بالا نگه داشتن آسمان

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

بالا نگه داشتن آسمان

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

بالا نگه داشتن آسمان

چطور می شود معنی این آیات را توجیه کرد؟

پرسش:
در چند آیه از قرآن مثل (طور/5؛ غاشیه/18؛ الرحمن/7) موضوع بالا بردن آسمان مطرح شده؛ با توجه به این که در فضا بحث بالا بودن معنی ندارد و در واقع آسمان بالای سر ما نیست، چطور می شود معنی این آیات را توجیه کرد؟


پاسخ:
کتاب «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن» تحقیقی در این زمینه دارد که با اندک تصرفی آن را خدمتتان تقدیم می کنم:
كلمه «سماء» مفهوم جامعى است كه مصاديق و معانى متعددى از آن اراده مى ‏شود. و لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معانى متفاوتى به كار رفته است:
الف: آسمان در لغت
«سماء» در لغت از ريشه «سمو» (به معناى بلندى) و به معناى بالا و برتر (فوق) است. آسمان هر چيزى، بالاى آن چيز را گويند. و حتى برخى لغويين ادعا كرده اند هر بالايى نسبت به پايين آن، آسمان و هر پايين نسبت به بالاى آن، زمين است.
ب: آسمان در علم
آسمان در فيزيک جديد اين گونه تعريف شده است: «پديده ‏اى نابوده [معدوم‏] و گنبدنما كه زمينه ديدن سيارات و ستارگان است.»
پ: آسمان در قرآن:
كلمه «سماء» (آسمان) در قرآن در همه موارد به يک معنا و در يک مصداق به كار نرفته است. و به طور كلى آسمان در قرآن در دو مفهوم مادى (حسى) و معنوى به كار رفته است.
ـ آسمان در قرآن
برخى از مصادیق و موارد آسمان در قرآن، عبارتند از:
1. آسمان (سما) در معناى بالا (جهت بالا): اين معنا موافق معناى لغوى آسمان است؛ مانند: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»؛ همانند درخت پر بركت و پاكيزه كه ريشه آن در زمين ثابت و محكم است و شاخه‏ هاى آن به آسمان كشيده شده.(1)
2. آسمان به معناى جوّ اطراف زمين، يعنى جايى كه ابرها قرار گرفته‏ اند و هوا در آن است، مثل: «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً»؛ و از آسمان آب مباركى را فرو فرستاديم.(2)
3. آسمان به معناى مكان سيارات و ستارگان، مثل: «تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً»؛ بزرگوار آن خدایى كه در آسمان، برج ‏ها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشيد و ماه تابان را روشن ساخت.(3)
4. آسمان به معناى مقام قرب و مقام حضور كه محل تدبير امور عالم است. برخى از مفسران مثل علامه طباطبائى (ره) در موارد متعدد «سماء» را به اين معنا ارجاع داده ‏اند. مثل: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ‏»؛ اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مى‏كند.(4)
5. آسمان به معناى موجود عالى و حقيقى:
برخى از صاحب ‏نظران برآنند كه آسمان در قرآن همان گونه كه به معناى آسمان مادى به كار رفته است (مثل سموات سبع)؛ در معناى علوّ مرتبه وجود و موجود عالى نيز به كار رفته است كه همان سماء معنوى و عالم فوق ماده است كه همه هستى از آن مرتبه بالاتر نازل مى ‏شود؛ مثل: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ‏»؛ روزى ‏تان و آن چه به شما وعده داده مى ‏شود (كه ظاهرا بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد.(5)
جمع بندی
لفظ «سماء» در قرآن و علم و لغت، به يک معناى واحد به كار نرفته است بلكه در معانى و مصاديق مختلف به كار رفته و به عبارت ديگر، مشترک لفظى است. هر چند ممكن است برخى از اين معانى و مصاديق را در يک مفهوم واحد جمع كرد؛ براى مثال معناى چهارم و پنجم قرآنى را مى ‏توان در معناى آسمان معنوى جمع كرد.(6)
بیان تفسیری
در صورتى كه مراد از كلمه سماء، جهت بلندى و بالا باشد، معناى رفع آن [«وَ السَّماءَ رَفَعَها»] عبارت مى ‏شود از اين كه سماء را در اصل بلند و بالا آفريد؛ و در صورتى كه مراد از آن، خود جهت بالا نباشد، بلكه أجرامى باشد كه در جهت بالا قرار دارند، آن وقت معناى رفع آن، تقدير محل هاى آن ها خواهد بود و معناى جمله اين خواهد بود كه: خداى تعالى محل ستارگان را نسبت به زمين بلند قرار داد.(7)
بیانی دیگر؛
آسمان در اين آيه، خواه به معنى جهت بالا باشد يا كواكب آسمانى و يا جو زمين، هر كدام باشد موهبتى است بزرگ و نعمتى است بى نظير، چرا كه بدون آن زندگى كردن براى انسان محال است و يا ناقص. آرى نور و روشنايى كه مايه گرما و هدايت و حيات و حركت است از سوى آسمان مى ‏آيد، باران از طريق آسمان مى‏ بارد، و نزول وحى نيز از آسمان است. در اين صورت آسمان مفهوم اعم از مادى و معنوى دارد.(8)
بیان سوم؛
منظور از سماء، يا اجرام آسمانى است، نظير «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ» (9)؛ و يا گازها و ذراتى است كه جوّ را به وجود آورده ‏اند، نظير «أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها» (10)؛ و شايد مراد هر دو باشد. به هر حال، منظور، مرتفع آفريدن است.(11)
نکته:
نگاه ما به آیات قرآن باید نگاه متعارف و عرفی باشد یعنی ببینیم عرب آن زمان چه می فهمیده است، زیرا مخاطب اولیه این آیات، عرب صدر اسلام است و قرآن هم طبق فهم او با و سخن می گوید. عرب با شنیدن این آیات، هیچ استبعاد و ایرادی نمی گیرد زیرا کاملا برایش قابل فهم است که او روی زمین و پایین است و آسمان (خورشید و ستارگان و...) در بالا قرار دارد. این کاملا متعارف و معمولی است.

پی نوشت ها:
1. ابراهیم: 14/ 24.
2. ق: 50/ 90.
3. فرقان: 25/ 61.
4. سجده: 32/ 5.
5. ذاریات: 51/ 22.
6. رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات کتاب مبین، چاپ پنجم، سال 1388، ص 134 – 136.
7. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏19، ص 161.
8. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏23، ص 106.
9. رعد: 13/ 2.
10. نازعات: 79/ 27و28.
11. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، انتشارات: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر ـ تهران، ج ‏10، ص 473.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: سئوالات ویژه
برچسب‌ها: علوم قرآن و حدیث ،قرآن ،بالا بودن آسمان ،آسمان ها آسمان ،سماوات

تاريخ : جمعه 14 / 8 / 1399 | 18:18 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.