برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
مبادی حقوقی اتحاد ملی و نقش بسیج در تحقق و تحكيم آن (1)
وحدت ملي، نتيجه بلافصل ارتقاي سطح تعاملات انساني ميان اعضاي اجتماع و تحكيم سطح علايق و اعتقادشان به سرنوشت مشترك است كه نه تنها تنسيق امور عمومي را تسهيل ميكند بلكه بقاي روابط اجتماعي و اعمال اقتدار عمومي را
نويسنده: پروانه تيلا
وحدت ملي، نتيجه بلافصل ارتقاي سطح تعاملات انساني ميان اعضاي اجتماع و تحكيم سطح علايق و اعتقادشان به سرنوشت مشترك است كه نه تنها تنسيق امور عمومي را تسهيل ميكند بلكه بقاي روابط اجتماعي و اعمال اقتدار عمومي را در چارچوب جامعه سياسي از حيث روابط دروني و بيروني (حاكميت دولت و در دولت) تضمين ميكند. در شرايط كنوني جوامع كه تهديدهاي متعدد و مختلفي وضعيت مطلوب و بايسته و حتي موجود روابط جمعي را نشانه رفتهاند، نه تنها تدقيق در مؤلفههاي وحدت و اتحاد ملي براي جامعه ايراني ضروري است، بلكه حكايت از درايت و تعميق درك نقش اين امر در اقتدار و امنيت ملي دارد.
بسيجي بودن يك ارزش و آمادگي براي دفاع از حق- حق شناسي و حق پرستي و پاسداري و صيانت از حق است؛ مي توان مفهوم بسيج را با مفاهيمي مانند: انصار و مهاجران، اصحاب امام زمان(عج)، ياران حق، مرزبانان توحيد
نویسنده:حجت الاسلام دری نجف آبادی
بسیجی بودن یك ارزش و آمادگی برای دفاع از حق- حق شناسی و حق پرستی و پاسداری و صیانت از حق است؛ می توان مفهوم بسیج را با مفاهیمی مانند: انصار و مهاجران، اصحاب امام زمان(عج)، یاران حق، مرزبانان توحید، شیفتگان خدمت، تشنگان ولایت، پاسداران عدالت، جنود الهی و حزب خدا و منتظران ولی الله و رهروان خمینی كبیر(رض) تطابق داد و از ایشان به بزرگی و بزرگواری و كرامت یاد كرد. در این مقاله به گوشه هایی از صفات منتظران راستین ولی عصر ارواحنا فداه اشاره شده كه می توان تبلور صفات یاد شده را در بسیجیان جستجو كرد و انتظار می رود تا بسیجیان با اخلاص اردوگاه خمینی كبیر(رض) با توكل بر خداوند و تلاش صادقانه تجلی صفات یاران مهدی(عج) را نوید بدهند و یاد آن بزرگوار را در دلها و جانها زنده كنند و الگوئی برای نسل امروز و نسلهای آینده باشند مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.
بسيجيان با تعقيب خط صحيح انقلاب اسلامي، از طريق افزايش معلومات و سطح دانش و آگاهي هاي خود من جمله بينش سياسي، مي توانند در صحنه هاي مختلف، حضور خود را اعلام دارند و خنثي گر توطئه دشمنان انقلاب بوده
نقش بسیجیان در تداوم انقلاب اسلامی
نویسنده: جهانبخش ثواقب
برخی از زمینه هایی را كه بسیجیان می توانند در آن به صورت فعال وارد شده و از توان خود در دفاع از حریم آزادی و استقلال و حكومت اسلامی بهره گیرند، می توان به شرح زیر عنوان كرد:
بسیج درخت پرثمری است که شکوفه های شکوهمند آن رایحه ایثار، اخلاص و مقاومت را در فضای انسانیت پراکنده می سازد، در بوستان بسیج دلاورانی گمنام پرورش یافته اند که با رشادت خالصانه عروج به سوی عرش، قدس و ملکوت را زمزمه کرده اند. از این نهاد معطر هزاران عاشق به قلّه رفیع شهادت رسیده اند و میلیون ها نوجوان و جوان جویای رضای حق که تشنه معرفت و شیفته زیارت حسین بن علی علیه السلام بوده اند به این بارگاه پُربار راه یافته اند.
«برادران بسیجی و انجمن اسلامی، سعی کنید خدا را همیشه و همه جا ناظر و حاضر به اعمالتان بدانید تا سعادتمند شوید. سعی کنید با مد نظر قرار دادن قوانین و اسلام و شرع و با اطاعت از اوامر امام عزیزمان، این قلب تپنده امت حزب الله بتوانید مروج و مبلغ خوبی برای اسلام عزیز در منطقه باشید. ان شاءالله »
پاسدار شهید غلامحسین طالبی رحمت آبادی از : شهرری
«برادران بسیجی که به حق پشتوانه انقلاب و وارثان حقیقی خون شهدا می باشید، باید همگی و در همه حال به فکر تزکیه نفس خود باشیم و خودمان را بسازیم و این نکته را باید توجه داشته باشید که این لباس جانبازی که پوشیده اند، لباس سربازان امام زمان(عج) است و متوجه اهمیت و مسؤولیت خطیری که بر دوش شما است باشید. قدر خودتان و قدر یکدیگر را بدانید.»
عشق به خدا، عشق به همه زیبایی ها و همه ارزش های اعتقادی، اخلاقی و عملی، و نیز دشمنی با همه زشتیها و ضد ارزش هاست. دوستی با خدا، دوستی با همه دوستان خداوند متعال و دشمنی با همه دشمنان اوست. بسیج لشکر مخلص خداست.
هویت عبارت است از آگاهی، احساس تعلق و آمادگی دفاع از یک موجودیت که وجه شباهت و تمایز یک فرد وگروهی از افراد وگروه های دیگر می باشد و موجب شناسایی و شناساندن می شود. هویت یابی یک فرایند اجتماعی است و زمانی که در مورد یک تشکل اجتماعی به نام بسیج طرح می شود، در مورد تمام همبسته هایش مصداق می یابد. هویت عاشورایی شامل آگاهی، احساس تعلق، آمادگی دفاع و رفتار عاشورایی است که در نتیجه انقلاب اسلامی و بر اساس تعلق دیرینه حوزۀ سرزمین و تمدن ایرانی به آرمان حسینی (ع)، در مجموعه جوانان ایرانی بازتولید شده است و به نام «هویت بسیجی» شناخته می شود. این مقاله که به روش تحلیل گفتمان انجام شده است در پی پاسخ به این سئوال است که آیا نسبت و رابطه ای بین هویت عاشورا و هویت بسیج وجود دارد؟ و اگر این نسبت وجود دارد، ویژگی ها، استعاره ها، تمثیل ها، پیوندها، تقید و استحکام این نسبت در گفتمان استفاده شده از سوی رهبران انقلاب چگونه است؟ هویت یابی بسیج، قبل از هر چیز مبتنی بر تحکیم آموزه های دینی بر محور عاشورا و فرایند هویت سازی نوین ایرانی توسط حضرت امام خمینی (ره) بوده و تداوم این خط فکری توسط رهبر فرزانه انقلاب (مدظله) منجر به تعمیق ابعاد، مولفه ها، شاخص ها و الگوی رفتاری هویت عاشورایی بسیج شده است، به زعم نگارندگان رمز گشایی از این نسبت و بازگویی مولفه ها و شاخص های آن می تواند راهبردهای موثری برای انجام رسالت دفاع از هویت انقلاب اسلامی و دست آوردهای آن در اختیار بسیج قرار دهد.
آن کسی که با ایمان است، آن کسی که دنبال اهداف والاست، آن کسی که حاضر است از وجود خود برای کشورش برای اسلامش برای نظام اسلامی، برای آحاد ملتش، با وجود خود با استعداد خود، با جان و تن خود سرمایه گذاری کند او بسیجی است، در هر کجا که باشد. افتخار کنند جوانان عزیز بسیجی ما در گردان های مخصوص بسیج، گردان های عاشورا و الزهرا(س) در نیروی مقاومت، در بخش ها مختلف بسیج که توانسته اند با حضور سازمانی در بسیج، این احساس را مجسم کنند.
این کلام آوای آسمانی روح خداست که آیینه زلال اندیشه ی امام خمینی قدس سره را نشان می دهد. این جمله از امواج دریای نور است که سیمای ملکوتی بسیجیان را پیرامون عرش الهی ترسیم می کند. راقم این سطور به بهانه هر حرف از حروف هفده گانه این کلام بخشی از جلوه های معنوی و شکوه اندیشه و اخلاص و جهاد بسیجیان - این عزیزترین یاران امام - را می نگارد و پرتوی از سیمای بسیج را ترسیم می کند. بدین امید که خدای بزرگ او را با بسیجیان زنده بدارد. و با ابرار و بسیجیان محشور فرماید و این ران ملخ را به عنوان خدمتی کوچک به دانش آموختگان «مدرسه عشق » و یاران حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - بپذیرد.
نواهنگی تکان دهنده و زیبا از «سید حسین مومنی»: «شهدا همه هستی خود را برای انقلاب و آسایش و امنیت ما فدا کردند. به خدا قسم مدیون شهداییم. الان هم اگر امنیت داریم به برکت دعا و ایثار همین افراد است.»
گفت: به عزتت سوگند كه همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را.
حديث :
106. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : اى ابوذر! بايد در هر كارى انگيزهاى نيكو داشته باشى، حتى در خوابيدن و خوردن. 107. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: هيچ بندهاى چهل بامداد براى خدا اخلاص نورزيد، مگر آنكه چشمههاى حكمت از دلش به زبانش جارى شد. 108. امام على عليه السلام: ارزشمندترين مؤمنان از نظر باورهاى دينى كسى است كه داد و ستد و خشم و خشنودىاش براى خدا باشد. 109. المناقِب: زمانى كه امير مؤمنان، عمرو بن عبد وُدّ را در چنگ خود، گرفتار كرد، او را نكشت. جمعى، زبان به نكوهش علىعليه السلام گشودند. حذيفه به دفاع از او برخاست . پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «آرام باش اى حذيفه ! به زودى على علّت درنگ خود را خواهد گفت». آن گاه، علىعليه السلام عمرو را كُشت. وقتى برگشت، پيامبرصلى الله عليه وآله علّت درنگش را جويا شد. گفت: «او مادرم را دشنام داد و به صورتم آب دهان انداخت و من ترسيدم اگر او را بكشم، براى دلخوشى خودم باشد . از اين رو، رهايش كردم تا خشمم فرونشيند. سپس او را به خاطر خدا كشتم». 110. فاطمه عليها السلام: هر كه عبادت ناب و خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برَد، خداوندU، بهترين كارى را كه به صلاح اوست، برايش فرو فرستد. 111. امام صادق عليه السلام: عمل خالص، آن است كه نخواهى كسى جز خداىU ، تو را بر انجام دادن آن بستايد. 112. بحار الأنوار: در داستان موسى و شعيبعليهما السلام آمده است: زمانى كه موسى نزد شعيب رفت، شعيب، آماده خوردن شام بود. پس به موسى گفت: اى جوان! بنشين شام بخور. موسى گفت: پناه بر خدا! شعيب گفت: چرا؟ مگر گرسنه نيستى؟ موسى گفت: چرا؛ امّا مىترسم اين پاداشِ آبى باشد كه به دخترانت دادم. من از خاندانى هستم كه اگر همه زمين پُر از طلا شود، كمترين كار آخرت را به آن نمىفروشيم.
شعيب گفت: اى جوان! به خدا اين پاداش آن كار تو نيست؛ بلكه عادت ما و پدران ما، ميهماننوازى و اطعام است. در اين هنگام، موسى نشست و شام خورد.
30. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: مؤمن، زيرك و هوشيار و بيدار است.
31. امام علىعليه السلام: والاترينِ مؤمنان، زيركترينِ آنهاست.
32. امام علىعليه السلام: مؤمن، زيرك و هوشيار است. شادمانى او در چهرهاش و غمش در دل اوست.
33. امام صادقعليه السلام: مؤمن در ديندارى، قوى است... و دانشِ همراه با بردبارى و زيركىِ همراه با مدارا دارد.
2 / 2 - 2 - زمان آگاهى
34. امام علىعليه السلام: شبهات، به كسى كه زمان خود را مىشناسد، يورش نمىآورند. 35. امام علىعليه السلام: در معرفت انسان، همين بس كه... زمان خود را بشناسد. 36. امام علىعليه السلام: هركس با زمان دشمنى كند، (زمان) بر زمينش مىكوبد، و هركس تسليم آن شود، به سلامت نمىمانَد.
2 / 2 - 3 - هشيارى سياسى
37. امام علىعليه السلام: از نشانههاى (پايدارى) دولت، غفلتِ كم (و هشيارى بسيارِ دولتمردان) است. 38. امام علىعليه السلام: از نشانههاى (پايدارى) دولت، بيدارى (دولتمردان )براى مراقبت از كارهاست.
2 / 2 - 4 - اجتناب از دشمنى
39. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله: جبرئيلعليه السلام درباره هيچ چيز به اندازه دورى كردن از دشمنى با مردم، به من سفارش نكرد. 40. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله: هيچگاه جبرئيلعليه السلام نزد من نيامد، مگر اينكه مرا پند داد و آخرين سخنش به من اين بود: از دشمنى كردن با مردم، بپرهيز؛ زيرا اين كار، عيب نهفته را آشكار مىسازد و عزّت را از بين مىبرد. 41. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله: چهار چيزند كه اندك آنها هم زياد است: آتش، خواب، بيمارى و دشمنى، كه اندك هريك هم زياد است. 42. امام علىعليه السلام: از كينه به دل گرفتن و تخم دشمنى در سينه كاشتن و به يكديگر پشت كردن و دست از يارى هم كشيدن بپرهيزيد، تا اختيار كار خود را داشته باشيد. 43. امام علىعليه السلام: اوج نادانى، دشمنى با مردم است. 44. امام علىعليه السلام: آنكه با مردم بستيزد، با او دشمنى شود. 45. امام علىعليه السلام: يك دشمن (هم) بسيار است. 46. امام علىعليه السلام: «فرزندانم! بپرهيزيد از دشمنى با مردمان؛ چرا كه آنان، از دو دسته خارج نيستند: خردمندى كه با شما حيله مىورزد، يا نادانى كه به سرعت با شما تلافى مىكند. سخن، نَر است و پاسخ، مادينه. هرگاه نر و ماده جمع گردند، قهراً نتيجهاى (حاصل )آيد». سپس اين شعر را سرود: «كسى آبرويش محفوظ مىماند كه به پاسخ (سخنش )بينديشد / آنكه با مردمان به نرمى رفتار كند، به مقصد رسد. آنكه حريم مردم را نگاه دارد، آنان (نيز )احترامش مىكنند / و آنكه مردمان را تحقير كند، احترامى نخواهد داشت». 47. امام علىعليه السلام: در دوستى با دوستت، اندازه نگهدار، چه بسا كه روزى دشمنت شود؛ و در دشمنى با دشمنت، از حدّش تجاوز مكن، چه بسا كه روزى دوستت گردد. 48. امام سجادعليه السلام: هرگز با كسى دشمنى مكن، هرچند گمان برى كه به تو زيانى نمىرساند، و به دوستى با هيچ كس بىرغبتى مكن، هرچند كه تصوّر كنى كه سودى به تو نمىرساند؛ زيرا نمىدانى كه چه وقت به دوستت اميد دارى و نمىدانى كى از دشمنت ترسان مىشوى. 49. لقمان - به پسرش -: پسركم! با صد نفر دوست شو و با يك نفر هم دشمنى مكن.
1. امام صادق عليه السلام: هر كه از طريق شخصيتگرايى به اين دين در آيد، همان شخصيتها، چنانكه او را به آن در آوردند، از آن خارج سازند و كسى كه از طريق كتاب و سنّت به اين دين گرايش يابد، كوهها بجنبند و او نجنبد (و در عقيده و دينش متزلزل نشود). 2. امام صادقعليه السلام: كسى كه دينش را از طريق كتاب خداى Uبشناسد، اگر كوهها از جاى خود بجنبند، او در دين خود متزلزل نشود وكسى كه ندانسته عقيدهاى را بپذيرد، ندانسته هم از آن خارج شود.
2 / 1 - 2 - آشنايى با قرآن
قرآن :
بىگمان اين قرآن، به راهى كه استوارترينِ راههاست، هدايت مىكند.
حديث :
3. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: هرگاه فتنهها و آشوبها چون پارههاى شبِ تار، شما را فراگرفت، به قرآن روى آوريد؛ زيرا قرآن، شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و گزارشگر بديهاست كه گفتهاش (درباره آن كس كه بدان عمل نكرده) مورد تصديق است. هر كس آن را رهبر خود سازد، او را به بهشت مىبرد و هركس آن را پشتسر اندازد، او را به دوزخ راند. قرآن، راهنمايى است كه به بهترين راه، ره نمايد، و كتابى است كه تفصيل و بيان (حقايق) و تحصيل (مقاصد) در آن است، و آن است جداكننده (حقّ و باطل)، و شوخى و لغو نيست؛ ظاهرى دارد و باطنى، كه ظاهرش حُكم است و باطنش علم. ظاهرش خرّم و زيباست و باطنش ژرف و ناپيدا. ستارگانى دارد و ستارگانش نيز ستارگانى. شگفتيهايش به شماره نيايند و غرايبش كهنه نشوند. در آن است چراغهاى هدايت و فروزانگاه حكمت، و دليل بر معرفت براى كسى كه راه آن را بداند. پس بايد هر پژوهشگرى ديده انديشه خود را به همه سوى آن بچرخاند و نظر تأمل خود را تا (ژرفاى مفاهيم عميق) آن برساند. 4. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله: هر كس كه خدا نعمت حفظ كتاب خود را به او عطا كند و گمان كند كه به ديگرى نعمتىبزرگتر از اين نعمتِ او داده شده است، بىگمان، نسبت به بزرگترين نعمت، ناسپاسى كرده است.5. امام صادقعليه السلام: حافظ قرآن كه به آن عمل كند، همراهِ فرشتگان پيغامآورِ بزرگوار و نيكوكار است.
اى مؤمنان! هر كس از شما از دينش (اسلام) برگردد، (بداند كه )خداوند بهزودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند. (اينان) با مؤمنان، مهربان و فروتناند و با كافران سختگيرند، در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىهراسند. اين، فضل الهى است كه به هر كس بخواهد، مىدهد، و خداوند، گشايشگرِ داناست. اى مردم! اگر (خدا) بخواهد همه شما را از ميان مىبَرد و گروه ديگرى پديد مىآورد؛ و خداوند، همواره بر اين كار تواناست. و اگر (از دين او) روى برتابيد، به جاى شما گروه ديگرى را مىآورد. آنگاه، آنها مانند شما نخواهند بود.
حديث :
1. پيامبر خداصلى الله عليه وآله - در پاسخ به سؤال از اين آيه: «اى مؤمنان هر كس از
شما از دينش (اسلام) برگردد، (بداند كه) خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند...» -: در حالى كه به شانه سلمان مىزد، فرمود: «(آنان )اين مرد و هموطنان اويند». سپس فرمود: «اگر دين به ثريّا آويخته باشد، هرآينه، مردانى از ايرانيان به آن دست يابند». 2. امام صادق عليه السلام - درباره آيه «خداوند، خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند...»: مقصود، آزاد شدگان (ايرانى) است. 3. تفسير القمي: - در تفسير سخن خداوند متعال: «اى مؤمنان! هر كس از شما از دينش (اسلام) برگردد، (بداند كه) خداوند بهزودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند. (اينان) با مؤمنان، مهربان و فروتناند و با كافران، سختگيرند، در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىهراسند» -: (اين آيه )درباره قائم (عج) و يارانش است كه در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىهراسند. 4. مجمع البيان - درباره سخن خداى تعالى: «اگر (خدا )بخواهد، همه شما را از ميان مىبَرد» -: يعنى اگر خدا بخواهد، شما را هلاك مىكند، اى مردم، و نابودتان مىگرداند. به قولى در اين آيه، كلمهاى محذوف در تقدير است؛ يعنى: اگر بخواهد شما را ببرد، مىبرد، اى مردم، و عدّهاى ديگر را مىآورد؛ يعنى مردم ديگرى غير از شما را مىآورد كه پيامبرش را يارى مىرسانند. روايت شده است كه وقتى اين آيه نازل شد، پيامبرصلى الله عليه وآله دستش را به پشت
اگر بخواهیم مفهوم بسیج و بسیجی را در ادبیات انقلاب اسلامی جستجو كنیم، چاره ای جز بیان مراد حضرت امام (ره) از بسیج و بسیجی نداریم.
در اندیشه امام(ره) بسیج نهادی است اجتماعی با ابعاد متعدد. در این نگرش بسیج دیگر صرفاً سازمانی نظامی نیست كه فقط در زمان جنگ و برای دفاع در مقابل دشمن شكل گرفته باشد، بلكه نهادی است وسیع و پاسخگوی نیازهای اساسی و حیاتی جامعه و با اجزای دیگر نظام، چنان هماهنگی و پیوند دارد كه انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامی متصور نیست.
بسیج در صورتی می تواند نهادی جامع و شامل جهات متعدد و پایدار شناخته شود كه نیازهای دایمی و باورها و ارزش های فرهنگی پدید آورنده آن به روشنی تعریف شوند، این نیازها ممكن است اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا نظامی باشند.
به فرموده امام(ره) « بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است كه شكوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهیدان گمنامی است كه پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پا برهنگان معراج اندیشه پاك اسلامی است كه تربیت یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.»(1)
از دیدگاه امام بسیجی كسی است كه در عمل علاقه خود را به پیشرفت و حفظ و گسترش اقتدار نظام اسلامی و شأن و حیثیت ملت مسلمان نشان دهد. یعنی بسیجی بودن معیار و ملاكی است كه بر اساس آن میزان تعهد اعضای آن به اصول و آرمان های انقلابی سنجیده می شود.
هفته مبارك بسیج مترادف با نام جوان مردانی است كه عطر وجودشان عالمی را پرفروغ و مصفی می كند.
گر چه تمام ایام همراه با واژگانش قادر به وصف بسیج و بیان گوشه ای از سجایای آن نیست اما در هفته بسیج كه بهار گفتار در باب این فرشته قدسی است باید حق كلام در خصوص این واژه زیبا ادا شود. لذا شایسته است دفتر دل را گشود , جوهر فكر را تراوید و قلم خلوص را بدست گرفت و با مركب سبز بر كاغذ سفید نگاشت كه براستی بسیجیان كربلائیان برگزیده ای هستند كه نزد آسمانیان برتر و نام آورترند. آنان طالب كوی جانان وسودای عبودیت خدا درسر دارند.