تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 29454
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 37903
بازدید ماه : 91181
بازدید کل : 10482936
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 6 / 1395

امیر مؤمنان علی(ع) درباره راز وقوف در عرفات فرمود: «عرفات، خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون دروازه، آن قدرتضرع کند تا لایق ورود به حرم شود».[1]

 از این رو، شب و روز عرفه دعاهای مخصوصی دارد که جزو فضایل برجسته و آداب مهم روز عرفه است.

 در حقیقت، خداوند این گونه مهمانان خود را برای ورود به خانه ای که پیامبران به طهارت آن قیام و اقدام کرده اند، تطهیر و پاک می کند؛ زیرا خداوند در خانه پاک، تنها مهمانان پاک را می پذیرد.[2]

اسرار عرفات

اسرار عرفات فراوان است و برخی از آنها که در حدیث شبلی[3] به آنها اشاره شده عبارت است از:

 وقوف در عرفات

1- وقوفِ در عرفات برای آن است که انسان از آموزه ها و علوم دینی آگاه و از اسرار الهی نظام آفرینش باخبر شود. بداند که خداوند به همه نیازهای او واقف و بر رفع همه آنها تواناست. خود را به خدا بسپارد و فقط او را اطاعت کند که طاعت او سرمایه و وسیله هر بی نیازی است. «وَ طاعَتُهُ غِنی»[4]

 ازاین رو، امام سجاد(ع) به شخصی که در روز عرفه گدایی می کرد، فرمود: «وای بر تو! آیا در چنین روزی، دست نیاز به سوی غیرخدا دراز می کنی. در چنین روزی برای کودکان در رحم، امید سعادت می رود. کسی که در اینجا از خدا غیر خدا را طلب کند، زیان کرده است». امام سجاد(ع) کسانی را که در چنین زمان و مکانی دست نیاز به سوی دیگران دراز می کنند، بدترین انسان ها معرفی کرده و فرموده است: «هُولاءِ شِرارٌ مِنْ خَلْقِ اللهِ. اَلنّاسُ مُقْبِلوُنَ عَلی اللهِ وَ هُمْ مُقْبِلونَ عَلَی النّاسِ».[5]

 حاجی باید عارف شود

2- حج گزار باید در عرفات بر این حقیقت عارف شود که خدای سبحان به نهان و آشکار و صحیفه قلب او و رازهای آن و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به طور ناخودآگاه در زوایای روح او می گذرد، آگاه است؛ یعنی سرزمین عرفات محل ادراک و شهود است، مضمون آیه 7 سوره طه: «وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی»

 انسان اگر بداند قلبش در مشهد و محضر حق است، همان طور که خود را به گناهان جوارحی نمی آلاید، گناه جوانحی نیز نمی کند و قلبش را از خاطرات آلوده پاک می کند.

 امام سجاد(ع) در حدیثی فرمود:

 عصر روز عرفه و ظهر روز دهم که حاجیان در منا حضور دارند، خدای سبحان به فرشتگان مباهات می کند و می فرماید: «اینان بندگان من هستند که از راه های دور و نزدیک با مشکلات بسیار به اینجا آمده و بسیاری از لذت ها را بر خود حرام کرده و بر شن های بیابان های عرفات و منا خوابیده اند و این گونه با چهره های غبارآلود، در پیشگاه من اظهار ناتوانی و خواری می کنند. اینک به شما اجازه دادم تا آنان را ببینید. آنگاه فرشتگان حق به اذن خداوند بر دل ها و اسرار نهان آنها آگاه می شوند.[6]

اگرچه عزت و فخر انسان در بندگی برای خدا و بودن تحت ربوبیت اوست، خدای سبحان به زائران راستین خانه خود مباهات می کند، چنان که در مناجات امیرمؤمنان علی(ع) آمده است:اِلهِی کَفی بِی عِزّاً اَنْ أَکونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفی بِی فَخْراً أنْ تَکونَ لِی رَبّاً أنْتَ کَما اُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَما تُحِبُّ».[7]

گرچه فرشتگان تا حدودی از غیبْ و بسیاری از مسائل ماورای طبیعت باخبر و آگاه هستند و با اینکه مأموریت ثبت اعمال و خاطرات ما را بر عهده دارند، پرده پوشی و رحمت و لطف حق اجازه نمی دهد حتی آنان نیز از بسیاری از اسرار ما آگاه شوند، چنان که حضرت علی(ع) به خداوند عرض می کند: »وَ الشّاهِدُ لِماخَفِیَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ أخْفَیْتَه وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ؛ خدایا تنها تو شاهد برخی اعمال و افکارم بودی و اجازه ندادی حتی فرشتگان بر آنها آگاهی یابند.» بر اساس این حدیث، در روز عرفه و عید قربان، فرشتگان به اذن خداوند به نهان دل های زائران می نگرند و می بینند قلب عده ای بسیار سیاه است ودودهای سیاه از آنها برمی خیزد که از «نارُ اللهِ المُوْقَدَه الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئِدَةِ»[8] است.

 دعای امام حسین در جبل الرحمه

3- شایسته است در روز عرفه، حج گزار از «جبل الرّحمة»[9] که در سرزمین عرفات قرار دارد، بالا رود و دعایی را بخواند که سالار شهیدان حسین بن علی(ع) در جانب چپ آن کوه رو به کعبه ایستاد و خواند.

 امام سجاد(ع) در این باره فرمود: «راز بالای کوه رحمت رفتن این است که انسان بداند خداوند با هر زن و مرد مسلمان، رئوف و مهربان و متولی هر زن و مرد مسلمان است.» گرچه خدای سبحان با همگان ولایت تکوینی دارد و ولیّ همه است: «هنالک الوَلایة لله الحقّ»[10] و گرچه رحمت عام خدا فراگیر و شامل همه موجودات است: «رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلّ شَیْ ءٍ»[11] و «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرّحْمَةَ»[12] ، ولی رحمت خاص او ویژه پرهیزکاران است: «رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلّ شَیْ ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلّذینَ یَتّقُونَ[13]».[14]

 عرفه؛ فرصتی آسمانی برای طهارت باطنی

 از امام صادق(ع) سؤال شد: عرفات را چرا عرفات نامیده اند؟ حضرت فرمود: «جبرئیل، حضرت ابراهیم را روز عرفه به این مکان آورد، چون ظهر فرا رسید، جبرئیل گفت: ای ابراهیم! به گناه خود اعتراف کن و مناسکت را بیاموز! چون جبرئیل گفت اعتراف کن! این سرزمین عرفات نامیده شد».[15]

 بنابر قولی، حضرت ابراهیم در این سرزمین خواب دید که اسماعیل را در راه خدا قربانی می کند و به وظیفه خود عارف شد.

 پیامبر اکرم(ص) می فرماید:خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمی کند.[16]

 گناهی که در عرفه بخشیده نمی شود

«در میان گناهان، گناهانی است که جز در عرفات بخشیده نمی شود».[17]

 هنگامی که مردم در عرفات وقوف می کنند و حاجت های خود را با گریه و زاری درخواست می کنند، خداوند نزد فرشتگان به این مردم افتخار می کند و به فرشتگان خطاب می کند: آیا نمی بینید که بندگان من از راه های دور و غبارآلود به سوی من آمده اند و مالشان را در راه من خرج کرده اند و بدن ها را خسته کرده اند؟ به عزت و جلالم سوگند! گناهکارانشان را به نیکوکارانشان می بخشم و آنها را از گناه پاک می کنم، مانند روزی که از مادر متولد شده اند».[18]

 «آنگاه که در عرفات وقوف کنی، چنانچه گناهانت به تعداد شن های شنزار یا ستارگان آسمان یا قطره های باران باشد، خداوند آنها را خواهد بخشید».[19]

 نقل است از رسول خدا(ص) پرسیدند: چه کسی از اهل عرفات، گناهش از همه بزرگ تر است؟ حضرت فرمود: «کسی که عرفات را درک کرده باشد و گمان کند خداوند او را نیامرزیده است».[20]

 امام سجاد(ع) در روز عرفه صدای نیازمندی را شنید که گدایی می کرد. به او فرمود: «وای بر تو! آیا در مثل چنین روزی از غیر خدا درخواست می کنی، درحالی که در این روز برای بچه هایی که در شکم مادران هستند، امید سعادت و خوشبختی می رود».[21]

 امام باقر(ع) فرمود: «هیچ کس (چه نیکوکار و چه بدکار) در عرفات وقوف نمی کند، مگر اینکه خداوند دعایش را مستجاب می کند».[22]

 پی نوشتها


[1] اصول کافی، ج 4، ص 224.

[2] نک: «وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ.» نک: بقره: 125.

[3] نک: (حدیث شبلی).

[4] مفاتیح الجنان، دعای کمیل.

[5] بحارالانوار، ج 96، ص 261.

[6] همان، ج 96، ص 259.

[7] همان، ج 74، ص 402.

[8] همزه: 6 و 7

[9] جبل الرحمة، جدای از کوه های اطراف خود، در سرزمین عرفات قرار دارد. رسول اکرم(ص) برتخته سنگی از این کوه ایستاد و خطبه معروف عرفات را ایراد کرد. همچنین، سالار شهیدان امام حسین(ع) دعای بلند روز عرفه را در دامنه این کوه خواند.

[10] کهف: 44

[11] اعراف: 156

[12] انعام: 54

[13] اعراف:156

[14] آیت الله جوادی آملی، صهبای حج، ص 415.

[15] کافی، ج 4، ص 316؛ علل الشرایع، ج 2، ص 436.

[16] سنن الکبری، ج 5، ص 192.

[17] جعفریات، ج 114، ص 415.

[18] تنبیه الغافلین، ص 489.

[19] تهذیب، ج 5، ص 25.

[20] جعفریات، ج 113، ص 409.

[21] من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 137.

[22] کافی، ج 4، ص 262.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 6 / 1395
روز عرفه
ساز و کار نیایش، مانند ساز و کارهای تبادل امواج فیزیکی، تحت شرایطی قوّت می گیرد. در مساجد، زیارت گاه ها و در جهت قبله، میدان های مغناطیسی مادی و معنوی برای تصعید امواج ذکر و نیایش، مناسب تر است. دعای عرفه امام حسین (ع) یکی از ادعیه عرفانی ناب است که هر فرازی از آن درسی از توحید است.

فضیلت شب و روز عرفه

عبادات و دعا رشته اتصال انسان با مبدأ هستی و قدرت لایزال الهی هستند؛ از این رو لذا نمی توان گفت که دعا و عبادات، مخصوص ایّام خاص می باشند؛ اما زمانهایی وجود دارد که فرصت ویژه ای برای ارتباط با خداوند از طریق دعا و راز و نیاز است؛ چرا که رحمت خاص خداوند در آنها از مبدأ اعلی به سوی بندگان سرازیر می گردد و بنده باید تلاش کند خود را در معرض دریافت آن عنایات و رحمتهای ویژه الهی قرار دهد؛ چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی اَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَها؛ به راستی برای پروردگار شما در روزهای روزگارتان عطایا و بخششهایی است، هوشیار باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید.» و قرآن کریم نیز می فرماید: «وَذَکِّرْهُمْ بِاَیّامِ اللّهِ»؛ و روزهای خدا را به آنان یاد آوری کن

یکی از این روزها، نهم ذیحجّه یعنی روز عرفه است که می توان آن را روز دعا و نیایش نام نهاد. مخصوصا برای کسانی که توفیق تشرّف به حج و حضور در صحرای عرفات را پیدا کرده اند.

مرحوم شیخ عباس قمی درباره شب عرفه می گوید: «از لیالی متبرّکه و شب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن مقبول و دعا در آن شب مستجاب است. و کسی که آن شب را به عبادت بسر آورد، اجر و پاداش هفتاد سال عبادت را دارد

وی در رابطه با روز عرفه نیز می گوید: «روز عرفه از اعیاد عظیمه [و بزرگ] است، هر چند به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگانش را به عبادت و طاعت فراخوانده و سفره های جود و احسان خود را برای آنها گسترده و شیطان در این روز تحقیر و رانده شده و خشمناک است

در فاصله حدود 21 کیلومتری شهر مکه، سرزمین مقدّسی است با پیشینه تاریخی دیرینه که نامش عرفات است. حاجیان پس از پوشیدن لباس احرام، برای انجام حج تمتع، راهی آنجا شده و از ظهر روز نهم ذیحجه تا غروب آفتاب، در این سرزمین وقوف می کنند و به دعا و نیایش می پردازند تا خدای رحمان، به آنها رحمت آورده، بار دیگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نماید.

تشنگان معرفت و عارفان عاشق، برای حضور در عرفات، شور و شوق فراوان از خود نشان داده، برای همنشینی با حضرت صاحب الأمر ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ که همه ساله در این موقف حضور دارند، سر از پای نمی شناسند.

عَرَفاتْ از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبّر است. این کلمه، اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، اما جمع بسته نمی شود. و شاید دلیل آن، تفکیک ناپذیری اماکن بوده و با این استعمال، گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانسته اند.

این روزها حجاج بیت الله الحرام عازم سرزمین عرفات اند. سرزمینی که معطر به نوای اباعبدالله الحسین علیه السلام و دعای روح بخش عرفه ایشان است. اما عرفات کجاست؟ و چرا نام این منطقه نورانی عرفات نامیده شده است؟ عرفات، منطقه ای خارج از محدوده حرم و نزدیک مشعرالحرام است که «جبل الرحمة» و «مسجد نَمِرة» در آن واقع است. وقوف در این سرزمین از ظهر روز نهم ذی حجه تا غروب آن برای کسانی که احرام حجّ تمتع بسته اند واجب و از ارکان حج است.

عرفات نام محلی است در نزدیکی مکه که یکی از اعمال حج در آن جا انجام می شود. واژه شناسان درباره معنای آن گفته اند:

ادراک چیزی با تفکر در آثار آن را عرفات می گویند، از این رو سرزمین عرفات را عرفات می گویند.

در مورد علت نام گذاری آن چند مطلب نقل شده است:

1. از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چرا عرفات را عرفات نامیدند؟ فرمودند: «به خاطر این که هنگام ظهر، حضرت جبرئیل علیه السلام به حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: اعترف بذنبک و اعرف مناسکک؛[1] به پیامد (کارهای) خود اعتراف کن و اعمال (حج) خویش را بشناس».

2. «عرفت بموقفک بعرفة معرفة الله سبحانه امر المعارف و العلوم و عرفت قبض الله علی صحیفتک و اطلاعه علی سریرتک و قلبک؛[2] آیا در وقوف به عرفه، خدا را شناختی، معارف و علوم دینی را شناختی، آیا شناختی که خدا بر اعمال پنهان و آشکار تو آگاه است؟»

3. برخی گفتند که آدم و حوا در سرزمین عرفات، همدیگر را شناختند (یعنی سرزمین شناخت).[3]

4. حضرت ابراهیم علیه السلام در این جا برای قربانی کردن اسماعیل علیه السلام خواب دید و به وظیفه خود آشنا و عارف شد.[4]

بنابراین سرزمین عرفات، سرزمین شناخت و عرفان به خداوند و صفات او و شناخت وظایف است.

حج گزار باید در آن جا عارف شود که خدای سبحان به نهان و آشکار و صحیفه قلب او و رازهای آن و حتی آنچه برای خود او روشن نیست آگاه است، یعنی سرزمین عرفات محل ادراک و شهود است، به مضمون آیه «وَ إِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَی».[5]

وقوف در عرفات برای واقف شدن انسان به معارف و علوم دینی و اسرار الهی نظام آفرینش است.[6]

فقیه و عارف سالک، میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه الله می گوید: منتهای جدیت خود را به خرج بده که در عرفات به کمال معرفت نایل شوی.[7]

احرام حج از مسجد الحرام = یقظه و بیداری؛ وقوف به عرفات = تحصیل معرفت؛ وقوف به مشعر الحرام = بندگی و اطاعت از خدا؛ ورود به منی= وصول به رحمت الهی و گرفتن پاداش در روز عید قربان؛ ورود به مسجدالحرام برای طواف حج و اعمال دیگر= ورود به بهشت دنیا؛ رسیدن به خانه خدا (کعبه)= وصول به لقای تبارک و تعالی است. احتمال هم دارد، تجلی لقاء الله عزوجل برای او، در لقای امام و حجت خدا باشد که فرموده اند: «تمام الحج لقاء الامام».[8]

برای رسیدن به کمال معرفت الهی راه های مختلفی وجود دارد؛ اما بهترین و کامل ترین آنها، شناخت مخلوقی است که جمیع اوصاف خداوند (غیر از خالقیت) به او اعطا شده است و آن، شناخت بزرگ ترین آیه خداوند در این زمان، یعنی وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

هرچند همه موجودات آیه ای از آیات اوست و به تعبیر امام حسین علیه السلام در دعای عرفه: «الهی علمت باختلاف الآثار و تنقلات الاطوار ان مرادک منی ان تتعرف الی فی کل شئ حتی لا اجهلک فی شئ؛ خدایا من از مختلف بودن آثار و نشانه های تو و گوناگون شدن حالات جهان، دانستم که غرض از آفرینش من، آن است که خود را در هر چیزی به من بشناسانی تا من در هیچ یک از موجودات این جهان نسبت به تو جاهل و غافل نباشم»، ولی واضح است که نشانه بودن همه موجودات برای خالق یکسان نیست و شدت و ضعف دارد. وجود انسان که همه خصوصیات رشد گیاهان و حرکت اختیاری حیوانات را دارد و علاوه بر آن دارای قوه تفکر و عقل است، بیشتر از بقیه موجودات، وجود پروردگار و اوصاف او را اثبات می نماید؛ لذا فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». پر واضح است که همه انسان ها با تفاوتی که در علم و قدرت و بقیه صفات دارند، آیه و آینه بودنشان برای خداوند یک سان نیست و هرچه اوصاف کمال و جلال و جمال در انسانی بیشتر باشد، علم و قدرت و عظمت پروردگار را زیادتر اثبات می کند.

بنابراین کامل ترین انسان از حیث واجد بودن همه اوصاف کمال، کامل ترین آیه و نشانه برای خداوند می تواند باشد و لذا امام شناسی بهترین راه خداشناسی است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «ما الله عزوجل آیة هی اکبر منی؛[9] خداوند آیه ای بزرگ تر از من ندارد». و در زیارت امین الله ـ که از معتبرترین زیارات است ـ خطاب به امام معصوم علیه السلام می گوییم: «...مع مالک من الحجج البالغة علی جمیع خلقه»[10] و در زیارت آل یس آمده است: «و کلمتک التامة فی ارضک»[11] و در قرآن می خوانیم: «وَکلَّ شَیءٍ أحْصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ»[12] «بنا عرف الله و بنا عبدالله؛ من اراد الله بدء بکم و من وحده قبل عنکم»[13] و در دعای هر روز ماه مبارک رجب که از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به نایب دوم ایشان صادر شده است آمده: «یعرفک بها من عرفک؛ هر کس تو را (خدای عزوجل) شناخت به واسطه آن آیات الهی (معصومین علیهم السلام) شناخت».

شاید صریح ترین جمله در این باب همان گفتار امام حسین علیه السلام است که فرمود: ای مردم! خداوند بندگان خویش را نیافریده مگر برای این که او را بشناسند... شخصی سؤال کرد: منظور از شناخت خداوند چیست؟ فرمودند: شناخت اهل هر زمانی نسبت به امامشان که اطاعت از او برای آنها واجب شده است.[14]

عرفات محل نزول اولیه آیه اکمال است. علامه طباطبایی رحمه الله بر آن است که آیه «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکمُ الإِسْلاَمَ دِینًا»[15] بر اساس برخی از روایات[16] این آیه در عرفه نازل شد، ولی پیامبر صلی الله علیه و به جهت برخی مصلحت ها آن را بیان نکرد و منتظر فرصت مناسب بود که در روز غدیر دستور اکید آمد: « یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ».[17]

عرفات محل حضور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و اولیای الهی

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: «یفقد الناس امامهم، یشهد الموسم فیراهم و لایرونه؛[18] مردم به فراق امامشان گرفتار می شوند؛ او در مراسم حج حاضر می شود و آنان را می بیند، ولی مردم وی را نمی بینند». (که به قرائن روایات دیگر به معنای عدم شناخت است). و محمد بن عثمان عمری نایب دوم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گفت: «و الله ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کل سنة یری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه؛ به خدا قسم هر سال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در مراسم حج شرکت می کند، مردم را می بیند و می شناسد و مردم هم او را می بینند ولی نمی شناسند».[19]

عارف گران قدر فیض کاشانی رحمه الله می فرماید:

یک طواف سرکوی ولی حق کردن

 به زصد حج قبول به دیوان بردن

ایستادن نفسی نزد مسیحا نفسی

 به زصد سال نماز است به پایان بردن آری هنگامی که حضرت در مراسم حج حضور می یابد، و به طور طبیعی به اعمال حج مشغول می شود، قطعاً در عرفات حضور دارد؛ چرا که وقوف در عرفات واجب و از ارکان حج است.

آیت الله جوادی آملی در این مورد می نویسد: «از اسرار وقوف در این سرزمین، آن است که عموم مردم و گنه کاران، با اولیای الهی ارتباط پیدا کنند و به برکت حضور آنان، مشمول رحمت الهی قرار گیرند، همان طور که در سیر نزول، اولیای الهی واسطه فیض اند، در قوس صعود نیز اینان واسطه ترقی و کمال انسان اند. وجود مبارک حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریفهر سال در مراسم حج و به ویژه در عرفات و منا حضور دارند... همچنین بسیاری از تربیت یافتگان و شاگردان خاص آن حضرت در میان حج گزاران حضور دارند و به مدد عنایت خاص حضرتش از ملکوت افراد آگاهی می یابند».[20]

شایان ذکر این که، اگرچه ممکن است مشکلات برخی زائران، ناخود آگاه به برکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حل شود، ولی چنین نیست که هر عمل خارق عادت و کرامتی ـ که در ایام حج و در سرزمین منا و عرفات روی داد ـ مستقیماً به دست وجود مبارک آن حضرت انجام گیرد. ممکن است ناآشنا یا سالمندی خیمه یا چادر خود را گم کند و یا در بین راه بدون زاد و راحله بماند، و یکی از اولیای الهی که تربیت شده مکتب ولایت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است او را راهنمایی کند. پس این شخص گرفتار، با واسطه به خدمت آن حضرت رسیده است نه بدون واسطه.[21]

----------------------------------------

[1]. علل الشرایع، ج2، ص173، المحاسن، ج2، ص65.

[2]. صهبای حج، ص346.

[3]. تاریخ و آثار اسلامی، ص177؛ فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ص 197؛ به نقل از تفسیر نمونه ج2، ص60.

[4]. تاریخ و آثار اسلامی، قائدان، ص177.

[5]. سوره طه/7. صهبای حج، ص416.

[6]. همان.

[7]. المراقبات، ج 2، ص225.

[8]. بحار الانوار 99، ص374. بر گرفته از هدف خلقت، سید ابوالحسن مهدوی، ص170.

[9]. نورالثقلین، ج5، ص491.

[10]. مفاتیح الجنان.

[11]. همان.

[12]. سوره یس/12.

[13]. مفاتیح الجنان.

[14]. علل الشرایع، ص9. برگرفته از هدف خلقت سید ابوالحسن مهدوی، ص59.

[15]. سوره مائده/3.

[16]. ر.ک: به الدر المنثور سیوطی و تفسیر عیاشی ذیل آیه و المیزان ج5، ص178 و ص209.

[17]. مائده/67. فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ص202.

[18]. کافی، ج1، ص337-338.

[19]. من لایحضره الفقیه، ج2، ص520.

[20]. صهبای حج، ص 433-434.

[21]. همان.

 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: روز عرفه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 6 / 1395





╫♥ ♥╫عرفات میعادگاه عاشقان╫♥
ویژه نامه روز عرفه


 



عرفه روز نيايش و بندگي ٬ روز توبه و استغفار٬روز بخشوده شدن ٬
روز پاک شدن از گناهان و تيرگي هاي دل و جان است

 


عرفات سرزمین شناخت و معرفت

در فاصله حدود 21 کیلومتری شهر مکه، سرزمین مقدّسی است با پیشینه تاریخی دیرینه که نامش عرفات است. حاجیان پس از پوشیدن لباس احرام، برای انجام حج تمتع، راهی آنجا شده و از ظهر روز نهم ذیحجه تا غروب آفتاب، در این سرزمین وقوف می کنند و به دعا و نیایش می پردازند تا خدای رحمان، به آنها رحمت آورده، بار دیگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نماید.

تشنگان معرفت و عارفان عاشق، برای حضور در عرفات، شور و شوق فراوان از خود نشان داده، برای همنشینی با حضرت صاحب الأمر ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ که همه ساله در این موقف حضور دارند، سر از پای نمی شناسند.

عَرَفاتْ از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبّر است. این کلمه، اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، اما جمع بسته نمی شود. و شاید دلیل آن، تفکیک ناپذیری اماکن بوده و با این استعمال، گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانسته اند.

این روزها حجاج بیت الله الحرام عازم سرزمین عرفات اند. سرزمینی که معطر به نوای اباعبدالله الحسین علیه السلام و دعای روح بخش عرفه ایشان است. اما عرفات کجاست؟ و چرا نام این منطقه نورانی عرفات نامیده شده است؟ عرفات، منطقه ای خارج از محدوده حرم و نزدیک مشعرالحرام است که «جبل الرحمة» و «مسجد نَمِرة» در آن واقع است. وقوف در این سرزمین از ظهر روز نهم ذی حجه تا غروب آن برای کسانی که احرام حجّ تمتع بسته اند واجب و از ارکان حج است. درباره راز نامگذاری این سرزمین به عرفات وجوهی مطرح است حضرت آیت الله جوادی آملی دلایل نامگذاری این سرزمین را این گونه بیان می کنند.

1- حضرت آدم و حوا بعد از هبوط، یکدیگر را در آن سرزمین شناختند.[1]

2- آن دو در این سرزمین به گناه خود اعتراف کردند.[2]

3- جبرئیل(ع) هنگام تعلیم مناسک حج به حضرت ابراهیم، به او گفت: در این سرزمین در پیشگاه خداوند به گناهان خود اعتراف کن.[3]

4- آنگاه که حضرت ابراهیم(ع) از خدای سبحان خواست تا مناسک حج را به وی ارائه کرده و بیاموزد؛ «أَرِنا مَناسِکنا»[4]، جبرئیل(ع) که مأمور تعلیم مناسک به ابراهیم خلیل(ع) بود، به هنگام حضور در سرزمین عرفات، به آن حضرت گفت: اینجا عرفات است. پس در آن مناسک خود را بشناس و به آن عارف شو؛ «هذِهِ عَرَفاتٌ فَاعْرِفْ بِها مَناسِکک وَاعْتَرِفْ بِذَنْبِک»[5] بنابراین وجه، سبب تسمیه آن سرزمین به عرفات این است که جبرئیل(ع) از آنجا به عنوان عرفات نام برد.

5- حضرت ابراهیم(ع) قبل از روز نهم ذی حجه در خواب دید که اسماعیل(ع) را ذبح می کند. چون بیدار شد به حالت تروی و فکر فرو رفت که آیا این رؤیای الهی و به منزله دستور آسمانی است یا نه؟ از این روی روز هشتم را «یوم الترویه» می نامند. گرچه ممکن است راز تسمیه آن به یوم الترویه این باشد که در آن روز برای سقایت حج گزاران، آب گیری می کردند تا زائران را در عرفات و مشعر و منا آب دهند. چنان که امام صادق(ع) فرمود:«إنَّ إبراهیم أتاهُ جِبرئیلُ عِندَ زَوالِ الشَّمْسِ مِنْ یومِ التَّرْویةِ فقال: یا إبراهیمُ! ارُتَوِ مِنَ الْماءِ لَک ولأهلِک. ولَمْ یکنْ بینَ مَکةَ وعَرَفاتٍ یوْمئذٍ ماءٌ فَسُمِّیتْ التَّروِیة لِذلک»[6] رؤیای مزبور، در شب نهم ذی حجه نیز برای حضرت ابراهیم(ع) تکرار شد. از این رو بر آن حضرت مسلّم شد که باید فرزند خود اسماعیل را ذبح کند. این معرفت در روز نهم و در سرزمین عرفات حاصل شد و بدین سبب آن روز را «عرفه» و آن سرزمین را «عرفات» نامیدند.[7]

 


[1]. بحارالانوار، ج 44، ص 242 و ج 57، ص 245.

[2]. همان، ج 11، ص 168.

[3]. همان، ج 4، ص 207.

[4]. سوره بقره، آیه 128.

[5]. الکافی، ج 4، ص 207.

[6]. همان‏.

[7]. الدرّ المنثور، ج 7، ص 111.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 5 / 1395

 






شمه ای از سیره و مناقب پیشوای هشتم

این نوشتار، گامی است در بیان فضائل اخلاقی و صفات حمیده پیشوای هشتم شیعیان. امید است که ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت.

انیس قرآن

ره پویان راه یقین و سالکان کوی عشق از آن جایی که دل در گرو ذات اقدس خداوند دارند، کتاب او را پرتوی از ذات الهی و واسطه سخن ربّ مالک با عبد سالک می دانند، از این رو با قرآن انس ویژه ای داشته و دل و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیات بخش خدایی می کنند.
در سیره هشتمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت انس با قرآن به وضوح دیده می شود. آن بزرگوار هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت می کرد و در آیات آن تدبّر می نمود.
امام رضا علیه السلام شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد.
همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا می دارد.
آن حضرت قرآن کریم را کتاب هدایت گر، سرچشمه حیات و مایه عزّت دانسته، بنابراین می فرماید: « قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیره محکم و راهی نمونه و بی بدیل است که به بهشت منتهی می شود و انسان را از آتش نجات می دهد.
در طول زمان کهنه نمی شود و ارزش و اعتبار خود را از دست نمی دهد، زیرا برای یک عصر قرار داده نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجّت برای هر انسان است. باطل و نادرستی در آن راه نمی یابد، نه از پیش رو و نه از گذشته ها. این کتاب فرستاده خدای حکیم و ستوده است». 



برترین اندیشمند

امام رضا علیه السلام در مورد دانش بی کران خود و برتری بر اندیشمندان و متفکّرین علوم مختلف می فرماید: «زمانی من در مسجدالنبی می نشستم و در آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آن ها در پاسخ پرسشی عاجز می گشت و دیگران هم نمی توانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من اشاره می کردند و مسائل مشکل را مطرح می کردند و من پاسخ همه آن ها را می دادم.»

مرحوم شیخ صدوق می گوید: «مأمون در هر جا که احتمال می داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا علیه السلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت می کرد و او را با امام هشتم وارد بحث می نمود.

او در این زمینه تلاش های فراوانی به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه پردازان فرقه ها و گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در مباحثه علمی بر آن حضرت پیروز شوند، امّا امام رضا علیه السلام در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه می کرد.

آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نمی پرداخت مگر این که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم اعتراف می نمود و در برابر استدلال های قوی و محکم او سر تعظیم فرود می آورد.

بخشش و سخاوت

قضیه‏ اى كه كلینى رحمه الله در این باره نقل كرده است، ذكر مى‏كنیم:

راوى مى‏گوید: «با جمعى بسیار خدمت حضرت رضا علیه السلام بودیم كه ابن سبیلى آمد و چنین گفت: یابن رسول الله! من دوست شما و پدران شما هستم.
نفقه خود را در راه حج گم كرده‏ام. نفقه راه به من عنایت كنید، چون به خراسان رسیدم براى شما صدقه مى‏دهم، زیرا آنجا مكنت دارم. حضرت رضا علیه السلام داخل اتاق شده پس از چندى از بالاى در، دویست دینار به او داد و خواهش كرد برود و فرمود: لازم نیست صدقه بدهى.

چون حضرت آمد، از ایشان پرسیدند: پول را از بالاى در دادید و خواهش نمودید كه برود تا او را نبینید. فرمود: من خواستم ذلت سۆال را در صورت او نبینم. آیا نشنیده‏اید كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است: صدقه پنهانى، معادل هفتاد حج است، و گناه آشكار موجب خذلان، و گناه پنهانى را خداوند مى‏آمرزد.»
(مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 360 و .361)




تواضع و فروتنی

یاسر، خادم آن حضرت مى‏گوید: حضرت رضا علیه السلام همیشه با خدمه و كارگرهاى خود غذا مى‏خورد و دوست داشت كه با آنها بنشیند و صحبت و درددل كند.
بعضى از ناآگاهان به این كار حضرت ایراد مى‏كردند و حضرت مى‏فرمودند:

پروردگار، پدر، و مادر، یكى است و فضیلت فقط و فقط به كردار است.
(کافى، ج 8، ص .230 )

ادب و اخلاق

ابراهیم بن عباس كه در مسافرت از مدینه تا طوس خدمت آن حضرت بوده است، چنین مى‏گوید :

«ندیدم به احدى ظلم كند، هیچ وقت كلام كسى را قطع نمى‏كرد. هیچ حاجتى را رد نمى‏نمود . 
پاى خود را مقابل احدى دراز نمى‏كرد و در مقابل احدى تكیه نمى‏داد و با هیچ كس سخن جسارت آمیز نمى‏گفت.»
(اعلام الورى، ص 314)

و به عنوان حسن ختام این مقاله سخنی گهر بار از آن حضرت را تقدیم شما عزیزان می کنیم:

از آن حضرت روایت شده که :

دوست هر کس عقل اوست و دشمنش جهل و نادانی او.(کتاب "عیون اخبار الرضا "، ابن بابویه، ج 2)


فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مجله پاسدار اسلام ، شماره 300


پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی (نوشته ای از آیة الله مظاهرى)



 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 5 / 1395

 



نماز اول وقت در هر شرایطی!! 

فرهنگ نماز در سیره رضوی
نماز حقیقی دست آوردهای ارزشمندی برای نمازگزار راستین به همراه دارد. نوشته‏ای را که در پیش رو دارید، می‏کوشد بازتاب زیبای این ارمغان ملکوتی را در سیره و سخن امام رضا (علیه السلام) به طور خلاصه بیان کند


برترین عمل 
از منظر امام رضا(علیه السلام) هیچ عملی برتر و ارزشمندتر از نماز نیست، چرا که بهترین و میانبرترین راه برای رسیدن به قرب الهی است. 

امام رضا(علیه السلام) همواره می‏فرمودند: 
«الصّلاة قربان کل تقیٍّ؛ نماز هر انسان پارسائی را به خداوند نزدیک می‏کند.» (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 210)

به همین جهت آن حضرت به ابراهیم بن موسی فرمودند:
«لاتۆخرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الی آخر وقتها من غیر علّةٍ علیک، ابدأ باوّل الوقت؛ انجام نماز را بدون علت از اول وقت آن تأخیر نینداز، همیشه در اول وقت آن شروع کن!»(بحارالانوار، ج 49، ص 49)


امام هشتم (علیه السلام) خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی‏داد حتی در مهمترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیت می‏داد. روایت زیر نشانگر این واقعیت است: 
به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه‏های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می‏شدند و امام رضا (علیه السلام) با آن‏ها مناظره و بحث می‏کرد. 
بهانه‏های مختلف آنرا سهل بشمارند 

در یکی از مجالس «عمران صابی» که از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحید با امام رضا (علیه السلام) وارد گفتگو گردید در آن جلسه امام سۆالهای او را با حوصله، متانت، استدلالهای قطعی و روشن پاسخ داده و او را به سوی توحید متمایل کرده بود هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزی به تحول درونی آن دانشمند زبردست صابئین ]صابئین گروهی هستند که خود را پیرو حضرت یحیی می‏دانند و به دو دسته موحد و مشرک تقسیم شده‏اند گروهی از آنان ستاره پرست هستند. مرکز آنان قبلا شهر حرّان عراق بود ولی امروزه در اهواز و بعضی مناطق دیگر به سر می‏برند. آنها طبق باورهای خود در کنار نهرهای بزرگ زندگی می‏کنند.[ نمانده بود حضرت رضا (علیه السلام) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است.
بنابراین به مأمون فرمودند: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسید.» 




عمران صابی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم (علیه السلام) بهره‏هائی برده بود با التماس گفت: 
«یا سیّدی! لاتقطع علیّ مسألتی فقد رقّ قلبی؛ آقای من! گفتگو و پاسخهای خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شما است.
امّا امام رضا (علیه السلام) تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفته و فرمودند:
عیبی ندارد نماز را می‏خوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد. 


در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخ‏های روشنگرانه خویش را ارائه نمود. 
(توحید صدوق، ص 434؛ حیاة الامام رضا(علیه السلام)، ج 1، ص110)

با توجه به این روایت که در کتابهای معتبر روائی و تاریخی آمده است برای اقامه نماز در اول وقت هیچگونه عذری برای افراد عادی و مسئولین حکومت اسلامی باقی نمی‏ماند و پیروان آن حضرت نباید از این حقیقت چشم پوشی کرده و به بهانه‏های مختلف آنرا سهل بشمارند. 


نماز نوجوانان 


حسن بن قارن می‏گوید: از امام رضا(علیه السلام) در مورد شخصی پرسیدند که پسر نوجوانش را به انجام نماز وادار می‏کند 
و این فرزند گاهی نماز را ترک می‏کند. امام فرمودند: این پسر چند سال دارد؟ گفتند: آقا، 8 ساله است. 
حضرت رضا (علیه السلام) با تعجب فرمودند: سبحان اللّه! 8 ساله است و نمازش را ترک می‏کند؟! گفته شد!
بچه است گاهی خسته و ناراحت می‏شود. امام فرمودند: هر طوری که راحت است نمازش را بخواند

(وسائل الشیعه، ج 4، ص 20)




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 23 / 5 / 1395

 



اخلاق و رفتار امام رضا علیه السلام

شبی امام رضا (ع) میهمان داشت، در میان صحبت چراغ نقصی پیدا کرد،
میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند،امام نگذاشت و خود این 
کار را انجام داد و فرمود:
ما گروهی هستیم که میهمان خود را به کار نمی گیریم.

کافی ج 6 ص 283 


 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 5 / 1395

 


آستان قدس عقل

با کمی فکر کردن می توان دریافت که آدمی وظیفه دارد عقاید دینی را با تحقیق و فکر کردن و لو تحقیق ساده و ابتدایی در بیابد.
یعنی آن ها را قبول کند. شایان ذکر آن که از هر راهی برای انسان در این زمینه یعنی نسبت به عقاید، یقین حاصل شود، کفایت می کند. 
البته روشن است که بزرگان تصریح نموده اند(1) صرف قبول ذهنی و علمی برای حصول ایمان، کافی نیست بلکه باید این باور عقلی به باور قلبی یا همان ایمان بیانجامد


همچنین به روشنی می توان درک نمود که تعمیق معرفت دین و ارتقای ایمان امری بسیار مطلوب و حتی برای بعضی افراد، امری ضروری است. 
روشن است که در هر دو مرحله روش ها و البته آثار متناسب با آن روش ها وجود دارد. خوب است که این مطلب را با مثال عرض کنیم. 


ببینید ممکن است شخصی با دیدن یک رویا - مثلاً - معتقد به مذهب تشیّع شود.
ولی آیا این راه، راه متقن است؟ هر چند نتیجه آن کاملاً با نتیجه منطقیِ ادلّه ی کاملاً یقینی، هماهنگ است. اما آیا این شخص به یک عقیده مستحکم رسیده است؟ 
البته ما به هیچ وجه منکر ارزشمند بودن پاره ای از خواب ها نیستیم. چنانچه این انکار از آشنای با معارف دین اصلاً قابل قبول نیست.
لکن بحث ما چیز دیگری می باشد. 


آیا شخص مورد نظر با یک رویای دیگر، دینش را در معرض خطر نخواهد دید؟ و اصلاً آیا مذهب خود را عوض نخواهد کرد؟
اگر گرویدن به سمت یک مسلک صرفاً با دلیل خواب دیدن باشد آیا می توان برای دین حق، تبلیغ نمود؟ آیا به یک آنارشیسم و هرج و مرج تبلیغی نخواهیم رسید؟
آیا پیرو هر آیینی دلیل خود را فلان رویا قرار نمی دهد؟ روشن است که لازمه چنان روشی، بسیار خردگریز و ناهنجار است. 
پس چه باید کرد؟ 

اینجاست که چراغ فروزان عقل، راهنمای بشرِ خسته از کوره راه ها و مجروح از تصادمات اندیشه ها و مسلک ها می شود و راه مستقیم را کریمانه و متواضعانه و بدون منّت به آدمی، می نمایاند. 
در بیانات نورانی حضرت علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) بر راه عقل، صحّه گزارده شده است و این نور افکن الهی به رسمیت شناخته شده است. به اتفاق یکدیگر قسمتی از این روایات شریف را مرور می کنیم.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 5 / 1395

 


قیامت و پرسش از مهم ترین نعمت ها


مرحوم شیخ صدوق به نقل از حاکم بیهقى حکایت کند:
روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام در جمع عدّه اى نشسته بود، ضمن فرمایشاتى فرمود: در دنیا هیچ نعمت واقعى و حقیقى وجود ندارد.
بعضى از دانشمندان حاضر در مجلس گفتند: یاابن رسول اللّه ! پس این آیه شریفه قرآن ((لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم )) (۱) که مقصود آب سرد و گوارا مى باشد، را چه مى گوئى ؟
حضرت با آواى بلند اظهار نمود: شما این چنین تفسیر کرده اید؛ و عدّه اى دیگرتان گفته اند: منظور طعام لذیذ است ؛ و نیز عدّه اى دیگر، خواب راحت و آرام بخش تعبیر کرده اند.
و سپس افزود: به درستى که پدرم از پدرش ، امام جعفر صادق علیه السلام روایت فرموده است که : خداوند متعال نعمت هائى را که در اختیار بندگانش ‍ قرار داده است ، همه به عنوان تفضّل و لطف بوده است تا مورد استفاده و بهره قرار دهند.
و خداى رحمان اصل آن نعمت ها را مورد سؤ ال و بازجوئى قرار نمى دهد و منّت هم برایشان نمى گذارد، چون منّت نهادن در مقابل لطف و محبّت ، زشت و ناپسند است .
بنابر این ، منظور از آیه شریفه قرآن ، محبّت و ولایت ما اهل بیت رسول اللّه صلوات اللّه علیهم است که خداوند متعال در روز محشر، پس از سؤ ال پیرامون توحید و یکتاپرستى ؛ و پس از سؤ ال از نبوّت پیغمبر اسلام ، از ولایت ما ائمّه ، نیز سؤ ال خواهد کرد.
و چنانچه انسان از عهده پاسخ آن برآید و درمانده نگردد، وارد بهشت گشته و از نعمت هاى جاوید آن بهره مى برد، که زایل و فاسدشدنى نخواهد بود.
سپس امام رضا علیه السلام افزود: پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السلام حکایت فرمود، که رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب به علىّ بن ابى طالب علیه السلام فرمود:
اى علىّ! اوّلین چیزى که پس از مرگ از انسان سؤ ال مى شود، یگانگى خداوند سبحان ، سپس نبوّت و رسالت من ؛ و آن گاه از ولایت و امامت تو و دیگر ائمّه خواهد بود، با کیفیّتى که خداوند متعال مقرّر و تعیین نموده است .
پس اگر انسان ، صحیح و کامل اقرار کند و پاسخ دهد، وارد بهشت جاوید گشته و از نعمت هاى بى منتهایش بهره مند مى گردد.(۲)
***********************************
۱- سوره تکاثر: آیه ۸
۲- تفسیرالبرهان : ج ۴، ص ۵۰۲، ح ۵، به نقل از توحید شیخ صدوق .

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 5 / 1395

 






طلوع صبح

نجمه، مادر امام رضا عليه‏السلام ، مي‏فرمايد:
زماني كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگيني نمي‏كردم. وقتي مي‏خوابيدم، صداي تسبيح و تهليل و تمجيد حق تعالي را از درونم مي‏شنيدم. هراسان از خواب بيدار مي‏شدم؛ ولي ديگر آن صدا به گوش نمي‏رسيد. وقتي به دنيا آمد، دستهايش را بر زمين گذاشت؛ سر مطهرش را به سوي آسمان بلند كرد، لب‏هايش را تكان داد، ولي نفهميدم چه مي‏گويد. نزد امام كاظم عليه‏السلام رفتم، او فرمود:
«مادرم ، كرامت پروردگار گوارايت باد.»
فرزندم را در پارچه ‏يي سفيد پيچيدم و نزد حضرت بردم. وي در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و كامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود:
بگير اين را كه ذخيره‏ ي خداوند در زمين و حجّت خدا بعد از من است.
و چنين بود كه هشتمين خورشيد امامت در روز جمعه، يازدهم ذي‏قعده، در مدينه ديده به جهان گشاد.
پدرش امام موسي كاظم عليه‏السلام ، هفتمين امام شيعيان، و مادرش «نجمه»الگوي خردورزي، دين‏ باوري، حيا و عبادت بود.
بزرگواري اين بانو چنان بود كه حميده، مادر امام كاظم عليه‏ السلام ، هرگز نزدش نمي ‏نشست و در جهت تعظيم و احترام وي مي‏كوشيد.
رؤياي صادق حميده را مي‏توان يكي از دليل‏هاي احترام بسيار وي به نجمه دانست. او شبي رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله را در خواب ديد كه فرمود: 
حميده، نجمه را به فرزندت موسي ده؛ از او فرزندي به دنيا خواهد آمد كه بهترين اهل زمين است.
بر اين اساس، وي نجمه را در اختيار امام موسي كاظم عليه ‏السلام قرار داد و به وي گفت:
فرزندم، كنيزي است كه در زيركي و كرامت‏هاي اخلاقي بهتر از او نديده ‏ام. مي‏دانم هر نسلي كه از وي به وجود آيد پاكيزه و مطهر خواهد بود.
وقتي امام رضا عليه ‏السلام به دنيا آمد، مادرش را طاهره ناميدند. او به عبادت عشق مي‏ورزيد و مي‏گفت: 
دايه‏ يي بيابيد تا مرا در شير دادن ياري دهد... . شيرم كافي است، ولي پرداختن به شير نوزاد سبب شده نوافل و ذكرهايي كه به آن‏ها عادت كرده بودم، كاستي پذيرد.




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 5 / 1395

 عکسهای جدید کارت پستال ولادت امام رضا (ع)

از نیشابور تا مرو گزارش های مستند و دقیقی از حرکت امام در دست است که توسط راویان موثقی مانند ابوصلت هروی و افراد دیگر ثبت شده است.

امام در نیشابور با استقبال باشکوه مردم رو به رو شد. نیشابور در آن دوره یکی از شهرهای عمده خراسان، آباد و آکنده از مساجد، مدارس و علما بوده است. صاحب تاریخ نیشابور – احمد بن محمد... – نوشته است که مردم نیشابور مقدم آن حضرت را گرامی داشتند و شادی ها کردند و به اتفاق قطب الانام شیخ ابویعقوب الحقانی راهویه مروزی که شیخ و مقدم ارباب ولایت بود به استقبال آن حضرت از نیشابور بیرون شدند و تا قریه مؤیدیه که از قرای نیشابور است به پیشواز رفتند و شیخ با وجود کبر سن مهار ناقه آن حضرت را بر دوش گرفت و تا بیرون شهر نیشابور پیاده راه پیمود و شیخ محمد بن اسلم طوسی نیز در رکاب مبارک بود و چون به نیشابور وارد شد در محله«قزّ» ، کوچه بلاش آباد نزول فرمود و مقام اختیار کرد. در السنه و افواه مشهور است که حضرت سلطان در نیشابور به منبر برآمد و این حدیث را از خواجه کائنات روایت فرمود:

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 5 / 1395

 عکسهای جدید کارت پستال ولادت امام رضا (ع)

کاروان حامل امام رضا(ع) دل تاریخ را می شکافت و می رفت تا با آرام گرفتن در طوس، آیندة حرکت تشیع را در عصر ظهور، در سرزمینی ترسیم کند که شیرمردان و شیرزنان آن با پرچم های خون خواهی و ضرب سکه حماسه و ایثار، به استقبال مهدی آل محمد(ص) بروند.

کاروان به نیشابور رسید، در میان جمعیت استقبال کننده، بیست و چهار هزار نفر قلم به دست در انتظار ثبت سخنان امام بودند که ابوزرعه و محمد بن اسلم از حافظان و محدثان احادیث نبوی به نزد امام رفتند و امام را به حق پدرانش سوگند دادند تا رخسار مبارکش را به مردم بنماید و به عنوان تیمن و تبرک حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل کنند. مَرکب حامل حضرت، از حرکت ایستاد و حضرت که در حلقة نیروهای امنیتی دستگاه مأمون قرار داشت، پردة کجاوه را به کنار زدند؛ جمالشان برای لحظه ای چشمان عالم و آدم را نورانی خورشید رخسار خود کرد، اشک شوق از گونه ها سرازیر شد و حضرت برای مدتی طولانی در میان گریه ها و ناله های محبان اهل بیت(ع) سکوت کردند؛ آنگاه پس از سکوت مردم، بهار از لبان رضای آل محمد(ص) آغاز شد و امام حدیثی را به واسطه پدر بزرگوارش و ائمه قبل نقل کردند که به پیامبر اکرم(ص) و جبرئیل به حق تعالی ختم می شد. حضرت لب به سخن گشودند و فرمودند:

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 5 / 1395

 عکسهای جدید کارت پستال ولادت امام رضا (ع)

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا روایت کرده است: چون رضا (ع) به نیشابور وارد شد در محله ای به نام قزوینی (غزینی) فرود آمد. در این محله، حمامی بود که امروز به حمام رضا معروف است. در آنجا چشمه کم آبی وجود داشت. امام بر آن کسی را گماشت تا آب چشمه را بیرون آورد تا آنجا که آب بسیار فزونی گرفت و از بیرون کوچه حوضی ایجاد کرد که چند پل می خورد تا آن حوض، آب از آن فرود می آمد سپس امام رضا (ع) به این چشمه وارد شد و در آن غسل کرد و سپس از آن بیرون آمد و در کنار محل آن نماز گزارد مردم نیز متناوبا در این حوض وارد می شدند و در آن غسل می کردند و برای تبرک از آب آن می نوشیدند و در کنار محل آن چشمه نماز می گزاردند و حاجات خود را از خداوند عز و جل طلب می کردند. این چشمه معروف به «چشمه کهلان »است که امروز نیز مقصود نظر مردمان می باشد.

حدیث سلسلة الذهب

در کتاب فصول المهمة نوشته ابن صباغ مالکی آمده است که مولی السعید امام الدنیا عماد الدین محمد بن ابو سعید بن عبد الکریم وازن گفته است در محرم سال 596 مؤلف تاریخ نیشابور در کتابش نوشته است: چون علی بن موسی الرضا (ع) در همان سفری که به فضیلت شهادت نایل آمد، به نیشابور قدم نهاد در هودجی پوشیده و بر استری سیاه و سفید نشسته بود. شور و غوغا در نیشابور برپا شد. پس دو پیشوای حافظ احادیث نبوی و رنج برندگان بر حفظ سنت محمدی، ابو زرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی، که عده بی شماری از طالبان علم و محدثان و راویان و حدیث شناسان، آن دو را همراهی می کردند، نزد امام رضا (ع) آمده عرض کردند: ای سرور بزرگ، فرزند امامان بزرگ، به حق پدران پاک و اسلاف گرامی ات نمی خواهی روی نیکو و مبارک خود را به ما نشان دهی و برای ما حدیثی از پدرانت از جدت محمد (ص) روایت کنی؟ما تو را به او سوگند می دهیم. پس امام خواستار توقف استر شد و به غلامانش دستور داد پرده ها را از هودج کنار زنند. چشمان خلایق به دیدار چهره مبارک آن حضرت منور گردید. آن حضرت دو گیسوی بافته شده داشت که بر شانه اش افکنده بود. مردم، از هر طبقه ای ایستاده بودند و به وی می نگریستند. گروهی فریاد می کردند و دسته ای می گریستند و عده ای روی در خاک می مالیدند و گروهی نعل استرش را می بوسیدند. صدای ضجه و فریاد بالا گرفته بود. پس امامان و علما و فقها فریاد زدند: ای مردم بشنوید و به خاطر سپارید و برای شنیدن چیزی که شما را نفع می بخشد سکوت کنید و ما را با صدای ناله و فریاد و گریه خود میازارید. ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسی در صدد املای حدیث بودند. پس علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: حدیث کرد مرا پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین شهید کربلا از پدرش علی بن ابی طالب که گفت: عزیزم و نور چشمانم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت شنیدم پروردگار سبحانه و تعالی می فرماید: کلمه «لا اله الا الله »دژ من است. هر که آن را بگوید به دژ من وارد گشته است و آن که به دژ من وارد شده از عذاب من ایمن و آسوده است.

سپس پرده هودج را افکند و رفت. پس نویسندگانی که این حدیث را نوشتند شماره کردند افزون بر بیست هزار نفر بودند. و در روایتی است که بیست و چهار هزار مرکب دان، به جز دوات، در آن روز شمارش شد.

رسیدن امام رضا (ع) به مرو

ابو الفرج و شیخ مفید در تتمه گفتار سابق خویش آورده اند که جلودی آن حضرت را با همراهان خود از خاندان ابو طالب بر مامون وارد کرد. مامون همراهان امام را در یک خانه و علی بن موسی الرضا (ع) را در خانه ای دیگر جای داد. مفید گوید: مامون امام را مورد اکرام و بزرگداشت قرار داد.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 5 / 1395

 

 

 

 

مدارک و شواهد معبتری وجود دارد که علی بن موسی الرضا (علیه السلام) وارد قم شده و نشانه هایی از او در محله ی از ین شهر باقی مانده که و در بین مردم مشهور است، ولی با ین حال، مسیر آن حضرت به هنگام عزیمت از مدینه به مرو، به خوبی مشخص نشده و ورود یشان به قم در منابع تاریخی و رویی به اختلاف نقل شده است.

 

محمد بن یعقوب کلینی (م329) می نویسد: مأمون، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را از راه بصره و شیراز (که شیعیان کمتری داشت) به مرو برد.[1]

محمد بن علی بن بابویه قمی (م381) نقل می کند که مأمون، امام رضا (علیه السلام) را به سوی مرو طلباید و از آن حضرت خواست که از راه کوفه و قم به سوی خراسان حرکت نکند. پس آن حضرت از راه بصره، اهواز، فارس به سوی مرو رفت.[2] ابوالفرج الاصفهانی (م365) هم می نویسد: مأمون به عیسی بن یزید جلودی خراسانی دستور داد تا امام را از راه بصره وارد خراسان کند.[3]

حسن بن محمد قمی (م378) [4] محمد بن نعمان (م413)،[5] فتّال نیشابوری[6] و برخی دیگر از مورخان و محدثان نیز نوشته اند که مأمون عباسی، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و جمعی از آل طالب را به وسیله رجاء بن (ابی) الضحاک جرجانی، عامل و دیوان دولت عباسی و یا عیسی بن یزید جلودی خراسانی، از راه بصره، اهواز و فارس وارد مرو کرد.

طبق همین نقل ها، بعضی از محققان اسلامی حرکت امام7 را از غیر مسیر قم مسلّم گرفته و نوشته اند که مسیر مدینه به مرو در آن زمان از دو راه ممکن بود: یکی از مدینه به بصره، اهواز، بعد به سمت کویر میان یالت های فارس تا مرو.[7] گهای با تکیه به برخی از منابع تاریخی[8]، ین مسیر را چنین ترسیم کرده اند: مدینه، بصره، اهواز، بهبهان، شیراز، اصطخر، ابرقو، دهشیر، یزد، خرانق، رباط پشت بادام، نیشابور، طوس، سرخس، مرو.[9]

مسیر دیگر چنین بود: مدینه، کوفه، بغداد، سپس به سمت جبال که از قم و ری و خراسان می گذشت تا به مرو می رسید.[10]

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 5 / 1395

 

 

روزشمار حرکت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو

 

 

در جغرافیای خط سیر امام رضا(ع) از مکه و مدینه و پایان سفر ایشان به طوس و سرخس و سرانجام مرو، اختلافی نیست، اما در حد فاصل بین این دو خط سیر، چند

دیدگاه وجود دارد.

با جمع بندی روایات، به سه خط سیر عمده می توان دست یافت:

الف ـ مدینه، بصره، اهواز، فارس، یزد، نیشابور، طوس، سرخس و مرو.

ب ـ مدینه، نجف، بغداد، قم، ری، سمنان، آهوان، نیشابور، سرخس و مرو.

ج ـ مدینه، مکه، بصره، اهواز، دزفول، اصفهان، یزد، طبس، نیشابور، طوس، سرخس و مرو.

بنا بر خط سیر نخست که مؤید آن روایات قوی و وجود قدمگاهها در طول خط سیر است، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا(ع) از مدینه تا مرو را می توان در چند مرحله آورد و برای هر مرحله با توجه به قراین موجود در روایات و اشارات صریح مورخان نیز مسافت های ذکر شده جغرافی دانان همراه با تطبیق گاهشماری تاریخی را تصور کرد.

هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال 200ق/195ش بود.(2) امام حج تمتع آن سال را به جای آورد و در هنگام طواف حج، امام جواد(ع) (220 ـ 195ق) با وی بود. امام جواد در آن هنگام شش ساله بود.(3)

امام رضا(ع) در نیمه محرم (سال 201ق/195ش) قبر رسول خدا(ص) را زیارت کرد و با آن حضرت وداع گفت.(4) فاصله مدینه تا بصره 18 منزل (حدود 432 کیلومتر) است.(5) بنابراین ورود امام رضا(ع) به بصره باید در روز شنبه 8 صفر 201ق/19 شهریور 195ش رخ داده باشد.

منزل یا مرحله: جایی است که مسافر، شب به آنجا می رسد و می ماند؛ مسافت بین دو توقفگاه مسافران؛ فاصله ای که مسافر در یک روز طی می کند. هر منزل برابر با 6/28 میل و هر میل برابر 4500 ارش و هر ارش معادل 45 سانتی متر است.

منازل بر حسب راحتی و یا دشواری راه به دو نوع سبک و بزرگ تقسیم می شد. هر منزل تقریبا برابر با 24 کیلومتر می باشد. (فرهنگ دهخدا و فرهنگ معین، ذیل واژه های منزل و مرحله و نیز ارش؛ الاعلاق النفیسه، ص8 ـ 207؛ صورة الارض، ص79).

به قرینه درخواست نیشکر و بیماری امام و نیز تطبیق گاهشماری هجری قمری با هجری شمسی، ورود امام رضا(ع) به اهواز در اواخر تابستان رخ داد.(6) از جهت دیگر، فاصله بصره تا سوق الاهواز نه منزل (حدود 216 کیلومتر) یا 36 فرسخ است؛(7) مسافتی از راه بصره تا اهواز (همان گونه که امروز نیز چنین است) آبی می باشد که باید به وسیله کشتی طی کرد. با توجه به موارد یاد شده، ورود امام رضا(ع) به اهواز در روز یکشنبه 16 صفر سال 201ق/27 شهریور 195ش خواهد بود

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 20 / 5 / 1395

 

 

امام رضا علیه السلامروز یازدهم ذیقعدة سال 148 ق. در مدینه متولد شد. نام مادرش «تکتم» بود که بعد از تولد حضرت، از طرف امام کاظم علیه السلامطاهره نام گرفت. نام مادر حضرت را «نجمه» نیز گفته اند. نقش انگشتری آن حضرت «ماشاءالله ولا قوة الاّ بالله» بوده است.

 

اسم حضرت: علی، کنیه: ابوالحسن الثانی، لقب: رضا، شروع امامت: سال 183 در سن 35 سالگی. مدت امامت: 19 یا 20 سال. فرزندان: دو پسر به نام جوادعلیه السلام فرزند دیگر به نام حسین. رافعی می نویسد: امام رضا علیه السلامدر سفری به قزوین آمده، در خانه داود بن سلیمان مخفی شده است. وی از امام نقل کرده است: «فرزندی از حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین مدفون است.» این همان امامزاده حسین است که اکنون در قزوین بارگاهی دارد. به احتمال، این مسافرت در سال 193 ق. مقارن با مرگ رشید صورت گرفته است.[1]

شهادت: امام تا سال 201 ق. در مدینه بود، در رمضان آن سال وارد مرو شده و در سن 55 سالگی، آخر صفر سال 203 ق. به علت خوردن انگور مسموم – به اجبار مأمون – مسموم شده و در طوس به خاک سپرده شد.

خلفای معاصر امام

ده سال از مدت امامت حضرت با هارون الرشید (193 – 1علیه السلام 0 ).

پنج سال با محمد امین پسر هارون (198 – 193).

ده سال با عبدالله مأمون پسر دیگر هارون (218 – 193) که با برادرش جنگید.

امام در حدود 20 سال از مأمون بزرگتر بود.

افکار بیگانه در عصر رضوی

ترجمه آثار علمی بیگانگان از زمان امویان شروع شد و در عصر عباسیان بویژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسید. (همانگونه که در این زمان وسعت کشور اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید) مأمون نامه ای به پادشاه روم نوشت و مجموعه ای از علوم قدیم و آثار ارسطو را درخواست کرد و جمعی از دانشمندان مانند «حجاج بن مطر» و «ابن بطریق» و «سلما» سرپرست «بیت الحکمة» کتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود.

«خالد بن یزید»، طب وشیمی را (می خواست از راه شیمی طلای مصنوعی به دست آورد) «حنین بن اسحاق» بعضی از کتب سقراط و جالینوس را، ابن مقفع، کلیله و دمنه و همین طور کتاب اقلیدس را، به عربی برگرداندند. خود مأمون نیز ترجمه می کرد. یعقوب ابن اسحاق کندی که در طب، فلسفه، حساب، منطق، هندسه و نجوم خبره بود و درتألیفات خود از روش ارسطو پیروی می کرد، بسیاری از کتاب های فلسفه را به عربی برگرداند و مشکلات آن را توضیح داد.

کسانی را به قسطنطنیه فرستاد تا کتاب های کمیاب فلسفه، هندسه، موسیقی و طب را بیاورند. محمد بن موسی خوارزمی – ریاضی دان بزرگ – جبر را از حساب جدا کرد. «دارالحکمه» کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد. آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 19 / 5 / 1395

 

امام رضا(ع)و قیامهای علویان

از مهمترین و خطرناکترین شورشهائی که عباسیان با آن روبرو گردیدند،شورش «محمد بن ابراهیم الحسین »معروف به «ابن طباطبا علوی »بود که اداره کننده کارهای او«ابو السرایا السری بن منصور»نام داشت. 

ابن طباطبا،مدینه را به قصد کوفه ترک کرد تا آتش شورش خود را بر ضدعباسیان بر افروزد. مردم کوفه که دیدند دعوت او برای «رضا از آل محمد» [1] 

است، و او برای آنان بیعت می طلبد و میگوید که حکومت باید طبق کتاب خداو سنت پیامبر(ص)و سیره علی(ع)باشد،پیرامون وی گرد آمدند. 

تکیه گاه و امید«ابن طباطبا»در اعلام انقلاب خود،بر اساس پشتوانه پایگاههای مردمی دوستانش بود که مردمی موافق و مؤید خط مکتب امام علی(ع)داشت.این بود پشتوانه ای که از خلال واکنش های نیرومند انقلاب «ابو السرایا»در جهان اسلامی کشف کردیم.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 19 / 5 / 1395

 

امامان پاک ما در میان مردم و با مردم می زیستند،و عملا به مردم درس زندگی و پاکی و فضیلت می آموختند،آنان الگو و سرمشق دیگران بودند،و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می ساخت،و برگزیده ی خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمی گرفتند،و خود را از مردم جدا نمی کردند،و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمی شدند،و هرگز مردم را به بردگی و پستی نمی کشاندند و تحقیر نمی کردند...

«ابراهیم بن عباس »می گوید:«هیچگاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسی جفا ورزد،و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند،هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را بر آورده سازد رد نمی کرد،در حضور دیگری پایش را دراز نمی فرمود، هرگز ندیدم به کسی از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئی کند،خنده ی او قهقهه نبود بلکه تبسم بود،چون سفره ی غذا به میان می آمد همه ی افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سفره ی خویش می نشاند و آنان همراه با امام غذا می خوردند.شبها کم می خوابید و بیشتر بیدار بود،و بسیاری از شبها تا صبح بیدار می ماند و به عبادت می گذراند،بسیار روزه می داشت و روزه ی سه روز در هر ماه را ترک نمی کرد [1] ،کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت، وبیشتر در شبهای تاریک مخفیانه به فقرا کمک می کرد. [2]

«محمد بن ابی عباد»می گوید:فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود لباس او-در خانه-درشت و خشن بود،اما هنگامیکه در مجالس عمومی شرکت می کرد (لباسهای خوب و متعارف می پوشید) و خود را می آراست. [3]

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 19 / 5 / 1395

 

امام و دوستان

یکی از بخشهای بسیار آموزنده از سیره و امام رضا علیه السلام روش برخورد با شیعیان و دوستان اهل بیت بوده است. امام در برخورد با دوستان کمال دقت را می نمود و درسهای آموزنده ای برای ما به یادگار گذاشت.

* بزنطی می گوید: من از کسانی بودم که به امامت موسی بن جعفر اعتقاد داشتم ولی درباره امامت حضرت رضا علیه السلامدر حال تردید بودم. نامه ای به حضرت نوشتم و از چند مسئله سؤال کردم ولی مهم ترین مسئله ای که در نظر داشتم بپرسم از یادداشت آن غفلت نمودم. جواب همه ای آن مسائل آمد و در آخر نامه اضافه فرموده بودند که مهمترین مسئله خود را فراموش کرده بودی من به امامت آن مولی معتقد شدم بعد خدمت امامعلیه السلام رسیدم عرض کردم: مایلم مواقعی را که از طرف دشمنان برایم خطری نیست راهنمایی بفرمایید منزل شما بیایم. یک روز نزدیک غروب مرکب سواری خود را برایم فرستاد خدمتش رسیدم نماز مغرب و عشاء را با ایشان خواندم بدون اینکه من تقاضا کنم شروع نمودند از مشکلات مسائل یک یک پرده برداشتن و من یادداشت کردم مدتی از شب گذشت در این موقع رو به غلام نمود و فرمود: همان رختخوابی که خودم می خوابم بیاور تا بزنطی در آن بخوابد. از دلم گذشت که کسی در دنیا مانند من نیست. امامعلیه السلام وسیله خود را برایم فرستاد و خدمتش رسیدم پهلویم نشست سپس این همه درباره ام لطف نمود. امام فرمود: احمد! مبادا افتخار کنی بر دوستان خود به واسطه این کار. صعصعه بن صوحان مریض شد، امیرالمؤمنینعلیه السلام به عیادتش رفت، خیلی نسبت به او لطف نمود. دست مبارک بر پیشانی اش گذاشت. وقتی می خواست حرکت کند فرمود: صعصعه مبادا بر دوستان خود به واسطة این کار من افتخار کنی – فانی انما فعلت جمیع ذلک لانه کان تکلیفا لی – من این کارها را که انجام دادم از این جهت است که وظیفه خود می دانم.[1]

امام طبق سیره الهی به نحو احسن از مهمان پذیرائی نمود و هنگامی که دید فکر منحرف کننده ای به ذهن بزنطی آمد به او هشدار داد که در رابطه با کار من بر دیگران مباهات نکنی. زیرا امام وظیفه دینی خود را انجام داده است

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 18 / 5 / 1395

 

نگاهی درس آموز به زندگانی نجمه(س

آینه تاریخ همواره حقیقتهایی را به تصویر می کشد که چونان فانوسی فرا راه آدمی قرار گرفته و جدا کننده راه سعادت از شقاوت هستند. این حقایق، اگر چه گاه تلخ و جانکاه و گاه شیرین اند؛ برای اهل بینش و بصیرت که در ژرفای وجود خویش جز حقیقت نمی جویند

راهنمایی بس توانا خواهند بود.

تاریخ و آموزه های زندگانی ائمه(ع) از زیباترین و گویاترین تصویرهای این آینه شفاف و درخشان است. شاید اندک توجه و نظری به اندیشه و عمل این پیشوایان راستین بتواند انسان را از انحرافهای فکری و اجتماعی به «راه مستقیم هدایت» رهنمون کند و به واقع چنین است. معرفت نسبت به اهل بیت(ع) در کتابهای گوناگون به زیور چاپ آراسته شده است. ظرف پرورش و تربیت این بزرگواران، مادران وارسته ای هستند که الگویی عملی برای مادران عصر ما می باشند و ما با آشنا شدن به اندیشه و روحیات و چگونگی رفتار و گفتار آنان، سرمشقی برای پویش راه کمال و سعادت و تربیت فرزندانی امام گونه می یابیم.

یکی از بانوان برجسته تاریخ و مادران نمونه «نجمه» مادر رضای آفرینش، است. بانوی کنیزی که آزادترین عبد خدا را میزبان بود و با عبادات و رفتارهای پسندیده خویش در تاریخ زندگانی ائمه(ع) وارد شده و جاودانه گشت.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 18 / 5 / 1395

 

امام آیینه تمام زیباییهاست جلوه های جمال و جلال ربوبی در سیمای امام درخششی تام و تمام یافته است. امام نمونه انسان کامل در مسیر صعودی و پرواز شکوهمند به سوی نیکیها و خوبیهاست. آنچه در روایات از صفات و القاب گوناگون برای امام بیان شده، هر یک ظهوری از جلوه های نورانی امامت است که ابعادی از سیمای معنوی و ملکوتی اش را فرا راه حق جویان و عارفان قرار می دهد. بر این اساس به بخشی از صفات هشتمین امام معصوم(ع) می پردازیم و پرتوی از انوار رضویه را که در نامهای آن بزرگوار تجلی یافته است به نظاره می نشینیم.

شیخ صدوق در کتاب عیون اخبارالرضا می نویسد: امام هشتم(ع) را با القاب زیر یاد می کردند: 1. رضا 2. صادق 3. صابر 4. فاضل 5. قرة اعین المؤمنین «نور چشم مؤمنان »6. غیظ الملحدین «مایه خشم منکران خدا». (1) و در بعضی از روایات به آن حضرت «عالم آل محمد(ص)» لقب داده شده است.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی