شجاعت عباس علیه السلام
«شجاعت» در اخلاق ارسطو، حد اعتدال و توازن بین صفت جبن و تهوّر است. شخص شجاع، از هرگونه افراط و تفریطی بر كنار و كاملا متین و استوار است و در برابر حوادث ترسناك مقاومت می كند و هیچ جا از خود ضعف و زبونی نشان نمی دهد.
این كه امام حسین علیه السلام، حضرت عباس علیه السلام را پرچمدار كربلا كرد، به تنهایی، شجاعت، رشادت و كفایت وی را اثبات می كند. آری مسلما عباس علیه السلام اولویتهایی را داشت كه حضرت او را بر دیگران مقدم كرد. پدر و مادر او هر دو شجاع و از تبار پهلوانان بوده اند گرچه نمی شود مولی علی علیه السلام را جز با انبیا و اولیا مقایسه كرد؛ ولی طایفه و قبیله پدری و مادری عباس در میان عرب، از نظر رشادت ممتاز و درخشان است.
او راه و رسم دلاوری و نبرد را در مكتب پدر آموخت و در صفین و جمل و نهروان پرورش یافت. كربلا نمایشگاه دلیری و دلاوری اوست و عباس علیه السلام در آن جا، انگشت نما و اسطوره مقاومت شد. با حضور او، رشادت شجاعان لشكر كفر در هم فرو ریخت و پا در گل شد وحشت و ترس بر دل آنان خیمه زد و باد لرزه اندامشان را به هر سو كشاند. و عفریت مرگ بر سرشان سایه افكند.
در جنگ صفین حضرت عباس علیه السلام حضوری شجاعانه داشته او همچون بازویی برای برادرانش بود وهنگامی كه آب فرات به اشغال معاویه درآمد و سپاه علی علیه السلام از آن محروم و ممنوع شد، یكبار سواران برای آزادی آب عملیاتی انجام دادند، ولی موفق نشدند، برای بار دوم امام حسین علیه السلام حمله كرد و توانست آب را آزاد كند
در یكی از روزهای صفین این حادثه عجیب روی داد: جوانی كه بر صورت خود نقاب زده بود، در برابر معاویه قرار گرفت و مبارز طلبید، چنان آثار شجاعت و هیبت از وجود او آشكار بود كه احدی از شامیان جرات این كه با او نبرد كند را در خود نمی یافت. معاویه كه در تنگنای مخوفی گرفتار شده بود، به مردی به نام «ابن شعثا» دستور داد شتاب گیرد و با جوان ناشناس به نبرد پردازد، او در پاسخ معاویه گفت: مردم مرا با ده هزار سوار برابر می شمارند، چگونه مرا به این جوان مامور می كنی؟
معاویه گفت: چه كار خواهی كرد؟ گفت: مرا هفت پسر است، یكی از آنها را به جنگ وی می فرستم، تا كارش را تمام كند.
سپس یكی از فرزندانش را به جنگ فرستاد، طولی نكشید كه فرزند ابن شعثا از پای درآمد. ابن شعثا فرزند دیگرش را فرستاد. او نیز كشته شد؛ سایر فرزندانش نیز یكی پس از دیگری به میدان آمدند و كشته شدند. ابن شعثا ناچار شد كه خود به جنگ جوان ناشناس بیاید، هنگامی كه با وی روبرو شد، گفت: فرزندانم را كشتی؟! به خدا سوگند، پدر و مادرت را به عزایت می نشانم، در جنگ تن به تن، لحظاتی زدوخوردها و كشمكش ها به طول انجامید، ولی سرانجام، جوان ناشناس، او را دو نیم كرد. همه از شجاعت و دلاوری جوان ناشناس در شگفت بودند. در این وقت، امیرالمؤمنین علیه السلام به جوان ناشناس دستور داد كه بازگردد، او بازگشت و نقاب از چهره اش برداشت، علی علیه السلام پیشانیش را بوسید و همه فهمیدند كه او ماه بنی هاشم عباس علیه السلام است.
از كتب تاریخی بدست می آید كه در جنگ صفین حضرت عباس علیه السلام حضوری شجاعانه داشته او همچون بازویی برای برادرانش بود وهنگامی كه آب فرات به اشغال معاویه درآمد و سپاه علی علیه السلام از آن محروم و ممنوع شد، یكبار سواران برای آزادی آب عملیاتی انجام دادند، ولی موفق نشدند، برای بار دوم امام حسین علیه السلام حمله كرد و توانست آب را آزاد كند. برخی مورخان عقیده دارند، عباس علیه السلام هم در این پیروزی سهم مهمی داشت.(1)
نظرات شما عزیزان: