رویای صادقانه

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

رویای صادقانه

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

رویای صادقانه

  یک وقت بدون اطلاع وارد محله ای برای دیدن خانواده شهیدی شدیم دیدیم محله پر از جمعیت است وبرای ورود مقام معظم رهبری گاو گوسفند آماده کردند اقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند:مگر من نگفتم مزاحم نشوید ودیدار من بدون اطلاع قبلی باشد.ما عرض کردیم اقا از دفتر اطلاع نداده اند،بالاخره آقا وارد منزل شهید شدند و فرمودند:بگو ببینم چه کسی آمدن مرا به شما اطلاع داده اند ایا از دفتر اطلاع داده اند؟پدر شهید عرض کردن اقا من دیشب حاج اقا روح االله را در خواب دیدم پسرم علی نیز در کنار امام (ره) نشسته بودامام رو به من کردند و فرمودند فلانی فلان شب مهمان عزیزی داری.از مهمانت پذیرایی کن گفتم مهمان من کیست فرمودند رهبر مهمان شما است .با تعجب گفتم.رهبرم می خواهد به خانه ی من بیاید؟پسرم گفت بله بابا رهبر می خواهد به خانه ما بیاید از ایشان پذیرایی کنید


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: امام خامنه ای امام عشق
برچسب‌ها: امام خامنه ای امام عشق

تاريخ : سه شنبه 2 / 12 / 1400 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.