تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 62549
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 62549
بازدید ماه : 384830
بازدید کل : 10776585
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 1 / 4 / 1395

 

 
لبخندهای امام حسن سلام الله علیه

چطوری

امام حسن علیهم السلام دوست بذله گو و شوخ طبعی داشت که گهگاه خدمت آن حضرت می رسید و با سخنان خود مایه شادی آن بزرگوار را فراهم می ساخت. مدتی بود که او به امام سر نمی زد تا آنکه که یک روز نزد حضرت آمد. امام علیه السلام فرمود: «چطوری؟» مرد پاسخ داد: «نه چنانم که خدا دوست می دارد، نه چنانم که شیطان دوست می دارد و نه چنانم که خودم دوست می دارم.»

امام حسن علیه السلام از این حرف خنده اش گرفت و با تعجب پرسید: «چرا؟» مرد عرض کرد: «زیرا خدا دوست دارد که از او اطاعت کنم و نافرمانی اش نکنم که چنین نیست. شیطان هم دوست دارد که مدام نافرمانی خدا کنم و اصلاً اطاعت نکنم که چنین نیز نیستم (و گاهی حرف خدارا گوش می دهم.) خودم هم دوست دارم که هرگز نمیرم، چنین نیز نیستم (و روزی باید بمیرم)».

همان جا مردی برخاست و از امام علیه السلام پرسید: «ای پسر رسول خدا! چرا ما از مرگ بدمان می آید و آن را دوست نمی داریم؟» حضرت فرمود: «شما آخرتتان را خراب و دنیایتان را آباد کرده اید و برای همین، رفتن از جای آباد به جای خراب را خوش نمی دارید.» (1)

 

کریم اهل بیت

مردی از اهل شام وارد شهر مدینه شد. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و فرزندانش در دل داشت. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گویی ها سکوت کرد. وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن علیه السلام نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «جناب آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی و گویا سوء تفاهمی پیش آمده است. اگر بخواهی خشوندت کنیم، چنین می کنیم و اگر چیزی بخواهی به تو می دهیم و اگر راهنمایی بخواهی راهنماییت می کنیم و اگر در بردن بار یاری بجویی، بارت را می بریم و اگر گرسنه باشی سیرت می کنیم و اگر بی لباس باشی لباست می دهیم و اگر نیازمند باشی ثروتمندت می سازیم و اگر فراری باشی پناهت می دهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم. حالا خوب است اسباب و وسائلت را برداری ونزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است؛ زیر ما خانه ای بزرگ و آبرو و احترامی زیاد و مالی فراوان داریم (و به خوبی می توانیم از تو پذیرائی کنیم)»

مرد شامی از شنیدن این سخنان محبت آمیز و جوانمردانه درگرگون شد و از برخورد نادرستش پشیمان گشت و در حالی که از ندامت می گریست گفت: «گواهی می دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا بهتر می دانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد. تو و پدرت علی منفورترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستید».

آنگاه دعوت امام علیه السلام را پذیرفت و تا وقت رفتنش مهمان آن حضرت بود.(2)

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 1 / 4 / 1395

مسووليت‏هاى امام حسن (ع) در دوران پدر

 

محمدجواد طبسى

آغاز:

امام حسن(ع)در طول سى و هفت‏سالى كه در كنار پدر زيست نه فقطفرزندى مطيع و امام شناس بود، بلكه همواره بازوى نيرومند،ياورى صديق، مسئولى امين و با تجربه و سربازى عاشق و فداكاربراى اميرمومنان به حساب مى‏آمد. وى با شناخت كاملى كه از پدرداشت، خود را وقف خدمت‏به اميرالمؤمنين كرده بود.

روزى بازوى نظامى پدر مى‏شود و به فرمانش به طرف كوفه روانه‏مى‏شود تا مردم آن سامان را از توطئه شوم دشمنان اسلام آگاهى دهدو آنها را جهت مقابله با پيمان شكنان و ناكثان بسيج كند.

روزديگر بازوى سياسى امام مى‏شود و در جريانات سياسى دوران عثمان‏وارد صحنه مى‏شود و او را نسبت‏به وضع ناهنجار دستگاه خلافتش وكثرت انحرافات آگاه مى‏سازد و يا در مسئله حكميت‏به دستور آن‏حضرت و با بيانات شيوا و دلنشين، اعلام موضع مى‏نمايد و دست‏به‏افشاگرى مى‏زند.

آن حضرت در سمت قضاوت و ديگر مسووليت‏ها به كمك و يارى پدرمى‏شتابد. اين نوشتار كوتاه اگر چه بيان كننده بخشى ازمسووليت‏ها و ماموريت‏هاى امام حسن(ع) در دوران پدر مى‏باشد، امابايد اعتراف كرد كه بدون شك در اين سى و هفت‏سال خدمات آن حضرت‏در قالب ماموريت از طرف اميرمومنان بيش از اينها بوده است ولى‏ما برآن‏ها دست نيافته‏ايم و يا فاقد ارزش تاريخى بوده‏اند.

اما مسووليت‏هاى ثبت‏شده در تاريخ به قرار زير است:

1- نماينده امام على(ع)به سوى عثمان

انحرافات و كج‏روى‏هاى آشكار كارگزاران عثمان عرصه را بر تمام‏مسلمانان آگاه و بيدار، به ويژه صحابه رسول الله(ع)تنگ كرده‏بود. ابن عبد ربه اندلسى مى‏نويسد:

در زمان خلافت عثمان كارهاى خلاف زياد صورت مى‏گرفت. بدين جهت‏هرگاه فرد يا افرادى به حضور على(ع)مى‏آمدند و از كارهاى عثمان‏شكايت مى‏نمودند، على(ع) پسرش، حسن(ع)را نزد عثمان مى‏فرستاد تاشكايت مردم را به او گوشزد كند. اين موضوع بسيار تكرار شد، تااين كه روزى عثمان به حسن(ع)گفت: پدرت تصور مى‏كند كه احدى‏آگاهى ندارد ولى ما به آنچه انجام مى‏دهيم آگاه هستيم. بنابراين‏از مادست‏بردار.

پس از اين گفتگو ديگر حضرت على(ع)پسرش امام‏حسن(ع)را نزد عثمان نفرستاد.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 31 / 3 / 1395

بررسی فعالیت‏های فرهنگی و سیاسی امام مجتبی(علیه‏السلام) پیش از امامت

 

 

اشاره

دوران خانه نشینی امیرالمؤمنین دوران پر رنج و محنت آوری برای اهل بیت پیامبر اكرم (صلی‏الله‏علیه‏وآله) بود چرا كه خاندان پیامبر هر روز شاهد بودند كه چگونه زحمات و رنج‏های پیامبر اكرم(صلی‏الله‏علیه‏وآله) و دستاوردهای ارزنده ایشان در راستای هدایت جامعه و تشكیل حكومت حقه اسلامی از بین می‏رود و چگونه احكام الهی و آموزه‏های دینی بازیچه دست عده‏ای شده است و با چه نیرنگ‏هایی دین را وسیله دستیابی به مطامع دنیایی خود قرار داده‏اند.

اما این مسأله سبب انزاوای كامل اهل بیت پیامبر (صلی‏الله‏علیه ‏وآله) از جامعه و بی‏تفاوتی آنان نسبت به جامعه خود نمی‏شد و فعالیت‏های ارزنده‏ای از خود نشان می‏دادند. در این میان امام مجتبی (علیه‏السلام) نیز سهم عمده‏ای بر دوش داشت. این مقاله در نظر دارد نگاهی كوتاه به فعالیت‏های فرهنگی و سیاسی ایشان پیش از رسیدن به امامت بیفكند.

 

 

1. بسیج مردم برای شركت در جنگ جمل

ناتوانی شدید عثمان در حاكمیت، تبعیض‏ها، قومیت گرایی‏ها، بخشش‏های بی حساب و كتاب از بیت المال و ده‏ها مشكل دیگر، سبب شد تا جبهه‏ای معترض و عدالت‏خواه از مردم مدینه در برابر او صف آرایی كنند. عثمان به تحریك شماری از عناصر سودجو و فرصت طلب، مانند طلحه، زبیر و عمرو عاص كشته شد و خلافت به امام علی رسید. امام (علیه‏السلام) با وجود این كه او را حاكمی عادل نمی‏دانست، ولی از فتنه قتل او نیز ناخشنود بود؛ زیرا می‏دانست این آشوب، آشوب‏های دیگری در پی خواهد داشت.

نشان دادن موضعی شفاف از سوی امام، بهانه‏ای برای عناصر سودجو شد تا آن را بهانه‏ای برای قدرت‏طلبی خود قرار دهند. امام علی (علیه‏السلام) حكومت خود را با عدالت پیش می‏برد و آنان كه به زراندوزی‏های زمان عثمان خو كرده بودند و همانانی كه مردم را به قتل او تشویق می‏كردند، پس از مدتی كه اوضاع را به فراخور حال خود ندیدند، پیراهن خونین عثمان را دستاویز مقاصد پلید خود ساختند. و در بصره به اخلال گری و آشوب طلبی دست زدند. امام علی (علیه‏السلام) فرزند بزرگ خود امام حسن (علیه‏السلام) را برای جلب مشاركت مردم در ستیز با پیمان‏شكنان به كوفه فرستاد.(1) برخی از مردم وقتی او را دیدند كه می‏خواهد برای آنان سخنرانی كند، زیر لب می‏گفتند: «خدایا! زبانِ زاده دختر پیامبرمان را گویا گردان». امام مجتبی به سبب بیماری‏ای كه داشت، به ستونی تكیه كرد و سخنان بسیار شیوا و رسایی ایراد كرد. او پس از سپاس و ستایش خداوند، به بیان مناقب پدر بزرگوارش پرداخت و سخنرانی گیرا و رسایی ایراد فرمود.(2)

مردم پس از شنیدن سخنان امام مجتبی (علیه‏السلام) آمادگی خود را برای شركت در جنگ و یاری امام علی (علیه‏السلام)اعلام كردند و امام مجتبی توانست سپاه انبوهی را برای جنگ در ركاب امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) گرد آورد.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 31 / 3 / 1395

روایت شجاعت و کیاست امام حسن علیه السلام

 

 سید جواد حسینى

 

پیشواى دوم جهان تشیع، اولین ثمره زندگى مشترك على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام در نیمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجرى در «مدینة الرسول‏» دیده به جهان گشود. (1) وقتى خبر ولادت امام مجتبى به گوش پیامبر گرامى اسلام رسید، شادى و خوشحالى در رخسار مبارك آن حضرت نمایان شد. مردم شادى ‏كنان مى‏آمدند و به پیامبر صلى الله علیه و آله و على و زهرا علیهماالسلام تبریك مى‏گفتند، رسول خدا در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت. (2)

پیامبراكرم صلى الله علیه و آله در روز هفتم ولادت، گوسفندى را عقیقه ( و قربانى) كرد و در هنگام كشتن گوسفند، این دعا را خواند: « بسم الله عقیقة عن الحسن، اللهم عظمها بعظمة و لحمها بلحمه شعرها بشعره . اللهم اجعلها وقاء لمحمد و آله (3)؛ بنام خدا، [این] عقیقه‏اى است از جانب حسن، خدایا! استخوان عقیقه در مقابل استخوان حسن، و گوشتش در برابر گوشت او . خدایا! عقیقه را وسیله حفظ محمد و آل محمد قرار ده .»

سپس پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله موهاى سر او را تراشید و فاطمه زهرا علیهاالسلام هم وزن آن به مستمندان «درهم‏» نقره سكه‏ دار انفاق نمود. (4) از این تاریخ آیین عقیقه و صدقه به وزن موهاى سر نوزاد مرسوم شد .

حسن بن على، هفت ‏سال در دوران جدش زندگى كرد و سى سال از همراهى پدرش امیرمؤمنان برخوردار بود. پس از شهادت پدر( در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسید (5) و در قبرستان «بقیع‏» در مدینه مدفون گشت .

به بهانه ولادت آن بزرگوار، در این مقاله برآنیم كه گوشه‏هایى از فضائل و مناقب ایشان را بیان كنیم .

فضائل امام حسن علیه السلام

سیوطى در تاریخ خود مى‏نویسد: «كان الحسن رضى الله عنه له مناقب كثیرة، سیدا حلیما، ذا سكینة و وقار و حشمة، جوادا، ممدوحا(6)؛ حسن [بن على داراى امتیازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او [شخصیتى ] بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخاوتمند، و مورد ستایش بود.»

البته سبط اكبر پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله باید چنین باشد، چرا كه متقین باید داراى فضائل باشند. امام على علیه السلام فرمود: « فالمتقون هم اهل الفضائل (7)؛ پرهیزکاران، اهل فضائل هستند.»

در ذیل برخى از فضائل آن حضرت را بر مى‏شمریم .

1- محبوب رسول خدا صلى الله علیه و آله

از راه‏هاى شناخت عظمت و برترى یك انسان این است كه محبوب انسان‏هاى برتر و با فضیلت ‏باشد. در عالم هستى برتر از خاتم پیامبران صلى الله علیه و آله نداریم و حسن بن على علیهماالسلام سخت محبوب پیغمبر گرامى اسلام بود و این محبت و دوستى را در گفتار و كردار خویش ظاهر، و به اصحاب خود مى‏فهماند. بخارى از ابى بكر نقل مى‏كند كه گفت: «رایت النبى صلى الله علیه و آله على المنبر والحسن بن على معه وهو یقبل على الناس مرة و ینظر الیه مرة و یقول: ابنى هذا سید(8)؛ دیدم نبى اكرم صلى الله علیه و آله را كه بر فراز منبر بود، و حسن بن على هم با او بود. او گاهى به مردم رو مى‏كرد و گاهى به حسن، و مى‏فرمود: این فرزند من [سید و] آقاست .» و مى‏فرمود: «من احب الحسن والحسین فقد احبنى ومن ابغضهما فقد ابغضنى (9)؛ هر كه حسن و حسین را دوست ‏بدارد، مرا دوست دارد، و هر كه با آن دو دشمنى كند با من دشمنى كرده است.»

در این حدیث علاوه بر محبوبیت امام حسن علیه السلام در نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله كه خود نشانه فضیلت است، محبت او و برادرش حسین علیه السلام معیار فضیلت و خوبى‏ها قرار داده شده است، چنان كه دشمنى آن دو، نشانه مبغوضیت نزد رسول خدا و پلیدى است.

پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در جاى دیگرى فرمود: «هما سیدا شباب اهل الجنة و هما ریحانتى (10)؛  آن دو (حسن و حسین) آقاى جوانان بهشت و ریحانه من هستند.»

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 31 / 3 / 1395


مولود رمضان

ای مولود خجسته رمضان! ای بدر تمام ماه خدا! تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه كرم و بخشش تو، با این همه ابرهای باران زایش، گمشده ای غریب بیش نیست. رسول رحمت، تو را بر شانه های خویش سوار می كرد و بر تو مباهات می نمود. تو ادامه محمد (ص)  و كرانه علی (ع) هستی. تو امام مایی و ما مُرید و دلداده تو. و اینك در بهار شكفتن تو، در فصل خدا، بر خود از رهبری تو می بالیم و بر نامت كه زینت همه خوبی ها و نیكی هاست، افتخار می كنیم.

پیشواى دوم جهان تشیع كه نخستین میوه پیوند فرخنده على (ع) با دختر گرامى پیامبر اسلام (ص)  بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(1)

حسن بن على (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درك نكرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت كه پیامبر اسلام بدرود زندگى گفت. پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سى سال در كنار پدرش امیر مومنان (ع)  قرار داشتو پس از شهادت على (ع) (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت

  و در سال 50 هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسید.

شناخت مختصرى از زندگانى امام حسن(ع)

فریادرس محرومان

در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینى در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پیوندهاى عمیق معنوى و رشته‏ هاى برادرى دینى كه در میان مسلمانان برقرار است، باید همواره در تأمین نیازمندیهاى محرومان اجتماع كوشا باشند. پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان دینى ما، نه تنها سفارشهاى مؤكدى در این زمینه نموده‏ اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجسته‏ اى از انساندوستى و ضعیف نوازى به شمار می رفتند.

«سیوطى» در تاریخ خود می ‏نویسد: «حسن بن على» داراى امتیازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصیتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخى و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.

پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دل هاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت.

هیچ آزرده دلى شرح پریشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی ‏كرد، جز آنكه مرهمى بر دل آزرده او نهاده می ‏شد. گاه پیش از آنكه مستمندى اظهار احتیاج كند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می ‏ساخت و اجازه نمی ‏داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد!

«سیوطى» در تاریخ خود می ‏نویسد: «حسن بن على» داراى امتیازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصیتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخى و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.(2)

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: مولود رمضان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 31 / 3 / 1395



ميلاد با سعادت ماه کامل نیمه رمضان
تجلی زیبــای حسـن خلـق سرمـدی 
گل بوستان نبــوی ،کریم آل طاها ، 
حضـرت امـام حســن مجتبي (ع)
بــرمومنان روزه دار و ميهمـانـان 
ضيـافـت سبــز الهـي مبــارك بــاد

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 3 / 1395

عکس نوشته هایی زیبا در مورد ماه مبارک رمضان

امتیازات قرآن

کتابی مبارک‏

إِنَّآ أَنزَلْنَاهُ فِى لَیْلَهٍ مُّبَارَکهٍ إِنَّا کنَّا مُنذِرِینَ (دخان، ۳)

ما قرآن را در شبى مبارک و فرخنده نازل کردیم، ما همواره انذار کننده بودیم.

قرآن از همه جهت مبارک است:

الف) از جهت نازل کننده. «تبارک الّذى نزل الفرقان»

ب) از جهت مکان نزول. «ببکه مبارکا»

ج) از جهت زمان نزول. «فى لیله مبارکه»

د) از جهت متن و محتوا. «کتاب انزلناه الیک مبارک»

کتابی با کرامت

اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ . فِى کتَابٍ مَّکنُونٍ . لَّایَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ . تَنزِیلٌ مِّن رَّبِ‏ّ الْعَالَمِینَ‏  (واقعه، ۷۷-۸۰)

  همانا آن قرآن‏کریم است که در کتاب محفوظى جاى دارد. جز پاکیزگان به آن دست نزنند . فرو آمده از سوى پروردگار جهانیان است.

در قرآن، خدا و آنچه مربوط به اوست «کریم» توصیف شده:

۱٫ خداوند، کریم است. «ما غرّک بربّک الکریم»

۲٫ قرآن، کریم است. «انّه لقرآن کریم»

۳٫ رسول خدا، کریم است. «و جاءهم رسولٌ کریم»

۴٫ واسطه نزول وحى (جبرئیل)، کریم است. «انه لقول رسول کریم»

انسان نیز به عنوان برترین مخلوق الهى، مورد کرامت است. «و لقد کرّمنا بنى آدم» حضرت على‏۷ در خطبه ۱۵۲ نهج‏البلاغه، اهل بیت را «کرائم القرآن» مى‏نامد. آری قرآن، کلید کرامت و عزّتِ فرد و جامعه است.  نگاه به آن، تلاوت و حفظ آن، تدبّر در آن و پندگیرى از آن، مایه رشد وکرامت انسان است. «انّه لقرآن کریم»

گوشه‏اى از امتیازات قرآن این معجزه‏ى جاودان الهى در ذیل تفسیر آیه ۳۸ سوره یونس در تفسیر نور چنین بیان شده است:

۱٫ گنجاندن معارفى بلند در کلماتى کوتاه: مثلاً در مورد زن و مرد تعبیر مى‏کند، «هنّ لباس لکم و انتم لباسٌ لهنّ»، زنان لباس شما و شما لباس آنها هستید. براى بیان سستى قدرت‏هاى غیر الهى، آنها را به خانه‏ى عنکبوت تشبیه مى‏کند. و یا این‏که از آفریدن یک پشه آنان را ناتوان مى‏داند. «لن یخلقوا ذباباً»

 ۲٫ شیرینى کلام و نفوذ: اگر هزار بار هم خوانده شود، کهنه نمى‏شود، بلکه هر بار نکته‏اى به دست مى‏آید.

 ۳٫ آهنگ و موسیقى کلام: طنین و آهنگ کلمات آن، مخصوص است و اگر آیه‏اى از قرآن در میان سخنان هر عرب زبان، یا در میانِ روایات باشد، مشخّص است.

 ۴٫ جامعیّت قرآن: از برهان تا مثل، از دنیا تا آخرت و نیز مسائل خانوادگى، حقوقى، سیاسى، نظامى، اخلاقى، تاریخى و … را دربردارد.

 ۵٫ واقعگرایى: محتواى آن مبتنى بر حدس و گمان نیست. حتى داستان‏هایش مستند و واقعى است.

 ۶٫ همه گیر و جهانى: مردم در هر سطح و هر کجا باشند، از آن بهره مى‏برند و قرآن به صورت کتاب تخصّصى نیست.

 ۷٫ ابدى و جاودانه: هر چه از عمر بشر و علوم مى‏گذرد، اسرار بیشترى از قرآن کشف مى‏شود.

 ۸٫ رشد فزاینده: با داشتن بیشترین دشمن و ضربات فراوان، بیشترین رشد را در طول عمر خود داشته است.

 ۹٫ معجزه‏اى در دست: این معجزه در دست همه است و از نوع سخن و کلمه است که در اختیار همه است.

 ۱۰٫ هم کتاب موعظه و هم کتاب دستور و قانون است.

 ۱۱٫ از فردى درس نخوانده و منطقه‏اى محروم از سواد است.

 ۱۲٫ چیزى به آن افزوده یا از آن کاسته نشده و مصون از تحریف است.

۱۳٫ مایه شفا و رحمت است. طبیب این دارو، هم ما را مى‏شناسد، هم دوستمان دارد و هم نتیجه نسخه‏اش ابدى است و نظیری ندارد.

اعجاز قرآن‏

 أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللهِ إِن کنْتُمْ صَادِقینَ (هود، ۱۲)

یا اینکه مى‏گویند: (او) قرآن را از پیش خود بافته و ساخته است! بگو: اگر راست مى‏گویید، شما هم ده سوره مثل این از پیشِ‏خود ساخته‏ها، بیاورید و (براى این کار) هر کس از غیر خدا را که مى‏خواهید (نیز به کمک) دعوت کنید.

 قرآن، تنها از نظر فصاحت و بلاغت معجزه نیست، بلکه از نظر معارف، مواعظ، براهین، اخبار غیبى و قوانین نیز معجزه است، زیرا جمله‏ى «وادعوا من استطعتم» دعوت از همه‏ى مردم است، نه فقط عرب‏هایى که فصاحت و بلاغت قرآن را مى‏فهمند، چنانکه در آیه‏ى دیگرى نیز مى‏فرماید: «قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ على أن یأتوا بمثل هذا القرآن لایأتون بمثله و لوکان بعضهم لبعض ظهیرا» اگر تمام انس و جنّ جمع شوند نمى‏توانند مثل قرآن را بیاورند.

 جهات اعجاز قرآن بسیار است: حلاوت و شیرینى الفاظ آن در قرائت، یکنواخت بودن محتواى آن با آنکه در مدّت ۲۳ سال نازل شده است، بیان علومى که تا آن زمان خبرى از آنها نبود، پیشگویى امورى که بعداً به وقوع پیوست، اِخبار از تاریخ اقوام گذشته که نشانى از آنها باقى نمانده است، بیان قوانینى جامع و کامل در همه‏ى ابعاد فردى و اجتماعى زندگى انسان، دور ماندن از هرگونه تحریف، تغییر، کهنه شدن و به فراموشى سپرده شدن در طول قرن‏هاى متمادى.

 با این همه تخفیف و آن همه تحریک، باز هم بشر عاجز است. قرآن در یکجا مى‏فرماید: مثل تمام قرآن را بیاورید، «ان یأتوا بمثل هذا القرآن»، یکجا مى‏فرماید: مثل ده سوره‏ قرآن بیاورید (همین آیه)، جاى دیگر باز هم تخفیف داده و مى‏فرماید: یک سوره مثل قرآن بیاورید. «فأتوا بسورهٍ من مثله». علاوه بر این تخفیف‏ها، انواع تحریک‏ها را نیز بکار برده است. یکجا مى‏فرماید: اگر جن و انس پشت به پشت هم دهند، نمى‏توانند. یکجا مى‏فرماید: از همه‏ى مغزهاى کره‏ى زمین دعوت کنید، امّا هرگز نمى‏توانید که مثل قرآن بیاورید.

تاریخ نیز ثابت کرده است که دشمنانى که جنگ‏هاى بسیارى علیه اسلام به ‏راه انداخته‏اند، توطئه‏ها چیده‏اند، امّا هرگز نتوانستند حتّى یک سوره مثل قرآن بیاورند، آیا معجزه غیر از این است؟

امتیاز داستان‏هاى قرآن

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْک أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَیْنَآ إِلَیْک هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِن کنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ‏ (یوسف، ۳)

ما با این قرآن که به تو وحى کردیم بهترین داستان را بر تو بازگو مى‏کنیم، در حالى که تو پیش از آن، از بى‏خبران بودى.

امتیاز داستان‏هاى قرآن با سایر داستان‏ها:

۱٫ قصّه‏گو خداوند است. «نحن نقصّ»

۲٫ هدفدار است. «نقصّ علیک من أنباء الرّسل مانثبّت‏به فؤادک»

۳٫ حقّ است، نه خیال. «نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ»

۴٫ بر اساس علم است، نه گمان. «فلنقصنّ علیهم بعلمٍ»

۵٫ وسیله تفکر است، نه تخدیر. «فاقصص القصص لعلّهم یتفکرون»

۶٫ وسیله عبرت است، نه سرگرمى. «لقدکان فى قصصهم عبره»

انواع قاریان قرآن‏

 وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنْصِتُواْ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ

 و هرگاه قرآن خوانده شود، به آن گوش دهید و ساکت شوید (تا بشنوید)، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.  (اعراف، ۲۰۴)

امام باقر۷ فرمودند: قاریان قرآن سه گروه مى‏باشند:

گروهى قرآن را وسیله‏ى کسب و کار و معاش خود دانسته و بر مردم تحمیل مى‏شوند، گروهى که تنها قرآن را به زبان دارند و در عمل، احکامش را رعایت نمى‏کنند و گروهى که قرآن را تلاوت کرده و دواى درد خود مى‏دانند و همواره با قرآن مأنوسند، خداوند به واسطه‏ى این افراد عذاب را دفع کرده و به خاطر آنان باران نازل مى‏کند و اینان افراد بسیار نادر هستند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: امتیازات قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 3 / 1395

عکس نوشته هایی زیبا در مورد ماه مبارک رمضان

  روزه، مسیر فنای فی‌الله


همین‌طور که شما با حسّ خود متوجه وجود واقعیت‌های محسوس می‌شوید و به طور بدیهی می‌دانید حسّ شما به شما دروغ نمی‌گوید، 

همین طور می‌دانید که با تعقل متوجه وجود حقایق معقول در عالم می‌شویدو درک می‌کنید عقل‌تان به طور بدیهی واقعیت‌های معقول را می‌یابد و به شما دروغ نمی‌گوید.

در همین راستا انسانی که عقل خود را درست به کار گیرد می‌تواند متوجه واقعیت‌های معقول باشد. 

معقولاتِ عالم هستی حقایقی هستند از جنس مجردات و چون در تغییر نیستند به آن‌ها حقایق می‌گویند، 

بر عکس پدیده‌های مادی که محقق و پایدار نیستند و دائماً در تغییر می‌باشند.





 ماوراء عقل


حقایق، پدیده‌های نوری عالم هستند که به جهت نحوه‌ی وجودی برتری که دارند همواره در تجلی می‌باشند، اگر جان انسان بتواند حجاب‌های بین خود و آن‌ها را کنار بزند جان انسان تحت تأثیر تجلیات نور حقایق قرار می‌گیرد و از کمالات مخصوصی که هر حقیقتی با خود دارد بهره‌مند می‌شود. 

پس از آن که به کمک عقل متوجه وجود حقایق شدیم، قدم بعدی آن است که انسان به کمک قلب آمادگی ارتباط با حقایق را در خود ایجاد کند. عقل، متوجه وجودِ حقایقی مثل خدا و ملائکه و اسماء الهی و سنن جاری در هستی می‌شود، ولی علم به وجود آن‌ حقایق یک بحث است و ارتباط پیدا کردن با آن‌ها بحث دیگری است. 

عقل هدیه بزرگی است که خداوند به بشر مرحمت فرموده تا بشر متوجه وجود حقایق شود، اما دل چیز دیگری است که اگر به کار گرفته نشود آن‌طور که شاید و باید از آن‌چه از طرفِ عقل به دست آورده، بهره‌ی کافی نمی‌برد. زیرا آنچه ارزش وجودِ حقایق را برای ما ملموس می‌کند، ارتباط و اُنس با حقایق است و چون عقل می‌فهمد نورانیت حقایق مطلوب جان انسان است، مسیر ارتباط با حقایق را نیز متذکر می‌شود تا بعد از فهم حقایق زمینه‌ی ارتباط با حقایق را با پای عبودیت فراهم کنیم و جان‌مان هماهنگی لازم با عالم اعلا را در خود ایجاد کند. 

عبودیت مجموعه‌ای از حالات عقلِ عملی است تا آن چه را عقل به آن نظر کرد و متوجه وجود آن شد، جان انسان با آن‌ ارتباط برقرار کند. در این حالت است که انسان آهنگی خاص علاوه بر آنچه عقل نظری به دست آورد، در خود احساس می‌کند که به آن تعبّد می‌گویند. تعبّد، حیاتی روحانی است که موجب تحرک عقل نظری می‌شود و آن را به ثمر می‌رساند. تعبّد نحوه‌ای از حیات است که موجب عزمی خاص در انسان می‌گردد تا انسان در آن حالت اراده ‌کند رابطه‌ای بین او و حقایق ایجاد شود و جان او در مرتبه‌ای خاص از عالم وجود قرار گیرد که تحت تأثیر پرتو انوار غیبی باشد.

دانستنِ حقیقت، کار عقل است و انسان از طریق عقل آگاه می‌شود چه حقایقی در عالم هستی وجود دارد، اما آن اراده‌ای که سبب می‌شود تا انسان به دانایی‌های متعالیِ خود بسنده نکند و با آن‌ها اُنس بگیرد، مربوط به روحیه‌ی عبودیت انسان می‌باشد و اُنس با حقایق با به صحنه‌آمدن قلب، عملی می‌شود. اُنس با حقیقت و اتحاد با آن کار قلب است و از طریق تعبد محقق می‌شود و تفاوت فلسفه و عرفان در همین نکته است که عرفان روح اُنس با حقایق را در انسان تقویت می‌کند.

وقتی معنای تعبد روشن شد و توانستیم جایگاه آن را بشناسیم و به عنوان یک مبنا جهت فعلیت‌دادن به باورهای خود آن را وارد زندگی کردیم، در طول مباحث دائماً از زوایای مختلف متذکر آن خواهیم شد که چگونه شریعت الهی در صدد است انسان‌ها از طریق تعبد با حقایق مرتبط شوند. 

یکی از موضوعاتی که اگر در زندگی انسان‌ها جای خود را باز کند موجب می‌شود تا آنچه عقل فهمید دل احساس کند، روزه‌داری است. 

اگر مبانی عقلی و قلبیِ روزه در کنار هم مطرح شود قلب و قالبِ روزه وارد زندگی انسان‌ها می‌شود و بهره‌ای که خداوند برای بندگانش اراده کرده ظهور می‌کند و مسلّم این هدیه‌ی بسیار ارزشمندی است. 

ابتدا باید روشن شود نحوه‌ی وجود انسان در عالم چگونه است، آیا انسان در ذات خود چنین استعدادی را دارد که بتواند با حقایق عالَم اَعلا ارتباط پیدا کند؟ اگر می‌تواند بر چه اساسی است و چگونه باید عمل کند تا ارتباط برقرار شود؟ همه‌ی عزیزان مستحضرند که با توجه به جایگاه و وسعت نفسِ ناطقه‌ی انسان، انسان موجودی بالاتر از بدن مادی است و مقصد تمام دستورات دین و تکلیف‌های الهی بر این اساس است که انسان از خودِ برتر و جنبه‌ی معنوی و روحانی خود در صحنه‌ی عمل غافل نشود وگرنه قالب زندگی می‌ماند و قلب آن می‌رود. 

وقتی انسان متوجه شد دارای یک جنبه‌ی روحانی و قدسی و یک جنبه‌ی زمینی است و هر کس در عالمِ «ترکیب» قرار دارد، قدم بعدی آن است که در عالم ترکیب، جای هر یک از بدن و روح را تعیین کند. در این صورت است که جای اصل و فرع مشخص می‌شود و بدنی که در حدّ یک ابزار است جهت تعالی روح، به جای مقصد انسان قرار نمی‌گیرد و امیال بدن هدف زندگی نمی‌شود. وقتی عقل و قلبِ انسان متوجه شد که جنبه روحانی او اصل است و دارای استعدادی است که تا همنشینی خدا امکان صعود دارد و مقامش مقام فوق ملائکه است و حقیقت او از روح صادر شده و خداوند به جهت عظمت آن روح، آن را به خود نسبت داده و می‌فرماید: «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی »(4) و از روح خود در کالبد انسان دمیدم. می‌فهمد باید مواظب باشد جایگاه خود را پایین نیاورد.(5) خداوند بنیاد انسان یعنی روح او را به خودش نسبت داد تا از عظمت و جایگاه متعالی آن خبر دهد. 


حافظ می‌فرماید: 

چگونه طوف کنم درفضای عالَم قدس

که در سراچه‌ی «ترکیب» تخته‌بندِ تنم


حافظ می‌داند باید در این زندگی که ترکیبی از روح و جسم است، غلبه‌ی جسم کم شود تا بتواند در فضای عالم قدس و معنا سیر کند و طواف نماید. او حاضر نیست از حقیقت قدسیِ خود بگذرد و به تن و امیال آن قانع شود. متوجه است در سراچه‌ی ترکیب قرار دارد و مثل فرشتگان نیست که بدون انتخاب، به اقتضای ذات خود عمل کند، از خود می‌پرسد چرا من در این عالمِ ترکیب، تخته‌بند تن خود شده‌ام و طواف در عالم قدس را فراموش کرده‌ام، متوجه است باید برنامه‌ای بریزد تا از حقیقت خود محروم نشود و خود را در آن استعدادی وارد کند که می‌تواند همنشین خدا شود لذا ندا سر می‌دهد: 

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی‌است

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم


هرچند می‌داند این کار خون دل‌خوردن می‌خواهد و باید از میل های تن دل بکند و لذا در ادامه می‌گوید:

اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید

عجب مدار که همدرد ناقه‌ی ختنم


سعی می‌کند با هر خون دلی که شده جای این تنی را که حجاب حقیقت اوست تعیین کند. این جاست که پای جوع و صوم و رمضان پیدا می‌شود و شوق رسیدن به محبوب در انسان شعله می‌کشد و می‌بیند شأنی دارد که می‌تواند بر اساس این شأن تا همنشینی خدا جلو برود و در این منظر است که «طلب»، شعله می‌کشد و سیر شروع می‌شود و تا کسی به طلب نرسد نمی‌تواند در راستای عبور از امیال تن به سوی حقیقت قدسی، قدم بردارد.
 
شروع فنا

هر سالکی ابتدا با عقلش متوجه می‌شود استعدادهای بسیار متعالی دارد که امکان حضور در عالم معنا را به او می‌دهند و می‌فهمد برای حضور در آن عالم باید تکلیف تن خود را مشخص کند و نگذارد تن او برای او تکلیف تعیین نماید و این شروعِ «فنا» است. زیرا «فنا» چیزی نیست جز عزمی که انسان حکم خدا را بر حکم نفس امّاره‌اش ترجیح دهد. انسان در راستای حاکمیت حکم خدا، آرام‌آرام روح خود را به تعادل نزدیک می‌کند و متوجه گوهری می‌‌شود که در جانش نهفته است و برای نزدیکی به آن گوهر، «طلب» شروع می‌شود و آن با تقیّدِ بیشتر به احکام الهی، زبانه می‌کشد و بهتر احساس می‌کند این تن مزاحم است و باید با روزه و جوع مزاحمت آن را کم کرد. زیرا در راستای مقابله با تن است که هرچه بهتر معلوم می‌شود انسان باید گوهر آسمانی خود را بر بُعد غیر قدسی‌اش ترجیح دهد. با توجه به این امر است که مولوی ندا سر می‌دهد:

این‌بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام

این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام‌

دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام

عقل‌و‌دل‌و‌اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام

امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد

خواهدکه ترساند مرا پنداشت من نادیده‌ام

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام

حبس‌ازکجا من ازکجا مال‌که را دزدیده‌ام

پوسیده‌ای درگور تن رو پیش اسرافیل من

کز بهر من‌در صور دَم‌کزگور تن ریزیده‌ام


حافظ با توجه به حضور قدسی نفس ناطقه‌ی انسان در عالم غیب به خودش تذکر می‌دهد:

تو را ز کنگره‌ی عرش می زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتاده است


او راز محرومیت خود را با خود در میان می‌گذارد که چرا و چگونه شد که در دام دنیا گرفتار شده‌ای در حالی‌که می‌توانی در گلستان عالم عرش و معنا حضور داشته باشی.
 
 
مولوی راز محرومیت را دل بستن به لقمه‌های دنیایی می‌داند و برای رهایی از آن به خود می‌گوید: 

بهر لقمه گشت لقمانی گرو

وقت لقمان است ای لقمه برو


زیرا لقمانِ جان انسان در جایی بالاتر از این دنیا آشیان دارد و باید همچون حضرت خلیل دل را متوجه آن عالَم بگرداند و از امور فانی و ناپایدار به عالم بقاء و ثبات نظر کند، همچون عارف نامدار عبدالرحمن جامی به خود می‌گوید: 

تویی آن دست پرور مرغ گستاخ

که بودت آشیان بیرون از این کاخ

چه شد زان آشیان بیگانه گشتی

چو دونان مرغ این ویرانه گشتی

خلیل آسا دم از ملک یقین زن

نوای لا اُحِبُّ الْآفلین زن

عارف سالک نیمه‌های شب بلند می‌شود و به خود می‌گوید: چرا مشغول دنیا شدی؟ خجالت نکشیدی که دنیا را مقصد گرفتی؟ آخر چرا اینجائی شده‌ای در حالی که مال این جا نیستی؟ و با این تذکرات، «طلب» شروع می‌شود و شوق به سوی منزل اصلی سر بر می‌آورد و در آن حال خود را با تنی خاکی و جسمی گوشتی روبه‌رو می‌بیند که سنگینی می‌کند و با گرسنگی می‌تواند آن را بتراشد و از این طریق شوقِ به جوع شروع می‌شود. جوع یعنی این‌که انسان خود را از سنگینیِ جسم که مانع پرواز روح می‌شود، آزاد کند به همین جهت به خود می‌گوید: 

نان گِل است و گوشت، کمتر خور از این

تا نمانی همچوگِل اندر زمین 


انسان چون گِلِ خوار شد به زمین می‌چسبد و برای آزادی از زمین باید خود را از میل تن بیرون کند و بگوید: «صد جان شیرین داده‌ام تا این بلا بخریده‌ام» بلای گرسنگی را ارزان نخریده‌ام که به‌راحتی زیر پا بگذارم. اسیربودن در امیالِ جسم، عین فروافتادن در گور تن است که با نظر به چیزی بالاتر از تن و با روزه‌داری، جان در معرض صوراسرافیل قرار می‌گیرد و از گورِ خود آزاد می‌شود. گفت: 

پوسیده‌ای‌درگور تن، رو پیش اسرافیل من
کز بهر من‌در صور دَم‌کزگور تن ریزیده‌ام


در این حال میل به جوع شروع می‌شود و گرایش به دنیا سرد می‌گردد.
اگر طلبِ رجوع به حقیقت آسمانی در کسی به وجود آمد دیگر نمی‌تواند دنیا را دوست داشته باشد، گرمای جذبه‌های دنیایی در او سرد می‌شود، نه دیگر به امور دنیایی گوش می‌دهد و نه به آن‌ها نظر می‌اندازد. تجلی شوقِ به حق آن است که نمی‌تواند دنیا را بخواهد، دیگر دنبال کسی که از دنیا سخن می‌گوید راه نمی‌افتد. چشمش دیگر به دنیای زودگذر نیست و راز توصیه‌ی قرآن را می‌فهمد که می‌فرماید: «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِه أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فیه»(6) چشمان خود را به بهره‌هایی که به مردان و زنان کافر دادیم - که آن بهره‌ها شکوفه‌های زودگذر زندگی دنیا است- خیره مکن. با رعایت دستوری که در این آیه هست نور خداوند به قلب انسان می‌رسد و دیگر نمی‌تواند دنیا را با نگاه خریداری نگاه کند. نشانه‌ی تجلی عدمِ میل به دنیا و توجه به حق، علاقمندی به جوع و گرسنگی است، تا انسان را از دنیادوستی آزاد کند و امکان پروازِ روح را به سوی عالم ملکوت فراهم سازد. 

جوع یا گرسنگی شروع لازمی است، هیچ‌کس به جایی نرسید مگر این‌که خورش ‌او جوع باشد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ی160 نهج‌البلاغه در وصف پیامبران می‌فرمایند: «به موسی(ع) بنگر، از سبزیِ زمین می‌خورد، چندان که به خاطر لاغری، رنگ آن سبزی از پوست تُنک شکم او نمایان بود و به عیسی بنگر که سنگ را بالین و جامه‌ی درشت بر تن می‌کرد و خورش او گرسنگی بود، مرکب او دو پایش و خدمتگزار وی دست‌هایش بود. پس به پیامبر خود اقتدا کن که از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا ننگریست چندان که گوشه‌ی چشمی بدان افکند، شکم او از همه خالی‌تر ... در زندگی رسول خدا(ص) برای تو نشانه‌هایی است که تو را به زشتی‌ها و عیب‌های دنیا راهنمایی می‌کند، چه او با نزدیکان خود گرسنه به سر می‌بردند ... از دنیا برون رفت و از نعمت‌های آن سیر نخورد و به سلامتی به آخرت وارد شد و گناهی با خود نبرد، سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترک گفت».

 
 
 
 
 
 
 
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرموده‌اند: «جاهَدوا أنْفُسَكم بِالْجُوع و العطش، فإنّ الأجرَ فی ذلك كَأجْرِ الْمجاهد فی سبیل اللّه و إنّه لیس مِن عمل أحبّ إلى اللّهِ مِن جوع و عطش».(10) با تشنگى و گرسنگى با نَفْس‌هایتان مبارزه كنید، همانا پاداش این كار همانند پاداش مبارزه در راه خداست و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا نیست. 

و نیز حضرت فرموده‌اند: «أَفْضَلُكُمْ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَطْوَلُكُمْ جُوعاً وَ تَفَكُّراً وَ أَبْغَضُكُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى كُلُّ نَئُومٍ وَ أَكُولٍ وَ شَرُوب »(11) برترین شما روز قیامت در نزد خدا كسى است كه گرسنگى بیشترى كشیده و تفكر بیشترى نموده باشد و منفورترین شما نسبت به خداوند هر پرخواب و پرخورد و خوراک است.

حضرت به اُسامه فرموده‌اند: «إن استطعت أن یأتیك ملك الموت و بطنك جائع، و كبدك ظمآن فافعل، فإنّك تدرك بذلك أشرف المنازل، و تحلّ مع النبیّین، و تفرح بقدوم روحك الملائكة، و یصلّى علیك الجبّار».(12)

اگر می‌توانی در حال گرسنگى و تشنگى ملك الموت را ملاقات كنی پس این کار را بکن چرا که به بالاترین مقام‌ها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائكه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد. و نیز می‌فرمایند: 

«أَجِیعُوا أَكْبَادَكُمْ، وأعروا أجسادكم لعلّ قلوبكم ترى اللّه عزّ و جلّ »(13) گرسنگى بكشید و بر بدن‌هایتان سخت بگیرید شاید دل‌هایتان خداوند متعال را ببیند.




 
زیبایی زندگی

با دقت در سیره‌ی بزرگانِ دین می‌توان نتیجه گرفت: اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمی‌تواند حرکت به سوی مسیری را که راه به سوی مقصد متعالی جان او دارد شروع کند.

آن‌هایی که به جایی رسیده‌اند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بوده‌اند، غذا نمی‌خورند که سیر شوند، غذا می‌خورند که برای ادامه‌ی بندگی، قوّت بگیرند. امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن می‌دانند که به جهت روزه‌داری شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده است. 

«قَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام » 

از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: نشانه‌ی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهره‌ها از بی‌خوابى، ترى چشم‌ها از گریه، خشكى لب‌ها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خم‌شدن پشت‌ها از نماز.(7) 

در روایتی قدسی خداوند خطاب به رسول خود می‌فرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(8) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام. 

گرسنگی فقط در آن حدی که انسان را از پای در آورد برای انسان تقدیر نشده و تحت عنوان «اَکْلِ مَا لَابُدّ مِنه» از آن نام برده‌اند یعنی آن مقداری که از آن چاره‌ای نیست که انسان بخورد، زیرا جوع در جای خود جهت امور دنیایی و آخرتیِ ما چیز مطلوبی است. 

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «قِلَّةُ الْغِذَاءِ أَكْرَمُ لِلنَّفْسِ وَ أَدْوَمُ لِلصِّحَّة» كمى غذا گرامى تر است از براى نفس، و پاینده‌تر است براى صحت. «مَنْ قَلَّ أَكْلُهُ صَفَى فِكْرُه » هركس خوراکش كم باشد فكر او صاف گردد. «نِعْمَ الْإِدَامُ الْجُوعُ» چه خوب خورشی است گرسنگى . «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى أَشَرِ النَّفْسِ وَ كَسْرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّعُ» چه خوب یاوری است گرسنگی در سختگیری بر نفس و شكستن عادت آن».(9)

 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 3 / 1395



()رمضان دریچه رؤیت() 

(سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان)



 

مقدمه

بسمه تعالی
1- کتاب «رمضان دریچه رؤیت» با رویكرد سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان، حاصل سلسله‌ی مباحث استاد طاهرزاده جهت آمادگی روح انسان در راستای اُنس قلب با انوار الهی است. این کتاب در صدد است ما را متذکر راه‌هایی نماید که می‌توانیم از حاکمیت نفس امّاره رها شویم.

ابتدا به نحوه‌ی وجود انسان در عالم می‌پردازد که آیا انسان در ذات خود چنین استعدادی را دارد که بتواند با حقایق عالَم اَعلا ارتباط پیدا کند، اگر می‌تواند چگونه باید عمل کند تا آن ارتباط برقرار شود؟ روشن می‌کند با توجه به جایگاه و وسعت نفس ناطقه‌ی انسان، انسان موجودی است بالاتر از بدن مادی و مقصد تمام دستورات دین و تکلیف‌های الهی بر این اساس است که انسان در صحنه‌ی عمل از خودِ برتر و جنبه‌ی معنوی و روحانی خود غافل نشود وگرنه قالب زندگی می‌ماند و قلب آن می‌رود و بر این مبنا جایگاه «جوع» و «صوم» را مشخص می‌نماید. هنر این نوشتار آن است که ابتدا بین «جوع» و «صوم» و «ماه رمضان» تفکیک قائل شده تا خواننده بتواند از هرکدام بهره‌ی لازم را نصیب خود بنماید. 

2- کتاب متذکر این نکته است که حقایق، پدیده‌های نوری عالم هستند که به جهت نحوه‌ی وجودیِ برتری که دارند همواره در تجلی‌اند و لذا اگر انسان بتواند حجاب‌های بین خود و آن‌ها را کنار بزند جان او تحت تأثیر تجلیات نور آن حقایق قرار می‌گیرد و از کمالات مخصوصی که هر حقیقتی با خود دارد بهره‌مند می‌شود. سپس به این نکته می‌پردازد که روزه‌داری از موضوعاتی است که اگر در زندگی انسان‌ها جای خود را باز کند موجب می‌شود تا آنچه عقل فهمید، دل احساس کند.

3- سخنران محترم بر این نکته تأکید دارد که اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمی‌تواند حرکت به سوی مسیری را شروع کند که به مقصد متعالی جان او راه دارد و نشان می‌دهد آن‌هایی که به جایی رسیده‌اند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بوده‌اند، آن‌ها غذا نمی‌خوردند که سیر شوند، غذا می‌خوردند که برای ادامه‌ی بندگی، قوّت بگیرند. می‌گوید: امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن می‌دانند که به جهت روزه‌داری شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده است.(1) و خداوند نیز به رسول خود(ص) می‌فرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(2) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام.

4- از جمله نکات مهمی که کتاب با خواننده‌ی خود در میان می‌گذارد این نکته است که وقتی در زندگیِ انسان رجوعِ به «جوع» شروع شد و برکات آن معلوم گشت، انسان به دنبال زیباترین و کامل‌ترین شکلِ جوع خواهد بود و لذا از خود می‌پرسد مرز جواب به میل‌هایش کجاست و چگونه باید بر میل‌ها حاکم شود و در این مسیر متوجه «صوم» می‌شود که شکل مدیریت‌شده‌ی جوع در ذیل شریعت الهی است و وقتی خواست در پرتو صوم به بالاترین منازل معنویت برسد به «ماه رمضان» دل می‌بندند که حضرت‌سجاد(ع) مشخصه‌ی آن ماه را داشتن محرّمات فراوان می‌دانند و می‌فرمایند: «جَعَل لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ و الْفَضائِلِ الْمَشْهُورَةِ» خداوند برای آن ماه محرّمات فراوان و فضایل مورد توجهی قرار داد و بر این مبنا مشتاقانِ صعود به عالم اعلا احترام خاصی برای ماه رمضان قائل‌اند.

5- معلوم است که وقتی امیال نفس امّاره به میان آمد، ما از ارتباط با عالم بیکرانه‌ی معنویت محروم می‌شویم. حال اگر بفهمیم چگونه نفس امّاره، منبعِ بزرگی از شعف و مهربانی و رحمت، یعنی ارتباط با خدا را از ما می‌‌گیرد، متوجه می‌شویم با جدّیت تمام باید مسئله‌مان را با نفس امّاره حل کنیم. زیرا «نزد اهل دل آشکار است که نیل به جایگاه بلند معنویت ممکن نیست مگر با ریاضت‌های روحی و عقلی و با اندیشه‌های مقدس قلبی، پس از آن‌که جان آدمی از پلیدی‌های عالم طبیعت، پاک و پاکیزه شود» و روزه مرحله‌ی پاک‌کردن پلیدی‌های طبیعت را از جان آدمی به عهده دارد. و با این نگاه شما در این کتاب إن‌شاءالله مقصد روزه‌داری را خواهید شناخت و مقصد ما نیز در ارائه‌ی این کتاب به خوانندگان جز این نیست به امید آن‌که بذری باشد در زمین مستعد جان روزه داران.

گروه فرهنگی المیزان





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 20 / 3 / 1395

تدبرّ در قرآن

شکایت از مهجوریّت قرآن‏

وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِ‏ّ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُواْ هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً

پیامبر (در روز قیامت از روى شکایت) مى‏گوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند. (فرقان، ۳۰)

«هِجر»، جدایى با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل مى‏شود. پس رابطه میان انسان و کتاب آسمانى، باید دائمى و در تمام زمینه‏ها باشد، زیرا کلمه‏ى «هجر» در جایى به کار مى‏رود که میان انسان و آن چیز رابطه باشد. بنابراین، باید تلاشى همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریّت در آوریم و آن را در همه‏ى ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم.

 نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتّى کسى که قرآن را فرا گیرد؛ ولى آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهّدى نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است.

این آیه، از گلایه‏ى پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله سخن مى‏گوید و آن حضرت چون «رحمه للعالمین» است نفرین نمى‏کند. آری در قیامت یکى از شاکیان، پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله است. بنابراین مهجوریّت قرآن و گلایه‏ى پیامبر و مسئولیّت ما قطعى است و تلاوت ظاهرى کافى نیست، بلکه مهجوریّت‏زدایى لازم است.

امام رضا۷ فرمود: دلیل آن که در نماز، قرآن مى‏خوانیم آن است که قرآن از مهجوریّت خارج شود.

در روایات آمده است: هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید و هرگاه فتنه‏ها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه برید.

در اینجا اقرار بعضى بزرگان درباره‏ى مهجوریّت قرآن را نقل می¬کنم:

 الف) ملاصدرا۱ در مقدّمه تفسیر سوره واقعه مى‏گوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم؛ ولى همین که کمى بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل‏محمّدعلیهم السلام بروم. یقین کردم که کارم بى‏اساس بوده است؛ زیرا در طول عمرم به جاى نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانه‏ى وحى را کوبیدم، درها باز شد و پرده‏ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من مى‏گویند: «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین».

 ب) فیض کاشانى‏۱ مى‏گوید: کتاب‏ها و رساله‏ها نوشتم، تحقیقاتى کردم، ولى در هیچ یک از علوم دوایى براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد.

 ج) امام خمینى۱ در گفتارى از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف مى‏خورد و به حوزه‏ها و دانشگاه‏ها سفارش مى‏کند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشته‏ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر برایّام جوانى تأسّف بخورند.

ضرورت تدبّر در قرآن‏

کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُواْ آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ

(این) کتاب مبارکى است که به سوى تو فرو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند. (ص، ۲۹)

سیماى قرآن در این آیه ترسیم شده است:

الف) متن آن نوشته شده است. «کتاب»

ب) از سرچشمه‏ى وحى و علم بى نهایت الهى است. «انزلناه»

ج) گیرنده‏ى آن شخص معصوم است. «الیک»

د) محتوایش پر برکت است. «مبارک»

ه) هدف از نزول، تدبّر در آن است. «لیدّبروا»

و) علم و آگاهى به نکات و معارف آن، مقدّمه‏ى حرکت معنوى و قرب به خداوند است. «لیتذکر»

ز) کسانى این توفیق را خواهند داشت که خردمند باشند.

لذا تدبّر در قرآن از اهمیت بالایى برخوردار است، زیرا: کسى که در آیات قرآن تدبّر نکند سزاوار تحقیر الهى است. «أفلا یتدبّرون القرآن ام على قلوب اقفالها» چنانکه از منظر قرآن عالم ربانى کسى است که سروکارش با تحصیل و تدریس قرآن باشد. «… کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون»

حضرت على‏علیه السلام درباره بى‏کرانگى مفاهیم قرآن فرموده است: «بَحراً لایُدرک قَعره» قرآن، دریایى است که تهِ آن درک نمى‏شود.

معمولاً در نوع سخنان و نوشته‏هاى افراد بشر در درازمدّت تغییر، تکامل و تضاد پیش مى‏آید. امّا این که قرآن در طول ۲۳ سال نزول، در شرایط گوناگون جنگ و صلح، غربت و شهرت، قوّت و ضعف و در فراز و نشیب‏هاى زمان آن هم از زبان شخصى درس نخوانده، بدون هیچگونه اختلاف و تناقض بیان شده، دلیل آن است که کلام خداوند است، نه آموخته‏اى از بشر. لذا قرآن هشدار می¬دهد:

 أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدَواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً (نساء، ۸۲)

 چرا در معانى قرآن تدّبر نمى‏کنند؟ در حالى که اگر این قرآن، از طرف غیر خدا بود قطعاً اختلاف‏هاى بسیارى در آن مى‏یافتند.

فرمان تدبّر در قرآن براى همه و در هر عصر ونسلى، رمز آن است که هر اندیشمندى هر زمان، به نکته‏اى خواهد رسید.

با کمى دقت در آیه، مى‏توان نکات زیبایى را استفاده کرد، از جمله:

 ۱٫ اندیشه نکردن در قرآن، مورد توبیخ و سرزنش خداوند است.

۲٫ تدبّر در قرآن داروى شفابخش نفاق است.

۳٫ راه گرایش به اسلام و قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید.

۴٫ قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان به درک معارف آن مى‏رسد.

۵٫ پندار وجود تضاد و اختلاف در قرآن، نتیجه‏ى نگرش سطحى و عدم تدبّر و دقّت است.

۶٫ یکدستى و عدم اختلاف در آیات نشان آن است که سرچشمه‏ى آن، وجودى تغییر ناپذیر است. زیرا هرچه از طرف خداست حقّ و ثابت و دور از تضاد و پراکندگى و تناقض است.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: تدبرّ در قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 20 / 3 / 1395

[عکس: ramazan_6.jpg]

آثار و برکات روزه‏

روزه/آثار و برکات روزه‏

یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ‏ (بقره، ۱۸۳)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگار شوید.

تقوى، به معناى خویشتن دارى از گناه است. بیشتر گناهان، از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه مى‏گیرند. و روزه، جلوى تندى‏هاى این دو غریزه را مى‏گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست.

تقوى و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهم‏ترین اثر روزه است.

روزه، یگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم مى‏بینند، امّا روزه دیدنى نیست. روزه، اراده انسان را تقویت مى‏کند. کسى که یک ماه نان وآب وهمسر خود را کنار گذاشت، مى‏تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند. روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسى که یک ماه مزه‏ى گرسنگى را چشید، درد آشنا مى‏شود ورنج گرسنگان را احساس ودرک مى‏کند.

رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: روزه، نصف صبر است.

روزه‏ى مردمان عادّى، همان خوددارى از نان و آب و همسر است، امّا در روزه خواص علاوه بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است، و روزه‏ى خاصّ‏الخاص علاوه بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالى بودن دل از غیر خداست.  روزه، انسان را شبیه فرشتگان مى‏کند، فرشتگانى که از خوردن و آشامیدن و شهوت دورند.

 رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: هرکس ماه رمضان را براى خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده مى‏شود. چنانکه در حدیث قدسى نیز آمده است که خداوند مى‏فرماید: «الصوم لى و اَنَا اَجزى به» روزه براى من است و من آن را پاداش مى‏دهم.

 اهمیّت روزه به قدرى است که در روایات پاداش بسیارى از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‏اند. هرچند که روزه بر امّت‏هاى پیشین نیز واجب بوده، ولى روزه‏ى ماه رمضان، مخصوص انبیا بوده است و در امّت اسلامى، روزه رمضان بر همه واجب شده است‏.

از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است که فرمود: براى هر چیز زکاتى است و زکات بدنها، روزه است.

آداب و شرایط روزه¬داری

أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَّرِیْضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره، ۱۸۴)

 چند روزى معدود (روزه اجب شده است)، ولى هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهاى دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانى که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران و پیرمردان و پیره¬زنان)، لازم است کفّاره‏اى بدهند، مسکینى را اطعام کنند. و هر کس به میل خود بیشتر نیکى کند (وبیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، براى او بهتر است، ولى اگر (آثار روزه را) بدانید، (مى‏فهمید که) روزه گرفتن، برایتان بهتر است. (و هرگز به روزه‏خوارى معذوران، غبطه نمى‏خوردید.)

اسلام براى هر فرد در هر شرایطى، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. اگر انسان در شرایطى نمى‏تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگرى قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود.

تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است. اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حکم به افطار کرد، باید روزه را شکست. در تفسیر مجمع‏البیان آمده است: گروهى از اصحاب پیامبر حتّى در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند که روزه خود را بشکنند. رسول اکرم صلى الله علیه وآله آنان را گناهکار خواندند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسى در سفر روزه بگیرد، من بر جنازه‏ى او نماز نمى‏گزارم.

 به هر حال اگر مسافر یا مریضى روزه گرفت، روزه‏اش باطل و باید قضاى آن را به جا آورد.   امام صادق‏۷ فرمودند: حتّى اگر مادرى نسبت به شیر کودک یا جنین نگرانى داشت، باید روزه خود را افطار نماید و این نشانه‏ى رأفت خداوند است.

افطاری

رسول خدا۹فرمود: هرکس با درآمد حلال، روزه¬داری را به غذا یا آبی افطاری دهد، فرشتگان هر ساعتی و جبرئیل در شب قدر بر او درود می¬فرستند.

افطاری یک عبادت است، به شرط آنکه خالصانه و به قصد قربت باشد. «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ»

افطاری اطعام مؤمنان است که به فرموده امام صادق۷ همچون نمازشب، مایه نجات و سعادت آفرین است. «الْمُنْجِیَاتُ إِطْعَامُ الطَّعَامِ»

افطاری، به نوعی اکرام و ادخال سرور مؤمنان است.

افطاری، سبب تالیف قلوب، صله رحم عامل کینه¬زدائی و نفاق است.

افطاری، سبب آمرزش خود وخانواده و احسان و نیکی به والدین است.

افطاری، وسیله دعوت و ارشاد و هدایت است.

نباید هدف از دعوت و افطاری مباهات و فخرفروشی باشد.

نباید تنها اغنیا و صاحبان و جاه و مقام را دعوت کند.

نباید سفره معصیت و گناه و تحقیر و غیبت و براندازی باشد.

نباید بی¬احترامی و بی¬ادبی و برخورد تحقیرآمیز با مهمانان باشد.

نباید با تکلف و تجمّل و چشم و هم¬چشمی و حسادت باشد.

نباید همراه زورگویی و اذیت همسر و خانواده و دیگران باشد.

در روایتی آمده است که پاداش کسی که روزه¬داری را افطاری می¬دهد، همچون پاداش روزه¬دار است.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 20 / 3 / 1395

[عکس: ramazan_5.jpg]

ماه مهمانی خدا‏

شَهْرُ رَمَضَانَ اَلَّذِى أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرآنُ هُدىً لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى‏ وَالْفُرْقانِ فَمَن شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیْضاً أَوْ عَلَى‏ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِن أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللهَ عَلَى‏ مَا هَدَاکُم وَ لَعَلَّکُم تَشْکُرُونَ (بقره، ۱۸۵)

 ماه رمضان، ماهى است که قرآن در آن نازل شده است. (و قرآن کتابى است که) هدایتگر مردم همراه با دلائل روشنِ هدایت ووسیله تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آنکس که بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد (این قضاى روزه) براى آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگى یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.

«رمضان» از ماده «رَمض» به معناى سوزاندن است؛ البتّه سوزاندنى که دود و خاکستر به همراه نداشته باشد. علت نامگذارى این ماه از آن روست که در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده و نابود مى‏شود.

ماه رمضان، ماه نزول قرآن و تنها ماهى است که نامش در قرآن آمده و شب قدر نیز در این ماه است. پیامبراکرم۹فرمودند: «تمام کتاب‏هاى آسمانى، در ماه رمضان نازل شده‏اند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است».  آن حضرت در جمعه آخر ماه شعبان، خطبه مفصّلى در عظمت ماه رمضان ایراد کرده‏اند که در بعضى از تفاسیر و کتب روایى آمده است. همچنین در صحیفه سجّادیه، امام سجّادعلیه السلام با دعایى به استقبال ماه رمضان رفته و در وداع آن ماه، مناجات جان سوزى دارند.

در رمضان، مؤمنان با «یا ایّها الّذین آمنوا کتب علیکم الصّیام» به مهمانى خداوند دعوت شده‏اند، و این مهمانى ویژگى‏هایى دارد:

۱٫ میزبان، خداوند و مهمانان را شخصاً دعوت کرده است.

۲٫ وسیله‏ پذیرایى، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دورى از دوزخ است.

۳٫ زمان پذیرایى، ماه رمضان است که به گفته‏ى روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.

۴٫ چگونگى پذیرایى شب قدر به گونه‏اى است که نیاز یک سال مهمانان تأمین مى‏شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن مى‏گردد.

۵٫ غذاى این ماه، غذاى روح است که براى رشد معنوى لازم است، نه غذاى جسم. لطف غذاى این مهمانى، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان، همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‏هاى دیگر است.

این مهمانى، هیچ‏گونه همخوانى وشباهتى با مهمانى‏هاى دنیوى ندارد؛ خداوندِ عالِم و غنى و خالق و باقى و عزیز و جلیل، میزبان انسان‏هاى جاهل و فقیر و فانى و مخلوق و ذلیل و محتاج مى‏شود.

در وسائل الشیعه  براى اخلاق روزه‏دار در ضمن روایت مفصّلى مى‏خوانیم: «روزه‏دار باید از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت، مخالفت با حقّ، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم آزارى، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‏چینى و حرام‏خوارى، دورى کند و نسبت به نماز، صبر و صداقت داشته و به یاد قیامت توجّه خاصّ داشته باشد».

شرط حضور در این مهمانى، فقط تحمّل گرسنگى نیست. در حدیث مى‏خوانیم: «کسى که از اطاعت رهبران آسمانى سرباز زند و یا در مسائل شخصى و خانوادگى با همسرش بدرفتار و نامهربان باشد ویا از تأمین خواسته‏هاى مشروع او خوددارى کند و یا پدر ومادرش از او ناراضى باشند، روزه او قبول نیست وشرایط این ضیافت را به جاى نیاورده است».

ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‏ها نیز مى‏تواند به مقدارى باشد که قرآن در آنها نفوذ کرده باشد.

خطبه شعبانیه

 از حضرت على۷ نقل شده که رسول خدا۹ روز جمعه آخر ماه شعبان خطبه‏اى خواند و پس از حمد و ثنای خداوند فرمود:

ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است، ماهى که بهترین ماه، روزهایش بهترین روزها و شب¬هایش بهترین شب¬ها و ساعاتش بهترین ساعات است. ماهى که  در آن به مهمانى خدا دعوت شده¬اید.  نفس¬هاى شما، ثواب تسبیح و خواب شما، عبادت است، اعمالتان در آن پذیرفته و دعایتان مستجاب است. خدا را خالصانه بخوانید که شما را براى روزه و خواندن قرآن موفق بدارد. بدبخت کسی است از آمرزش و مغفرت خدا در این ماه‏ محروم گردد.

با گرسنگى و تشنگى، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را یاد کنید و بر فقرا و مساکین صدقه دهید و به بزرگان خود احترام گذارید و به خردسالان ترحم کنید و صله رحم کنید و زبان خود نگهدارید و از محرمات، چشم بپوشید و گوش ببندید. بر یتیمان مهر ورزید تا بر یتیمان شما مهر ورزند و از گناهانتان توبه کنید و در وقت نماز دست به دعا بردارید که بهترین ساعتی است که خداوند در آن نظر لطف به بندگان خود دارد و به دعا و مناجات آنها پاسخ دهد و فریاد آنها را لبیک گوید و درخواست و دعاى آنها را مستجاب کند.

ای مردم! شما در بند کردارتان هستید، با استغفار خود را رها سازید، بار سنگین گناهانتان را با سجده¬های طولانی سبک کنید و بدانید که خداوند متعال به عزت خود قسم خورده که نمازگزاران و ساجدان را عذاب نکند.

ای مردم! هر که در این ماه یک روزه¬دار را افطاری دهد، نزد خدا ثواب آزاد کردن بنده‏اى دارد و گناهان گذشته‏اش آمرزیده گردد. سؤال شد: یا رسول اللَّه همه  بر آن توانائى نداریم، فرمود: از خدا بپرهیزید گرچه با نصف خرما و به مقداری آب باشد.

هر که در این ماه خوش‏خلقى کند، جواز عبور صراط او باشد در روزى که همه قدم¬ها بلغزد. هر که بر زیردستان آسان و سبک گیرد، خداوند حسابش را آسان گیرد و هر که از شرارت دست بردارد، خداوند خشم خود را از او باز دارد و هر که در آن یتیمى را گرامى دارد، خدا او را گرامى دارد و هر که صله رحم کند، با او به رحمت خود صله نماید و هر که قطع‏ رحم کند، رحمتش را از او ببرد. هر که نماز مستحبى بخواند، خدا برات آزادى از آتش به او دهد و هر که واجبى ادا کند، ثواب هفتاد واجب در ماههاى دیگر را دارد و هر که بر من بسیار صلوات بفرستد، خدا روزى که میزان¬ها سبک است، میزانش را سنگین کند. هر که یک آیه از قرآن بخواند، ثواب ختم قرآن در ماههاى دیگر را دارد.

ای مردم! در این ماه درهاى بهشت گشوده است، از خدا بخواهید که به روی شما نبندد و درهاى دوزخ بسته شده، از او بخواهید که به روى شما نگشاید. شیاطین دربند و زنجیرند، از خدا بخواهید که دیگر آنها را بر شما مسلط نکند.

امیر المؤمنین فرمود: من برخاستم و عرض کردم: یا رسول اللَّه کدام عمل در این ماه بهتر است؟ فرمود: اى أبو الحسن بهترین عمل تقوا و ورع از محرمات الهی است. سپس آن حضرت به گریه افتاد، عرض کردم یا رسول اللَّه چرا گریه می¬کنید؟ فرمود: ای علی! تو را می¬نگرم که در این ماه در حال نماز، شقى‏ترین افراد ضربتى بر فرقت زند و محاسنت را به خون سرت رنگین کند. امیر المؤمنین فرمود: آیا در آن صورت دین من سالم است؟ «أَ فِى سَلامَهٍ مِنْ دِینِى» فرمود: آری. اى على هر که تو را بکشد مرا کشته و هر که تو را به خشم آرد، مرا به خشم آورده و هر که تو را دشنام دهد، مرا دشنام داده است. زیرا تو جان منى، روحت از روح من و وجودت از وجود من است.

البته باید مراقب باشیم تا با نحوه دعا و عبادت و سر و صدا و بدخلقی با اطرافیان و خانواده و یا اسراف و تبذیر و بی¬عدالتی در میهمانی و افطاری¬ها، خدای نکرده نه تنها ثوابی را درک نکرده باشیم، بلکه بارگناه خود را سنگین¬تر سازیم.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: ماه مهمانی خدا‏
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 19 / 3 / 1395

ماه رمضان و بی کرانی رحمت خداوند

 

 

 

دعا

 

ماه رمضان، ماهی است عظیم که خداوند در آن حسنات را می‌افزاید و گناهان را محو می‌کند و درجات را بالا می‌برد. هر کس در این ماه صدقه دهد خداوند او را می‌آمرزد و هر کس در حد توانش نیکی نماید خداوند او را می‌بخشد.

 

گویند ماه رحمت فرارسیده است. گویند درب‌های مغفرت الهی بر بندگان باز شده است. گویند اولیای الهی مسرور دیدار یارند. گویند خداوند سفره ضیافتی به وسعت عالم پهن کرده است و تمام مردم اعم از فقیر و غنی، جوان و پیر، عرب و عجم بی هیچ تفاوتی دعوت گشته‌اند. گویند چشمان خداوند به راه است تا بندگانش را ببیند و با برکات مادی و معنوی سیرابشان کند
.

به راستی وسعت رحمت و برکت خداوند در این ماه تا چه اندازه می‌باشد؟! چرا بندگان مخلص خداوند همواره چشم به راه این ماه هستند و از خدا می‌خواهند توفیق صائم واقعی بودن را نصیبشان گرداند؟!

روزه، رکن اسلام

هر دین و آیینی بر ارکانی استوار است و اسلام نیز در این میان مستثنا نمی‌باشد. در روایات اسلامی چنین آمده است:

جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ وَلَایَةِ أَمِیرِ الْمُۆْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ‏.[1]

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: اسلام بر پنج رکن بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایة امیر المۆمنین و ائمه از نسل ایشان (علیهم السلام).

آری! خدا روزه را رکنی برای اسلام قرار داده است و مسلمانان را دستور به انجام این فریضه در ماه رمضان داده است و وعده رحمت و برکت به آنان داده است تا تشویقی باشد برای توجه بیش‌تر بدان. حال باید دید وسعت رحمت خدا در این ماه تا چه حد است.

 

رحمت بی‌کران خدا

رمضان که فرا می‌رسد، فضای شهر را عطر حضور خدا فرا می‌گیرد. هر کس در حد و اندازه خویش، در تلاش است تا شاید اندکی به خدا نزدیک شود. مردم حضور خدا را بیش از گذشته در کنار خویش احساس می‌کنند. گناه کردن‌ها کم می‌شود. جرائم کاهش می‌یابد. دزدی کم می‌شود. طنین ربنا به جای آهنگ‌های مبتذل در شهر می‌پیچد و این نمونه‌ای بسیار ساده از رحمت و لطف خداوند در حق بندگانش می‌باشد.

امام صادق (علیه السلام) از طریق پدرانشان (علیهم السلام) نقل می‌کنند که امام علی (علیه السلام) فرمودند: بر شما باد در ماه رمضان به کثرت استغفار و زیادی دعا. پس دعا بلایا را از شما دور خواهد کرد و استغفار گناهان شما را محو می‌سازد

در این ماه خداوند بندگانش را فراخوانده و به آنان می‌گوید به آغوش من بازگردید و آرامش حقیقی را با عمق جانتان احساس نمایید. در روایتی آمده است:

أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله):‏ إِنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرٌ عَظِیمٌ یُضَاعِفُ اللَّهُ فِیهِ الْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ وَ یَرْفَعُ فِیهِ الدَّرَجَاتِ مَنْ تَصَدَّقَ فِی هَذَا الشَّهْرِ بِصَدَقَةٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَحْسَنَ فِیهِ إِلَى مَا مَلَكَتْ یَمِینُهُ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) إِنَّ شَهْرَكُمْ هَذَا لَیْسَ كَالشُّهُورِ إِذَا أَقْبَلَ إِلَیْكُمْ أَقْبَلَ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ إِذَا أَدْبَرَ عَنْكُمْ أَدْبَرَ بِغُفْرَانِ الذُّنُوبِ هَذَا شَهْرٌ الْحَسَنَاتُ فِیهِ مُضَاعَفَةٌ وَ أَعْمَالُ الْخَیْرِ فِیهِ مَقْبُولَةٌ وَ مَنْ صَلَّى مِنْكُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَكْعَتَیْنِ یَتَطَوَّعُ بِهِمَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ.[2]

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 19 / 3 / 1395

قابل توجه خانم ها و آقایان مدرن و روزه دار

حیا

 

 

انسان مدرن در تعاریف امروزی بیشتر از هر چیز به شکم خود اهمیت می دهد و با فرا رسیدن ماه رمضان، به دنبال هزار منطق و دلیل خواهد بود تا بلکه بتواند از روزه گرفتن فرار کند....

 

یکی از مشکلات بزرگی که انسان قرن بیست و یک را به شدت تهدید می کند، تعریفی است که این انسان از مدرنیسم دارد، تعریفی که ابعاد مهمی از سبک زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است، از نوع پوشش گرفته تا سیاست و اقتصاد و فرهنگ همه و همه تعاریف جدیدی پیدا کرده اند.

در تعریف مدرنیته این گونه آمده است: مدرنیته عبارت است از جریان حاکم بر تمدن جدید غرب در زمینه‌های فکری، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و .. که جدا از آموزه‌های دینی و با محور قرار دادن انسان و تکیه بر آزادی همه جانبه او نیز اعتماد به عقل بشری و اصالت دادن به فرد در صدد تحلیل همه امور اعم از طبیعت، ماوراء طبیعت، ارزش‌ها و ... برآمده است و با اندیشه نوکردن و تغییر همه جانبه حیات انسان هر آنچه در مقابل آن واقع می‌شود؛ مانند دین، آداب و رسوم و سایر سنت‌ها، را نفی می‌کند.(دین در نگاهی نوین:ص 181)

در بعد فرهنگ به انسانی مدرن می گویند که در قید و بند رعایت احکام و مسائل شرعی و اخلاقی نباشد و به اصطلاح روشنفکر باشد، هر چه مخالف خود را بیشتر با مسائل دینی و مذهبی نشان دهی روشنفکر تر و مدرن تر خواهی بود.

انسان مدرن در تعاریف امروزی بیشتر از هرچیز به شکم خود اهمیت می دهد و با فرا رسیدن ماه رمضان، به دنبال هزار منطق و دلیل خواهد بود تا بلکه بتواند از روزه گرفتن فرار کند.

در بعد حجاب و عفاف به زنی مدرن می گویند که به راحتی با مردان نامحرم ارتباط بر قرار می کند و مشکلی با بی حجابی نداشته و اصلا به این مساله فکر نمی کند، به زنی زن مدرن می گویند که همپای مردان در بیرون از منزل کار کند و فریاد تساوی حقوق زن و مرد را بزند. زن مدرن زنی است که شرم و حیا را کاملا فراموش کرده باشد.

اما از دیدگاه قرآن مجید و روایات اسلامی، انسان و زندگی مدرن تعریف کاملا متفاوتی دارد که به بخشی از مهمترین ویژگی ها اشاره می کنیم:

اولین ویژگی انسان مدرن و به خصوص زن مدرن در قرن بیست و یکم داشتن یک ویژگی طلایی به نام حیا می باشد، خصوصیت منحصر به فردی که می تواند شخصیت بانوی مسلمان را به اوج برساند و در مقابل فقدان آن می تواند سبب نابودی و هلاکت زن در جامعه شود:

انسان مدرن انسانی است که همیشه بر لبان او خنده باشد و این خنده چنانچه امام صادق علیه السلام فرموده اند، خود حسنه است. هرکه به چهره برادر خود لبخند بزند آن لبخند برای او حسنه ای می باشد

1)زیبایی و نیکی واقعی را به او عطا می کند چنانچه امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید: (الحیاء سبب الی کل جمیل: شرم و حیا وسیله رسیدن به هر زیبایی و نیکی است)(تحف العقول : ص 80)

2)خرد و عقل را به او می بخشد، چنانچه حضرت علی علیه السلام می فرماید: خردمندترین مردم با شرم ترین آنهاست.(غرر الحکم:2900)

3)پاکدامنی و عفت را به او هدیه می کند چنانچه امیر مومنان می فرماید: علت پاکدامنی حیاست(غرر الحکم:5527)

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 19 / 3 / 1395


روزه را به بهانه گرما ترک نکنیم !!

 

چند سالی است که ماه مبارک رمضان با فصل گرم تابستان مقارن شده و همین امر موجب گشته است روزه و روزه داری در این ایام به  دلایلی چند، از جمله طولانی بودن روزها و گرم بودن هوا و تشنگی و عطش ناشی از این گرما سخت و طاقت فرسا گردد. اما آیا این بهانه مناسبی برای ترک روزه است؟

 

آیات خدا در باب وجوب روزه

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیْکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ » (سوره بقره 183) «یعنی ای کسانی که ایمان دارید روزه گرفتن بر شما واجب گشت همچنان که بر پیشینیان از شما (از ملتهای گذشته) واجب شده بود شاید با روزه گرفتن پاک و پرهیرکار شوید

«أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مَرِیضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (سوره بقره آیه 184) «و این روزهایى چند است پس هر کس از شما مریض و یا مسافر باشد باید ایامى دیگر بجاى آن بگیرید و اما کسانى که به هیچ وجه نمى‏توانند روزه بگیرند عوض روزه براى هر روز یک مسکین طعام دهند و اگر کسى عمل خیرى را داوطلبانه انجام دهد برایش بهتر است و اینکه روزه بگیرید برایتان خیر است اگر بناى عمل کردن دارید».

 

وجوب روزه و استثناءهای آن

خداوند در جمله:" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیْکمُ الصِّیامُ"، مساله وجوب روزه بر مسلمانان را خاطرنشان کرده و بلافاصله فرمود:" کما کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ" و فهماند که شما مسلمانان نباید از تشریع روزه وحشت کنید، و آن را گران بشمارید، چون این حکم منحصر به شما نبوده، بلکه حکمى است که در امتهاى سابق نیز تشریع شده بود. خداوند به صراحت در قرآن روزه را واجب کرده با این وجود بعد از آیه وجوب روزه مواردی را ذکر می کند که حکم روزه از گردن آنان ساقط شده و آن آیه از این قرار است: کسانى که از شما بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن براى آنها مشقت داشته باشد از این حکم معافند و باید روزهاى دیگرى را بجاى آن روزه بگیرند کسانى که با نهایت زحمت باید روزه بگیرند (مانند پیر مردان و پیر زنان و بیماران مزمن که بهبودى براى آنها نیست) لازم نیست مطلقا روزه بگیرند، بلکه باید بجاى آن کفاره بدهند، مسکینى را اطعام کند. در میان استثنائات روزه‌داری به موردی بر نمی خوریم که گرما و طول روز را دلیل مناسبی برای روزه نگرفتن شمرد از این رو می توان گفت حکم وجوب روزه مختص به زمان و مکان خاصی نیست بلکه شامل حال تمامی مومنین در هر سرزمین و هر فصل سال که ماه رمضان با آن مقارن شده است می باشد. در عین حال خداوند افرادی که مشاغل سختی بر عهده دارند را نیز استثناء نکرده و روزه را برای افراد تا زمانیکه خطری برای سلامتیشان نداشته واجب نموده است .

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 3 / 1395

 

روزه داری و ارتباطات نامشروع با نامحرم!!

ارتباط

«هر کس با زن نامحرمی شوخی کند، برای هر کلمه که با او در دنیا گفته است، خداوند او را هزار سال زندانی می‌کند.» دوباره صدای خطبه های جذاب رسول خدا شنیده می شود که همگان را به آمدن بهترین ماه خدا بشارت می دادند، سخنرانی با شکوهی که در دل و جان انسان ها نفوذ کرده است و هر ساله با نزدیک شدن ماه مهمانی خداوند جان تازه می گیرد. و چقدر با شکوه است وقتی دوباره با گوش جان صدای رسول خدا را می شنوی که می فرماید:

«اى مردم! همانا ماه خدا، همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روى آورده است؛ ماهى که نزد خدا برترینِ ماه هاست و روزهایش برترینِ روزها ،شب هایش برترینِ شب ها و ساعاتش برترینِ ساعات است .ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و از شایستگانِ کرامت الهى قرار داده شده اید» و چقدر شنیدنی و تأثیرگزار است سوالی که فقط شنیدن آن آدمی را به فکر فرو می برد که یا رسول الله بهترین اعمال در این ماه مهمانی خداوند چیست؟ سوالی که راه قرب الهی را برای عارفان و سالکان و رهپویان طریق معرفت و قرب الهی هزاران فرسنگ نزدیک تر کرد،سوالی که سوال کننده آن امیر مومنان بود و پاسخ دهنده آن رسول خدا صلی الله علیه و آله.که یا رسول الله بهترین اعمال در این ماه کدام است؟: «الورع عن محارم الله » و این پاسخی بود که امیر مومنان علی علیه السلام از زبان رسول خدا شنید.

هنوز دل های میلیون ها نفر به سخنرانی پیامبر خدا گرم و نورانی است که ندای الهی در آسمان طنین انداز می شود، ندایی که هر قلب پاکی می تواند آن را بشنوند، ندایی که هر انسان بیداری را به یک بزم بزرگ و بی نظیر دعوت می کند و مگر می شود که قلبی پاک باشد و به این ندای الهی پاسخی منفی بدهد. و ندای الهی در آسمان طنین انداز می شود:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیْکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُون[البقرة:183] اى کسانى که ایمان آورده‏اید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگارى کنید

به تحقیق یکی از فلسفه های مهم روزه داری که در آیات و روایات متعدد به آن اشاره شده است پرهیز و اجتناب از گناهان و معاصی است چنانچه در انتهای این آیه شریفه این فلسفه مهم بیان شده است .

چرا در ماهی که سراسر رحمت و برکت است،ماهی که در آن همه قلب ها در آن با دعوت نامه ای که از طرف خداوند فرستاده شده است هدایت می شود،ماهی که در آن همه دل ها نورانی می شودبا ارتباط با نامحرم،سبب نزول بلا و انحراف در دل ها و خاموشی آن شویم

این فلسفه مهم را در جامعه اسلامی در این ماه به خوبی می توان مشاهده کرد چرا که آمار به خوبی از کم شدن جرم و جنایت در این ماه خبر می دهند، اما با این حال یک عده نیز هستند که هم روزه دار هستند و هم مشغول به انجام گناهان، هم روزه دار هستند و هم به روابط نادرست خود با جنس مخالف ادامه می دهند ،هم روزه دار هستند و همچنان حریمی برای محرم و نامحرم در زندگی خود قرار نداده اند و به راحتی با جنس مخالف دست می دهند و شوخی می‌کنند.

اگر چه این اعمال در تمامی ماه های سال مذموم است اما شخص روزه دار برای اینکه بتواند از همه فوائد و آثار روزه داری بهره مند شود باید این مسائل را در ماه رمضان بیشتر رعایت کند چرا که روزه داری به امساک از نخوردن و نیاشامدین خلاصه نمی شود و چنانچه روایات متعددی در این زمینه وارد شده است روزه اعضا و جوارح بسیار مهم تر از روزه شکم است  چنانچه روایت شده است:

« زنی روزه دار، به کسی ناسزا می گفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: که به این زن طعام دهید تا بخورد، زن به حضرت عرض کرد که من روزه ام، حضرت فرمودند چگونه روزه‌ای که فحاشی می کنی؟ روزه تنها همین نیست که کسی آب و غذا نخورد، بلکه روزه دار باید سایر اعضاء و جوارح را نیز با خود به روزه بدارد، و از گفتار و کردار بد احتراز نماید».

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 3 / 1395

 

امتیازات ویژه خداوند برای روزه داران خوش اخلاق

اخلاق

 

در ماه مبارک رمضان، ساعت ها و حتّی ثانیه ها ارزشی فوق حدّ تصور پیدا می کند، مطلب بسیار مهمّ و اساسی که در مورد ماه رمضان باید به آن توجّه داشت آن است که آنچه به زیبایی این ماه خوب خدا افزوده، و طراوت و تازگی بیشتری به آن می بخشد، حسن خلق و رفتار نیکی است که روزه دار محترم در این ماه  از خود به نمایش می گذارد.

 

ماه رمضان ماه میهمانی خدا فرارسید. ماهی که ابر رحمت الهی به طور ویژه بر سر بندگان سایه افکنده، و آن خالق مهربان با سخاوتی مثال زدنی، سفره پر خیر و برکتش را به روی بندگانش گشوده است، و با آهنگ زیبای قرآن و دعا و راز و نیاز شبانه، شوق و نشاطی مثال زدنی را در اعماق جان مۆمنین ایجاد نموده است .

براساس روایات معتبر، عظمت و بزرگی ماه خدا به اندازه ای است که چراغ عقل و اندیشه ی آدمی در مقام ارزش گذاری برای این ماه عزیز، خاموش و بی فروغ گشته، بگونه ای که هرگز توانایی تعیین قیمت و بهایی که در شأن این ماه بزرگ باشد را ندارد.

بر اساس همین عظمت و بزرگی است که در روایتی پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

«لو یعلم العبد ما فی رمضان لود إن یكون رمضان السنة»1: اگر بنده از آنچه كه در ماه رمضان قرار داده شده آگاهی داشت، با تمام وجود دوست می داشت كه همه ی سال ماه رمضان باشد.

فرمایش نورانی پیامبر عزیز اسلام(صلی الله علیه و آله) بیانگر آن است که در ماه مبارک رمضان، ساعت ها و حتّی ثانیه ها ارزشی فوق حدّ تصور پیدا می کند، مطلب بسیار مهمّ و اساسی که در مورد ماه رمضان باید به آن توجّه داشت آن است که آنچه به زیبایی این ماه خوب خدا افزوده، و طراوت و تازگی بیشتری به آن می بخشد، حسن خلق و رفتار نیکی است که روزه دار محترم در این ماه از خود به نمایش می گذارد.

به هر حال زندگی انسان در این دنیا با مشکلات و سختی های زیادی روبرو است که نمی توان آنها را نادیده گرفت، مشکلاتی مثل بیماری، بدهکاری، بروز رفتارهای زشت و زننده از سوی خانواده، بستگان و یا غریبه ها و... که این قبیل از مشکلات ممکن است هر از گاهی خواسته و ناخواسته به سراغمان آمده، و با طوفانی که به راه انداخته، تعادل روحی ما را بر هم زند.

با حُسن خلق و به کار بستن آموزه های ناب اسلام در حوزه اخلاق، خویشتن داری نموده و خشم درون را مهار کند، که به یقین در صورت چنین عملکرد مثبت و شایسته ای مشکلات سخت را پشت سر گذاشته، و به یک زندگی خوب و رضایت بخشی دست خواهد یافت.

محبوبترین شما نزد من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت خوش اخلاق ترین و متواضع ترین شما است، و دورترین شما به من مستکبران هستند

به دلیل اهمیّت والایی که  حُسن خلق و رفتار نیک دارد رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در خطبه ی زیبای شعبانیه به صراحت به آن اشاره نموده و خطاب به روزه داران فرموده است:

«أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ‏ حَسَّنَ‏ مِنْكُمْ‏ فِی‏ هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ كَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»2 : ای مردم هر کس در این ماه خلق خود را نیکو کند[به پاس چنین عملکرد مثبتی] در روزی که گام ها بر پل صراط لغزان است او به آسانی از آن عبور می کند.

محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «ان اکمل المۆمنین ایمانا احسنهم خلقا»3 ؛کاملترین مۆمنین از نظر ایمان کسانی هستند که خوش اخلاق تر باشند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 3 / 1395

 

2نکته طلایی برای تلاوت قرآن در ماه رمضان

 

 

تلاوت

هر ساله، با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان جامعه اسلامی ما توجه ویژه ای به قرآن مبذول می دارد. «لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان»[1] از تلاوت آیات وحی تا شرکت در جلسات ختم قرآن. رسانه های عمومی هم تلاش می کنند با پخش برنامه های قرآنی در این اقبال فراگیر سهیم شده و با پخش جلسات  و محافل قرآنی شور و نشاط بیشتری را در بین مردم ایجاد نمایند. تمام این برنامه های مذکور خوب و مفید است و امید است که تلاش همه کسانی که به هر نحوی در مسیر قرآن گام بر می دارند، و در خدمت کتاب آسمانی هستند، در درگاه حضرت احدیت مأجور و سبب تقرب باشد.

ز سرّ غیب کس آگاه نیست قصه مخوان

کدام محرم دل ره درین حرم دارد

با این حال همواره جای تامل در کارها وجود دارد و چه بسا ما بتوانیم با آسیب شناسی صحیح از اوقاتی که در محضر قرآن به سر می بریم استفاده بیشتری بنماییم. چه ماه رمضان هایی که گذشت و ما در عین اینکه قرآن خواندیم و احیانا موفق به چند بار ختم کردن کتاب الهی هم شدیم، اما بهره لازم را نبردیم؛ دلمان به نور قرآن روشن نشد و از هدایتش طرفی نبستیم. شیاطین دوباره پس از ماه رمضان به سراغ ما آمدند و غفلت ها و کدورت های باطنی ادامه یافت. چرا؟ آیا تا کنون از خود پرسیدیم که واقعا چرا چنین می شود؟

مشکل اساسی ما اینست که قرآن می خوانیم اما آداب تلاوت را رعایت نمی کنیم. مقصودم آداب تجوید و صوت و لحن نیست که آن نیز در جای خود ارزشمند است، بلکه منظورم آدابی است که رعایت آنها باعث نتیجه بخش شدن تلاوت قرآن می شود. مسلما در این یادداشت کوتاه مجالی برای مطرح ساختن بحث به صورت تفصیلی نیست و لذا به ذکر دو ادب اکتفا می نماییم. یکی بحث تدبّر در قرآن است و دیگری بحث طهارت.

قرآن کریم صریحا می فرماید: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ مُبَارَكٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » [2]؛ [این‏] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده‏ایم تا در [باره‏] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند. و نیز می فرماید: « أَفَلَا یَتدبّرونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا » [3] یعنی: آیا به آیات قرآننمى‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟

از امام امیرالمۆمنین علیه السلام روایت داریم که می فرمایند: «الا لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبّر، الا لا خیر فی عبادة لیس فیها تفقه»[4] ؛ آگاه باشید که هیچ خیری در تلاوتی که در آن تدبّر نباشد نیست؛ آگاه باشید که هیچ خیری در عبادتی که در آن معرفت اندوزی نباشد نیست.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 3 / 1395


 


 
 
 
 
 
 




عالمان ربانی، چلچراغ‏هاى پر فروغى هستند كه در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مى‏ درخشند، و با كسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلى مى‏ كنند و آنان را به سوى منابع نور و بركت دودمان وحى، رهنمون مى ‏سازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله علیه وآله نشانده، بر مشكات ملكوت، عروج مى‏ دهند. 

در میان دین باوران كفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى رضوان الله علیه، از موقعیتى والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعت‏ها و لحظه ‏هاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت ‏بخشید. در این مبحث به سیره عملی امام می‌پردازیم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .

حضرت امام (ره) توجه ویژه ‏اى نسبت ‏به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات‏هاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مى ‏كردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى‏ پرداختند. 
و خودشان مى ‏گفتند: «خود ماه مبارك رمضان، كارى است‏».1


یكى از یاران امام، در این باره گفته است : در این ماه، ایشان شعر نمى‏ خواندند و نمى ‏سرودند و گوش به شعر هم نمى ‏دانند. خلاصه، دگرگونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مى‏ كردند، به گونه ‏اى كه این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا كردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مى‏ كردند.2

ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار كم مى‏ خوردند، به گونه ‏اى كه خادم‏شان فكر مى‏ كردند كه امام، چیزى نخورده است!3
حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مى ‏سرایند: 

 

ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد 
عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد 

افطـار بــه مى كـــرد بــرم پیر خرابات 
گفتــم كـه تـو را روزه، به برگ و ثمر افتاد 

بـا بــاده، وضو گیـر كه در مـذهب رندان
در حضــرت حـــق ایــن عملت ‏بارور افتاد 




 

عبادت و تهجد 



از جمله برنامه‏ هاى ویژه‏ حضرت امام (ره) در ماه مبارك رمضان، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مى‏ دانستند. و به صراحت ‏بیان مى ‏كردند كه در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله‏ اى براى رسیدن به بهشت نگاه كرد.5

اكثر آشنایان امام نقل مى‏ كنند كه ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامه‏ هایشان بود. بعضى از نزدیكان ایشان مى ‏گفتند كه وقتى در ظلمت و تاریكى نیمه‏ شب، آهسته وارد اتاق امام مى‏ شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مى ‏كردم و مى ‏دیدم كه با خضوع و خشوعى خاص، نماز مى‏ خواندند و قیام و ركوع و سجود را بجا مى ‏آوردند كه حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فكر مى ‏كردم كه شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است.6


یكى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى ‏گوید: پنجاه سال است كه نماز شب امام، ترك نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند.7

امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترك نمى‏ كردند. نقل شده است كه امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارك رمضان را روزه مى‏ گرفت و با این كه در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به‏ جاى نمى ‏آوردند، افطار نمى ‏كردند! و شب‏ها تا صبح، نماز و دعا مى‏ خواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مى ‏كردند و صبح زود، براى كارهایشان آماده مى‏ شدند.8


خانم زهرا مصطفوى مى ‏گوید: راز و نیاز امام و گریه‏ ها و ناله‏ هاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود كه انسان را بى اختیار، به گریه مى ‏انداخت.9

یكى از اساتید قم نقل مى‏ كرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه‏ جداگانه‏ اى نداشتند و در منزل امام زندگى مى‏ كردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و ناله‏ اى شنیدم، نگران شدم كه مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار كردم و گفتم: «ببین چه خبر است!». ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است كه مشغول تهجد و عبادت است‏».10


در ماه مبارك رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یكى از محافظان بیت مى‏ گوید در یكى از شب‏هاى ماه مبارك رمضان، نیمه شب، براى انجام كارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر كنم. حین عبور، متوجه شدم كه امام، زار زار گریه مى‏ كردند! هق هق گریه‏ امام كه در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد كه چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مى ‏كند.11

آخرین ماه مبارك رمضان دوران حیات امام، به گفته‏ ساكنان بیت، از ماه مبارك رمضان‏هاى دیگر متفاوت بود! به این صورت كه امام همیشه، براى خشك كردن اشك چشم‏شان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارك رمضان، حوله‏ اى را نیز همراه برمى ‏داشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شب‏شان، از آن استفاده كنند!


 
 
توجه ویژه به قرآن



امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به ‏طورى كه روزى، هفت ‏بار قرآن مى ‏خواندند! 

امام در هر فرصتى كه به ‏دست مى ‏آوردند، ولو اندك، قرآن مى‏ خواندند. بارها دیده شد كه امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - كه معمولا به بطالت مى ‏گذرد - قرآن تلاوت مى ‏كنند!13 امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى ‏خواند.14


یكى اطرافیان امام مى ‏گوید: امام در نجف، چشم‏شان درد گرفت و به دكتر مراجعه كردند. دكتر بعد از معاینه‏ چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشم‏تان استراحت ‏بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دكتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى‏ خواهم! چه فایده ‏اى دارد كه چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یك كارى كنید كه من بتوانم قرآن بخوانم. »15

و در ماه رمضان یكى از همراهان امام در نجف، اظهار مى ‏كرد كه امام خمینى در ماه مبارك رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏ خواندند ، یعنى در هر سه روز، یك بار قرآن را ختم مى ‏كردند.16


علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارك رمضان ، دستور مى ‏دادند كه چند ختم قرآن براى افرادى كه مد نظر مباركشان بود، قرائت ‏شود.


 
گزیده ایى از توصیه‏ ها و سفارش‏هاى امام به مناسبت ماه مبارك رمضان 

شما در این چند روزى كه به ماه رمضان مانده، به فكر باشید، خود را اصلاح كرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید. 

از كردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار كنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتكب شده ‏اید، قبل از ورود به ماه مبارك رمضان، توبه كنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارك رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! 

شما اقلا، به آداب اولیه‏ روزه عمل نمایید و همان ‏طورى كه شكم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مى‏ دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اكنون بنا بگذارید كه زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، كینه، حسد و دیگر صفات زشت ‏شیطانى را از دل بیرون كنید! 

اگر با پایان یافتن ماه مبارك رمضان، در اعمال و كردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نكرد، معلوم مى ‏شود روزه‏اى كه از شما خواسته ‏اند، محقق نشده است. 


اگر دیدید كسى مى‏ خواهد غیبت كند، جلوگیرى كنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده ‏ایم كه در این سى ‏روز ماه مبارك رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمى‏ توانید او را از غیبت ‏باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش كنید! باز تكرار مى ‏كنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارك رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه‏ اعضاء و جوارح خود باشید. 

توجه بكنید كه به آداب ماه مبارك رمضان عمل كنید; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعى‏ اش باشد.18



 
 

-------------------
1. پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 286 
2. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره)، ج 3، ص 90 
3. همان، ص 89 
4. روزنامه‏ جمهورى اسلامى، مورخ 8/1/69 
5. روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 
6. امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و یك نكته، حسین دیلمى، نكته 129 
7. هزار و یك نكته، حسین دیلمى، حبیب و محبوب، ص 53 / سیماى فرزانگان، ص 180 
8. سیماى فرزانگان، ص 159 / برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره)، ج 3، ص 99 
9. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى (ره)، ج 3، ص 132 
10. همان، ص 286 

11. هزار و یك نكته، حسین دیلمى، نكته 104 / جلوه‏اى از خورشید، ص 90 
12. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3، ص 126 
13. پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 
14. برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3، ص 198 
15. همان، ص 7 
16. همان 
17. پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181 
18. فرزانگان، صص 159 و 161 برداشتهایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3، ص 81






موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 17 / 3 / 1395


 





رمضان در نزد مردم آذربايجان

در سال‌های حاکمیت کمونیست‌ها، هرچند دینداران غیرتمند و با تعصب آذربایجان، پنهانی و در خلوت خود با خدایشان به انجام فریضه روزه اهتمام می‌کردند، ولی از آنجا که مساجد تعطیل بوده و بجای آوردن آداب و آیین‌های دینی هم ممنوعیت داشت، ماه رمضان به فریضه‌ای تعطیل شده مبدل شده بود.
پس از استقلال جمهوری آذربایجان از اتحاد جماهیر شوروی، به رغم میل باطنی دولتمردان این جمهوری در ادوار گوناگون، صدها مسجد در روستاها و شهرهای گوناگون جمهوری آذربایجان احیا و یا احداث شده است که این موضوع، زمینه مناسبی برای از انزوا درآوردن و تکریم ماه رمضان فراهم آورده است.

 


مسلمانان آذربايجان ماه رمضان را “ماه عروج” مي نامند و يك هفته قبل از حلول ماه مبارك به تدارك جشن مي پردازند. مسلمانان اين كشور با حلول اين ماه مسابقه اسب سواري و جشن هاي ملي خود را برگزار مي كنند.

در اين ماه صبر، دوري از رذايل و فراموشي اختلافات از ويژگي هاي بارز مسلمانان آذربايجان است. خانواده هاي آذربايجاني پتنوس هاي غذا را براي هديه به خانواده هاي دوست و همسايه خود يا به عنوان احسان به فقرا و نيازمندان مي دهند.

در این ماه بیشتر رستوران‌ها در اين كشور به حالت تعطیل درمی‌آیند و افرادی که به عنوان خواننده در این رستوران‌ها برنامه موسیقی اجرا می‌نمایند، به احترام ماه مبارک رمضان برنامه‌های خود را تعطیل می‌نمایند و حتی برخی از آنان، اعم از زن و مرد خود نیز روزه می‌گیرند. در این ماه در بیشتر مساجد، سفره احسان بر پا می شود و به طور کل، مساجد در این ماه از ازدحام بیشتری نسبت به ماه‌های دیگر برخوردار است، به ‌ویژه مساجد بزرگ که مسلمانان جمهوری آذربایجان نماز را در این مساجد باشکوه به جماعت بجای می‌آورند. در این ماه علاوه بر مساجد، مقبره برخی امامزادگان نسبت به ماه‌های دیگر، زایران بیشتری دارند و در این محلها نیز افراد ثروتمند با دادن قربانی و... به نیازمندان کمک می‌کنند.

از مهمترین مناسبت‌هایی که در این ماه قرار دارد، شب‌های لیالی قدر و نیز روز جهانی قدس است. 

 



  • مردم جمهوری آذربایجان در شب‌های قدر با اشتیاق زیادی در مساجد و تکایا به احیا و راز و نیاز با معبود خویش می‌پردازند. حسینیه ایرانیان باکو در این شب‌ها، سرشار از مشتاقان آذری است.
  •  
  • از دیگر مناسبت‌هایی که جلوه‌ای دیگر از عشق و علاقه قلبی مردم جمهوری آذربایجان به دین اسلام را به نمایش می‌گذارد، روز جهانی قدس است. این روز هرچند در جمهوری آذربایجان روز کاری است، اما بسیاری از مردم این کشور در مساجد جمع می‌شوند و با سر دادن شعارهای مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا و مرگ بر اشغالگران صهیونیست و ارمنی، خواستار اتحاد کل جهان اسلام برای آزادسازی اراضی اشغالی مسلمانان و قدس شریف می‌شوند.

 




رمضان در نزد مردم تركيه

 


  • بازار بزرگ استانبول و مسجد اياصوفيه در هنگام افطار حال و هوايي ديدني دارد.روزه داران با خوردن كباب تركي و چاي روزه خود را مي گشايند و براي اقامه نماز به باشكوه ترين مسجد تركيه مي روند. رمضان شبهاي استانبول را رونق بخشيده،كاسبي و خريد و فروش تا حوالي سحر ادامه دارد.


  • انجمن‌هاي خيريه در اين ماه خيمه‌ها و چادرهاي رمضاني را در ميدان ها و اماكن عمومي تركيه به منظور دادن افطاري رايگان به روزه‌داران بر پا مي‌ كنند و ثروتمندان اين كشور نيز براي برپایی سفره‌هاي افطاري از يكديگر سبقت مي‌گيرند.


  • سفره‌هاي افطاري مسلمانان اين كشور شامل زيتون، پنير، خرما، باقلوا و انواع سوپ و آش است كه به آن "چوربا "گفته مي‌شود كه از تنوع خاصي نيز برخوردار هستند.


برخي از اين چورباها از دوران عثماني به جا مانده است. طي ايام ماه مبارك رمضان در برخي از شهرهاي تركيه چادرها و خيمه‌هايي در ميادين و اماكن عمومي به منظور افطاري دادن برپاست تا كساني را كه هنگام افطاري در منزل نيستند يا در حال رانندگي‌اند افطاري دهند. اين سفره‌هاي افطاري از سوي شوراهاي خيريه يا افراد خير و در برخي موارد از سوي شهرداري - بلديه- گسترانيده مي‌شود و بيشتر در دو شهر آنكارا و استانبول مورد توجه قرار مي‌گيرد. ماه رمضان در تركيه در عين تقدس و محترم بودن براي غيرمسلمانان هيچ محظوريتي از نظر خوردن و آشاميدن ايجاد نمي‌كند و حتي مسلمانان در اين زمينه كاملاً مختار هستند. لذا پايبندي به احكام شرعي از جمله روزه امري قلبي و ايماني است كه هيچ فشار اجتماعي- سياسي آن را بر فرد تحميل نمي‌كند.
مساجد تركيه در اين ماه شاهد ازدحام كثيري از مسلمانان براي اداي نماز و برپايي مراسم شب هاي قدر است و يكي از پديده‌هاي بارز اين ماه در تركيه قرائت قرآن كريم در سراسر تركيه است. مردم مسلمان تركيه به ماه رمضان بسان يك جشن ملي مي نگرند.

با نزديك شدن وقت سحر نيز افرادي به نام “مسحرات” در خيابان ها و كوچه‌هاي تركيه به بيدار كردن مسلمانان مي‌پردازند.


 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی