تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25468
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 25468
بازدید ماه : 347749
بازدید کل : 10739504
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 24 / 12 / 1394

حضرت فاطمه (س) سرور زنان عالم

حضرت فاطمه هدیه عاشقانه خداوند به عالم وجود است، هدیه ای بس ارزشمند که مانندش نباشد، شخصیت والای آن حضرت و مقام بلند و کم نظیری که در وادی عرفان و عبادت کسب کرده بود او را ممتاز و در جایگاه سرور زنان عالم قرار داد .
آن حضرت در بیت انقلاب متولد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که مشغول یک مبارزه عظیم جهانی و فراموش نشدنی بود. 
وی در دوران کودکی ، سختیهای مبارزه دوران مکه را چشید، به شعب ابی طالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع شدتهای دوران مبارزه مکه را لمس و بعد که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگی اش جهاد فی سبیل الله بود .
در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه زهرا (س) و امیرالمومنین (ع)، هیچ سالی ، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فی سبیل الله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسری شایسته یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمی میدان جنگ را نکرده باشد . 
زندگی فاطمه زهرا (س ) اگر چه کوتاه و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید، اما این زندگی از جهت جهاد، مبارزه ، تلاش ، کار انقلابی ، صبر انقلابی ، درس ، فراگیری و آموزش، سخنرانی و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامی ، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است . 
شک نیست که علاقه پیامبر به حضرت فاطمه (س)  تنها به دلیل رابطه پدر و فرزندی نبود . هر چند این عاطفه در وجود پیامبر موج می زد ، اما تعابیر و سخنانی که پیامبر به هنگام اظهار علاقه نسبت به دختر خود بیان می کرد، نشان دهنده این بود که در اینجا معیارهای دیگری مطرح است. 
بی تردید شخصیت والای حضرت فاطمه و مقام بلند و کم نظیری که در وادی عرفان و عبادت کسب کرده بود، همچنین عفاف و تفوایی که از خود نشان داد ، نقش محوری و اصلی را در این تجلیلها و تکریم ها ایفا کرد ، تا جایی که پیامبر ایشان را " مادر خویش " لقب داده و آن حضرت را " ام ابیها" نامیدند.

سیده النساء   
رسول خدا فرموده است: فاطمه سیده نساء اهل الجنه. (فاطمه بانوی زنان بهشت است.) 
از امام صادق (ع) پرسیده شد: آیا این سخن پیامبر، تنها درباره زنان صدر اسلام صادق است؟ ( آیا فاطمه فقط سرور و بانوی زنان زمان خودش بوده است؟) 
امام صادق فرمود: نه، فاطمه سرور همه زنهای بهشت است، از اولین تا آخرین. 
در روایتی دیگر رسول خدا فرمود: دخترم فاطمه بزرگ تمام زنهای عالم است.
و نیز فرمود: ای علی، خدای تعالی به تمام دنیا نگاهی افکند و مرا بر همه مردهای دنیا برگزید، سپس نگاهی دیگر کرد و تو را بر همه مردان بعد از من اختیار کرد، آن گاه نگاهی افکند و ائمه ‏ای را که از فرزندان تو هستند را بر دیگران برگزید و سرانجام برای چهارمین بار نگاهی افکند و فاطمه را بر تمام زنهای عالم را برگزید.
 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: خبرگزاری مهر
 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 24 / 12 / 1394

اسرار نامهای حضرت فاطمه (س)

حضرت فاطمه (س) تنها یک تفکر یا تصور یک حقیقت حیات بخش نیست، بلکه تجسمی عینی و زنده از برکت خداوند بر انسان است، در آستانه 20 جمادی الثانی سالروز ولادت آن حضرت، گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر برخی از فضایل بانوی عترت را منتشر می کند .
حضرت امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نزد خدای تعالی 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا.

فاطمه ؟
رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده اند. (فاطمه به معنای قطع شده و بریده است.) 
و نیز امام صادق (ع) فرمود: زیرا او از هر شر و بدی بریده شده است و نیز چون مردم از رسیدن به معرفت کامل او قطع شده اند.

 صدیقه ؟
زیرا او هرگز در زندگی جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصدیق کرد. 
رسول خدا به امیرالمومنین فرمود: یا علی، من به فاطمه سفارش هایی کرده ام که به تو بگوید. او هر چه گفت بپذیر، زیرا او راستگوست، بسیار راستگو.

مبارکه ؟ 
برکت به معنای خیر فراوان است و از فاطمه نسل فراوانی به عالم اسلام هدیه شده . لذا در بعضی از تفاسیر آمده است که در آیهی « انا اعطیناک الکوثر» ( ای رسول گرامی ما به تو خیر کثیر عطا کردیم) منظور، فاطمه (س) است.

طاهره ؟ 
امام باقر (ع) فرمود: زیرا او از هر ناپاکی ظاهری و هر گونه ناپاکی دامن، مبری است.
و نیز طبق روایات متعدد، آیه تطهیر( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) درباره حضرت فاطمه  نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زیرا هر گونه رجس و پلیدی و ناپاکی از وجود مقدسش دور است.

زکیه ؟ 
زکاه هم به معنای رشد و نمو و هم به معنای طهارت است، بنابراین زکیه هم یعنی از فاطمه نسل پرباری پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اینکه او وجودی است پاک و طاهر .

راضیه ؟ 
زندگی کوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نیز با تلاش و سختی همراه بود. او زندگی بسیار مشکلی را پشت سر گذاشت ولی هرگز لب به شکایت باز نکرد، بلکه همواره خدای بزرگ را شکر می کرد و راضی بود د. 
روایت شده روزی رسول خداحضرت فاطمه را دید که لباس خشنی بر تن داشت و با دست های مبارکش آسیاب می کرد در حالیکه طفل کوچک خود را هم شیر می داد. رسول خدا گریان شد و فرمود: ای دخترکم، تلخی این دنیا را بچش، برای رسیدن به شیرینی آخرت.
حضرت فاطمه نه تنها لب به شکایت باز نکرد، بلکه عرض کرد: ای رسول خدا، من خدا را برای نعمتهایش سپاسگزارم. 
و نیز روزی امیرالمومنین از رسول خدا خواست اگر ممکن باشد برای فاطمه مستخدمه ای بگیرد، اما رسول خدا تسبیح فاطمه را به آنها تعلیم فرمود. حضرت زهرا پس از شنیدن این دستور پیغمبر اکرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضیم.

مرضیه ؟ 
تمام کارهای حضرت فاطمه مورد رضایت خدا و رسول بود. رسول خدا هیچ گاه بر فاطمه غضب نکرد، به او خرده نگرفت و برعکس، گاهی می فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) . 
این چنین است که رسول خدا رضای فاطمه را رضای خدا می دانست و می فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب می کند و از رضایت او راضی می شود.

محدثه ؟ 
امام صادق (ع) در این مورد فرمود: زیرا ملائکه از آسمان فرود می آمدند و با او سخن می گفتند.
در فرهنگ اسلامى محدثان راستین همواره از حرمت و منزلت ویژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راویان در حفظ و حراست از گنجینه هاى معارف و ارزشهاى دینى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودایع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند.

زهرا ؟ 
امام صادق فرمود: زیرا نور آن بانوی مکرمه در یک روز سه بار برای امیرالمومنین می درخشید، و چون در محراب عبادت می ایستاد نور درخشنده او برای اهل آسمان می درخشید همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد.
برخی نامهای دیگر حضرت فاطمه (س)
حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شریف)، سیده (بانوی محترم)، عذراء (پرده نشین)، حوراء (فرشته، حوریه)، مریم کبری (مریم برتر)، نوریه (تابناک، درخشنده ) و نام آن بانو در آسمان، منصوره (یاری شده) است.

کنیه های حضرت 
ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه، ام ابیها. 
حضرت فاطمه (س) آن قدر به پدر بزرگوارش محبت می کرد و مادرانه عشق می ورزید که " ام ابیها" (مادر پدرش) لقب گرفت.
 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: خبرگزاری مهر
 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 24 / 12 / 1394

سیره حضرت زهرا (س)؛ پاسخ‌گوی نیازهای جامعه‌ امام عصر(عج)

فاطمه اسوه ی عهد و عصر خاصى نیست ما هم چنان از چشمه ی جوشان او مى‏نوشیم و بعد از ما نیز نسل هاى آینده بر کناره ی این چشمه زانو خواهند زد شاید از این روست که امام زمان(عج)، فاطمه(س) را اسوه ی خویش مى‏خواند؛ زیرا نیازها و مسایل جامعه ی امام عصر(عج) را سیره و سلوک فاطمه(س) پاسخ مى‏دهد. 
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، فقه در کنار کلام. تفسیر و حدیث، کوشیده است وظیفه خویش را نسبت‏به «کوثر» آفرینش ادا کند. راه حق شناسى از او را ارائه دهد، بخشى از افتخار طرح این الگوى بزرگ بشریت را بر دوش کشد و سیماى او را در آینه ی خود منعکس سازد. 
بررسى برخى از احکام فقهى مربوط به فاطمه(س) نشان مى‏دهد که این احکام در شمار پرسابقه‏ترین احکام فقهى قرار داشته‏اند به عنوان مثال نماز حضرت زهرا(س) تا آنجا در صدر اسلام شهرت داشت که اهل کوفه به این نام آن را مى‏شناختند و یا زیارت آن حضرت(ع) آنگونه که صاحب جواهر مى‏گوید از ضروریات مذهب بلکه از ضروریات دین به شمار مى‏رود.


1 - آگاهى و شناخت نسبت ‏به فاطمه(س) 
آن که بر قله ی شناخت فاطمه(س) مى‏ایستد و پهن دشت اختلاف هاى مسلمین را نظاره مى‏کند، حق را به درستى از باطل تشخیص مى‏دهد. 
کسى که به سرزمین شناخت فاطمه(س) سفر کند، درخت اندیشه‏اش به بار اسلام‏شناسى مى‏نشیند، زمینه‏هاى بحثى که خورشید شناخت فاطمه(س) بر آن ها بتابد روشنایى و وضوح مى‏یابد امامت این نابترین اندیشه کلامى با شناختن سیره ی فاطمه(س) شناخته مى‏شود. تاریخ، کژی ها و درستى‏هاى آن با تاریخ فاطمه(س) دانسته مى‏شود و ... ولى دریغا که بسیارى در نیم کره ی تاریک جهل و دور از نور فاطمه(س) رحل اقامت افکنده‏اند و از مزایاى شناخت او در همه زمینه‏ها بى‏بهره مانده‏اند، شناختن فاطمه(س) و غور در این شناخت ‏یک ضرورت است و وظیفه. 
امام صادق(ع) در بیان جایگاه شناخت او فرمود: «کسى که فاطمه را بدرستى بشناسد «شب قدر» را درک کرده است.»


2 - اسوه‏پذیرى از فاطمه(س) 
فاطمه اسوه ی همه است، اسوه ی عهد و عصر خاصى نیست. هر چه زمان ما را از عصر او دورتر کند، بیشتر به او نیازمند خواهیم شد. ما هم چنان از چشمه ی جوشان او مى‏نوشیم بعد از ما نیز نسل هاى آینده بر کناره ی این چشمه زانو خواهند زد. شاید از این روست که امام زمان(عج) همان نجات دهنده ی بشر در آخرالزمان فاطمه(س) را اسوه ی خویش مى‏خواند؛ زیرا نیازها و مسایل جامعه ی امام عصر(عج) را سیره و سلوک فاطمه(س) پاسخ مى‏دهد «وفى ابنه رسول الله(ص) لى اسوه حسنه‏» 
چشم‏هاى جوینده ی ما باید زندگى او را سراپا به نظاره بنشیند، چه آن که سیره ی این هدیه بزرگ خدا مشعلى است که ما را از شب‏هاى جهل و گودال هاى انحراف رهایى مى‏بخشد. فقیهان مستند برخى از فتاوى خود را فعل فاطمه(س) و تاسى به آن حضرت(ع) قرار داده‏اند. به عنوان نمونه صاحب جواهر زیارت قبور در شنبه و پنج شنبه را بر پایه ی تاسى به فاطمه(س) مستحب موکد مى‏شمرد.

 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: خبرگزاری ایکنا
 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 23 / 12 / 1394

حضرت زهرا(س)، تجسم رضایت و سخط الهی

مقام صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) مقام بسیار بزرگی است، ایشان بر گردن مسلمانان حق بزرگی دارند، ولی متاسفانه آنگونه که مستحق است این حق را ادا نکرده ایم، از آن می ترسم که محکمه ای در دنیا که قاضی آن حضرت صاحب الزمان، ارواحنا له الفداء، و یا در آخرت که قاضی آن خداوند تبارک و تعالی باشد تشکیل شود و ما را مورد سوال قرار دهند که آیا برای ادای حقتان نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) کاری انجام داده اید؟ حتی به مقدار اعتراف یک فقیه سنی؟ می ترسم که آن زمان جوابی نداشته باشیم.

باید آنچه را که صحیح بخاری درباره حقوق حضرت فاطمه(س) آورده است را ببینیم و لو غیر عامدانه؟ متعصب ترین و نقادترین فقهای اهل سنّت، بخاری را صحیح و معتبر می دانند، در این کتاب از ابی ولید از ابن عیینه، از عمرو بن دینار، از ابن ابی ملیکه از موربن مخرمه روایت شده است که رسول الله(ص) فرمود:
فاطمه بضعه منّی، من اغضبها فقد اغضبنی

فاطمه(س) پاره تن من است، هر آنکس او را غضبناک کند مرا خشمگین کرده است.

می خواهیم در مورد این حدیث بحث و بررسی کنیم، حدیثی که یک فقیه سنی آن را روایت می کند و در میان فقهای اهل سنّت، سند این حدیث صحیح و از درجه بالایی برخوردار است، چرا که بخاری ـ کسی که در صحت احادیث بسیار محتاط است ـ آن را از امام جعفر صادق(ع) نقل کرده است و از طرفی ذهبی ـ که از نقادترین افراد نسبت به احادیث است ـ این حدیث را صحیح و معتبر دانسته و آن را به گونه ای دیگر روایت می کند:

انّ الرّب یرضی لرضا فاطمه و یغضب لغضب فاطمه.(مستدرک الحاکم، جلد 3، ص 154)
همان خداوند با خوشنودی فاطمه خشنود و با ناراحتی فاطمه ناراحت می شود.

پس در نزد آنها این حدیث از لحاظ سند در حد قطعی الصدور از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است. ما حدیث بخاری را مفّسر و مویدی برحدیث ذهبی می دانیم. حال می گوییم این حدیث بر چه چیزی دلالت می کند؟ خشنودی و غضب در انواع مردم از کجا ناشی می شود؟ حیات نباتات به دو عامل بستگی دارد؛ عامل اول قوت جذب و عامل دوم قوت دفع است، این دو قوت در حیات حیوان به صورت دو قوه خشنودی و خشم ظاهر می شود، که هر دو ناشی از طبع و غریزه اند، امّا در حیات انسانی چه؟ معنای حیات انسانی آن است که هریک از ما به درجه انسانیتی برسد که رکن و پشتیبان وجودش، عقلش باشد، «دعامه الانسان عقله» (علل الشرایع، جلد 1، ص 103.)اینجاست که عقل منشا تمام خشنودی ها و خشم ها در وجود انسان می گردد، امّا قبل از آن، منشا آن دو طبع و غریزه بود.

آیا من به مرحله انسانیتی که منشا خشنودی و خشمش، عقل است رسیده ام؟ می گویم: هرگز، اصلاً، هر عاقلی در اولین درجات تعقلش باید بداند که به درجه انسان عاقل نرسیده است، این اعتراف خیلی مهم است.

آیا ما تاکنون نفهمیده ایم که محک انسانیت مان و میزان آن چیست و به چه مقدار است؟ خوشحالی و خشم ما به خاطر حاجات بدنی ما است، هرکدام از ما در وجود خود بنگرد، هنگامی که شخصی که به او اطمینان و اعتقاد دارد او را ترک کند، آیا ناراحت می شود یا نه؟ این ناراحتی خود یک گناه است، به درجه انسانیت نرسیده است، هیچ کدام از ما به درجه انسانیت نرسیده است مگر اینکه منشا خشم و خشنودی او عقلانی باشد نه غریزی.
پس هرگاه در زندگی مان، منشا خشنودی و خشم مان را، حتی برای یک بار از عقل دیدیم، آن موقع است که برای یک بار انسان شده ایم، امّا اگر خشنودی و غضبمان ناشی از بطن و فرج بود مطمئناً از حیوانات خواهیم بود ولی در شکل انسان.

امّا انسان عقلانی کسی است که برای همیشه با خشنودی عقل، خشنود می شود و با خشم عقل، خشمگین می گردد. پس اگر کسی را در روی کره زمین پیدا کردید که به این درجه از شخصیت رسیده بود مرا خبر کنید تا پیش او بروم و نه تنها دستش را ببوسم، بلکه گرد وغبار گام هایش را نیز ببوسم.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 23 / 12 / 1394

کوثر خانه وحی

ماه جمادی یادآور بزرگ بانوی جهان اسلام، حضرت فاطمه زهرا(س) است.

فاطمه، کوثر پیامبر و نمونه کامل زنان مسلمان است، و زهرا همانگونه که از نامش پیداست، درخشانترین چهره و زیباترین الگو برای تمامی بانوان با فضیلت در طول تاریخ است.

از همان آغازین لحظاتی که پا به عرصه گیتی نهاد و چشمان پرجاذبه اش را گشود، نور وجودش جهان انسانیت را روشن ساخت و برای همیشه تاریخ سر آمد زنان عالم شد (سیده نسا العالمین).

فاطمه در خانه ای که ریشه دارترین خاندان قریش است بدنیا آمد، پدرش، صادق امینی که احدی از قریش به پایه شرافت و امانتش نمی رسد، مادرش، بانویی که در مکه از نظر شرافت و عزت و رفعت همانندی ندارد، خانه ای که عرب در اصالت و کرامت و پاکی برای آن مانندی نمی شناخت. فاطمه از این فضای پاک و روحانی خانه پیامبر بهره می جست و از چشمه زلال معارف ناب اسلامی که سرچشمه اش پیامبر بود سیراب می شد. زهرا در بستر حوادثی که چون نسیم تندی با مرگ مادر وزیدن گرفت بزرگ شد، به راستی که خداوند متعال، فاطمه زهرا(س) را به بیشترین سهم از رنج و امتحان و آزمایش های بزرگ و تحمل بی نظر گرامی داشت! برای او مقدر کرده بود که شاهد آن محنت و ابتلای عظیم از همان دوران کودکی باشد.

گر چه عمر فاطمه(س) کوتاه بود، لیکن از آموزگاری چون پیامبر و از مادری چون خدیجه و نیز فرشتگان الهی درس آموخت (کانت محدثه) و الگوی تمام عیار صالحان و پرهیزگاران روی زمین شد. او بسان رسول خدا(ص) سخن گفت و نزد آن حضرت جایگاهی والا و بس رفیع داشت.

روزی که آیه و انذر عشیرتک الاقربین ـ نازل شد و پیامبر را به دعوت خویشاوندان نزدیک فراخواند، این قلب فاطمه بود که از ترحم و تاثر می تپید و با صدای آرام می گفت: لبیک ای بهترین پدر و گرامی ترین دعوت گر ـ و در همان روز فاطمه ضرب المثل پیامبر قرار گرفت کوثر خانه پیامبر اسلام روز به روز رشد و نمو یافت تا اینکه به دستور الهی با امیرالمومنین(ع) که سرآمد مردان روزگار بود ازدواج کرد، فاطمه هم شان علی(ع) بود و به فرموده امام صادق(ع) اگر خداوند علی(ع) را نمی آفرید، از زمان آدم تا قیامت همتایی برای زهرا یافت نمی شد.

زندگانی زهرا(س) توام با رفاه و اسراف نبود بلکه به ریاضت و به رنج نزدیک تر بود تا رفاه و آسایش، زندگی او توام با قناعت و تعاون، رضا به داده های الهی و شادمان به آن خانه پاک که خدا نسل های پیراسته و ذریه مبارک و عترت گرانقدر را از آن خانه پدید آورد.

زهرا(س) از همان کودکی در متن مبارزات ایمان و کفر و حق و باطل قرار داشت، زیرا او در محیطی پرورش یافت که آکنده از تلاش و کوشش خستگی ناپذیر بود، نخستین مشارکت زهرا(س) در جهاد پس از ازدواج، شرکت در غزوه اُحد بود و قبل از ازدواج نیز در تعدادی غزوات پیامبر(ص) شرکت جست و پیامبر پاره ای اسرار را با او درمیان می گذاشت.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 23 / 12 / 1394

فاطمه(س) الگوی جاودانه زنان عالم

بى‏شک خلقت فاطمه پاسخ غیرتمندانه دستگاه آفرینش به تحقیر تاریخى زن و پاسخى جاودانه به چگونگى جریان یافتن زنانگى در متن حیات بشرى است.

آفرینش و زندگی فاطمه این نکته را به اثبات رساند که مى‏توان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درایت حماسى پیوند زد؛ مى‏توان از محیط خانه منشا تحولات اجتماعى و تاریخى شد؛ مى‏توان در محراب عبادت با ملک همنوا گردید و از آنجا، پاى به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبیات سیاسى و فرهنگى به اوج رساند؛ مى‏توان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه‏ دارى هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورموثر در مهم‏ ترین عرصه‏ هاى حیات سیاسى و اجتماعى، تعریف کرد و عمر کوتاه زندگى مادى را تا همیشه تاریخ جاودانه ساخت.

امروزه بازشناسى شخصیت فاطمه(س) از آنجهت اهمیت دارد که ادعا مى‏کنیم جبران تحقیر تاریخى زن و نمایش توانمندى و ارزشمندى آنها، در سلوک مردانه و به خود بستن صفات مذکر نیست و باید اوج اقتدار زن را در بازبینى «هویت زنانه» جست.

 

شخصیت فاطمه زهرا(س) شخصیتی ممتاز و برجسته

شخصیت زهرای اطهر، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی ، شخصیت ممتاز و برجسته ای است؛ به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسی عالم می توانند از زندگی کوتاه و پرمغز او درس بگیرند.

 

زنی که در بیت انقلاب متولد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که مشغول یک مبارزه عظیم جهانی و فراموش نشدنی بود. وی در دوران کودکی ، سختیهای مبارزه دوران مکه را چشید، به شعب ابی طالب برده شد، گرسنگی و سختی و رعب و انواع شدتهای دوران مبارزه مکه را لمس و بعد  که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگی اش جهاد فی سبیل الله بود و در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه زهرا (س) و  امیرالمومنین (ع)، هیچ سالی ، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فی سبیل الله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسری شایسته یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمی میدان جنگ را نکرده باشد .

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 22 / 12 / 1394

نظریه ای شگفت انگیز :علی کوثر است نه حضرت فاطمه 

همانطوری که مرحوم طباطبایی ،مکارم شیرازی و بقیه ی علماءهم در کتب تفسیر آورده اند مشرکان به پیامبر طعنه می زدند که پسر واولاد ذکور ی ندارد وباقی قضایا که درکتب مربوطه آمده است 

امانتیجه ی پژوهش وادعای غیر طبیعی اینجانب غلامعلی نوری این است که 

اگر بنا باشد کوثر را در سوره ی کوثر اشاره به فردی 
بگیریم

آن فرد حضرت علی است نه فاطمه 


اما دلایل 

زمینه ودلیل اول 

طبق آنچه که مشهور است حضرت علی از کودکی وقبل از بعث در خانه ی پیامبر بزرگ شده اند و
مانند پسری عزیز در خانه ی او پرورش یافته بود

از طرفی منابع تفسیری وتاریخی سال نزول سوره ی کوثر را سال اول بعثت ذکر کرده اند در حالیکه 
حضرت فاطمه سال 5 بعثت بدنیا آمده است

یعنی موقع نزول سوره کوثر حضرت فاطمه هنوز که بدنیا نیامده بودند که خدا بگوید ما به تو حضرت فاطمه را اعطاء کردیم !

ولی در زمان نزول سوره امام علی مثل پسری گرانقدر در خانه پیامبر بود ه است

دلیل دوم

کلمه ی کو ثر مذکر است نه مونث (ساده ترین دلیل بدون استعانت از تاویلات شاذی که بعضی می آورند ! )

دلیل سوم 

در قرآن اگر از قبل دقت نموده باشید موقعی که حرف از بخشش فرزند نسبی 

به کسی است کلمه ی 
وهب بکار برده نه اعطاء

دقت کنید در آیات زیر

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ 
وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيا(مريم/49)
و چون از آنها و [از] آنچه به جاي خدا مي‏پرستيدند کناره گرفت اسحاق و يعقوب را به او عطا کرديم و همه را پيامبر گردانيديم


هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ 
هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيةً طَيبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ(آل عمران/38)
آنجا [بود که] زکريا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندي پاک و پسنديده به من عطا کن که تو شنونده دعايي


وَالَّذِينَ يقُولُونَ رَبَّنَا 
هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّياتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا(الفرقان/74)

بنابر این اگر منظور فرزند نسبی بود می فرمود :

انا وهبنا لک الکوثر
 

دلیل چهارم 

گاهی خلقت وتداوم نسل ونسب انسان از طریق داماد است

دقت کنید
 

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا(الفرقان/54)

و اوست کسي که از آب بشري آفريد و(تداوم نسل) او رابا( خویشاوندان)
 

نسبي و دامادي 
قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست


هر کس سوالی دارد بپرسد

تحقیقی از :غلامعلی نوری

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 22 / 12 / 1394


 

درب خانه حضرت زهرا(س)

در این باب اول ایه از قران کریم و بعد از ان 5 حدیث معتبر که بیشتر از منابع خود اهل سنت است خدمت عزیزان عرض می شود:

قران و باز کردن درب با کلید!

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً.(النور / 61 .)

بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... يا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .


مطمئنا این ایه اولا پاسخگوی به این سوال است

حال احادیثی که در این باب نقل شده را خدمت شما عرض می کنم:

1. عُمر و کلید درب!

از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.

السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي275هـ)، سنن أبي داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.

2. بستن درب خانه شبها

مسلم نيشابورى در صحيحش مى‌نويسد:

ابو حميد مى‌گويد: پيامبر به ما امر كرد كه شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌اى قرار دهيم و نيز دستور داد كه شب‌هنگام درها را ببنديم.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، كتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَتَخْمِيرِ الإِنَاءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. 


3. خانه پیامبر (ص)

ابن كثير دمشقى به نقل از حسن بصرى مى‌نويسد:

اتاق‌هاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسيله مو بافته شده بود، و در تاريخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پيامبر را با نُك انگشتان و ناخن‌ها مى‌زدند و اين دلالت بر اين دارد كه حلقه‌هايى براى كوبيدن بر در نداشته است

القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 3، ص 221، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.


4. خانه امیر المومنین (ع)

درباره ازدواج حضرت زهرا(س) و امیر المونین (ع):

رسول خدا (ص‌) علي بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را كه با فاطمه انجام داده بود با علي نيز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علي خواند كه براى فاطمه خوانده بود. سپس به علي و فاطمه عليهما السّلام فرمود: برخيزيد بسوى خانه خود رويد، خدا شما را نسبت به يك ديگر مهربان كند! و به نسل شما بركت دهد! و عاقبت شما را بخير نمايد! رسول خدا (ص) پس از اين دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 5 ص 489، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛
الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم(متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 22 ص 412، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛
التميمي المغربي، أبو حنيفة النعمان بن محمد (متوفاي363 هـ)، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج 2 ص 359، تحقيق: السيد محمد الحسيني الجلالي، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الثانية، 1414 هـ

5. حدیث اخر در باب شكستن در خانه حضرت زهرا(س) در هجوم:

عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبكر و عمر و عثمان و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه و ابوعبيده جراح و سالم مولى ابوحذيفه و قنفذ حركت كردند و من نيز با آنان به راه افتادم. هنگامى كه به خانه رسيديم، فاطمه آن‌ها را ديد، در را بر روى آنان بست، فاطمه شك نداشت كه آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را كه از چوب درخت خرما بود، شكست.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28 ص 227، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 22 / 12 / 1394

توانايى علمى فاطمه زهرا (س)


قال رسول‏اللَّه (ص): ان اللَّه جعل علياً و زوجته و ابناءه حجج على خلقه و هم ابواب العلم فى امتى من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقيم. (1) 
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: خداوند متعال على و همسر و فرزندانش را حجت مردم قرار داده و آنان درهاى علم و آگاهى در ميان امت من هستند، هركس به آنان تمسك نمايد، به راه راست هدايت يافته است. 


در اين حديث فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام مانند اميرالمؤمنين عليه‏السلام و ساير حضرات معصومين دروازه‏ى علم و عامل هدايت مردم شناخته شده‏اند. بنابراين آن حضرت علاوه بر اينكه حجت خدا در ميان امت اسلامى بوده، نقش آموزشى و پرورشيش نيز از اين حديث استفاده مى‏گردد. (من اهتدى بهم). 

قال النبى لها: اى شى‏ءٍ خير للمرأة؟ قالت: ان لاترى رجلاً و لايراها رجلٌ، فضمها اليه و قال: ذرية بعضها من بعضٍ. (2) 
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به فاطمه عليهاالسلام گفتند: براى زن چه چيز خوب است؟ آن حضرت فرمودند: زن مردى را نبيند و مرد نيز زن را نبيند، رسول گرامى اسلام چون اين جواب صحيح را شنيد، دخترش را در آغوش گرفته و فرمود: ذريه‏اى است كه بعضى از بعض ديگر بهتر. 
اين حديث نيز علم و آگاهى فاطمه عليهاالسلام را در بر دارد، كه باعث تعجب و تحسين رسول خدا قرار گرفته است. 


عن ابى‏عبداللَّه عليه‏السلام: ان فاطمة عليهاالسلام مكثت بعد رسول‏اللَّه (ص) خمسة و سبعين يوماً، و كان دخلها حزن شديد على ابيها، و كان يأتيها جبرئيل فيحسن عزاها على ابيها و يطيب نفسها و يخبرها عن ابيها و مكانه، و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها و كان علىٌّ يكتب ذلك. (3) 
حضرت امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند: مادرم فاطمه عليهاالسلام پس از رحلت پدرش هفتاد و پنج روز زندگى كردند، ولى در اين ايام بسيار محزون بود و در فراق پدر مى‏سوخت. در طول اين مدت جبرئيل به حضور زهرا مى‏رسيد، و او را در عزاى پدر تسليت مى‏گفت، و دلش را از غصه‏ها آرام مى‏ساخت و از جايگاه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و اخبار او آگاهش مى‏كرد، حتى اخبار آينده را در مورد فرزندانش به اطلاع او مى‏رسانيد و اميرالمؤمنين على عليه‏السلام نيز آنها را مى‏نوشت.

پی نوشت ها


1ـ عوامل، ج 11، ص 78. 
2ـ بحارالانوار، ج 43، ص 84. 
3ـ اصول كافى، ج 1، ص 458، ح 1.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 22 / 12 / 1394

حجاب نزد فاطمه زهرا (س)



چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام: 


حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: 
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. 
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» 
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.» 
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.» 

روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)» 
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.» 


امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟» 
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند » 
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است » 

رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی. 
فاطمه علیها سلام می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.» 


روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.» 



اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.» 
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

منابع:

- بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189. 
- بحار/92/43 اول صفحه
- بحار/189/43
- بحار1/81/43
- بحار/54/43

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 12 / 1394

حضرت زهرا علیهاالسلام از منظر امیرالمومنین

منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام نشانگر اوج شخصیت زن در نگاه اوست، یك زن می‌تواند چنان بالا رود كه مایه مباهات و افتخار امام (علیه السلام) گردد. اگرچه بیان عظمت مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام خود تحقیق مستقلی می‌طلبد لكن در اینجا فهرست‌وار، به ذكر پاره‌ای از موارد، پرداخته شده تا بیانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد.
مباهات حضرت علی به همسری فاطمه علیهماالسلام
شخصیت بزرگی چون علی علیه السلام به همسری فاطمه علیهاالسلام افتخار می‌كند و همسری با او را برای خود فضیلت و ملاك برتری بر دیگران و شایستگی پذیرش مسئولیت‌های سنگینی چون رهبری جهان اسلام می‌داند. برخی از موارد كه حضرت برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری فاطمه علیهاالسلام استناد فرموده‌اند عبارت است از:
* در پاسخ نامه‌ای به معاویه از جمله فضیلت‌ها و امتیازهایی كه حضرت به آن اشاره می‌فرمایند این است كه «بهترین زنان جهان از ماست و حمالة الحطب و هیزم كش دوزخیان از شماست.»(1)
حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه معاویه می‌نویسد: «دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است كه گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد(صلی الله علیه و آله)، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند، كدامیك از شما سهم و بهره‌ای چون من دارا هستید.»

* در جریان شورای شش نفره كه خلیفه دوم برای جانشینی وی را تعیین كرده بود حضرت خطاب به سایر اعضا فرمود: «آیا در بین شما به جز من كسی هست كه همسرش بانوی زنان جهان باشد؟» همگی پاسخ دادند: نه.(2)
* حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه دیگر معاویه می‌نویسد: «دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است كه گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد(صلی الله علیه و آله)، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند، كدامیك از شما سهم و بهره‌ای چون من دارا هستید.»(3)
* در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و كمالات خویش و این‌ كه باید بعد از پیامبر، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهده‌دار شود به ابوبكر فرمود: «تو را به خدا سوگند می‌دهم! آیا آن كس كه رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [علی] در آورد من هستم یا تو؟ ابوبكر پاسخ داد: تو هستی.(4)

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 12 / 1394

متن وصيتنامه حضرت زهرا (سلام الله عليها)

بسم الله الرحمن الرحيم 
هذا ما اوصت به فاطمة(سلام الله عليها) بنت رسول الله(صلي الله عليه و آله)اوصت و هي تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلي الله عليه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتية لاريب فيها و ان الله يبعث من في القبور يا علي! انا فاطمة(سلام الله عليها) بنت محمد(صلي الله عليه و آله) زوجني الله منك لاكون لك في الدنيا و الآخرة انت أولي بي من غيري حنطني غسلني كفني باليل و صل علي و ادفني باليل و لا تعلم احدا و استودعك الله و اقرء علي ولدي السلام الي يوم القيامة .

به نام خداوند بخشنده مهربان
اين وصيت نامه فاطمه(سلام الله عليها) دختر رسول(صلي الله عليه و آله) خداست، در حالي كه وصيت مي كند كه شهادت مي دهم، خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد(صلي الله عليه و آله) بنده و پيامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قيامت فرا خواهد رسيد، شكي در آن نيست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر مي كند. اي علي! من فاطمه(سلام الله عليها) دختر محمد(صلي الله عليه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنيا و آخرت براي تو باشم. تو از ديگران بر من سزاوارتري، حنوط و غسل و كفن كردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن كن و هيچ كسي را اطلاع نده! تو را به خدا مي سپارم و بر فرزندانم تا روز قيامت سلام و درود مي فرستم .

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 12 / 1394


نام و القاب
ریحانه گرامی پیامبر، نام‏های جاودانه و پرمعنایی دارد که فرشتگان از بارگاه حضرت حق برای پیامبر(ص) آوردند. در روایات آمده که: برای ریحانه پیامبر، حضرت فاطمه علیهاالسلام دربارگاه خدا نُه نام مقدس و با عظمت است. این نام‏های بلند عبارتند از: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیّه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا. گفتنی است که هر یک از این نام‏ها و القاب آن حضرت، مفهوم و محتوایی ویژه دارد و بیانگر بُعدی از ابعاد شخصیتِ پرشکوه و الهام بخش اوست.
کُنیه‏ های آن حضرتْ ام الحسن، ام الحسین، ام الائمه و ام أبیها است.


نام مقدس «فاطمه»
واژه مقدس و پرارج «فاطمه» نخستین نام بلندآوازه ریحانه پیامبر است. حضرت امام صادق علیه‏السلام در این باره می‏فرمایند: فاطمه در پیش‏گاه خدا نام‏های بلند و برگزیده‏ای دارد و از جمله آن‏ها فاطمه است. پرسیدند: فاطمه یعنی چه؟ فرمود: منظور این است که او از هر بدی، شرارت و تاریکی جدا و دور است، و ذرّه‏ ای سیاهی و ظلمت در قاموس زندگی او راه ندارد.
«زهرا» اختر فروزان
واژه مقدس زهرا، از دیگر نام ‏های حضرت فاطمه است. امام صادق علیه‏ السلام در جواب از این سؤال که چرا زهرا، زهرا نامیده شد؟ فرمودند: زیرا هنگامی که در محراب عبادتش می‏ ایستاد، نور وجودش آسمان‏ها را نورانی و روشن می‏ساخت، چنان‏که ستارگانْ زمین را روشن می‏سازند.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 12 / 1394

دل من در پی یک واژه بی ‏خاتمه بود  اولین واژه که آمد به نظر، فاطمه بود 
زهرا علیهاالسلام ، کوثر خداست. لیلة القدر خداست. جلوه جمال خداست و تفسیر جلال خدا.
زهرا علیهاالسلام دختر رسول صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله و سلم است و همتای علی علیه‏السلام .
زهرا علیهاالسلام معرّف نهایت کمال زن است و اوج عروج یک انسان.
طنین فریاد زهرا علیهاالسلام هم‏پای ضربت خندق است.
زهرا علیهاالسلام تلاوت بیداری است، سایبان شوق است و بهار سرشار دل‏ های آشنا.
خورشید در تابوت زهرا علیهاالسلام غروب کرد و ملائک به عشق دیدار او، به سجده درافتادند و با اشک‏ هاشان، راهش را تا به خدا علامت گذاردند.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 1 / 12 / 1394


پرسش : 
دشمنان چگونه با سوءاستفاده از صحنه انتخابات، آن را به صحنه جنگ نرم و مقابله با نظام تبدیل می‌کنند؟
پاسخ : 
اهمیت و جایگاه ویژه انتخابات در نمایش اقتدار، استحکام و مردم سالاری دینی نظام و پویایی آن ، موجب شده تا دشمنان و بدخواهان نظام که به دنبال سوء استفاده از هر فرصتی برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی هستند ، تمام تلاش خویش را به کار گیرند تا با بهره‌گیری از شگردهای مختلف این فرصت فرا روی نظام و مردم را در خلق حماسه ای ماندگار در تاریخ کشور، تبدیل به تهدید و چالشی علیه نظام و مقابله با آن کنند. بدون تردید شناسایی برنامه‌ها و راهکارهای دشمن در انتخابات پیش رو، نقش مهمی در مقابله با تهدیدها و توطئه‌های آنان و خنثی شدن آنها و افزایش آگاهی و بصیرت مردم خواهد داشت. از این رو نگاهی گذرا به مهم‌‎ترین اقدامات و برنامه‌های دشمن در سوءاستفاده از انتخابات پیش رو و تبدیل آن به صحنه جنگ نرم و مقابله با نظام خواهیم داشت.

مهم‌ترین راهکارهای دشمنان در انتخابات

1. دلسرد و مأیوس کردن مردم؛ از اهداف و برنامه‌های اصلی دشمنان نظام جمهوری اسلامی در راستای جنگ نرم و مقابله با نظام اسلامی در عرصه انتخابات، مأیوس نمودن و دلسرد کردن مردم از حضور در صحنه انتخابات و بی رونق کردن آن است. دشمنان نظام اسلامی که دریافته‌اند، نمی‌توانند مانع اصل برگزاری انتخابات شوند، تلاش می‌کنند تا با اقدامات و راهکارهای گوناگون، مردم را دچار یأس و ناامیدی کنند و انگیزه مردم را در حضور در میدان انتخابات کاهش دهند و در نهایت انتخابات را از رونق بیاندازند و بدنبال آن تبلیغات گسترده‌ای را بر علیه نظام جمهوری اسلامی و کاهش جایگاه مردمی آن به راه اندازند و با جرأت بیشتری به دشمنی با نظام ادامه دهند.
مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «دشمنان ملت ايران هميشه سعی كرده‌اند انتخابات را از شور و هيجان بيندازند؛ برنامه‌ريزی كردند كه مردم را از حضور در پای صندوق‌های رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد كنند، مرم را نااميد كنند. در طول سال‌های مختلف كه ما انتخابات داشتيم ــ چه انتخابات مجلس، و چه به‌خصوص انتخابات رياست جمهوری ــ هميشه دشمنان ما سعی كردند اين انتخابات را بی‌‌رونق كنند؛ اين به خاطر اهميت انتخابات در كار كشور است.»[1]
«امروز انواع و اقسام تبليغات وجود دارد براى اين‌كه در عرصه‌ اقتصادى، مردم را دچار يأس و نوميدى كنند؛ در عرصه‌ سياسى، انگيزه‌ مردم را از حضور در ميدان سياست و بالخصوص در ميدان انتخابات كاهش دهند.»[2]

2. ایجاد تنش و اختلاف افکنی؛ اختلاف افکنی و جنجال آفرینی ازدیگربرنامه‌ها و شیوه‌های دشمنان در انتخابات پیش رواست. دشمنان و بدخواهان نظام جمهوری اسلامی برای تأثیرگذاری بر روند انتخابات به دنبال برهم زدن آرامش جامعه و ایجاد فضای تنش و اختلاف هستند تا از شکل‌گیری فضای دوستی و شور و نشاط سالم در صحنه رقابت‌های انتخاباتی جلوگیری نمایند و با حاکمیت احساسات و هیجان‌های کاذب و فاصله گرفتن از فضای منطقی و عقلانی و رو در رو قرار دادن جریان‌های سیاسی کشور و مردم با یکدیگر و سوءاستفاده از اختلاف نظرها و سلیقه‌ها و تبدیل آن به اختلاف‌‎های اساسی، مردم را درگیر جنجال‌ها و اختلاف‌های فرسایشی کنند و بدین وسیله موجب سرخوردگی آنان و کاهش میزان مشارکت عمومی شوند.

3. کاستن از اهمیت انتخابات و بی اثر نشان دادن آن در حلّ مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور؛ از راهکارهای دیگر دشمنان نظام در راستای جنگ نرم علیه نظام، کم اهمیت جلوه دادن انتخابات و القای بی تأثیر بودن آن در حلّ مشکلات کشور است. دشمنان با تمرکز بر مشکلات و بزرگ و سیاه‌نمایی وضعیت کشور به دنبال این هستند که چنین وانمود کنند که حضور مردم در انتخابات تأثیری در برطرف نمودن مشکلات کشور به‌ویژه مشکلات اقتصادی، تورم و گرانی نداشته و شرکت در انتخابات کمکی به بهبود شرایط کشور نمی‌کند و هر فردی که به عنوان رییس جمهور انتخاب شود وضعیت کشور همین است و تغییر چندانی در شرایط کشور ایجاد نخواهد شد و بدین ترتیب از حضور حماسی و مشارکت حداکثری مردم جلوگیری نمایند.

4. القای نمایشی بودن انتخابات و طرح مسائلی همچون سالم نبودن و آزاد نبودن انتخابات؛ نمایشی نشان دادن انتخابات و زیر سؤال بردن سلامت و آزادی انتخابات و طرح مسائلی همچون سالم نبودن انتخابات یا آزاد نبودن انتخابات و در نهایت کم اهمیت جلوه دادن انتخابات از شگردهای دشمن برای کاستن از اهمیت انتخابات و کمرنگ نمودن حضورمردم است. گاه دشمنان چنین وانمود می‌کنند که انتخابات در جمهوری اسلامی نمایشی بوده و نتایج انتخابات از پیش تعیین شده است و متأسفانه بعضی نیز در داخل دانسته یا نادانسته همین خط فکر القایی دشمن را دنبال می‌کنند در حالی که روند انتخابات در کشور ما و شفافیت آن و نتایج انتخابات در دوره‌های گذشته و تکاپوی دشمنان برای بی‌اثر کردن انتخابات به خوبی نادرست بودن این ادعا را ثابت می‌کند. به راستی اگر انتخابات در کشور ما نمایشی است چرا با نزدیک شدن انتخابات، دشمنان نظام با استفاده از پوشش رسانه‌ای گسترده خویش به دنبال تأثیرگذاری بر مردم و کمرنگ نمودن حضور آنان در صحنه انتخابات هستند. 
همچنین طرح سالم نبودن انتخابات یا آزاد نبودن آن توسط دشمن نیز در راستای تأثیرگذاری برحضور و مشارکت مردم صورت می گیرد. مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «آن كسانى كه ممكن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات يک توصيه‌هاى عمومى بكنند كه آقا انتخابات اين جورى باشد، آن جورى نباشد، حواسشان باشد به اين مقصود دشمن كمک نكنند؛ مردم را از انتخابات مأيوس نكنند، هى نگويند انتخابات بايد آزاد باشد. خب، معلوم است كه انتخابات بايد آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشته‌ايم؛ كدامش آزاد نبوده است؟ در كدام كشور ديگر، انتخابات از آنچه كه در ايران مي‌گذرد، آزادتر است؟ كجا صلاحيت‌ها ملاحظه نمي‌شود، كه اينجا روى اين مسائل هى تكيه بكنند، هى تكيه بكنند، هى بگويند، هى تكرار كنند و يواش يواش اين ذهنيت را به خيال خودشان در مردم به وجود بياورند كه خب، اين انتخابات فايده‌اى ندارد. اين يكى از خواسته‌هاى دشمن است. آن كسانى كه در داخل، اين حرف‌ها را می‌زنند، ممكن است غفلت كنند. من می‌گويم غفلت نكنيد، حواستان باشد، كار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نكند؛ مقصود او را تكميل و تتميم نكند. يک مسأله‌ ديگر اين است كه به مردم گفته شود، تلقين شود كه انتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأكيد می‌كنم كه انتخابات بايد سالم برگزار شود؛ منتها اين، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانين ما، راه‌هاى قانونىِ بسيار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پيش‌بينى شده است. البته كسانى بخواهند از طرق غير قانونى عمل كنند، خب به ضرر كشور می‌كنند؛ كما اين‌كه در سال هشتاد و هشت از راه‌هاى غير قانونى وارد شدند، كشور را دچار هزينه كردند، براى مردم اسباب زحمت درست كردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشكستگى در زمين و در ملأ اعلى شدند. راه‌هاى قانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم كه انتخابات بايد با سلامت كامل، با رعايت امانتِ كامل انجام بگيرد. مسئولين دولتى و مسئولين غيردولتى كه در كار انتخابات دست‌اندركارند و مسئول هستند، همه بايد طبق قانون، با دقت كامل، با رعايت كمال تقوا و پاكدستى عمل كنند تا انتخابات سالمى پيش بيايد؛ و مطمئناً هم چنين خواهد شد.»[3]

5. حاشیه‌سازی و سرگرم نمودن مردم به مسایل دیگر؛ از شگردهای دشمنان برای تحت الشعاع قرار دادن انتخابات، می‌تواند حاشیه‌سازی و سرگرم نمودن مردم به مسائل دیگر درایام انتخابات باشد که با ایجاد بی‌ثباتی اقتصادی و امنیتی در کشور و با هدف کاستن از شور انتخاباتی در میان مردم و کمرنگ نمودن حضور آنان در انتخابات صورت می‌گیرد. دشمنان نظام جمهوری اسلامی که با هدف خسته کردن مردم و جدا نمودن آنان از نظام جمهوری اسلامی، به تشدید فشارها و تحریم‌ها بر علیه کشورمان رو آورده‌اند، با برنامه‌ریزی در زمان انتخابات تلاش می‌کنند تا با پیش کشیدن مسأله ای برای کشور مردم را سرگرم آن نموده و بدین وسیله بر حضور مردم در انتخابات تأثیر بگذارند. 
مقام معظم رهبری با هشدار نسبت به این قضیه فرمودند: «يكى از راه‌ها هم اين است كه سعى كنند در ايام انتخابات، سر مردم را به يک چيز ديگرى گرم كنند؛ يک حادثه‌اى پيش بياورند، يک ماجرایى درست كنند؛ يک ماجراى سياسى، يک ماجراى اقتصادى، يک ماجراى امنيتى.»[4]

آنچه اشاره شد، مهم‌ترین برنامه‌ها وشیوه‌های دشمن برای تبدیل عرصه انتخابات به صحنه جنگ نرم و مقابله با نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از تحقق حماسه سیاسی توسط مردم است.
مردم هوشیار و آگاه ایران اسلامی باید شرایط حساس کشور را به خوبی درک نموده و جایگاه و نقش نظام جمهوری اسلامی را در سطح منطقه و عرصه بین‌المللی مورد توجه قرار دهند و اهداف دشمنان از دشمنی و مقابله با نظام جمهوری اسلامی و اعمال فشارها و تحریم‌ها بر علیه آن را بشناسند و با توجه به روند رو به رشد و پیشرفت کشور و دستاوردهای بزرگ آن در عرصه‌های مختلف، با وجود برخی مشکلات کشور به‌ویژه مشکلات اقتصادی، با حضور حماسی و حداکثری خود، دشمنان را همچون گذشته در رسیدن به اهداف خویش ناامید سازند و نشان دهند که در مسیر روشنی که پیموده است، استوار و با صلابت ایستاده‌اند. 
نامزدهای انتخاباتی نیز باید با بصیرت و آگاهی لازم صحنه انتخابات را به صحنه نمایش رقابت سیاسی سالم و تبلور مردم‌سالاری دینی تبدیل نمایند و زمینه حضور حداکثری و حماسی مردم را فراهم سازند و از هر گفتار و رفتاری که دور از آداب و اخلاق اسلامی و در راستای تخریب و اختلاف افکنی و تشنج آفرینی می‌باشد و مردم را دلسرد و مأیوس می‌سازد، دوری کنند و دانسته یا نادانسته با دست خویش آب به آسیاب دشمن نریخته و او را در دستیابی به اهداف خویش یاری نکنند. 

پی‌نوشت‌ها:
1- پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، بیانات در حرم مطهر رضوی، 92/1/1
2- همان، بیانات در دیدار كارگران و فعالان بخش تولید كشور به مناسبت هفته كارگر، 92/2/7 
3- همان، بیانات در دیدار مردم استان قم در سالروز قیام نوزده دی، 91/10/19
4- همان

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: نمایش پرسش و پاسخ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 1 / 12 / 1394

پرسش : 
چرا انتخابات خبرگان مهم است؟

پاسخ : 
حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای مدظله‌العالی، مجلس خبرگان رهبری را به‌عنوان «مهم‌ترین رکنِ نظام اسلامی» معرفی کرده و بر جایگاه اثرگذار و بی‌بدیل آن تأکید کرده‌اند. ایشان در دیدار مردم قم (۱۳۹۴/۱۰/۱۹) با اشاره به اهمیت جایگاه مجلس خبرگان فرمودند: 
«مجلس خبرگان بنا است که رهبر انتخاب کنند؛ [این‌] شوخی است؟ آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید اینها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمه‌ی دشمن بِایستد، به خدا توکّل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ ... یا کسی را انتخاب می‌کنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است. کسی را شما می‌خواهید برای مجلس خبرگان انتخاب بکنید که در واقع، او رهبر را انتخاب خواهد کرد که کلید حرکت انقلاب در دست او است.» 
در ادامه با استفاده از بیانات رهبر معظم انقلاب به تبیین جایگاه مجلس خبرگان در نظام جمهوری اسلامی، وظیفه‌ی این مجلس و ویژگی‌های افراد لایق برای عضویت در آن پرداخته‌ایم.

خبرگان مهم‌ترین رکنِ نظام است

«اجتماع خبرگان رهبری در نظام جمهوری اسلامی، تعیین‌کننده‌ترین و مهم‌ترین رکن از ارکان این نظام است. هیچ‌کدام از ارکان نظام جمهوری اسلامی -چه آنچه به تقنین و چه آنچه به اجرا و غیر آنها ارتباط پیدا می‌کند- از لحاظ تعیین‌کننده بودن و آثار ماندگاری باقی گذاشتن، به اهمیت این اجتماع نیست. این معنا موجب می‌شود که مسئولیت این جمع و آحاد تشکیل‌دهنده‌ی آن، عظمت پیدا کند.»[۱]
این جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره‌ی مجلس خبرگان رهبری نمایانگر جایگاه بی‌بدیل و تعیین‌کننده‌ی این مجلس در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی است. نهادی که با هیچ‌ یک از ارکان حکومتی قابل مقایسه نبوده و در سطحی بالاتر به نقش‌آفرینی می‌پردازد. اما دلیل این تأکید ویژه بر جایگاه مهم خبرگان رهبری نسبت به سایر ارکان نظام اسلامی چیست؟
با نگاهی به بیانات مقام معظم رهبری می‌توان به این پرسش پاسخی روشن داد.

متمایزکننده الگوی جمهوری اسلامی از دیگر الگوهای سیاسی

به تعبیر رهبر معظم انقلاب، مجلس خبرگان یکی از تمایزات نظام جمهوری اسلامی با سایر نظام‌های سیاسی است:
«مسئله‌ی خبرگان و مجلس خبرگان یک مسئله‌ی بسیار مهم و استثنائی است؛ یکی از تمایزات نظام جمهوری اسلامی این است.»[۲]
برای فهمِ جایگاه خاص و متمایزکننده‌ی مجلس خبرگان در ساختار نظام اسلامی و چرایی آن باید به مسئولیت‌های مهم و ویژگی‌های خاص این نهاد نگاهی دقیق داشت. انتخاب‌هایی که در این مجلس توسط مردم و معتمدین آنان صورت می‌پذیرد جایگاهی ویژه به این مجلس بخشیده و آن را به «مظهر حضور مردم» و «مردم‌سالاری اسلامی» تبدیل می‌کند:
«دو انتخابات مهم در این مجلس انجام می‌گیرد: یکی انتخاب به‌وسیله‌ی مردم که معتمدین خودشان را معیّن می‌کنند و انتخاب می‌کنند که این معتمدین عمده‌ی کارشان هم انتخابی است که بعداً آنها خواهند کرد؛ انتخاب دوّم، [یعنی‌] انتخاب رهبری. دو انتخاب در اینجا وجود دارد؛ یعنی مجلس خبرگان مظهر حضور مردم و مظهر مردمی بودن و دخالت آراء مردم و سلایق مردم است؛ هیچ نهاد دیگری را ما به این شکل نداریم که دو انتخاب در دل آن وجود داشته باشد که نشان‌دهنده‌ی اراده‌ها و نیّت‌های مستقل باشد. انتخاب دوّم هم انتخاب رهبری است... مظهر مردم‌سالاری اسلامی به‌طور کامل و تام و تمام در واقع این مجلس است.»[۳]
بر این اساس مجلس خبرگان «پایه‌ی اسلامی جامعه و نظام» و «پشتوانه‌ و ذخیره‌ی معنویِ عظیمِ نظام» است:
«تشکیل مجلس خبرگان، یکی از مظاهر حرکت اسلامی و پایه‌ی اسلامی جامعه و نظام ماست.»[۴] «مجلس خبرگان در حقیقت یک پشتوانه‌ی عظیمی برای نظام است؛ مثل صندوق ذخیره‌ی ارزىِ معنوىِ نظام. یک پشتوانه و یک ذخیره‌ی معنوی است.»[۵]

تضمین‌کننده تحقق اسلام در واقعیت زندگی

دو وظیفه‌ی مهمِ «تعیین رهبری» و «مراقبت نسبت به حفظ شرایط رهبری» برعهده‌ی خبرگان رهبری است که با انجام درست آن، رهبری دینی و انقلابی در جامعه‌ی اسلامی «حفظ و استمرار» می‌یابد:
«کار مجلس خبرگان بسیار مهم است. یک روز به کسی احتیاج است که رهبری و زعامت این کشور را به دست گیرد؛ این مجلس بایستی حاضر باشد. بعد هم بایستی مراقبت کند که شرایط در کسی که علم و عمل و تدبیر و وجود شرایط در او را تشخیص داده است، حفظ شود. خبرگان، هم ابتدائاً و هم استدامتاً مسئولند که مراقبت کنند، مراقب باشند و بفهمند. اینها وظایف بسیار مهمی است.»[۶] «وظیفه‌ی حساس مجلس خبرگان عبارت از حفظ و استمرار بخشیدن رهبری دینی و انقلابی است.»[۷]
توجه به نتایج و ثمرات عملی شدن وظایف خبرگان رهبری، زوایای جدیدی از اثرگذاری‌های کلان این نهاد در حاکمیتِ جامعه‌ی اسلامی را نشان می‌دهد. معیار قرار دادن «فقه و ارزش‌های اسلامی» در «تعیین رهبریِ نظام» توسط خبرگان به «حاکمیّت ارزش‌های اسلامی» و «تحقّق اسلام در واقعیّت زندگی» منجر می‌شود:
«[انتخاب رهبری] تفاوتش با سایر انتخاب‌های جمعی این است که اینجا ملاک و معیار عبارت است از فقه؛ یعنی ارزش‌های اسلامی. بنابراین انتخاب آنها انتخابی است برای حاکمیّت ارزش‌های اسلامی، برای اجرای احکام اسلامی، برای تحقّق اسلام در واقعیّت زندگی. ادیان الهی نیامده‌اند که فقط در اذهان باقی بمانند؛ باید در واقعیّت زندگی تحقّق پیدا کنند. خب، این ابزار و وسایلی لازم دارد؛ اینجا این ابزار، مجلس خبرگان است که از این طریق تضمین می‌کند حاکمیّت ارزش‌های الهی را و اجرای احکام الهی را و حاکمیّت دین خدا را و حاکمیّت اسلام را.»[۸]
نگاه به مجلس خبرگان از این منظر آن را به جایگاهی برای «هدایتِ مردم توسط علما در مقیاس اجتماعی و حکومتی» و دارای «تأثیری ماندگار بر سرنوشت جامعه» تبدیل کرده است:
«مجموعه‌ی خبرگان، مجموعه‌ی علمای صاحب‌نام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همه‌ی قضایا، به‌خصوص در قضیه‌ی بسیار مهم رهبری و انتخاب رهبری و قضایای مربوط به آن محسوب می‌شود... نقش علمای دین در هدایت مردم، منحصر نمی‌شود به هدایت در امور فرعی و مسائل شخصی و اینها. مهمتر از همه‌ی اینها، هدایت مردم است در مسئله‌ی عظیم اجتماعی و مسئله‌ی حکومت و مسئله‌ی نظام اسلامی و وظایفی که مترتب بر این هست در مقابله‌ی با حوادث جهانی... بنابراین علمای دین -که از جمله‌ی برترین آنها، مجموعه‌ی خبرگان هستند- تأثیر ماندگار و مستمری در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند.»[۹]
بر این اساس است که تشکیل این مجلس و آمادگی و «استقلال فکری» آن موجب سَرازیر شدن «سکینه‌ی الهی» به جامعه می‌شود:
«وقتی این مجلس تشکیل می‌شود و آمادگی خود و استقلال فکری خود و آگاهی خود را نشان می‌دهد، این موجب سکینه و آرامش در دل‌های مؤمنین می‌شود؛ در واقع این سکینه‌ی الهی، سَرریز می‌شود از این مجلس به داخل جامعه.»[۱۰]

افراد باتقوا، عالم و انقلابی را انتخاب کنید

با درکِ نقش‌آفرینی مجلس خبرگان رهبری به‌عنوان مهم‌ترین رکنِ نظام می‌توان به اهمیت و حساسیت‌ِ خاص انتخابات آن نیز پی برد تا آنجا که امام خامنه‌ای مدظله‌العالی از آن به‌عنوان «مهم‌ترین و حساس‌ترین انتخابات کشور» تعبیر می‌کنند. اهمیت این انتخابات آنجا روشن‌تر می‌شود که به نقشِ رهبری به‌عنوان «کلیددارِ حرکت انقلاب» توجه کرده و این نکته به‌درستی درک شود که «آینده‌ی انقلاب اسلامی» و «ماندگاریِ» آن در گرو تشخیص و انتخاب درست و به‌موقع خبرگان است:
«اهمیت انتخابات خبرگان -که شاید هیچ کدام از انتخابات‌های کشور به این درجه‌ی از اهمیت و حساسیت نباشد- در این است که با این انتخابات، مردم افراد خبره‌ی مورد اعتماد خودشان را انتخاب می‌کنند تا اینها آماده‌ی به کار باشند برای لحظه‌ی حساس فقدان رهبری در کشور.»[۱۱] «آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید اینها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمه‌ی دشمن بِایستد، به خدا توکّل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ آیا چنین کسی را انتخاب می‌کنند یا کسی را انتخاب می‌کنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است. کسی را شما می‌خواهید برای مجلس خبرگان انتخاب بکنید که در واقع، او رهبر را انتخاب خواهد کرد که کلید حرکت انقلاب در دست او است؛ این خیلی اهمّیّت دارد.»[۱۲]
در این چارجوب و با فهم‌ِ دقیق این حساسیت‌ها است که رهبری، مردم را در این انتخابات به عمل کردن براساسِ «بصیرت» و انتخاب افرادِ «صالح، مؤمن، دارای قدرت تشخیص، باتقوا، عالم و انقلابی» سفارش می‌کنند:
«نکته‌یی که مهم است، این است که ملت در انتخاب خبرگان، باید با بصیرت عمل کند. چشمهایتان را باز کنید، از خدا مدد بخواهید و ببینید که چه کسانی را انتخاب می‌کنید. افراد صالح، مؤمن، لایق، افرادی که می‌توانند مصلحت دین و دنیای مردم را تشخیص بدهند، افرادی که دارای تقوای کافی هستند و آنها را از لغزش باز می‌دارد، افراد عالم، انقلابی و کسانی را که تجربه‌ی سال‌های گذشته نشان داده است که در خط درست حرکت کرده‌اند و راه درست را شناخته‌اند، انتخاب کنید. این، چیز خیلی مهمی است.»[۱۳]

بستن درِ امید به روی دشمن؛ علت مخالفت‌ها با مجلس خبرگان

حقیقت این است که «ماندگاری انقلاب» و ادامه‌ی حرکتِ انقلابی ملت ایران بر اساس «مکتب و خط امام خمینی(ره)» در گرو عملکرد صحیح و زمان‌شناسانه‌ی خبرگان ملت است. چنانچه خبرگانی عالم و انقلابی به نمایندگی از مردم در مجلس خبرگان رهبری حضور داشته و عملکردی درست و به‌موقع داشته باشند، این حرکت انقلابی ادامه یافته و درهای امید بر روی دشمنان بسته می‌شود:
«همه‌ی چشم‌ها به ایران دوخته شده بود که امام بزرگوار ما، کی از دست این مردم گرفته شود. برای آن روز نقشه‌ها کشیده و امیدها بسته بودند! ده سال منتظر آن روز نشسته بودند که فرا برسد. روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ از نظر دشمنان این ملت و دشمنان انقلاب، یک روز بسیار مهم و تعیین‌کننده بود. مجلس خبرگان نگذاشت این خلا به وجود آید. البته آنها شخص حقیری مثل این ناچیز را برای کشیدن این بار سنگین انتخاب کردند. این هم قضای الهی بود؛ مایه‌ی شرمندگی این بنده‌ی حقیر بود؛ اما با قطع نظر از این‌که تعیین خبرگان متوجه چه کسی و چه شخصی بود، این مطلب از نظر دشمن و دوست و در سطح عالم، بسیار اهمیت داشت که امام بزرگوار در شب چهاردهم خرداد، ملت ایران را به فراق خودشان مبتلا کردند و به جوار الهی رفتند. روز چهاردهم غروب نشده بود، که مجلس خبرگان کار خودش را انجام داد و همه‌ی درهای امید را بر روی دشمنان بست. دشمن این را دیده است. علت مخالفت دشمنان مستکبر جهانی با مجلس خبرگان این است.»[۱۴]

پی‌نوشت‌ها: 
[۱] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان‌ ۱۳۶۹/۴/۲۵
[۲] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۸/۱۲/۶
[۳] - بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۴/۶/۱۲
[۴] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۷۰/۱۲/۱۲
[۵] - بیانات‌ در دیدار اعضای مجلس خبرگان ۱۳۸۵/۶/۹
[۶] - بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۷/۸/۸
[۷] - پیام به مناسبت اولین اجلاس دوره‌ی سوم مجلس خبرگان‌ ۱۳۷۷/۱۲/۳
[۸] - بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۴/۶/۱۲
[۹] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۸/۱۲/۶
[۱۰] - بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۴/۶/۱۲
[۱۱] - بیانات در خطبه‌‌های نماز عید سعید فطر ۱۳۸۵/۸/۲
[۱۲] - بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
[۱۳] - بیانات در دیدار جمعی از فرزندان ممتاز شاهد و جانبازان مشهد و تهران و استان کردستان ۱۳۶۹/۶/۲۱
[۱۴] - بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ ۱۳۷۷/۷/۲۹

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: نمایش پرسش و پاسخ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 1 / 12 / 1394

 

پرسش : 
نمايندگان مجلس چه ويژگى‌‏هايى را بايد دارا باشند و شرايط يک نماينده مطلوب از نظر اسلام چيست؟

پاسخ : 
فلسفه وجودى مجلس شوراى اسلامى تحقق عينى آيه «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»(1) است. قوه مقننه تبلور اراده ملت است و در نظام جمهورى اسلامى عامل مهم رشد، استقلال و آزادى امت اسلامى و داراى اختياراتى وسيع و گسترده است(2). از اين رو توجه به شرايط نمايندگانى که زيبنده عينيت بخشيدن به پيام الهى و شايسته ملتى سرفراز و متناسب با جايگاه يادشده باشند، از اهميت فراوانى برخوردار است. در اين زمينه به پاره‌اى از روايات گران سنگ درباره صلاحيت‌‌هاى لازم و سپس به سخنانى از حضرت امام خمينى(ره) در اين باب اشاره خواهيم کرد: 

يک. روايات: 

1. ايمان: 
در تفسير فرات کوفى آمده است: از پيامبر(ص) سؤال شد: «اى رسول خدا اگر حادثه‌‌اى براى ما رخ نمود که درباره آن آيه‌‌اى از قرآن يا سنتى از شما وجود نداشته باشد، چه کنيم؟ حضرتش فرمود: آن را در ميان مؤمنان به مشورت گذاريد».(3) 

2. خردمندى: 
از پيامبر اکرم(ص) نقل شده است: «با انسان خردمند رايزنى کنيد و از رأى او سرمپيچيد که پشيمان خواهيد شد»(4) و «آن که با خردمندان به شور بپردازد، به راه رشد و موفقيت راهنمايى خواهد شد».(5) 

3. تخصص و دانايى: 
«از پيامبر اکرم(ص) پرسيده شد: دورانديشى چيست؟ فرمود: رايزنى با صاحب‌نظران و پيروى از آنان».(6) 

4. خيرخواهى: 
پيامبر(ص) مى‌‌فرمايد: «رايزنى با خردمند خيرخواه رشد و ميمنت و توفيقى از سوى خدا است»(7) 

5. خوف الهى: 
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «در آنچه برايت رخ مى‌‌نمايد، با کسانى مشورت کن که از خدا خوف دارند».(8) امام صادق(ع) هم مى‌‌فرمايد: «در امورت با کسى رايزنى کن که خدا ترس باشد».(9) 

6. تقوا و پارسايى: 
در روايت است: «مرد خردمند پارسا را به رايزنى طلب که جز به نيکى سفارش نکند و مبادا با غير او مشورت کنى چرا که ناپارساى بى‌‌خرد، [باعث‌] فساد دين و دنيا است».(10) 

7. آزادگى و دين‌دارى 
8. دلسوزى، صميميت و برادرى 
9. رازدارى 
در رابطه با موارد ياد شده، امام صادق(ع) مى‍‌‌فرمايد: «مشورت ثمربخش نيست جز آنکه ارکان چهارگانه آن تحقّق پذيرد:
1. طرف مشورت خردمند باشد.
2. آزاد مرد ديندار باشد.
3. صميمى و برادرسان بوده باشد.
4. او را از راز خود در مسأله مورد رايزنى چنان آگاه سازى که خود آگاه هستى و او اين راز را مخفى دارد و کتمان نمايد».(11) 

ناشايستگى‌‌ها 
در نصوص دينى افزون بر شرايط و شايستگى‌‌هاى رايزنى، به ابعاد منفى و جهات سلبى آن نيز اشاره شده است پاره‌‌اى از آنچه در روايات آمده، عبارت است از: 

1. ترس و بزدلى، 2. بخل و 3. حرص 
در سفارشات پيامبر اکرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع) آمده است: «اى على با انسان ترسو مشورت مکن، زيرا راه‌‌هاى گشايش را بر تو تنگ مى‌کند، با بخيل به رايزنى مپرداز که تو را از هدف باز مى‌‌دارد و انسان حريص را مشاور خود مکن که کام جويى را نزد تو بيارايد».(12)

4. دروغ 
حضرت على(ع) مى‌‌فرمايد: «از دروغگو رأى مجو که چون سراب است. امور دسترس‌‌ناپذير را نزديک مى‌‌نماياند و امور دسترس‌‌ناپذير را نايافتنى مى‌‌نماياند».(13) 

دو. امام خمينى(ره) 
امام خمينى(ره) همواره بر حضور پرشور مردم در انتخابات نمايندگان شايسته تأکيد فراوان داشت: «نمايندگانى متعهد، متفکر و دلسوز به ملت و خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمين در مجلس شوراى اسلامى بفرستيد»(14) و فرمود: «اميد است ملت مبارز متعهد با مطالعه دقيق در سوابق اشخاص و گروه‌‌ها، آراى خود را به اشخاصى دهند که به اسلام عزيز و قانون اساسى وفادار باشند و از تمايلات چپ و راست، برى باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانين اسلام و خيرخواهى امت معروف و موصوف باشند». 
ايشان همچنين مى‌‌فرمايد: «بايد به اشخاصى که احتمال انحراف در آنان مى‌‌رود رأى ندهند چه احتمال انحراف عقيدتى و يا اخلاقى»(15) و «کسانى را انتخاب کنند که صددرصد مسلمان و معتقد به احکام اسلام و متعهد به اجراى احکام اسلام و مخالف با مکتب‌‌هاى انحرافى و معتقد به جمهورى اسلامى باشند».(16) 

از آنچه گفته شد به دست مى‌‌آيد: 
1. بررسى سوابق و ويژگى‌‌هاى کانديداهاى مجلس لازم و بايسته است و نبايد ناآگاهانه و بدون بررسى کافى کسى را برگزيد. 
2. با احتمال انحراف عقيدتى و اخلاقى، نمى‌‌توان به کسى رأى داد. به عبارت ديگر بايد صلاحيت افراد را احراز کرد. 
3. شرايط و صلاحيت‌‌هاى لازم براى نمايندگى از ديدگاه امام خمينى(ره) عبارت است از: صددرصد مسلمان بودن، نداشتن انحراف اعتقادى و مخالفت با مکاتب انحرافى، عدم انحراف اخلاقى، متفکر بودن، خيرخواهى، تعهد، دلسوزى و در خدمت اسلام و مردم بودن، وفادارى به نظام جمهورى اسلامى و قانون اساسى و پاى‌‌بندى و التزام به اجراى احکام اسلامى. 

پى‌‌نوشت‌ها:‌
(1) شورى (42)، آيه 38.
(2) جهت آگاهى بيشتر ر.ک: آشنايى با مجلس شوراى اسلامى، روابط عمومى مجلس شوراى اسلامى.
(3) «سئل عن النبى(ص): يا رسول اللَّه ارأيت اذا نزل بنا امر ليس فيه کتاب و سنه منک ما نعمل؟ فقال(ص): اجعلوه شورى بين المؤمنين»(تفسير فرات بن ابراهيم کوفى، ص 516).
(4) «استرشدوا العاقل و لاتعصوه فتندموا»(بحارالانوار، ج 72، ص 105).
(5) «من شاور ذوى الالباب دلّ على الرشاد»(همان).
(6) «قيل لرسول اللَّه(ص): ماالحزم؟ قال(ص) مشاوره ذوى الرأى و اتباعهم»(همان).
(7) «مشاوره العاقل الناصح رشد و يمن و توفيق من اللَّه»(همان، ج 72، ص 105).
(8) «شاور فى الذين يخافون اللَّه»(همان).
(9) «شاور فى امرک الذين يخافون اللَّه»(همان، ص 98).
(10) «استشر العاقل من الرجال الورع فانه لايأمر الا بخير و اياک و الخلاف فان خلاف الورع العاقل مفسده فى الدين و الدنيا»(همان، ص 100)
(11) «ان المشوره لاتکون الا بحدودها الاربعه فاوله ان يکون الذى تشاوره عاقلا و الثانيه ان يکون حراً متدينا و الثالثه ان يکون صديق و اخيا و الرابعه ان تطلعه على سرک فيکون علمه به کعلمک ثم يسّر ذلک و يکتمه»(مکارم الاخلاق، ج 2، ص 80).
(12) «يا على لاتشاور جباناً فانه يضيق عليک المخرج و لاتشاور البخيل فانه يقصر بک عن غايتک و لاتشاور حريصاً فانه يزين لک شرها»(علل‌‌الشرايع، 559).
(13) «لا تستشر الکذاب فانه کالسراب يقرب عليک البعيد و يبعّد عليک القريب»(غررالحکم، ش 10351).
(14) پيام 28 بهمن سال 1358.
(15) 17 ارديبهشت 1359.
(16) همان.

 



 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: نمایش پرسش و پاسخ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 30 / 11 / 1394

برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم                تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
بی‌مغز بود سر که نهادیم پیش خلق         دیگر فروتنی به در کبریا کنیم. [۱]

قرار است با فرایند انتخابات سرنوشت کشور را به افراد جدید بسپاریم، همین کشوری که با خون هزاران جوان به دست ما رسیده است، پس باید این امانت بزرگ در دست کسانی قرار بگیرد که مزین به امانتداری باشند، چگونه شخص امانتدار را از خائن تشخیص دهیم؟ چه ملاک و معیاری برای تشخیص وجود دارد؟

ملاک های تشخیص شخص امانتدار عبارتند از:

۱: هماهنگ بودن گفتار با اعمال: قطعا یکی از شیوه‌های موثر جذب رای مردم گفتگوی با آن‌ها است، قطعا شخص در این گفتگو سعی دارد خود را انسانی مومن، اهل عمل، درستکار و ...جلوه دهد، اگر بین حرف و عمل این شخص هماهنگی وجود داشته باشد و به گفته هایش عمل نماید معلوم می‌شود که شخص امانتداری می‌باشد، اما اگر فقط ادعاهای بزرگی می‌کند در حالی که هیچ سابقه عمل به گفتارش وجود ندارد و یا در خلوت خلاف گفته‌هایش عمل می‌کند چنین شخصی امانتدار نیست و نمی‌شود سرنوشت کشور را به او سپرد. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:
«آن كه پنهان و آشكارش، كردار و گفتارش با هم مخالف نباشد، امانت الهي را ادا كرده و بندگي خدا را خالصانه انجام داده است». [۲]

۲: رنگ عوض نکردن در محیط‌های مختلف: برخی وقتی در محفل اهل سنت می‌نشینند طوری از مواضع آن‌ها دفاع می‌کنند که انسان خیال می‌کند او سنی است، وقتی در محفل شیعیان می‌باشد چنان از شیعه دم می‌زند که انسان او را شیعه‌ای پاک تصور می‌کند، زمانی که در محفل فرقه‌های دیگر و اقلیت‌های مذهبی حضور پیدا می کند رنگ آن‌ها را به خودش می‌گیرد، خلاصه سعی می‌کند طبق میل دیگران حرف بزند، برایش مهم نیست حرفی که می‌زند و جبهه‌ای که می‌گیرد تا چه اندازه درست باشد، بلکه مهم جلب کردن توجه دیگران است. چنین شخصی قابل اعتماد نیست خداوند در قرآن کریم از شیوه فعالیت این افراد خبر داده و می‌فرماید:
«وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ [بقره/۱۵] و هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مى‏‌كنند، و مى‏‌گويند: ما ايمان آورده‌‏ايم! ولى هنگامى كه با شيطان‌هاى خود خلوت مى‏‌كنند، مى‌‏گويند: ما با شمائيم! ما فقط آن‌ها را مسخره مى‏‌كنيم».
پس کسانی که در محیط‌های مختلف رنگ عوض می‌کنند منافق هستند و افراد منافق نمی‌توانند امانت را به خوبی حفظ کنند و قطعا در آن خیانت کرده و در جهت اهداف شیطانی خود استفاده می‌کنند، چرا که خیانت کردن در امانت از جمله نشانه‌های افراد منافق است، رسول خدا می‌فرماید:
«نشان منافق سه چیز است : ۱ - سخن به دروغ بگوید. ۲ - از وعده تخلف کند. ۳ - در امانت خیانت نماید».[۳]

۳: به خداوند ایمان داشته باشد: آن‌ها كه ايمان به خدا دارند خود را تنها و ناتوان نمى‌‏بينند، مأيوس نمى‏‌شوند؛ احساس ضعف و ناتوانى نمى‌‏كنند؛ چون قدرت خدا بالاتر از همه مشكلات است و همه چيز در برابر او سهل و آسان مى‏‌باشد. پس اگر کاندیدایی تفکرش این بود که ما بدون ارتباط با آمریکا و متحدان جنایتکارش نمی‌توانیم کشور را اداره کنیم چنین شخصی مومن بودنش جای شک و تردید است. اگر شخصی به خدا ایمان نداشته باشد و او را ابر قدرت مطلق نداند و متّکی بودن به او را رمز موفقیت نداند و گوشه دلش به قدرت‌های پوشالی استکبار گره خورده باشد، قابل اعتماد نیست و نمی‌شود مسئولیت‌ها مهم نظام را به او سپرد، چرا که خداوند در قرآن کریم یکی از صفات افراد مومن را امانتداری معرفی کرده و می‌فرماید:
«وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ [مومنون/ ۸] و آنها كه امانت‌ها و عهد خود را رعايت مى‏‌كنند».

امید است در هفتم اسفند ماه با بصیرت کامل وارد عرصه انتخابات شده و به کسانی رای بدهیم که سابقه عمل به گفتار در پرونده‌اش قابل لمس باشد و در همه محافل و مجالس از دین و آیین خداوند و منافع ایران اسلامی دفاع نماید و همه این برکات را از امدادهای غیبی خداوند سبحان بداند و توکل و تکیه بر او را رمز حل تمام مشکلات عالم هستی بداند.
............................
پی نوشت‌ها:
[۱]. مواعظ سعدی، غزلیات، غزل شماره ۵۰.
[۲]. «من لم يختلف سره و علانيته، و فعله و مقالته، فقد ادي الامانة، و اخلص ‍ العبادة» مشکینی، علی، تحرير المواعظ العددية، ص: ۱۹۸.
[۳]. «و للمنافق ثلاث علامات: اذا حدّث كذب، و اذا وعد أخلف، و اذا اؤتمن خا» خراسانی، علم الهدى، نهج الخطابة، سخنان پيامبر ص و اميرالمؤمنين ع، عربى،‏ ج‏۱، ص: ۳۵۵.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 30 / 11 / 1394

ازجمله وظایف ملی هر فرد ایرانی مشارکت در سرنوشت خود و استحکام بخشیدن پایه های نظام جمهموری اسلامی و نشان دادن اقتدار ملی کشور است، و یکی از بزرگترین عرصه ها برای نشان دادن این عظمت، انتخابات در جمهوری اسلامی است و هر مقدار که حضور مردم پر رنگ تر باشد یاس دشمنان نظام بیشتر می شود، تا جایی که انشاء الله حضور حداکثری ملت باعث کوری چشم طمع معاندان و مخالفان انقلاب شود و دیگر خواب پریشان برگشت به این کشور را نبینند.
چرا که به تعبیر رهبر انقلاب: «دشمن دهان را باز کرده است. یک روز این کشور با همه امکاناتش در اختیار آمریکا و عوامل آمریکا بود. انقلاب آمد، مسأله را به‌ کلّی دگرگون کرد؛ ملت را مستقل کرد، کشور را مستقل کرد، منابع کشور را مستقل کرد.
اینها کمین گرفته‌اند و سینه خوابانده‌اند، تا بلکه بتوانند مجدّداً کشور و منافع کشور و موارد حیاتی کشور و این ملت را در کام خودشان بگیرند. ملت باید بیدار باشد؛ و بیدار است. به فضل الهی، حضور مردم در انتخابات و انتخاب خوبی که این مردم خواهند کرد، یک بار دیگر آمریکا و مستکبران و مراکز صهیونیستی را -در هر جای دنیا که هستند- ناکام خواهد کرد».[۱]
بنابراین برای ناکامی دشمنان نظام، هم اصل حضور و هم انتخاب اصلح از مسائل اهم در انتخابات است، ممکن است عده ای در انتخابات شرکت کنند ولی در اینکه به چه کسی رای بدهند به جمع بندی نرسیده باشند و در نهایت رای سفید در صندوق بیاندازند، حال آیا اینها به وظیفه خود عمل کرده اند و یا اینکه به لحاظ شرعی تکلیف از آنها ساقط نشده است؟ 

انداختن رای سفید به صندوق ها

سوال:
حکم رأی دادن سفید و بی نام چیست ؟ در صورت عدم شناخت و تحقیق ، یا تحقیق کافی و عدم وصول به نتیجه و تحیّر در انتخاب اصلح چطور؟

آیت الله خامنه ای:
 در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است.[۲]

سوال:
اگر تا زمان انتخابات هیچ شخص خاصی را برای رای به او پیدا نکنیم تکلیف چیست؟ آیا با رای سفید تکلیف از ما ساقط می گردد؟

آیت الله مکارم شیرازی:
در فرض سوال، رای سفید بدهید.[۳]

- - - - - - - - - - -
پی نوشت:
[۱]. سایت رهبری.
[۲]. سایت رهبری.
[۳]. سایت آیت الله مکارم.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 30 / 11 / 1394

بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه:
در اين مقاله به دنبال دلائل قرآني و روائي براي شركت در انتخابات هستيم،اميدواريم كه با درك و فهم اين دلائل روائي و قرآني كسي از خود سلب مسئوليت نكند و از زير بار مسئوليت مهم و خطير انتخابات شانه خالي نكند.چرا كه همه ما نسبت به امام و شهدا بايد اداي وظيفه و پاسداري از انقلاب بكنيم.

محور اول :لزوم انجام وظيفه و رد تسلط دشمن 
اولين چيزي كه به ذهن هر اهل خردي مي رسد اين است كه شركت در انتخابات يك وظيفه است،وظيفه ي خطير و مهمي كه اگر از عهده و انجام آن شانه خالي كنيم باعث تسلط معاندين و دشمنان بر ايران اسلامي شده ايم تسلطي كه بر كسي پوشيده نيست. شركت نكردن مردم در انتخابات باعث تسلط سياسي و اقتصادي و حتي نظامي دشمن بر ايران اسلامي مي شود.

«وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا) [نساء: ۱۴۱] و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است».
امام علی– علیه السّلام- می فرمایند:

«اِتَّقُوااللهَ فِی عِِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ [۱]از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید زیرا دارای مسئولیّت هستید حتّی نسبت به زمینها و حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید. -

محور دوم :شكر نعمت حكومت اسلامي
دومين دليل قرآني ما براي شركت در انتخابات وجوب شكر نعمت بزرگ حكومت اسلامي است  مي باشد،در واقع ما با شركت كردن در انتخابات اين نعمت حكومت اسلامي را شكر كرده و براي پيش برد فعاليت هاي اسلامي آن با شركت در انتخابات شكر عملي آن رابه جا آورده و شكر گزار خدا وند متعال مي باشم .
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ ابراهيم [ابراهيم /۷]و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است!»

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی