تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5114
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 84340
بازدید ماه : 137618
بازدید کل : 10529373
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396






قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف :

(إِنّی لاََمانٌ لاَِهْلِ الاَْرْضِ كَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ)

همانا، من، امان و مایه ایمنى براى اهل زمینم;
همان گونه كه ستاره ها، سبب ایمنى اهل آسمان اند.


بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 2 / 1396












ميلاد نور

خجسته ميلاد گل سر سبد هستي ،‌نرگس نرجس
يوسف زهرا(س)،دردانه دوران نور چشم عاشقان ،
آرزوي مشتاقان،منتقم ال آلله ،منجي عالم بشريت ،
صاحب العصروالزمان،حضرت مهدي عج الله تعالي
ظهوره روحي وارواح العالمين له الفداء
برمنتظران ظهورش مبارك باد



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396





امام حسين عليه‏السلام و تقدير از معلم


بدون ترديد هر انسانى فطرتا دوست دارد تا از خدمتگزار خود تقدير كند و چه خدمتى بالاتر از آموزش علم و دانش به انسان مى‏تواند باشد. در آموزه‏هاى دينى ما براى تقدير از معلم سفارشهاى زيادى شده است و در سيره پيشوايان معصوم عليهم‏السلام اين امر مرسوم و مسلّم بوده است. ابن شهرآشوب در حالات امام حسين عليه‏السلام مى‏نويسد:
در مدينه معلمى به نام عبد الرحمن سلمى به يكى از فرزندان امام حسين عليه‏السلام سوره حمد را آموخت. هنگامى كه فرزند گرامى حضرت آن را در نزد وى قرائت كرد، امام بسيار خوشحال شد و معلم را دعوت كرد و به عنوان تقدير و تشكر هزار دينار و هزار حلّه به او پاداش داد.

وقتى امام حسين عليه‏السلام به خاطر اين پاداش زياد، مورد اعتراض قرار گرفت، فرمود: «وَاَيْنَ يَقَعُ هذا مِنْ عَطائِهِ يَعْنِى تَعْلِيمِهِ؛
اين پاداش كجا و عطاى او، يعنى آموزش سوره حمد كجا!»

آن‏گاه امام حسين عليه‏السلام اين ابيات را يادآور شد كه:

اِذا جادَتِ الدُّنْيا عَلَيْكَ فَجُدْ بِها
عَلَى النّاسِ طُرّا قَبْلَ اَنْ تَتَفَلَّتْ
فَلاَ الْجُودُ يُفْنيها اِذا هِىَ اَقْبَلَتْ
وَلاَالْبُخْلُ يُبْقيها اِذا ما تَوَلَّتْ


يعنى زمانى كه دنيا چيزى بر تو ببخشد، تو نيز دست عطايت را بر همه مردم بگشا، قبل از آنكه از دست تو برود! نه بخشش آن را از بين مى‏برد، اگر به تو رو آرد و نه بخل آن را نگه مى ‏دارد، اگر دنيا به انسان پشت كند.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396



 


جايگاه معلم در فرهنگ اهل بيت عليهم‏السلام


از بهترين امتيازات جامعه بشرى هنر معلمى است. معلم با تعليم و نشرِ علم، انسانها را به سوى كمال و پيشرفت سوق مى‏دهد و عشق و ايمان را بر لوح جان و ضمير پاك انسانها ثبت مى‏كند و نداى فطرت را در فضاى عالم طنين‏ انداز مى‏گرداند.

در حقيقت تمام ترقيات و كمالات انسانها مديون معلم است. اساسا تعليم و تعلم از نعمتهاى خداوند متعال است كه اول براى انبياء و اوليا و سپس به ديگران ارزانى داشته است.به اين جهت، معلم بودن از ويژگيهاى انبياست. خداوند متعال مى‏فرمايد:

«هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الاْءُمِّيِّينَ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايَـتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَـلٍ مُّبِينٍ »؛

«او كسى است كه در ميان جمعيّت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مى‏خواند و آنها را تزكيه مى‏كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى‏آموزد و مسلما پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.»
بزرگ‏ترين معلم جهان بشريت حضرت رسول خاتم صلى ‏الله‏عليه‏و‏آله به اين ويژگى خود افتخار مى ‏كرد.

آن بزرگوار زمانى كه با دو گروه در مسجد مواجه شد كه گروه اول عبادت مى‏كردند و گروه دوم به آموزش علم مشغول بودند، گروه دوم را كه در محضر استادى علم مى‏آموختند، افضل دانست و فرمود: «اِنَّمَا بُعِثْتُ مَعَلِّما همانا كه من به عنوان معلم مبعوث شده‏ام.»
آن حضرت چنان براى معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود كه در دعاهايش مى‏فرمود:

«اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُعَلِّمِينَ وَاَطِلْ اَعْمارَهُمْ وَبارِكْ لَهُمْ فى كَسْبِهِمْ؛

خداوندا! معلمان را بيامرز و عمر طولانى به آنان عطا فرما و كسب و كارشان را مبارك گردان!»

آرى، معلمى از خصوصيات انبيا و از صفات محبوب آنان مى‏باشد. در مقام پاسداشت از تلاشهاى معلمان سخنى بالاتر و زيباتر از كلام مولاى متقيان، حضرت على عليه‏السلام نمى ‏توان يافت كه فرمود: «مَنْ عَلَّمَنى حَرْفا فَقَدْ صَيَّرَنى عَبْدا؛ كسى كه به من يك حرف بياموزد، مرا بنده خود كرده است.» البته اين شرافت و فضيلت براى معلم، زمانى ارزشمند است كه بتواند اين موهبت الهى را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت كمال جامعه به آموزش بپردازد.

با توجه به سخنان پيش گفته، در اين فرصت، آموزه‏هايى را از روايات اهل بيت عليهم‏السلام در تكريم مقام معلم به خوانندگان گرامى تقديم مى‏كنيم.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396







چرا 12 ارديبهشت به عنوان روز معلم انتخاب شده است ؟

دوازدهم اردیبهشت، روز بزرگداشت مقام معلم است. وجه تسمیه این روز، به رویدادى بازمى گردد که در نخستین بهار پس از به بار نشستن انقلاب اسلامى به وقوع پیوست؛ شهادت معلم بزرگ، استاد مرتضى مطهرى. دو سال پس از این حادثه، وزیر آموزش و پرورش وقت، روز شهادت استاد مطهرى را روز معلم و هفته 12 تا 19 اردیبهشت را به عنوان هفته معلم، به جامعه معرفى کرد.

اما رویداد دیگرى نیز در کوران سال هاى دیکتاتورى رژیم پهلوى رخ داده بود که معمولاً در بزرگداشت دوازده اردیبهشت، کمتر به آن اشاره مى شود.

در 12 اردیبهشت سال 1340، گروهى از معلمان تهرانى و شهرستانى، دست از کار کشیدند و در باشگاه مهرگان تهران اجتماع کردند و به طور جمعى، عازم وزارت فرهنگ شدند.

در جریان این تجمع و در جریان فعل و انفعالاتى که رخ داد، دکتر ابوالحسن خانعلى، سخنران مراسم به قتل رسید و شمارى از معلمان و دانش آموزان هم مجروح شدند و معلمان که قبلاً فقط خواستار افزایش حقوق بودند، درخواست هاى صنفى دیگرى را هم به تقاضاهاى خود افزودند.

آنان خواهان سقوط دولت شریف امامى، اعدام قاتل دکتر خانعلى، رفع اهانت از فرهنگیان و تغییر سطح حقوق معلمان و نیز نام گذارى روز دوازده اردیبهشت به عنوان روز معلم بودند.


تعلیم و تعلم، از شئون الهى است. معلم ایمان را به بشر مى آموزد و آن را بر لوح جان و ضمیرهاى پاک، حک مى کند و سیاهى جهل را از دل ها مى زداید. دغدغه معلم، همیشه این است که حیات بشر بر مدار ارزش ها و کرامت هاى انسانى بچرخد.

والاترین رابطه انسانى، رابطه بین معلم و شاگرد است و بهترین نوع این رابطه، بر مبناى ادب و حرمت استوار است. معلم به شاگرد خویش، با چشم مهر و رحمت و حرمت مى نگرد و در کمال صداقت، از بهره فراوان علم خویش، او را بهره مند مى سازد و شاگرد، با همه فروتنى و احترام، مى کوشد تا تمام آموزه هاى مکتب معلم را به بهترین شیوه، فرا گیرد و مطیع و فرمانبردار باشد.

«رب» و «معلم»، دو نام از نام هاى شریف خداوند هستند. «رب»، از «تربیت» گرفته شده و «رب العالمین» یعنى تربیت کننده همه عالم. خداى بزرگ، نخستین معلم انسان است و در قرآن مجید بارها بر این مورد تصریح دارد.

پیام آوران الهى نیز وظیفه خطیر تعلیم و تربیت انسان ها را بر دوش داشته اند و معلمان رنج دیده تاریخند. در فرهنگ اسلام، با تعابیر زیبایى از مقام معلم و مربى، تمجید شده است.



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396







معلمی در کلام مقام معظم رهبری


مقام معظم رهبری در مورد معلم می فرماید:

«شما [معلم ها] در سر کلاس، نه فقط درسی که می دهید،
بلکه نگاهی که می کنید، اشاره ای که می کنید،
لبخندی که می زنید، اخمی که می کنید،
حرکتی که انجام می دهید و لباسی که می پوشید،
بر روی دانش آموز اثر می گذارد.

ما به خودمان که مراجعه می کنیم،
عمیق ترین احساسات و عواطف و حالات خودمان را اگر ریشه یابی کنیم،
در انتهای خط، یک معلم را مشاهده می کنیم.

معلم است که ما را می تواند شجاع یا جَبان، بخشنده یا بخیل،
داکار یا خودپرست، اهل علم و طالب علم و فهم و فرهنگ،
یا منجمد و بسته و پای بند به تفکرات جامد بار بیاورد.

معلم است که می تواند ما را متدین، باتقوا، پاک دامن،
یا خدای ناکرده بی بندوبار، بار بیاورد.

معلم چنین نقشی دارد.
این ارزش معلم است و این تأثیر معلم است».


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396







معلمی در کلام امام خمینی رحمه الله

حضرت امام خمینی رحمه الله درباره مقام معلم می فرماید:

«نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند.

نقش معلم، بسیار حساس و مهم است و مسئولیت بسیار زیادی دارد.

نقش مهمی است که همان نقش تربیت است
که اخراج من الظلمات الی النور است.

معلم، امانت داری است که [امانت او]
غیر از همه امانت هاست؛ انسان، امانت اوست.

امانت های دیگر را اگر کسی خیانت به آن بکند،
خلاف کرده است، اما امانت اگر انسان باشد،
اگر خدای نخواسته به این امانت خیانت شد،
یک وقت می بیند خیانت به یک ملت است،
خیانت به یک جامعه است، خیانت به اسلام است.

معلم، امانت دار نسلی است که تمام مقدّرات یک کشور،
به آن نسل سپرده می شود
و تربیت شما باید همراه با تعلیم باشد».


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396


 


نامه آبراهام لینکن به آموزگار پسرش



* او باید بداند که همه مردم عادل و صادق نیستند ،

اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد ، انسان صدیقی هم وجود دارد .

به او بیاموزید به ازای هر سیاستمدار خودخواه ، رهبر جوانمردی هم یافت می‌شود .

به او بیاموزید که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست .

* می‌دانم که وقت می‌گیرد اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد .

به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد .
او را از غبطه خوردن برحذر دارید . به او نقش و تأثیر مهم خندیدن را یاد‌آور شوید .

* اگر می‌توانید به او نقش مؤثر کتاب در زندگی را آموزش دهید .
به او بگویید تعمق کند ، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود .
به گل‌های درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می‌کنند ، دقیق شود .
* به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد .
به پسرم یاد بدهید با ملایم‌ها ، ملایم و با گردن‌کش‌ها ، گردن‌کش باشد .
به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند .

* به پسرم یاد بدهید که همه حرف‌ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می‌رسد انتخاب کند .

* ارزش‌های زندگی را به پسرم آموزش دهید .

* اگر می‌توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند . به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد .

* به او بیاموزید که می‌تواند برای فکر شعورش مبلغی تعیین کند ، اما قیمت گذاری برای دل بی‌ معناست !

* به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می‌داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.

* در کار تدریس با پسرم ملایمت به خرج دهید ، اما از او یک نازپرورده نسازید .

بگذارید که او شجاع باشد ، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد .


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396






معلم،دریای عظیمیی که در قطره­ای پنهان شده
و جهان پهناوری در هیکل انسانی نمودار .


آن کیست که هم چون پیامبران عظام صلوات الله علیهم اجمعین رسالتش تکمیل مکارم اخلاق‏, تعلیم و تربیت و هدایت انسان­ ها به سوی فلاح و کمال است و در بین همه­ ی قشرها از بالاترین جایگاه و والاترین منزلت معنوی و اجتماعی برخوردار می­ باشد و در یک کلام ، آرزوی همه , همانند او شدن است ؟
آری ، او برگزیده ­ای از فرزانگان جامعه است که با درک عمیق از مسئولیّت­ ها و رسالت ­ها، خود را به زیور علم و اخلاق آراسته ، با بهره­مندی از بالاترین دانش تخصصی و اشراف بر اصول و مبانی روان شناختی و تعلیم و تربیت و مسلح شدن به مؤثرترین روش ­های انتقال پیام ، با آرامش و احساس با شکوه خود ارزشمندی و با یک دنیا تعهد پیامبرانه ، جامه­ ی مقدس « معلمی » بر تن کرده است.

آری معلم ، همان دریای عظیم است که در قطره ­ای پنهان شده و جهان پهناوری است که در جثه و هیکل انسانی نمودار گشته است. در عظمت جایگاه معلم ، همین بس که در ایفای وظیفه ، همکار انبیاء و پیغمبران و برگزیدگان خدای تعالی است. در کلمه معلم ، خیرخواهی و هدایت خالی از عنف و زورگویی آمده است .

حضرت رسول اکرم (ص) به اصحاب خود می­فرمودند :

« کونوا معلمین » و « علموا و لا تعنفوا فان المعلم خیر من المعنف » و « علموا و سیروا و لا تعسروا ».


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: دریای عظیم
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396



 




درس معلم ار بود زمزمه محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را


انسان ، تنها در پرتو تربیت صحیح است که به ‏عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف و آرمانهای خود دست یازیده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح مینماید ؛ و در این میان عشق ، و نشانه های مربوط به آن از چنان اهمیتی برخوردار است که بدون آن ذخایر و گنجینه های نهفته ی آدمی ظاهر و آشکار نمی شود .

اگر بخواهیم تعلیم و تربیتی صورت بگیرد و استعدادی در جهت مطلوب به فعلیت برسد ناچار باید از شگرد هایی چون محبت بهره گرفت . چرا که اگر انسان چیزی در سایه محبت فرا بگیرد به هیچ عنوان فراموش نمی کند

مسئله ی تعلیم و تربیت مسئله ی ساده ای نیست که بتوان به راحتی آن را به افراد القا کرد . گاهی وقتها رفتار ناشیانه ی ما معلمین باعث ایجاد خراش ساده و کوچک در روح لطیف دانش آموزان می شود که به این سادگی بر طرف نمی شود و اگر از ابزاری مانند محبت کمک گرفته نشود شاید همان خراش کوچک به زخمی عمیق مبدل شود که گاه از خانواده و دوستان فرا تر می رود و جامعه را هم در بر می گیرد .

آن وقت دیگر پانسمان ها ی معمولی جواب نمی دهد و باید به عمل جراحی روی آورد که تازه معلوم نیست زخم آن التیام پیدا کند .

اغلب افرادی که به بزهکاری رو می آورند ، افرادی هستند که در زندگی از نعمت محبت محروم بوده اند و از محیط خانواده و آموزشگاه طرد شده و به بیراهه رفته اند . در مدارس کنونی کشورمان هم اگر توجه کنیم می بینیم که ما فقط حافظه ی بچه ها را تقویت می کنیم در حالی که باید بیشتر به فکر تقویت رفتار مثبت در آنها باشیم .


تربیت واقعی و صحیح با یک کلمه که همان " عشق " است آغاز می شود . عشق و نشانه های مربوط به آن از چنان اهمیتی برخوردار است که بدون ذخایر و گنجینه های نهفته ی آدمی ظاهر و آشکار نمی شود . " محبت " و " مهرورزی " در زندگی همه ی ما به خصوص کودکان و نوجوانان نقش اساسی دارد .

محبت ، قانونی است که سلامت و سعادت و شادمانی و هماهنگی و همه گونه کامیابی را برای آدمی به ارمغان می آورد ؛ به شرط آنکه بدانیم چگونه و به چه اندازه از این اکسیر حیات استفاده شود ؛ تا از افراط و تفریط که هر یک عوارض نامطلوبی درتربیت دارند ؛ پیش گیری شود .

اگر کسی احساس کند که دردل و قلب دیگری جای دارد ، به راحتی نمی تواند از او دل بکند و آنچه بیش از همه انسانها را به یکدیگر پیوند می زند همین جایگاه ها است . پیوندی قوی تر از محبت نمی تواند انسانها را به یکدیگر نزدیک سازد . پیوند ناشی از محبت ، پیوندی است که به سادگی گسسته نمی شود .

هر چه پیوند عاطفی بین مربی و متربی محکم تر باشد ، صداقت و یکرنگی و صفای بیشتری بین آنها رواج خواهد یافت و نادرستی و ناراستی و تقلب کمتری دربین آنها مشاهده خواهد شد .معلم واقعی کسی است که محبت فراگیران را به صورت عمیق در دل داشته باشد و آنان را همچون فرزندان خود دوست بدارد . بسیاری از رفتارهای ناهنجار فراگیران را که معلول شرایط نامساعد خانواده و یا اطرافیان اوست با محبت و صبر و حوصله می توان درمان کرد .

معلم باید با صبر و حوصله به سراغ او رود و بی آنکه محبت او شکل ترحم به خود بگیرد می تواند قلب او را تسخیر کرده و با نیروی معجزه آسای مهر و محبت بیماری روحی و روانی او را درمان کند . در دنیا هیچ چیز جز محبت ، راه هموار نمی کند . مگر می شود بدون آنکه دوست داشت ،آموزش دادو تربیت کرد ؟

حضرت علی (ع) عازم یمن بود که پیامبر بزرگوار به او فرمودند :
" اگر به وسیله ی تو خداوند فردی را هدایت کند ، ارزش این کار از کره ی خاکی که آفتاب برآن می تابد ، بیشتر است ."

همچنین شکسپیر میگوید :
"معتقدم که سرنوشت انسان را تنها محبت معلوم میکند و بس ."

من به این گفته اعتقاد دارم ؛ چرا که با محبت کردن به دانش آموز می توان عزت نفس را در او بالا برد ، و او را واقع بین و خوشبین بار آورد و این عزت نفس برای او مانند زرهی است که وی را در مقابل چالش های زندگی محافظت می کند . و این معلمان و مدیران و ... هستند که باید این مهم را انجام دهند چرا که بیشترین دقایق زندگی بچه ها در مدرسه سپری می شود .

گرچه راهیست پر از بیم ز ما تا برِ دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی


 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396






در بــزم عشق شمــع فـروزان معلم است
مـــردم چو پيكرند اگر ، جان معلم است

آن بــاغبـــان گلشن انديشه هـــاي ژرف
پـــــروردگار روح حكيمــان معلم است

مــــردم معـــادن زر و سيمند در سرشت

جــويــاي ايـن خزائـن پنهـان معلم است

هرگز گزافه نيست كه گويم پس از خداي
آنكس كه خلـــق مي كند انسـان معلم است

ظلمات جهل را بشكافــد بـه نـــور علــم

خضــر طــريق چشمــه حيـوان معلم است

آري ، معلمي همه عشق است و ســوختن
آنــرا كه عشــق نيست مگو كــان معلم است

گوينــد بـــوده اند معلـــــم پيمبــــران
گويـــــد(( حنيف))ايــزد رحمـن معلم است




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: شمــع فـروزان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 12 / 2 / 1396

 




علم با تو آغاز شد و عشق نيز
اي شکوه بي پايان روشنايي

نگاهت مکتب محبت بود و
دست مهربانت پر از بهار شيدايي


در پائيز سرد جهل و غفلت وگمراهي
کلام تو بود چشمه زلال دانائي

تازه مي شود باز خاطرات کودکي ام
در اين روزهاي سبز رويايي


کاش جان تشنه ام را باردگر
لبريز کني از جام معرفت و بينايي

آمده ام تا بار ديگر عاشقانه بگويم:
روزت مبارک اي تنديس صبر و شکيبايي




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396








1- كرامت نفس سيد الشهداء

اين اصل بزرگ اسلامى در وجود ابا عبدالله عليه السلام تجسم پيدا كرد و تمام حيات آن حضرت پر است از شعارهاى كرامت نفس .(1)

2- اوج كرامت و عزت نفس

در كلماتى از امام حسين عليه السلام رسيده است عزت و شرافت و كرامت انسانى موج مى زند و راز اين كه اينگونه كلمات از ايشان به نسبت بيشتر از ائمه رسيده اين است كه داستان كربلا، زمينه اى بود براى اينكه روح امام حسين در اين قسمت تجلى خودش را ظاهر كند به صورت اين كلمات . نوشته اند، در وقتى كه حضرت سيد الشهداء مى آمدند به طرف كربلا، مكرر افراد به ايشان برخورد مى كردند و هر كس هم بر خورد مى كرد مى گفت : آقا نرو خطر جانى دارد. حضرت هم به هر يك از اين‌ها جوابى مى داد، و البته جواب‌ها همه در همين حدود بود كه نه ، من بايد بروم . يكى از آن‌ها وقتى كه با حضرت ملاقات كرد گفت : مصلحت نيست ، نرويد. فرمود: من به تو همان جوابى را مي‌دهم كه يكى از صحابه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله به شخصى كه مى خواست او را از شركت در جهاد اسلامى منع كند داد. آن وقت حضرت سيد‌‌الشهداء اين شعرها را براى او خواندند:

سامضى و ما بالموت عار على الفتى

اذا ما نوى حقا و جاهد مسلما

و واسى الرجال الصالحين بنفسه

و فارق مثبورا و خالف مجرما

امام حسين عليه السلام مى فرمايد: موت فى عز خير مت حياه فى ذل ؛(5) مردن در سايه عزت بهتر است از زندگى با ذلت

خواهم رفت . مرگ براى انسان جوانمرد ننگ نيست ، اگر در راه حق جهاد كند و در حالى كه مسلم است كوشش به خرج بدهد (نيتش حق باشد و در حالى كه مسلم است مجاهده و جهاد كند) و با مردان صالح ، مواسات و همگامى و همدردى نمايد، و بر عكس ، راه خودش را از مردم بد بخت هلاك شده و مجرم گناهكار جدا كند.

فان عشت لم اندم و ان مت لم الم

كفى بك ذلا ان تعيش و ترغما(2)

من يا زنده مى مانم يا مى ميرم . از اين دو خارج نيست . اين راهى كه من مى روم هر دو طرفش براى من خير و سعادت است . اگر زنده بمانم مورد مذمت نيستم ؛ چون از مرگ فرار نكردم و از اين آزمايش موفق بيرون آمدم تاز مرگ نترسيدم و زنده ماندم . چنين زندگى براى من ننگ و مذموم نيست . اگر هم بميرم مورد ملامت نيستم . كفى بك ذلا ان تعيش و ترغما(3) (همه اين سه شعر براى اين مصراع آخر است ) براى تو اين ذلت و بدبختى بس كه زنده بمانى و دماغت به خاك ماليده باشد. ديگر بدبختى و ذلتى بالاتر از اين زندگى نيست .(4)

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396


 



شجاعت اميرالمؤمنين (ع)در كلام و رفتار امام سجاد(ع)



شجاعت اميرالمؤمنين (ع) زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد (ع) را در مجلس ابن زياد و در مجلس يزيد و مخصوصاً خطبة آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگيريم شجاعت اين بزرگوار نيز بر ما روشن مي شود.

اميرالمؤمنين شجاعت خود را در ميدان براي افرادي مثل عمروبن عبدود و مرحب خيبري به كار مي برد و فرزند گرامي او امام سجّاد، شجاعت را در مجلس ابن زياد و مجلس يزيد و روي منبر در مسجد شام به كار برده است.



سياست امام سجّاد (ع)



اميرالمؤمنين به اقرار همة مورخين از سنّي و شيعه پاسدار اسلام بود و رأي و تدبير او فوق العاده مفيد بود، چنانكه عمر بيشتر از هفتاد مورد گفته است: لولا علي لهك عمر، يعني: «اگر علي نبود عمر هلاك شده بود.»

امام سجاد عليه السلام در مدت سي و پنج سال پاسدار شيعه بود. مورخين معتقدند كه تدبير امام سجّاد، مدينه را و بسياري از شيعيان را از دست كساني چون يزيد و عبدالملك مروان نجات داد.



حلم امام سجاد (ع)


دربارة اميرالمؤمنين گفتاري نقل شده و ايشان فرمودند: «برآدم بيخردي گذشتم كه به من بد مي گفت. از او صرف نظر كردم گويي كه او حرفي نزده است.»
دربارة امام سجاد نيز گفتاري نقل شده است و ايشان فرمودند:
«بر كسي گذشتم كه به من بد مي گفت. بدو گفتم كه اگر راست مي گويي خداوند متعال مرا رحمت كند، و اگر دروغ مي گويي خدا تو را بيامرزد!»




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396


 



عبادت امام سجاد (ع)

دربارة اميرالمؤمنين گفته شده است كه روزها به ايجاد باغ و قنات براي فقرا و محتاجين مشغول بود، و تا به صبح عبادت مي كرد. حضرت سجّاد نيز چنين بود چه بسيار باغها و قنوات كه به دست ايشان براي ديگران آباد يا ايجاد شد. عبادت و سجدة او به حدي بود كه به زين العابدين و سجّاد ملقّب شد.

از رسول اكرم روايت شده كه روز قيامت خطاب مي شود: «كجا است زين العابدين؟» و مي بينم كه فرزندم علي بن الحسين جواب مي دهد و مي آيد. از امام باقر روايت شده كه: «پدرم را مي ديدم كه از كثرت عبادت پاهاي او ورم كرده، و صورت او زرد، و گونه هاي او مجروح، و محل سجدة او پينه بسته بود.»

سخاوت، فتوت و رأفت امام سجّاد (ع)

در تاريخ است يكي از كارهاي اميرالمؤمنين (ع) اداره كردن فقرا بطور مخفيانه بوده است. اميرالمؤمنين شبها خوراك، پوشاك و هيزم به خانة بينوايان مي برد، و آن بينوايان حتي نمي دانستند كه چه كسي آنها را اداره مي كند. همچنين ميان مورخين مشهور است كه امام سجاد (ع) چنين بوده است.

راوي مي گويد: در محضر امام صادق (ع) بوديم كه از مناقب اميرالمؤمنين (ع) صحبت شد و گفته شد هيچ كس قدرت عمل اميرالمؤمنين را ندارد و شباهت هيچ كس به اميرالمؤمنين، بيشتر از علي بن الحسين نبوده است كه صد خانواده را اداره مي كرد. شبها گاهي هزار ركعت نماز مي خواند.»


از طريق اهل تسنن روايت شده است كه چون حضرت سجاد شهيد گشت روشن شد كه آن حضرت صد خانواده را بطور مخفي اداره مي كرده است.


زهد امام سجّاد (ع)

چنانچه اميرالمؤمنين (ع) زاهد به تمام معني بوده است و دلبستگي به مالي و به كسي جز به خداي متعال نداشته است. همچنين بوده است امام سجاد (ع). لذا به اصحاب خود سفارش مي فرمود:
اصحابي، اخواني، عليكم بدار الآخرة ولا اوصيكم بدار الدنيا فانكم عليها وبها متمسكون اما بلغكم ان عيسي عليه السلام قال للحواريين. الدنيا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها. وقال: من يبني علي موج البحر داراً؟ تلكم الدار الدنيا ولا تتخذوها قراراً.

«اي ياران من، برادران من، مواظب خانة آخرت باشيد من سفارش دنيا را به شما نمي كنم زيرا شما بر آن حريص هستيد و به آن چنگ زده ايد. آيا نشنيده ايد كه حضرت عيسي به حواريون مي گفت: دنيا پل است، از روي آن بگذريد و به تعميرش نپردازيد! چه كسي روي موج آب خانه مي سازد؟ موج دريا اين دنيا است، به آن دلبستگي نداشته باشيد.»




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396



 



گوشه اي از فضائل چهارمين پرچمدار هدايت

ايمان امام سجاد (ع)
اميرالمؤمنين (ع) در دعاي صباح مي گويد:
يا من دل علي ذاته بذاته. «اي كسي كه برهان وجود خود هستي.»

حضرت سجّاد نيز در دعاي ابوحمزة ثمالي مي گويد:
بك عرفتك وانت دللتني عليك وعويني اليك ولولا انت لم أدرما انت.
«تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودي مرا بر خودت و دعوت نمودي به خودت و اگر نبودي، ترا نمي شناختم.»
اين گونه كمات منتهاي ايمان را مي رساند و اين همان ايمان شهودي است كه اميرالمؤمنين مي فرمايد:

لو كشفت لي الغطاء ما ازددت يقينا.
«اگر بر فرض محال ممكن بود خدا را بر اين چشم ظاهري ديد و مي ديدم بر يقين من كه الآن به ذات مقدس حق دارم افزوده نمي شد.».

علم امام سجّاد (ع)


اگر اميرالمؤمنين عليه السلام مي گويد: «از من بپرسيد هرچه مي خواهيد كه به خدا قسم تمام وقايع را تا روز قيامت مي دانم، حضرت سجاد نيز مي گويد: «اگر نمي ترسيدم كه مردم در حق ما غلوّ كنند، وقايع را تا روز قيامت مي گفتم.»

تقواي امام سجاد (ع)

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمود:
والله لو اعطيت الاقاليم السبعة وما تحت افلا كها علي ان اعصي في نملة اسلبها جلب شعيرة ما فعلت.
«به خدا قسم اگر تمام عالم هستي را به من دهند كه به مورچه اي ظلم كنم و بيجهت پوست جوي را از دهان آن بگيرم، نمي كنم.»

حضرت سجّاد نيز مي فرمود:

تعصي الاله وانت تظهر حبّه


هذا لعمري في الفعال بديع

لو كنت تظهر حبه لأطعته


ان المحب لمن يحب مطيع

«خداوند را معصيت مي كني و ادعا مي كني كه او را دوست داري.
به جان من اين ادعا از عجايب امور است.
اگر راستي خدا را دوست داشتي او را اطاعت مي كردي،
زيرا محّب هميشه مطيع محبوب است.»


در اين اشعار نيز امام سجاد مي گويد محال است كه خداوند را معصيت كنم، زيرا او را دوست دارم.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396


 



اسم مبارك آن بزرگوار علي است و مشهورترين القاب آن حضرت زين العابدين و سجّاد است و مشهورترين كنية او ابامحمد وابوالحسن است.

مدّت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش پنجاه و هفت سال است زيرا پانزدهم جمادي الاول سال سي و هشت از هجرت به دنيا آمد.

تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت اميرالمؤمنين (ع) است و تقريباً بيست و سه سال به پدر بزرگوار زندگي كرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سي و چهار سال است.

حضرت سجّاد (ع) پدري چون حسين دارد و مادرش دختر يزدگرد پادشاه ايران است كه دست عنايت حق بطور خارق العاده اين دختر را به امام حسين مي رساند.

شرافت اين زن آن است كه مادر نه نفر از ائمة طاهرين مي شود و چنانچه حسين (ع) اب الائمه است. اين زن نيز ام الائمه است.

و اما از نظر فضايل انساني: امام سجّاد (ع) گرچه با اهل بيت عليهم السلام وجه اشتراك در همة فضايل دارند و هيچ فرقي ميان آنان از نظر صفات و فضايل انساني نيست، اما از نظر گفتار و كردار شباهت تامّي به جدشان اميرالمؤمنين عليه السلام دارد.





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: مشهورترين القاب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396





جرعه ای نور

قال الامام علی بن الحسین علیه السلام :

1. إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَكَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ،
وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.

همانا معرفت و كمال دین مسلمان، در گرو رهاكردن سخنان
و حرف هائى است كه به حال او و دیگران سودى ندارد.
و از ریا و خودنمائى دورى جستن، در برابر مشكلات زندگى بردبار
و شكیبا بودن و داراى اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.


تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 2، ص 129، ح 11



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: جرعه ای نور
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396





تبسم بر لبان عبادت




به این حقیقت پدید آمده در پهنه گیتی گوش فرا ده؛
به این فصل پرشکوفه و لبخند.

سلامی آفتابی داشته باش به این موسم «ارتباط با خدا». نگاه کن!
تبسم ملیحی بر لبان عبادت نقش بسته است.

زیباترین مناجات ها در دیار «صحیفه سجادیه» ماندگار می شوند.
صحیفه سجادیه، سرزمین نور و خوشبختی است که همیشه
مهیای ورود سالکان دلسوخته است.


نگاه کن، چگونه سجاده ها روی سنگفرش اشتیاق، نیایش های
بکر را می سرایند! امروز، آکنده است از تپش های پردوام وصال.

امروز، سرشار است از عطشناکی واژه ها.
بوی ابدی ترین قصیده ها می آید.


اوقات شریف، رنگ سبز نماز به خود گرفته اند و در قنوت های
اشک ریز، صدای سوزناکی از «ربنا» می درخشد.
زین العابدین، پلک وا کرده است.

محمد کاظم بدرالدین

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 11 / 2 / 1396






نجوای عاشقانه



فرزند حسین علیه السلام ، وارث سرمایه آسمانی پدر
میراث نامیرای کربلا، چشم می گشاید.

نواده علی علیه السلام ، زاده پاکی ها، زایر خاطرات
سرخ نینوا، شاهد شهامت و شیدایی، چشم می گشاید.


سرچشمه زهد و تقوا، منبع اخلاص و ایمان
مرجع حکمت و معرفت، چشم می گشاید.

قافله سالار کاروان زخم های عاشورایی، پیام آور نهضت نینوا می آید؛
او که خاک از سجده گاه بندگی خالصانه اش، شکوفه باران می شود
و چشمه های معرفت از محراب عبادتش می جوشد.


او که نخل قامتش به نماز و نیایش بارور می شود
و استوانه های وجودش از ایستادن های طولانی در آستانه حضرت
دوست و اقامه مکرر برای نماز و مناجات، خسته و لرزان نمی شود.

او که نجوای نیایش های عاشقانه اش، دایرة المعارف عرفان
و آگاهی است و صحیفه سجادیه را برای همیشه تاریخ ذخیره ساخته است.

او که از درخشش نگاهش، هزار فانوس، هدیه زمینیان می شود
و از بهار کلامش، دروازه های بهشت، بر اهل خاک گشوده می شود.

او که آبی نیایش را در دریایی بی کرانه جانش به بشریت
هدیه داده و از خنکای نسیم روضه رضوان
زهد و تقوایش، دل ها را طراوت بخشید.


مسافر عاشورایی، شاهد شهادت و شاعر شعر نینوا، چشم می گشاید
تا چشم دنیا را به دروازه های نامکشوف گذشت و ایثار، نیایش
و ایمان و اخلاص بگشاید

تا با صحیفه های معرفتش، الفبای سعادت را برای
نوآموزان بندگی حضرت حق، هجی کند، تا دریچه نادیدنی های
دیدنی و ناشنیدنی های شنیدنی را به ذهن بسته بشر بگشاید

و تا از کوچه های سرخ حضورش، اعجاز شهامت و
شهادت در مسیر الهی را به همه نشان دهد.

حورا طوسی


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: نجوای عاشقانه
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی