تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23224
بازدید دیروز : 15274
بازدید هفته : 38498
بازدید ماه : 81468
بازدید کل : 11138319
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 22 / 6 / 1400

08:52:56

 داستان ضرب المثل, ریشه ضرب المثل های ایرانی

داستان ضرب المثل شتر را خواستند نعل کنند قورباغه هم پایش را بالا آورد

 

کاربرد ضرب المثل:

«شتر را خواستند نعل کنند، قورباغه هم پایش را بالا آورد»/ اندر احوال دخالت بیجا

بیشتر در مواقعی به کار می‌رود که فردی بدون آگاهی  و دیدن جوانب یک کار، خود را به میان می‌اندازد و به قول معروف می‌خواهد عرض‌اندامی کند. 

 

خلاصه‌ای از آنچه مصطفی رحماندوست در کتاب ضرب‌المثل خود آورده است را در اینجا می‌آوریم. 

 

داستان ضرب المثل:

 

روزی جمعیت زیادی معرکه گرفته بودند و دور هم جمع شده بودند. دیگرانی هم که از آنجا رد می‌شدند از روی کنجکاوی می‌رفتند تا ببینند چه خبر شده است. 

 

از قرار شتربانی بود که می‌خواست به پای شترش نعل بکوبد. می‌گفت شترم بار مرا این طرف و آن طرف می‌برد و من زندگی‌ام را با بارکشی اوست که می‌گذرانم. می‌ترسم در این رفت و آمدها پایش آسیب ببیند و من بمانم و دردسرش.

 

 

 

دیگران به این حرف او خندیدند. هرکس چیزی می‌گفت: یکی می‌گفت: آخر چه کسی بر پای شترش نعل زده که تو می‌خواهی بکوبی. شتری که بدون نعل بار می‌برد، دیگر به نعل چه نیازی دارد. سری را که درد نمی‌کند را نباید دستمال بست.

 

 

 

دیگری می‌گفت: سم شتر هم مثل اسب و الاغ است، نعل نداشته باشد زخمی می‌شود. 

خلاصه که هرکس در آن جمع حرفی می‌زد اما مهم این حرف‌ها نبود.. مهم شتری بود که نمی‌خواست و طاقت نداشت که بر چهار پایش نعل و میخ آهنین بکوبند. از همین رو همه سنگینی‌اش را انداخته بود روی پاهایش و هیچ‌کس نمی‌توانست آن را بلند کند.

 

گفتگو میان جمعیت همین‌طور ادامه داشت که قورباغه‌ای که در آن نزدیکی‌ها زندگی می‌کرد هم به جمع اضافه شد. کمی منتظر ماند تا ببیند نتیجه چه می‌شود. سر آخر خود را به میان معرکه انداخت. بر کوهان شتر سوار شد و گفت: باباجان این شتر بیچاره فکر می‌کند، نعل‌کوبی درد دارد. 

 

بیایید و بر پای من نعل بزنید تا ببیند که اصلا دردی هم ندارد. بعد پایش را بالا آورد و با این کار همه را به خنده انداخت. 

 

 

 

شتر که دید او خود را وارد معرکه کرده، تکانی به خود داد و قورباغه را بر زمین و جفتکی انداخت و از میان جمع فرار کرد. 

 

از آن به بعد وقتی فرد آگاه و باتجربه‌ای خود از قبول کاری سرباز می زند، اما آدم نادانی که از گرفتاری آن کار خبر ندارد، برای انجامش داوطلب می‌شود، می‌گویند: «شتر را می‌خواستند نعل کنند، قورباغه هم پایش را بالا آورد.»

 

 

 

منبع:yjc.ir

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: داستان ضرب المثل ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی