مامسلمانان اعتقاد داریم اولین سوال در ان دنیا نماز است ،هرکس نمازش قبول است به باقی اعمال رسیدگی میکنند. پس تکلیف یک آفریقایی، امریکایی و ... که از نماز نشنیده و یا مسیحی است چیست؟
دین اسلام نیز مانند هر بنا و ساختار دیگری بر اساس «اصول و فروع» استوار شده است و نماز یکی از فروع دین و البته از اهمیت ویژهای برخوردار است، تا آنجا که فرمودهاند «هر چیزی صورتی دارد و صورت دین اسلام، نماز است» و یا «نماز ستون دین است».
الف – با توجه به نکتهی فوق، معلوم میشود که ابتدا از اصول و در رأس آن سؤال میشود. چنان چه تصریح شده و میدانیم که اولین سؤال «من ربّک – پروردگارت کیست؟» میباشد. و دقت شود که پرسیده نمیشود خالقت کیست؟ بلکه پرسیده میشود «ربّ تو کیست؟» یعنی در طول زندگی چه کسی را صاحب اختیار و تربیت کنندهی امورت میشناختی؟ فرعون زمان، طاغوتها، شهوت، ثروت ... و یا الله جل جلاله؟ و پاسخ نیز با جملهباقی نخواهد بود، بلکه منطبق با واقعیت شخص خواهد بود.
ب – این که فرمودهاند سؤال اول از نماز است و اگر قبول شد به مابقی اعمال رسیدگی میگردد، پس از گذر از اصول است. یعنی این سؤال به مسلمان مربوط میشود که مدعی است خدا، نبوت، معاد، عدل و امامت را قبول کرده است. وگرنه معلوم است کسی که اصل را قبول نداشته، فرع را به نحو شدیدتر نمیشناخته و قبول نداشته است.
در ضمن چنین نیست که پس از نماز به بقیهی اعمال رسیدگی شود، بلکه همهی اعمال ریز و درشت همگان مورد بازخواست (نتیجهی اخروی) است. بلکه بدین معنا بیان شده است که سایر اعمال خوب مسلمان، به شرط قبولی نمازش قبول میگردد و بسیاری از اعمال بد، به خاطر نماز بخشوده میشود.
نماز «الصلوة»، یعنی «وصل شدن به خدا»، بدیهی است کسی که وصل نبوده، منقطع بوده است و در آخرت نیز از رحمت خاصهی الهی محروم و منقطع خواهد بود.
ج – اما راجع به دیگران، مانند کسانی که در بلاد غیر اسلامی زندگی کرده و اصلاً از اسلام شناخت صحیحی نداشته و یا نشنیدهاند، چه رسد به نماز یا سایر احکام، باید دقت شود که همگان در محضر حقتعالی که خالق، رب و مبدأ و مقصد خلقت است ایستاده و از ناحیهی او مورد سؤال و سپس ثواب یا عقاب قرار میگیرند و او به حال بندگانش کاملاً آگاه است و عادل و رحمان و رحیم است.
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» (13)
ترجمه: اى مردم ما شما را از مردى و زنى بيافريديم، و شما را شعبهها و قبيلهها كرديم تا يكديگر را بشناسيد [و با هم آشنا شويد]. بيگمان گرامىترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. [و] خدا داناى آگاه است.
خداوند متعال نه تنها به همهی احوال و اعمال کلیهی مخلوقاتش و از جمله انسان آگاه است، بلکه به نوع دیدگاه، بصیرت و چگونگی و چرایی آن نیز علم و بصیرت دارد:
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ» (الأنعام، 103)
ترجمه: ديدگان، او را درك نمىكند ولى او ديدگان را درك مىكند و او لطيف و دانا است.
پس، از یک سو او آگاه، بصیر، عادل و رحمان و رحیم است و از سوی دیگر کسی نمیتواند بهانهآورده، توجیه کند و یا فریب دهد. به فرمودهی امام حسین علیهالسلام: خدا راجع به بهشتش گول نمیخورد.
اعتقاد به خداوند متعال، فقط دعوت اسلام نیست، بلکه دعوت همهی انبیای الهی و منطبق با حکم عقل و فطرت است. پس اگر از مسیحی سؤال شد: چرا مسیح (ع) را که بندهی من بود و برای دعوت شما به توحید فرستاده شده بود، «اب، ابن و روحالقدس – پدر، پسر و روحالقدس» گرفتید و او را خدا فرض کردید و برای خدا مقام پدری قائل شدید و برای او فرزندی در نظر گرفتید و این پدر و فرزند را یکی دانستید؟ راه فرار ندارد و نمیتواند بگوید: چون جامعهی ما مسیحی بود. چرا که «عقل» این همه تناقض بیمعنا را نمیپذیرد. چنان چه در اسلام نیز اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست.
د – خداوند متعال، علیم، حکیم و بصیر، عادل نیز هست، لذا از هیچ کس بیش از آن چه به او داده انتظاری نداشته و سؤالی نمینماید. چنان چه فرمود:
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت ...» (البقرهة 286)
ترجمه: خدا هيچ كس را تكليف نكند مگر به قدر توانايى او (و روز جزا) نيكىهاى هر شخصى به سود خود او و بديهايش نيز به زيان خود او است...
پس اگر کسی مدعی شد که خبری از اسلام نداشته، معلوم میشود که راست میگوید یا خیر؟ اصلاً او که از بسیاری چیزها خبر به دست آورده، میتوانسته خبری به دست آورد یا خیر؟
بدون شک یک امریکایی یا اروپایی که مدعی حقوق بشر است و حتی برای احقاق حقوق سگش در جامعهی انسانی، تلاش میکند و حتی وکیل میگیرد و از او مراقبت میکند، نمیتواند بگوید از کشته شدن انسانهای بیگناه بیاطلاع بوده یا اصلاً نمیدانسته که او هم حقوقی دارد.
خداوند متعال خوبی و بدی هر کسی را نیز به خودش الهام کرده است. لذا همگان با جهل، ظلم، جنایت، غارت، تجاوز، تبعیض، فساد و فحشا مخالفند. از این روست که اگر از دزد بدزند، با ظالم ظلم کنند، در حق جانی جنایتی روا دارند، به حقوق یک متجاوز تجاوز کنند و علیه مفسد فسادی انجام دهند، مخالفت می کند.
«وَ نَفسٍ وَ مَا سَوَّئهَا * فَأَلهَْمَهَا فجُُورَهَا وَ تَقوَئهَا»(الشمس، 7 و 8)
ترجمه: و سوگند به جان آدمى و آن كس كه آن را با چنان نظام كامل بيافريد * [و در اثر داشتن چنان نظامى] خير و شر آن را به آن الهام كرد.
پس، از غیر مسلمین نیز ابتدا از اصول اعتقاداتشان سؤال میگردد، چرا که رفتار هر کسی نیز به تناسب اهداف اوست. و در مورد فروع رفتارها و اعمال نیز دست خدا بسته نیست، بر هر کسی به حد ظرفیتش اتمام حجت نموده و به همان حد از او میخواهد.
نظرات شما عزیزان: