مقدمه

بی تردید پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع)، با علم لدنی و ارتباط با خدای متعال، توانایی پیش بینی آینده بشر را دارا هستند و در قرآن و سنت پیش بینی آینده وجود داشته است. کوشش در جهت مصداق یابی برای احادیث معصومین(ع) و انطباق احادیث ملاحم و فتن بر شخصیت ها و رویدادهای جهان، در راه کمال و سعادت و برای امید و نجات لازم است. این امر باید مبتنی بر قواعد و شرایط مناسب و با شواهد و قرائن خاص همراه گردد. انقلاب اسلامی، ایران شگفت انگیزترین و تأثیرگذارترین پدیده قرن حاضر جهان بوده است و نقش بنیادی در تغییر و تحولات بین المللی دارد.

آنتونی گیدنز جامعه شناس مشهور انگلیسی در این باره می گوید:

در گذشته، سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با کم وبیش اختلافاتی فرایند عمومی جهانی را به سمت سکولاریزاسیون و به حاشیه رفتن دین می دیدند، ولی از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامی ایران، شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم، یعنی فرایند عمومی جهان روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می رود (گیدنز، 1374، ص 75).

بی شک عصر نوین جهان، عصر حیات دین و بازگشت به دین است. این همه ناشی از نهضت امام خمینی(ره) می باشد. نهضت امام خمینی (ره)، هم در بیان صریح رهبر، و هم به لحاظ دستاوردها و در عمل، در جهت زمینه سازی برای ظهور قائم آل محمد(ص) قرار دارد. این حقایق در حدیثی از امام کاظم(ع) پیش بینی شده است؛ حدیثی که ریشه در کتابی در چهارم قمری دارد و قابلیت انطباق با انقلاب اسلامی ایران را داراست. این پژوهش ظرفیت های آن حدیث و قابلیت ها و شواهد و مدارک تطبیقی آن را بررسی می کند.

ایوب بن یحیی الجندل از امام کاظم(ع) چنین نقل کرده است:

رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبرالحدید، لاتزلّهم الریاح العواصف و لایملّون من الحرب و لایجبنون و علی الله یتوکلون و العاقبه للمتقین؛ مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت نموده و فرا می خواند، برگرد او مردمانی جمع می شوند و فراهم می آیند که چونان پاره های آهن اند. طوفان ها آنان را به لرزه نمی اندازند و از جنگ خسته نمی شوند و بزدلی نمی کنند و نمی ترسند و بر خدا توکل دارند و فرجام و پایان نیک از آن پرهیزکاران است.

مسئله اصلی تحقیق این است که آیا این حدیث شریف امام هفتم(ع) بر «نهضت امام خمینی» تطبیق می کند و «ویژگی های انقلاب اسلامی ایران» و «امتیازات یاران راستین امام خمینی» و «سرنوشت انقلاب اسلامی ایران و پیوستگی آن به انقلاب جهانی حضرت مهدی (» را تبیین می نماید؟

ریشه یابی سند حدیث

سند و منبع اصلی این حدیث، کتاب تاریخ بلدة قم می باشد که با توجه به ترجمة فارسی آن، به تاریخ قم مشهور است. حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری قمی، از اعلام قرن چهارم هجری قمری در 378 ق این کتاب را نوشت. حرص بر جمع آوری اخبار دربارة قم، مشاهده شگفتی زمامداران از عدم نگارش کتاب در تاریخ قم، و عدم گزارش تاریخ قم در کتاب های مرتبط، اسباب تصنیف این کتاب شده است (قمی، 1313، ص 1925).

شخصیت مؤلف و اعتبار کتاب تاریخ قم

مصنف کتاب، از معاصران شیخ صدوق و شاگرد برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی است. او از اکابر قدمای علمای اصحاب و از اجلای قدمای علمای قم بوده و از شیخ صدوق و برادرش روایت کرده است (افندی اصفهانی، 1366، ص 46؛ امین، 1403ق، ج 5، ص 246). علامه مجلسی، کتاب تاریخ بلدة قم را در مصادر بحارالانوار الجامع لدرر اخبار الائمةالاطهار(ع) قرار داده و آن را صحیح و دارای اعتبار شمرده و از آن حدیث نقل کرده است. وی در فصل دوم کتاب خود در توثیق مصادر کتاب خویش می نویسد: «تاریخ بلدة قم کتاب معتبر، لکنی لم یتیسرلنا اصل الکتاب و انّما وصل الینا ترجمته و قد اخرجنا بعض اخباره فی کتاب السماء و العالم» (مجلسی، 1403ق، ج 1، ص 42)؛ تاریخ قم کتاب معتبری است، لکن اصل عربی کتاب به ما نرسید و تنها ترجمة آن به ما رسیده است و ما برخی اخبار آن را در کتاب سماء و عالم اخراج نموده و آورده ایم. صاحب اعیان الشیعة نیز کتاب را در نهایت جودت و احاطه دانسته است (امین، 1403ق، ج 5، ص 247).

شخصیتِ مؤلف کتاب، مورد اعتماد علمای شیعه و کتاب وی دارای اعتبار شناخته شده است. آیت الله نوری همدانی، دربارة کتاب تاریخ قم می گوید: «تاریخ قم یکی از مدارک بحار است و مدرکی برای محدثین است و صاحبش معاصر صدوق است. صدوق در 381ق در قرن چهارم از دنیا رفته است» (مدرسه فقاهت، 26/9/87).

کتاب تاریخ بلدة قم و ترجمه آن، مهم ترین و قدیمی ترین، منبع معتبر قم شناسی شمرده می شود (مدرسی طباطبائی، 1364، ص 26 و 34).

راویان حدیث از امام کاظم(ع)

حدیث امام موسی بن جعفر (ع) که سند و محتوای آن در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، در هر دو چاپ، از این ترجمه وجود دارد (قمی، 1313، ص 100؛ قمی، 1385، ص 277278). این حدیث را حسن بن محمد بن حسن قمی مصنف کتاب تاریخ قم از علی بن عیسی از ایوب بن یحیی الجندل از ابوالحسن اول امام موسی بن جعفر(ع) نقل کرده است. راوی حدیث از امام هفتم(ع) ایوب بن یحیی الجندل می باشد. وی شخصیت ناشناخته ای است و در رجال کشی و فهرست شیخ طوسی و رجال برقی و رسالة ابوغالب زراری و رجال ابن غضائری، از منابع اولیه رجال شیعه در سده های سوم تا پنجم، از وی هیچ اثری نیست. جای شگفتی است که در منابع ثانویه رجالی، از سده ششم تا هشتم نیز همچون فهرست شیخ منتخب الدین و معالم العلماء ابن شهرآشوب و رجال ابن داود و خلاصة الاقوال علامه حلی و حتی منابع متأخر رجالی شیعه، از سده دهم تا معاصران نیز در مجمع الرجال قهپائی و نقد الرجال تفرشی و جامع الرواة اردبیلی و رجال سیدبحر العلوم و تنقیح المقال مامقانی و قاموس الرجال تستری و معجم رجال الحدیث سیدابوالقاسم موسوی خوئی، هیچ سخنی دربارة ایوب بن یحیی الجندل وجود ندارد. در برخی موارد، نام راوی در منابع رجالی آمده است و مجهول الحال شمرده شده است. اما عدم ورود نام یک راوی در کتب رجالی هرگز به معنای مجهول بودن وضعیت وی نیست. تنها می توان او را بی نام و نشان در منابع رجالی دانست.

گرچه راوی بی نام، نه توثیق، مدح، تعدیل، حجیت و صلاح دارد و نه تضعیف، ذم، جرح و فسق، ولی این واقعیت نیز روشن است فردی که در هیچ یک از کتب رجالی وجود ندارد، مطعون و ضعیف شمرده نمی شود؛ زیرا راویانی که نامشان در آثار رجالی آمده و با الفاظ کذاب، وضاع و ساقط و متروک الحدیث و متهم یاد شده اند، مذموم و مطعون اند و بی نام ها، در گروه راویان مطعون و دارای ضعف عقیدتی و اخلاقی جای نمی گیرند.

صرف عدم ذکر نام راوی در آثار رجالی، عیب و نقص نیست و به سند حدیث صدمه نمی زند. مجهول بودن ایوب بن یحیی الجندل، با توثیق علی بن عیسی، که این حدیث را از وی نقل کرده است و با اعتبار کتاب تاریخ بلدة قم از منظر محدثان، جبران می گردد.

علمای رجال، خبر راوی ضعیفی را که ضعف آن جبران شود، معتبر می دانند. این حدیث مسند است، اما یک راوی آن ناشناخته است؛ نبودن راوی در کتب رجالی، به معنای مجروح بودن وی نیست. این نقص با اعتماد فقیهان بزرگ به اصل حدیث و ورود به تحلیل و تطبیق آن و توثیق کتابی که روایت را آورده است و توثیق راوی دیگر حدیث، زائل می گردد. یکی از مبانی مهم در نقد سند برای ارزشیابی حدیث در حالت تعارض، عرضه محتوای حدیث بر قرآن کریم و سنت قطعی است (حرعاملی، بی تا، ج 20، ص 94). این معیار در وضعیت عدم تعارض نیز صادق است. متن این حدیث، هیچ تعارضی با قرآن و سنت ندارد.

مجموعه مطالب مذکور، از قرائن متصله و منفصله ای است که ثبوت خبر از امام کاظم(ع) و روایت را نشان می دهد و صحت مضمون و مفاد آن را آشکار می سازد.

ثقه بودن صاحب کتاب و وجود حدیث در کتابی که توثیق شده و مورد اعتماد بوده و معتبر شمرده شده است، از معیارهای تقویت سند حدیث است (همان، ص 112). در صورت صحیح شمردن یک حدیث توسط فقیه عادل، نقص وجود فرد مجهول در سلسله سند برطرف می گردد. به گونه ای که اگر آن فرد مجهول در سند حدیث دیگر نیز وجود داشت، حکم به صحت آن می شود. تسامح در ادلة سنن در احادیث تاریخ و ملاحم نیز جاری است.

مطابق گزارش شیخ حرعاملی دانشمندانی همانند شیخ مفید و ابن شهرآشوب و طبرسی، تصریح بر توثیق چهار هزار مرد از اصحاب امام صادق(ع) دارند، ولی اکنون این راویان در کتب رجالی از اصحاب امام صادق(ع) به این عدد نمی رسند (همان، ص 115). بنابراین، گروهی از اصحاب امامان (ع) که عدل و ثقه و حجت بوده اند، در کتب رجالی نام آنان وجود ندارد.

شیخ حرعاملی، در تبیین نقش درک وجدانی مبتنی بر قرائن در توثیق افرادی که احدی آنان را توثیق نکرده است، می نویسد:

الا تری انا نرجع الی وجداننا فنجد عندنا جزما بثقه کثیر من رواتنا وعلمائنا الذین لم یوثقهم احد، لمابلغنا من آثارهم المفیده للعلم بثقتهم وتوثیق لبعض الثقات الاجلاء من جمله القرائن المفیده لذلک وقد تواترت الاحادیث فی حجیه خبر الثقه کما مر فیدخل خبره بحال الروات کما هو ظاهر (همان)؛ آیا نمی بینی ما به وجدان مان برمی گردیم، پس نزد خودمان جزم و قطع به ثقه بودن بسیاری از راویان و علمای مان که احدی آنان را توثیق نکرده، می یابیم به دلیل آنچه از آثار سودمند آنان به ما رسیده است و افاده علم به توثیق آنان دارد و توثیق برخی از اجلای ثقات، ازجمله قرائن مفید به علم به توثیق می باشد. احادیث حجیت خبر ثقه متواتر است، پس خبر ثقه از حال راویان، داخل در حجیت خبر ثقه است.

محمدحسین بروجردی، دربارة وضعیت راویانی که در فهرست شیخ طوسی نامشان نیامده است، می گوید:

عدم تعرّض الشیخ الطوسی فی فهرسته لبعض الرواه باعتبار عدم کونه مصنّفا لایدل علی عدم کونه ثقه عنده (فاضل موحدی، 1398ق، ج 2، ص 271؛ حسینی جلالی، 1378، ص 112). عدم تعرض شیخ طوسی در کتاب فهرستش بر ذکر نام برخی از راویان، به اعتبار مصنف نبودن او، دلالت بر ثقه نبودن او در نزد وی نمی کند.

علی بن عیسی، که واسطة بین مصنف و ایوب بن یحیی الجندل است و در رجال این حدیث قرار دارد، در کتب رجالی ستوده شده است، ولی علی بن عیسی، مشترک بین ده تن می باشد که همه توثیق شده اند (موسوی خوئی، 1403ق، ج 12، ص 106110). احتمال می رود. او علی بن عیسی بن زرین باشد که شیخ طوسی وی را از اصحاب امام کاظم(ع) شمرده و ثقه دانسته است (طوسی، 1417ق، ص 352؛ موسوی خوئی، 1403ق، ج 12، ص 109).

منابع حدیث

علامه مجلسی در بحارالانوار کتاب السماء و العالم، باب الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها، در ردیف سی و هفتم، این حدیث را از کتاب تاریخ قم نقل کرده است (مجلسی، 1403ق، ج 60، ص 216). پس از وی، شاگرد و یار او علامه عبدالله بحرانی اصفهانی در عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الایات و الأخبار و الاقوال این حدیث را ذکر کرده است (بحرانی اصفهانی، 1363، ج 21، ص 347). سایر علمای معاصر شیعه نیز این حدیث را به نقل از علامه مجلسی در آثار خود آورده اند (قمی، بی تا، ج 2، ص 446؛ مدرسه فقاهت، 26 /9/87؛ منتظری، 1409ق، ج 1، ص 239؛ محمدی ری شهری، 1362، ج 1، ص573؛ اشتهاردی، 1386، ص 24).

این کتاب، از زمان تصنیف در سال 379ق، تا سال های نخستین قرن نهم هجری قمری یا شمسی در دسترسی اهل علم قرار داشت.

تاج الدین حسن خطیب ابن بهاء الدین علی بن حسن بن عبدالملک قمی، در 806 و 805 هجری قمری کتاب تاریخ بلدة قم را برای استفاده فارسی زبانان، به تشویق یکی از امیران خاندان صفی از حاکمان محلی قم، به زبان فارسی برگرداند (قمی، 1313، ص 3؛ قمی، 1385، ص 6). پس از آن ترجمه، دیگر متن اصلی و عربی کتاب از بین رفت. هم اینک پس از گذشت بیش از پنج قرن، اثری از آن پیدا نشده است و تمامی کوشش ها و جست وجوها برای یافتن کتاب بی نتیجه مانده است.

از آن ترجمه، نسخه ای در اختیار علامه مجلسی قرار داشته که در کتاب خود از آن استفاده نموده است. اکنون از آن ترجمه، شانزده نسخه خطی در کتابخانه ملی ایران، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه مدرسه سپهسالار، کتابخانه ملک و آستانه مقدس حضرت معصومه(ع) وجود دارد (قمی، 1385، ص 6163). پیش از انقلاب اسلامی، این ترجمه با تصحیح و تحشیه سیدجلال الدین طهرانی در آذر 1313ش در مطبعه مجلس در قطع وزیری چاپ شد. مصحح در مقدمه کوتاه چاپ دوم نوشت: ما آن را از روی نسخه ای که به سال 1001 تحریر شده، به طبع رساندیم (قمی، 1313، ص 1).

پس از انقلاب اسلامی نیز با همت مرکز قم شناسی و کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی و گنجینه جهانی مخطوطات اسلامی، در 1385 با تصحیح و تحقیق محمدرضا انصاری قمی چاپ گردیده است.

فرضیه تطبیق

انطباق حدیث امام کاظم(ع) بر نهضت امام خمینی، از سوی برخی فقیهان معاصر صورت گرفته است. محمد محمدی ری شهری، در بحث از این روایت می نویسد:

روایتی از امام کاظم(ع) نقل شده که وقتی در کنار سایر روایاتی که در رابطه با پیش بینی انقلاب اسلامی ایران است قرار می گیرد، بطور روشن دلالت می کند بر اینکه جرقه این انقلاب از قم زده می شود و این انقلاب از سوی ابر مردی که از قم برخاسته است، رهبری می گردد... این روایت کاملاً با انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی منطبق است (محمدی ری شهری، 1361، ص 61 -62).

در میزان الحکمة نیز در عنوان الثورة من مدینة قم، همین حدیث را آورده است (محمدی ری شهری، 1362، ج 1، ص 573، خ 2231).

آیت الله نوری همدانی، در درس خارج فقه خویش کتاب الجهاد، در بررسی و نقد و رد روایاتی که هرگونه قیام در عصر غیبت تا ظهور حضرت مهدی(عج) را نفی می کند، دلایل متعددی آورده است. وی به همین حدیث در پاسخ آن روایات استناد می کند و درباره محتوای حدیث می گوید: «خیلی ها این قیام را به انقلاب اسلامی ایران تعبیر کرده اند» (ر. ک: مدرسه فقاهت).

آیت الله منتظری نیز در پاسخ همین روایات، پنج حدیث ازجمله همین حدیث امام کاظم (ع) را آورده و می نویسد: «یحتمل انطباق مفاد هذه الاخبار علی الثورة الاسلامیة فی ایران، کما لایخفی» (منتظری، 1409ق، ج 1، ص 239).

محققانی که سفینة البحار و مدینة الحکم و الاثار محدث قمی را پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بیروت چاپ کردند، بر روی بیرونی جلد اول و دوم کتاب، متن همین حدیث را قرار دادند. این اقدام آنان براساس رویکرد به فرضیه تطبیق انجام شده است.

دلایل انطباق

به نظر می رسد محتوای این حدیث، براساس ملاحظات و دلایل و شواهدی که در پی می آید، با نهضت امام خمینی ارتباط دارد. بی تردید سیدروح الله موسوی خمینی، مردی از اهل قم است. بر این اساس، همة مطالب و پیام ها و نکته های این حدیث، بر نهضت امام خمینی(ره) جاری است. در تبیین و تحلیل فرضیه تطبیق، راه های متعدی وجود دارد: سه دسته از احادیث در فهم این تطبیق کمک می کند.

الف. آیات قرآنی و احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت(ع)، که اسلام و ایمان و دانش و امتیازات بی نظیر ایرانیان و نقش بزرگ آنان را در پیشرفت و گسترش اسلام و تمدن اسلامی در جهان گزارش کرده است. در این زمینه، ده آیه قرآن با ایران ارتباط دارد (آل عمران: 26؛ نساء: 133؛ انعام: 89؛ مائده: 54؛ اسراء: 5؛ حج: 3؛ توبه: 39؛ محمد: 38؛ جمعه: 3؛ فتح: 16). ارتباطات این آیات با ایرانیان، به دلایل عقلی خدمات ایرانیان به اسلام و مسلمانان و حقایق قطعی تاریخی پیرامون نقش آنان در گسترش اسلام و تمدن اسلامی و دلایل نقلی ثابت می شود. احادیث نبوی و آراء مفسران این حقیقت را آشکار می سازد. در سورة مائده، خطاب به مؤمنان در عصر حیات رسول خدا(ص) چنین آمده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْکمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافرِینَ یجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یخافُونَ لَوْمةَ لائِم ذلِک فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» (مائده: 54). این آیه، از اسلام قومی خبر داده است که در زمان نزول آیه، مسلمان نبوده اند و شش امتیاز نیز برای آنان بیان کرده است. اصحاب پیامبر در صدد شناسایی این قوم بودند و پیوسته از ایشان می پرسیدند مفسران در گزارش پاسخ پیامبر خدا نوشته اند: «فضرب بیده علی عاتق سلمان فقال: هذا و ذووه ثم قال: لوکان الدین معّلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس» (طبرسی، 1403ق، ج 2، ص 308؛ زمخشری، بی تا، ج 4، ص 646؛ فخررازی، 1413ق، ج 12، ص 19؛ عروسی حویزی، 1383ق، ج 1، ص 641؛ آلوسی بغدادی، 1398ق، ج 6، ص 163؛ میبدی، 1361، ج 3، ص 147)؛ پیامبر با دست خویش بر دوش و کتف سلمان زده و سپس فرمود: این و بستگان اصحابش. سپس فرمود: اگر دین به ثریا آویزان باشد مردانی از فرزندان فارس به آن می رسند.

ب. همچنین احادیثی که قیام حق طلبانه و انقلاب اسلامی زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) از مشرق را در عصر غیبت گزارش کرده است، گواه دیگری برای فرضیه تطبیقی می باشد. پیامبر خدا(ص) فرمودند: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه» (مجلسی، 1403ق، ج 57، ص 87؛ قزوینی، بی تا، ج 2، ص 1368؛ متقی هندی، 1419 ق، ج 14، ص 118، خ 38653؛ اربلی، 1401ق، ج 3، ص 267؛ قندوزی حنفی، 1416ق، ج 3، ص 266). مردمی از مشرق قیام می کنند و برای سلطنت الهی حضرت مهدی (عج) زمینه سازی می کنند. انقلاب خیرطلبانه در مشرق نیز در حدیث نبوی دیگر پیش بینی شده است؛ انقلابی که در عصر غیبت روی می دهد و حکومت تشکیل می دهد و حکومت را به حضرت مهدی(عج) می رسانند (قزوینی، بی تا، ج 2، ص 1366؛ متقی هندی، 1419ق، ج 14، ص 119، خ 38674؛ حاکم نیشابوری، بی تا، ج 5، ص 657؛ سیدبن طاووس، 1398ق، ص 52 و 162). در حدیث امام حسن(ع) از پیامبر خدا(ص)، از بعثت الهی مشرقی (سیدبن طاووس، 1398 ق، ص 54) و در حدیث ابوخالد کابلی از امام باقر (ع)، از انقلاب مشرقی حق طلبانه پیروز پایدار، که حکومت را به صاحب شیعیان امام مهدی(ع) می رساند (نعمانی، 1403ق، ص 182؛ مجلسی، 1403ق، ج 52، ص 243؛ فضلی، 1392 ق، ص 145)، یاد شده است و مفاد آن نیز با فرضیه انطباق همراه است.

ج. احادیثی که در فضیلت قم و نقش آن در انقلاب جهانی مهدوی وارد شده است، دلیل دیگر فرضیه تطبیق می باشد. امام صادق(ع) قم را معدن شیعه (مجلسی، 1403ق، ج 6، ص 214) و حرم اهل بیت(ع) و اهل قم را اخوان و برادران امامان(ع) (همان، ص 211) و شیعه اهل بیت(ع) (همان، ج 60، ص 215) و یاران و همراهان امام مهدی(عج) دانسته اند که با قائم آل محمد(ص) اجتماع می کنند و همراه او قیام می کنند و در راه او استقامت ورزیده و او را یاری می نمایند (همان، ج 60، ص 216).

شهر قم و اهل آن در عصر غیبت حجت بر تمام خلائق اند (همان، ج 6، ص 212؛ قمی، بی تا، ج 2، ص 455). شهر قم در عصر غیبت، معدن علم و فضل و دین می گردد که علم دین از آن به شرق و غرب جهان سرازیر می شود و اهل قم قائم مقام حجت خدا در زمین خواهند شد (مجلسی، 1403ق، ج 60، ص 212 و 213).

شواهد و مدارک ارتباط حدیث با امام خمینی

سیدروح الله موسوی خمینی، در شهر خمین به دنیا آمد. به همین دلیل «خمینی» نامیده شد. احتمال دارد توجه به زادگاه امام خمینی(ره)، ذهن پژوهشگران را از درک سریع ارتباط و پیوند حدیث امام کاظم(ع) با امام خمینی باز دارد. برای فهم «قمی» بودن امام و انطباق جمله «رجل من اهل قم» به امام خمینی، دقت در شواهد نه گانه ای که در اینجا بیان می شود راهگشا خواهد بود.

الف. گرچه امام خمینی در بیستم جمادی الثانی 1320ق برابر با 30 شهریور 1281 شمسی و در شهرستان خمین به دنیا آمد ند (روحانی، 1358، ج 1، ص 20؛ انصاری، 1374، ص 14؛ رجبی، 1371، ج 1، ص 118)، ولی در ماه رجب 1340ق برابر با نوروز 1300 شمسی به قم هجرت کرده (انصاری، 1374، ص 16) و تا دستگیری و تبعید به خارج از کشور، در 13 آبان 1343 در قم اقامت داشتند. در 12 آبان 1357 از پاریس به تهران آمدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در10 اسفند 1357 به قم بازگشتند و تصمیم بر ماندن در قم داشتند. در دوم بهمن 1358 برای درمان به بیمارستان قلب تهران منتقل شدند و پس از مرخصی از بیمارستان، به توصیه پزشکان در تهران ماندگار شدند (همان، ص 106 و 118). بنابراین، امام خمینی(ره) حدود نیم قرن در شهر قم ساکن بودند. این حضور طولانی در قم، برای قرارگرفتن «امام خمینی» در شمار «اهل قم» کافی است. قطعاً از نظر عرف و شرع و فقه، امام خمینی با پنج دهه اقامت در قم، اهل قم شناخته می شوند. امام خود در سخنرانی خویش در10 اسفند 1357، همزمان با ورود به قم، خودشان را قمی دانسته، و به قمی بودن خویش افتخارکرده، فرمودند:

من از عواطف ملت ایران و از عواطف «هم وطنی های» خودم «قمی ها»، که من قبلاً گفته بودم از قم علم منتشر می شود، از قم قدرت منتشر شد، قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم! من 15 سال یا قدری بیشتر از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود، با شما بودم. شما غیرتمندان، شما پاک جوانان سرمشق همه شدید و الحمدلله تمام ملت ایران در سراسر ایران با هم هم صدا شدند و این قدرت الهی بود که طاغوت را شکست (موسوی خمینی، 1361، ج 5، ص130).

ایشان در فروردین 1358 نیز در سخنرانی دیگر خود، قم را «وطن» خویش نامیده، فرمودند:

من خوشحالم که بعد از سال های طولانی در میان شما رفقا، جوانان هستم. من همیشه در فکر ایران و در فکر «وطن خودم» «قم» بودم و هستم و دعاگویم. شما می دانید که قم مرکز تشیع از زمان حضرت صادق(ع)، حدود آن زمان مرکز تشیع بوده است و از قم تشیع به سایرجاها رفته است. هم علم از قم به جاهای دیگر منتشر شده است و بحمدالله شجاعت و زحمت در راه اسلام و فداکاری هم از قم منتشر شد. قم مرکز همه برکات است، خدا شما قمی ها را برای ما حفظ کند و همه ایران را برای همه (همان، ص209).

حضور و اقامت طولانی مدت امام در قم و نظر و اظهارات عرف مردم و افتخار و تصریح امام بر اینکه وطن شان قم است، همه شواهد منطقی و عقلی برای انطباق جملة ابتدای حدیث امام کاظم(ع)، بر امام خمینی است.

ب. منظور از «اهل قم» در حدیث، منطقه جغرافیایی قم در عصر حیات امام کاظم (ع) است که شامل شهر خمین هم شده است. حسن بن محمد بن حسن قمی، در قرن چهاردهم هجری قمری در بیان حدود قم می نویسد:

از برقی روایت است که او گفت که قم چهل فرسخ در چهل فرسخ است زیرا که حدود آن به غایت از یکدیگر دورند و اقطار آن متفاوتند و از دیگر شهرها باحوز آن گرفته اند و جمع کرده اند. برقی چنین گوید که حد اول قم از ناحیت همدان است تا میلاذجرد که آن ساوه است و حد دوم آن از ناحیت ری تا جوسق داود بن عمران اشعری بدو فرسخ از دیر جص که فرا پیش قم است... حد سیم از ناحیت فراهان است آنجا که ناحیت کرج است و گویند ازآنجاکه جوسق دیزوآباد است از همدان، و حد چهارم از ناحیت اصفاهان تا وادی که میان قریه درام و جرقام و میان قریه راوندست (قمی، 1313، ص 26؛ 1385، ص 5558).

روشن است که قم با این گستردگی جغرافیایی، چهل در چهل فرسخ خمین را فرا می گرفته است، بنابراین، زادگاه امام خمینی نیز منطقه قم خواهد بود. ازاین رو، هیچ تردیدی وجود ندارد.

ج. روشن است مرد قمی که در حدیث از وی یاد شده است، با توجه به ویژگی های کار و پیروانش، یکی از افراد عادی، بی سواد و درس ناخوانده نیست، قطعاً «اهل علم قم» مقصود است. امام خمینی، بزرگ ترین شخصیت حوزه علمیه قم از زمان تأسیس تا امروز می باشد. امام خمینی (ره)، در 29 اسفند 1301 که حوزه علمیه قم توسط آیت الله عبدالکریم حائری یزدی تأسیس شد در قم بودند و از آغاز تأسیس حوزه علمیه قم در این شهر اقامت داشتند. در همین حوزه درس خوانده، تربیت شده و تدریس می نمودند تا آنگاه که در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی انقلاب قرار گرفتند. امام خمینی، به لحاظ آثار وجودی، جامعیت، شاگردان ممتاز فراوان، تألیفات و رهبری انقلاب، تنها شخصیت علمی مشهور، برجسته و جهانی حوزه علمیه قم می باشند. ازاین رو، منظور ازجمله «رجل من اهل قم» در واقع «رجل من اهل علم قم» است و مصداق آن، امام خمینی است.

د. گرچه قم از زمان صدور حدیث تا امروز، پایگاه بزرگ و تاریخی شیعه و پیروان اهل بیت بوده است، اما بررسی تاریخ سیاسی قم و رویدادهای آن، بیانگر این است که تا انقلاب اسلامی ایران، در قم انقلابی با ماهیت، گستردگی، ویژگی ها و سرنوشت انقلابی که امام هفتم (ع) در این حدیث پیش بینی نموده اند، پدید نیامده است.

ه‍. امام خمینی(ره) در قم ازدواج کرده و پنج فرزند ایشان، سه دختر و دو پسر در قم به دنیا آمده اند.

و. امام خمینی (ره) در حوزه علمیه قم، شاگردان بسیاری تربیت نمودند. شاگردان سخت کوش، پرتوان، هوشیار و مبارزی که در مکتب سیاسی امام خمینی آموزش دیدند و یاران وفادار ایشان در انقلاب اسلامی شدند. استعدادهای طلاب با شاگردی و تحصیل در حوزه درس امام شکوفا شد. همین نخبگان سیاسی حوزوی که در پیشرفت، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی ایران نقش چشم گیری داشته و دارند. امام خمینی، در حوزه علمیه قم مجتهدان بزرگی را تربیت نمود. برخی از ایشان در جایگاه مرجعیت تقلید قرار گرفتند. در برخی دوره ها، در درس امام خمینی تا 1200 تن حضور داشته اند، شهید آیت الله سعیدی و غفاری و شهید بهشتی، باهنر، مفتح، مطهری، محلاتی، و مراجع تقلید آیات عظام فاضل لنکرانی، ناصر مکارم شیرازی، حسین نوری همدانی، لطف الله صافی گلپایگانی، جعفر سبحانی و عبدالله جوادی آملی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از شاگردان امام خمینی بوده اند (روحانی، 1358، ج 1، ص 41  50؛ انصاری، 1374، ص 21).

ز. بسیاری از کتاب ها و تألیفات امام خمینی در دوران تحصیل و تدریس ایشان در حوزه علمیه قم نوشته شده و برخی هم در قم به چاپ رسیده اند.

ح. مبارزات امام خمینی با رژیم سلطنتی پهلوی و مخالفت ایشان با «رفرم امریکایی شاه و انقلاب سفید» و «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی» و «لایحه کاپیتولاسیون» و سخنرانی های پرشور و تحول آفرین ایشان در قم صورت گرفته است. مأموران رژیم پهلوی، دوبار امام خمینی را از قم دستگیر و به تهران برده اند. قم پایگاه و سنگر مبارزه، قیام و انقلاب امام خمینی است. پایتخت اندیشة سیاسی دینی امام خمینی و تفکرات انقلابی اسلامی قرارگرفته و از آنجا به سراسر ایران گسترش یافته است. همة درگیری های امام خمینی با شاه و رژیم سلطنتی از 1340 تا تبعید امام به بورسای ترکیه در 13 آبان 1343 در قم روی داده است. دعوت مردم از سوی امام خمینی به سوی نبرد و جهاد با طاغوت زمان شاه و رژیم شاهنشاهی ضداسلامی پهلوی از قم آغاز شد و ادامه یافت تا به پیروزی رسید.

ط. در این حدیث شریف «اهل قم» به کار رفته است. در لغت عرب، هرجا اهل به مکان اضافه شود، به معنای «ساکنان» آن مکان می باشد و هرگز به معنای زادگاه و محل ولادت استعمال نشده است. دربارة مفهوم «اهل بیت» نوشته اند: «اهل البیت سکانه» (احمدبن فارس، 1387، ص 54؛ طریحی، بی تا، ج 5، ص 314؛ ابن منظور، 1405ق، ج 11، ص 29؛ جر، 1373ق، ج 1، ص 384). «اهل بیت» ساکنان آن هستند. اهل مکه، ساکنان بیت الله الحرام و شهر مکه هستند (ابن منظور، 1405ق، ج 11، ص 2829). در معنای «اهل بلد» گفته اند: اهل البلد سکانه (خوری شرتونی، 1403ق، ج 1، ص 23). اهل شهر ساکنان شهرند، کسانی که در شهر زندگی می کنند. «اهل قم» به معنای «ساکنان شهر قم» است، نه کسانی که الزاماً زادگاهشان قم باشد و یا در این شهر به دنیا آمده باشند. بنابراین، اهل قم در حدیث مزبور، تمام کسانی را که ساکن قم اند دربر می گیرد؛ چه در قم به دنیا آمده باشند و یا در جای دیگری به دنیا آمده و به قم رفته و ساکن این شهر شده باشند. گرچه ممکن است گفته شود اهل قم، اختصاص به کسانی دارد که زادگاهشان قم است، ولی این برداشت از نظر لغت نادرست است. در لغت، «اهل قم» عام است و شامل هر فردی که از نظر عرف ساکن قم باشد، می گردد. امام خمینی(ره) از هجرت به قم تا تبعید به خارج از ایران، در حدود نیم قرن، در قم سکونت داشتند (رحیمیان، 1371، ص 17 و 23). با یک عمر سکونت امام خمینی در شهر قم، جای تردیدی نمی ماند که ایشان اهل قم هستند و قطعاً اهل قم در حدیث امام کاظم (ع)، می تواند شامل امام خمینی شود.

ی. گروهی از اهل ری خدمت امام صادق (ع) رسیدند و به امام عرض کردند: «نحن من اهل ری»! ما از اهل ری هستیم. امام فرمودند: «مرحبا باخواننا من اهل قم». برادران ما از اهل قم خوش آمدید! عرض کردند: «نحن من اهل ری». ما اهل ری هستیم. «فاعاد الکلام، قالوا ذلک مرارا واجابهم بمثل مااجاب به اولا». امام همان کلام را تکرار نموده و فرمودند: برادران ما از اهل قم خوش آمدید! اهل ری چندبار انتساب خود به ری را گفتند وامام به مثل همان کلام، بار اول پاسخ دادند. سپس، امام فرمودند: «ان لله حرماً و هو مکه وان للرسول حرماً و هو المدینه وان لامیرالمومنین حرماً وهو الکوفه وان لنا حرماً و هو بلده قم و ستدفن فیها امراه من اولادی تسمی فاطمه فمن زارها وجبت له الجنة» (مجلسی، 1403ق، ج 60، ص 216). برای خداوند حرمی است و آن مکه است و برای پیامبر حرمی است و آن مدینه است و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن شهر قم است و به زودی زنی از سلاله من در آنجا دفن می شود که «فاطمه» نامیده می شود هر که او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد.

امام صادق(ع) در این حدیث، منطقة جغرافیایی قم را گسترده دانسته و چند بار اهل ری را «اهل قم» شمرده اند. می توان گفت: امام صادق(ع) در احترام به فکر شهر قم، به قم، مفهومی کلان در جغرافیای فکری و اعتقادی و سیاسی بخشیده اند و اندیشه و رفتار اهل قم و روش و سبک آنان در تشیع و پیروی از اهل بیت(ع) را تأیید نموده اند و در عنوان اهل قم قرار داده و پایگاه فکری شناخته اند.

ویژگی های انقلاب اسلامی ایران درکلام امام هفتم

در سخنان امام کاظم(ع)، امتیازات و ویژگی های انقلابی که رهبر قمی آن را ایجاد می کند، بیان شده است این ویژگی ها، بر نهضت امام خمینی تطبیق می کند. هدف انقلاب اسلامی، دعوت به حق است. اهداف انحرافی و شیطانی قدرت طلبی، دنیاگرایی، ریاست طلبی، ثروت اندوزی، و شهوت رانی در آن راه ندارد. در جملة زیبای «یدعو الناس الی الحق»، نکته های مهمی دربارة انقلاب مرد قمی وجود دارد. او «دعوت» می کند، بنابراین تحول آزادانه، آگاهانه و اختیاری است، تحمیلی و اجباری نمی باشد. «مردم» را دعوت می کند و مخاطب او یک گروه و قشر خاص نیست. انقلاب طبقاتی نیست، مردمی است، عموم مردم را فرا می خواند. بنابراین، انقلاب جهانی است. او فقط مردم قم یا تنها مردم ایران را به بیداری اسلامی و مبارزه با دشمنان اسلام دعوت نمی کند، بلکه مخاطب او جهانیان هستند. انقلاب محدود نیست و با صدور انقلاب به همه نژادها و کشورها خواهد رسید. او در حاکمیت باطل، مردم را به سوی حق دعوت می کند. او همه را به سوی «حق» دعوت می کند. بنابراین، انقلاب او دینی، مذهبی، الهی و مقدس است؛ چون به سوی خدا، پیامبر، قرآن و امامان و تشکیل حکومت اسلامی و برقراری عدالت، که در مفهوم حق نهفته است، راهنمایی می کند و فرا می خواند.

ویژگی های یاران امام خمینی

در قسمت سوم حدیث امام هفتم(ع)، «یجتمع معه... وعلی الله یتوکلون»، ویژگی های یاران و همراهان مرد قمی رهبر انقلاب حق طلبانه بیان شده است. گرد او، یارانی با پنج ویژگی جمع می شوند. قوم و ملتی که همانند پاره های آهن محکم هستند، آنچنان ایمانی دارند که خدا در دل آنان جای دارد و هیچ کس نمی تواند آنان را از اعتقاد و ایمان به خدا جدا کند. طوفان ها و تندبادها، یاران آن مرد قمی را به لرزه نمی اندازد و از پای در نمی آورد. استوار، پایدار و ثابت قدم هستند و صبر و استقامت دارند. ترس در آنها راه ندارد، شجاع اند و از هیچ کس جز خداوند نمی ترسند. از نبرد خسته نمی شوند و انقلاب را در میان راه رها نمی کنند و برای رساندن انقلاب به اهداف خود پایدارند. خستگی ناپذیر، سخت کوش پر نشاط و توانا هستند. بر خدا توکل دارند و با اعتماد به خدا و خودباوری در راه نفی سلطه ظالمان، بیگانگان، کافران و استعمارگران گام بر می دارند. دست نیاز به سوی هیچ کس جز خدای متعال دراز نمی کنند. می دانند با توکل بر خدا و یاری حق می توانند به اهداف بزرگ الهی خود برسند.

شاگردان صدیق و یاران وفادار نهضت امام خمینی، از سال 1341 تا امروز، این ویژگی ها را دارا بوده اند. آزادگان نهضت امام خمینی، که در زندان های کمیته ساواک شاه شکنجه شدند و برخی همچون آیت الله سعیدی و آیت الله حسین غفاری به شهادت رسیدند و برخی زنده و پایدارند. مردمی که در قیام 15 خرداد 42 و 19 دی 56 و 17 شهریور 57 و هشت سال جنگ تحمیلی در انقلاب به رهبری امام خمینی شهید شدند. توده های با ایمانی که در همة صحنه های انقلاب از پیدایش تا پیروی و تثبیت، به ویژه در جنگ تحمیلی حضور داشتند و اکنون در پایداری و تداوم انقلاب با رهبری ولایتِ فقیه گام بر می دارند. همه گواه انطباق این ویژگی های یاران مرد قمی بر یاران امام خمینی است.

سرنوشت انقلاب اسلامی در بیان امام کاظم(ع)

با شواهد زیر می توان ادعا کرد که در این حدیث، تداوم انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی مهدوی یادآوری شده است. پیری و مرگ در این انقلاب راه ندارد. اهداف انقلاب آنقدر بزرگ، کلان، نامحدود و پایان ناپذیر است که هرچه انقلاب پیش رود، باز هم اهداف جلوتر خواهد بود. اسلامی کردن ایران و برقراری حکومت اسلامی، و اسلامی کردن جهان اسلام و تشکیل حکومت اسلامی در همه کشورهای اسلامی، و جهانی شدن اسلام و گسترش اسلام به سراسر گیتی و در نهایت، فراهم شدن مقدمات ظهور امام زمان(عج)، مقاصد بسیار بزرگ و بی پایان انقلاب اسلامی ایران است که در سال 1341، از سوی امام خمینی ترسیم و تبیین شده است. بنابراین، با سعی و تلاش در راه حفظ دستاوردهای انقلاب، شکر نعمت الهی انقلاب، تحقق اهداف انقلاب، مبارزه با نفوذ آفات و انحرافات و نبرد با دشمنان انقلاب و فراهم نمودن شرایط و عوامل استمرار و تداوم انقلاب، جوانی و عمر انقلاب اسلامی به درازا خواهد کشید و هرگز این انقلاب پایان نمی پذیرد.

انقلاب اسلامی ایران، استمرار حرکت انبیاء و امامان(ع) و زمینه ساز ظهور آخرین وصی پیامبر خدا قائم آل محمد(ص) است. این انقلاب باگذشته و آیندة جریان حق در تاریخ زندگی بشر ارتباط دارد و با اتصال به گذشته و آیندة نهضت های اولیاء خدا، بی پایان و جاودان است.

امام موسی بن جعفر(ع)، در پایان کلام نورانی خویش دربارة انقلاب مرد قمی، به آینده انقلاب ایران اشاره کرده اند. جمله «والعاقبة للمتقین»، حقیقت عصر ظهور را نشان می دهد. در پایان تاریخ و در آخرین، بهترین و عالی ترین انقلاب الهی در زندگی بشریت، متقین بر سراسر جهان حکومت خواهند کرد. رهبر آن متقین، امام مهدی(عج) است که انقلاب متقین ایران به عصر ظهورش متصل می گردد. آمدن جمله «والعاقبة للمتقین» در پایان کلام نورانی امام هفتم(ع) برای تبیین عاقبت انقلاب اسلامی ایران است. امامان(ع) آیة «والعاقبه للمتقین» را که در قرآن سه بار تکرار شده است (هود: 21؛ اعراف: 28؛ قصص: 83)، به عصر ظهور تفسیر نموده اند.

امام باقر(ع) فرمودند:

دولتنا آخرالدول لن یبقی اهل بیت لهم دوله الّا ملکوا قبلنا لئلا یقولوا اذاراوا سیرتنا: اذاملکنا سرنامثل سیره هولاء و هو قول الله عزوجل والعاقبه للمتقین (مجلسی، 1403ق، ج 52، ص 332 و339). دولت ما آخرین دولت هاست و هیچ اهل بیتی که دولتی دارند، باقی نمی مانند، جز اینکه پیش از دولت ما به قدرت برسند تا زمانی که سیرة ما را دیدند نتوانند ادعا کنند: هرگاه ما به قدرت می رسیدیم، مثل سیره آنان رفتار می کردیم. همین منظور از سخن خدای عزوجل در قرآن است که فرمود: «والعاقبة للمتقین» پایان و عاقبت نیک جهان برای پارسایان است.

مطابق بیان امام باقر(ع)، آیه «والعاقبة للمتقین»، بیانگر وضعیت عصر ظهور امام زمان(عج) است. وجود این آیه در پایان سخنان امام کاظم، درباره انقلاب اسلامی ایران، در واقع سرنوشت انقلاب ایران را یادآوری می کند. انقلاب اسلامی ایران ادامه خواهد یافت تا متقین در عصر ظهور امام زمان(عج) حکومت اسلامی را در سراسر جهان برقرار کنند.

امام جعفرصادق(ع) نیز در قالب یک بیت شعر همین حقیقت را بیان فرموده اند:

 

«لکل اناس دوله یرقبونها

ودولتنافی آخرالدهریظهر»

 

(یزدی حائری، 1397ق، ص 480). برای هر ملتی دولتی است که انتظار آن را می کشند و راغب آن هستند و دولت ما در آخر روزگار و پایان تاریخ ظهور می کند و آشکار می گردد.

دولت حضرت مهدی(عج) دولت جاویدان و پایان تاریخ است. دولت شکست ناپذیری است که پس از آشکارشدن عجز و ناتوانی همه جریان ها و مکاتب بشری، برقرار خواهد شد و تا روز قیامت ادامه خواهد یافت.

پیوند دو انقلاب در کلام امام خمینی (ره)

یک امتیاز امام خمینی، که عامل نفوذ، تأثیرگذاری و محبوبیت فراوان ایشان هم شده بود، اینکه مردم «امام خمینی» را «نایب حضرت مهدی(عج)» می شناختند و از ایشان اطاعت و پیروی کردند. روشن است که «نایب»، باید در راستای تحقق اهداف و مقاصد «منوب عنه» اقدام کند. امام خمینی در گفتار و رفتار در جهت زمینه سازی برای ظهور قائم آل محمد (ص) گام برداشت و خود را سرباز و فدایی امام زمان می دانست. زمستان سال 1341 در آغاز انقلاب اسلامی، زمانی که اهداف کوچک و بزرگ انقلاب را برای یاران ترسیم نمود، بر اساس وظیفة شرعی و تجربیات نهضت های صدساله اخیر ایران و با تدبیر، آگاهی و هوشیاری سیاسی «نابودی رژیم سلطنتی پهلوی» و «نفی رژیم جعلی صهیونیستی اسرائیل» و «نفی نظام سلطه بین المللی و سلطه جهانی امریکا» را در اهداف مقدماتی انقلاب جای داد. همچنین «اسلامی کردن ایران» و «اسلامی شدن جهان اسلام» و «جهانی شدن اسلام» را سه هدف بزرگ، بلندمدت و نهایی انقلاب دانست که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عج) خواهد شد (عسگر اولادی، 1377، ص14). امام خمینی، که در حوزه علمیه قم تربیت شد و از این حوزه به پا خواست و انقلاب اسلامی را رهبری نمود، به انقلابیون یادآوری می نمایند:

ببینید تحت مراقبت هستید، نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان(عج)، هفته ای دو دفعه بر حسب روایت. نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان(عج) یک وقت چیزی صادر شود که موجب افسردگی امام زمان(عج) باشد (موسوی خمینی، 1379، ج 8، ص 391).

ایشان وظیفة مردم انقلابی ایران را انتظار فرج و فراهم ساختن مقدمات ظهور حضرت مهدی(عج) می دانند و می فرمایند: ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود (همان، ص 374).

ایشان دربارة وظایف حکومت و مسلمانان در ایران و دنیای اسلام فرموده اند:

ان شاءالله اسلام را آنطورکه هست در این مملکت پیاده کنیم و مسلمانان جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند و در دنیا، دنیای اسلام باشد و زور و ظلم و جور از دنیا بر طرف بشود و مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر(عج) (همان، ج 15، ص 282)... دست عنایت خدای تبارک و تعالی به سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علائم ظهور بقیه الله(عج) است (همان، ج 16، ص 130).

در پیامی دیگر ارتباط بنیادین انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مهدوی را بسیار زیبا و دلنشین این گونه نوشته اند:

انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت(عج) است که خداوند بر همه مسلمانان و همه جهانیان منت نهد و ظهور فرجش را در عصر حاضر قراردهد (همان، ج 21، ص 327).

امید و آرزوی امام خمینی، همواره ارتباط و اتصال انقلاب ایران به طلوع فجر انقلاب حضرت مهدی(عج) بوده است. در این باره فرمود: «امید است که این انقلاب، جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله(عج) منتهی شود» (همان، ج 15، ص 62).

ایشان «صدور انقلاب» را برای هموار نمودن راه ظهور منجی و مصلح کل جهان حضرت مهدی(عج) وظیفة خویش دانسته، در پیامی نوشتند:

ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می شکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی(عج) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه می دهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق امام زمان(عج) هموار می کنیم (همان، ص345).

از این رهنمودهای امام به دست می آید که آرمان و هدف بزرگ انقلاب اسلامی، زمینه سازی مقدمات ظهور حضرت مهدی(عج) است. بنابراین، آنچه در احادیث امامان(ع) دربارة اتصال انقلاب اسلامی پیش از ظهور به انقلاب جهانی قائم آل محمد(ص) وجود دارد، در کلام رهبر انقلاب اسلامی به صراحت تکرار گردیده است.

پنج راهبرد تربیت زمینه ساز ظهور در کلام امام هفتم

در حدیث امام کاظم(ع)، اهداف تربیت مهدوی و پنج راهبرد اساسی تربیت زمینه ساز ظهور آموزش داده شده است. پنج امتیاز و صفت زیبا و سرنوشت ساز در این حدیث، برای یاران و اصحاب و ملت همراه رهبر قمی وجود دارد که ویژگی های اساسی زمینه سازان ظهور و خصال برجسته اصحاب امام مهدی(عج) است.

تربیت معطوف به تحقق این اهداف پنج گانه در راستای ظهور است. اگر جهت گیری نظام و سازمان تربیتی در راه تربیت انسان هایی دارای این ویژگی ها قرار گیرد و امکانات و ابزارهای تربیت، شیوه ها، روش ها و راه کارهای مناسب آن فراهم گردد، نظام تربیتی با راهبردهای تربیت زمینه ساز هماهنگ خواهد شد. لازم است آیین تربیت در انقلاب اسلامی ایران، به گونه ای طراحی شود که این شاخص ها در فرایند تربیت در جامعه اسلامی افزایش یابد و عموم مردم و اقشار گوناگون، به ویژه جوانان به این اوصاف ارزشمند و سرنوشت ساز آراسته شوند تا شرایط و عوامل پایداری و تداوم نهضت امام خمینی، در راستای ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم گردد.

1- پاره آهن؛ زبرالحدید

زبره پاره ای بزرگ و قطعه عظیمی از آهن است و جمع آن زُبَر می باشد (راغب اصفهانی، 1404ق، ص 211). «زبرالحدید» به معنای پارهای آهن است. «زبرالحدید» در احادیث اهل بیت(ع) صفت مؤمنان (مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 303 و ج 67، ص 187) و امتیاز مقداد (همان، ج 22، ص 440 و ج 34، ص 275) و خصلت اصحاب امام مهدی(عج) می باشد. زبرالحدید، بارها در احادیث برای توصیف یاران حضرت ولی عصر حضرت مهدی(عج) آمده است. پیامبر خدا(ص) (همان، ج 52، ص 304) و امام باقر (ع) (همان، ج 52، ص 343) و امام صادق(ع) (همان، ص 386)، زبرالحدید را در اوصاف اصحاب امام زمان بیان کرده اند. فضیل بن یسار گفته است: امام صادق(ع) در معرفی اصحاب حضرت مهدی(عج) فرمودند: «... رجال کأن قلوبهم زبرالحدید لایشوبها شک فی ذات الله» (همان، ص 308)؛ مردانی که گویا دل هایشان پاره های آهن است، مخلوط و آمیخته به شک و تردید در ذات خداوند نیست. بنابراین، زبرالحدید ویژگی یاران رهبر قمی و امتیاز بزرگ اصحاب قائم آل محمد(ص) است. این اشتراک، دلیل پیوند اساسی صفات پنج گانه یاران رهبر قمی با تربیت زمینه ساز ظهور می باشد.

مفهوم زبرالحدید، ایمان عالی و باور نیرومند و اعتقادات محکم و پایدار است. یقین به توحید و رهایی کامل از هر گونه شک و تردید در وجود خدا، ویژگی برجسته یاران حضرت مهدی(عج) است.

2- مقاوم در برابر تندباد و طوفان؛ لاتزلهم الریاح العواصف

«عاصفه» باد تند و طوفان است و جمع آن «عواصف» می باشد. طوفان ها و گردبادهای شدید آنان را نمی لرزاند و از پای در نمی آورد. این صفت، گویای صبر و استقامت بی نظیر و پایداری و استواری آنان است. رنج ها و سختی ها و مشکلات فراوان و پی درپی نیز آنان را به ستوه نمی آورد. امام صادق(ع)، به فضیل بن یسار در توصیف یاران حضرت مهدی(عج) فرمودند: «اشدّ من الحجر لو حملوا علی الجبال لأزالوها» (همان)؛ از سنگ شدیدتر و محکم ترند، اگر بر کوه ها برخورد کنند کوه ها را از پیش پا بردارند، کوه ها را از جا بلند کرده و کنار زده و پراکنده می سازند. تربیت سازنده این سطح از قدرت پایداری و نبرد، از راهبردهای زمینه ساز انقلاب جهانی مهدوی است.

3- خستگی ناپذیر در جنگ؛ لایملّون عن الحرب

از جنگ و نبرد خسته نمی شوند. خستگی ناپذیری از جنگ های پی درپی و از تداوم نبرد نیز از امتیازات ملت همراه با رهبر قمی است. ایجاد کشش و نیروی درونی عمیق و ظرفیت های بی پایان برای نبرد با اهل باطل و کفر و شرک و نفاق، تنها با تربیت صحیح امکان پذیر است.

4- شجاع و نترس؛ لایجبنون

«جبن» سستی دل و ضعف قلب انسان است در آنچه که سزاوار و حق است بر آن قوی باشد (راغب اصفهانی، 1404 ق، ص 87). ترس و بزدلی در یاران رهبر قمی راه ندارد. ایشان در مبارزات حق طلبانه خویش هرگز نمی ترسند. رهایی از ترس و آراستگی به صفت زیبای شجاعت نیازمند تربیت استعدادها و تجربه های میدان نبرد است.

5- اعتماد و توکل بر خدا؛ علی الله یتوکلون

توکل بر خدای متعال و اعتماد کامل به پروردگار، خصلت دیگری است که در حدیث امام کاظم(ع) برای یاران رهبر قمی ذکر شده است. توکل، معلول معرفت و یقین است و با تربیت و سیر و سلوک معنوی در انسان ایجاد می شود.

نتیجه گیری

این پژوهش نشان داد که انقلاب اسلامی ایران در احادیث معصومان(ع) پیش بینی شده است. با بررسی مدرک و سند حدیث، روشن شد حدیث امام موسی بن جعفر (ع)، ریشه در کتاب تاریخ قم دارد که تألیف حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری، در سال 378 در قرن چهارم قمری است. این کتاب سندی کهن و معتبر در موضوع با قم شناسی می باشد.

نویسنده کتاب از أعلام قرن چهارم و از اکابر قدمای اصحاب امامیه و علمای قم و از معاصران شیخ صدوق است که از شیخ صدوق و برادرش روایت کرده است. کتاب تاریخ قم در آغاز قرن نهم قمری در 805 و 806 از سوی تاج الدین حسن بن بهاء الدین علی بن حسن بن عبدالملک قمی، برای استفاده فارسی زبانان به فارسی ترجمه شد و از قرن نهم تا به امروز، همان ترجمه راهنمای پژوهشگران قم شناسی قرار دارد. کتاب اصلی و متن عربی آن مفقود گردید. علامه مجلسی از همین ترجمه بهره برده است. ولی این کتاب را در مصادر بحارالانوار قرار داد، در فصل توثیق مصادر بحارالانوار نیز این کتاب را منبع معتبر و مورد اعتماد شمرده، احادیث آن را در کتاب خویش آورده است. همچنین این حدیث مسند می باشد. ایوب بن یحیی الجندل و علی بن عیسی، در سلسله سند حدیث قرار دارند. گرچه از ایوب بن یحیی در کتب رجالی هیچ یادی نشده است، اما علی بن عیسی ثقه و شخصیت قابل اعتمادی است. با شواهد و قرائن خاص روشن شد، عدم ذکر ایوب بن یحیی در کتب رجالی، صدمه ای به سند و متن حدیث نمی زند. بنابراین، حدیث از نظری سندی قابل قبول است.

فرضیه انطباق حدیث امام کاظم(ع) بر نهضت امام خمینی، که از سوی برخی فقیهان معاصر طرح شده است، با توجه به مفاد سه دسته از احادیث و با تحلیل عقلی بررسی شد و پیام های حدیث پیرامون شخصیت امام خمینی و ابعاد انقلاب اسلامی و ویژگی های یاران ایشان و سرنوشت انقلاب اسلامی و پیوند آن با انقلاب جهانی مهدوی(عج) تبیین گشت. راهبردهای تربیت زمینه ساز ظهور براساس پنج ویژگی حماسه سازان فرمانبردار رهبر قمی، از متن حدیث شناسایی و استخراج شد.

منابع

ابن شهر آشوب مازندرانی، 1380، معالم العلماء، نجف، المطبعة الحیدریه.

ابن غضائری، احمد بن حسین، 1380، رجال، قم، دارالحدیث.

ابن منظور، محمدبن مکرم، 1405ق، لسان العرب، قم، ادب الحوزه.

احمدبن فارس، ابوالحسن، 1387، ترتیب مقاییس اللغه، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

اربلی، علی بن عیسی، 1401ق، کشف الغمه فی معرفه الائمه(ع)، بیروت، دارالکتب الاسلامی.

اردبیلی، محمدبن علی، 1403ق، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، قم، مکتبه آیت الله العظمی المرعشی النجفی.

اردبیلی غروی، محمدبن علی، 1403ق، جامع الرواة، بیروت، دارالأضواء.

اشتهاردی، محمدمهدی، 1386، بابی گری و بهایی گری، چ دوم، قم، ناصر.

افندی اصفهانی، عبدالله، 1366، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی.

امین، محسن، 1403ق، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

انصاری، حمید، 1374، حدیث بیداری، چ سوم، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثارامام خمینی(ره).

آلوسی بغدادی، شهاب الدین محمود، 1398ق، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دارالفکر.

بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، 1363، عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال، اصفهان، مکتبه الزهرا علیه السلام.

تستری، محمدتقی، 1410ق، قاموس الرجال، قم، نشر اسلامی.

جر، خلیل، 1373ق، المعجم العربی الحدیث (فرهنگ لاروس)، ترجمة حمید طبیبیان، چ پنجم، تهران، امیرکبیر.

حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمدبن عبدالله، بی تا، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه.

حر عاملی، محمدبن حسن، بی تا، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

حسینی جلالی، محمدرضا، 1378، المنهج الرجالی والعمل الرائد فی الموسوعه الرجالیه لسید الطائفه آیت الله العظمی البروجردی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

حلی، حسن بن یوسف، 1417 ق، خلاصة الاقوال، تحقیق جواد قیومی، قم، الفقاهه.

خوری شرتونی لبنانی، سعید، 1403 ق، اقرب المواردفی فصح العربیه والشوارد، قم، مکتبه آیت الله العظمی المرعشی النجفی.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1404 ق، المفردات فی غریب القرآن، چ دوم، تهران، نشر کتاب.

رجبی، محمدحسن، 1371، زندگینامه سیاسی امام خمینی از آغاز تا تبعید، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.

رحیمیان، محمدحسن، 1371، در سایه آفتاب (یادها و یادداشت هایی اززندگانی امام خمینی)، چ سوم، قم، مؤسسة پاسدار اسلام.

روحانی، حمید، 1358، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)، چ چهارم، قم، دارالعلم و دارالفکر.

زراری، احمدبن محمد، 1399ق، رساله ابوغالب زراری (تاریخ آل زراره)، تحقیق محمدعلی موحد ابطحی، قم، ربانی.

زمخشری، محمودبن عمر، بی تا، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، بیروت، دارالکتاب العربی.

سیدبن طاووس، 1398 ق، الملاحم والفتن فی ظهورالغائب المنتظرعجل الله فرجه، چ پنجم، قم، رضی.

طبرسی، فضل بن حسن، 1403ق، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

طریحی، فخرالدین، بی تا، مجمع البحرین، تحقیق سیداحمدحسینی، بی جا، المکتبه المرتضویه.

طوسی، محمدبن حسن، 1417ق، الفهرست، قم، الفقاهه.

عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، 1383ق، نور الثقلین، تصحیح وتعلیق هاشم رسولی محلاتی، چ دوم، قم، المطبعه العلمیه.

عسگر اولادی، حبیب الله، یکشنبه 11 بهمن 1377 - 14 شوال 1419، روزنامة جمهوری اسلامی، سال بیستم، شمارة 5696-

علی بن عبیدالله، 1366، منتخب الدین، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

فاضل موحدی، محمد، 1398ق، نهایة التقریر، تقریر درس السید البروجردی، چ دوم، قم، بی نا.

فخررازی، محمدعمر، 1413 ق، التفسیرالکبیر، چ چهارم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

فضلی، عبدالهادی، 1392ق، فی انتظارالامام، چ دوم، بیروت، دارالزهراء للطباعه والنشروالتوزیع.

القرشی الکنجی الشافعی، محمدبن یوسف، 1397، البیان فس اخبار الصاحب الزمان، چ چهارم، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.

قزوینی، محمدبن یزید، بی تا، سنن، تحقیق محمدفوادعبدالباقی، بیروت، دارالفکر.

قمی، حسن بن محمدبن حسن، 1313، تاریخ قم، ترجمة حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، تصحیح جلال الدین طهرانی، تهران، مجلس.

 ، 1385، تاریخ قم، ترجمة حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک، تحقیق محمدرضا افتخاری قمی، قم، مرکز قم شناسی و کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی و گنجینه جهانی مخطوطات اسلامی.

قمی، شیخ عباس، بی تا، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، بیروت، دارالمرتضی.

قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، 1416ق، ینابیع الموده لذوی القربی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف حسینی، تهران، دارالاسوه.

قهپایی، عنایه الله، بی تا، مجمع الرجال، قم، اسماعیلیان.

کرباسچی، غلامرضا، 1371، هفت هزارروزتاریخ ایران وانقلاب اسلامی، از1339 تا1357، قم، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی.

کریمیان، حسن، 1328، قم رابشناسید جغرافیای شهرستان قم، قم، اداره فرهنگ شهرستان قم.

گیدنز، آنتونی، 1374، جامعه شناسی، ترجمة منوچهر صبوری، تهران، نشر نی.

متقی هندی، حسام الدین، 1419ق، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، تحقیق محمود عمر الدمیاطی، بیروت، دارالکتب العلمیه.

مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الانوار، چ سوم، بیروت، الوفاء.

محمدی ری شهری، محمد، 1362، میزان الحکمه، قم، دفترتبلیغات اسلامی.

، 1361، تداوم انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی مهدی(عج)، چ دوم، تهران، یاسر.

، 1375، اهل البیت فی الکتاب و السنه، قم، دارالحدیث.

مدرسه فقاهت، درس خارج فقه آیت الله حسین نوری همدانی، کتاب الجهاد، تاریخ 26 آذر 1387 بازیابی شده در: www. eshia. ir.

مدرسی طباطبائی، حسین، 1364، قم نامه، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

معین، محمد، 1362، فرهنگ فارسی، چ پنجم، تهران، امیرکبیر.

منتظری، حسینعلی، 1409ق، دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الدولة الاساملامیه، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه.

موحد، ه، 1361، دوسال آخر رفرم... تا انقلاب، رخدادهای دی 55 تا بهمن 57، تهران، امیرکبیر.

موسوی خلخالی، نورالدین، 1386، دارالایمان قم درسیاحت نامه ها، زیرنظر محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

موسوی خوئی، سیدابوالقاسم، 1403ق، معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرّواة، چ دوم، بیروت، دارالزهراء.

موسوی خمینی، سیدروح الله، 1379، صحیفه امام، چ سوم، تهران، مؤسسة تنظیم ونشر آثار امام خمینی(ره).

میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، 1361، کشف الاسرار وعدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، چ چهارم، تهران، امیرکبیر.

ناصر الشریعه، محمدحسین، 1350، تاریخ قم، مقدمه و تعلیقات و اضافات علی دوانی، قم، دارالفکر.

نجاشی اسدی، ابوالعباس احمدبن علی، 1416ق، رجال نجاشی، قم، نشر اسلامی.

نعمانی، محمدبن ابراهیم بن جعفر، 1403ق، کتاب الغیبه، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.

یزدی حائری، علی، 1397ق، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب (عج)، چ چهارم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.