آنگاه فرمود: من پیش از آنکه تو سخن بگویی این سخنان را برایت توضیح دادم چون می دانستم مىخواهى از خدائى كه چنین نعمتهایی را به تو ارزانى داشته شكایت كنى. اینك دستور دادم به تو صد دینار طلا بدهند آن را بگیر.[1]
در این ماجرا حضرت به جای آنکه بلافاصله به آن نیازمند واقعی پولی دهد ابتدا نعمتهای خدا را به او یادآوری کرد. با این کار شخصیت او را از آن فشردگی و ذلتی که احساس می کرد به اوج عزت رساند و وی را متوجه عنایات خداوند به او ساخت. پس از آنکه نگاه بدبینانه او به خداوند متعال را اصلاح کرد و روح عزتمندی را در او دمید دستور داد تا به او پولی دهند.
بی تردید مالی که از حرام به دست آید رو به افزایش نخواهد گذاشت و اگر هم به ظاهر افزوده شود یقینا بركتى در آن نخواهد بود و اگر فرد آن را انفاق كند پاداشى از این کار نخواهد برد؛ و اگر آن را باقی گذارد، توشهاش به سوى آتش خواهد بود
همیشه آماده برای قیام در برابر ستمگران
بطحائى نزد متوكل عباسى از امام هادى علیه السلام بدگویى كرد و گفت كه در نزد او پول و سلاح است. متوكل سعید حاجب را مأمور كرد تا شبانه به خانه امام هجوم آورد و هر چه از مال و سلاح در نزد او یافت مىشود بردارد و به نزد متوكل آورد. ابراهیم بن محمد گوید: سعید حاجب براى من حكایت كرد كه شبانه به خانه ابو الحسن (امام هادى) رفتم و با نردبانى كه همراه برده بودم بر بالاى بام شدم، و از پلهها در تاریكى پایین آمدم و نمىدانستم كه كجا مىروم و چگونه باید به درون خانه برسم. پس امام از داخل خانه بانگ برداشت كه: «اى سعید! سر جاى خود بمان تا شمعى برایت بیاورند».
چیزى نگذشت كه شمعى آوردند و من پایین آمدم و او را دیدم كه جبهاى پشمین بر تن و كلاهى از پشم بر سر دارد، و سجادهاى حصیرى مقابل او افكنده است و او بر آن رو به قبله نشسته است. پس به من گفت: «اطاقها را بگرد!»، چون به آنها درآمدم و جستجو كردم چیزى در آنها نیافتم .. آنگاه گفت: «زیر سجاده را نیز وارسى كن»، و چون آن را برداشتم شمشیرى پوشیده در غلاف دیدم ... [2]
استاد حکیمی بعد از نقل این روایت می نویسد:[3]
بنگرید! نظایر این چگونگى را در احوال امامان و زندگى ایشان فراوان مىبینیم، زیرا آنان همواره آماده مركزیت دادن به حق و نگاهبانى آن، از طریق نبرد و سلاح بودند. و این آمادگى و انتظار را در هر مقام كه متناسب با آن امر بود داشتند. و چه بسیار پیروان خود و جوانان را به تمرین تیراندازى و اسب سوارى تشویق مىكردند. این موضعگیرى مىباید الگویى براى شیعیان باشد. و این آمادگى- مخصوصا در زمانهاى حاضر- باید موجود باشد، تا امكان گسترش عدل و داد و حق، و منتشر ساختن رسالت دین در زمین، و بریدن دست گردنكشان و جباران و خائنان، و پیروزى در همه میدانهاى زندگی آزاد و شریف فراهم شود، چنان كه امام جعفر صادق علیه السلام گفته است:
شِیعَتُنَا أَهْلُ الْهُدَى وَ أَهْلُ التُّقَى وَ أَهْلُ الْخَیْرِ وَ أَهْلُ الْإِیمَانِ وَ أَهْلُ الْفَتْحِ وَ الظَّفَر
شیعیان ما اهل هدایت، و اهل تقوى و پرهیزگارى، و اهل نیكوكارى، و اهل ایمان، و اهل فتح و ظفرند.[4]
آموزش دعا به رهپویان راه حق
محمد بن ابراهیم به امام هادی علیه السلام نوشت: اى سرور من، اگر صلاح مى بینید، دعایى به من بیاموزید كه اگر در پى نمازهایم بخوانم خداوند خیر دنیا و آخرت را برایم گرد آورد. امام در جواب او نوشت: اینگونه بگو:
أعوذُ بِوَجهِكَ الكَریمِ وعِزَّتِكَ الَّتی لا تُرامُ وقُدرَتِكَ الَّتی لا یَمتَنِعُ مِنها شَیءٌ، مِن شَرِّ الدُّنیا والآخِرَةِ، ومِن شَرِّ الأَوجاع كُلِّها
از بدى دنیا و آخرت و بدى همه دردها، به روى كریمانهات و عزت زوال ناپذیرت، پناه مىبرم.[5]
پیامد مالی که از حرام به دست بیاید
امام هادی علیه السلام فرمودند: إنَّ الحَرامَ لا یَنمی، و إن نَمى لا یُبارَكُ لَهُ فیهِ، و ما أنفَقَهُ لَم یُۆجَر عَلَیهِ، و ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ إلَى النّارِ.
بی تردید مالی که از حرام به دست آید رو به افزایش نخواهد گذاشت و اگر هم به ظاهر افزوده شود یقینا بركتى در آن نخواهد بود و اگر فرد آن را انفاق كند پاداشى از این کار نخواهد برد؛ و اگر آن را باقی گذارد، توشهاش به سوى آتش خواهد بود.[6]
در این کلام امام هادی علیه السلام حقایقی بیان شده که با نگاه پول محورِ بی توجه به دین، کاملا متفاوت است. در نگاه پول محور توجهی به حلال و حرام درآمد نمی شود و آنچه مهم است کسب پول از هر طریق و انباشته ساختن آن برای سود فردیست. امام در این کلام گهربار پرده از این واقعیت بر می دارد که اگر مالی از راه حرام به دست آمد اولا رشدی در آن نخواهد بود ؛ زیرایَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقات ؛ خدا ربا را نابود مىكند، و صدقات را فزونى مىدهد.[7]
آن رشد و افزایشی هم که ممکن است برای برخی حاصل شود برکت یا همان افزایش واقعی نیست؛ یعنی به واقع سودی به حال دارنده آن نخواهد داشت. در فرهنگ اسلام ، سودی واقعی است که در دنیا و آخرت به سود انسان باشد.[8]
انفاق چنین مالی هم مقبول نیست زیرا خداوند، کار خوب را تنها از پرهیزگاران می پذیرد ؛ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ.[9]
در نهایت اگر او این مال حرام را به صاحب یا صاحبان اصلیش بازگرداند و رضایت آنها را جلب کرد که هیچ و گرنه این مال، حتی بعد از مرگش وبال او خواهد بود و سبب عذابش در آتش عذاب الهی خواهد شد.
نقش ویژه عالمان دینی در عصر غیبت
امام هادی علیه السلام در بیانی به نقش و جایگاه ویژه عالمان دینی در هدایت و رهبری فکری و عملی مسلمانان در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام اشاره می کند و با بیان مقام والای آنها در پیشگاه خداوند متعال به نوعی از تلاشهای آنان قدردانی کرده و دیگران را در کسب چنین مقام و قبول چنین وظیفه ای تشویق می نماید.
آن حضرت فرمود: لَولا مَن یَبقى بَعدَ غَیبَةِ قائِمِكُم علیهالسلام مِنَ العُلَماءِ الدّاعینَ إلَیهِ، و الدّالّینَ عَلَیهِ، و ... اولئِكَ هُمُ الأَفضَلونَ عِندَ اللّهِ عز و جل.
حضرت به جای آنکه بلافاصله به آن نیازمند واقعی پولی دهد ابتدا نعمتهای خدا را به او یادآوری کرد. با این کار شخصیت او را از آن فشردگی و ذلتی که احساس می کرد به اوج عزت رساند و وی را متوجه عنایات خداوند به او ساخت. پس از آنکه نگاه بدبینانه او به خداوند متعال را اصلاح کرد و روح عزتمندی را در او دمید دستور داد تا به او پولی دهند
اگر پس از غایب شدن حضرت قائم (عج)، دانشمندان الهى كه به سوى او مى خوانند و ره مى نمایند و از دینش دفاع مىكنند و بندگان ناتوان خداوند را از تله شیطان و دامهاى دشمنان اهل بیت علیهمالسلام نجات مىدهند، نبودند، هیچ كس نمىماند مگر اینكه از دین باز مىگشت؛ ولى آنانند كه زمام دلهاى ناتوان شیعه را همچون سكّان در دست ناخداى كشتى به دست گرفتهاند. اینان همان انسانهاى برتر نزد خداوندند.[10]
برخورد قاطع با منحرفان
یکی از کسانی که چنین روشی داشت فارس بن حاتم قزوینی بود که در زمان امام هادی علیه السلام به نام آن حضرت بدعت آفرینی می کرد و با سخنان و اعمالی اینگونه در پی گمراه کردن مسلمانان از جاده هدایت بود. امام حکم قتل او را صادر کرد و پاداش قاتل او را بهشت قرار داد. مرحوم کشّی ماجرا را اینگونه نقل می کند:
فارس، شیطان صفتى بود كه مردم را به گمراهى مىكشاند و به كارهاى بدعتآمیز فرا مىخواند. پس، از امام هادى علیه السلام دستور آمد: هذا فارِسٌ لَعَنهُ اللّهُ یَعمَلُ مِن قِبَلی فَتّانا داعِیا إلى البِدْعَةِ، و دَمُهُ هَدْرٌ لكَلِّ مَن قَتلَهُ، فَمَن هذا الّذی یُریحُنی مِنهُ و یَقْتُلُهُ و أنا ضامِنٌ لَهُ على اللّهِ الجَنّةَ؟ ؛ این فارسِ ملعون، مردم را به نام من، گمراه مىكند و به بدعت فرا مىخواند. خونش براى هر كه او را بكشد مباح است. كیست كه او را بكشد و مرا از شرّش آسوده گرداند، تا در عوض، من نزد خداوند برایش بهشت را ضمانت كنم؟ جنید فرمان حضرت را عملی کرد و فارس را به قتل رساند.[11]
اینها تنها بخش کوچکی از واقعیات زندگی الگو مآبانه امام هادی علیه السلام بود که در منایع روایی به ما رسیده است. امید است مردم آزاده به ویژه معتقدان به امامت آن حضرت بیش از پیش سیره علمی و عملی ایشان را الگوی زندگی خود قراردهند و با این کار به خیر دنیا و آخرت نائل شوند.
پی نوشت:
1. امالی شیخ طوسی ص 285.
2. کافی 1/499-500.
3. الحیاة با ترجمه احمد آرام 2/377.
4. کافی 2/233.
5. كافی 3/346.
6. کافی 5/125.
7. بقره/276.
8. بقره/201.
9. مائده/27.
10. الاحتجاج 2/ 502.
11. رجال الكشّی 2/ 807.
امید پیشگر
نظرات شما عزیزان: