تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8913
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 17362
بازدید ماه : 70640
بازدید کل : 10462395
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 16 / 5 / 1399

 متن مقاله :

حدیث غدیر، یکی از روایات متواتر و قطعی الصدور است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در هجدهم ذی حجه سال دهم هجری، در برابر ده ها هزار نفر از اصحاب در «جحفه»، جایی که «غدیر خم» نامیده می شد، آن را بیان کرد. این حدیث مهم ترین مستند شیعه برای اثبات وجود نص الهی در امامت امام علی علیه السلام است. به رغم صحت صدور و برخورداری این حدیث از اسناد معتبر، به دلیل ظهور دشواری های مربوط به امامت و خلافت پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، طبیعی بود که مخالفان به این حدیث بی مهری و آن را فدای اغراض سیاسی خود کنند. این بی مهری سیاسی که عامل غفلت امت اسلامی از این حدیث در دوران 25 ساله خلافت خلفای نخست بود، با طرح آن از سوی علی علیه السلام در مسجد کوفه، در آغاز ورود به این شهر در سال 36 و پس از پایان جنگ جمل، تا اندازه ای جبران شد. امام در این ماجرا که به روایت «مناشده حدیث غدیر» شهرت دارد، در برابر جمع بسیاری از مردم کوفه، گروهی از صحابه را بر درستی این حدیث گواه گرفت. پس از آن، انکار حدیث غدیر، دیگر ناممکن بود.

درستی و تواتر حدیث غدیر به خوبی در نقل های مختلف نمایان شده است. [1] پس از این مناشده، حدیث غدیر شهرت یافت و برای اثبات ولایت امیرمؤمنان علیه السلام در اشعار برخی از اصحاب امام، در جنگ نهروان و صفین، به آن توجه شد. [2] پس از آن متکلمان و محدثان شیعه، در آثاری که درباره امامت می نگاشتند، همیشه به حدیث غدیر توجه داشتند. در این میان، شیعیان بیش از پرداختن به نگارش رساله و کتاب درباره طرق حدیث غدیر - به لحاظ اطمینان به صحت صدور آن، که اهل سنت نیز آن را می پذیرفتند - به نگارش درباره دلالت و محتوای آن و پاسخ به شبهات دست زدند.

عنوان این نوشتار اگر چه «غدیریه نگاری در جهان اسلام» است و طبعاً باید آثار نگاشته شده از قرن نخست تا عصر حاضر را در بر گیرد، به جهت اهمیت آثار مستقل درباره حدیث غدیر تا قرن هشتم، فقط به آثار نگاشته شده تا این قرن پرداخته می شود.

به جز محدثان شیعه، گروه بی شماری از محدثان اهل سنت نیز حدیث غدیر را روایت کرده و آن را در منابع مکتوب قرن دوم و سوم آورده اند؛ برای مثال حدیث غدیر در مسند احمد یا السنه نوشته ابن ابی عاصم و یا آثار ابن ابی شیبه و دیگران از طُرُق متعدد نقل شده است. [3] با این حال باعث شگفتی است که به رغم آن که قریب صد تن از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت غدیر را نقل کرده و کسانی چون ذهبی و سیوطی به تواتر قطعی آن اقرار دارند، باز هم محدث مشهور اهل سنت، بخاری، به نقل آن رضایت نداده است. این در حالی است که بخاری در بسیاری از موارد، روایتی را نقل کرده که راوی آن تنها یک صحابی است. با توجه به این که صحیح بخاری، اصلی ترین کتاب حدیثی اهل سنت به شمار می آید، این رفتار بخاری، به این معنا است که دلیل اعتبار این کتاب نزد اهل حدیثِ قرن سوم - که بیش ترشان حنابله افراطی بودند - تنها این بوده است که به حدیث غدیر، یعنی اساس مذهب تشیع، بی اعتنایی کرده است.

نگارش آثار حدیثی از قرن دوم آغاز شد و پس از آن مجموعه هایی تحت عناوین «مُسْند»، «مصنف»، «سُنَن»، «صحیح»، «جزء» و غیر آن ها تألیف شد. درباره برخی از احادیث نیز به تدریج تک نگاری هایی تألیف شد که برای اثبات درستی اسناد آن، طرق مختلف آن روایت، جمع آوری می شد. یکی از احادیثی که از قرن سوم به بعد درباره آن تک نگاری هایی شد، حدیث غدیر بود. متأسفانه بسیاری از این تک نگاری ها از میان رفته و تنها نام آن ها یا برخی از روایات نقل شده در آن ها در آثار بعدی بر جای مانده است. مرحوم استاد سید عبدالعزیز طباطبایی در اثری گرانبها با عنوان الغدیر فی التراث الاسلامی فهرستی از متون تألیف شده درباره غدیر را فراهم آورده اند. پس از ایشان نیز سه گام به جلو برداشته شده است: نخست از سوی خود مرحوم طباطبایی که رساله غدیر ذهبی را آماده نشر کردند. دوم از سوی نویسنده این سطور که نقل های بر جای مانده کتاب غدیر طبری را فراهم آورد. سوم از سوی استاد عبدالرزاق حِرزالدین که کتاب الولایه ابن عقده را بازسازی کرد. کارهای جدیدی نیز برای تدوین طرق پراکنده حدیث غدیر در آثار مختلف قدیمی، صورت گرفته است.

ما خلاصه ترجمه ای از آن چه را که استاد طباطبایی درباره آثار تدوین شده در هر قرن آورده اند، با رعایت ترتیب زمانی، ارائه خواهیم کرد. [4] .

نخستین نگارش مستقل درباره حدیث غدیر، یک «جزء» است که ابوغالب زُراری (م 368) از آن با عنوان جزء فیه خطبةالنبی صلی الله علیه و آله یوم الغدیر از خلیل بن احمد فراهیدی (75 - 100) صاحب کتاب العین یاد کرده است. [5] قرن سوم، ابوالحسن علی بن حسین طائی معروف به طاهری که فقیه و محدث بوده است، کتابی تحت عنوان کتاب الولایه نوشته است. نجاشی، شیخ طوسی و ابن شهر آشوب، از این کتاب خبر داده اند. [6] در همین قرن از شخصی با نام ابوجعفر بغدادی، نگارش کتابی در موضوع حدیث غدیر گزارش شده است. [7] به جز این سه کتاب، دو اثر مهم دیگر نیز هست که متأسفانه از میان رفته اند: کتاب الولایه، تألیف ابوجعفر طبری وکتابی دیگر به همین نام از ابن عقده که باید به طور مفصل تر درباره آن سخن بگوییم.

کتاب الولایه ابن جریر طبری

محمد بن جریر بن یزید طبری آملی (224 - 310 ق) محدث، مفسر، فقیه و مورخ نامور سنی مذهب قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری است. طبری به رغم آن که از اهل سنت بود و در بخشی از عقاید خود، مذهب اهل حدیث بغداد را داشت، چون برخی از دیدگاهایش با عقاید رایج اهل حدیث در بغداد سازگار نبود، طرد و حتی به تشیع متهم شد. انگیزه اصلی وی در تألیف اثری درباره بیان طرق حدیث غدیر، اظهار نظری بود که ابوبکر بن ابی داوود سجستانی (م 316 ق) درباره عدم صحت حدیث غدیر کرده بود. وی گفته بود که امام علی علیه السلام در حجة الوداع حاضر نبوده است تا غدیری در کار بوده باشد. این سخن، خشم طبری را برانگیخت و او را به نگارش این رساله در اثبات درستی حدیث غدیر واداشت. [8] .

چندین عنوان برای کتاب غدیر طبری در منابع ذکر شده است که معروف ترین آن ها عنوان کتاب الولایه است که ابن شهر آشوب آن را آورده است. [9] پیش از وی، نجاشی (م 450 ق) از کتاب وی با عنوان الرد علی الحرقوصیة ذکر طرق خبر یوم الغدیر از آن یاد کرده است. [10] در تفسیر این نام، نویسندگان قدیم و جدید سخنان بسیاری گفته اند. [11] برخی نیز عنوان کتاب المناقب یا مناقب اهل البیت را به آن داده اند. بر این اساس، وی کتابی مفصل درباره مناقب اهل بیت داشته است که بخشی از آن بیان «طرق حدیث غدیر» بوده و به احتمال، به صورت جدا نیز تحت عنوان رسالة فی طرق حدیث غدیر یا کتاب الولایه نامگذاری شده است. [12] در فهارس موجود نسخه های خطی کتابخانه های مختلف، تاکنون نسخه ای از این اثر، شناخته نشده است، اما این کتاب در اختیار چند تن از مؤلفان، مورخان و محدثان بزرگ اسلامی تا قرن نهم هجری بوده است. فهرست اجمالی نام این افراد چنین است:

1. قاضی نعمان اسماعیلی (م 363 ق) در شرح الاخبار بیش از همه از این کتاب نقل کرده است.

2. نجاشی (372 - 450 ق) که نام کتاب را در رجال خود آورده و طریق خود را به آن یادآوری کرده است.

3. شیخ طوسی (م 460 ق) نیز از آن در الفهرست یاد کرده است.

4. یاقوت حموی (م 626 ق) گزارشی از چگونگی تألیف آن را در معجم الادباء به دست داده است.

5. ابن بطریق (م 600 ق) به صراحت در العمده تعداد طرق نقل حدیث غدیر را به نقل از این کتاب ذکر کرده است.

6. ابن شهر آشوب (م 588 ق) نیز نام این کتاب را در شرح حال مؤلف آن آورده و در جای دیگر، خبر مربوط به تعداد طرق نقل شده برای حدیث غدیر را در این کتاب آورده و در مناقب، چند بار آن را نقل کرده است.

7. سید ابن طاووس (م 664 ق) از آن هم نام برده و هم نقل کرده است.

8. شمس الدین ذهبی (748 ق) آن را دیده و چندین حدیث از آن در رسالة غدیر نقل کرده است.

9. ابن کثیر (م 774 ق) نیز کتاب را دیده و چندین روایت از آن نقل کرده است.

10. ابن حجر (م 852 ق) نیز کتاب را دیده است.

به ترتیب، عبارات برخی عالمان را درباره این کتاب طبری نقل می کنیم:

یک. ابوالعباس احمد بن علی نجاشی درباره طبری و کتاب غدیر می نویسد:

ابوجعفر الطبری عامی، له کتاب الرد علی الحرقوصیة، ذکر طرق خبر یوم الغدیر، أخبرنا القاضی ابواسحاق ابراهیم بن مخلد، قال: حدثنا أبی قال: حدثنا محمد بن جریر بکتابه الرد علی الحرقوصیة. [13] .

دو. شیخ طوسی درباره این کتاب نوشته است:

محمد بن جریر الطبری، ابوجعفر، صاحب التاریخ، عامی المذهب. له کتاب خبر غدیر خم، تصنیفه و شرح امره. اخبرنا احمد بن عبدون، عن ابی بکر الدوری، عن ابن کامل، عنه. [14] .

سه. یحیی بن حسن معروف به ابن بطریق می نویسد:

و قد ذکر محمد بن جریر الطبری، صاحب التاریخ خبر یوم الغدیر و طرقه من خمسة و سبعین طریقاً، و افرد له کتاباً سماه کتاب الولایة. [15] .

چهار. ابن شهر آشوب نیز ازآن یاد کرده و نوشته است:

ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید الطبری صاحب التاریخ، عامی، له کتاب غدیر خم و شرح أمره، و سماه کتاب الولایة.[16]

پنج. شیخ سدید الدین محمود حمصی رازی از عالمان قرن هفتم هجری، در اثبات تواتر حدیث غدیر به نوشته های اصحاب حدیث استناد کرده و از جمله می نویسد:

لأن اصحاب الحدیث اوردوه من طرق کثیرة، کمحمد بن جریر الطبری فإنه أورده من نیف و سبعین طریقاً فی کتابه.[17]

شش. احمد بن موسی بن طاووس که از عالمان میانه قرن هفتم هجری است. می نویسد:

و ساقه [ای الحدیث الغدیر] ابوجعفر محمد بن جریر الطبری صاحب التفسیر و التاریخ الکبیر من خمسة و سبعین طریقاً. [18] .

هفت. رضی الدین علی بن طاووس (589 - 664 ق) در مواردی از کتاب مناقب اهل البیت طبری مطالبی نقل کرده، [19] و در مواردی نیز کتاب الولایه او را یاد کرده است. وی درباره کتاب الولایه طبری می نویسد:

و من ذلک ما رواه محمد بن جریر الطبری صاحب التاریخ الکبیر صنفه و سماه کتاب الرد علی الحرقوصیة، روی فیه حدیث یوم الغدیر و ما نص النبی علی علی علیه السلام بالولایة و المقام الکبیر، و روی ذلک من خمس و سبعین طریقاً. [20]

همچنین می نویسد: «و اما الذی ذکره محمد بن جریر صاحب التاریخ فإنه فی مجلد.» [21] درجایی دیگر می نویسد: «و قد روی الحدیث فی ذلک محمد بن جریر الطبری صاحب التاریخ من خمس و سبعین طریقاً و أفرد له کتاباً سمّاه حدیث الولایة.» [22] .

هشت. شمس الدین ذهبی می نویسد:

و لمَا بلغه ان ابن ابی داوود تکلم فی حدیث غدیر خم، عمل کتاب الفضائل و تکلم علی تصحیح الحدیث. قلت: رأیت مجلداً من طرق الحدیث لابن جریر فاندهشت له لکثرة الطرق. [23] .

خواهیم دید که شمس الدین ذهبی که به احتمال، فقط جزء دوم این کتاب را دیده، چندین روایت از آن در رسالة طرق حدیث من کنت مولاه نقل کرده است. وی در موردی می نویسد: «قال محمّد بن جریر الطبری فی المجلد الثانی من کتاب غدیر خم له، و أظنه بمثل جمع هذا الکتاب نسبت الی التشیع، فقال:....» [24] .

نُه. ابن کثیر در ضمن شرح حال طبری در ذیل حوادث سال 310 می نویسد: و قد رأیت له کتاباً جمع فیه أحادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین. [25] .

ده. ابن حجر عسقلانی (773 - 852 ق) با ارائه آن چه که مزی در تهذیب الکمال آورده است، می نویسد: «وی چیزی افزون بر آن چه ابن عبدالبر در الاستیعاب دارد، نیاورده؛ جز آن که حدیث موالات را نقل کرده است»، [26] در حالی که طبری در تألیفی، چندین برابر آن چه را که ابن عقده از طرق این روایت جمع کرده، گرد آورده است: [27] .

و قد جمعه ابن جریر الطبری فی مؤلف فیه اضعاف من ذکر و صححه و اعتنی بجمع طرقه ابوالعباس بن عقده، فأخرجه من حدیث سبعین صحابیا او أکثر. [28] .

یازده. سید صارم الدین بن ابراهیم وزیر (م 914 ق) از عالمان زیدی مذهب یمن نیز از کتاب غدیر طبری یاد کرده است. [29] .

با وجود این همه نقل، این احتمال که از طرف قاضی نوراللَّه شوشتری و برخی دیگر، [30] مطرح شده است که طبری مورد بحث، طبری سنی نیست، یکسره نادرست است. بر اساس آن چه گذشت، می توان گفت بیش تر نقل هایی که از کتاب مناقب اهل البیت علیه السلام طبری به دست ما رسیده، روایاتی است که قاضی نعمان آن ها را در کتاب شرح الاخبار آورده است. متأسفانه وی در این اثر، فقط با تصریح به روایات طبری، اسناد روایات را در میان طبری و رسول خدا صلی الله علیه و آله حذف کرده است؛ به همین دلیل، حدیث غدیر را از طرق مختلفی که طبری روایت کرده بوده، نیاورده و بیش تر، دیگر مناقب امام علی علیه السلام را از کتاب مناقب اهل البیت طبری نقل کرده است. به عبارت دیگر او به تنوع احادیث توجه داشته است، نه به اسناد آن ها. همچنین ذهبی در رساله غدیر خود - که شرح آن خواهد آمد - چندین روایت از کتاب غدیر طبری نقل کرده و طرق آن را بررسی کرده است. [31] ابن کثیر نیز در دو مورد به بیان طرق حدیث غدیر پرداخته است. [32] بیاضی نیز در یک مورد خبر غدیر را به روایت زید بن ارقم به نقل از طبری آورده است. [33] .

مجموعه نقل هایی که در منابع مختلف از کتاب الولایه نقل شده، در مجموعه ای تحت عنوان کتاب فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام و کتاب الولایه به کوشش نگارنده فراهم آمده است. [34] .

کتاب الولایه ابن عقده

نقل های بر جای مانده از این کتاب، به علاوه شرح حال ابن عقده، تحت عنوان کتاب

الولایه به کوشش عبدالرزاق محمد حسین حرزالدین چاپ شده و گزارش موجود برگرفته

از همین اثر و اطلاعات محقق طباطبایی در الغدیر فی التراث الاسلامی است.

ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به ابن عقده کوفی (249 - 333 ق) [35] از محدثان نامور زیدی مذهب کوفه است. او در محافل حدیثی، به قدرت حافظه، کثرت سماع، روایت حدیث و تألیفات، زبانزد بوده است. سنیان به دلیل گرایش مذهبی اش، او را متهم می کردند، اما در صداقت او تردیدی نداشتند؛ اگر چه افراطی ها گاه او را به جعل برخی احادیث مربوط به فضایل اهل بیت علیهم السلام متهم می کردند. ابن عقده علایق شیعی عمیقی داشته و از مخالفان اهل بیت علیهم السلام متنفر بوده است؛ اما به عنوان محدث، کاملاً امین است. رجال شناسان وی را با تعبیرهایی مانند «مقدماً فی التشیع»، «شیعی متوسط» و «مقت لتشیعه»، یاد کرده و نوشته اند که در مسجد براثای بغداد، مثالب خلفا را روایت می کرده است. [36] در منابع شیعیان امامی، وی را زیدی مذهب و معتقد به جارودیه - که در شمار گرایش های داخلی زیدیه است - برشمرده اند. [37] .

ابن عقده در نقل فضایل اهل بیت علیهم السلام تلاش بسیار کرده، در این باره چندین تک نگاری دارد. برخی از آن ها، عبارت است از: کتاب حدیث الرایة؛ کتاب طرق تفسیر قوله تعالی انما انت منذر و لکل قوم هاد؛ طرق حدیث النبی انت منی بمنزلة هارون من موسی، عن سعد بن ابی وقاص؛ جزء فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام و کتاب الولایة در طرق حدیث غدیر.

کتاب ابن عقده درباره طرق حدیث غدیر، در شمار آثار مهمی بوده است که مع الاسف بر جای نمانده و تنها برخی از نقل های آن در آثار بعدی آمده است. خطیب بغدادی در شمار نخستین کسانی است که از کتاب ابن عقده تحت عنوان طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه یاد کرده است. [38] گنجی شافعی در کفایةالطالب، [39] ابن تیمیه در منهاج السنه [40] و مزی در تهذیب الکمال [41] از این کتاب خبر داده اند. ابن عساکر نیز در تاریخ دمشق ضمن شرح حال امام علی علیه السلام ، حدیث غدیر را از طریق ابن عقده نقل کرده است. ذهبی در رساله ای در موضوع طرق حدیث غدیر از چندین طریق از ابن عقده حدیث غدیر را نقل کرده است. [42] جمال الدین عبداللَّه بن یوسف زیعلی (م 762) از کتاب غدیر ابن عقده، روایتی را نقل کرده است. [43] به نظر می رسد ابن عساکر و زیعلی بیش از همه از کتاب الولایه ابن عقده نقل کرده اند. پس از اینان می توان از سخاوی (م 902) در استجلاب ارتقاءالغرف، [44] سیوطی (م 911) در قطف الازهارالمتناثرة فی الاخبارالمتواتره، [45] سمهودی (م 911) در جواهرالعقدین [46] و صالحی شامی (م 942) در سبل الهدی والرشاد [47] یاد کرد. بسیاری از اینان، فقط از اصل کتاب خبر داده اند؛ بدون آن که روشن کنند که کتاب را دیده اند یا نه. در عوض، برخی از آنان روایاتی نیز از آن نقل کرده اند.

در میان عالمان شیعه نیز نجاشی، شیخ طوسی، ابن شهرآشوب، ابن بطریق، علامه حلی، ابن طاووس و بیاضی از آن خبر داده اند. [48] دراین میان، ابن طاووس در کتاب های متعدد خود از کتاب الولایه و برخی دیگر از آثار ابن عقده یاد و نقل کرده است؛ از جمله در کتاب فضائل علی علیه السلام ، [49] مشایخ الشیعه، [50] کتاب الرجال [51] و تفسیرالقرآن عن اهل بیت رسول اللَّه. [52] وی از کتاب الولایه نیز در آثار متعدد خود مانند الامان، اقبال، طرائف والیقین مطالبی نقل کرده است. [53] یکی از کارهای جالب وی در طرائف این است که فهرست نام 98 تن از صحابه ای را که ابن عقده حدیث غدیر از آنان نقل کرده، آورده است. [54] .

سید عبدالعزیز طباطبایی ضمن یادکرد کتاب ابن عقده، شرحی از کتاب هایی که در آن ها مطالبی از آن نقل شده، به دست داده است. [55] پس از آن، عبدالرزاق حرزالدین، در کتاب خود، روایات غدیر از طریق ابن عقده را جمع آوری و بر اساس نام صحابه تنظیم کرده است.

بررسی این نقل ها، نشان می دهد که شمار زیادی از نویسندگان قرون مختلف، بیش از کسانی که نامشان گذشت، از این کتاب استفاده کرده اند؛ اگرچه برخی از آنان، به سبک محدثان، بدون ذکر نام کتاب، تنها از طریق ابن عقده، حدیث غدیر را روایت کرده اند. از آن جمله می توان به محمد بن محمد طبری امامی، صاحب کتاب بشارةالمصطفی اشاره کرد. [56] شیخ مفید نیز در الامالی به همین ترتیب روایت غدیر را به نقل از ابن عقده آورده است، [57] و همین طور شیخ طوسی؛ [58] اما همان گونه که گذشت، بیش از همه زیعلی در کتاب تخریج الاحادیث و الآثارالواقعة فی تفسیرالکشاف حدیث غدیر را از کتاب ابن عقده، با طرق مختلف نقل کرده است.

اکنون افرادی را که در قرون نخست اسلامی آثاری درباره غدیر نگاشته اند، معرفی می کنیم:

1. حسن بن ابراهیم علوی نصیبی: از نسل اسحاق فرزند امام جعفر صادق علیه السلام ، است. بنا به نقل ابن حجر، وی رساله ای در طرق حدیث غدیر نگاشته است. [59] .

2. ابوالحسن علی بن بلال ازدی مهلبی بصری: ازعالمان قرن چهارم هجری و از ناموران شیعه در بصره بوده است. نجاشی او را با تعبیر «شیخ اصحابنا بالبصره» ستوده و شیخ طوسی نوشته است: له کتاب الغدیر. [60] ابن شهرآشوب نیز نوشته است: «قد صنف علی بن بلال المهلبی کتاب الغدیر.» [61] .

3. ابوجعفر محمد بن علی شیبانی کوفی (م 351 ق): ذهبی او را ستوده و از وی با تعابیر «الشیخ الثقة المسند الفاضل محدث الکوفة» یاد کرده است گویا تألیفی نیز درباره حدیث غدیر داشته است. [62] .

4. ابوبکر محمد بن عمر جعابی تمیمی بغدادی (284 - 355 ق): از شاگردان ابن عقده و از استادان دار قطنی و یکی از محدثان و حافظان نامور قرن چهارم هجری است. وی در زمره عالمان شیعه بوده و کتابی با عنوان الشیعة من اصحاب الحدیث و طبقاتهم داشته است. همو کتابی درباره طرق حدیث مؤاخات، کتابی درباره طرق حدیث لایحِبُّنی إِلّا مُؤمِنٌ و لایبْغِضُنی إِلّامُنافِقٌ و کتابی نیز با عنوان کتاب من روی حدیث غدیر خم دارد. [63] به نوشته ابن شهرآشوب، جعابی، حدیث غدیر را از 125 طریق نقل کرده است. [64] ذهبی نیز در رساله خود درباره غدیر در یک مورد، حدیث غدیر را از جعابی نقل کرده و در مورد دیگر، روایتی از حدیث غدیر آورده است که جعابی در سند آن قرار دارد. [65] .

5. ابوطالب عبیداللَّه بن احمد انباری (م 356 ق): از عالمان شیعه مذهب است. او در دوره ای از عمر خویش واقفی مذهب بوده، اما به مذهب امامیه باز گشته است. در شمار کتاب های او، طرق حدیث طیر، طرق حدیث منزلت، طرق حدیث رایت و کتابی هم با عنوان کتاب طرق حدیث الغدیر یاد شده است. [66] .

6. ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی (م 385): از حافظان نامور اهل سنت است که خطیب بغدادی او را «فرید عصره... و امام وقته» خوانده است. بنا به نوشته گنجی شافعی، دار قطنی طرق حدیث غدیر را در یک جزء فراهم آورده بود. [67] .

7. ابومفضل محمد بن عبداللَّه شیبانی بغدادی (297 - 387 ق): از عالمان شیعه مذهب است که متهم به ضعف شده و نجاشی از او کتابی را با عنوان کتاب من روی حدیث غدیر خم، نام برده است. [68] .

8. ابوعبداللَّه محمد بن عبداللَّه حاکم نیشابوری (321 - 405 ق): از عالمان نامور اهل سنت و صاحب کتاب مهم المستدرک علی الصحیحین است. وی گرایش های مختصر شیعی داشته و در نقل فضایل اهل بیت علیهم السلام کوشا بوده است. وی کتابی با عنوان طرق حدیث الطیر و کتابی نیز به عنوان طرق حدیث المنزله نگاشته است. وی همچنین رساله ای در طرق حدیث غدیر دارد. حاکم خود، از این آثار خویش خبر داده است. [69] .

9. ابوعبداللَّه حسین بن عبیداللَّه غضایری (م 411 ق): از عالمان و رجال شناسان شیعی است که رجالیون از آثار رجالی او استفاده کرده اند. به نوشته نجاشی وی کتابی با عنوان کتاب یوم الغدیر دارد. [70] .

10. ابوعبداللَّه محمد بن محمد، مشهور به شیخ مفید (م 413 ق): دو رساله با عناوین رسالة فی اقسام المولی و رسالة فی معنی المولی نگاشته که هر دو در مجموعه آثار وی به چاپ رسیده است.

11. ابوالحسن علی بن عبدالرحمان، مشهور به کاتب بغدادی (م 413 ق): از عالمان شیعه مذهب است که کتابی با عنوان کتاب طرق خبرالولایه دارد که اثری از آن بر جای نمانده است. [71] .

12. منصور آبی رازی: وی نویسنده کتاب ادبی بسیار مهم نثرالدر است که در هفت مجلد در قاهره به چاپ رسیده است. کتابی نیز در جمع طرق حدیث غدیر وثبت نام راویان آن بر اساس حروف معجم نگاشته است. این خبر را ابن شهرآشوب در مناقب [72] آورده است؛ اما نام وی را به طور دقیق ضبط نکرده است. [73] .

13. ابوالقاسم علی بن حسین، مشهور به شریف مرتضی (355 - 436 ق): از عالمان فرهیخته شیعه در قرن چهارم و پنجم است. وی رساله ای با عنوان مسألة فی الجواب عن الشبهات الواردة لخبرالغدیر دارد که در مجلد سوم مجموع رسائل او چاپ شده است.

14. ابوجعفر محمد بن موسی: از عالمان ناشناخته قرن پنجم هجری است. رساله ای در دو صفحه با عنوان مسألة فی معنی «من کنت مولاه فعلی مولاه» نگاشته است که مرحوم استاد عبدالعزیز طباطبایی متن آن را در کتاب الغدیر فی التراث الاسلامی درج کرده است.

15. محسن بن حسین خزاعی نیشابوری: از عالمان شیعه مذهب قرن پنجم هجری و از طایفه خزاعه است که به دوستی اهل بیت مشهورند. بر اساس گفته ابن بابویه رازی، وی رساله ای با عنوان کتاب بیان من کنت مولاه داشته است. [74] .

16. ابوالفتح محمد بن علی کراجکی (م 449ق): از عالمان معروف شیعه است که آثار متعددی از وی بر جای مانده و کتابی با عنوان عدةالبصیر فی حجج یوم الغدیر دارد که بسیار مفصل است. وی رساله ای هم با عنوان دلیل النص بخبرالغدیر دارد که متن آن را در کنزالفوائد آورده است.

17. هبةاللَّه بن موسی شیرازی: معروف به المؤید باللَّه و داعی الدعاة اسماعیلی (470 - 390 ق) است. رساله ای با عنوان الایضاح والتبصیر فی فضل یوم الغدیر نگاشته که نام آن را ایوانف در فهرست آثار اسماعیلیه آورده و نسخه ای از آن هم در کتابخانه جمعیت اسماعیلی در کراچی موجود است. [75] .

18. ابوسعید مسعود بن ناصر سجستانی (م 477 ق): از حافظان و محدثان سنی مذهب خراسان در قرن پنجم هجری است. سمعانی شرح حال او را آورده و در معجم الشیوخ خود افزوده است: «رأیت کتاب الولایة لابی سعید مسعود بن ناصر السجزیو ادامه داده است که او در این اثر، طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه را گرد آوری کرده است. [76] نام کتاب او الدرایه فی حدیث الولایه در بیست کراسه (در یک مجلد) نزد سید ابن طاووس موجود بوده است. ابن طاووس در کتاب های مختلف خود از جمله اقبال، سعدالسعود، طرایف والیقین به آن اشاره یا از آن نقل کرده است. [77] ابن شهرآشوب نیز آن را شناسانده است. [78] .

19. ابوالقاسم عبیداللَّه بن احمد حسکانی حنفی: از حنفیان دوستدار اهل بیت و از محدثان شایسته قرن پنجم هجری و نویسنده کتاب مهم شواهدالتنزیل است. وی آثار حدیثی متعددی درباره اهل بیت و امیرمؤمنان نگاشته است. از جمله آثار او مسألة فی تصحیح ردالشمس و ارغام النواصب الشمس و رساله ای درباره مؤاخات است. عنوان کتاب وی در جمع طرق حدیث غدیر، دعاءالهداةالی أداء حق الموالاة نام دارد که نزد ابن طاووس موجود بوده و در الاقبال از آن نقل کرده است. [79] حسکانی خود در شواهدالتنزیل می نویسد: «من طرق حدیث غدیر را در کتاب دعاءالهداة که در بیست جزء است، جمع آوری کرده ام.» [80] .

20. ابوطاهر محمود بن احمد خراسانی ابن حمدان: شاگرد حاکم نیشابوری است و کتابی در طرق حدیث غدیر داشته است که ذهبی در رساله خود از آن نقل می کند. [81] .

مرحوم طباطبایی تنها از سه کتاب در قرن ششم و هفتم یاد کرده است: مجلس یوم الغدیر فی امامة علی بن ابی طالب علیه السلام از ابوطالب فارسی عراقی زیدی؛ الایضاح والتفسیر فی معنی یوم الغدیر از علی بن محمد بن ولید داعی اسماعیلی (م 612 ق)؛ و الایضاح والتبصیر فی جواب مسألةالمولی [فی حدیث الغدیر] از مؤیدالدین حسین بن علی بن محمد. از دو کتاب اخیر، نسخه هایی برجای مانده است. [82] بنابراین استاد، کتاب مستقل دیگری درباره غدیر از این دو قرن سراغ نداشته است. اما از یک کتاب نمی توان گذشت و آن بخش ترجمةالامام علی بن ابی طالب از کتاب مهم و ارجمند تاریخ دمشق اثر ابن عساکر (571 - 499 ق) است. در این کتاب، مؤلف کوشیده است تا طرق حدیث غدیر را در حد توان خود و به نقل از مشایخش بیاورد. این بخش را می توان رساله ای مستقل به حساب آورد و توجه داشت که وی از آثاری مانند کتاب الولایه ابن عقده بهره برده که امروزه در دسترس نیست. شمار روایاتی که وی از طرق مختلف نقل کرده است، نود روایت است. [83] .

رساله غدیر شمس الدین ذهبی

شمس الدین ذهبی (673 - 748 ق) رجال شناس و مورخ نامور سنی است که گرایش های افراطی سنی گرایانه دارد. وی در ضمن شرح حال حاکم نیشابوری می نویسد:

«حدیث طیر» طرق فراوانی دارد و من روایات آن را در یک تک نگاری مستقل فراهم آورده ام که نشان می دهد این حدیث اصل دارد. حدیث «من کنت مولاه» نیز طرق خوبی دارد که من برای آن نیز کتابی مستقل فراهم آورده ام.[84]

ذهبی در جای دیگری نوشته است:

من طرق «حدیث طیر» را در یک جزء و طرق حدیث «من کنت مولاه» را که صحیح تر است، در جزء دیگری فراهم آورده ام. صحیح تر از این دو روایت، روایتی است که مسلم از علی علیه السلام نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: لایحِبُّکَ إِلّامُؤمِنٌ و لایبْغِضُکَ الّامُنافِقٌ.[85]

ذهبی کتابی هم با عنوان فتح المطالب فی فضائل علی بن ابی طالب داشته است. [86] تقریباً همه آثار ذهبی درباره امیرمؤمنان علیه السلام ازمیان رفته است؛ در حالی که بیش تر آثار رجالی و تاریخی وی برجای مانده است! این مسئله پرسش برانگیز است. فقط نسخه ای از کتاب طرق حدیث غدیر وی اخیراً در دانشگاه تهران (نسخه ش 1080، برگ های 211 - 223) [87] یافت شد که به کوشش مرحوم استاد سید عبدالعزیز طباطبایی در حال آماده شدن برای طبع بود که وی درگذشت، [88] و اخیراً به چاپ رسیده است. این کتاب حاوی 125 روایت با اسناد مختلف از حدیث غدیر است که از منابع مختلف فراهم آمده است. طبق معمول، احادیث بر اساس نام راویان صحابی آن تنظیم شده که شمار آنان به سی می رسد. به علاوه، چند روایت نیز ذیل عنوان «عن جماعة» نقل شده است.

ذهبی در این اثر، از چندین مأخذ مهم که به طور مستقل درباره حدیث غدیر نگاشته شده بود، استفاده کرده است؛ از جمله کتاب الولایه تألیف از محمد بن جریر طبری و کتاب الولایه از ابن عقده را می توان نام برد. روایاتی از کتاب هایی نقل کرده است که در دسترس هستند. برای نمونه می توان به کتاب الخصائص نسائی یا المستدرک حاکم اشاره کرد. به علاوه، از دیگر آثار حدیثی مانند مصنف عبدالرزاق یا ابن ابی شیبه نیز برخی از روایات را بر گزیده و نقل کرده است. وی در ادامه نقل برخی از روایات، به بررسی سند آن ها می پردازد و برخی از این طرق را ضعیف و برخی را صحیح می داند. عبارت آغازین کتاب ذهبی چنین است:

حدیث «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِی موَلاهُ» از احادیث متواتر است که به طور یقین از رسول خدا صلی الله علیه و آله صادر شده و گروه بسیاری از طرق صحیح و حسن و ضعیف آن را روایت کرده اند.[89]

 

پی نوشت ها :

[1] ر.ک: کمال السید، المناشدة والاحتجاج بحدیث الغدیرالشریف من کتاب الغدیر للشیخ الامینی.

[2] ر.ک: جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام: تاریخ خلفا، ص 210 - 216.

[3] گرچه بی توجهی به محتوای آن همچنان ادامه داشت. ابوطالب احمد بن حمید مشکانی می گوید: «از احمد بن حنبل درباره این حدیث پیامبر که به علی فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه پرسیدم. احمد بن حنبل گفت: در این باره سخن نگو و حدیث را به همان صورت که نقل شد رها کن.» (ابن خلال، السنه، ج 1، ص 346 - 348).

[4] به جز آن چه درباره کتاب غدیر طبری، ابن عقده و ذهبی نوشته ایم، عمدتاً از کتاب ارجمند الغدیر فی التراث الاسلامی گرفته شده است.

[5] رسالة ابن غالب الزراری الی ابنه فی ذکر آل اعین، ص 180 - 181. نیز ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعةالی تصانیف الشیعه، ج 5، ص 101.

[6] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ش 667؛ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ش 392؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ش 437.

[7] ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 14، ص 206.

[8] قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج 1، ص 130 - 132؛ یاقوت، حموی، معجم الادباء، ج 18، ص 80 و ص 84 - 85؛ ذهبی، شمس الدین، تذکرةالحفاظ، ج 2، ص 713؛ همو، تاریخ الاسلام، ص 310 - 320 و ص 283؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 52، ص 198؛ الحلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص 207 - 208.

[9] ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 106، ش 715.نیز ر.ک: ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص 157.

[10] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 322، ش 879.

[11] سید ابن طاووس، الطرائف، ص 142؛ کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 288.

[12] ر.ک: کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 286، ش 171 و ص 398، ش 356.

[13] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 322، ش 879.

[14] شیخ طوسی در جای دیگری نیز می نویسد: کتاب خبر غدیر خم و شرح امره، تصنیفه. (ر.ک: طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، تحقیق السید عبدالعزیز الطباطبایی، ص 424، ش 655).

[15] ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص 157.

[16] ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 106، ش 715.

[17] حمصی رازی، سدید الدین محمود، المنقذ من الضلال، ج 1، ص 334.

[18] احمد بن موسی بن طاووس، بناءالمقالةالفاطمیة فی نقض الرسالةالعثمانیه، ص 299 - 300.

[19] سید ابن طاووس، رضی الدین، الیقین، ص 215.

[20] سید ابن طاووس، رضی الدین، الاقبال بالاعمال، ج 2، ص 30.

[21] سید ابن طاووس، رضی الدین، الاقبال بالاعمال، ج 2، ص 248.

[22] سید ابن طاووس، الطرائف، ص 142 و ص 54.

[23] ذهبی شمس الدین، تذکرةالحفاظ، ج 2، ص 713.

[24] همو، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص 62، ش 61.

[25] ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج 11 - 12، ص 167، ذیل حوادث سال 310.

[26] مزی، ابوالحجاج، یوسف، تهذیب الکمال، ج 20، ص 484.

[27] ابن حجر عسقلانی در فتح الباری (ج 7، ص 61) بدون اشاره به کتاب طبری می نویسد: و أوعب من جمع مناقبه [یعنی علیا] من الاحادیث الجیاد النسائی فی کتاب الخصائص؛ و اما حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، فقد أخرجه الترمذی و النسائی و هو کثیر الطرق جداً، و قد استودعها ابن عقدة فی کتاب مفرد؛ و کثیر من أسانیدها صحاح و حسان.

[28] ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 297. نسخه ای از کتاب ابن عقده، تحت عنوان جمع طرق حدیث الغدیر در اختیار ابن حجر بوده است. (ر. ک: به جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر ششم، مقاله منابع تاریخی ابن حجر در الاصابه، ص 363).

[29] سید صارم الدین، الفلک الدوار، ص 145.

[30] شوشتری، قاضی نوراللَّه، مجالس المؤمنین، ج 1، ص 98؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج 7، ص 293 - 294؛ کرمانشاهی، محمدعلی، مقامع الفضل، ج 1، ص 464 - 465؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 9، ص 377 - 378.

[31] رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص 62 و 41 و 29 و 91.

[32] ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج 5، ص 227 - 233 و ج 7، ص 383 - 387.

[33] بیاضی عاملی، زین العابدین، الصراطالمستقیم، ج 1، ص 301. احتمال می دهیم خطایی در این جا صورت گرفته باشد. به نظر می رسد بیاضی این حدیث را از منبع دیگری گرفته باشد.

[34] قم، نشر دلیل، 1379 ه.ش.

[35] حرزالدین، تاریخ درگذشت وی را سال 332 نوشته است.

[36] ر.ک: ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، ج 1،ص 206؛ ذهبی، ابوعبداللَّه، میزان الاعتدال، ج 1، ص 136؛ ابن عقده، کتاب الولایة، ص 32.

[37] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 94.

[38] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 3، ص 274.

[39] گنجی شافعی، یوسف بن محمد، کفایةالطالب، ص 54.

[40] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 4، ص 86.

[41] مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج 33، ص 383.

[42] ذهبی، شمس الدین، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص 12، و بعد از آن.

[43] تخریج الاحادیث و الآثارالواقعة فی تفسیرالکشاف، ج 2، ص 238، بنا به نقلِ کتاب الولایه ابن عقده، ص 139.

[44] سخاوی، عبدالرحمان، استجلاب ارتقاءالغرف، ص 23.

[45] سیوطی، جلال الدین، قطف الازهارالمتناثرة فی الاخبارالمتواتره، ص 102 و 278.

[46] سمهودی، علی بن عبداللَّه، جواهرالعقدین، ج 1، ص 98.

[47] صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، ج 11، ص 294.

[48] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 94؛ طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ص 73؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 77 و 16؛ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص 112؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 104، ص 116؛ سید ابن طاووس، الیقین، ص 34، باب 37؛ همو، الاقبال، ج 2، ص 239؛ بیاضی عاملی، زین العابدین، الصراطالمستقیم، ج 1، ص 301.

[49] کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 250، ش 126.

[50] کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 417، ش 385.

[51] کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 497، ش 505.

[52] کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 548، ش 578.

[53] کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 285، ش 170.

[54] سید ابن طاووس، الطرائف، ص 111؛ ابن عقده، کتاب الولایه، ص 150 - 152.

[55] محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص 45 - 48.

[56] طبری، عماد الدین، بشارةالمصطفی، ص 166.

[57] مفید، الامالی، مجلس 42، ح 3.

[58] طوسی، الامالی مجلس 20، ح 5؛ ابن عقده، کتاب الولایه، ص 165.

[59] عسقلانی، ابن حجر، لسان المیزان، ج 2، ص 358، ش 2413.

[60] نجاشی، ابوالعباس،رجال النجاشی، ص 265، ش 690؛ طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ص 281، ش 413.

[61] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 25.

[62] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج 1، ص 104.

[63] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 394 - 395، ش 1055.

[64] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 25.

[65] ذهبی، شمس الدین، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص 102 و 51.

[66] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 232 - 233، ش 617.

[67] گنجی شافعی، کفایةالطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، ص 60؛ محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص 56. برای آگاهی از شرح حال او بنگرید به: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 12، ص 34.

[68] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 396، ش 1059.

[69] حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ص 312. نیز ر.ک: مجله تراثنا، ش 16، ص 487.

[70] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 69، ش 166.

[71] نجاشی، ابوالعباس، رجال النجاشی، ص 269 - 270، ش 706.

[72] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 25.

[73] محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص 81.

[74] منتجب الدین، فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، ص 101 - 102، ش 360.

[75] محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص 99.

[76] سمعانی، الانساب، ج 3، ص 226؛ محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص 98.

[77] کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 240، ش 112.

[78] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 25.

[79] کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ص 245.

[80] حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ج 1، ص 90، ح 246.

[81] ذهبی، شمس الدین، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص 51، ش 47.

[82] محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص 105 - 109.

[83] ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب من تاریخ مدینة دمشق، ج 2، ص 5 - 90، روایات شماره 503 - 593. محقق محترم، بیش تر احادیث را به منابع دیگر نیز ارجاع داده اند.

[84] بنگرید به مقدمه نگارنده بر کتاب الولایه، از محمد بن جریر طبری؛ نیز: ذهبی، شمس الدین، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه.

[85] ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 17، ص 169.

[86] همو، تذکرةالحفاظ، ج 1، ص 10؛ صفدی، نکت الهمیان، ص 343؛ محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، اهل البیت فی المکتبةالعربیه، ص 334 - 335، ش 533.

[87] دانش پژوه، محمدتقی و افشار، ایرج، فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج 3، ص 523.

[88] سید عبدالعزیز طباطبایی، فقید علم و تحقیق، در رمضان المبارک سال 1416 درگذشت.

[89] ذهبی، شمس الدین، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه، ص 11


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی