رسوم نوروزی ایرانیان باستان
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3659
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22496
بازدید ماه : 196885
بازدید کل : 1608564
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 2 / 1 / 1397


رسوم نوروزی ایرانیان باستان



ایرانیان باستان دانه‌ها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش به شماره‌ی هفت ـ نماد هفت امشاسپند ـ یا دوازده “شماره‌ی مقدس برج‌ها” در ستون‌هایی از خشت خام بر می‌آوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک می‌گرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود.

خانواده‌ها به‌طور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (اندیشه‌ی نیک)، هوخت (گفتار نیک) و هوورشت (کردار نیک) سبز می‌کردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آن‌ها می‌دانستند.

چهارشنبه‌سوری که از دو کلمه‌ی چهارشنبه (منظور آخرین چهارشنبه‌ی سال) و سوری که همان “سوریک” فارسی و به معنای سرخ باشد و در کل به معنای چهارشنبه‌ی سرخ، مقدمه‌ی جدی جشن نوروز بود. در ایران باستان بعضی از وسایل جشن نوروز از قبیل آینه و کوزه و اسفند را به یقین شب چهارشنبه‌سوری و از چهارشنبه‌بازار تهیه می‌کردند. بازار در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و البته خرید هرکدام هم آیین خاصی را تدارک می‌دید.


غروب‌هنگام، بوته‌ها را به تعداد هفت یا سه (نماد سه منش نیک) روی هم می‌گذاشتند و خورشید که به تمامی پنهان می‌شد، آن را بر می‌افروختند تا آتش سر به فلک کشیده جانشین خورشید شود.

در بعضی نقاط ایران برای شگون، وسایل دور ریختنی خانه از قبیل پتو، لحاف و لباس‌های کهنه را می‌سوزاندند. آتش می‌توانست در بیابان‌ها و رهگذرها و یا بر صحن و بام خانه‌ها افروخته شود. وقتی آتش شعله می‌کشید از رویش می‌پریدند و ترانه‌هایی که در همه‌ی آن‌ها خواهش برکت و سلامت و بارآوری و پاکیزگی بود، می‌خواندند.

آتش چهارشنبه‌سوری را خاموش نمی‌کردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود، کسی جمع می‌کرد و بی‌آن‌که پشت سرش را نگاه کند، سر ِ نخستین چهارراه می‌ریخت. در بازگشت در پاسخ اهل خانه که می‌پرسیدند: “کیست؟” می‌گفت: “منم.” - ” از کجا می‌آیی؟” - “از عروسی… ” - “چه آورده‌ای؟” - “تندرستی…”

از دیگر رسوم ایرانیان باستان در شب چهارشنبه‌سوری قاشق‌زنی بود. قاشق‌زنی تمثیلی بود از پذیرایی از فروهر‌ها… زیرا که قاشق و ظرف مسین نشانه‌ی خوراک و خوردن بود.

ایرانیان باستان برای فروهر‌ها بر بام خانه غذاهای گوناگون می‌گذاشتند تا از این میهمانان تازه‌رسیده‌ی آسمانی پذیرایی کنند و چون فروهر‌ها پنهان و غیرمحسوس‌اند، کسانی هم که برای قاشق‌زنی می‌رفتند، سعی می‌کردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجیل را مخصوص فروهر می‌دانستند، دریافتشان را خوش‌یُمن می‌پنداشتند.







نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی