مسابقه ای که در آن "پیامبر" پیروز نشد
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3694
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22531
بازدید ماه : 196920
بازدید کل : 1608599
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 14 / 8 / 1395

مسابقه ای که در آن "پیامبر" پیروز نشد

شترسواری

اسلام تمرین كارهایى را كه دانستن و مهارت در آنها براى سربازان ضرورت دارد سنت كرده است

مسلمانان به مسابقات اسب دوانى و شتردوانى و تیراندازى و امثال اینها خیلى‏ علاقه نشان مى‏دادند، زیرا اسلام تمرین كارهایى را كه دانستن و مهارت در آنها براى سربازان ضرورت دارد سنت كرده است. بعلاوه خود رسول اكرم كه رهبر جامعه اسلامى بود، عملا در این گونه مسابقات شركت مى‏كرد و این بهترین تشویق‏ مسلمانان خصوصا جوانان براى یاد گرفتن فنون سربازى بود.

تا وقتى كه این سنت‏ معمول بود و پیشوایان اسلام عملا مسلمانان را در این امور تشویق مى‏كردند، روح‏ شهامت و شجاعت و سربازى در جامعه اسلام محفوظ بود.

رسول اكرم گاهى اسب و گاهى شتر سوار مى‏شد و شخصا با مسابقه دهندگان مسابقه مى‏داد. رسول اكرم شترى داشت كه به دوندگى معروف بود، با هر شترى كه مسابقه داده‏ بود برنده شده بود.

كم كم این فكر در برخى ساده لوحان پیدا شد كه شاید این شتر از آن جهت كه به رسول اكرم تعلق دارد از همه جلو مى‏زند. بنابراین ممكن نیست در دنیا شترى پیدا شود كه با این شتر برابرى كند.

تا آنكه روزى یك اعرابى بادیه نشین با شترش به مدینه آمد و مدعى شد، حاضرم با شتر پیغمبر مسابقه بدهم. اصحاب پیغمبر با اطمینان كامل براى تماشاى این مسابقه جالب، مخصوصا از آن جهت كه رسول اكرم شخصا متعهد سوارى شتر خویش شد، از شهر بیرون دویدند. رسول اكرم و اعرابى روانه شدند و از نقطه‏اى كه قرار بود مسابقه از آنجا شروع شود شتران را به طرف تماشاچیان به حركت درآوردند.

هیجان عجیبى در تماشاچیان پیدا شده بود. اما برخلاف انتظار مردم، شتر اعرابى،‏ شتر پیغمبر را پشت سر گذاشت. آن دسته از مسلمانان كه درباره شتر پیغمبر عقاید خاصى پیدا كرده بودند، از این‏ پیشامد بسیار ناراحت شدند؛ خیلى خلاف انتظارشان بود.

قیافه هاشان در هم شد. رسول اكرم به آنها فرمود: «اینكه ناراحتى ندارد، شتر من از همه شتران جلو مى‏افتاد، به خود بالید و مغرور شد، پیش خود گفت من بالا دست ندارم. اما سنت‏ الهى است كه روى هر دستى دستى دیگر پیدا شود، و پس از هر فرازى، نشیبى برسد، و هر غرورى در هم شكسته شود.» به این ترتیب رسول اكرم، ضمن بیان حكمتى آموزنده، آنها را به اشتباهشان‏ واقف ساخت.‏ (1)


برگرفته از داستان راستان

تنظیم شده توسط موسوی

(1) .وسائل‏،ج 2/ص 274.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: حکایت ها وحکمت ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی