بسم رب الشهدا
همسر شهید حاج قاسم سلیمانی
سلام!
من شما را می شناسم. از آن رو که نویسنده کتاب «خط مقدم» هستم و شما را در همسر شهید طهرانی مقدم، یکبار زندگی کردهام. به گمانم شما روزی دختری انقلابی بودهاید که در اوج عشق و جوانی با مردی برای زندگی همقسم شدهاید. اما عشقتان را، مونستان را، زندگیتان را و در یک کلام حاج قاسمتان را با همه مردم ایران و حتی سوریه و عراق، شریک شدهاید. آنهم چه شراکتی! امنیت و افتخار و دلگرمیاش برای ما، دلشوره و تنهایی و بیخوابیهای انتظارش برای شما! آن هم نه یک سال و دو سال، نه دفاع مقدس و دورههای حساس، که یک عمر! و چه کسی جز یک زن میفهمد که یک عمر نگرانی برای عزیزترین کسِ زندگی، یعنیچه؟ که هر ثانیهاش یک عمر میگذرد و حالا شما بهاندازه همه تاریخ این سرزمین عمر کردهاید و برای همه فرزندانش مادری کردهاید و دلسوز امنیتشان بودهاید. شبها که ما و فرزندانمان آسوده سر بر بالین نهاده ایم، شما به جای ما پلک نزدهاید تا صدای در بشنوید و یک بار دیگر عشقتان را سالم در آشیانه پرمهرتان ببینید.
راستی چقدر از شما تشکر کنیم، اندازه یک شب راحت خوابیدنمان جبران می شود؟
بانوی ایثار
امروز من به نیابت از همه نویسندگانی که ساز قلب و قلمشان با اسلام و میهنشان کوک میشود، خدمت شما رسیدهام که بگویم: نمیگذاریم علم حاج قاسم زمین بماند. قلمهایمان را علم میکنیم و میکوبیم بر سر شقیترین آحاد بشر. طوری که در تعجب تعداد حاج قاسم های ایران بمانند و بدانند که ما همه فرزندان حاج قاسمیم و از این پس با همه آنهایی که پدر ما را کشتهاند، پدرکشتگی داریم. برایمان دعا کنید که فرزندان خلفی باشیم و سلاح قلممان مثل سلاح پدرمان، عشق و امنیت بیاورد برای مظلومان جهان.
ببخشید که چیزی جز کلمه نداشتم برای سرسلامتی بیاورم.
از طرف دخترت کوچکتان، فائضه غفارحدادی
نیمه دیماه سال عروج حاج قاسم
فائضه غفارحدادی(نویسنده کتابهای خط مقدم، محسن عزیز)
نظرات شما عزیزان: