شادماني، مکان ندارد
سايت هپي گاي داراي بخشهاي مختلفي است؛ از جمله، نوشتههاي افرادي که شادماني را تجربه کردهاند و يا با خواندن کتاب يا مطلبي در اين مورد، سعي کردهاند آن را به ديگران نيز منتقل سازند. معرّفي کتابهايي که به مقوله شادماني» ميپردازد و همچنين برگزاري کلاسهايي براي شاد بودن، از ديگر فعّاليتهاي اعضاي اين سايت است.
در معرّفي سايت آمده است: با استفاده از اين سايت، ميتوانيد خود را بشناسيد، شادماني حقيقي را بيابيد و بياموزيد که چگونه در زندگي، شاد باشيد. براي آشنايي با موضوع اين سايت، ده مطلب برايتان انتخاب کردهام. عنوان نوشتهام را هم از مطلب دهم (آخر) گرفتهام.
شادماني و ناراحتي
زماني که شما وقت زيادي را به سخن گفتن در مورد شادماني اختصاص ميدهيد، فراموش ميکنيد که ناراحتي نيز ارزشمند است. من همواره به مردم گفتهام که موردي ندارد براي چيزهاي از دسترفته، ناراحت باشيد. اين امر، طبيعي» نيست؛ امّا ضرورت دارد.
ولي بايد بدانيد که لازم نيست در ناراحتي خود، باقي بمانيد و به حال خود دل بسوزانيد. زماني، فرد نياز دارد که گريه کند و سپس ناراحتي خود را کنار بگذارد و به زندگي در اين دنياي خارق العاده، ادامه بدهد. ما نياز داريم مسائل ناراحتکننده را از بخش تأسّفبار زندگي فعلي خود، به بخش خاطرات حيرتانگيز گذشته، منتقل کنيم.
قلّه شادماني، در سن بيست و هفتاد سالگي
ما در سن چهل سالگي براي خيلي چيزها متأثّر ميشويم. بر اساس تحقيقات اخير، ما تنها اندکي در دره U شکل شادماني، فرو ميرويم.
در سن بيست سالگي، احساس ميکنيم که ميتوانيم غنايم بسياري به دست آوريم و با انگيزه فوق العادهاي به پيش ميرويم، همانند فاتح اسپانيايي معروف که به دنبال طلا بود.
در سن چهل سالگي، ميفهميم که هيچ غنيمتي وجود ندارد، حداقل براي ما. ما نه قرار است رييس جمهور شويم و نه يک بازيکن درجه يک در خط حمله يا يک مدل عالي و حتّي يک پولدار کثيف. در آن لحظه است که بر اساس تمامي شکستهاي خود، عکس العمل نشان ميدهيم و ابراز ناراحتي ميکنيم که چرا براي زندگي خود کاري نکردهايم؟
در سن شصت سالگي، با هوشياري، عکس العمل نشان ميدهيم؛ چرا که تشخيص ميدهيم پاداش گرفتن، مهم نيست؛ زيرا زندگي، فقط جايزه گرفتن نيست.
شادماني، مکان ندارد
جين مالمگرن، سعي کرد که شادماني را توصيف کند؛ امّا دريافت که کار سادهاي نيست. خواندن يک مقاله، اين سؤال جالب را در ذهن او به وجود آورد که: چرا در بعضي کشورهاي خاص، ميزان شادماني افراد، بيشتر است؟»؛ امّا در پايان، وي اين گونه به سؤالات خود پاسخ داد: شما و من، هر دو ميدانيم که شادبودن، حقيقتاً به جايي که در آن هستيم ربطي ندارد».
اين درست است. زماني بود که فکر ميکردم اگر نتوانم از پنجره اتاقم درختي را ببينم، هرگز احساس شادماني نخواهم کرد؛ امّا زماني که به شهر کوچک تورونتو کوندو رفتم ـجايي که از پنجره، تنها بُتون ساختمان پيدا بودـ، توانستم کتاب خود را در مورد شادماني، به رشته تحرير درآورم.
در مورد داراييها، مکان، مکان و تنها مکانْ مهم است؛ امّا در مورد شادماني، فقط تو، تو و تنها تو هستي که اهمّيت داري.
به هر حال، در مورد اسم اين متن، منظورم اين نبود که بيخانماني، به معناي شاد بودن است.
نامه¬نگاري، سپاسگزاري و شادماني
براي اين که قدر چيزهايي را که داريد بدانيد و از آنها سپاسگزار باشيد، از آنها يک ليست تهيه کنيد. اجازه ندهيد چيزي فراموشتان شود؛ چرا که اينها مواردي هستند که براي شما شادي و رضايت معنوي به ارمغان ميآورند. از اين ليست براي چنين کارهايي استفاده کنيد: اگر نام افرادي در آنها وجود دارد، وقت خود را صرف اين سازيد که به آنها نشان دهيد در موردشان چه احساسي داريد، مثلاً ميتوانيد يک نامه براي قدرداني براي آنها بفرستيد؛ اگر نام سازماني در فهرست شما وجود دارد، براي سرپرست آن ارگان، نامهاي بنويسيد و همچنان ليست خود را افزايش دهيد. در ابتدا ممکن است ليست شما خيلي ساده و مختصر به نظر برسد، امّا به تدريج که شما ياد ميگيريد نسبت به هر چيز کوچکي شکرگزار باشيد، اين ليست، زياد ميشود. اين تمريني است براي اين که شما نسبت به هر آنچه در هر روز به دست ميآوريد، سپاسگزار باشيد. هر روز به خود بگوييد: من بيدارم و از اين که زندهام، خدا را شکر ميگويم». هر اتّفاقي که در آن روز بيفتد، به هر حال، موردي براي شادماني شماست.
اين گلچيني بود از وبلاگ باربارا آن کيپفر، نويسنده کتاب چهارده هزار مورد براي خوشحالي».
منحصر به فرد بودن
چه چيز، شما را منحصر به فرد ميسازد؟ مطمئناً شبکيه چشم و اثر انگشتان شما، تنها مختص خودتان است. شما همچنين دندانهاي منحصر به فردي داريد. حتّي ممکن است که در زندگي شخصي خود، پروندهاي در CIA، KGB يا Interpol داشته باشيد.
امّا آنچه شما را بيش از همه منحصر به فرد ميسازد، تجارب شماست. هزاران و حتّي ميليونها لحظاتي وجود دارند که تنها به شما اختصاص دارند؛ لحظات بيشماري که باعث شدهاند اين گونه باشيد که الآن هستيد و بسياري از واکنشهايي که دليلي بر پردازش اطّلاعات از جانب شما هستند و در نتيجه، باعث شدهاند که شما در حال حاضر، به روش خاص خود عمل کنيد؛ درسهايي هستند که آموختهايد و حتّي گاهي ندانسته، اين کار را کردهايد؛ درسهايي که باعث شدهاند اطّلاعات بيشتري به دست آوريد. داشتههايتان را تقسيم کنيد. فکر کنيد و بعد هر کاري که ميخواهيد انجام دهيد. در نگهداري تجاربي که به دست ميآوريد، کوشا باشيد.
عشق، برترين است
ايا چيزي مهمتر از عشق وجود دارد؟ عشق، به معناي کمک بيقيد و شرط به ديگران است. زماني که ما چيزي را دوست ميداريم، از مسير خود دست ميکشيم تا کاري بهتر انجام دهيم. به سختي تلاش ميکنيم تا ديگران را آزار ندهيم. سعي ميکنيم تا حد امکان، موجبات آسايش افراد بيشتري را فراهم آوريم. تلاش ميکنيم هوايي را که ديگران تنفّس ميکنند، آلوده نکنيم و غرايز حيواني خود را مهار ميکنيم.
اگر ما همه مردم جهان را دوست بداريم، هرگز جنگي اتّفاق نميافتد. اين، شکست عشق است که به جنگ منجر ميشود. ايا بهتر نيست با عشق خود، جنگ را براي هميشه متوقّف سازيم؟ البته واضح است که اگر شما به تنهايي تصميم بگيريد که عشق بورزيد، نميتوانيد جنگ را متوقّف سازيد؛ امّا مطمئناً گوشه کوچکي از جهان را روشن خواهيد ساخت.
تو بهترين هنرپيشه هستي، تبريک ميگويم!
آفرين! تو بهترين هنرپيشه هستي و به همين دليل، جايزه ميگيري؛ و همين طور بهترين کارگردان و بهترين نمايشنامهنويس. در واقع، اين، يک تغيير و تحوّل کلّي است. تو بهترين بخش محصولي هستي که به سادگي و فروتنانه زندگي من» نام گرفته است.
بله. هر يک از ما محصولي پيچيده و اعجابانگيز را هدايت ميکنيم و آن را به تصوير ميکشيم؛ محصولي به نام زندگي ما». ما نمايشنامه را مينويسيم و هنرپيشگان را انتخاب ميکنيم. ما، سِن را آماده ميسازيم و تصميم ميگيريم. اين ما هستيم که مشتريان را انتخاب ميکنيم و نمايشنامه را اصلاح و ويرايش ميکنيم.
خيلي خوب است. آفرين!
پيشنهادي در مورد استرس
مطمئناً اين مَثل را شنيدهايد: هر چيزي جايي دارد و هر نکته مکاني». هيچ چيز، بيش از اين موجب استرس نميشود که زماني که عجله داريد، چيز مهمّي را گم ميکنيد، مثل عينک يا کليد ماشين.
براي هر چيز، مکاني خاص در نظر بگيريد و سپس خود را مقيد سازيد تا هر بار که وسيلهاي را برميداريد، آن را سر جاي خود بگذاريد. تصوّر کنيد چه قدر ميتوان از استرس اجتناب کرد اگر هرگز مجبور نباشيد به سرعت و ديوانهوار، به دنبال چيزهايي بگرديد که بدون آنها حقيقتاً نميتوانيد کاري انجام دهيد.
اوقات بيکاري خود را وقف شادبودن کنيد
شما در زمان بيکاري چه ميکنيد؟ ايا سازنده هستيد؟ البته منظور از سازندگي، پول درآوردن يا ساختن چيزي نيست. بدين منظور ميتوانيد فعّاليتهاي خود را با ليست زير چک کنيد:
1. ايا کاري انجام ميدهيد که باعث افزايش ضربان قلب شما شود؟
2. ايا کاري انجام ميدهيد که باعث شود به راهکارهاي جديد فکر کنيد؟
3. ايا باعث پيشرفت دنيا ميشويد؟
4. ايا روابط دوستي خود را مستحکم ميسازيد؟
اگر جوابتان منفي است، شايد وقت آن رسيده است که در مورد گذراندن اوقات فراغت خود، فکري ديگر کنيد.
به خودتان کمک کنيد
گاهي ممکن است براي کمک به خود، از خودتان سؤال کنيد: اشکال من چيست؟». اين، امري طبيعي است؛ چرا که ما اغلب، زماني که با مشکلي رو به رو ميشويم، در صدد کمک برمياييم و بهتر است که اگر متوجّه مشکل شديم، آن را تصحيح يا هدايت کنيم.
امّا براي کمک به خود بايد اين سؤال را نيز بپرسيد که نقاط قوّت من چيست؟»؛ چرا که بايد آنها را پيدا کنيم و بر پايه آنها ديگر چيزها را استوار سازيم. همچنين بايد براي تقويت نقاط قوّت خود، راههايي پيدا کنيم تا زندگي شادتري داشته باشيم، پُربارتر باشيم و کاري کنيم که زندگي ما براي ديگران، يک تجربه خارق العاده باشد.
اين، تمامي آن چيزي است که به آن، داروي روزانه شادماني» ميگوييم. مطمئناً زماني که مشکل داريد و به سختي رسيدهايد و نياز به حمايت داريد، اين روند، به شما کمک ميکند. اميدوارم همه شما، نقاط قوّت و در عين حال مثبت خود را پيدا کنيد و زندگيتان را بر پايه آنها استوار سازيد!
حديث زندگي :: خرداد و تير 1387، شماره 41
نظرات شما عزیزان: