تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4098
بازدید دیروز : 16856
بازدید هفته : 366462
بازدید ماه : 665747
بازدید کل : 3313770
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 13 / 8 / 1396

انقلاب دوم

يكي از آثار مهم و سرنوشت ساز انقلاب اسلامي ، تسخير لانه‌جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام(ره) در سيزدهم آبان ‪۱۳۵۸است كه به دليل بعد گسترده آن در داخل و خارج كشور به نام " انقلاب دوم " نام گرفت .

امام خميني (ره‌) در پيامي ، تسخير لانه جاسوسي آمريکا به دست دانشجويان پيرو خط امام (ره) را "انقلاب دوم" و انقلابي بزرگتر از انقلاب اول برشمردند.



براي درك اين تعبير لازم است ابعاد پيچيده اين حركت از جنبه‌هاي مختلف سياسي‌، امنيتي‌، حقوقي‌، اقتصادي و فرهنگي مورد توجه قرار گيرد. حركت دانشجويان تداوم حركتي بود كه از 15 خرداد 1342 آغاز شده و در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيده بود؛ اما انقلاب اسلامي نمي‌توانست بدون خشكاندن ريشه‌هاي استعمار به حيات خود ادامه دهد و مردم ايران بايد مبارزه خود را براي جلوگيري از تكرار تجربه تاريخي 28 مرداد 1332 در داخل كشور ادامه مي‌دادند.

هنگامي كه اسناد موجود در سفارت به دست آمد و گزارش‌هاي مستندِ دخالت امريكا در امور داخلي ايران و طراحي توطئه‌هاي مختلف ـ قبل و بعد از پيروزي انقلاب ـ آشكار شد; امام (ره‌) رهبري حركت دانشجويان را شخصاً برعهده گرفت و مبارزه عليه ريشه‌هاي نفوذ امريكا در ايران به اوج رسيد. پس از تصرف لانه جاسوسي ، نظر امام خميني درباره مبارزه همزمان عليه استبداد سلطنتي و سلطه استعماري‌، به اثبات رسيد.

با افشاي اسناد لانه جاسوسي‌، در عمل مشخص شد كه اگر مبارزه تنها با سقوط نظام استبدادي پايان يافته تلقي شود، باز هم امكان توطئه دشمنان و تكرار حوادث تلخ گذشته فراهم خواهد بود و آنچه اين نظريه را تكامل مي‌بخشد، تحقيق عميق در اسناد لانه جاسوسي امريكاست‌. علاوه بر اين‌، حركت دانشجويان و رهبري صحيح امام‌(ره‌)، اُبهت ظاهري و هيمنه خودساخته امريكايي‌ها را در جهان فرو ريخت‌.




اين حركت دانشجويان خشم آمريكايي‌ها را برانگيخت و آنها كه ناتوان از درك ملتي استقلال‌طلب و آزاديخواه بودند، بر ضد جمهوري اسلامي ايران ، به اقداماتي نظير فشار آوردن به مجامع بين‌المللي مانند سازمان ملل، سازمان كنفرانس اسلامي، شوراي امنيت و ...، ايجاد جو منفي تبليغاتي عليه دانشجويان مسلمان و برخي اقدامات ديگر دست زدند ؛ اما پس از بي‌ثمر بودن اين اقدامات به اقدامات جدي‌تري روي آوردند؛ از جمله:

قطع كامل روابط سياسي در 20 مهر 1359، حمله نظامي به ايران و تجاوز به خاك كشورمان كه به شكست مفتضحانه آنها در صحراي طبس انجاميد و نيز محاصره اقتصادي و بلوكه كردن دارايي‌ها و اموال ايران ودر حال حاضراعمال فشارهاي سياسي و اقتصادي به بهانه موضوع هسته‌اي ؛ كه هيچ‌كدام تاكنون در عزم ملت ايران براي مقابله با ظلم و بي‌عدالتي جهاني و منشا اصلي آن در جهان يعني استكبار جهاني ( آمريكا) خللي وارد نكرده است.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: انقلاب دوم
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 13 / 8 / 1396






ويژه نامه گراميداشت سالروز سیزدهم آبان




 






سیزدهم آبان به همه ی مستضعفان آموخت که می توانند
چپاول گران را به زباله دان تاریخ بسپارند.

سیزده آبان به مسلمانان آموخت که در معبد انسانیت
آزادنه و آگاهانه در برابر والایی های ارجمند مکتب توحید
به نماز بایستند، تنها در برابر «اللّه » به کرنش و
سجود بنشینند و جز او، همه را طرد کنند.

واقعه ی سیزده آبان به دل های مؤمنان قوت بخشید
و غروری مقدس و حماسه آفرین را در آنان زنده کرد.

پرتوی تابناک از انوار الهی بر آنان تابانید و درس هایی
بزرگ از شهادت و رشادت و دلیری به آنان آموخت.


در سیزدهم آبان، مردم سرافراز ایران به همه ی
مستضعفان جهان نشان داد که دیوار ستم، شکستنی است
.




 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 19 / 6 / 1396

عيد غدير، عيد ولايت است. پيام اخلاقي عيد غدير، اين است كه پيمودن مسير تقرّب به سوي خداوند متعال و تهذيب نفس و در يك كلام رسيدن به مقام آدميّت، بدون ولايت امكان پذير نيست.

مسير سعادت، مانند هر مسير ديگري، نياز به راهنما دارد. راهنمايي كه خود مسير را پيموده باشد و از موانع راه آگاهي كامل داشته باشد. اهل بيت «سلام الله عليهم» بهترين راهنما براي پيمودن مسير حركت به سوي خداوند متعال هستند. از اين جهت خداوند متعال مي فرمايد: اسلام منهاي ولايت، ناقص است و در روز عيد غدير كامل مي گردد.

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً»[1]

پس از ابلاغ ولايت اميرالمؤمنين «سلام الله عليه»، خداوند متعال از دين اسلام راضي مي شود. زيرا سلوك معنوي انسان، در پرتو نور قرآن و عترت كه همان «ثقلين» هستند امكان پذير است و بدون يكي از اين دو گوهر گرانبها، كسي به مقصد نخواهد رسيد.

تبيين وظايف شيعيان در هفتۀ ولايت، در سه بعد اساسي

بعد اول: تعظيم شعائر الهي

فاصلۀ زماني عيد قربان تا عيد سعيد غدير، ايام مباركي است و از قداست ويژه اي برخوردار مي باشد. اين ايام نوراني، بايد به عنوان هفتۀ ولايت نام گذاري شده و در آن هفته از حيث شعاري، به موضوع مهمّ ولايت پرداخته شود.

جشن ها و ديد و بازديدها و آذين بندي خيابان ها و معابر عمومي در آن هفته بايد فراوان باشد. ذكر اميرالمؤمنين«سلام الله عليه» بايد بسيار گفته شود. مجالس جشن برگزار گردد و در آن مجالس سخنرانان مسئلۀ ولايت راتبيين كنند و مداحان اشعار زيبايي در مدح اهل بيت«سلام الله عليهم» و در موضوع ولايت بخوانند.

البته در اين خصوص بايد توجه شود كه محتواي سخنراني ها و مداحي ها بايد از آيات شريف قرآن كريم گرفته شود. دست كم سيصد آيه در قرآن كريم  پيرامون اميرالمؤمنين«سلام الله عليه» و ائمۀ طاهرين«سلام الله عليهم» وجود دارد. با وجود اين آيات، نيازي نيست كه در مجالس جشن، اشعار افراطي خوانده شود. بنابراين از خواندن اشعار و بيان سخناني كه بهانه دست دشمن مي دهد، بايد پرهيز جدي شود.

بعد دوم: تقويّت بنيۀ اعتقادي

نكتۀ ديگري كه بايد هميشه و به خصوص در هفتۀ ولايت به آن اهميّت داده شود، اين كه شعار بايد همراه با عقيده باشد. شيعه بايد امام شناس باشد و به طور كلي در اعتقادات، مطالعه و تحقيق كامل بنمايد و به صورت استدلالي مباني اعتقادي خود را تقويت كند.

شيعه، به خصوص جوان شيعه بايد بداند چرا اميرالمؤمنين علي«سلام الله عليه» خليفۀ بلافصل پيامبر اكرم«صلي الله عليه وآله وسلّم» است. هر شيعه اي بايد با استدلال بتواند اثبات كند كه چرا ائمّۀ دوازده گانه«سلام الله عليهم» امام هستند؟

كتاب هاي اعتقادي همانند احقاق الحق و الغدير در اين زمينه فراوان است. جوانان بايد اين كتب ارزشمند را مطالعه كنند و پس از اين كه قضيۀ ولايت براي خودشان حل شد، با ارائۀ دليل براي ديگران نيز بيان و اثبات نمايند.

در حوزه هاي علميّه و دانشگاه ها بايد در اين خصوص گفتگوهاي فراواني صورت پذيرد و به موضوع اعتقادات بيش از اين اهميّت دهند. در هفتۀ ولايت نيز در مجالس جشن و سخنراني ها بايد دلائل شيعه براي امامت ائمۀ اطهار«سلام الله عليهم» تبيين شود و آيات مربوطه شرح داده شود.

فضائل اميرالمؤمنين«سلام الله عليه» و ائمّۀ هدي«سلام الله عليهم» بايد براي مردم بازگو شود. و مهم تر اين كه شبهات اعتقادي بايد رفع شود. مطالعه و تحقيق در موضوع ولايت بايد به قدري باشد كه همه بتوانند شبهاتي كه از سوي دشمنان مطرح مي شود را با دليل و برهان پاسخ گويند.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 19 / 6 / 1396

يامبر بزرگوار اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
‹‹
روز غدير خم برترين عيدهاي امت من است و آن روزي است كه خداوند تعالي مرا فرمان داد تا برادرم علي بن ابيطالب(عليه السلام) را بزرگ امتم قرار دهم، تا پس از من هدايت يابند و آن روزي است كه خداوند در آن دين را كامل كرد و رحمت را بر امت من تكميل نمود و از اينكه اسلام دين آنها باشد، خشنود شد.›› (بحارالانوار، ج 97، ص 111)
سوال. اگر ماجراى غدير خم از نظر تاريخى واقعيت دارد، چرا پس از ماجراى سقيفه، شركت كنندگان در آن محفل و نيز مردم مدينه، سخنى كه نشانه يادآورى اين ماجرا باشد، بر زبان نياوردند؟
جواب: به نظر مى‏رسد اين پرسش يكى از چالش‏هاى جدّى فرا روى شيعه است؛ زيرا شيعه:
الف. با بهره‏گيرى از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجراى غدير مى‏پردازد؛ منابعى كه در آن صدها صحابى و تابعى شناخته شده وجود دارد. الغدير فى‏الكتاب و السنة و الادب، ج 1، ص 14-73. او اين حديث را از 110 نفر صحابى و 84 تابعى نقل مى‏كند.
ب. با دليل‏هاى متقن و شواهد مستحكم لغوى، قرآنى، سنتى و تاريخى واژه ولايت موجود در روايت غدير را به معناى سرپرستى و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان مى‏داند، نه دوستى. همان، ص 362 - 370.
ج. اثبات مى‏كند پيامبر اكرم(ص) در اين ماجرا بر اساس دستور خداوند در پى تعيين جانشين بود نه معرفى كانديداى خلافت. همان، ص 370 - 378.
با اين همه در گزارش‏هاى تاريخى - جز چند منبع كه در اعتبار آنها سخن فراوان است مانند كتاب سليم بن قيس و كتاب الاحتجاج نوشته احمد بن على طبرسى.- از واكنش شديد مردم و ياد آورى ماجراى غدير خم كم‏تر سخن به ميان آمده است. با آنكه قطعاً بيش‏تر مردم مدينه در ماجراى غدير حضور داشتند، چرا پس از حدود 70 يا 84 روز ماجراى غدير خم در روز 18 ذى حجه واقع شد و وفات پيامبر اكرم(ص) و ماجراى سقيفه در 28 صفر يا 12 ربيع الاول. از اين ماجرا آن را فراموش كردند؟

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 19 / 6 / 1396

غـديـر در لـغـت بـه معناى بركه , آبگير و تالاب است چاله هايى كه در بيابان به انتظار نشسته تا از ريزش باران يا گذر سيل دامنى از آب برگيرند و زلال كنند تا مگر مسافر تشنه صحرا بر اين سفره هميشه گشاده باكفى از اين نعمت ارزنده رمقى گيرد و مشك خشكيده خويش را از آن پر سازد, غدير ناميده مى شوند.

 

غدير خم

مـسافرى كه از مدينه به سوى مكه حركت مى كند, بيش از پانصد كيلومتر راه پيش رو دارد بعد از پيمودن270 كيلومتر از اين مسافت , به منطقه اى مى رسد كه «رابغ» نام دارد رابغ (2) شهركى اسـت در نـزديـكـى جـحفه , و جحفه يكى از ميقاتهاى پنج گانه حج است , جايى كه حاجيان شام و كسانى كه مى خواهند ازجده به جانب مكه روند, در آن محرم مى شوند.

فـاصـلـه جـحـفه تا مكه تقريبا 250 و تا رابغ 26 كيلومتر است (3) و در آن غديرى بوده است كه آب مانده و مـسموم آن قابل استفاده مسافران نبوده و قافله ها در آن وادى توقف نمى كردند (4) گـويا به همين دليل خم ناميده شده است.

 

گزارشى از حجه الوداع

سـال دهـم هـجـرت اسـت , و اسـلام سـراسـر جزيرة العرب را فراگرفته است همه قبايل عرب به آيـيـن مـسـلـمـانـى گـرويـده , به رسالت حضرت ختمى مرتبت (ص ) اقرار كرده اند اثرى از بت و بـت پـرسـتى در هيچ يك از قبايل به چشم نمى خورد زحمات صاحب رسالت (ص ) به ثمر نشسته و مـيـوه شـيرين خود را به بارآورده است بت از سريرالوهيت فرود آمده , و كلمه طيبه لا اله الا الله در گستره جزيرة العرب , طنين افكن شده است.

اكـنـون تـنها تفاوت مردم , در ايمان قلبى و سابقه آنان در اسلام است پيامبر عظيم الشان (ص ) كه حدودبيست و سه سال سخت ترين رنج ها را تحمل كرده , و در تمام اين مدت طولانى لحظه اى در انجام وظيفه و ابلاغ رسالت سستى نورزيده , و هيچ گاه احساس خستگى نكرده , اينك دريافته است كـه بـه زودى از ايـن جـهـان رخـت بـرخواهد بست و به ديدار معبود يگانه اش خواهد شتافت پس هـمچنان بى وقفه مى كوشد تاآنجا كه امت برمى تابد, آداب اسلام را به آنان بياموزد اندكى از احكام اسلام باقى است , كه هنوز فرصتى براى ابلاغ يا آموزش آنها فراهم نيامده است فريضه مهم حج از آن جـمـله است آن گرامى تا آن روز فرصت نيافته بود حج را چون نماز به مسلمانان بياموزد و اكنون تنها و آخرين فرصت است .

اعـلام عـمـومـى شد كه رسول خدا(ص ) حج مى گزارد مردم از قبايل رو به سوى مدينه نهادند و آن حضرت در روز پنج شنبه شش روز, يا شنبه چهار روز به آخر ذيقعده (5) ابودجانه را در مدينه جـانـشين خود ساخته (6) در حالى كه همه همسران و خاندانش او را همراهى مى كردند (7) و صد شتر قربانى همراه داشت , (8) از مدينه حركت كرد.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 18 / 6 / 1396

مطابق روايات صحيح، ارزش کردار انسان ها با شناخت ولايتي که در روز غدير اعلام شد سنجيده مي شود. به عبارت ديگر، با شناخت هرچه بيشتر صاحب غدير، اعمال ما از کاهي به کوهي تبديل مي گردد. تمام خوبي ها و کمال ها از چشمه سار غدير جاريست؛ و در اثر پيروي از صاحب غدير، تمام کمال ها و خيرات و سعادات دنيا و آخرت پديدار مي گردد.

لذاست که خاتم انبياء و پيامبر نور و رحمت «حضرت محمد مصطفي» صلي الله عليه و آله و سلّم مي فرمايد: «يا علىّ لَوْ اَنّ عّبداً عَبَدَ الله عزّوجلّ مثل ما اَقَامَ نُوحُ فى قومِهِ وكانَ لَهُ مِثلُ اُحُدٍ ذَهَباً، فأنفَقَهُ فى سبيل الله ومُدَّ فى عمرِهِ حتى حجّ الفَ عامٍ على قَدَمَيْهِ ثُمّ قُتِلَ بين الصَّفا و المَروَةِ مظلوماً ثُمّ لم يولِكَ يا عَلِىُّ، لَم, يَشُّم رائحة الجّنّةِ وّلَم يَدْخُلها». يعني: «يا علي! اگر شخصي به اندازه عمر حضرت نوح خدا را بندگي و عبادت کند؛ و به اندازه کوه اُحد طلا داشته و همه آن را در راه خدا انفاق کند؛ و عمرش آنقدر طولاني شود که هزار مرتبه با پاي پياده حجّ به جاي آورد؛ سپس در ميان صفا و مروه به شهادت برسد؛ اما ولايت تو را نداشته باشد بوي بهشت به مشام وي نخواهد رسيد و داخل بهشت نخواهد شد».[1]

غدير؛ روز معرفي خير البشر

غدير روز معرّفي عظيم ترين شخصيت عالم وجود حضرت علي بن ابي طالب ـ عليه آلاف التحيه و الثناء ـ از ناحيه پروردگار جهانيان و به لسان پيامبر خدا حضرت محمد بن عبدالله ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ به ولايت و امامت و زعامت مسلمين است.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 18 / 6 / 1396

يكي از سؤالاتي كه مطرح است اين است كه اگر ماجراي غدير خم واقعيت دارد، چرا مردم مدينه، سخني بر زبان نياوردند؟ اما به نظر مي رسد اين پرسش يكي از چالش هاي جدّي فرا روي شيعه است؛ زيرا شيعه:

 الف. با بهره گيري از منابع معتبر خود و اهل سنت، به اثبات اصل ماجراي غدير مي پردازد؛ منابعي كه در آن صدها صحابي و تابعي شناخته شده وجود دارد.(ر.ك: الاميني النجفي، عبدالحسين، الغدير في الكتاب و السنة و الادب، (تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1374، چ 6)، ج 1، صص 14-73.)

 ب. با دليل هاي متقن و شواهد استوار، واژه ولايت موجود در روايت غدير را به معناي سرپرستي و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان مي داند (نه صرف دوستي).(همان، صص 362 - 370.)

 ج. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در اين ماجرا بر اساس دستور خداوند، در پي تعيين جانشين بود؛ نه اظهار محبت به علي عليه السلام و نه معرفي نامزد خلافت.(همان، صص 370 - 378.)

 با اين همه در گزارش هاي تاريخي - جز چند منبع - از واكنش شديد مردم و ياد آوري ماجراي غدير خم، كمتر سخن به ميان آمده است؛ با آنكه قطعاً بيشتر مردم مدينه در ماجراي غدير حضور داشتند؛ چرا پس از حدود 70 يا 84 روز(ماجراي غدير خم در روز 18 ذي حجه واقع شد و وفات پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و ماجراي سقيفه در 28 صفر يا 12 ربيع الاول.) از اين ماجرا، آن را فراموش كردند؟

 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 18 / 6 / 1396

در روز غدير خم پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله از جانب خداوند ماموريت يافتند كه جانشيني حضرت علي عليه السلام بعد ازخود را براي مردم به طور رسمي و علني و در اجتماع عظيم مردمي كه از سفر حج رهسپار ديار خود بودند بيان كنند تا هم رسالت خويش را به اتمام رسانده و هم حجت را بر مردم تمام كند. قرآن كريم به اين واقعه در آيه 67 سوره مائه اشاره مي كند كه جهت مزيد اطلاع آن واقعه را براي شما بيان مي كنيم:

تاريخچه حادثه غدير

در آخرين سال عمر پيامبر(ص) مراسم حجة الوداع، با شكوه هر چه تمام تر در حضور پيامبر (ص) به پايان رسيد، قلب ها در هاله اي از روحانيت فرو رفته بود، و لذت معنوي اين عبادت بزرگ هنوز در ذائقه جان ها انعكاس داشت. ياران پيامبر (ص) كه عدد آنها فوق العاده زياد بود، از خوشحالي درك اين فيض و سعادت بزرگ، در پوست خود نمي گنجيدند. نه تنها مردم مدينه در اين سفر، پيامبر (ص) را همراهي مي كردند، بلكه مسلمانان نقاط مختلف جزيرة العرب نيز براي كسب يك افتخار تاريخي بزرگ به همراه پيامبر (ص) بودند. آفتاب حجاز آتش بر كوه ها و دره ها مي پاشيد، امّا شيريني اين سفر روحاني بي نظير، همه چيز را آسان مي كرد، ظهر نزديك شده بود، كم كم سرزمين جحفه و سپس بيابان هاي خشك و سوزان «غدير خم» از دور نمايان مي شد. اينجا در حقيقت چهار راهي است كه مردم سرزمين حجاز را از هم جدا مي كند، راهي به سوي مدينه در شمال، و راهي به سوي عراق در شرق، و راهي به سوي غرب و سرزمين مصر و راهي به سوي سرزمين يمن در جنوب پيش مي رود و در همين جا بايد آخرين خاطره و مهمترين فصل اين سفر بزرگ انجام پذيرد، و مسلمانان با دريافت آخرين دستور كه در حقيقت نقطه پاياني در مأموريت هاي موفقيت آميز پيامبر (ص) بود از هم جدا شوند. روز پنجشنبه سال دهم هجرت بود، و درست هشت روز از عيد قربان مي گذشت، ناگهان دستور توقف از طرف پيامبر (ص) به همراهان داده شد، مسلمامانان با صداي بلند، آنهايي را كه در پيشاپيش قافله در حركت بودند به بازگشت دعوت كردند، و مهلت دادند تا عقب افتادگان نيز برسند، خورشيد از خط نصف النهار گذشت، مؤذّن پيامبر (ص) با صداي الله اكبر مردم را به نماز ظهر دعوت كرد، مردم به سرعت آماده نماز مي شدند، امّا هوا به اندازه اي داغ بود كه بعضي مجبور بودند قسمتي از عباي خود را به زير پا و طرف ديگر آن را به روي سر بيفكنند، در غير اين صورت ريگ هاي داغ بيابان و اشعه آفتاب، پا و سر آنها را ناراحت مي كرد. نه سايباني در صحرا به چشم مي خورد و نه سبزه و گياه و درختي، جز تعدادي درخت لخت و عريان بياباني كه با گرما، با سرسختي مبارزه مي كرد. جمعي به همين چند درخت پناه برده بودند، پارچه اي بر يكي از اين درختان برهنه افكندند و سايباني براي پيامبر (ص) ترتيب دادند، ولي بادهاي داغ به زير اين سايبان مي خزيد و گرماي سوزان آفتاب را در زير آن پخش مي كرد. نماز ظهر تمام شد. مسلمانان تصميم داشتند فوراً به خيمه هاي كوچكي كه با خود حمل مي كردند پناهنده شوند، ولي پيامبر (ص) به آنها اطلاع داد كه همه بايد براي شنيدن يك پيام تازه الهي كه در ضمنِ خطبه مفصلي بيان مي شد خود را آماده كنند. كساني كه از پيامبر (ص) فاصله داشتند قيافه ملكوتي او را در لابلاي جمعيّت نمي توانستند مشاهده كنند.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: غدير خم
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 18 / 6 / 1396

آيا حديث غدير در كتب اهل تسنن آمده است؟

 در ادامه گفتگويي را در رابطه با موضوع سوال تقديم مي كنيم.

دانشجو: جناب دكتر با سلام خدمت شما، در گفتگوي قبلي با توجه به آيه 67 مائده ثابت  فرموديد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، ولايت علي رضي الله عنه را به عنوان وظيفه اي الهي به مردم اين گونه ابلاغ فرمودند: «من كنت مولاه فعلي مولاه» لطفاً توضيح بفرمائيد آيا اين حديث در كتب اهل تسنن نيز ذكر شده است يا خير؟

دكتر:       با عرض سلام خدمت شما برادر عزيزم، حديث غدير از احاديث متواتر شيعه و سني مي باشد. مرحوم علامه اميني در كتاب ارزشمند الغدير (1) از 110 صحابي و 84 تابعي و همچنين از 360 مفسر و محدث اهل تسنن، واقعه غدير را نقل مي كند و اين نشانه قطعيت اين واقعه و حديث غدير مي باشد. براي نمونه به چند عدد از اين احاديث اشاره مي گردد.

احمد بن حنبل رهبر يكي از فرقه هاي چهارگانه اهل سنت در كتاب مسند خود كه از 6 كتاب معتبر اهل تسنن مي باشد از براء بن عاذب نقل مي كند كه مي گويد:

« ما در سفري با پيامبر اكرم صلي الله عليه (و آله) بوديم. پس در غدير خم پياده شديم پس مناديان ما را به صلوة جامعه خواندند و زير دو درخت براي پيامبر اكرم صلي الله عليه (و آله) و سلم، جارو كشيده شد. پس نماز ظهر خواند و دست علي رضي الله عنه را گرفته (از مردم) پرسيدند،  آيا نمي دانيد كه من نسبت به مؤمنين از خودشان سزاوارترم؟ مردم عرض كردند: بلي، مجدداً فرمودند آيا نمي دانيد كه من از هر مومني،  بخودش اولي و سزاوارترم، عرض كردند، بلي پس حضرت، دست علي را گرفتند و فرمودند كه هر كس من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست. خدايا هر كه علي را دوست مي دارد، دوست بدار و با آنكه با او دشمني مي كند، دشمن باش – براء بن عاذب مي گويد: پس عمر (علي) را ملاقات كرد و مي گفت « گوارايت باشد اي پسر ابيطالب صبح كردي و شام نمودي در حالي   كه مولاي هر مؤمن و مؤمنه اي هستي» (2)

شبيه اين حديث در كتاب اهل تسنن بسيار ذكر شده است و اين يك نمونه از آن انبوه مطالب است.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 17 / 6 / 1396

آيا قرآن كريم واقعه غدير را تاييد مي فرمايد؟

در ادامه گفتگويي را در رابطه با موضوع سوال تقديم مي كنيم.

دانشجو:   جناب‌آقاي دكتر سلام عرض مي كنم. در بحث گذشته فرموديد كه يكي از محورهايي كه  مي تواند باعث  وحدت شيعيان و اهل تسنن شود غدير است زيرا مورد قبول همه مسلمين است. لطفاً در ابتدا بحث قرآني آن را مشخص فرماييد و سپس  روايات مربوطه شرح نماييد.

 دكتر:       با عرض سلام خدمت برادر عزيزم. غدير چشمه زلالي است كه هر كس از‌آن  بنوشد، جان و روحش صفامي يابد و صيقل مي گيرد.

خداوند كريم در‌آيه 67 سوره مائده مي فرمايد :

«ياايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك وان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لايهدي القوم الكافرين»

يعني «اي پيامبر، آنچه را كه از پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ نما كه اگر آن را انجام ندهي رسالت الهي را) هيچ( انجام نداده اي و خداوند ترا از شر توطئه مردم حفظ مي نمايد»  در واقع خداوند متعال يك وظيفه اي بدوش پيامبر اكرم صلي الله عليه و‌اله گذاشته كه در بيان اهميت آن مي فرمايد: اگر اين وظيفه را انجام ندهي اصلاً هيچ رسالت الهي را انجام نداده اي و اگر چه ممكن است انجام اين مسئوليت همراه با خطراتي باشد ولي نگران مباش كه خداوند تو و دينت را ازتوطئه هاي دشمنان، حفظ مي فرمايد. اين چه حكمي است كه ابلاغش اينقدر اهميت دارد كه مساوي با تمام زحمات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در 23 سال رسالتشان مي باشد، بيان چه دستوري از جانب خداوند، مخالفت، معاندين  را بر مي انگيزاند، بطوري كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از آن نگران بودند، كه خداوند به ايشان دلداري مي دهند كه نگران نباشند؟

دانشجو:   جناب دكتر شما مي خواهيد بفرماييد كه تنها حكمي كه مشمول اين شرايط
مي شود، خلافت بعد از پيامبر اكرم است، در حالي كه سياق آيات قبل و بعد از آيه 67 مائده درباره يهود است، لذا خداوند به پيامبر اكرم دستور تبليغ دين اسلام را در مقابل اهل كتاب داده و تضمين كرده كه حضرت را از توطئه هاي يهود حفظ
 مي فرمايد.

دكتر:        سوره مائده، سوره مدني است و درسالهای آخرحکومت  زماني كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مدينه حكومت مقتدري داشتند،نازل شده ولذا يهود براي اسلام خطري نبود كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و ‌آله از آن نگران باشند.

دانشجو:   بعضي از علما و اهل تسنن معتقدند كه اين آيه برخلاف كل سوره مائده ، مكي بوده و مربوط به اوائل بعثت است.

دكتر:        پس بنابراين شما مي پذيريد كه‌ آيه مربوط به يهود نبوده و سياق آن با سياق بقيه‌آيات تطبيق ندارد. بعلاوه اگر منظور از «بلغ ما انزل اليك» يعني رساندن آنچه كه بتو نازل شده، رساندن كل احكام الهي باشد، در اين صورت  باصطلاح اتحاد شرط و جزا پيش مي آيد كه معني آن ، اينگونه مي شود كه« اگر رسالتت را انجام ندهي، رسالتت را انجام نداده اي«! قطعاً بيان اين جمله بي فايده و عبث ،از ساحت مقدس خداوند بدور است.

دانشجو:   اگر پيامبر هر حكمي را تبليغ نكنند در واقع كل رسالت را انجام نداده اند زيرا ، اگر يك جزء را كه با بقيه اجزاء يك كل  ارتباط  سيستماتيك داشته باشد ، حذف كنيم در واقع كل را از بين برده ايم.

دكتر:        شرايطي كه در آيه ذكرشده  ، شامل هر حكمي نمي شود. يعني اين حكم آنقدر در جامعه مهم است ،كه ممكنست بر عليه ايشان شورش كنند،به طوري كه خداوند متعال  به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله دلداري
 مي دهد كه خداوند ترا و دينت را از شر مردم و توطئه هاي آنها حفظ مي كند.واصولا از نظر آموزه هاي ديني، احكام ارزش هاي متفاوتي دارند. اينطور نيست كه اگر كسي مثلاً به نامحرمي نگاه كرد، ولو‌آنكه تمام واجباتش را انجام دهد، از دين خارج شده باشد و اگر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله حكم تحريم نگاه به نامحرم را نفرمايند گويي كل دين را ابلاغ نكرده اند 1.

 بدين وسيله با برهان خلف و پس از رد همه احكامي كه اين شرايط بر آنها صدق نمي كند (يعني تبليغش آنقدر در جامعه ايجاد حساسيت كند كه بسياري آن را نپذيرند وشورش كنند و لذا پيامبر اكرم از ابلاغ آن بيم داشته باشند ويا عدم ابلاغش به كل د ين لطمه بزند) تنها مسئله اي كه مشمول اين شرايط مي شود بحث رهبري جامعه بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و‌آله مي باشد.

دانشجو:   اينكه در انتهاي آيه مي فرمايد «ان الله لا يهدي القوم الكافرين» آيا دليلي بر اين نيست كه آيه در ابتداي بعثت نازل شده و خداوند به پيامبراكرم اميد مي دهد كه تلاش هاي كافرين را بي فايده كرده و مبارزات آنها بر عليه پيامبر اكرم بجايي نخواهد رسيد؟

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 17 / 6 / 1396


 


مفهوم عيد

هيجدهم ذي الحجه روز غدير خم را مسلمين خصوصا شيعيان عيد شمرده اند.
لغويون عيد را از مشتقات ماده"ع و د"به معناي بازگشت مي دانند و درنوروز بازگشت حيات را به پيكر سرد گرامي مي دارند حياتي كه در هجوم خزان به سردي مي گرايد و دربيداد سرماي زمستان تا مرز نيستي پيش مي رود تا آنجا كه گويي هرگز نبوده است.

در مقام تطبيق ايننكته با موازين مكتبي و مذهبي بايد گفت عيد آدمي بزرگداشت بازگشت حيات معنوي انسان است.

در چنين باوري نوروز انسان روزي استكه وي به خويشتن باز گردد و گمشده اش را دريابد. مثلا در ماه مبارك رمضان آدمي بعد از سي روز جهاد و مجاهده با نفس سركش تمام ناخالصي هاي وجودش راذوب مي كند تا عبوديت ناب در آن تجلي كند و آنگاه عيد فطر است.
پس عيداسلامي بازگشت حيات است و تعيين آن بر عهده شرع اقدسغدير بنا بر اين تفسير هر دو شرط را دارد يعني هم بازگشت به خوبشتن است.

و هم از طرف شرع مشخص شده است.غدير بازگشت حيات دوباره اسلام است علاوه اينكه عيد غدير تشريع هم شده است.

در زير به نمونه هايي از رواياتي كه غدير را عيد شمرده اند اشاره مي شود.

فرات بن ابراهيم كوفي از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه ايشان به نقل از پيامبر اكرم فرمودند:

يوم غدير خم افضل اعياد امتي

روز غدير بزرگترين عيدامت من است.

حسن بن راشد مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم غير از عيد فطر وقربان براي مسلمانان عيد ديگري هم هست ؟

فرمودند بلي و اين عيد از آن دو عيدديگر با فضيلت تر است.

گفتم كدام روز است ؟

فرمود روز هيجدهم ماه ذي حجه عيد غدير خم .

عرض كردم قربانت شوم در آن روز چه اعمالي انجام دهيم ؟

فرمودند :روزه بگيريد بر محمد و آلش صلوات بفرستيد ......

يقين بدانيدفرمودندانبيا عليهم السلام روزي كه وصي خود را نصب مي كردند امر مي كردند كه آن روزرا جشن بگيرند .

وقتي به سيره ائمه و پيامبر اكرم مراجعه مي شود در مي يابيم كه پيامبر وامير مومنان و ساير ائمه با روز غدير به عنوان يك عيد برخورد كرده ومسلمانان را به تبريك و تهنيت گفتن به هم دعوت كرده اند .

امام حسن عليه السلام روز عيد غدير در كوفه مهماني بزرگي برپا مي داشتند.

امام علي با فرزندان و گروهي ازپيروانش بعد از نماز براي شركت در مجلس به منزل امام حسن عليه السلام مي رفتند و پس از اتمام مهماني امام حسن عليه السلام هدايايي به مردم اعطا مي فرمود.

لذا اين حركت امام حسن عليه السلام موجب شد مردم به روز عيد غدير عادت كنند.



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 17 / 6 / 1396




جلوه ‏گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر

رودها با یكدگر پیوست كم‏كم سیل شد

موج مى‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر

هدیه جبریل بود الیوم اكملت لكم

وحى آمد در مبارك باد مولى در غدیر

با وجود فیض اتممت علیكم نعمتى

از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر

بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت‏

آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر

بر لبش گل واژه « من كنت مولا» تا نشست‏

گلبُن پاك ولایت شد شكوفا در غدیر

بركه خورشید در تاریخ نامى آشناست‏

شیعه جوشیده ‏ست از آن تاریخ آنجا در غدیر

گرچه در آن لحظه شیرین كسى باور نداشت‏

مى‏توان انكار دریا كرد حتى در غدیر

باغبان وحى مى‏دانست از روز نخست‏

عمر كوتاهى ‏ست در لبخند گل ها در غدیر

دیده‏ها در حسرت یك قطره از آن چشمه ماند

این زلال معرفت خشكید آیا در غدیر؟

دل درون سینه‏ها در تاب و تب بود اى دریغ‏

كس نمى‏داند چه حالى داشت زهرا در غدیر


محمد جواد غفورزاده شفق


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 17 / 6 / 1396





خورشيد شكفته در غدير است علي

باران بهار در كوير است علي
برمسند عاشقي شهي بي همتاست
بر ملك محمدي امير است علي

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 17 / 6 / 1396






ويژه نامه عيد سعيد غديرخم




«عيد بر عاشقان مبارک باد »
« عاشقان عيدتان مبارک باد »
همنوا با رسول الله (ص)،
روز عيد غدير با نوای
«علی ولی الله»

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

نجات نسل دو پرنده و تسليم نخل خشكيده

جابر بن يزيد جُعفى حكايت كند:

در يكى از سال ها، به همراه حضرت باقرالعلوم عليه السلام رهسپار مكّه معظّمه شدم .

در بين راه، دو پرنده به سمت ما آمدند و بالاى كجاوه امام محمّد باقر عليه السلام نشستند و مشغول سر و صدا شدند. من خواستم آن ها را بگيرم تا همراه خود داشته باشم

ناگهان حضرت با صداى بلند، فرمود: اى جابر! آرام باش و پرندگان را به حال خود واگذار، آن ها به ما اهل بيت عصمت و طهارت پناه آورده اند.

عرضه داشتم : مولاى من! مشكل و ناراحتى آن ها چيست ، كه اين چنين به شما پناهنده شده اند؟!

حضرت فرمود: آن ها مدّت سه سال است كه در اين حوالى لانه دارند و هرگاه تخم مى گذارند تا جوجه شود، مارى در اطراف آن ها هست كه مى آيد و جوجه هاى آن ها را مى خورد.

اكنون پرندگان به ما پناهنده شده تا از خداوند بخواهم كه آن مار را به هلاكت رساند؛ و من نيز در حقّ آن مار نفرين كردم و به هلاكت رسيد؛ و پرندگان در امان قرار گرفتند.

جابر گويد: سپس به راه خود ادامه داديم تا نزديك سحر و اذان صبح به بيابانى رسيديم؛ و من پياده شدم و افسار شتر حضرت را گرفتم؛ و چون حضرت فرود آمد، در گوشه اى خم شد و مقدارى از شن ها را كنار زد و در حال كنار زدن شن ها، چنين دعائى را بر لب هاى خود زمزمه مى نمود: خداوندا! ما را سيراب و تطهير و پاك گردان.

ناگهان سنگ سفيدى نمايان شد و امام عليه السلام آن سنگ را كنار زد و چشمه اى زلال و گوارا آشكار گرديد، و از آن آب آشاميدم و نيز براى نماز وضو گرفتيم.

و بعد از خواندن نماز، سوار شديم و به راه خود ادامه داديم تا آن كه صبحگاهان به روستائى رسيديم، كه نخلستانى كنار آن روستا بود، در آن جا فرود آمديم؛ و حضرت كنار نخل خرمائى -كه از مدّتها قبل خشك شده بود- آمد و خطاب به آن كرد و اظهار داشت: اى درخت خرما! از آنچه خداوند متعال در درون شاخه هاى تو قرار داده است، ما را بهره مند ساز.

جابر افزود: ناگهان ديدم درخت خرما، سرسبز و پربار شد و خود را در مقابل امام عليه السلام خم كرد؛ و ما به راحتى از ثمره آن مى چيديم و مى خورديم.

در همين اثنا، يك مرد عرب بيابان نشين كه در آن حوالى بود، وقتى اين معجزه را مشاهده كرد، به حضرت خطاب كرد و گفت: سحر و جادو كرديد؟!

امام عليه السلام در پاسخ ، به آن عرب خطاب نمود و به آرامى اظهار داشت:

اى مرد! به ما نسبت ناروا مده، چون كه ما از اهل بيت رسالت هستيم؛ و هيچ كدام از ما ساحر و جادوگر نبوده و نيستيم، بلكه خداوند متعال از اسامى مقدّسه خود كلماتى را به ما آموخته است كه هر موقع هر چه را بخواهيم و اراده كنيم، به وسيله آن كلمات، خداوند متعال را مى خوانيم و تقاضا ميكنيم، آن گاه دعاى ما به لطف او مستجاب خواهد شد. (1)

1- بحارالانوار: ج ، ص 248 و 38، به نقل از خرائج مرحوم راوندى .

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

 

آئينه تمام نماى پيامبر خدا

مرحوم شيخ صدوق و برخى ديگر از بزرگان آورده اند:

روزى جابر بن عبداللّه انصارى وارد منزل امام سجّاد، زين العابدين عليه السلام شد، در بين صحبت با آن حضرت ، نوجوانى نورانى وارد مجلس گرديد.

همين كه چشم جابر بر آن نوجوان زيبا اندام افتاد، لرزه بدنش را فرا گرفت ؛ و از جاى خود بر خاست و مرتّب تمام قامت آن عزز نورانى را تماشا مى كرد.

و چون با دقّت او را نگريست ، اظهار داشت : اى نوجوان ! جلو بيا، هنگامى كه مقدارى كه جلو آمد، جابر گفت : اكنون برگرد و برو.

پس از آن گفت : قسم به خداى كعبه ، كه اين نوجوان از نظر شكل و شمايل از هر جهت ، شبيه ترين افراد به رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.

بعد از آن ، جابر چند قدمى به سوى نوجوان آمد؛ و چون نزديك شد، سؤ ال كرد:

نامت چيست؟
حضرت فرمود: محمّد.
گفت : نام پدرت چيست ؟
فرمود: من پسر علىّ بن الحسين هستم .
گفت : اى عزيزم ! جانم فدايت باد، توئى شكافنده علوم؟
فرمود: بلى ، آنچه را كه جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله تو را بر آن ماءمور كرده است ، ابلاغ كن.

لذا جابر بن عبداللّه انصارى گفت : رسول خدا مرا بشارت داد، كه من باقى خواهم ماند تا زمانى كه تو را ملاقات نمايم ؛ و آن گاه فرمود: سلام او را به شما برسانم.

بنابر اين سلام رسول اللّه بر تو باد.

آن گاه حضرت باقرالعلوم عليه السلام خطاب به جابر نمود و اظهار داشت : و اى جابر! سلام بر رسول خدا باد تا هنگامى كه زمين و آسمان پايدار و پا بر جا باشند؛ و نيز سلام بر تو باد، كه ابلاغ سلام جدّم را نمودى .

بعد از آن جابر مرتّب در جلسات امام محمّد باقر عليه السلام حضور مى يافت و از درياى علوم و فنون آن حضرت بهره مند مى گرديد.


روزى امام محمّد باقر عليه السلام مساءله اى را از جابر سؤ ال نمود؟

جابر در پاسخ گفت : همانا رسول خدا مرا خبر داد كه شما اهل بيت هدايت گر هستيد و در تمام دوران ها از همه انسان ها بردبارتر و عالم تر خواهيد بود.

و نيز فرمود: به اهل بيت من چيزى نياموزيد، زيرا كه نيازى به آموختن ندارند و ايشان در همه مسائل و علوم از همه برترند.

امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: بلى ، جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله صحيح فرمود: من در كودكى حكمت را مى دانستم و در كودكى فضل خداوند شامل من و ديگر اهل بيت رسالت عليهم السلام گرديده است و مى گردد. (1)

همچنين آورده اند:

ابان بن تغلب گفت : از حضرت ابوجعفر، امام محمّد باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: روزى در مكتب خانه نشسته بودم كه جابر بن عبد اللّه انصارى وارد شد و به من گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا دستور داده است تا سلام آن حضرت را به تو ابلاغ دارم. (2)



1- اكمال الدين مرحوم صدوق : ص 253، ح 3، بحارالا نوار: ج 46، ص 223، ح 1، به نقل از اءمالى شيخ صدوق.

2- بحار الا نوار: ج 46، ص 224، ح 3.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

 


شهامت و خطاب به كودكى معصوم

طبق آنچه كه تاريخ ‌نويسان و راويان حديث نقل كرده اند:

امام محمّد باقر عليه السلام ، در صحنه كربلا حضور داشت و برخى سنّ آن حضرت را در آن هنگام چهار ساله (1) و عدّه اى هم دو سال (2) گفته اند.

و هنگامى كه حضرت به همراه ديگر اسيران كربلاء وارد مجلس يزيد ملعون شد؛ و پرخاشگرى هايى را از يزيد در مقابل پدرش امام سجّاد عليه السلام مشاهده كرد.

و چون امام سجّاد، زين العابدين عليه السلام در مقابل سخنان زشت و ناپسند يزيد ساكت نبود و جواب مى داد، يزيد با اطرافيان خود مشورت كرد و آها پيشنهاد قتل حضرت را دادند.

به همين جهت حضرت باقرالعلوم عليه السلام در همان سنين كودكى ، پس از مشاهده چنين صحنه اى لب به سخن گشود و خطاب به يزيد كرد و فرمود:

اى يزيد! پيشنهاد و نظريه اطرافيان تو بر خلاف نظريّه اطرافيان فرعون مى باشد، چون كه آن ها در مقابل حركت و سخن حضرت موسى و هارون عليهماالسلام ، گفتند:

اى فرعون ! دانشمندان و جادوگران را جمع كن تا موسى و هارون را محكوم نمايند.
وليكن اطرافيان تو پيشنهاد قتل و كشتار ما را مى دهند.

يزيد ضمن تعجّب از سخنورى و استدلال اين كودك خردسال ، سؤ ال كرد: علّت و سبب اين دو نظريّه مخالف در چيست؟!

حضرت باقرالعلوم عليه السلام با كمال شهامت فرمود: آن ها رشيد و هوشيار بودند؛ ولى اين ها بى فكر و عقب افتاده اند.

و سپس افزود: پيامبران و فرزندانشان را كسى نمى كشد، مگر آن كه زنازاده باشد.
پس از آن يزيد سرافكنده شد و ساكت ماند؛ و ديگر هيچ عكس العملى از خود نشان نداد. (3)



1- معالى السّبطين ، ج 3، ص 23.

2- حديقة الشّيعة ، ج 2، ص 161.

3- حديقة الشّيعة : ج 2، ص 161.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

 



بشارت بر نور هدايت و نشر علوم

مرحوم شيخ صدوق ، كلينى ، مجلسى و ديگر علماء رحمة اللّه عليهم آورده اند:

روزى سُلَيْم بن قيس هلالى به محضر مبارك مولاى متّقيان امام علىّ عليه السلام آمد؛ و از آن حضرت چند سؤ ال كرد؛ و امام عليه السلام پاسخ او را بيان فرمود.

و سپس حضرت اظهار داشت: روزى در محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم ، كه ضمن بيان مطالبى پيرامون اوصياء و خلفاء بعد از من، افزود:

اوّلين آنها فرزندم ، حسن و سپس حسين (سلام اللّه عليهما) خواهند بود و بعد از او فرزندش علىّ بن الحسين عليهماالسلام و پس از او نيز پسرش ، به نام محمّد بن علىّ (باقر العلوم عليه السلام ) مى باشد.

و آن گاه خطاب به حسين عليه السلام نمود و فرمود: به همين زودى در حيات تو فرزندى به نام محمّد بن علىّ - سلام اللّه عليهما - متولّد مى شود، پس سلام مرا به او برسان .
و سپس تمام دوازده خليفه خود را تا آخر معرّفى نمود.(1)

همچنين آورده اند:

چون حضرت باقرالعلوم عليه السلام به دنيا آمد، امام سجّاد صلوات اللّه عليه فرمود: فرزندم ، باقرالعلوم را بياوريد.

در اين هنگام يكى ديگر از فرزندانش اظهار داشت : چرا اين نوزاد را به عنوان باقر مطرح نمودى؟

امام سجّاد عليه السلام سر به سجده نهاد و پس از آن كه سر از سجده برداشت ، فرمود: اين نوزاد امام و راهنما و نور هدايت امّت است ؛ او گنجينه بردبارى و علوم مختلف است ؛ او شكافنده همه علوم و فنون خواهد بود، او شبيه ترين مردم به رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.(2)

و نيز آورده اند:چون روزهاى آخر عمر حضرت رسول اللّه صلى الله عليه و آله به پايان رسيد جبرئيل امين عليه السلام صحيفه اى را از طرف خداوند تقديم آن حضرت نمود، كه هر قسمتى از آن مربوط به يكى از ائمّه اطهار عليهم السلام بود كه شرح وظائف هر يك به طور فشرده بيان شده بود؛ و هر يك از ايشان وظيفه داشت كه در پايان عمر خويش آن را به امام بعد از خود تحويل دهد.

پس هنگامى كه امام سجّاد، زين العابدين عليه السلام در آخرين لحظات عمر پربركتش بود، آن صحيفه را تحويل فرزندش امام محمّد باقر عليه السلام داد.

وقتى امام باقر سلام اللّه عليه آن صحيفه را گشود، اين شرح وظائف را ملاحظه نمود:

كتاب خداوند - قرآن - را تفسير نما، امّت را كمك و راهنمائى كن و حقايق را بيان و روشن ساز و از هيچ قدرتى بيم و هراس نداشته باش مگر از خداوند متعال. (3)




1- تلخيص از غيبة نعمانى : ص 75، ح 10، كافى : ج 1، ص 64، ح 1، احتجاج طبرسى : ج 1، ص 264، بحار: ج 36، ص 273، ح 96، حلية الا برار: ج 3، ص 253، ح 1

2- كفاية الا ثر: ص 237، بحار الا نوار: ج 36، ص 388، ح 3

3- اصول كافى : ج 1، ص 279، ح 1، اءمالى طوسى : ج 2، ص 56، بحارالا نوار: ج 36، ص 192، ح 1، و ج 48، ص 27، ح 46

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

 



هوای گریه دارم؛بگذار فرو شکنم،
بگذار کاروان دل را در این غربتِ جانکاه،
همراه سازم با اشک و نغمه‏ های سوزناکم را در گوشِ افلاکیان بخوانم.

به هر سو می‏نگرم، آخرین روزشمار خاموشی شمع است
و پروانگان، در حالِ طوافند.

آقاجان! تازه چشم‏هایم تو را باور کرده بودند؛

چشم‏هایِ نابینایی که جز جمالِ دل‏آرای تو، هیچ نمی‏دید.

پیشوای پنجم! شمع‏ها را به یادِ تو هر غروب روشن می‏کردم
و گُل‏ها را سحر به عشق تو آب می‏دادم.

ای زیباترین واژه‏ ی من!
آمدی و پرده‏ ی نادانی را کنار زدی
و اینک با رفتنت، مرا در غم نشاندی.

بی تو، پرنده‏ ها نمی‏ خوانند
و نسترن‏ها به طراوت نمی‏ نشینند.

بی‏ تو، دریاها طوفانی‏ ترین لحظات را سپری می‏کنند
و موج‏ها بهانه‏ ای برای رقصیدن ندارند.

ای امام مظلوم وای پیشوایِ معصوم!

در این فضایِ تیره،روحِ پر اندوهم را،
امیدوارانه راهی حریم پاکت نموده ‏ام؛
تا شاید در این لحظات،
پیوندِ دست‏های متبرکت را
با نور به نظاره بنشینم.

مرا لبریز از صفا کن، که صفای نورانی‏ات،

هرگز از خاطرم نمی‏رود.
تو امشب به خوابِ ابدی می‏روی،
شهادت را بوسه می‏زنی، در آغوش می‏فشاری؛

بگذار گریه کنم، بگذار بغضم را بشکنم
و در دلتنگ‏ترین لحظه‏ ام بگریم!

پروانه‏ ی دلم را آورده ‏ام تا به دور شمعِ جمالت بسوزانم
و گُل امیدم را با تو زیباتر نمایم؛ ای فانوس شب‏های ظلمانی!
رفتنت چه دلگیر بود! تو همواره زنده ‏ای؛
مگر می‏شود خورشید بمیرد؟!!



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

 


انگشتانه ای از اقیانوس کلام امام :

قالَ الباقِرُ ( عَلَيه السَّلام ) :

" قُولُوا لِلنّاسِ اَحسَن ما تُحِبُّون اَن یقال لَکم "

حضرت امام محمد باقر ( عليه السلام ) فرمودند :

« بهترين چيزي را كه دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد »

(بحارالانوار ، ج 65 ، ص 152)




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی