت .
دروغگو نيز، شايسته دوستى نيست . چون او نيز، مانند سراب كه از دور به شكل آب ديده ميشود و از نزديك چيزى جز خاك و ريگ بيابان نيست ، هميشه به فكر فريب دادن است . شخص دروغگو، هميشه با دروغهاى خود، كارهاى خوب را به صورت كارهاى بد وانمود ميكند. و كارهاى بد را بصورت خوب نشان ميدهد. در نتيجه ، كسيكه با شخص دروغگو دوستى كند، فريب حرفهاى او را ميخورد، و دو عيب بزرگ در زندگى پيدا ميكند: نخست آن كه از كارهاى خوب رويگردان ميشود، چون خيال ميكند كه آن كارهابد است . و ديگر آنكه به انجام كارهاى بد مى پردازد، چون بخاطر حرفهاى دوست دروغگوى خود، گمان ميكند كه آن كارهاخوب است .
فرزند عزيز، وقتى ميخواهى با كسى دوست شوى مراقب باش كه او، جزو هيچكدام از اين چهار گروه نباشد. چون امام عليه السلام ، به خاطر خير و صلاح مسلمانان ، سفارش كرده است كه از دوستى با اين گونه افراد، دورى كنند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی