تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71545
بازدید دیروز : 113413
بازدید هفته : 219329
بازدید ماه : 217258
بازدید کل : 1826456
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 12 / 10 / 1395

Image result for ‫تصاویر فلسفه قيام امام حسين عليه السلام‬‎

عدم بيعت با يزيد
پرسش 19. به چه دليل و با كدامين توجيه منطقى، امام حسين عليه السلام به هيچ وجه حاضر نبود، ـ ولو از روى مصلحت ـ با يزيد بيعت كند؟
نخست بايد دانست هر تصميم تاريخ ساز، در يك موقعيت حساس و در پى مجموعه اى از علل و حوادثى اتخاذ مى شود كه طرفين منتظر چنين فرصتى از قبل بوده اند.
زاويه انحراف از سنت نبوى و عدالت علوى، از زمان گذشته آغاز شده بود؛ اما با ظاهرفريبى روند خود را ادامه مى داد. اهل بيت عليهم السلام و صحابه پاك ـ همچون سلمان، ابوذر، عمار و ... ـ در هر فرصتى به ابراز حق و آگاه كردن مردم مى پرداختند. اما نقطه اى از تاريخ فرا مى رسد كه طرفين احساس مى كنند، بايد حرف آخر را بزنند و كار را يكسره كنند. پس از درگذشت معاويه و روى كار آمدن يزيد، چنين موقعيتى ظاهر شد. از يك سو يزيد منكر همه چيز شد و اعلام كرد:

لعبت هاشم بالملك فلا
خبر جاء و لا وحىٌ نزل[10]

«بنى هاشم با حكومت بازى كردند و هيچ خبرى از آسمان نيامد و هيچ وحيى نازل نشد».
او تصميم قاطع گرفته بود كه با تهديد و يا قتل، اجازه هيچ گونه فعاليت را به ديگران ندهد؛ به طورى كه قبل از انتشار خبر مرگ معاويه سعى داشت از امام حسين عليه السلام، عبدالله بن زبير و عبد الله بن عمر بيعت بگيرد؛ حتى با تهديد به قتل. اينجا بود كه امام حسين عليه السلام نيز بايد تصميم جدى خود را بگيرد. هنر آن حضرت در اين بود كه «حقانيت» خود را با پاسخ به دعوت كوفيان، با تدبير و «عقلانيت» پيش برد؛ به گونه اى كه بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با «مظلوميت» آميخته كرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاريخ باقى بماند و قابل محو شدن و كم رنگ شدن نباشد. لذا اين رنگ الهى تنها با «شهادت و اسارت» جاودانه ماند.
از ديدگاه امام حسين عليه السلام ـ كه آيينه وحى است و در خانه وحى و محل رفت و آمد فرشتگان الهى است ـ امامت و رهبرى امت اسلامى صلاحيت هايى را مى طلبد كه يزيد و هر كس كه مثل يزيد فاقد آن بوده است. امام حسين عليه السلام مى فرمود: «مَا الإْمامُ اِلاَّ الْعامِلُ بِالْكِتابِ وَ الْقائِمُ بِالْقِسْطِ بِدينِ الْحَقِّ وَ الْحابِسُ نَفْسَهُ عَلى ذاتِ اللّه».
وقتى وليد استاندار مدينه طيبه، امام حسين عليه السلام را به سوى استاندارى دعوت كرد و خبر مرگ معاويه را به آن حضرت داد و نامه اى را كه يزيد براى گرفتن بيعت به او نوشته بود قرائت كرد؛[11] امام در پاسخش فرمود: اينكه من در پنهانى و خلوت بيعت كنم، براى تو كافى نخواهد بود؛ مگر آنكه آشكارا بيعت كنم و مردم آگاه
شوند. وليد گفت: آرى! فرمود: تا بامداد صبر كن و در اين موضوع تصميم بگير!
مروان گفت: به خدا سوگند! اگر حسين در اين ساعت بيعت نكند و از تو جدا شود، ديگر بر او قدرت نخواهى يافت. او را حبس كن و نگذار از اينجا خارج شود؛ مگر آنكه بيعت كند يا گردنش را بزن!
امام حسين عليه السلام فرمود: واى بر تو اى پسر زرقاء! آيا تو امر مى كنى به كشتن من؟ دروغ گفتى و پستى كردى. سپس روى به وليد كرد و فرمود:

 

موضوعات مرتبط: پرسش وپاسخ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 10 / 1395

 


« و چند تا زن در شهر گفتند: همسر عزيز (يعنی زليخا همسر نخست وزير مصر) با جوان خود درگير می شود تا خواست خود را به او بخواهاند. شيفتگی دوستداری يوسف براستی مشغوليت او شده است. ما براستی او را در رويه ای که همه آن را ناپسند می دانند می بينيم ــ هنگاميکه (زليخا) نقشه آنها را شنيد دنبال آنها فرستاد، برای هر کدام نشيمنی مشخص نمود، بدست هر کدام يک کارد داد، و به يوسف گفت بر آنها وارد شو! همينکه او را ديدند او را بزرگ ديدند و دستهای خود را بريده بریده نمودند و گفتند: خدا از بدی دور! اين بشر نيست، اين تنها يک فرشته بزرگوار است».

«مُراوِدَة»: درگير شدن با کسی برای خواهاندن خواست خود به او است. «شَـغَـف»: شيفته و دلباخته شدنی است که انديشه انسان را بخود مشغول می کند ـ «حُبّ»: دوست داشتن کسی بخاطر خوب بودن آن است. مانند دوست داشتن يک آموزگار خوش رفتار. "مبين": چيزی است که برای همه پيدا و آشکار است. و "ضلال مبين" در آيه بمعنی: چيزی است که همه آنرا بی راهـگی و رويه نادرست می دانند. "دستهای خود را بريده بريده نمودن" مجاز است بمعنی: پوست و گوشت دستهای خود را بریده بریده نمودن. "مکر" بمعنی: نقش بر آب نمودن است و منظور زليخا از مکر زنان اين است که آنها (از روی رشک ورزی) نقشه داشته اند که جايگاه و شخصيت وی بعنوان همسر نخست وزير را لکه دار کنند. 

نکته مورد نظر ما در آيه اينست که می گويد: زنان يوسف را  بزرگ می بينند و دستهای خود را بريده بریده می کنند. يعنی زيبائی يوسف چنان آنها را شيفته می کند که کاردهائی که با آنها ميوه پوست می کنده و تکه می کرده اند دستهای آنها را پاره پاره می کند ولی آنها احساس نمی کرده اند.

پژوهشهائی که با دستگاه روی مغز شده نشان می دهد که هنگاميکه مغز شديداً متوجه چيز مهمی است، فعاليت مناطقی از مغز که درد احساس می کند کم می شود. و فعاليت در سلولهای عصبی پيرامون کانال سيلويوز بيشتر می شود، که اين فعاليت منجر به ترشح ماده تسکين دهنده درد می شود. به اين خاطر هنگاميکه توجه انسان پيش چيز مهم و بزرگی است اگر در آن لحظات پوست و گوشت دست خود را بريده بريده بکند احساس درد نمی کند و متوجه نمی شود که دارد دست خود را می برد. 

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 10 / 1395

در قرآن می خوانيم پس از اينکه موسی آيات خداوند را (يعنی معجزاتی که به موسی داده بوده که به فرعون و درباريان وی نشان دهد را) به فرعون و درباريان وی نشان میدهد، می گويند اين سحر است و ما هم ميتوانيم برای تو سحر بياوريم. به اتفاق همديگر وقتی تعيين می کنند که در حضور مردم اين کار را انجام دهند. در اين  داستان در رابطه با اثر سحر بر انسان چنين می خوانيم:

« (ساحران) گفتند: ای موسی! يا می اندازی و يا اينکه ما اندازندگان باشيم ـ (موسی) گفت: بيندازيد! همينکه (طنابها و چوب دستی های خود را) انداختند چشم های مردم را سحر زده نموده و آنها را هراسناک نمودند و سحر بسيار بزرگی اجرا کردند».

Image result for ‫علائم سحر و جادو شدن‬‎

آيه می گويد ساحران چشمهای مردم را سحر کرده اند. دستاورد پژوهشهای علمی انجام شده در زمينه سحر نيز نشان می دهد که سحر بر چشم فرد اثر می گذارد. سحر کارکرد چشم را مختل می کند يا همه رنگها بجز رنگ آبی را جذب می کند. 

در رابطه با اينکه سحر در واقع تغييری در پديده های طبيعی ايجاد نمی کند نيز در آيه 66 سوره طه نيز ميخوانيم: « فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى: سحر آنها به موسی این خیال را داد که چوب دستی ها و طنابهای آنها حرکت می کند».  یعنی ساحران چوب دستی و طنابهای خود را به موجودی که حیات و اراده ای داشته باشد و از خود حرکتی بکند تبدیل نکرده اند بلکه چنین به خیال موسی آمده است.

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: سحر شدن چشم
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 10 / 1395


« از هر دوی آنها (از هر دو دريای شور) مرواريد و مرجان درمی آيد. کداميک از اين نعمتهای پروردگار خود را می توانيد تکذيب کنيد»؟!

نکته آيه: آيه مرجان را نعمت شمرده است:

در زمان پيامبر مرجان استفاده ای که بتوان آنرا نعـمت ناميد نداشته است. امروزه انسان از برخی مرجانها در ترميم استخوانهای آسيب ديده و ناقـص شـده استفاده می کند. وقتی مرجان  به استخوان پيوند زده می شود، علی رغم اينکه بـدن فـسـفـات کـلـسـيم دارد و مرجان کربنات کلسيم، با اين حال اسـتخوان مرجان را رد نمی کند، بلکه آنرا می پذيرد. ابتدا خون دور قطعه مرجان را محاصره می کند و آنرا ذوب می کند. بعد استخوان آنرا در خود قـاطی می کند و رفته رفته با استفاده از آن، خود را ترميم می کند و دقـيـقـاً شکل اصلی خود را بخود می گيرد.

مرجان از استخوان قويتر است ولی ترکيبات آنها ضـمـن کـم و زيـاد بـودن در هـر کـدام مشترک است. مثلا هر دو کلسيم، منزيم و فـلـور دارند. کـلـسيم مرجان و استخوان تقريباً مساوی است. منزيمِ استخوان تـقـريـبـاً کمی کمتر از دو برابر منزيم مرجان است. از نظر فـلـور، مرجان کمی بيشتر از استخوان فـلـور دارد.

 

موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 10 / 10 / 1395

 








9 دی، تجلی بصیرت و ولایتمداری مردم ایران


روزهای متعددی در انقلاب ایران به یاد ماندنی شده اند برخی از این ایام با خاطراتی خوش همراه و بعضی یاد انسان را مخدوش می نماید.

حوادث هفده شهریور ماه و روز بیست ودوم بهمن ماه از این روزهای با شکوه است.

هر چند نسل امروز از دهه فجر فقط خاطراتی و یا بخش های تاریخی را خوانده و شنیده اند ولی کمتر کسی است که روز نُه دی، روز میثاق امت با رهبر معظم انقلاب اسلامی را فراموش کرده و یا مطلبی در آن باره نشنیده باشد.
این روز در انقلاب ما روزی از ایام الله است که ثابت کرد مردم همچنان بر روی اصول انقلاب ثابت قدم هستند و تبلیغات گسترده بد خواهان و فریب خوردگان و اقدامات آنها نمی تواند خللی در عزم مردم ایجاد نماید.


مردم ما همیشه دین خواه و بر مدار ولایت حرکت می نمایند و روشن اندیشان فریب خورده نمی توانند این نکته را باور نمایند.
امروز نیز حوادثی در جامعه رخ می دهد که توده مردم را نگران می نماید.
برخی از فیلم ها که با انگیزه های غیر دینی در این کشور اسلامی ساخته می شود با همین گمان واحی تهیه شده که مردم از دین و انقلاب سیر گشته و پی امورات دنیایی بر آمده اند.

مسوولین نظام اسلامی باید توجه داشته باشند که آنان با خون شهیدان و به بهای گران قدر هزاران جانباز به این سمت ها تکیه زده اند و نبایستی این بهای گران را به بازی گرفته وحتی در برخی از حرکت های خود آن را به تمسخر بگیرند.
مسوولان نظام باید بدانند مردم، فدایی دین و پیرو ولی زمان هستند ودر سخنان، نامه ها و اقدامات خود بر این موضوع تأکید نمایند و در مقابل ولی فقیه شخصیت تراشی و تمجید بی جا از افراد ننمایند که همه ما مسوول خواهیم بود.


سید احمد سجادی





 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 10 / 10 / 1395








ديدند دشمنان كه در اين خطه لاف نيست
شمشير دوستان علی در‎ ‎غلاف نيست

در اين قبيله نخل تناور ، هميشه هست
مقداد هست، مالك اشتر هميشه هست

اينجا كه كوفه نيست خوارج علم شوند
سلمان نمرده است ، اباذر هميشه هست

صف بسته اند اینهمه سردارها به شوق
يعنى براى پيشكشت سر هميشه هست

روشن ترين روايت عمار ميشويم
در عشق سيد على همه تمار ميشويم

9 دی ، روز بصيرت گرامی باد


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 10 / 10 / 1395



 






بصیرت، قطب‌نمای شناخت فتنه

اصل بصیرت به معنای آگاهی همه‌جانبه و نگاه ژرف داشتن، فریب ظاهر را نخوردن، دشمن‌شناسی و مقابله با فتنه، ممیزه بایسته و شایسته‌ای در شناخت حق و باطل و صواب و ناصواب است.

حضرت علی (ع) در مورد بصیرت می‌فرماید: «مَنْ اِعْتَبَرَ اَبْصَرَ»؛ کسی که از حوادث تاریخی عبرت بگیرد و آموزش ببیند، دارای بصیرت می‌شود و کسی که بینش خود را به کار بیندازد، حتماً مسائل را می‌فهمد و دریافت بهتری خواهد داشت.

حضرت در نهج البلاغه می‌فرمایند:فَمَنْ تَبْصَرَ فِی الفِتنَهِ تَبَیّنَتْ لَهُ الْحِکْمَه؛ کسی که در مواقع فتنه بینش داشته باشد، درهای حکمت به روی او باز می‌شود.





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 10 / 10 / 1395









خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

«
و كساني كه در راه ما كوشيده اند، به يقين راههاي خود را بر آنان مي نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است».

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَاِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ »؛ (1)

«و كساني كه در راه ما كوشيده اند، به يقين راههاي خود را بر آنان مي نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است».

بر پايه رهنمودهاي انبيا و اوصياي الهي، شكوفايي بصيرت، به مجاهدت علمي و عملي نياز دارد؛ چرا که عناوينی مثل: تفكّر، تعقّل، تعلّم، اعتبار و... به نقش انديشه و تلاشهاي علمي در تقويت بصيرت اشاره دارند و عناوينی مانند: پرهيزگاري، ياد خدا، اخلاص، زهد و... به بيان نقش تلاشهاي عملي. و تمام اين عوامل در آيه شريفه فوق جمع شده اند.

مشي سياسي حضرت زهرا علیها السلام و مرام مقابله با فتنه و فتنه گران، منطبق بر اين آيه كريمه، و توأم با بصيرت و بينش است؛ چرا كه او شاگرد مكتب قرآن بوده، در محضر پدرش به درس نشسته و در خانه اميرالمؤمنين علي علیه السلام و در سايه همگامي با ايشان تقويت شده است. او برتر از هزاران مرد قدرتمند، بيرق باورهاي تابناك آسماني و عَلَم پيكار با سران فتنه و ظلم را بر دوش گذاشت تا هدايت نبوي و سعادت علوي را پاس بدارد و به گوش آيندگان برساند.

 




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 10 / 10 / 1395

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 10 / 10 / 1395





انقلاب اسلامي و فتنه هاي دشمنان

جمهوري اسلامي ايران در طي سال هاي استقرار خود با دشمنان داخلي نيز پنجه در پنجه بود كه واقعه كردستان خوزستان تركمن صحرا و بلوچستان از جمله آنهاست. دشمنان از هيچ تلاشي براي مقابله با ملت ايران چه در بعد داخلي و چه در بعد خارجي فروگذار نشدند.

انقلاب اسلامي ايران به لحاظ ماهيت اسلامي استكبارستيزي و مردمي خود همواره پس از پيروزي در معرض تهديدات و فتنه هايي قرارا داشته اما با اتكاي به خدواند متعال و نيروي عظيم مردمي اين گردنه ها را يك به يك به سلامت طي كرده و توانسته در دهه چهارم خود صادر كننده اين تفكر باشد. آنچه كه امروز در لبنان مصر تونس يمن عراق و افغانستان در مورد مبارزه با غرب و گسترش موج اسلام خواهي در منطقه مواجه ايم در واقع اثرات غيرقابل انكار انقلاب اسلامي است كه در دل و جان ملت هاي منطقه نفوذ كرده و راه خود را براي فتح قله ها تا زمان ظهور منجي طي خواهد كرد.

پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357/1979 عملا نقش و توسعه نفوذ غرب در منطقه و استيلاي آنها بر منابع گسترده خاورميانه را با تهديداتي مواجه كرد. تاكيد انقلابيون بر اين نكته كه قدرت هاي شرقي و غربي ديگر نمي توانند در امورات ايران دخالت كنند و در كنار آن بحث صدور انقلاب اسلامي اين زمينه را براي غرب فراهم كرد كه براي مقابله با انقلاب اسلامي ايران درست به ترفندهايي بزند. اين امر از آغاز در دخالت ها و شيطنت هاي سفارت خانه هاي خارجي و به ويژه سفارت ايالات متحده آمريكا به وضوح ديده شد.

از طرف ديگر تاكيد جمهوري اسلامي ايران بر غير مشروع بودن رژيم جعلي اسراييل غرب را با اين معضل تامين امنيت اين رژيم مواجه كرد. حمايت هاي معنوي جمهوري اسلامي ايران از ملتهاي بي دفاع فلسطين و لبنان آنها را براي مقابله همه جانبه با اين رژيم آماده كرد كه نتايج آن را در سال هاي اخير به وضوح مشاهده كرديم.

بسط نفوذ ايران در منطقه و از طرف ديگر مشكلات داخلي و عدم دولت سازي اين زمينه را براي دشمنان فراهم آورد تا از هر دستاويزي براي مقابله با انقلاب ملت ايران فروگذار نباشند. كودتاي هوايي نوژه از جمله اين اقدامات بود كه با كشف و خنثي سازي راه به جايي نبرد. واقعه طبس ترورهاي منافقين و ماجراي رييس جمهور عزل شده زا جمله ديگر فتنه هايي بوده كه انقلاب جوان ايران با آنها مواجه بود. اما تدبير امام خميني و حمايت هاي مردم اجازه نداد كه دشمنان از اين طريق طرفي بندند.

اصلي ترين حربه دشمنان انقلاب جنگ تحميلي 8 ساله بود كه با تجهيز ماشين جنگي صدام روي داد. 8 سال بر سر اين ملت بمب و موشك باريد و بسياري از سرمايه هاي ملت ايران و عراق به علت جهل حاكم وقت عراق از بين رفت و امروز نيز شاهديم كه عاقبت اين دشمنان چه شد.

جمهوري اسلامي ايران در طي سال هاي استقرار خود با دشمنان داخلي نيز پنجه در پنجه بود كه واقعه كردستان خوزستان تركمن صحرا و بلوچستان از جمله آنهاست.

دشمنان از هيچ تلاشي براي مقابله با ملت ايران چه در بعد داخلي و چه در بعد خارجي فروگذار نشدند. اما چون اراده ملت ايران را هدف قرار داده بودند ره به جايي نبردند. تفكر بالاي ملت ايران و توان آنان در شناسايي مشكلات و نقاط ضعف به همراه تدبير رهبري ( چه در زمان امام و چه در زمان آيت الله خامنه اي) اين زمينه را فراهم آورد كه كشور از هر گزندي در امان باشد. مشكلات دوران اصلاحات و همزمان با آن بحث هاي مربوط به پرونده هسته يي كشورمان فشار ةاي مصاعفي بر ملت از طرف غرب را باعث شد.

آخرين تلاش غرب براي به اصطلاح سرنگوني جمهوري اسلامي ايران را نيز در جريان انتخابات رياست جمهوري سال گذشته شاهد بوديم. باز هم همگان ديدند كه ملت چگونه دوشادوش رهبري خود توانست با اين مشكل نيز درافتد و آن را به خاك بمالد.

اين مسايل تنها گوشه اي از مشكلات ايران در طي سال هاي پس از پيروزي انقلاب است كه اگر بخواهيم ماجراي ساختگي ميكونوس ماجراي آميا (كه هيچگاه اثبات نشد) هواپيماي لاكربي و... را به آنها بي افزاييم كتابي بس مطول از فجايع غرب در ايران خواهد شد. امروز نيز اين فتنه ها در قالب پرونده هسته ايي و ماجراي دادگاه رفيق حريري به نوعي ديگر دنبال مي شود اما بايد اين بار نيز منظر بود و عظمت انقلاب و ملت ايران را مشاهده كرد.


هاتف پوررشيدي

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 9 / 10 / 1395

شیخ حسون، مفتی ارشد سوریه از شب خاطره‌انگیز حضور مردم بر سر سفره اطعام حضرت زینب(سلام الله علیها) و تلاوت قاریان بزرگ مصر، خلیل‌الحصری و سید نقش‌بندی در آن محفل تاریخی می‌گوید.


بدرالدین حسون، مفتی ارشد سوریه

شیخ احمد بدرالدین حسون ازعلمای مجاهد اهل تسنن و مفتی اعظم سوریه است که چندی پیش، حادثه ترور فرزندش به دست افراد مسلح، رسانه ای شد. حسون در خطبه ها و مواعظ خویش صریحا از محبت اهل بیت(علیهم السلام) دم می‌زند و همگان را به توسل جستن به دامان حضرات معصومین، تشویق می‌کند. شیخ، پس از ترور غم انگیز فرزندش، با کلماتی که حاکی از مراتب عشق و دلدادگی او به ساحت آل الله (علیهم صلوات الله) است، خودش را اینگونه تسکین می‌دهد:
«
پس از تو ای مولایم یا اباعبدالله الحسین که سلام بر تو باد، دیگر پس از تو هر که می‌خواهد [بر جوان و خانواده از دست رفته خود] گریه کند بگذار گریه کند؛ ای رسول خدا ! تو که عزیزان خود را فدا کردی ای مولای من، پس از شما هر که می‌خواهد بگرید بگذار بگرید؛ تو بودی که به ما فرمودی «هر کس پس از من به مصیبتی گرفتار شد، مصیبتش را با مصیبت من فراموش کند زیرا که مصیبت ‍[از دست دادن من و اهل من] از همه مصیبت‌ها بزرگتر است»
در کلیپی که مشاهده می کنید، این مفتی ارشد سوریه، خاطره ای تعریف می‌کند از ارادت «خلیل الحصری» قاری بزرگ مصر و «سید نقشنبدی» مبتهل پرآوازه جهان اسلام به حضرت زینب (سلام الله علیها)

دانلود

 

موضوعات مرتبط: دانستنی ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 9 / 10 / 1395

‌ترازوی یك كفه‌ای!

اگر هر ترازویی دو کفه دارد، ترازوی اعمال در قیامت اما، تنها یک کفه دارد، هیچ می‌دانید چرا؟


میزان

یکی از واژه‌های پربسامد در قرآن، کلیدواژه «میزان» است.(نه بار). "میزان" در لغت به وسیله‌ای گفته می‌شود که امکان سنجش را فراهم می آورد. با اینکه کاربرد متعارف این واژه در بین مردم، بیشتر در مورد کالا و مبادلات مالی است اما مورد سنجش، همیشه کالا نیست بلکه می تواند گفتار باشد یا کردار و یا حتی پندار(نیات). 

«ترازوی» قیامت چیست؟

در اینکه خداوند در روز قیامت اعمال بندگان را با ابزاری خواهد سنجید شکی نیست امّا آن ابزار چیست؟
برخی از قرآن پژوهان معاصر معتقدند اینکه ماهیّت این ابزار چگونه است در قرآن کریم و احادیث نبوی چیزی مذکور نیست و مؤمنان مکلّفند به حکم خبر صادق به آن ایمان بیاورند. [1]
با این همه علامه طباطبایی(ره) میزان را عبارت می‌داند از دین و بر این باور است که خداوند در آیاتی همچون:" اللَّهُ الَّذِی أَنزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِیزَانَ"(خداوند کسی است که کتاب را به حق نازل کرد و میزان را..)، از این جهت دین را میزان نامیده که عقاید و اعمال انسانها به وسیله آن سنجیده می‌شود و در نتیجه در روز قیامت بر طبق آن سنجش، محاسبه و جزا داده می‌شود پس میزان عبارت است از دین با اصول و فروعش. [2]
همینطور شاید روایت صریحی از نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) در چیستی موازین وارد نشده باشد اما در از حضرات ائمه اطهار(علیهم السلام) در ذیل آیات، رایاتی به ما رسیده است که مبین ماهیت میزان در روز قیامت است.
به عنوان مثال: در ذیل کریمه «وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ...» [انبیاء/47] «ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌کنیم...». روایتی از صادق ال محمد(علیه اسلام) مروی است که می فرماید: «هُمُ الاَنبیَاء وَ الاَوصیَاء » «انبیاء و اوصیاء میزانند». [بحارالانوار، ج7، ص249] و در زیارت مطلقه علی (ع) می‌خوانیم: «السّلامُ علَی میزانِ الأعمالِ» در این صورت اعمال هر امّتی بر اعمال پیامبران و اوصیای آنان عرضه می‌شود و از طریق تطابق وعدم تطابق، سرنوشت آنان و اعمالشان به دست می‌آید. [3].
معنای وزن اعمال در قیامت، تطبیق اعمال است بر حق، به این معنی هر شخصی پاداش نیکش به مقدار حقی است که عمل مشتمل بر آن است و در نتیجه اگر اعمال شخصی، شامل هیچ مقداری از حق نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره و ثمری عایدش نمی‌شود.  
به هر روی، چه دین را وسیله سنجش اعمال در قیامت بدانیم چه وجود مقدس پیامبران و پیشوایات پاک(علیهم السلام)، آنچه مسلم است این موازین تنها برای اهل حق است نه اهل باطل. به دیگر سخن، در قیامت، هیچ میزانی برای اعمال کافران برپا نمی‌شود: «أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ و لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا»(کهف/105)، «آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کافر شدند به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد از این رو، روز قیامت، میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد». عبارت «فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ القیامةِ وَزْنّا» فرع بر حبط اعمال است به دلیل اینکه سنجش و وزن در روز قیامت به سنگینی حسنات است و با حبط عمل دیگر سنگینی باقی نمی‌ماند و در نتیجه وزن کردن معنا ندارد. [المیزان، ج13، ص548] به عبارتی دیگر توزین و سنجش مربوط به جایی است که چیزی دربساط باشد کافران که چیزی در بساط ندارند چگونه توزین و سنجشی داشته باشند. [4]

ترازوی یک کفه‌ای!

معمولا هر ترازویی دو كفه دارد اما ترازویی که در قیامت أعمال انسان‌ را می‌سنجند فقط « یك كفه » دارد. زیرا از منظر قرآن، تمام اعمالِ انسان از نظرِ « نیت و كیفیت » به دو دستة « حق و باطل » تقسیم می‌شوند و فقط « أعمالِ حقّ »، « وزن » دارند. پس وقتی أعمال انسان را بر روی آن ترازو قرار ‌می دهند ، از « دو حال» خارج نخواهد بود :
1
ـ اگر اعمالِ او « به حق و مطابق حق و در جهت حق » انجام شده‌ باشند چون « وزن » دارند پس كفة ترازو را « پائین » و صاحبش را به سمتِ بهشت ، « بالا » می‌برند و به « قرب الهی » و « رستگاری » می‌رسانند :
وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ ، فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ ، فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (أعراف/8)
2
ـ اما اگر أعمال او آلوده به « ریا ، منّت ، أذیت » باشد یا « غیر مجاز » باشند ، « باطل و پوك » خواهند بود و چون وزنی ندارند لذا كفة ترازو را پائین نمی‌برند و آن فرد به آغوش « هاویه » و « آتشی فراگیر » می‌افتد[5]:
وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ (8) فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ (9) وَ ما أَدْراكَ ما هِیَهْ (10) نارٌ حامِیَةٌ (قارعه/11)

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، خرمشاهی، بهاءالدین، ج۲، ص۲۱۹۴.
2.
المیزان، ج18، ص5
3.
منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج5، ص468.
4.
تفسیر نمونه، ج12، ص562.
3.
غفرانی، قرآن‌پژوه معاصر

 

موضوعات مرتبط: دانستنی ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 9 / 10 / 1395

 

حجاب

اشاره

آیا آنگونه که برخی پنداشته‌اند، حکم حجاب، تکلیفی فردی و به اصطلاح شخص‌وابسته است؟ یعنی خداوند فقط حجاب را بخاطر اظهار عبودیت از زن مسلمان خواسته و بس؟ که در این صورت اگر زن مسلمان این حکم الهی را نادیده انگارد فقط ترک واجب کرده نه بیش از آن و تنها کیفر اخروی دارد و در برابر جامعه هیچ مسؤلیتی ندارد. یا افزون بر اینکه این حکم، تکلیف شخصی هر زن مسلمان است، جامعه اسلا می در این حکم نیز سهیم است؟ بگونه‌ای که اگر زن مسلمان این دستورالعمل اجتماعی را به صورت علنی زیر پا نهد جامعه حق داشته باشد علیه او اعلام جرم کند و حکومت اسلامی نیز مسؤلیت داشته باشد تا او را در برابر این تکلیف اجتماعی وادار به امتثال نماید. در نوشتار زیر، عبدالرضا بختیاروند از فضلای حوزوی تلاش می‌کند تا بدین سوال از منظر قرآن پاسخ دهد.

 

موضوعات مرتبط: دانستنی ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 8 / 10 / 1395

Image result for ‫تصاویر حبط و تكفير‬‎

مقدّمه

يكى از مسائلى كه پيرامون رابطه ايمان و عمل صالح با سعادت اخروى، و متقابلا رابطه كفر و عصيان با شقاوت ابدى، مطرح مى‌شود اين است كه: آيا رابطه هر لحظه ايمان يا كفر با نتيجه اخروى آن، و همچنين رابطه هر كار نيك و بد با پاداش و كيفرش قطعى و ثابت و تغييرناپذير است يا اينكه به گونه‌اى قابل تغيير مى‌باشد، مثلاً مى‌توان اثر گناهى را با كار نيكى جبران كرد يا بالعكس اثر كار نيكى را با گناهى از بين برد؟
و آيا كسانى كه بخشى از عمر خود را با كفر و عصيان، و بخش ديگرى را با ايمان و اطاعت، سپرى كرده‌اند مدّتى گرفتار كيفر، و مدّتى ديگر برخوردار از پاداش خواهند بود، يا حاصل جمع جبرى آنها تعيين كننده خوشبختى يا بدبختى انسان در جهان جاودانى است يا مطلب به گونه ديگرى است؟
اين مسأله در واقع، همان مسأله «حبط و تكفير»1 است كه از ديرباز مورد بحث و گفتگوى متكلمان اشعرى و معتزلى بوده و ما در اين درس، ديدگاه شيعه را بطور خلاصه، بيان خواهيم كرد.

رابطه ايمان و كيفر

در درسهاى قبلى دانستيم كه هيچ كار خوبى بدون ايمان به اصول اعتقادى، موجب

--------------------------------------

1. حبط و تكفير، دو اصطلاح قرآنى است كه اولى به معناى بى اثر شدن كارهاى نيك، و دومى به معناى جبران گناهان است.

موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
برچسب‌ها: حبط و تكفير
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 8 / 10 / 1395

Image result for ‫تصاویركمال حقيقى انسان‬‎

مقدّمه

برخى از كسانى كه آشنايى كافى با فرهنگ اسلامى ندارند و كارهاى انسانى را براساس معيارهاى سطحى و ظاهرى، ارزشگذارى مى‌كنند و توجهّى به اهميّت انگيزه و نيّت فاعل، و باصطلاح «حُسن فاعلى» (در برابر حسن فعلى) ندارند و يا ملاك ارزش كار را تنها تأثير در آسايش زندگى دنيوى ديگران مى‌پندارند، چنين كسانى در تحليل بسيارى از عقايد و معارف اسلامى، دچار انحراف مى‌شوند و يا از درك و تبيين آنها فرو مى‌مانند و از جمله در تبيين نقش ايمان و رابطه آن با اعمال صالحه، و نقش ويرانگر كفر و شرك، و تبيين برترى بعضى از اعمال كم حجم و كوتاه مدت بر كارهاى پرحجم و درازمدّت، دچار كژانديشى مى‌گردند و مثلاً چنين مى‌پندارند كه مخترعين بزرگى كه اسباب آسايش ديگران را فراهم كرده‌اند يا آزادى خواهانى كه در راه آزادى ملتشان مبارزه نموده‌اند مى‌بايست داراى مقام اخروى والا و ارجمندى باشند هر چند بهره‌اى از ايمان به خدا و روز قيامت نداشته باشند.
و گاهى كار به آنجا مى‌كشد كه ايمان لازم براى سعادت حقيقى را ايمان به ارزشهاى انسانى و پيروزى نهائى كارگران و زحمتكشان در همين جهان، معرّفى مى‌كنند و حتّى مفهوم «خدا» را هم مفهومى ارزشى و مساوى با ايده آل اخلاقى، قلمداد مى‌كنند!!
هر چند از مطالبى كه در دروس گذشته بيان شده مى‌توان نقاط ضعف و انحراف در اين پندارها را باز شناخت ولى نظر به شيوع اين گونه افكار در عصر حاضر و خطرى كه براى نسل آينده در بردارد بجاست كه توضيح بيشترى درباره آنها داده شود.

البته بحث وافى و همه جانبه پيرامون اين گونه مسائل، مجال وسيعترى را مى‌طلبد از اينرو، در اينجا با توجه به بُعد عقيدتى آنها و با شيوه‌اى متناسب با نگارش اين كتاب، تنها به بيان اساسى ترين نكات مى‌پردازيم.

كمال حقيقى انسان

اگر درخت سيبى را با درخت بى ثمرى مقايسه كنيم درخت سيب را ارزشمندتر از درخت بى ثمر مى‌شماريم. و اين قضاوت، تنها بخاطر استفاده بيشتر انسان از درخت ميوه دار نيست بلكه درخت ميوه دار از آن جهت كه وجود كامل ترى دارد و آثار وجودى بيشترى از آن، پديد مى‌آيد ذاتاً ارزشمندتر مى‌باشد. ولى همين درخت سيب در صورتى كه آفت زده شود و از مسير تكاملش منحرف گردد ارزش خود را از دست مى‌دهد و حتى ممكن است منشأ آلودگى و زيانهايى براى ديگران نيز بشود.

انسان هم در مقايسه با ساير جانداران همين حكم را دارد و در صورتى كه به كمال لايق خودش برسد و آثار وجودى متناسب با فطرتش ظاهر گردد ارزشمندتر از آنها خواهد بود ولى اگر دچار آفات و انحرافات شود ممكن است از ساير حيوانات هم پست‌تر و زيانبارتر گردد چنانكه در قرآن كريم، بعضى از انسانها بدتر از همه جنبندگان1 و گمراهتر از چهارپايان2 شمرده شده اند.

از سوى ديگر، اگر كسانى درخت سيب را فقط تا هنگام شكوفه دادن ديده باشند گمان مى‌كنند كه اوج شكوفايى آن همان است و ديگر كمال بالاترى ندارد. همچنين كسانى كه تنها كمالات متوسط انسان را مشاهده كرده‌اند نمى‌توانند به حقيقت و كمال نهائى او پى ببرند و تنها كسانى مى‌توانند ارزش واقعى انسان را بشناسند كه با كمال نهائى وى آشنا باشند.
اما كمال حقيقى انسان از قبيل كمالات مادّى و طبيعى نيست زيرا چنانكه قبلا بيان شد انسانيّت انسان، بستگى به روح ملكوتى دارد و تكامل انسانى هم در حقيقت، همان تكامل روح است كه با فعاليّت اختيارى خودش حاصل مى‌شود خواه فعاليّت درونى و قلبى باشد و خواه

--------------------------------------

1. انفال / 22.
2. اعراف / 179.



موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 8 / 10 / 1395

Image result for ‫تصاویر قیامت‬‎

مقدّمه

دانستيم كه عامل اصلى در سعادت و شقاوت ابدى، ايمان و كفر است و ايمان پايدار، سعادت جاودانى را تضمين مى‌كند هر چند ارتكاب گناهان، موجب عذابهاى محدودى شود؛ و از سوى ديگر، كفر پايدار، موجب شقاوت ابدى مى‌شود و با وجود آن، هيچ كار نيكى سبب سعادت اخروى نمى‌گردد.

ضمناً اشاره كرديم كه ايمان و كفر، قابل شدّت و ضعف مى‌باشد و ممكن است تراكم گناهان بزرگ به سلب ايمان بينجامد. و همچنين انجام كارهاى نيك، ريشه كفر را ضعيف مى‌كند و ممكن است زمينه ايمان را فراهم سازد.
از اينجا اهميّت سؤال درباره رابطه بين ايمان و عمل، روشن مى‌شود و در اين درس به توضيح پاسخ آن مى‌پردازيم.

رابطه ايمان با عمل

از بيان گذشته روشن شد كه ايمان، حالتى است روانى كه از دانش و گرايش، مايه مى‌گيرد و لازمه‌اش اين است كه شخص با ايمان، تصميم اجمالى بر عمل كردن به لوازم چيزى كه به آن ايمان دارد بگيرد.
بنابراين، كسى كه آگاه به حقيقتى است ولى تصميم دارد كه هيچ‌گاه به هيچ يك از لوازم آن،

عمل نكند ايمان به آن نخواهد داشت و حتى اگر ترديد داشته باشد كه به آنها عمل كند يا نكند باز هم هنوز ايمان نياورده است.
قرآن كريم مى‌فرمايد:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ»1.
(گروهى از) اعراب (بيابانى به پيامبر اكرم) گفتند: ما ايمان آورديم. بگو: شما ايمان نداريد ولى بگوييد اسلام آورديم، و هنوز ايمان در دلهايتان وارد نشده است.

اما ايمان واقعى هم مراتبى دارد و چنان نيست كه هر مرتبه‌اى از آن، ملازم به انجام همه وظايف مربوطه باشد و ممكن است هيجانات شهوى يا غضبى، شخص ضعيف الايمان را به عصيان بكشاند ولى نه به گونه‌اى كه تصميم بر عصيان دائم و مخالفت با همه لوازم ايمانش بگيرد. و البته هر قدر، ايمان قويتر و كاملتر باشد تأثير بيشترى در انجام اعمال مناسب با آن خواهد داشت.

حاصل آنكه: ذاتاً اقتضاى عمل كردن به لوازم آن را دارد و مقدار همين تأثير اقتضائى هم بستگى به شدت و ضعف آن دارد و در نهايت، اراده و تصميم شخص است كه انجام يا ترك كارى را متعيّن مى‌سازد.

رابطه عمل با ايمان

عمل اختيارى يا شايسته و همسوى با ايمان است و يا ناشايسته و مخالف با جهت آن .در صورت اوّل، ايمان را تقويت و دل را نورانى‌تر مى‌سازد. و در صورت دوم، موجب ضعف ايمان و ظلمانى شدن قلب مى‌گردد. بنابراين، اعمال صالحه‌اى كه از شخص مؤمن، صادر مى‌شود در عين حال كه از ايمانش مايه مى‌گيرد به نوبه خود بر قوّت و ثَبات ايمان مى‌افزايد و زمينه كارهاى نيك ديگرى را فراهم مى‌سازد و مى‌توان تأثير عمل نيك در تكامل ايمان را از اين آيه شريفه استظهار كرد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُه»2.
سخن و (اعتقاد) خوب به سوى خدا صعود مى‌كند و عمل صالح، آن را رفعت مى‌بخشد3.

------------------------------------------

1. سوره حجرات، آيه 14.
2. سوره فاطر، آيه 10پ
3. بنابراينكه ضمير فاعلى به «الْعَمَلُ الصّالِح» و ضمير مفعولى به «الْكَلِمُ الطَّيِّب» عود كند.



موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 10 / 1395

 

اگر فرزند شما صبح زود به مدرسه می‌رود، تعجبی ندارد که بعد از ظهر مانند یک لشکر شکست خورده به خانه بیاید. در این زمان شما باید برنامه‌ای را برای او ترتیب دهید تا در این حالت کسل کننده باقی نماند. ما در اینجا فعالیت‌هایی را برای ساعات پس از مدرسه فرزندتان به شما پیشنهاد می‌دهیم.

 

 

اسنک برای او آماده کنید.

برای کودکتان اسنکی ساده اما مقوی درست کنید که پروتئین و کربوهیدرات‌های لازم را داشته باشد. پنیر، کراکر، سیب، کره بادام زمینی، ماست و گرانولا گزینه‌های خوبی هستند.

 

او را به تحرک وادارید

 

برای کودکتان که در طول روز در کلاس درس نشسته بود، بهتر است فعالیتی را ترتیب دهید تا انرژی لازم را به دست آورد. او را به حیاط خانه بفرستید تا بازی کند. خود شما نیز با او می‌توانید به دوچرخه سواری بروید، والیبال بازی کنید یا به پارک بروید. اگر هوا برای بیرون رفتن مساعد نیست، در خانه موسیقی پخش کنید تا کودکتان با آن به هیجان آید و کمی تحرک داشته باشد.

 

 
 

 

 

میزی را برای انجام تکالیف‌اش اختصاص دهید

 

 

انجام تکالیف مدرسه فعالیتی است که کودکان هر روز در خانه باید انجام دهند. اگر فضایی برای قرار دادن یک میز تحریر در اتاق کودکتان ندارید، می‌توانید از میز غذاخوری استفاده کنید و سبدی را نیز به لوازم تحریر او اختصاص دهید تا مداد، خودکار، خط کش، قیچی و ماژیک‌های خود را در آن قرار دهد. برای انجام تکالیف، به ازای هر 20 دقیقه، 5 دقیقه به او زمان دهید تا استراحت کند.
 

 

در انجام کارهای خانه از او کمک بگیرید

هر کودکی با توجه به سنش می‌تواند به شما در کارهای خانه کمک کند. روزانه فعالیتی را به او اختصاص دهید به عنوان مثال مرتب کردن کفش‌ها، غذا دادن به حیوانات، جارو کردن آشپزخانه یا جا به جا کردن ظرف‌های شسته شده. انجام روزانه این کار باعث می‌شود که او احساس مسئولیت و به شما نیز در کارهای خانه کمک کند.

 

 

 

با او صحبت کنید

از کودک خود بپرسید «روزت چگونه گذشت؟» اگر او به شما گفت «نمی‌دانم» از او سوال‌های دیگری کنید که جواب مشخصی دارد. به عنوان مثال: «خنده‌دار ترین اتفاقی که امروز برایت افتاد، چه بود؟» یا «چیزی که امروز یاد گرفتی را به من یاد بده». هر چه شما توجه بیشتری به کودکتان و فعالیت‌های روزمره او کنید، او احساس نزدیکی بیشتری و اشتیاق بیشتری برای صحبت کردن با شما خواهد داشت.

 


 

مرکز یادگیری سایت تبیان - منبع: نی نی بان
تهیه و تنظیم: مریم فروزان کیا

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 10 / 1395

تکالیف زیاد و دانش آموزان

تکلیف مدرسهبه دانش آموزان حتی در زمان تعطیلات هم تکالیف خانگی می دهند و گاهی احساس می کنید که فرزندتان یک ماشین انجام تکالیف شده و شما و همسرتان نهایت تلاشتان را می کنید تا به او در تمام کردن تکالیفش کمک کنید. شاید در خیلی از تعطیلات آخر هفته به خاطر همین تکالیف او نتوانسته باشید از خانه بیرون بروید. خیلی از مدارس دلیل این اقدام را بالا بردن سطح بچه ها و سطح مدرسه در رقابت با مدارس دیگر عنوان می کنند.

 

اما این سوال هم مطرح می شود که اگر دانش آموزی شرایط خاصی داشته باشد چه کار باید بکند. و موضوع اعتماد به نفس او چه می شود؟ این حجم تکالیف روی او چه تاثیری می گذارد؟ والدین در این شرایط چند معلم کمکی و متخصص باید استخدام کنند و اگر بودجه آن ها اجازه چنین کاری را ندهد چه اتفاقی می افتد؟

 

من پسرم را مجبور کردم با وجود حجم بالای تکالیف مدرسه اش، در چند فعالیت غیر درسی بعد از مدرسه شرکت کند و از اینکه او توانسته در  این کلاس ها به موفقیت های قابل توجهی برسد، خوشحالم.

 

خودم علاقه زیادی به تئاتر دارم و این علاقه را به فرزندم هم منتقل کرده ام. این علاقه ایی مشترک در هر دوی ماست و می توانیم با هم از رفتن به تئاتر در اوقات فراغت لذت ببریم. زمانی که من دبیرستان و دانشگاه می رفتم، همین اندازه به تئاتر علاقه داشتم و در کلاس های تئاتر هم شرکت می کردم و خاطره های خوبی از آن دارم. برای اجراهای تئاتر باید زبان های خارجی یاد می گرفتم و آن چالش ها و تجربه ها را واقعا دوست داشتم.

 

تکلیف مدرسهدر حالی که می خواهم پسرم تجربه تحصیلات آکادمیک خوبی داشته باشد، می دانم که مسایل خیلی مهمتری از نمرات کلاسی در زندگی وجود دارند. ایجاد این حس اعتماد به نفس در بچه  بیشتر از منابع دیگری غیر از مدرسه حاصل می شود. به عنوان والدین باید همه کار بکنیم تا یک سیستم باور قوی در بچه ها ایجاد کنیم تا آن ها را نسبت به موفق شدن در زندگی نه فقط در چارچوب استانداردها و خواسته های معمول، ترغیب کند.

 

بعضی از افراد خیلی موفق و راضی دست به اختراعات و ابداعاتی در زندگی می زنند که زندگی آن ها را از دیگران متمایز می کند. در هر عرصه ایی در زندگی، بچه ها می توانند استعدادها و توانایی های خود را به معرض نمایش بگذارند و هر چه پسر من احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد، انگیزه بیشتری برای اینکه در مسیر درست در دنیا حرکت کند، پیدا می کند و دیگر مجبور نیست فقط و فقط در چارچوب آنچه مدرسه به او تحمیل می کند، حرکت کند.


مرکز یادگیری سایت تبیان - منبع: نی نی بان
تهیه و تنظیم: مریم فروزان کیا

 

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 10 / 1395

چند روش برای برخورد با دانش آموزان

مدرسه1. نسبت به مدرسه برداشت مثبتی داشته باشید:

وقتی پدر می گوید: «من همیشه به مدرسه علاقه مند بوده ام، مطالبی که در مدرسه یاد گرفته ام در فهمیدن مسائل مربوط به زندگی و کارم کمک زیادی به من کردند» غیرمستقیم به فرزندان خود کمک می کند تا احساس مثبتی نسبت به مدرسه کسب کنند.

 

زمانی که مادر می گوید: «بگذار مسائل و تکالیف درسی تو را ببینم، شاید در فهم سوالات بتوانم کمکت کنم.» چیزی بیش از کمک به کودک عرضه می کند. او در حقیقت می گوید: «این مهم است که تو باید خودت آن را انجام بدهی، اما من کمک خواهم کرد تا کاری را که باید انجام دهی، خوب بفهمی
 

2. کودکان را در بحث های خانوادگی شرکت دهید:

خانه ایی که در آن والدین و کودکان فرصت بیان نظرات خویش را نسبت به اشیاء و موضوعات مورد علاقه خود داشته باشند فرصت مناسبی برای یادگیری به کودکان می دهد که هیچ مدرسه ای نمی تواند با آن برابری کند، کودک از گفتگوهای سر غذا بیش از تمام مدت روز در مدرسه چیز یاد می گیرد.

 

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 6 / 10 / 1395

عقاید هندوها درباره آخر الزمان

اندیشه منجی در آیین هند و با شخصیت کلکی یا کلکین شکل می‌گیرد. بنابر فکر هندویی، جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل می‌شود. در چهارمین دوره یعنی عصر کنونی، سراسر جهان را ظلم و تاریکی فرامی‌گیرد، ناشایستگان بر جان و مال مردم مسلط می‌شوند، دروغ و دزدی و رشوه سایه سیاه خویش را بر دنیا می‌گستراند. در این عصر که بنابر باورهای هندویی، ما اکنون در آن به سر می‌‌بریم، فقط به یک چهارم دَرْمِه (نظم کیهانی یا دین) عمل می‌شود و سه چهارم آن به دست فراموشی سپرده می‌شود. در پایان چنین دوران سیاهی، دهمین و آخرین تنزل (اوتاره) ویشنو[۱] که کلکی یا کلین نام دارد، سوار بر اسبی سفید و با شمشیری آخته و شهاب‌گون ظهور می‌کند تا شرارت و ظلم را ریشه‌کن کند و عدالت و فضیلت را برقرار سازد.[۲]

این نکته شایان توجه است که هندویان براساس کتب مقدسشان منتظر حضرت‌ولی‌عصر هستند و کتاب‌های آنان اسم حضرت را برده و از قیام ایشان بشارت داده است که به نمونه‌هایی اشاره می‌‌شود.

۱. در کتاب دید که نزد هندویان کتب آسمانی است آمده:

«پس از خرابی دنیا (هرج و مرج شدنش) پادشاهی در آخرالزمان ظاهر می‌شود که پیشوای خلایق شود و نامش منصور[۳] باشد و تمام عالم را بگیرد و تمام اشخاص را از مؤمن و کافر بشناسد.

۲. شاکموتی پیامبر هندوها در کتاب خود نسب یحیی را به سیر خلایق می‌رساند و چنین بیان می‌دارد:

«پادشاهی دنیا به فرزند سیر خلایق دو جهان کشن[۴] بزرگوار تمام می‌شود. او کسی است که بر کوه‌های مشرق و مغرب دنبا حکم براند و بر ابرهایی سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و از سودان که زیر خط استوا است تا ارض تسعین که زیر قطب شمال است و ماورای بحار را صاحب شود و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او قائم است و خدا شناس باشد».[۵]

۳. در کتاب پاتکیل از اعاظم هندوان که در نزد آنان صاحب کتاب آسمانی است، راجع ‌به منجی آخرالزمان بشارت داده که: «او از نسل پیامبر اسلام و وصی او علی‌بن‌ابیطالب است که نام وی راهنما می‌باشد که چون مدت روز تمام شود، دنیای کهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای جهان یکی ناموس آخرالزمان».[۶]

«و دیگری صدیق اکبر یعنی وصی بزرگ‌تر وی که پشن[۷] نام دارد و نام آن صاحب ملک تازه راهنما است[۸] به حق پادشاه شود و خلیفه رأم[۹] باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد. هرکه پناه به او برد و دین پدران او اختیار کند سرخ روی باشد در نزد رأم و دولت او بسیار کشیده شود و عمر او از فرزندان ناموس اکبر زیاد باشد و آخر دنیا به او تمام شود…».[۱۰]

بنابراین روشن است که اعتقاد به آمدن یک منجی و مصلح جهان عقیده‌ای قطعی در نزد هندوهاست و این اعتقاد به ‌طور وسیع و گسترده‌ای در میان آنان رواج دارد؛ چنان که در بسیاری از کتاب‌های مقدسشان به ان بشارت داده‌اند.۱()

 

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 6 / 10 / 1395

Image result for ‫داعش (۱‬‎

داعش (۱)

گروه داعش موسوم به(دولت اسلامی شام و عراق)، در حال حاضر فعال ترین و تندروترین گروه‌ تکفیری فعال در مناطق سوریه و عراق به شمار می رود.

این سازمان تروریستی با ترکیبی از نیروهای سلفی، وهابی و بعثی از حمایت آشکار و پنهان برخی از کشورها برخوردار است.
گروه تکفیری داعش، ابتدا با شعار حمایت از حقوق مردم اهل سنت سوریه، با دولت این کشور وارد جنگ شد اما به دلایل شکست های پیاپی از ارتش سوریه، از دست دادن شهرها و نقاط استراتژیک تحت تصرف و نتایج انتخابات های مردمی در کشورهای عراق، افغانستان    با پشتیبانی اطلاعاتی و تسلیحاتی برخی از کشورها، تهاجم گسترده¬ای را علیه کشور عراق آغاز و برخی از شهرها و مناطق مهم این کشور را تصرف کرد.

مقدمه:

«در واپسین ساعات ۹ ژوئن ۲۰۱۴ (شب ۲۰ خرداد) نیروهای شبه نظامی(داعش) کنترل بیشتر مناطق شهر موصل مانند پادگانهای نظامی و فرودگاه را به دست گرفتند. حدود ۱۳۰۰ نیروی شبه نظامی و مسلح در مقر دولتی استان نینوا مستقر شدند. در پی این حمله ۵۰۰۰۰۰ نفر از ساکنین موصل خانه‌های خود را ترک کردند.
نوری مالکی نخست وزیر عراق در پی این تجاوز خواستار عزم ملی مردم برای مقابله با نیروهای داعش شد. نوری مالکی گفت تجاوز به موصل نتیجه یک توطئه بزرگ است. وی همچنین گفت: «تروریست‌ها با استفاده از توطئه‌هایی که در داخل انجام شد توانستند موصل را اشغال کنند و ارتش با قدرت سلاح به این مسئله پایان خواهد داد»

«داعش» یا همان دولت اسلامی عراق و شام« الدولت الاسلامیة فی العراق و الشام» گروهی مسلح با اندیشه¬های سلفی و جهادی است و در زمره گروه های تروریستی قرار دارد.
سازمان‌دهندگان داعش هدف از عملیات های تروریستی خود را بازگشت به «خلافت اسلامی و اجرای شریعت»عنوان کردند و عراق و سوریه را به مرکز فعالیت و جولانگاه خود تبدیل نمودند.

داعش را می¬توان مولود نامبارک تهاجم نظامی ارتش آمریکا و انگلیس به عراق نامید که با شعار مبارزه با آمریکا تلاش کرد با دامن زدن به تبلیغات دروغین مذهبی و مظلوم‌نمایی، به¬عنوان جایگزین نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق به آمال خود مشروعیت و تاسیس دولت به اصطلاح اسلامی شام و عراق رسمیت ببخشد.خروج آمریکا از عراق، بحران سوریه، تغییر میدان فعالیت داعش از عراق به سوریه و نزدیکی دیدگاه های آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی در خصوص دولت بشار اسد، فصل مشترکی در روابط این گروه تروریستی با این کشورها گشود.
داعش قدیمی‌ترین تشکیلات در بین همه گروه‌های مسلح برجسته در سوریه و در منطقه است. ریشه‌های تشکیل آن به سال ۲۰۰۴میلادی باز می‌گردد، زمانی که ابومصعب زرقاوی(نام اصلی وی أحمد فاضل النزال الخلایله است، تروریست بنیادگرای اردنی الاصل که در افغانستان اردویی برای تعلیم شبه‌نظامیان راه انداخت و سال ۲۰۰۶ به عراق رفت) سرکرده القاعده در عراق گروهی به نام «جماعت توحید و جهاد» تشکیل داد.
زرقاوی که ریاست این گروه رابه عهده داشت با القاعده به رهبری اسامه بن‌لادن بیعت کرد و نماینده القاعده در این منطقه شد. اواخر سال ۲۰۰۶میلادی رسانه ها از تشکیل یک گروه نظامی با نام دولت اسلامی عراق به رهبری ابوعمربغدادی خبر دادند که دربرگیرنده و نماد همه شبکه‌ها و تشکیلات بنیادگرای فعال در عراق بود. شبکه القاعده که در زمان اشغال عراق از سوی آمریکا به عنوان یک گروه جهادی ضدنیروهای آمریکایی مطرح بود، موفق شد با جذب تعداد زیادی از جوانان عراقی مخالف حضور آمریکا، قدرتمندترین گروه شبه‌نظامی را در عراق تاسیس نماید. زرقاوی در سال میلادی۲۰۰۶ بدست نظامیان آمریکایی به قتل رسید و یکی از اعضای ارشد این گروه بنام «ابوحمزه مهاجر» رهبری این گروه را بدست گرفت. ابوحمزه که یکی  از اعضای حزب اخوان المسلمین بود، سال ۱۹۸۲ به جهاد اسلامی مصر پیوست و در سال ۱۹۹۹میلادی به افغانستان رفت و تحت آموزش نیروهای القاعده، تولید موادمنفجره را فرا گرفت. المهاجر برای توسعه داعش تلاش فراوان کرد و عملیات های مختلفی علیه نیروهای آمریکایی طراحی کرد تا اینکه در آوریل ۲۰۱۰ در حمله مشترک نیروهای عراقی و آمریکایی همراه با «ابوعمر بغدادی» یکی دیگر از فرماندهان ارشد این گروه به قتل رسید.
شورای مشورتی دولت اسلامی عراق پس از گذشت ده روز، تشکیل جلسه داد و «ابوبکر بغدادی »را به ریاست گروه برگزید  .

 

 

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: داعش (۱
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 6 / 10 / 1395

اثیر مستقیم فیس بوک بر عقاید جوانان

Image result for ‫تاثیر مستقیم فیس بوک بر عقاید جوانان‬‎

موضوع تأثیر یا عدم تأثیر فضای مجازی بر هویت دینی جوانان، مسئله‌ای است که چند روزی است در پی سخنان اخیر رئیس جمهوری مطرح شده است.

نتایج تحقیقات صورت گرفته در کشور نشان می‌دهد که بین استفاده جوانان از فیس‌بوک و هویت دینی آنان رابطه معناداری وجود دارد.

در یکی از این پژوهش‌ها، دوفصل‌نامه علمی-پژوهشی دین و ارتباطات در شماره ۴۲ در زمستان ۱۳۹۱، نتایج یک مطالعه موردی با موضوع فیس‌بوک و جوانان شهر اصفهان را با عنوان «تعامل در فضای مجازی شبکه های اجتماعی اینترنتی و تاثیر آن بر هویت دینی جوانان» به قلم وحید قاسمی، صمد عدلی پور، مسعود کیانپور از دانشگاه اصفهان منتشر کرده بود.

در نتایج این پژوهش آمده است: «بین مدت زمان عضویت و میزان استفاده از فیس‌بوک رابطه معنادار معکوس و بین واقعی تلقی کردن محتوای شبکه‌های اجتماعی مجازی و هویت دینی کاربران رابطه معنادار مثبتی وجود دارد. یعنی هرچه مدت زمان عضویت و میزان استفاده از فیس‌بوک افزایش پیدا کند، هویت دینی کاربران ضعیف‌تر می‌شود

این پژوهش تأکید می‌کند: «وجود رابطه معکوس و معنادار هویت دینی با تعامل در فیس‌بوک نشان می‌دهد که متناسب با افزایش میزان استفاده و مدت زمان عضویت در این شبکه در میان جوانان، شناسه‌ها و مولفه‌های هویت دینی دستخوش دگرگونی می‌شود و احساس تعلق خاطر به شاخص‌های هویت دینی، ماهیتی انتخابی به خود می‌گیرد

در ادامه نتایج این پژوهش، به تعامل در فضای مجازی و تاثیر دوگانه‌ آن بر ابعاد هویت دینی جوانان پرداخته شده است: «با افزایش دسترسی و بهره‌مندی از مجاری نوین اطلاعاتی و ارتباطی و افزایش مدت زمان استفاده و نوع مصرف، به دلیل تأثیرپذیری افق ذهنی و بینشی و ارتقا و گسترش جهت‌گیری‌های شناختی، عاطفی و عملی، از یک سو، از شدت ابعاد پیامدی و تجربی کاسته و از سوی دیگر، هویت دینی جوانان در بعد شناختی تقویت می‌شود

هم‌چنین بر اساس نتایج این پژوهش، «استفاده از شبکه‌های اجتماعی اینترنتی بر شیوه، سبک دین‌داری و هویت دینی آن‌ها تاثیر می‌گذارد و قرائت‌های دینی مختلف را در آن‌ها افزایش می‌دهد

برای دریافت فایل کامل این پژوهش با فرمت PDF و حجم ۸۷۵ و در قالب ۳۲ صفحه، می‌توانید روی پیوند کلیک کنید:      

 

دانــــــــــــــــــــــلود


منبع : گرداب

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 10 / 1395




تا برده‌ای دل را گرو شد کشت جانم در درو
اول تو ای دردا برو و آخر تو درمانا بیا


ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب


پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم


من نگاه معرفت را بسته بودم ورنه تو
لحظه لحظه چهره می دادی نشانم، سیّدی!
من نمی¬دانم کجایی لیک دانم روز و شب
پر زند دور حریمت مرغ جانم، سیّدی!
در شبستان فراقت مشعلی افروختم
شعله اش خیزد ز مغز استخوانم، سیّدی!
جمعه ها و هفته ها و سال ها و ماه ها
نام زیبایت بود ورد زبانم، سیّد
ی!

یادت ای قامت قیامت هر کجا
کرده غوغای قیامت را بپا

صبح جمعه رقص شور انگیز باد
حلقه زلف تو را آرد به یا
د


دل تنگ و غریب من دارد تمنا
پس بگو تو در کجایی ای غریب اشنا
ما به تو توسل می کنیم بقیه الله
تو اجابت کن دعای ما را بقیه الله

از توگفتن بهترین حرف دنیاست
در کنار تو بودن بهترین دعای ماست
تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب


بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی



موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 10 / 1395





ت
اریک و سرد می گذرد روز و شب، شبی


رخسار ماه وَشَت را به قاب کن


دیری ست تشنه ایم، وَ مخمور باده ایم


این جام را به جرأت جانت شراب کن

مرضیه اوجی




نه هوای کعبه دارم نه صفاومروه خواهم

که ندارداین مکانها به خدا صفای مهدی

چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من

نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی

من دلشکسته هر دم به امید درنشستم

که مگر عیان ببینم رخ دلگشای مهد
ی

يه درخت خشك و بي جون ، چي داره بگه به جنگل؟


چي بگم جز اين كه ننگم واسه ي گل و گياهت



عمريه قطار دنيا داره مي ره سمت درّه


ولي اون وا ميسه وقتي برسه به ايستگاه
ت


مهدی زارعی





تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گوي
م


مي دونم كه من نبايد بنويسم از نگاهت

اوني كه ستاره هم نيس چي بگه از روي ماهت



مي دونم كه من نبايد شاعر چشم تو باشم


چش سفيديه اگه من بگم از چشم سياهت



مهدی زارعی


موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 10 / 1395

Image result for ‫تصاویر حضرت مهدی‬‎
 



تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین
و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی



صبا به یار آشنا بگو که شاعر شما
ز دوری رخ تو خون جگر شد و نیامد
ی


یک شب بیا به حرمت این چشم های خیس


بر دیدگان مانده به راهم، قدم گذار



ما مانده ایم در خَم این کوچه های تنگ


ما را بیا از این همه دلواپسی در آر



الهام امین




رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند


یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان



نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق

سر بهار ندارند بلبلان بی تو



لب از حکایت شب های تار می بندم


اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو



امین


واقـعـه ي ديـــدنروي تـــــو را


ثـانـيـه اي بـيـشـتـرم آرزوسـت




موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 4 / 10 / 1395

Image result for ‫تولید مثل‬‎

کنترل مرموز تولید مثل

یکی از موضوع های تأمل برانگیز هستی، کنترل تولیدمثل و جلوگیری از ازدیاد نسل در برخی حیوانات و از سویی کمک به ازدیاد نسل در بعضی دیگر است. این مسئله، خود شاهدی است بر اثبات یگانگی و حکمت بی نظیر آفریدگار توانا و برهانی است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نکته مهم را می توان در تکثیر ماهیان به خوبی بررسی کرد. نوعی از ماهی ها در حدود سه میلیون بچه به دنیا می آورند که با توجه به مصرف زیاد ماهی در میان مردم، از همه آنها استفاده می شود، ولی از ازدیاد نسل حیوانات و حشراتی که تولیدمثل آنها بالاست و فایده چندانی برای بشر و محیط زیست ندارند، جلوگیری می شود.

در این باره به خلقت عجیب مگس ها توجه کنیم. گفتنی است از مگس ماده، چهار بسته و کیسه خارج می شود و در هر بسته سی عدد تخم است که از هر تخم نیز باید مگسی متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندی در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت کنترل می شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست. مصداقی عجیب تر در هستی موجودات اینکه، مرغی به نام آکسیکلوب هنگامی که احساس تخم گذاری می کند، در شاخه درختی شکافی عمیق ایجاد می کند و سپس به جمع آوری آذوقه می پردازد. بدین گونه که از برگ ها و شکوفه هایی که برای تغذیه نوزادن به کار می آید، به اندازه آذوقه یک سال آنها تهیه می کند و در انتهای شکاف قرار می دهد. سپس یک تخم روی آن می گذارد و سقف نسبتا محکمی نیز از خمیرهای چوب بر بالای آن می سازد. باز مشغول جمع آوری آذوقه و تأمین احتیاج برای نوزاد دیگر به مدت یک سال می شود و آن را روی سقف اتاق اول قرار می دهد و تخم دیگری بر آن می گذارد و بدین ترتیب، چندین طبقه را می سازد. و بعد از پایان کار، خود می میرد.

هنگامی که جوجگان از تخم بیرون می آیند، در حالی که مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذای یکسال آنها موجود است و از آن استفاده می کنند. پس از یک سال که قدرت پرواز و زندگی مستقل را می یابند، اولی سقف خانه خود را می شکافد و از آن خارج می شود، سپس دومی، سومی، چهارمی و به همین ترتیب، بقیه نیز عمل می کنند.

این پرنده موجودی است که نه او مادر را دیده و نه مادر موفق به دیدن او شده است و سؤال اصلی و عجیب اینجاست که این حیوان ضعیف از کجا می داند که نوزادان او چنین احتیاجی را دارند و این آموزش ها را چه کسی به او داده است؟ آیا از مادر آموخته، مادری که هرگز او را ندیده و یا به تجربه دریافته است، با اینکه این عمل در طول زندگی او یک بار بیشتر اتفاق نمی افتد؛ زیرا پس از تخم گذاری می میرد؟!

آیا جز این است که این کار تنها به یک الهام غیبی و غریزی متکی است که دست قدرت خداوند بنابرحساب و میزان و آینده نگری دقیق، به مرغ آکسیکلوب عطا کرده است. همان خداوند حکیمی که به هر جانداری غریزه ای خاص بخشیده است تا نیازهای خود را به خوبی تأمین کند؛ همان مبدأ فیاضی که «قَدَّرَ فَهدی».

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 3 / 10 / 1395

زمینه‌چینی‌های عراق برای تجاوز به ایران (۲)

توجیه تجاوز با مفهوم حقوقی جنگ پیشگیرانه

از جمله اسناد مهم اثبات کننده‌ی برنامه‌ریزی‌ها و طرح‌ریزی‌های قبلی عراق برای تجاوز به ایران، اطلاع از جلسات آمادگی برای آغاز جنگ در ارتش عراق است. در این جلسات – که در فاصله‌ی چند ماه مانده به تهاجم گسترده عراق به ایران برگزار شده- برخی فرماندهان نظامی ارشد عراق %d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86%d9%87-%da%86%db%8c%d9%86%db%8cحضور داشته و از نزدیک شاهد تصمیم‌گیری در خصوص حمله نظامی به ایران بوده‌اند. این فرماندهان پس از حمله‌ی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، گفت‌وگوهایی با کوین وودز، ویلیامسون مورای و … انجام داده‌اند که در کتابی با عنوان فرماندهان صدام گردآوری شده است. این کتاب اطلاعات مفیدی را در خصوص نحوه‌ی نگرش فرماندهان صدام به جنگ هشت‌ساله با ایران ارائه می‌کند. یکی از مباحثی که در خلال این گفت‌وگوها دیده می‌شود، اشاره به جلساتی است که در آن‌ها توسل به ابزار نظامی به‌منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی مورد توجه صدام و فرماندهان بوده است
در بخش اول این نوشته گفتگوی کوین وودز با رشید حمدانی درج گردید و در این بخش، قسمت‌هایی از دو گفتگوی دیگر با سرلشکر علاءالدین حسین مکی خمس و سپهبد محمدالعکبی که در آنها به جلسات هماهنگی برای تهاجم به ایران اشاره شده است آورده می‌شود.
در گفتگوی سرلشکر علاءالدین حسین مکی خمس با کوین وودز و ویلیامسون مورای [۵]، سرلشکر مکی به همایشی اشاره دارد که در آن پرسشی در خصوص میزان آمادگی نیروها برای حمله به ایران از فرماندهان پرسیده می‌شود. وی در این باره می‌گوید: ژنرال الخزرجی به من گفت که دو ماه پیش از آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰ م [۱۳۵۹ ش] وزارت دفاع عراق همایشی برگزار کرده و از فرماندهان سپاه‌ها و لشکرها و ازجمله خود ژنرال الخزرجی که در آن زمان فرمانده لشکر ۷ کوهستان بود برای شرکت در این همایش دعوت کرده بود. صدام در این همایش شرکت نداشت ولی ژنرال عدنان خیرالله وزیر دفاع، ژنرال شنشل [رئیس ستاد مشترک] و سپهبد جابر اسدی معاون عملیات ستاد مشترک در آن حضور داشتند. در این همایش، پرسشی درمورد میزان آمادگی ارتش برای جنگ مطرح شده بود. همه در مورد ایران، خطری که پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ م [۱۳۵۷ ش] در این کشور ما را تهدید می‌کرد و چگونگی دفاع در مقابل ایرانیان فکر می‌کردند و همه نگران وقوع جنگ بودند. ژنرال الخزرجی [در این همایش] گفته بود: اوضاع سیاسی به‌گونه‌ای است که فکر می‌کنم باید جنگ را شروع کنیم ولی برای آماده‌سازی و آموزش نیروهایمان به دو سال زمان نیاز داریم. یک سال برای رساندن نیروها به سطحی از آمادگی که برای جنگ متعارف لازم است و یک سال هم برای سازماندهی مجدد ارتش و ارتقای ضوابط انضباطی آن. در سال دوم، می‌توانیم بر امور آموزش، آماد مجدد و جنگ‌افزار متمرکز شویم. حاضران در همایش گفته بودند که او نباید این حرف‌ها را بگوید. پس‌ازآن، رده‌های بالاتر ژنرال الخزرجی به او دستور داده بودند که به واحد زیر امرش برود و آموزش نیروهایش را آغاز کند. در آن همایش هیچ‌کس نگفت که به این فوریت قرار است جنگ با ایران را آغاز کنیم. بعدها ژنرال الخزرجی به من گفت که [همان وقت] از رادیو شنیده که جنگ شروع شده است
در گفتگوی کوین وودز با سپهبد دریایی عبید محمد الکعبی، وودز می‌گوید: «در مورد طرح‌ریزی جنگی عراق در تابستان ۱۹۸۰ (۱۳۵۹) با سه ژنرال عراقی دیگر حمدانی، طرفه و مکی- نیز گفت‌وگو کردیم. آن‌ها به جلسه‌ای در جولای ۱۹۸۰ (تیر ۱۳۵۹ ش) اشاره کردند که در آن درباره احتمال وقوع جنگ با ایران بحث شده بود. آن طور که آن‌ها می‌گفتند نمایندگانی از همه شاخه‌های نیروهای نظامی عراق در این جلسه حضور داشته‌اند. نیروی دریایی هم در این جلسه نماینده‌ای داشت؟» و کعبی جواب می‌دهد: «وقتی جنگ آغاز شد، رئیس اداره آموزش نیروی دریایی بودم و چند ماه بعد هم معاون عملیات این نیرو شدم. زمانی که فرمانده [نیروی دریایی] بودم بحث‌هایی در مورد احتمال جنگ بین ایران و عراق وجود داشت و من هم در آن زمان در این بحث‌ها شرکت می‌کردم. جلسه‌ای که به آن اشاره می‌کنید در اداره طرح‌ریزی وزارت دفاع برگزار شد و افسران زیادی از نیروهای نظامی سه‌گانه عراق در آن شرکت داشتند[۶].»
تحلیل
یکی از مهم‌ترین سؤالات در خصوص جنگ عراق و ایران دلایل شروع این جنگ و نیز مشخص کردن طرف متجاوز است. شکل‌گیری زمینه‌ها و مجموعه عواملی که امکان وقوع جنگ را فراهم ساخت، به دلیل ابعاد و نتایج نظامی، سیاسی و حقوقی آن، همواره به‌عنوان یکی از جدی‌ترین مباحثی بوده است که از زمان وقوع جنگ و پس‌ازآن مورد بحث و بررسی قرار داشته و خواهد داشت. طبیعتاً بدون توصیف و تشریح اوضاع حاکم بر ایران انقلابی پس از سقوط شاه و التهاب و نگرانی‌های موجود در مورد نتایج و تأثیرات ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه و سپس کالبدشکافی دلایل عراق برای تجاوز به ایران، نمی‌توان به درک درستی در این زمینه دست یافت.
عراقی‌ها در توضیح علل شروع جنگ بر مفهوم حقوقی پیشگیری تأکید می‌کنند و در اظهارات خود بدون آنکه دلایل روشن و درستی ارائه نمایند، می‌گویند پس از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر وضعیتی قرار داشتند که «به‌جز مقاومت و برخورد با تجاوزگری راهی برای حفظ کشور خود نداشتند.» در نهمین کنگره حزب بعث –که برای نخستین بار مباحث آن در مورد جنگ ایران و عراق منتشر شد- تأکید می‌شود که «در برابر رهبران عراق تنها اختیار یک راه وجود داشت یا مقاومت و یا جلوگیری از تجاوزات دشمن و یا اینکه تسلیم شدن به برنامه‌های (امام) خمینی.» همچنین مجید خدوری عراقی الاصل مقیم آمریکا، در کتاب خود، در توجیه علل تجاوز به ایران می‌نویسد: «عراق در موقعیتی قرار داشت که ناگزیر شد برای دفاع از خود دست به اقدام بزند.» وی در عین حال به دلیل اینکه چنین ادعایی فاقد مبانی حقوقی روشن می‌باشد، اضافه می‌کند: «البته مناسب بود که عراق به شورای امنیت متوسل می‌شد و خود رأساً دست به کار نمی‌شد
با توجه به این گفت‌وگوها و موارد مشابه این از سوی رهبران حزب بعث و فرماندهان عراقی در طول جنگ، بایستی به این نکته توجه داشت که وجود اختلاف مرزی و ارضی میان ایران و عراق –که با انعقاد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر حل‌وفصل شده بود- و حتی وقوع تشنج مجدد میان دو کشور –که مبانی و راه‌حل‌های رفع اختلافات در قرارداد الجزایر تعیین شده بود- به‌تنهایی نمی‌توانست انگیزه و علت اصلی تجاوز عراق به ایران باشد، زیرا پیش از این، دو کشور ایران و عراق در اوضاع بسیار حادتری قرار داشتند که هرگز به یک جنگ تمام‌عیار متوسل نشده‌اند. مهم‌تر آنکه ایران به دلیل وضعیت انقلابی و منازعات داخلی-که به‌طور طبیعی انقلاب‌ها پس از پیروزی درگیر آن‌ها هستند- فرصت و امکان آن را نداشت که عراق را تحریک و یا مورد تهاجم قرار دهد. در حقیقت شروع جنگ از جانب رژیم عراق به دلیل وقوع انقلاب در ایران و در نتیجه تلاش عراق برای سرنگونی رژیم تازه استقرار یافته‌ی جمهوری اسلامی، و فقدان توان نظامی جمهوری اسلامی برای بازدارندگی دشمن بوده است.

پانوشت‌ها:

[۵]. گفت و گو با سرلشکر علاءالدین حسین مکی خمس، گفت و گو کنندگان کوین ام. وودز، ویلیامسون مورای و الیزابت ای. ناتان، ۱۱ نوامبر ۲۰۰۹ [۲۰ آبان ۱۳۸۸]، در کتاب جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام، نوشته‌ی کوین ام. وودز و دیگران، ترجمه عبدالمجید حیدری، تهران: نشر مرز و بوم، ۱۳۹۳، صص ۲۱۰- ۲۰۸٫

[۶] گفت و گو با سپهبد دریایی عبید محمد الکعبی، گفت و گو کنندگان کوین ام. وودز، ویلیامسون مورای و الیزابت ای. ناتان، ۱۲ نوامبر ۲۰۰۹ [۲۱ آبان ۱۳۸۸]، در کتاب جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام، نوشته‌ی کوین ام. وودز و دیگران، ترجمه عبدالمجید حیدری، تهران: نشر مرز و بوم، ۱۳۹۳، صص ۲۷۶-۲۷۵٫

 

موضوعات مرتبط: دفاع مقدس
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 2 / 10 / 1395


ترسیمی از حیات من




طبیعت، ترسیمی روشن از حیات من است.

بهاری سرشار از جوانه زدن، تابستانی پر از شور و نشاط و تکاپو،
پاییزی آکنده از ریزش برگ ها، و زمستانی سرد، خاموش، بی هیچ هیاهویی و تکاپویی،
و اما باز دوباره بهاری تازه، و برخاستن من این گونه است.


به یقین برخواهم خاست اما نه به تکرار گذشته که این بار
من ثمره ای از گذشته خواهم بود.

نتیجه ای از فصل های جوانی و شور و نشاط،
حاصلی از یک دوره زنده بودن و تلاش کردن و راه پیمودن.

طبیعت، ترسیمی از حیات من است، با این تفاوت که او می ایستد
و تکرار می شود و من می روم و می گذرم.

او می ماند و من می رسم و به همین دلیل، فصل های زندگی ام تکراری نیست.

نردبانی است که رو به بالا یا پایین می پیمایمش.

اما این را به یقین می بینم که در پس زمستان زندگی ام،
بهاری دوباره هست و پس از خواب آرام مرگم، برخاستنی دوباره.


همه کاره اوست



خداوند، زمین را خلق کرد و آسمان را آفرید. او زمین را مهد
آسایش انسان قرار داد.

او شب و روز را آفریدو کوه را، تا زمین به آن تکیه کند.
او بادها را وزان کرد تا ابرها را به حرکت آورند و
کشتی ها را بر امواج حرکت دهندو درختان را بارور سازند.


خداوند ابرها را به حرکت درآورد و باران را فرو فرستاد.
رودها را روان ساخت و چشمه ها را جوشانْد.

او گیاهان را در زمین رویانْد و دانه ها را شکافت و....
اوست که می آفریند، روان می کند، فرو می فرستد،
می جوشاند، می شکافد و می رویاند.


همه کاره اوست. در ذره ذره عالم، سبب ساز اوست.

تو در صفحه صفحه کتاب هستی بنگر در هر پدیده ای سبب ساز را ببین
تا حضورش را حس کنی، خدایت را بیابی و خود را به دست های مهربان و همه
کاره او بسپاری و تنها به او تکیه کنی و نه هیچ کس دیگر.



طعم مرگ



هر کدام از ما، هر که باشیم، هر جا باشیم، در زمانی معیّن، در جایی معلوم که
از آن بی خبریم، فرشته مرگ به سراغمان خواهد آمد و مرگ ما را در بر خواهد گرفت
و این چشم ماست که مرگ را زشت یا زیبا می بیند.

جان آدمی اگر آسمانی باشد و از خاک بریده و به سوی خدا پر کشیده، جدا شدنش از
جسم خاکی آسان و دل پذیر و زیباست و اگر جان، زمینی باشد و با خاک انس گرفته و
به دنیا دل بسته، جدا شدنش از جسم خاکی و زمینی، سخت، طاقت فرسا و زجرآور است.



هر کدام از ما، هر که باشیم و هر جا باشیم، طعم مرگ را خواهیم چشید و طعم مرگ
برای هر کدام از ما، محصول یک عمر کردار درست یا غلط است.

خوب است که هر کداممان به درون خود بنگریم و ببینیم که آیا طعم مرگ برایمان تلخ
و زهرآلود است یا شیرین و گوارا؟


 

موضوعات مرتبط: لحظه ای تامل
برچسب‌ها: لحظه ای تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 2 / 10 / 1395

زمین
 




زمین را به تنهایی تصورکن، مثل کویری صاف و یکدست، نه کوهی برآمده و نه رودی فرو رفته.
نه درختی، نه سبزه ای، نه پرنده ای و نه حتی بوته خاری.

کره ای خاکی را تصور کن بی هیچ زینتی و هیچ زیبایی. چقدر می توانی به آن دل ببندی،
وقتی چیزی برای دلبستگی نباشد؟

وقتی دنیا دلت را به دست نیاورد، از دنیا گذر کردن و به آن دل نبستن و گرفتارِ آن نشدن تو
چقدر ارزش دارد؟ قیمت دل بریدن تو از دنیا و دل بستنت به آخرت چقدر است؟

اما دنیا پر از زیبایی و جاذبه است، پر از کشش و پر از دل انگیزی، تا دلت را به دست آورَد
و گرفتار خود کند، تا تو بایستی و پافشاری کنی و تسلیم نشوی و غافل نمانی.


دل از دنیا بکنی و به او دل ببندی و این دل بریدن از دنیاست که نشان پیروزی تو
در آزمون خلقت است و نشان عشق تو به خدا.


آینه معرفت



عالم هستی، آینه معرفت، منزلگاه ادراک و اندیشه، و خانه فهم و دانایی است.

همه عالم، معرفت، شهود و درک از معبود را فریاد می زند. این من و توایم که گاه چشم
برهم می گذاریم و خواب آلوده از کنار آن همه تصور بیدار کننده و هشیاری بخش می گذریم.


کدام ذره در عالم هستی است که حضور او را، عظمتش را، حکمتش را، لطفش
را و علم بی پایانش را فریاد نکند؟

کدام ذره است که نیازمندیِ بی پایان مخلوق به خالق را به تصویر نکشاند؟
کجای این عالم از نشانه های معرفت زا و مناظر اندیشه برانگیز تهی است؟


کافی است چشم باز کنیم، همه جا او را ببینیم و نیاز عالم هستی به او را دریابیم
و این، همه آن معرفتی است که به آن محتاجیم.


انسان بهانه خلقت عالم



گمان نکن که خلقتی بوده و تو در آن خلق شده ای تا از
آن بهره بگیری، رشد کنی و به سوی کمال بروی.

به سوی کمال رفتن تو، یعنی بالا رفتن انسان
تا خدا و کمال یافتن روح آدمی علت آفرینش است.


هستی برای انسان خلق شد، و انسان و رسیدنش به
وادی رحمت الهی، بهانه آفرینش همه عالم هستی است.

زمین گسترده می شود، آسمان افراشته می گردد، آب ها روان می شوند
و کوه ها سربلند می کنند و درختان ریشه در خاک می دوانند، گل ها می شکفند
و حیوانات در سراسر کوه خاک به تکاپو می افتند


تا انسان خلق شود، پا در نقطه شروع بگذارد و راه را آغاز کند و
پله پله بالا برود. رشد کند و کمال یابد و در سایه رحمت او به نقطه هدف برسد.

چه غافل اند انسان ها که این میان خود را به هیچ می انگارند
و شانه از بار تعهد خالی می کنند و خواری برمی گزینند.


موضوعات مرتبط: لحظه ای تامل
برچسب‌ها: لحظه ای تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 2 / 10 / 1395


شب و روز



آرامش شب ها را، روزها در هیچ جایی نمی توانی پیدا کنی.

روزها هر جایی هر چند تاریک، هر چند آرام و بی صدا، اما از آرامش شب خالی است
و شب ها از شور و نشاط روز بی نصیب است.


حالا اگر شبی به روز منتهی نشود و روزی به شب پایان نگیرد، کجا آرامش شب
و نشاط روز را خواهیم جست؟

اگر روزی خورشید از پی ماه یا ماه از پی خورشید بر نیاید و فرو نرود،
تاریکی و خنکای شب و نور و گرمای روز را کجا خواهیم یافت؟

چه دلنشین و روح بخش است این نظم بی نظیر و
این حکمت حیرت انگیز!

چه زندگی بخش و جان فزاست این تدبیر حکیمانه
و این ظرافت پرجاذبه!


تدبیر حکیمانه ای که مرا، تو را و همه موجودات
زمین را زنده می دارد و ما حتی گاهی آن را نمی بینیم.



«وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآن لِلذِّکر فَهَل مِن مُدَّکِر» {سورۀ مبارکۀ قمر آِیۀ شریفۀ 4}

« و به راستی که ما قرآن را برای پند گرفتن آسان بیان کرده ایم پس آیا پند گیرنده ای هست؟ »



آسمان



هیچ به آسمان نگاه کرده ای؟

در شبی پر ستاره با آسمانی صاف و بلند، گاهی آسمان آن قدر بلند
و با شکوه است که به دیدنش دلت فرو می ریزد.


باورت می شود که این همه عظمت، این همه شکوه و این همه شگفتی برای تو باشد؟

انسان چقدر کوچک است در برابر آن بزرگی و شکوه، و با آن همه کوچکی اش
چقدر بزرگ است در برابر همه خلقت که همه خلقت، با همه عظمت و جلال و شگفتی هایش،
مقدمه ای است برای خلقت او، برای آزمون او، برای آن که او بار امانت را بر دوش بگیرد،
بالا بکشد و به هدف برساند.

حالا باورت می شود که این آسمان بی انتها برای تو باشد؟
برای تویی که می توانی بار امانت را نه تا بلندای آسمان، و نه تا آسمان هفتم، که تا عرش
بالا بکشانی و به او برسی؛

به او که چیزی بلندتر از او، بی پایان تر از او و شکوهمندتر از او نیست.

موضوعات مرتبط: لحظه ای تامل
برچسب‌ها: شب و روز
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی