ازدواج
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 48244
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 127470
بازدید ماه : 180748
بازدید کل : 10572503
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 28 / 1 / 1395

حكم ازدواج در اسلام:

اهل ظاهر (آنان كه به ظاهر قرآن عمل مى‌كنند[30] و تأويل در آن را نمى‌پذيرند)، ازدواج را واجب مى‌دانند[31]و براى اثبات مدّعاى خويش، به آيات ذيل استدلال مى‌كنند: «... فَانكِحوا ما طابَ لَكُم مِنَ‌النِّساءِ» (نساء/4، 3)، «...‌فَانكِحوهُنَّ بِاِذنِ اَهلِهِنَّ‌...» (نساء/4، 25)، «واَنكِحوا الاَيـمى مِنكُم والصّــلِحينَ مِن عِبادِكُم واِمائِكُم‌...» ‌(نور/24، 32) مى‌گويند: اين آيات، فرمان به ازدواج مى‌دهند و امر، ظاهر در وجوب است; ولى بيش‌تر عالمان شيعه و سنّى، ازدواج را مستحب دانسته[32] و ظهور آيات را در وجوب نپذيرفته‌اند; زيرا اوّلاً در آيه‌25 نساء/4، براى كسانى‌كه توانايى ازدواج با زنان آزاد را ندارند، سفارش كرده كه با زنان پاكدامن از بردگان ازدواج كنند;[33] ولى در عين حال فرموده: خوددارى از ازدواج با كنيزان، بهتر است: «...‌و‌اَن تَصبِروا خَيرٌ لَكُم‌...». ثانياً در بين صحابه، كسانى بودند كه تا آخر عمر ازدواج نكردند و رسول‌اللّه آن‌ها را از اين كار برحذر نداشت.[34]ثالثاً اگر ازدواج واجب مى‌بود، خداوند در قرآن، مسلمانان را ميان ازدواج يا استفاده از ملك يمين مخيّر نمى‌كرد: «فَانكِحوا ما طابَ لَكُم ... فَاِن خِفتُم اَلاّ تَعدِلوا فَوحِدةً اَو ما مَلَكَت اَيمنُكُم‌...». (نساء/4، 3) در‌صورتى كه استفاده از كنيز، حتّى به نظر اهل ظاهر، مباح است و تخيير ميان واجب و مباح معنا ندارد.[35] قول سوم، از شيخ طوسى و شافعى است. آنان گفته‌اند: براى كسانى‌كه بتوانند بى‌هيچ دغدغه‌اى، در راه عبادت خداوند گام بردارند و نفس آن‌ها قوى و صبور است، عزلت (ترك ازدواج) بهتر است; ولى براى ديگران، ازدواج مستحب است.[36] آنان به آيه‌39‌آل‌عمران/3 استدلال مى‌كنند كه خداوند، حضرت يحيى*(عليه السلام)را مى‌ستايد:«...‌و‌سَيِّدًا و حَصورًا و نَبيًّا مِن‌الصّـلحين». «حصور» به كسى مى‌گويند كه ازدواج را ترك كرده است.[37] در پاسخ گفته‌اند: براى لفظ «حصور» معانى ديگرى نيز ذكر شده، از قبيل كسى كه كار بيهوده نمى‌كند يا آن كه نفس خويش را از شهوت باز‌مى‌دارد.[38]گذشته از اين، فضيلت تجرّد و عزلت براى حضرت يحيى(عليه السلام)، براساس شرايع پيشين، براى پيروان شريعت اسلام حجت نيست; به‌ويژه كه پيامبر خاتم(صلى الله عليه وآله) با آن كه نفسى قوى داشت و در عبادت پروردگار از همه ممتازتر بود، همسران متعدّدى اختيار كرد. حضرت، گروهى از اصحاب از‌جمله عثمان*بن مظعون را كه آميزش با همسر خويش را ترك كرده بود، نكوهش كرد كه: چه شده گروهى بر خود سخت مى‌گيرند و از زنان كه خدا حلال كرده، مى‌پرهيزند. سپس آيه نازل‌شد كه: «يـاَيُّها الَّذين ءَامَنوا لاتُحَرِّموا طَيِّبـتِ ما اَحَلَّ اللّهُ لَكُم و لاتَعتَدوا اِنَّ اللّهَ لا‌يُحِبُّ المُعتَدين». (مائده/5، 87) آنان گفتند: ما بر عزلت، سوگند ياد‌كرده‌ايم و خدا فرمود: «لا‌يُؤاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فى اَيمـنِكُم و لـكِن يُؤاخِذُكُم بِما عَقَّدتُمُ الاَيمـنَ‌...» (مائده/5، 89)، و بدين ترتيب، اين نوع سوگند، بيهوده تلقّى شد.[39] در روايات، با تعبيرهاى گوناگونى به ازدواج ترغيب شده است; از‌جمله، ازدواج بزرگ‌ترين نعمت و فايده پس از نعمت اسلام[40]، سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)،[41] حافظ نصف يا دو سوم از دين،[42] خير دنيا و آخرت[43] و زياد كننده رزق،[44] شمرده شده است. از سوى ديگر، مجرّد زيستن (عزوبت) نكوهش شده، و پست‌ترين مردگان مسلمانان را كسانى شمرده‌اند كه در حال تجرّد‌بميرند.[45]
ازدواج گاهى بر اثر عوارض جانبى، حرام، واجب، مكروه يا مباح مى‌شود و اين، با استحباب ذاتى ازدواج منافات ندارد; مثلا در‌صورت خوف وقوع در حرام يا ضرر، ازدواج، واجب مى‌شود و با‌داشتن چهار زن دائم، ازدواج دائم ديگر حرام‌است، با انتفاى شهوت مكروه، و با وجود دو‌مصلحت مساوى در فعل و ترك، مباح است.
[46]

مقدّمات ازدواج:

چون تداوم نسل انسان بر ازدواج مبتنى است، اسلام به مقدّمات و زمينه‌هاى گوناگونى از آن، توجّه كرده است.

الف. نگاه به همسر آينده:

نگاه به زنى كه انسان قصد ازدواج با او را دارد، به اجماع فريقين جايز است[47] تا با بصيرت كامل، همسر خود را برگزيند; البتّه در محدوده مجاز نگاه، و لزوم رضايت دختر، اختلاف است.[48] برخى «...‌و‌لَو اَعجَبَكَ حُسنُهُنَّ‌...» (احزاب/33، 52) را دليل بر اين حكم دانسته‌اند;[49] زيرا در اين آيه، خداوند به پيامبر اعلام مى‌دارد: پس از اين، ازدواج يا تبديل همسرانت به همسران ديگر، بر تو حلال نيست; هرچند جمال آن‌ها مورد توجّه تو واقع شود و اعجاب بدون نگاه حاصل نمى‌شود. مى‌توان از كلمه «هتين» در كلام شعيب(عليه السلام)«اُريدُ اَن اُنكِحَكَ اِحدَى ابنَتَىَّ هـتَين» (قصص/28،27) استفاده كرد كه وى دختران خويش را به موسى با اشاره نشان داد و دختران نيز آن‌جا حاضر بودند; ولى گويا استفاده جواز نگاه از اين آيات مشكل‌است. زيرا اعجاب با نگاه غير عمدى نيز حاصل مى‌شود.

ب. خواستگارى:

خواستگارى، پيشنهاد براى تشكيل خانواده[50] و از مستحبّات است[51] و به‌طور معمول از سوى مرد يا خانواده او صورت مى‌گيرد. از برخى آيات استفاده مى‌شود كه خواستگارى از هر زنى، تحت هر شرايطى، روا نيست: «و‌لا جُناحَ علَيكُم فيما عَرَّضتُم بِه مِن خِطبَةِ النِّسآء». (بقره/2،235) قدر مسلّم از اين آيه، جواز خواستگارى با كنايه، از زنى است كه در عدّه وفات باشد; زيرا آيه پيشين، درباره زنان شوهر مرده است; ولى گروهى آن را شامل هر زنى كه در عدّه طلاق بائن باشد نيز دانسته‌اند.[52] اسلام، دستور حساب شده‌اى، درباره خواستگارى اين‌گونه زنان داده كه همه جوانب در آن مراعات شده است. از طرفى، به‌طور طبيعى، زن با فوت شوهر يا جدا شدن از او، درباره آينده خويش دغدغه دارد و از طرفى بايد حريم زوجيّت پيشين نيز حفظ شود; بدين سبب از خواستگارىِ صريح يا ملاقات و وعده پنهانى با آنان، نهى شده است: «...‌و‌لـكن لا تُواعِدوهُنَّ سِرًّا اِلاّ اَن تَقولوا قَولاً مَعروفًا‌...» قول معروف، به خواستگارى با رمز و كنايه تفسير شده است;[53] البتّه اگر انسان در دل، به ازدواج با اين‌گونه زنان تصميم داشته باشد، اين تصميم، همانند اظهار با كنايه، جايز است: «...‌اَو اَكنَنتُم فى اَنفُسِكُم عَلِمَ اللّهُ اَنَّكُم سَتَذكُرونَهنَّ‌...». (بقره/2،235) موارد ديگر خواستگارى كه با توجّه به آيات قرآن، مورد نظر فقيهان قرار گرفته است، عبارت‌اند از: خواستگارى صريح يا غير صريح از زن شوهردار يا زنى كه در عدّه طلاق رجعى به سر مى‌برد، و خواستگارى صريحِ مرد از زنى كه او را سه بار طلاق داده يا در عدّه* وفات به سر مى‌برد جايز نيست.[54]خواستگارى مرد از زنى كه او را 9 بار طلاق داده، حتّى با رمز و كنايه، ممنوع است; زيرا آن زن بر او حرام هميشگى است; ولى براى غير شوهر، در زمان عدّه، فقط به‌صورت كنايه، جايز است.[55] نمونه‌هايى از خواستگارىِ كنايى كه آيه بدان اشاره دارد، درروايات و كتاب‌هاى فقهى ذكر شده است.[56]
خواستگارى، معمولا از سوى مرد يا خانواده او انجام مى‌پذيرد و زن به اين كار اقدام نمى‌كند; چنان‌كه در آيه‌235 بقره/2، خواستگارى به مردان نسبت داده شده است. اين بدان جهت است كه پاسخ رد شنيدن زن از مرد، به نوعى شكست عاطفى در زندگى زن است كه اثر آن هنگام تشكيل خانواده و اداره آن و نيز در تربيت فرزندان ظاهر مى‌شود; در‌حالى‌كه خواستگارى از سوى مرد، و شنيدن پاسخ ردّ شكست در زندگى به‌شمار نمى‌رود; بنابراين اگر در موردى، زن و خانواده او با قاطعيّت بدانند كه از مرد پاسخ رد نخواهند شنيد، خواستگارى آن‌ها امرى معقول و روا خواهد بود.
[57] از داستان حضرت شعيب* و موسى(عليهما السلام)در قرآن استفاده مى‌شود كه خواستگارى از‌طرف خانواده دختر نيز صورت مى‌پذيرد. طبق آيه‌27 قصص/28، حضرت شعيب به موسى(عليه السلام)پيشنهاد ازدواج با يكى از دخترانش را در مقابل 8 يا 10 سال كار مى‌دهد: «اِنّى أُريدُ اَن اُنكِحَكَ اِحدَى ابنَتَىَّ هـتَين‌...».
برخى، از آيه «اِنّ اَكرَمَكُم عِنداللّهِ اَتقـكُم» (حجرات/49، 13) استفاده كرده‌اند كه اگر شخص شايسته‌اى توان تأمين نفقه را دارد و از دخترى خواستگارى كرد، اجابت خواسته او واجب است. كنزالعرفان مى‌نويسد: استفاده اين مطلب، از آيه، مشكل است، مگر با كمك روايت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) كه فرمود: دخترانتان همانند ميوه هستند كه اگر هنگام رسيدن چيده نشود، فاسد مى‌گرد.
[58] جاى ديگر فرمود: دخترانتان را به ازدواج كسانى درآوريد كه از نظر ايمانى به آنان اطمينان داريد:«إذا جائكم مَن ترضون دينه فزوّجوه اِلاّ تَفعَلوهُ تَكُن فِتنَةٌ فِى‌الاَرضِ و فَسادٌ كَبيرٌ». شايد بتوان از آيه‌32 نور/24 «و‌اَنكِحُوا الاَيـمى مِنكُم‌...» نيز بر اين مطلب استدلال كرد; زيرا با اجابت خواستگار، زمينه ازدواج، فراهم‌مى‌شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسب‌ها: ازدواج
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی