اهل بیت به روایت اهل سنت
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3128
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21965
بازدید ماه : 196354
بازدید کل : 1608033
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 15 / 9 / 1398

گفت: «ای پسرم! برادرم! روزی رسول خدا(ص) کنار آبی به نام خم ایستاد که میان مکه و مدینه قرار دارد، تا برای ما خطبه بخواند. پس از ستایش خداوند، اندرزهایی بیان کرد، سپس فرمود: اما بعد ای مردم! جز این نیست که من بشری هستم. زود است که فرستاده پروردگارم در رسد و من دعوت او را اجابت کنم(کنایه از وفات). من میان شما دو چیز گران‏بها را باقی گذاشته‏ام؛ اول: کتاب خداوند که در آن هدایت و نور است. به این کتاب تمسک جویید و بدان چنگ زنید و دوم: اهل بیت من که شما را به یاد خدا می‏اندازند.»

حصین از وی پرسید: «ای زید، اهل بیت آن حضرت کیست؟ آیا زنان ایشان از اهل بیت نیستند؟» گفت: «زنان آن حضرت، از اهل بیت ایشانند ولی اهل بیت ایشان، آنانی هستند که بعد از رسول خدا(ص) صدقه بر آنها حرام شده است.» گفت: آنها چه کسانی هستند؟ گفت: «آنان فرزندان علی‏اند.» (کریمی، صص ۱۵-۱۶)

در آیه‏ی ۲۳ سوره‏ی شوری خداوند به پیامبرش می‏فرماید: «بگو ای محمد، من از شما در برابر دعوتم چیزی نمی‏طلبم جز دوستی نزدیکانم.» فخر رازی به نقل از زمخشری، ذیل این آیه می‏نویسد: «پیامبر اسلام در مورد اهمیت اهل بیت و نزدیکان خود فرمودند: «هر کس با دوستی آل محمد(ص) بمیرد، به درستی که شهید مرده است. بدان هر آن ‏که بر دوستی آل محمد(ص) بمیرد، در حالی مرده است که گناهانش آمرزیده شده است. بدان هر آن ‏که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، در حالی مرده است که توبه‏اش پذیرفته شده است. بدان هر آن ‏که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، مومن و با ایمان کامل از دنیا رفته است. بدان هر آن‏ که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، نخست فرشته مرگ و سپس نکیر و منکر به وی مژده‏ی بهشت می‏دهند. بدان هر آن ‏که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، او را همان‏گونه به سوی بهشت می‏برند که عروس را به خانه‏ی بخت می‏برند. بدان هر آن ‏که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، به درستی که بر خط سنت و جماعت مرده است. بدان هر آن ‏که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، خداوند قبرش را مزار فرشتگان رحمت قرار دهد. بدان هر آن که بر بغض آل محمد(ص) بمیرد، روز قیامت در حالی می‏آید که میان دو چشمش نوشته شده است: «ناامید از رحمت خداوند» بدان هر آن‏ که بر بغض آل محمد(ص) بمیرد، کافر مرده است. بدان که هر آن ‏که بر بغض آل محمد(ص) بمیرد، بویی از بهشت به مشامش نخواهد رسید.» (تفسیر کبیر رازی، ص ۲۸۵)

در مناقب و اوصاف اهل بیت(رض)، احادیث زیادی در کتب اهل سنت ذکر شده است؛ از جمله، رسول اکرم(ص) فرمود: «خداوند را به پاس نعمت‏هایش، و من را به دلیل دوستی خداوند و اهل بیتم را به علت دوستی من دوست بدارید.» (صحیح مسلم، ۲۴۰۸؛ فضائل صحابه ج۴، ص ۱۸۷۳؛ مسند احمد حنبل ص ۱۱۴؛ و المستدرک حاکم، ص ۱۰۹) ابوبکر(رض)، خلیفه اول می‏گوید: «حرمت پیامبر را در اهل بیت آن حضرت حفظ و نگهداری کنید.» (همان) از خلیفه دوم عمر‏بن خطاب(رض) نیز نقل شده است: «خوشا به حالت! ای فرزند ابوطالب، که صبح و شام می‏کنی، در حالی که مولای هر مرد و زن مسلمانی.» (همان) و نیز: «هیچ مرد و زنی را سراغ ندارم که نزد پیامبر، محبوب‏تر از علی(رض) و همسر وی باشد.» (سنن الدارمیج، ج ۳، ص ۴۳۱)

کردان شافعی مذهب و محبت اهل بیت(رض)

نود درصد جمعیت کرد در کشورهای مختلف، مسلمان شافعی هستند که ارادت زیادی به اهل بیت(رض) دارند. در ادب کردی، به ویژه در فولکور کردی، اشعار زیادی یافت می‏شود که نشان از ارادت قلبی کردها، به اهل بیت(رض) دارد. یکی از مهم‏ترین عوامل درونی و ساختاری در مجموعه‏ی عقاید کردهای شافعی مذهب، ارادت رئیس مذهب شافعی، حضرت شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) است. سروده‏های زیادی از شافعی در نعت و مناقب اهل بیت(رض) به یادگار مانده است. از جمله:

یا آل بیت رسول الله حبکم

فرض من الله فی القرآن انزله

ای خاندان پیامبر! محبت شما طبق دستوری که در قر آن آمده بر ما واجب است.

یکفیکم من عظیم الفخر انکم

من لم یصل علیکم، لا صلاة له

همین افتخار شما را بس که اگر کسی بر شما درود نفرستد، نمازش باطل است.

اذا فی مجلس ذکروا علیا

وسبطیه و فاطمة الزکیة

قال: تجاوزوا یا قوم هذا

فهذا من حدیث الرافضیة

برئت الی المهیمن من اناس

یرون الرفض حب الفاطمیة

(زرندی الحنفی، ص ۱۱۱)

یعنی «هر گاه در مجلسی از علی(رض) و دو فرزندش و فاطمه(س) پاک یاد کنیم، گفته شود: «ای مردم، از این فرد، دوری کنید. چون این سخن رافضیان است!» من از دست مردمی که محبت فاطمه(س) و فرزندان او را رافضی بودن می‏دانند، به خدا پناه می‏برم!»

مهمترین عامل بیرونی در مودت اهل بیت(رض) مهاجرت تاریخی امام‏زادگان و سلاله‏ی اهل بیت(رض) به سرزمین کردستان و اقامت در مناطقی هم چون اورامان و نقاطی از کردستان اردلان است. در عهد خلیفه‏های اموی و عباسی بر اثر جور و تعدی حکام و ظلمه آن عصر، تنی چند از ‏زادگان مجبور شدند شهر و دیار خویش را ترک کنند، از این رو، به دیگر بلاد اسلامی رهسپار شدند. از جمله تنی از فرزندان موسی‏بن جعفر(رض) از عراق به ایران شتافتند تا به اورامان کردستان رسیدند، آنها به علت صعب‏العبور بودن راه‏ها و امن بودن آنجا از هجوم لشکریان خلیفه و مأموران و حکام وابسته به آنها، در همین منطقه رحل اقامت افکندند و به جهت برخورداری از فضایل، مناقب و جاذبه‏های معنوی، توجه مردم این نواحی را به خویش جلب کردند. بدین‏سان، برکات انفاس قدسی فرزندان موسی‏بن جعفر(رض) به اطراف و اکناف گسترش یافت، در حدی که به قرابت‏های سببی منجر شد. از این رو، می‏توان نتیجه گرفت که خاندان‏های سادات حسنی و حسینی کردستان، غالباً مولود همین رویداد هستند.

درک مظلومیت این خاندان از سوی اهل سنت، از دیگر مواردی است که باعث عشق‏ورزی مردم این دیار به اهل بیت پیامبر(ص) شده است. از طلیعه اسلام تاکنون، همواره خلیفه‏های اموی و عباسی به خاندان اهل بیت(رض) بی‏مهری کرده‏اند. از آن جایی که مردم کرد نیز، از اقوام مظلوم خاورمیانه هستند و پیوسته بر اثر سیطره و جور و جفای سلاطین و حکمرانان تابع آنها، به آنها ستم شده است، هرگز از جباران حمایت نکرده، مظلوم را یاری کرده و به او پناه داده‏اند.

ç مناقب اهل بیت(علیهم السلام)

پیامبر اسلام(ص) در شأن دخت گرامی خود، حضرت فاطمه(س) او را ام ابیها(مادر پدرش) خطاب می‏کرد و می‏فرمود: «دخترم فاطمه پاره تن من است. هر کس او را آزار دهد، مرا آزار داده است.» (حدیث مسلم، ج ۸، ص ۲) و نیز در حدیثی مفصل، به فاطمه(س) فرمود: «آیا خشنود نیستی سیده همه زنان مومن یا سیده زنان امت من باشی.» (همان)

در حدیثی دیگر آمده است که رسول گرامی(ص) فرمود: «دو چیز گران‏بها را، میان شما گذاشتم، اگر به آنها چنگ زنید و تمسک کنید، هرگز گم نخواهید شد. یکی از آنها از دیگری بزرگ‏تر است، کتاب‏الله که حبل‏المتین کشیده از آسمان به زمین است و دیگری عترت و خانواده من و این دو شیء گران‏بها و ارزشمند از یکدیگر جدا نخواهند شد و با هم هستند تا روز قیامت در سر حوض کوثر. توجه داشته باشید که بعد از من در برابر این دو شیء قیمتی چه موضعی دارید. این مقام و فضیلت الهی را کسی منکر نیست، مگر حاسدان و زندیقان دین.» (تاج الاصول، ص ۲۵۸)

بر اساس احادیث دیگری، بزرگواری خاندان رسول خدا(ص) به صراحت بیان شده است و به ما مسلمانان تذکر داده شده است که این وارثان حقیقی رسول خدا(ص) را مورد احترام و تمجید قرار دهیم و همیشه بر آنها درود بفرستیم و ندای قرآنی لبیک گوییم (سنن ترمذی، ج ،۵ ص ۶۵۵).

ç اهل بیت در اشعار

در میان عارفان و شاعران اهل سنت نیز اشعار زیادی در وصف اهل بیت(رض) در دیوان‏های شعری درج شده است. شیخ عبدالقادر، رئیس طریقت قادریه(۴۷۰-۵۶۱) که از اولاد حسن‏بن علی(رض) است، ضمن اظهار محبت به اهل بیت اشعاری را با عنوان «من محمدی‏ام» سروده است:

غلام حلقه به گوش رسول ساداتم

 

زهی نجات نمودن جبیب آیاتم

کفایت است زروح رسول و اولادش

 

همیشه در دو جهان جمله‏ی مهماتم

ز غیر آل نبی حاجتی اگر طلبم

 

روا مدار یکی از هزار حاجاتم

دلم زحب محمد پر است و آل مجید

 

گواه حال من است این همه حکایاتم

چو ذره شود این تنم با خاک لحد

 

تو بشنوی صلوات از جمیع ذراتم

کمینه خادم خدا و خاندان توأم

 

ز خادمی تو دائم بود مباهاتم

سلام گویم صلوات با تو هر نفسی

 

قبول کن به کرم این سلام و صلواتم

گناه بی‏حد من بین تو یا رسول الله

 

شفاعتی بکن، محو کن خیالاتم

(دیوان شیخ عبدالقادر گیلانی، ص ۲۸۱)

اهل بیت در آیه‏ی تطهیر

ابن حجر، ذیل آیه اول از آیاتی که در شأن اهل بیت(رض) نازل شده‏اند، می‏گوید: به حجت رسیده است که پیامبر آنها را زیر عبا قرار داد و فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی و حامتی» و در حدیث دوم: «اللهم ان هولاء آل محمد» (ابن حجر، صواعق، ص ۱۳۱) همچنین در جای دیگری آمده است: رسول خدا(ص) عبا را بر سر علی(رض)، فاطمه(س) و حسن و حسین(رض) کشید و فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی» (ابو عیسی ترمذی، صحیح؛ کتاب المناقب، حدیث ۳۷۸۷) وقتی حضرت، عبا را بر سر آن چهار نفر کشید، فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی» (ابن کثیر، تفسیر کبیر، ص ۴۸۴) حضرت با اشاره به آن چهار نفر فرمودند: «اللهم هولاء اهل بیتی.» (خازن بغدادی، تفسیر قرآن، ص ۴۹۹)

مولوی تایجوزی، از شاعران، عارفان و مفسران نامی کرد، در کتاب خود می‏نویسد: «خداوند سبحان به این دلیل نگذاشت که ابراهیم(ص)، اسماعیل(ص) را قربانی کند، تا او باقی بماند و از سلاله پاکش پیامبر اسلام(ص) ظهور کند و از سلاله پیامبر مکرم(ص) نیز حسین(رض) به وجود آید، تا قربانی شدن واقعی که همان فوز عظیم شهادت است، نصیب حسین(رض) شود.» (مولوی تایجوزی، العقیدة المرضیه، ص ۲۹۱)

ç حضرت جعفر صادق(رض)

جعفر‏بن محمد‏بن علی‏بن حسین‏بن علی‏بن ابیطالب(رض)، با لقب «صادق» است که کنیه او ابوعبدالله است. آن حضرت از بزرگان اهل بیت(رض) و در فن حدیث از جایگاه والایی برخوردار بوده است. او از پدران گرامی خویش، حدیث روایت کرده است و ائمه اعلام حدیث مانند یحیی‏بن سعید، ابن جریح، مالک‏بن انس، ثوری، ابن عیینه و ابوحنیفه، از ایشان حدیث روایت کرده‏اند که این امر نشانه‏ی تبحر و وثوق ایشان در فن حدیث است.

دکتر تقی‏الدین ندوی مظاهری، در کتاب خود می‏نویسد: «یکی از استادان مشهور مالک(رضی‏الله عنه)، حضرت جعفر صادق(رض) است. او، فرزند محمد‏بن علی‏بن حسین‏بن علی‏بن ابیطالب مدنی و از سادات اهل بیت و از عابدان تبع تابعین و از دانشمندان مدینه است. مالک(ره) حدیث را از محضر وی آموخت و در کتابش (الموطأ) نه حدیث از او روایت کرد. پنج حدیث از آنها متصل‏اند و اصل آنها یک حدیث است و چهار حدیث دیگر منقطع‏اند.» (ندوی مظاهری، ص ۶۱۱) در کتابی چون الموطأ، که شافعی آن را، صحیح‏ترین کتاب، بعد از قرآن می‏داند، دانش گسترده آن حضرت ذکر شده است. از این رو تمامی نقل کنندگان و ائمه حدیث، ایشان را فردی ثقه و معتمد می‏دانند.

علامه ذهبی که از عالمان برجسته‏ی علم حدیث است، می‏نویسد: «حضرت جعفر صادق، فردی ثقه و مورد اعتماد است. بخاری به قول او احتجاج کرده است و سایر ائمه حدیث نیز به قول او استناد ورزیده‏اند.»

در کتاب کشف الغمه آمده است: «قاسم، فرزند محمد‏بن ابی بکر، شوهر اسماء، دختر عبدالرحمن‏بن ابی بکر صدیق است که از آن دو همسر، دختری به نام قریبه معروف به ام فروه، مادر حضرت جعفر صادق(رض) متولد شد که به عقیده‏ی برادران شیعه، امام ششم است. بدین ترتیب خلیفه‏ی اول ابوبکر صدیق، جد هفت تن از ائمه و واجب‏الاحترام است، زیرا حضرت صادق(رض) فرمودند که ابوبکر(رضی‏الله عنه) از هر دو راه، جد مادری من است.» (کشف الغمه، ص ۳۷۳)

عطار نیشابوری در کتاب تذکره‏الاولیاء، بیش از هر کس به ذکر و مناقب صادق(رض) پرداخته است. وی در آغاز معرفی او می‏نویسد: «آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن جگر گوشه‏ی انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف و عاشق، جعفر صادق(ع).» (تذکرة الحفاظ فی ترجمة ال جعفر، ص ۸۹۱)

در همین کتاب نقل شده است که صادق(رض) از ابوحنیفه پرسید: «عاقل کیست؟» گفت: «آن که تمیز کند میان خیر و شر.» صادق(رض) گفت: «بهائم نیز تمیز توانند کرد میان آن که او را بزند و آن که او را علف دهد.» ابوحنیفه گفت: «نزد شما عاقل کیست؟» گفت: «آن که تمیز کند میان دو خیر و دو شر تا از دو خیر، خیرالخیرین اختیار کند و از دو شر، خیرالشرین برگزیند.» (عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ص ۲)

همچنین نقل شده است که «صادق(رض) روزی تنها در راهی می‏رفت و الله الله می‏گفت. سوخته‏ای بر عقب او می‏رفت و بر موافقت او الله الله می‏گفت. صادق گفت: الله! جبه ندارم. الله جامه ندارم! در حال دستی جامه‏ زیبا حاضر شد و جعفر در پوشید. آن سوخته پیش رفت و گفت: ای خواجه در الله گفتن با تو شریک بودم، آن کهنه خود را به من بده. صادق را خوش آمد و آن کهنه به وی داد.» (همان، ص ۲۳)

در کتاب خرایج، از مفضل‏بن عمر روایت کرده است که در منا در خدمت جعفر صادق(رض) بودم، گذرش به پیرزنی افتاد که با دو طفل خردسال می‏گریستند و ماده گاوی نزدیک ایشان افتاده بود. آن حضرت پرسید: «ای ضعیفه چرا می‏گریی؟» گفت: «چگونه نگریم که معاش من و اطفال من از این گاو بود و اکنون در کار خود حیرانم» آن حضرت فرمود: «می‏خواهی گاوت زنده شود؟ ضعیفه گفت: «ای بنده‏ی خدا، مرا این مصیبت بس نیست که با ما تمسخر می‏کنی؟» فرمود: «حاشا که من از روی تمسخر بگویم» در حال لب مبارک خود را جنباند و پا بر آن گاو زد، فی الحال گاو برجست و به پا ایستاد. آن زن از خوشحالی گفت: «به رب کعبه! که این شخص عیسای پیغمبر است» آن حضرت خود را میان مردم انداخت و رفت که مبادا کسی بر آن مطلع شود. (کشف الغمه، ص ۴۹۱)

ç محمد مهدی(ع) از دیدگاه اهل سنت

میان اهل سنت و جماعت، دو نظریه وجود دارد. یک نظریه این است که مهدی در آخرالزمان به دنیا می‏آید و هنوز به دنیا نیامده است. اما عده‏ای دیگر معتقدند که ایشان به دنیا آمده است و در غیبت به سر می‏برد، عالمان اهل سنتی که بر این اعتقاد هستند عبارتند از:

۱. شیخ عبدالوهاب شعرانی در کتاب یواقیت و جواهر.

۲. مورخ ابن وردی در کتاب تاریخ خود به روایت از نورالابصار

۳. شیخ محمد‏بن یوسف گنجی در کتاب بیان در اخبار صاحب الزمان

۴. شیخ‏بن حجر هیثمی در کتاب صواعق المحرقه

۵. سبط‏بن جوزی در کتاب تذکرة الائمه

۶. شیخ محمد‏بن طلحه در کتاب مطالب السوال

۷. شیخ نور الدین علی در کتاب فصول المهمه

۸. سیدشریف ابوعبدالله محمد سراج‏الدین در صحاح الاخبار

۹. مورخ شهیر ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان

۱۰. ابن ازرق در تاریخ خود

۱۱. شیخ عارف سیدحسن عراقی در کتاب یواقیت و جواهر

۱۲. شیخ عارف سیدعلی خواس به نقل از کتاب یواقیت

۱۳. شیخ عارف شیخ محمد خواجه در کتاب فصل الخطاب

۱۴. سید مؤمن‏بن حسن مؤمن شبلنجی در کتاب نورالابصار

۱۵. شیخ عارف متتبع در کتاب ینابیع الموده

۱۶. فاضل نسایه ابوالفور محمد‏بن بغدادی مؤیدی در کتاب سبائک ذهب.

۱۷. سند متتبع نسابه‏ی عصر خود، سید حسن رفاعی، یکی از استادان جامع الازهر.

۱۸. شیخ احمد جامی

۱۹. شیخ عطار نیشابوری

۲۰. شیخ جلال‏الدین رومی، به نقل از کتاب ینابیع

ابن ماجه نقل کرده که پیغمبر خدا(ص) فرمود: «ما خاندانی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزید، همانا خاندان من پس از من، با بلای سخت دور کننده‏ای روبرو خواهند شد تا این که قومی از مشرق بیایند که با ایشان پرچم‏های سیاه بلند باشد و خیر و خوبی را می‏خواهند، به آنها داده نمی شود تا این که کارزار نمایند و پیروز می‏شوند. پس آن‏چه را خودشان می‏خواستند، می‏بخشند، آن را قبول نمی‏کنند تا این‏که به مردی از خاندانم می‏دهند که جهان را پر از عدل و داد می‏کند، چنان‏که پر از ظلم و جور شده است.» (سنن ابن ماجه ج۲، ۱۹۵۳م، ح ۴۰۸۲)

وی در حدیث دیگری نقل می‏کند که رسول خدا(ص) فرمود: «مهدی در امت من خواهد بود، اگر مدتش کوتاه باشد، هفت سال، وگرنه ۹ سال، امت من به نعمتی خواهد رسید که هرگز مثل آن نرسیده است. زمین نعمت‏هایش را ارزانی می‏دارد و چیزی از آن ذخیره نمی‏کند. پس هر که برخیزد و به مهدی بگوید: به من بخششی کن، می‏گوید: بگیر.» (همان، ح ۴۰۸۳) در حدیث، پیامبر(ص) می‏گوید: «مهدی از اولاد فاطمه است.» (همان ح ۴۰۸۶) باز در حدیثی می‏گوید: «ما اولاد عبدالمطلب، بزرگان اهل بهشتیم، من هستم و حمزه و علی و جعفر و حسن و حسین و مهدی.» (همان، ح ۴۰۸۷)

ابوداود سجستانی، می‏نویسد که رسول خدا(ص) فرمود: «اگر دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند همین یک روز را طولانی می‏کند تا مردی از خاندان من برانگیخته شود. نامش نام من، و نام پدرش نام پدر من است. زمین را پر از عدل و داد کند، همان‏گونه که پر از ظلم و جور شده باشد و هفت سال پادشاهی می‏کند.» (سنن سجستانی، ج ۲، ۱۹۵۲م، ص ۴۲۲)

در صحیح تزمذی به نقل از پیامبر(ص) آمده است: «دنیا به پایان نمی‏رسد، تا این که مردی از خاندان من مالک عرب می‏شود، نامش مطابق نام من است. مردی از خاندان من می‏آید که نامش موافق نام من است. اگر از دنیا جز یک روز، باقی نماند، خداوند این روز را طولانی می‏کند تا این‏که وی زمامداری کند.» (صحیح ترمذی، ج ۹، ۱۹۳۴م، ص ۷۴)

مناوی در حدیثی می‏نویسد: «ای فاطمه، به تو مژده‏ای دهم که مهدی از اولاد تو است.» (منادی، کنوز الحقائق، ص۳)

ابومحمد از علی(رض) از رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: «مهدی از اهل بیت من است. خدای تعالی او را در یک شب اصلاح می‏کند.» (مسند احمد، ص ۶۴۵، جزء دوم) همچنین در اربعین، به اسناد خود، از ابوسعید روایت کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: «شما را به مهدی بشارت دهم که میان امت من مبعوث می‏شود، وقتی میان آنها اختلاف باشد. زمین را از عدل و داد پر می‏کند، چنان‏که از ظلم و جور پر شده باشد. به امامت او، ساکنان زمین و اهل آسمان راضی باشند و اموال را، میان مردم، مساوی قسمت می‏کند.» (همان، ص ۳۸)

احمد و ابن ماجه از ابوسعید خدری نقل کرده‏اند که رسول خدا(ص) فرمود: «بشارت می‏دهم شما را به مهدی(ع). در امت من برانگیخته می‏شود، وقتی مردم مختلف و مضطرب باشند، زمین را از عدل و داد پر می‏کند، چنان‏چه از ظلم و جور پر شده باشد. از او ساکنان آسمان و ساکنان زمین راضی باشند. میان مردم مال را مساوی قسمت می‏کند. خدای تعالی دل‏های امت محمد(ص) را از غنا پر کند و عدالتش ایشان را فرا گیرد و منادی ندا کند که هر کس به مال احتیاج دارد، اظهار کند. مدت سلطنت حضرت مهدی(ع) هفت، هشت یا نه سال است. زندگی بعد از مهدی ارزش ندارد.» (همان، صص ۳۶-۵۲)

در بررسی کتب احادیث اهل سنت، بیش از پانصد حدیث از رسول مکرم اسلام(ص) درباره‏ی ظهور حضرت مهدی(ع) و اوصاف آخرالزمان آمده است.

 
مراجع

منابع

۱. قرآن کریم

۲. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، دارالحیاء الکتب العربیة، ۱۳۸۵ ه ق .

۳. ابن ابی الکرم، ابن اثیر عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ه ق.

۴. ابن الاثیر، عزالدین، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‏تا.

۵. ابن الفراء، ابی یعلی محمد، الاحکام السلطانیه، قاهره، مکتب العلام الاسلامی، ۱۴۰۶ه ق.

۶. ابن حنبل، احمد، المسند، تحقیق و تصحیح احمد محمد شاکر، دارالمعارف، بی‏تا.

۷. ابن خلکان، احمد‏بن محمد، و فیات الاعیان، و أبناء ابناء الزمان، تحقیق و تصحیح؛ محمد محی الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۷۶ه ق.

۸. ابن طاهر المقدسی، البدء و التاریخ، فرانسوی کلمان هموار، پاریس، بی‏تا.

۹. ابن طقطقی محمد‏بن علی، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، بی‏تا.

۱۰.           ابن عبدریه، احمد‏بن محمد، العقد الفرید، محمد سعید العریان، بی‏تا.

۱۱.           ابن علی المقریزی، تقی الدین احمد، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمه الفاطمیین الخفاء، تحقیق جمال‏الدین الاشیال، قاهره، ۱۹۴۸م.

۱۲. ابن علی‏بن عبدالقادر مقریزی، تقی الدین، النزاع و التخاصم فیما بین بنی امیه و بنی هشام، مصر، بی‏نا، ۱۹۳۷.

۱۳. ابن عمر‏بن واقد، محمد، المغازی، اکسفورد، ۱۹۶۶م.

۱۴. ابن محمد، علی، مشهور به ابن صباغ، الفصول المحمة فی معرفة احوال الائمه، نجف، بی‏نا، ۱۹۵۰.

۱۵. ابوبکر احمد‏بن علی، الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴مجلد، مصر، بی‏نا، ۱۳۴۹ ه ق.

۱۶. ابوعلم، توفیق، فاطمه زهرا، ترجمه علی اکبر صادقی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۰.

۱۷. ابی یعقوب کاتب، احمد، تاریخ الیعقوبی، نجف، مطبعة العزی، ۱۳۵۸ ه ق.

۱۸. احمد‏بن یحیا، بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق یا تصحیح محمد حمیدالله، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.

۱۹. اشعری، ابوالحسن علی‏بن اسماعیل، مقالات السلامیین و اختلاف المصلین، طبع مصر، ۱۹۵۰.

۲۰. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، دارالکتب المصریة قاهره، بی‏تا.

۲۱. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، تحقیق و تصحیح سید احمد صقر، دارالمعرفة بیروت، لبنان، بی‏تا.

۲۲. اصفهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۵۲ه ق.

۲۳. امینی، ابراهیم، بانوی نمونه‏ی اسلام، قم،مرکز مطبوعاتی دارالتبلیغ اسلامی، بی‏تا.

۲۴. باقری بیدهندی، ناصر، خاندان وحی به روایت ام سلمه و عایشه، با مقدمه و مؤخره نامیق صفی‏زاده بوره که‏ای، سنندج، دفتر مطبوعات و انتشارات کردی، ۱۳۷۳.

۲۵. الباقلانی، ال ابوبکر محمد‏بن طیب، التمهید فی الرد علی الملعدة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، طبع قاهره، ۱۹۴۷ م.

۲۶. البخاری، ابونصر، سرالسلسلة العلویة ، تحقیق: سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۹۶۳م.

۲۷. البخاری، ابونصر، سرالسلسلة العلویة، تحقیق: سید محمد صادق بحرالعلوم، طبع نجف، ۱۹۶۳م.

۲۸. البخاری، ابی عبدالله، محمد‏بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.

۲۹. بخاری، محمد‏بن اسماعیل، الصحیح، تحقیق یا تصحیح، محمد علی صبیح و اولاده، قاهره، بی‏تا.

۳۰.‏بن عبدالله، ابن عبدالبر یوسف، الاشتیعاب بی‏معرفة الاصحاب، حیدرآباد، ۱۳۳۶ ه ق.

۳۱. البوزهره، محمد، تاریخ المذاهب الاسلامیه، طبع قاهره، ۱۹۵۹م .

۳۲. الحسینی المیلانی، فاضل، فاطمة الزهراء ام ابیها(س)، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۸م.

۳۳. حلبی، علامه شیخ علی برهان‏الدین شافعی، انسان العیون، جزء اول، چاپ مصر، ۱۹۳۲م.

۳۴. دنیوری، ابن قتیبه، الاختلاف فی اللفظ و الرد علی الجهمیة و المشبهه، تحقیق محمد زاهد الکوثری، طبع قاهره، ۱۳۴۹ ه ق.

۳۵. شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه‏ی زهرا(س)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲.

۳۶. طبری، محمد‏بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، بی‏تا.

۳۷. عبدالملک‏بن هشام، ابومحمد، سیرةالنبی، تحقیق یا تصحیح محمد محی‏الدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة حجازی، ۱۳۵۶ق.

۳۸. عسقلانی، ابن حجر، حافظ شهاب الدین، لسان المیزان، حیدرآباد، ۱۹۶۵.

۳۹. علاءالدین علی، کنز العمّال فی سنن الاقوال والافعال، حیدرآباد، ۱۳۱۲ه ق.

۴۰. علی از دیدگاه اهل سنت، تهران، نذیر، ۱۳۷۸.

۴۱. قندوزی، ینابیع المودة، اسلامبول، بی‏تا.

۴۲. لابن سعد، حمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بی‏تا.

۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س)، مشهد، انجمن محبان الفاطمه، ۱۳۷۱.

۴۴. واقدی، محمد‏بن سعد کاتب، الطبقات الکبیر، زاخائو، لیدن، ۱۳۳۲ ه ق.

۴۵. هیثمی، ابن حجر، الصوایق المحرقه، مصحح، عبدالوهاب عبداللطیف، مکتبة القاهره، ۱۳۸۵ه ق.

۴۶. هیثمی، حافظ نورالدین علی‏بن ابی بکر، مجمع الزوائد، جزء نهم، چاپ قدسی، قاهره، بی‏تا.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: عترت
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی