دلنوشته/ کاش می دویدم اما...
کاش می دویدم اما...
" إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ "
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم
چه بسیار غصه ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود
دریافتم کسی هست که
اگر بخواهد "می شود" و اگر نخواهد "نمی شود"
"به همین سادگی"
کاش می دویدم
اما غصه نمی خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
-------------------------------------------
کاش می فهمیدند تو ک هستی...
به آسمان می نگرم میجویم تو را
و دوست دارم لحظه های خوش زندگیم را با تو سیر کنم
و از اعماق وجودم با تو کیف دنیا را ببرم
تویی که همیشه با منی
حتی لحظه ای از لحظه ها مرا ترک نمیکنی
و تا ابد با من خواهی ماند و این است که مرا عاشق تو کرده
تو مثل بعضی از زمینی ها نیستی که یارشان را ترک میکنند
تو معشوق همیشگی من هستی
در تمام لحظه ها
همه حرفهایم را که حتی به زبان نمی آورم را با تمام وجودت گوش میدهی و من وقتی با خدایی مثل تو هستم کیف دنیا را میبرم
چون تو هستی که فقط برایم میمانی
چون تو بودی که قبل از به دنیا آمدنم با من بودی حالا که در دنیا هستم با منی و بعد از اینجا هم هستی.
بودی، هستی، خواهی بود و خواهی ماند
کاش مردم زمین درک میکردند و میفهمیدند که واقعا تو ک هستی ...
منابع:
elyacin.parsiblog.com
shii.ir
نظرات شما عزیزان: