برهان آیةالله بهجت بر زنده بودن امام زمان عليه السلام
شاید محکمترین دلیل بر زنده بودن امام زمان عليه السلام دلیلی است که مرجع فقید جهان تشیع، حضرت آیت الله بهجت رحمت الله علیه در اثنای دروس خود تقریر کرده اند:
« حقیقت اسلام، در ایمان است، به دلیل آیه: الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ[سوره مائده، آیه 3: امروز دین شما را کامل کردم] اِنِّما وَليُّکُمْ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا[سوره مائده، آیه 55: سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و کسانى اند که ایمان آورده اند.] و امثال اینها.
انسان عاقل، متوجه مى شود که نبى، وصى مى خواهد. وصایت تکویناً بقاى نبوت است. بنده ندیده ام که کسى این گونه بگوید، ولى حقیقت مطلب همین است که دلیل بر وجود بقیه الله عجل الله تعالى فرجه الشریف در این زمان، از ابتداى غیبت صغرى تاکنون، همان روایت ثقلین است با ضمیمه اى که در آن است:
یکی از دلایل زنده بودن امام زمان علیه السلام، در حدیث ثقلین: إنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ: کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي...سألت ربى أن یجمع بینهما و أن لا یفرق بینهما فاستجاب لى؛ عبارت لایفرق بینهما ... نشانگر عدم جدایی کتاب و عترت است...
إنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ: کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي...سألت ربى أن یجمع بینهما و أن لا یفرق بینهما فاستجاب لى.[من دو چیز گرانبها از خود به جا مى گذارم کتاب خدا و اهل بیتم. از پروردگار خواستم که آن دو را با هم قرار دهد و از هم جدایشان نسازد خداوند هم اجابت فرمود./این حدیث در کتب و منابع روایى اهل سنت بصورتهاى مختلف و بطور متواتر نقل شده است از باب نمونه به صحیح مسلم 7: 122؛ سنن ترمذى 5: 662]
این روایت، با ضمیمه سألت ربى... دلیل بر این است که در هر جا و هر زمانى که قرآن هست و مأمور به، بطورى که مرجع است، حالا یا صورتاً یا واقعاً یا بعضاً یا تماماً، هرجا که قرآن باشد، شارح قرآن هم باید باشد، وصى پیغمبر هم باید باشد، یعنى، بقاء خود صاحب قرآن که اِنَّما يَعرِفُ القُرآنَ مَن خوطِبَ بِه[بحارالانوار 24: 238، 46: 350؛ الکافى 8: 311؛ قرآن را فقط کسى که طرف خطاب آن است مى فهمد.] خودش باید باشد. هر زمان که اسلام و قرآن هست، در همان زمان قائم، و ولى و عالم به اسلام و شارح قرآن که خود خدا معین کرده است، باید باشد. لا یفرق بینهما! نمى شود قرآن باشد ولى شارح قرآن نباشد!
لذا در خود روایات اهل تسنن، الى ماشاءالله، مواردى را ملاحظه مى کنید که در مورد آیه شریفه قرآن یا در مورد احکامى که آنان صادر کرده اند، حضرات معصوم خصوصاً حضرت امیر (علیه السلام)، آن ها را توضیح و تبیین کرده اند، بطورى که اهل سنت نقل کرده اند که عمر در هفتاد موضع گفته است:
لولا على لهلک عمر [الاستیعاب 3: 40؛ فیض القدر 3: 357.:اگر على نبود عمر هلاک مى شد] یا مثلا زمانى که وجود مقدس رسول الله ﷺ از دنیا رفت، برادر ابوبکر آمد گفت: محمد لا یموت ؛ “پیامبر اکرم ﷺ نمى میرد” ابوبکر براى اثبات مرگ پیامبر ﷺ به این آیه شریفه أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ[سوره آل عمران، آیه 144: آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب برمى گردید.] استدلال کرد، و حال این که این نکته را نفهمیده که “ان “در آیه شریفه قرآن “ان “شرطیه است و به این معنا نیست که پیامبر مى میرد یا کشته مى شود، بلکه باید به این آیه شریفه قرآن کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ[سوره آل عمران، آیه 185: هرکسى مرگ را مى چشد] استدلال کرد. این آیه، براى مرگ کلیه نفوس، دلیل است نه آن آیه شریفه أفاین مات....
واقعا آیا اینان شارح قرآن بودند؟! همین شارح بودن اهل بیت براى آیات شریفه قرآن که در موارد عدیده اى از آن را خود اهل تسنن نقل کرده اند، دلیل قطعى بر ولایت و وصایت حضرات معصوم علیه السلام است. روایت ثقلین با آن ضمیمه اى که در آن است، دلیل قطعى بر وجود امام زمان حى الى زمان ظهور است، نه اینکه بعداً موجود و متولد مى شود.»[فیضى از وراى سکوت: 27]
منبع بازنشر: راسخون/برهان قاطع آیت الله بهجت بر زنده بودن امام زمان عليه السلام
نظرات شما عزیزان: