وقتی راهزنها ملا را شناختند!!
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25599
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 26458
بازدید ماه : 79736
بازدید کل : 10471491
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 12 / 1399

وقتی راهزنها ملا را شناختند!!

ملا حسینقلی همدانی

عفو و گذشت

(كمالات معنوی ملا حسینقلی همدانی)

كرامت نفس و بزرگواری ایشان از جمله خصلت‌هایی است كه در شاگردان و یاران او نفوذ كرده بود. در این مورد، علامه طهرانی از نوه‌ی آخوند نقل می‌كند: «در یكی از سفرهای زیارتی كه آخوند با اصحابشان پیاده به كربلا مشرف می‌شدند، در راه، راهزنان بیابانی اموال ایشان را غارت كرده و هر چه دارند، می‌ربایند. سپس كه عارف همدانی را می‌شناسند، به حضورشان آمده و هر چه ربوده بودند، تقدیم كرده و معذرت می‌خواهند. آخوند ملا حسینقلی فقط كتابهای وقفی را كه ربوده بودند، پس می‌گیرد و بقیه‌ی كتب و اموال را نمی‌گیرد و می‌فرماید: «به مجرّد سرقت، من ایشان را حلال كردم؛ چو راضی نشدم به واسطه‌ی من خداوند كسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمی‌خواهم به خاطر من لقمه‌ی حرام از گلوی كسی پائین برود و موعظه در او بی‌اثر باشد.»(1)

پیوند به :

آخوند ملا حسینقلى همدانى

كتاب

زندگی‌نامه و آثار

در سال 1239 هـ . ق در روستاى «شوند درگزین» از توابع همدان، نوزادى به این عالم خاكى قدم نهاد كه در اثر نشو و نما در خانواده‌اى كه مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیع‌ترین قله‌هاى عرفان و تهذیب نفس صعود كرد.

او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوك معنوى پرداخت كه عارفان حقیقت جو و سالكان طریق توحید از توشه‌هاى سلوك وى پیمانه‌ها پر كردند. تا آن كه نام این الگوى زهد و عبادت و تقوا، و طلایه‌دار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل ره‌پویان حقیقت طلب د صدسال اخیر گردید.

زادگاه مبارك

نسب آخوند همدانى به جابر بن عبدالله انصارى صحابى مشهور پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ می‌رسد. در كتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادى از نوادگان جابر زندگى می‌كنند. نزد آنان جامه‌اى از حضرت على ـ علیه السلام ـ است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهاى اطراف پیدا می‌شده آن جامه را در آبى شستشو می‌دادند و به عنوان تبرك از آن آب می‌نوشیدند... كسانى كه از آن آمی‌نوشیدند، به طاعون مبتلا نمی‌شدند. آن گاه كه شاه عباس صفوى از این موضوع مطلع گردید، مقدارى از این لباس را جهت تبرك از آنان گرفت. این جامه‌اى است كه على ـ علیه السلام ـ آن را به جابر، جدّ اعلاى آخوند همدانی هدیه كرده است.(1)

آخوند همدانى در مكتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالى سیر و سلوك معنوى نائل شد. استاد به او علاقه‌ی ویژه‌ای داشت. علاقه‌ی استاد به او چنان بود كه وقتى آخوند در مدرسه‌ی سلیمیه به مرض صعب العلاجى دچار می‌شود، صد تومان به پزشك حاذقى می‌دهد كه او را درمان كند. در آن زمان ثروت كم‌تر كسى در نجف به صد تومان می‌رسید

آخوند همدانى فرزند رمضان‌على چوپان بود كه بعد به شغل پینه دوزى (كفاشی) روى آورد. در اوایل زندگی، رمضان‌على از داشتن فرزند محروم بود. تا این كه توفیق زیارت امام حسین ـ علیه السلام ـ براى او حاصل شد. رمضان‌على در كنار بارگاه ملكوتى امام حسین ـ علیه السلام ـ نذر كرد كه اگر خداوند متعال فرزند پسرى به او عنایت كند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت كند و او را براى ترویج مذهب جعفرى تربیت كند. پس از مراجعت از كربلا، دعاى او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت كرد كه اولى را حسینقلى (نوكر امام حسین ـ علیه السلام ـ) و فرزند دوم را كریم‌قلى (بنده خدا) نامید. رمضان‌على علاقه شدیدى به روحانیت داشت. آرزویش این بود كه فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.

تحصیل

آخوند ملا حسینقلى پس از گذراندن ایام كودكى در زادگاه خویش، دروس ابتدایى را نزد استادان آن منطقه فرا گرفت. سپس براى ادامه‌ی تحصیلات به تهران رفت. آخوند دروس سطح را در حوزه علمیه تهران آموخته و در مدرسه مروی، در درس آیت الله شیخ عبدالحسین طهرانى (شیخ العراقین) شركت كرد. بعد از اقامت چند ساله در تهران، عشق و علاقه به حكمت و علوم عقلى او را به شهر سبزوار كشاند. او در مكتب فیلسوف بزرگ و پر آوازه‌ی ایرانی، ملاهادى سبزوارى شركت كرد و از خرمن پرفیض آن حكیم عارف بهره برد.

استاد شهید مرتضی مطهرى (ره) در این زمینه می‌گوید:

«بزرگترین حسنه حكیم سبزواری، مرحوم حكیم ربانی، عارف كامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملا حسینقلى همدانى در جزینى ـ قدس سره ـ است. این مرد بزرگ و بزرگوار كه فرنزد یك چوپان پاك سرشت بود، براى ادامه تحصیل از همدان به تهران آمد. جاذبه‌ی معنوى حكیم سبزواری او را به سبزوار كشانید.مدتی كه تاریخ و مقدارى را فعلاً نمی‌دانم، درحوزه‌ی آن حكیم شركت كرد... .

اگر همه شاگردان حوزه حكیم سبزوارى به حضور وى در حوزه‌ی او افتخار می‌كنند، حوزه حكیم به حضور چنین مردی مفتخر است.»(2)

آخوند ملا حسینقلى همدانى بعد از آن كه از كوثر زلال معرفت و حكمت جرعه‌ها نوشید و از انفاس قدسى و رهنمودهاى علمی و معنوى ملاهادى سبزوارى ذخیره‌ها اندوخت، كوله راه سفر بست و براى ادامه‌ی تحصیلات راهى نجف گردید. آخوند همدانى در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف به حلقه‌ی درس شیخ مرتضى انصارى (ره) پیوست. او سخنان استاد در درسهاى فقه و اصول را به رشته‌ی تحریر كشید. آخوند همدانى تا پایان زندگى آن استاد فرزانه، در درس او شركت می‌كرد. او در مكتب شیخ انصارى به آن پایه از مقام فقهى رسید كه او را از «اكابر فقهای شیعه»(3) قلمداد كردند. آخوند همدانى بعد از ارتحال شیخ انصاری، به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداخت. برخى از شاگردانش مباحث فقهى وى را تقریر نموده‌اند.(4)

در وادى سیر و سلوك

آخوند ملا حسینقلى همدانى علاوه بر تحصیل فقه و اصول و علوم رایج حوزه، به تهذیب نفس و كسب كمالات معنوى پرداخت و در درس آقا سید على شوشترى كه بزرگترین مربى اخلاق و عرفان آن عصر بود، شركت كرد.

ملاحسینقلی همدانى از همان جلسه‌ی اول، مورد عنایت ویژه‌ی استاد قرار گرفت و در زمره‌ی شاگردان خصوصى آن بزرگوار محسوب شد. او طریقه‌ی آشنایى خویش را با آقا سید على شوشترى چنین بیان كرده است:

«مدتی بود كه در نجف اشرف به درس شیخ انصارى حاضر می‌شدیم، تا این كه روزى متوجه شدم كه شیخ همواره روزهاى چهارشنبه به منزل آقا سید على شوشترى می‌رود، من نیز روزى بدانجا رفتم و شیخ را دیدم كه چون شاگردان نشسته و سید هم بر مسند استادى جای گرفته بود. با خود گفتم كه من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخاستم. سید رو به من كرد و گفت: اگر خواستى تو نیز بیا و از آن روز به بعد. پیوسته به حضورش شرفیات شده و بهره‌ها بردم.»(5)

نسب آخوند همدانى به جابر بن عبدالله انصارى صحابى مشهور پیامبر اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ می‌رسد

در عظمت مكتب سید على شوشتری، همین كافى است كه شیخ انصارى با این كه در علوم نقلی، استاد كل و نمونه‌ی عصر خویش بود و سید شوشتری یكى از شاگردان او در فقه و اصول بود، با این همه شیخ انصارى در درس اخلاق او شركت می‌كرد.

آخوند همدانى در مكتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالى سیر و سلوك معنوى نائل شد. استاد به او علاقه‌ی ویژه‌ای داشت. علاقه‌ی استاد به او چنان بود كه وقتى آخوند در مدرسه‌ی سلیمیه به مرض صعب العلاجى دچار می‌شود، صد تومان به پزشك حاذقى می‌دهد كه او را درمان كند. در آن زمان ثروت كم‌تر كسى در نجف به صد تومان می‌رسید.(6)

آخوند همدانى با راهنمایی این استاد عارف، توانست بعد از رحلت شیخ انصاری، مشغول تربیت جانهاى مشتاق و دلهاى آماده شود.

استادان

آخوند همدانى دروس مقدماتى را نزد شیخ عبدالحسین طهرانی، حكمت را نزد حاج ملاهادى سبزواری، فقه و اصول را نزد شیخ مرتضى انصارى (ره) و اخلاق و سیر و سلوك عرفانى را نزد سید على شوشترى فرا گرفت. اساتید دیگرى نیز در رشد شخصیت آخوند همدانى تأثیر داشتند كه می‌توان در ایران از سید محمد سلطان آبادی (ره) و در عراق، از صاحب جواهر، ملا على رازى و میرزا محمد حسن شیرازى نام برد.

ایجاد مكتب تعلیم و تربیت

آخوند پس از رحلت شیخ انصاری، تصمیم جدی گرفته بود كه تدریس خارج فقه و اصول را به صورت گسترده و همگانى آغاز كند و براى همین منظور به تنظیم و تكمیل تقریرات درس شیخ همت گماشت، امّا تدبیر الهى سرنوشت دیگرى براى او رقم زده بود. زیرا در همان ایام، نامه‌اى از طرف استادش، سید على شوشترى به او رسید كه او را از تدریس فقه و اصول به صورت گسترده و همگانى بازداشت. استادش به او توصیه نمود كه محور اصلی فعالیت‌هایش را بر ایجاد مكتب اخلاق و عرفان قرار دهد.(7) بر این اساس، آخوند ملا حسینقلی همدانى توصیه‌ی استاد را نصب‌العین قرار داد و تربیت نفوس مستعد را آغاز نمود. او با گرد آوردن عالمانى مجاهد و مؤمنان مخلص، مشغول تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان گردید تا آنها را از تنگناى ظلمت‌كده‌ی دنیا به فراخناى عالم قدس الهى بكشاند.

او توانست عارفان بزرگى را پرورش دهد كه جزو افتخارات تشیع به شمار می‌آیند.

حوزه‌ی پر بركت عارف همدانى كه حدود 30 سال دوام یافت، آن چنان پربار بود كه امروزه بعد از گذشت یك قرن از رحلت آن عارف كامل، شاهد آثار و بركات معنوى مكتب تربیتى او هستیم. عارف بلند همت همدانى با این كه بیشترین همت خویش را در زمینه‌ی تدریس معارف صرف نمود، ولى از آن جا كه یكى از شاگردان ممتاز فقه و اصول درس شیخ انصارى (ره) بود، از پرداختن به فقه و اصول غفلت نورزید. او صبحگاهان به تدریس اخلاق و عرفان همت گماشته و سپس بر اساس تقریرات درس شیخ انصارى (ره)، به تدریس فقه و اصول می‌پرداخت.

استاد شهید مرتضی مطهرى (ره):

«بزرگترین حسنه حكیم سبزواری، مرحوم حكیم ربانی، عارف كامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملا حسینقلى همدانى در جزینى ـ قدس سره ـ است.

محفل درس او حال و هواى دیگرى داشت و فضاى آن آكنده از عطر معنوى و روحانیت بود.

آن مربى عارف گاهى در اثناى درس از بیم آن كه سخنان علمى و لذت تدریس او را از یاد یار و فیض حضور باز دارد و از مبدأ هستى غافل سازد، لحظاتى را به سكوت می‌گذرانید.(8)

به هنگام تدریس، شاگردانش آن چنان تحت تأثیر سخنان او قرارمی‌گرفتند كه خویش را از یاد می‌بردند و ساعتها محو روحانیت كلام استاد می‌شدند. علامه طباطبایى (ره) نقل می‌كند:

«مرحوم آقا سید على قاضى می‌فرمود: در ایام تشرفم به نجف اشرف، روزى در معبرى فردى را دیدم كه كنترل كافى بر خویش نداشت. از یكى پرسیدم: آیا این مرد اختلال فكر و حواس دارد؟ در پاسخ گفت: خیر، او هم اكنون از جلسه‌ی درس اخلاق آخوند ملا حسینقلی همدانى برخاسته است و این از خود بی‌خودى كه در او مشاهده می‌شود، تأثیر كلام و تصرف روحى آن جناب است.»(9)

تألیفات و تقریرات

درخشش بیش‌تر آخوند همدانى در تكمیل نفوس و تربیت انسانهاى صالح می‌باشد و محور تلاشهاى آخوند در حوزه‌ی عرفانى ـ تربیتى متمركز بود ولى با این حال، آثارى مكتوب از ایشان به یادگار مانده است:

1- تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری.

2- صلاة المسافر.

3- تقریرات درس فقه: در مبحث رهن كه توسط یكى از شاگردانش نوشته شده و در كتابخانه مرحوم محدث نورى موجود است.

4- تقریرات درس فقه در چهار جلد.

5- امالى : در موضوع اخلاق كه بعضى از شاگردانش آن را جمع آورى نموده‌اند.

6- تقریرات درس آقا سید على شوشتری، كه به حسینیه‌ی شوشتری‌هاى نجف وقف شده است.

7- مكاتبات و دستور العمل‌ها: میرزا اسماعیل تبریزى آنها را جمع كرده و در آخرت كتاب تذكره المتقین به چاپ رسیده است.(10)

وفات

آخوند ملا حسینقلی همدانی پس از عمری تلاش در راه كمال و تربیت انسانهای صالح، در تاریخ 28 شعبان 1311 هـ . ق در كربلا ندای پروردگارش را لبیك گفت و روح بلندش به بهشت برین پرواز كرد و در جوار رحمت حق آرمید. پیكر شریف آن مرحوم در صحن مطهر امام حسین ـ علیه السلام ـ در حجره‌ی چهارم صحن به خاك سپرده شد.

 


1-  روح مجرد. ص 553.

عبدالكریم پاك نیا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: حکایت ها وحکمت ها
برچسب‌ها: حکایت ها وحکمت ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی