اشتباهات شاه
شاه در ماههای قبل از سقوط خود گفته بود کشورش در بیست و پنج سال آینده نیروی پنجم در جهان خواهد شد. و جمعیت ایران به ۶۵ میلیون میرسد، و سطح درآمد یک ایرانی با درآمد یک اروپائی برابر خواهد شد.
سپس شاه اظهار امیدواری کرد که حکومتش تا ۱۵ سال آینده ادامه یابد پس از آن حکومت را به ولیعهد سپرده و کنارهگیری خواهد کرد.
اخبار الیوم» مصطفی امین، روزنامهنگار مصری، طی مطلبی که در سال۱۳۵۷ منتشر شد
نوشته است: یکسالی از این سخنان نگذشت که تخت طاووسی به لرزه درآمد و عمر سلطنت او نه با سنوات که با ساعات شمرده میشد.
به طور خلاصه میتوان گفت: خطاهای دهگانه بزرگی که شاه مرتکب شد، پایههای حکومت و سلطنت او را لرزانیده و اورا به سقوط حتمی نزدیک گردانیده است.
به طور خلاصه میتوان گفت: خطاهای دهگانه بزرگی که شاه مرتکب شد، پایههای حکومت و سلطنت او را لرزانیده و اورا به سقوط حتمی نزدیک گردانیده است.
اولین اشتباه
اولين اشتباه او این بود که میلیاردها دلار را صرف خرید اسلحه گران و سنگین کرد،به دلیل آنکه معتقد بود نیروهای نظامی ایران برای دفاع از اراضی و ثروت داخلی ضروری است، در حالی که تنها راه متوقف ساختن مسابقه بدست آوردن اسلحه جدید،خلع سلاح جهانی است، و چون شاه به خلع سلاح جهانی امیدی نداشت به ساختن بزرگترین ناوگان دریائی و تجهیزات هوائی و آمادهسازی ارتش در منطقه خاورمیانه پرداخت.
لکن این اسلحههای مدرن در متفرق ساختن تظاهراتهای مردم ایران به کار نیامد و توپخانههای سنگین ارتش شاه نتوانست فریادهای خشمگین مردم بیسلاح را ساکت و خاموش سازد، در حالی که اگر شاه نیمی از این پولهای فراوان را در راه رفاه عمومی مردم صرف میکرد،چنین شکاف و پرتگاهی بین او و ایرانی عادی بوجود نمیآمد.
شاه میخواست با این نیروی نظامی خیره کننده، مترسکی برای کشورهای کوچک و همجوار خود باشد، ولی آنها از او نهراسیدند، و گفتهاند گاهی اوقات به فکر ضمیمه ساختن برخی از آنها به کشورش بود، ولی نتوانست.
شاه با این بودجه نظامی هنگفت میتوانست اگر کشورش در اشغال ارتش بیگانه قرار میگرفت، آن را نجات بخشیده و آزاد سازد.
در چنین وضعی هر ایرانی آماده بود که یک نیمه لقمهای نان بخورد و نیمه باقی را به خرید اسلحه اختصاص دهد تا کشورش از اشغال اجنبی خارج گردد. لکن مردم قهرمان ایران قبول نکردند که خود را محتاج به نیمهنانی کنند، تا نظامی پدید آید که مبتذلتر و جنایتکارتر از آن در تاریخ دیده نشده است.
دومين اشتباه
دومين اشتباه شاه اين بودکه به فریب مردم و ملتش پرداخت،یعنی وعده میداد ولی عمل نمیکرد. همیشه سخن از آزادی و انتخابات آزاد میگفت، ولی خبری از صحت آن نبود. پیوسته در کنار شاهمردان کوچکی بودند که دست او را میبوسیدند، و او از مردمان آزاداندیش و بزرگی که سر در برابرش میافراشتند و واقعیت را به او میگفتند، دوری میجست.
روز یازدهم اگوست سال گذشته، شاه در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر روزنامهنگاران و خبرنگاران اعلان داشت: او کوشش میکند تا دموکراسی حقیقی را در کشورش پیاده کند، و اضافه نمود، به مخالفین حکومت فرصت و آزادی عمل میدهد، تادر یک فضای باز، فعالیت کنند و انتخابات آزاد را به زودی عملی میسازد. در آن روز،همه روزنامههای جهان از این پیشنهادها استقبال کردند.
ولی چیزی نگذشت که شاه از حرفش بازگشت. نه آزادی و نه دموکراسی و نه آزادی مطبوعات و نه انتخابات آزاد ...
قبل از آن هم، شاه چنین وعده و وعیدهائی میداد و سپس زیر آن میزد! دموکراسی و آزادی میداد، ولی پس از چندی نصف آن را میگرفت.
آزادی زندانیان سیاسی را عنوان میکرد و صدنفری را آزاد میکرد ولی در زندانها و بازداشتگاهها هزاران هزار نفر را همچنان باقی میگذارد.
در روزهای اخیر که شاه وعده داد که فقط یک پادشاه اسمی باقی خواهد ماند و از باقی قدرتش چشم خواهد پوشید، اغلب ملت ایران حرف او را باور نکرده و اصرار نمودند که شاه باید قبل از هر چیز از ایران خارج گردد.
دومين اشتباه شاه اين بودکه به فریب مردم و ملتش پرداخت،یعنی وعده میداد ولی عمل نمیکرد. همیشه سخن از آزادی و انتخابات آزاد میگفت، ولی خبری از صحت آن نبود. پیوسته در کنار شاهمردان کوچکی بودند که دست او را میبوسیدند، و او از مردمان آزاداندیش و بزرگی که سر در برابرش میافراشتند و واقعیت را به او میگفتند، دوری میجست.
روز یازدهم اگوست سال گذشته، شاه در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر روزنامهنگاران و خبرنگاران اعلان داشت: او کوشش میکند تا دموکراسی حقیقی را در کشورش پیاده کند، و اضافه نمود، به مخالفین حکومت فرصت و آزادی عمل میدهد، تادر یک فضای باز، فعالیت کنند و انتخابات آزاد را به زودی عملی میسازد. در آن روز،همه روزنامههای جهان از این پیشنهادها استقبال کردند.
ولی چیزی نگذشت که شاه از حرفش بازگشت. نه آزادی و نه دموکراسی و نه آزادی مطبوعات و نه انتخابات آزاد ...
قبل از آن هم، شاه چنین وعده و وعیدهائی میداد و سپس زیر آن میزد! دموکراسی و آزادی میداد، ولی پس از چندی نصف آن را میگرفت.
آزادی زندانیان سیاسی را عنوان میکرد و صدنفری را آزاد میکرد ولی در زندانها و بازداشتگاهها هزاران هزار نفر را همچنان باقی میگذارد.
در روزهای اخیر که شاه وعده داد که فقط یک پادشاه اسمی باقی خواهد ماند و از باقی قدرتش چشم خواهد پوشید، اغلب ملت ایران حرف او را باور نکرده و اصرار نمودند که شاه باید قبل از هر چیز از ایران خارج گردد.
سومین اشتباه
سومين اشتباه ا و این بودکه به اصلاحات بزرگ و ساختن بناهای بزرگ و کارخانههای مختلف دست میزد، ولی او ایرانی را فراموش کرد. او تلاش کرد روی سر هر فرد ایرانی کلاه اشرافی گذارد و شلوار خارجی به پایش کند ولی او را از آزادی که اشراف و بیگانگان برخوردارند، محروم ساخت در ایران خاصه در خیابانهای تهران، اتومبیلهای آخرین سیستم موج میزد، لکن نظام حکومتی ایران از سیستم حکومتهای قرون وسطائی برخوردار بود.
در وزارت کشور ایران دهها مغز الکترونیکی جدید مشغول به کار بود که در کنار آن صدها تازیانه و چوبهدار دیده میشد... هتلهای بینظیری که در اروپا هم ساخته نشده، در ایران به چشم میخورد،و در کنار آن بازداشتگاهها و سیاهچالهائی بنا نهاده شد که در عالم نظیر آنها دیده نمیشود.
اولین شرط حکومتهای جدید، برخورداری مردم از حقوق انسانی و همگانی است، در این صورت اگر دهها رادیو با دهها زبان خارجی در ایران برنامه پخش کنند. ولی فرد ایرانی این زبانها را نداند فائدهاش چیست؟
اگر فرد ایرانی در کشورش دانشگاههائی بزرگتر از دانشگاههای آکسفورد و هاروارد داشته باشد ولی نتواند از آزادی کلام برخوردار باشد چه فایدهای دارد، اگر در ایران بزرگترین قصرهای مجلل و تاریخی ساخته شود، ولی فرد ایرانی نتواند داخل آنها شود فائدهاش چیست؟
بیتردید در این صورت فرد ایرانی به سهولت داخل بازداشتگاهها و زندان ها خواهد شد!
نظرات شما عزیزان: