نشریه موعظه خوبان شماره 200

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 200

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 200

قال الصادق علیه السلام : أفضَلُ العِبادَةِ العِلمُ بِاللّه والتَّواضُعُ لَهُ .  /  (تحف العقول : 364 )
برترين عبادت ، شناخت خدا و فروتنى براى اوست .

 

ملاحظه حال ابلیس کن !

 ... انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و ایمان را با هر قیمتی هست، تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند. و این در اول سلوک انسانی صورت نگیرد، مگر آن که اولاً، نیّت را در تحصیل معارف و حقایق ایمانیّه خالص کند و قلب را با تکرار و تذکّر، به اخلاص و ارادت آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود، چه که اگر اخلاص در کار نباشد ناچار دست تصرّف ابلیس به کار خواهد بود و با تصرّف ابلیس و نفس - که قدم خود خواهی و خود بینی است - هیچ معرفتی حاصل نشود، بلکه خود علم التوحید بی اخلاص، انسان را از حقیقت توحید و معرفت دور می کند و از ساحت قرب الهی تبعید می نماید. ملاحظه حال ابلیس کن که چون خود خواهی و خود بینی و خود پسندی در او بود، علمش به هیچ وجه عملی نشد و راه سعادت را به او نشان نداد.

[ امام خمینی ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 104]

علامت دل پاک و نورانی !

شرح حدیث ازامام خامنه ای (مدظله العالی)در مقدمه درس خارج فقه

از وصایای رسول الله صلی الله علیه و آله به اباذر غفاری علیه الرحمة : يا اَباذَرٍّ: اِذا دَخَلَ النُّورُ الْقَلْبَ اِنْفَسَحَ الْقَلْبُ وَ اسْتَوْسَعَ قُلْتُ: فَما عَلامَةُ ذلِكَ؟ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى يا رَسُولَ اللّهِ قالَ: اَلاِنابَةُ اِلى دارِالْخُلُودِ وَ التَّجافى عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الاِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ. ( مکارم الاخلاق ،ص 464 )

 وقتی نور هدایت الهی در دل کسی وارد شود آن دل گسترۀ وسیعی پیدا می کند. و آماده پذیرش حقایق می گردد.البته عمل انسان یکی از مهمترین عوامل برای اراده ی هدایت از سوی پروردگار و نورانیّت دل هاست ؛ هرچند عوامل دیگری هم هست. جناب ابوذر می پرسد :« علامت دل نورانی چیست؟ » حضرت می فرماید: علایم دل نورانی این است که : اوّل؛ میل و کشش رجوع به دارِ خلود و جهان ابدی در دل باشد که این دارِ فنا و بلا – که در آن هستیم- دامن ما را نگیرد و گرایش انسان به آن طرف باشد. دوم ؛ برچیدن از دار غرور و دار فریب ها. نشانه ی دل نورانی این است که ، انسان از این جاذبه ها و علایق تجافی (دوری) کند . یعنی خود را بالا نگیرد و دامن چیند. سوم : خود را آماده مردن کند،پیش از آنکه مرگ سراغ او بیاید. مردن خبر نمی کند. هیچ یک از من و شما خبر نداریم ،تا یک ساعت دیگر چه خواهد شد.برای مرگ آماده باشیم. علامت دل پاک و نورانی اینهاست.

[ احسان طریق الاسلامی، مکارم ولایت، رهنمودهای اخلاقی تربیتی مقام معظم رهبری طریق معرفت ثقلین ، چاپ دوم ، 1396 ، ص86 ]

مکمّل انسان!

 به هیچ امّت و ملتی چنین قرآنی داده نشده که این همه خواصّ و آثار داشته باشد! نعمت به این بزرگی به ما داده شده، ولی مثل این است که اصلاً نداده اند، و مثل این که این کتاب، مکمِّلِ انسان نیست! ... جای تعجّب است که به شخصیت ها و سخنان آنها اهمیّت داده می شود و سخنرانی هایشان ضبط می شود، اما قرآن که در دست ما است، این طور نزد ما ارزش ندارد! همه می دانیم که دربارۀ قرآن، مقصّریم! ... ما وظیفه داریم که در تعلیم، تلاوت و عمل به قرآن کوشش کنیم. ولی ما شبهای احیا قرآن بر سر می گذاریم؛ و در مقام عمل، آیه های حجاب، غیبت، کذب، و آیات: وَیلٌ لِلمُطَفّفینَ: وای بر کم فروشان. و نیز: فَلا تَقُل لَهُما أُفٍّ: پس به پدر و مادر، اُف نگو. همچنین: وَلا تًمشِ فِی الأَرضِ مَرَحاً: و با ناز و تکبر در روی زمین راه مرو. و ... را زیر پا می گذاریم.

[ در محضر بهجت: ج2، صص136 تا 298]

کلید هر راه راستی !

 علی علیه السلام جمله‏ای دارد که مانند همه جمله‏های ایشان باارزش است؛ راجع به تقواست که به نظر بعضیها دیگر خیلی کهنه شده است! می‏فرماید: اِنَّ تَقْوَی اللَّهِ مِفْتاحُ سَدادٍ وَ ذَخیرَةُ مَعادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ وَ نَجاةٌ مِنْ کلِّ هَلَکةٍ ؛ تقوای الهی کلید هر راه راستی است. بدون تقوا انسان به راه راست نمی‏رود، راه خود را کج می‏کند. بدون تقوا انسان اندوخته‏ای برای آخرت ندارد. بدون تقوا بشر آزادی ندارد: وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ ، تقواست که بشر را از هر رقیّتی آزاد می‏کند.

[ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 22 ]

انحراف از صراط الهی !

 یک بار شهید نواب مشغول سخنرانی بود که ناگهان در خواست شمع نمود. بعد از آوردن شمع ، آن را روشن کرد و گفت در اتاق را کمی باز کنند. شعـله شــمع بر اثر وزش بادی که از بیرون آمد، کمی خم شد. بــلافاصله ایشان گفت: «مـؤمن همانند این شــمع است و معصیت و گناه، حتی اگر به اندازه وزش نسیمی باشد، مــؤمن را به طرف راست و چپ منحرف می‌کند و از صراط الهی دور می‌کند.»

[ علی اکبری، مجموعه خاطرات 34 ( نواب صفوی ) یا زهرا سلام الله علیها، چاپ سوم ،1388 ، ص 14 ]

خطر برای خوب ها !

 اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید عذاب می آید و همه را می گیرد. یک روایت است که خداوند به شعیب نبی علیه السّلام وحی کرد که می خواهم صد هزار نفر از قوم تو را عذاب کنم ، چهل هزار نفر از بدها و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند. حضرت شعیب (ع) تعجب کرد، و گفت کسانی که اهل گناه هستند، بسیار خوب، حق آنها همین است که عذاب شوند، اما خوبان چرا ؟ خداوند فرمود : « برای این که خوبها امر به معروف و نهی از منکر نکردند و نسبت به بدها و اهل معصیت بی تفاوت بودند. رد شدند و دیدند ولی ساکت بودند و چیزی نگفتند. غرض این که برای خوبها خطر است . منتها باید امر به معروف و نهی از منکر با زبان نرم باشد. من قدیم که می رفتم و می آمدم وقتی متوجه خانمی در خیابان می شدم که رویش باز بود یا بد حجاب بود ، همین طور که سرم پایین بود می گفتم :« لا اله الا الله ،لا اله الا الله ،لا اله الا الله » . بلند می گفتم تا او بفهمد که من از بد حجابی او ناراحتم.به گنهکار بفهمانید که ناراحت هستید والّا در روایت دارد که به حقیقت ایمان نمی رسید،مگر وقتی که به گناه برخورد می کنی ، صورتت را عبوس کنی. اخم هایت را در هم بکشی.

[ مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی ، بدیع الحکمه ، بوستان قرآن، چاپ چهارم،1395، ص 103 و 104 ]

شما تدبیرتون رو بکنین و بقیه رو بسپارید به خدا !

 نسبت به نیروها و حفظ آنان خیلی حساس بود همیشه می گفت : « اگه روز محشر هر کدوم از این پدر و مادرها و یا بچه های شهدا ، فقط یه دقیقه، روی پل صراط جلوی ما رو بگیرن و بگن که تو مسئول بودی و کم کاری کردی و باعث شدی پدر ما شهید بشه ، اون موقع تکلیف ما چیه؟ اگه یقه ما رو بگیرن، ما چه حرفی برای گفتن داریم؟» همیشه دغدغه اش این بود که مبادا مدیون خون شهدا شویم. در جریان یکی از عملیاتها که به علت گسترش سازمان رزم ، تعداد شهدا هم به مراتب بیشتر شده بود، خیلی ناراحت بود. اما ناراحتی او پس از دیداری که به همراه فرماندهان سپاه با حضرت امام داشتند بر طرف شد. در آن دیدار به حضرت امام عنوان کرده بودند : « احساس ما اینه که ممکنه کوتاهی کنیم و یا شاید حتی توانایی لازم را برای هدایت عملیات نداشته باشیم. اگه اجازه بدین، دیگه مسئولیت فرماندهی رو به عهده نداشته باشیم. ما به جبهه اومده بودیم که مثل بقیه رزمنده ها بجنگیم و شهید بشیم اما حالا هر روز دوستانمون جلوی چشمامون شهید می شن و ما فکر می کنیم در مورد اون ها مسئولیم. ما احساس می کنیم نمی توانیم این بار سنگین رو به دوش بکشیم، سنگینیش داره خیلی اذیتمون می کنه .» حضرت امام رحمة الله علیه خطاب به آنان گفته بود : « شما چه کشته بدین و چه بکشین،پیروزین. مطمئن باشین که این خواست خداست و اسم شما ، در دفتر الهی به عنوان فرمانده ثبت شده، شما تدبیرتون رو بکنین و بقیه رو به خدا بسپارین و به او توکل کنین. خداوند به موقع اش شهادت رو نصیب شما هم خواهد کرد. وظیفه تون رو انجام بدین و نگران چیزی نباشین. »

 [ علی اکبری، من این جا نمی مانم ، خاطراتی از غلام حسین افشردی(حسن باقری) ، تهران ،یازهرا سلام الله علیها، چاپ ششم،1393 ، ص79 ]

یک استفتاء

سوال: من هر چند می دانم چشم بستن بر حقایق حرام است و باید حق را بگویم ،ولی گاه به ناچار و بنا به مصلحت هایی با اینکه می دانم فرمانده مشکل دارد نمی توانم مشکلات ایشان را در گزارش ها بیاورم.در چنین مواردی تکلیف چیست؟
جواب: باید با رعایت جایگاه فرماندهی ، از باب نهی از منکر ، به او تذکّر داده شود.

( استفتائات از مقام معظم رهبری امام خامنه ای ، جزوه فقه سازمانی ، پژوهشگاه امام صادق علیه السلام. )

 

دریافت نشریه برای چاپ سیاه و سفید
 

دریافت نشریه برای چاپ رنگی
 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

تاريخ : شنبه 19 / 6 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.